پرسش :
در سوره «الرحمن» چرا آيه «فباىّ الاء ربكما تكذبان» تكرار شده است؟
پاسخ :
در سوره «الرحمن» خداوند نعمتهاى گوناگون خود را- اعم از مادى و معنوى بيان كرده و بعد جن و انس را مخاطب قرار داده است كه: كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد. اين پرسش، استفهام تقريرى است كه در مقام اقرار ذكر مىشود(1). از اين رو در روايتى آمده است كه بعد از اين جمله بگوييم: پروردگارا ما هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنيم
«لا بشىء من الائك رب اكذب». انديشه و دقت در نعمتهاى الهى- با جزئيات و ريزهكارىها و اسرارى كه در هر يك از آنها نهفته است حس شكرگزارى را برمىانگيزد و انسان را به عرفان و شناخت مبدأ اين نعمتها دعوت مىكند. به همين جهت خداوند از بندگانش، اقرار مىگيرد. اين تكرار نه تنها منافاتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلكه خود يكى از فنون فصاحت است. اين درست مانند آن
است كه پدرى فرزند فراموش كار خود را مخاطب ساخته، مىگويد: آيا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى. من چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟ آيا فراموش كردى هنگامى كه به مرحله جوانى رسيدى و نياز به همسر داشتى، پاكترين همسر را برايت انتخاب كردم؟ آيا فراموش كردى نياز به خانه و وسايل زندگى داشتى، برايت فراهم كردم؟ پس اين سركشى و بىمهرى از
چيست؟ خداوند مهربان نيز نعمتهاى گوناگونش را به اين بشر فراموشكار يادآور مىشود و به دنبال هر بخش از آنها، از او سؤال مىپرسد: «كدام يك از اينها را انكار مىكنى؟» پس اين نافرمانى و طغيان براى چيست؟ در حالى كه اطاعت من نيز رمز تكامل و پيشرفت خود شما است و از آن چيزى عايد پروردگارتان نمىشود(2).
پىنوشت
(1) همان، ص 240.
(2) تفسير نمونه، ج 23، ص 113 115.
در سوره «الرحمن» خداوند نعمتهاى گوناگون خود را- اعم از مادى و معنوى بيان كرده و بعد جن و انس را مخاطب قرار داده است كه: كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد. اين پرسش، استفهام تقريرى است كه در مقام اقرار ذكر مىشود(1). از اين رو در روايتى آمده است كه بعد از اين جمله بگوييم: پروردگارا ما هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنيم
«لا بشىء من الائك رب اكذب». انديشه و دقت در نعمتهاى الهى- با جزئيات و ريزهكارىها و اسرارى كه در هر يك از آنها نهفته است حس شكرگزارى را برمىانگيزد و انسان را به عرفان و شناخت مبدأ اين نعمتها دعوت مىكند. به همين جهت خداوند از بندگانش، اقرار مىگيرد. اين تكرار نه تنها منافاتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلكه خود يكى از فنون فصاحت است. اين درست مانند آن
است كه پدرى فرزند فراموش كار خود را مخاطب ساخته، مىگويد: آيا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى. من چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟ آيا فراموش كردى هنگامى كه به مرحله جوانى رسيدى و نياز به همسر داشتى، پاكترين همسر را برايت انتخاب كردم؟ آيا فراموش كردى نياز به خانه و وسايل زندگى داشتى، برايت فراهم كردم؟ پس اين سركشى و بىمهرى از
چيست؟ خداوند مهربان نيز نعمتهاى گوناگونش را به اين بشر فراموشكار يادآور مىشود و به دنبال هر بخش از آنها، از او سؤال مىپرسد: «كدام يك از اينها را انكار مىكنى؟» پس اين نافرمانى و طغيان براى چيست؟ در حالى كه اطاعت من نيز رمز تكامل و پيشرفت خود شما است و از آن چيزى عايد پروردگارتان نمىشود(2).
پىنوشت
(1) همان، ص 240.
(2) تفسير نمونه، ج 23، ص 113 115.