پرسش :
درباره خمس و اهميت آن توضيح دهيد؟
پاسخ :
«و اعلموا أنَّما غنمتم من شىءٍ فأنَّ للَّه خمسه و للرَّسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السَّبيل»(1) «و بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است».
«خمس» در لغت به معناى پنج يك مىباشد و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت يك پنجم درآمدى كه از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مىآيد.(2) خمس به امامعليه السلام و سادات اختصاص مىيابد و بايد آن را در عصر غيبت به فقيه جامع شرايط داد».(3)
شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا يك سال، آن را در مؤونه و نيازهاى خود و خانواده استفاده نكند و تمام و يا مقدارى از آن تا پايان سال زياد بيايد، خمس آن را بپردازد.
آيه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پيامبراكرمصلى الله عليه وآله اين فريضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنيمتهاى جنگى را دريافت مىكرد. اما خمس سود تجارت- هر چند بنا به ضرورت و مصالحى- تا عصر امامانعليهم السلام به تأخير افتاد ولى بى شك وجود آن در دوره امامان، غيرقابل انكار است.(4)
«خمس» يكى از فريضههاى اسلامى است و قرآن مجيد آن را در كنار جهاد قرار داده و هر دو را از ريشه ايمان دانسته است چه اينكه نشانه صداقت ايمان، مبارزه با مالاندوزى و تطهير نفس است. حضرت باقرعليه السلام فرموده است: «براى هيچ كس جايز نيست از مالى كه خمس به آن تعلق گرفته، چيزى بخرد مگر اينكه حق ما را به ما برساند».(5)
آيه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صريح، بر اصل وجوب خمس دلالت مىكند از اين رو شيعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممكن است دلالت آيه بر مواردى از آن (مانند درآمد كسب) روشن و شفاف نباشد ولى بى شك به كمك روايات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مىشود.(6)
خمس داراى حكمتها و اسرار گوناگونى است كه به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1. خمس به منظور تأمين هزينههاى امامعليه السلام به عنوان رئيس حكومت، براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گرديده است(7) از اين رو در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.(8)
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقيران بنىهاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول كرد تا زمينه تحقير نسبت به آنان از بين برود.(9)
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.(10)
4. خمس وسيلهاى براى رشد و كمال انسان محسوب مىشود كه اداى آن، باعث جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان مىگردد.(11)
5. خمس براى احياى دين خدا و تحقّق حكومت اسلامى واجب گرديدهاست.(12)
پىنوشت
(1) انفال (8)، آيه 14.
(2) البته در مورد هدايا، جوايز و هر فايدهاى كه بدون كسب به دست مىآيد، ميان مراجع بزرگوار تقليد اختلاف نظر است كه در متن بدان اشاره شده است.
(3) العروة الوثقى، ج 2، م 27.
(4) خويى، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، كتاب الخمس، ص 196 هاشمى شاهرودى، سيدمحمود، كتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احكام الخمس، ص 61.
(5)» لا يحلُّ لاحدٍ أن يشترى من الخمس شيئاً حتى يصل الينا حقَّنا «: وسائل الشيعه، ج 6، باب 1، ح 4.
(6) ر. ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس و ابواب الانفال.
(7) ناصر، آيتالله مكارم شيرازى، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 425- 423 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 293.
(8) ر. ك: وسائلالشيعه، ج 6، كتابالخمس، باب 2، ح 21.
(9) ر. ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
(10)» فما كان للَّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء «» آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مىدهد «: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 21.
(11) در مكاتبه امام رضاعليه السلام به يكى از يارانش آمده است:» انَّ اخراجه) خمس (مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم «» پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است «: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
(12) در همان مكاتبه آمده است» انَّ الخمس عوننا على ديننا «» خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست «: همان، ابوابالانفال، باب 3، ح 2.
«و اعلموا أنَّما غنمتم من شىءٍ فأنَّ للَّه خمسه و للرَّسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السَّبيل»(1) «و بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است».
«خمس» در لغت به معناى پنج يك مىباشد و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت يك پنجم درآمدى كه از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مىآيد.(2) خمس به امامعليه السلام و سادات اختصاص مىيابد و بايد آن را در عصر غيبت به فقيه جامع شرايط داد».(3)
شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا يك سال، آن را در مؤونه و نيازهاى خود و خانواده استفاده نكند و تمام و يا مقدارى از آن تا پايان سال زياد بيايد، خمس آن را بپردازد.
آيه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پيامبراكرمصلى الله عليه وآله اين فريضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنيمتهاى جنگى را دريافت مىكرد. اما خمس سود تجارت- هر چند بنا به ضرورت و مصالحى- تا عصر امامانعليهم السلام به تأخير افتاد ولى بى شك وجود آن در دوره امامان، غيرقابل انكار است.(4)
«خمس» يكى از فريضههاى اسلامى است و قرآن مجيد آن را در كنار جهاد قرار داده و هر دو را از ريشه ايمان دانسته است چه اينكه نشانه صداقت ايمان، مبارزه با مالاندوزى و تطهير نفس است. حضرت باقرعليه السلام فرموده است: «براى هيچ كس جايز نيست از مالى كه خمس به آن تعلق گرفته، چيزى بخرد مگر اينكه حق ما را به ما برساند».(5)
آيه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صريح، بر اصل وجوب خمس دلالت مىكند از اين رو شيعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممكن است دلالت آيه بر مواردى از آن (مانند درآمد كسب) روشن و شفاف نباشد ولى بى شك به كمك روايات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مىشود.(6)
خمس داراى حكمتها و اسرار گوناگونى است كه به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1. خمس به منظور تأمين هزينههاى امامعليه السلام به عنوان رئيس حكومت، براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گرديده است(7) از اين رو در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.(8)
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقيران بنىهاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول كرد تا زمينه تحقير نسبت به آنان از بين برود.(9)
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.(10)
4. خمس وسيلهاى براى رشد و كمال انسان محسوب مىشود كه اداى آن، باعث جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان مىگردد.(11)
5. خمس براى احياى دين خدا و تحقّق حكومت اسلامى واجب گرديدهاست.(12)
پىنوشت
(1) انفال (8)، آيه 14.
(2) البته در مورد هدايا، جوايز و هر فايدهاى كه بدون كسب به دست مىآيد، ميان مراجع بزرگوار تقليد اختلاف نظر است كه در متن بدان اشاره شده است.
(3) العروة الوثقى، ج 2، م 27.
(4) خويى، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، كتاب الخمس، ص 196 هاشمى شاهرودى، سيدمحمود، كتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احكام الخمس، ص 61.
(5)» لا يحلُّ لاحدٍ أن يشترى من الخمس شيئاً حتى يصل الينا حقَّنا «: وسائل الشيعه، ج 6، باب 1، ح 4.
(6) ر. ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس و ابواب الانفال.
(7) ناصر، آيتالله مكارم شيرازى، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 425- 423 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 293.
(8) ر. ك: وسائلالشيعه، ج 6، كتابالخمس، باب 2، ح 21.
(9) ر. ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
(10)» فما كان للَّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء «» آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مىدهد «: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 21.
(11) در مكاتبه امام رضاعليه السلام به يكى از يارانش آمده است:» انَّ اخراجه) خمس (مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم «» پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است «: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
(12) در همان مكاتبه آمده است» انَّ الخمس عوننا على ديننا «» خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست «: همان، ابوابالانفال، باب 3، ح 2.