آيا خود واقعي‌تان را نشان مي‌دهيد؟

People-pgeasing در فارسي آن را به دگرخوشنودي ترجمه كردند و در تعريف آن اين موارد به طور عامل به چشم مي‌خورد -ماهيتي از وابستگي دارد- يك عادت قدرتمند كه در فرد به وجود مي‌آيد؛ به جا آوردن خواسته‌هاي ديگران علي‌رغم ميل دروني خويش؛ گفتن بلي در صورتي كه جواب‌مان نه است و گفتن نه در صورتي كه جواب‌مان بلي است؛ مقدم دانستن نيازهاي ديگران بر نيازهاي شخصي خودمان(به خاطر ترس)؛ قرباني شدن؛ خود فرورفتگي دايم؛ ناتواني در تصميم‌گيري؛ از دست دادن
پنجشنبه، 15 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيا خود واقعي‌تان را نشان مي‌دهيد؟
آيا خود واقعي‌تان را نشان مي‌دهيد؟
آيا خود واقعي‌تان را نشان مي‌دهيد؟

نويسنده: سعيد سالاركيا



People-pgeasing در فارسي آن را به دگرخوشنودي ترجمه كردند و در تعريف آن اين موارد به طور عامل به چشم مي‌خورد -ماهيتي از وابستگي دارد- يك عادت قدرتمند كه در فرد به وجود مي‌آيد؛ به جا آوردن خواسته‌هاي ديگران علي‌رغم ميل دروني خويش؛ گفتن بلي در صورتي كه جواب‌مان نه است و گفتن نه در صورتي كه جواب‌مان بلي است؛ مقدم دانستن نيازهاي ديگران بر نيازهاي شخصي خودمان(به خاطر ترس)؛ قرباني شدن؛ خود فرورفتگي دايم؛ ناتواني در تصميم‌گيري؛ از دست دادن هويت خويشتن؛ هميشه مغلوب بودن؛ نياز مفرط به تأييد ديگران؛ وابستگي به ديگران؛ ترس از شكست؛ وفاداري و صداقت انعطاف‌ناپذير و خود سخت‌گيري.

فرد دگرخوشنود كيست؟

يك انسان ضعيف، برده و غلام ديگران، بله قربان‌‌گوي محض در محيط كار، كسي كه خود را قرباني ديگران كرده و تماميت خود را كم‌كم به مرحله فراموشي كامل سوق مي‌دهد و علي‌رغم اين همه خوبي ظاهري كه دارد دايم سرگيجه و پراسترس در مقابل ديگران ظاهر مي‌شود و همه از او توقع زياد دارند. هميشه خود را با وجود تلاش‌ زيادي كه مي‌كند شكست‌خورده و مقصر مي‌داند. درخلوت خويش عصبي و نسبت به خود پرخاشگر است. هرگز در تعارضات به خاطر ترس و عدم امنيت و تمايل افراطي براي خواباندن آن وارد مشاجره نمي‌شود و حق را شش دانگ به طرف مقابل مي‌دهد. حتي در بحث‌هاي خصوصي به خاطر خوشنودي ديگران خود را سانسور مي‌كند و هر قضاوتي را از ديگران درباره خودش مي‌پذيرد و تصديق مي‌كند. اين رفتارها از كجا ريشه مي‌گيرد؟ سوابق افراد دگرخوشنود:
در پرونده تربيتي آن‌ها اين نوع تربيت عمومي است. پدر و مادر اين افراد از دوران كودكي به آن‌ها آموخته‌اند (آن هم به طور افراطي) خيلي بايد در مقابل ديگران مواظب رفتارت باشي. يك طرفه به آن‌ها ياد دادند كه خوشنودي پدر و مادر و عمو و خاله و ... يك ارزش بسيار والا به حساب مي‌آيد. چندين بار به خاطر ابراز عقيده‌شان نكوهش شدند و حتي تهديد شدند كه ديگر حق ندارند اين گونه فكر كنند. آن‌ها به كودكان‌شان ياد دادند كه محبت و بخشش و ايثار و خودقرباني كردن و گذشت را يك معامله فرض نكنند. ديگران هر چه كه هستند به خودشان مربوط است تو وظيفه داري كه درگير نشوي، كار خودت را بكن و در خدمت خوبي باش. هميشه تو بايد كوتاه بيايي، تو بايد گذشت كني. آن‌ها فراموش كردند كه فرزندشان هم به عنوان يك انسان براي خودش حق و حقوقي دارد. سال‌هاست كه فرزند را دعوت به نوكري ديگران و فراموشي خود كرده‌اند: از وقت و انرژي و علم و همه چيز خود در مقابل ديگران دريغ نكن تا آن‌ها از تو راضي و خوشنود باشند از هيچ كس هم توقع تلافي نداشته باش.
والدين اين گونه افراد از سال‌ها پيش بچه‌ها را متوجه عواقب دردناك ننوشتن تكاليف، كم گرفتن نمره، رفتار خشن در مدرسه و هزاران نهي ديگر كرده‌اند و تنها عامل بازدارنده را ترساندن آن‌ها مي‌دانند. و بهترين عامل تشويق براي آن‌ها در رضايت بزرگ‌ترها معرفي شده است.
كودكان آن‌ها هميشه سعي مي‌كردند يك چيز را از والدين خويش پنهان نگه دارند و آن راز بزرگ را هميشه با دلهره و نگراني با خود داشته باشند تا مبادا برملا شود. آن راز اين بود كه تو نبايد اشتباه كني. نتيجه اين‌گونه تربيت غلط منجر به آن مي‌شود كه فرد "دگرخوشنود" بار بيايد در تصورات وي اين پيش‌فرض‌ها حك شده است.
من بايد مورد قبول و دوست‌داشتني باشم. نبايد كاري كنم كه ديگران ناراحت شوند. بايد بيشتر كار كنم. اگر ديگران حقيقت را درباره من بدانند، ديگر مرا دوست نخواهند داشت. بايد مواظب باشم طوري تصميم بگيرم كه مؤاخذه نشوم. هرگز نمي‌توانم به اندازه كافي آن‌ها را راضي نگه دارم. اين كه چقدر به من احترام مي‌گذارند برايم خيلي اهميت دارد. اگر من بيشتر كار كنم بيشتر مورد توجه و تشويق آن‌ها قرار مي‌گيرم. هميشه اين اصل را سرلوحه زندگي خود قرار مي‌دهم كه اول ديگري بعد خودم. تمام كارهاي ريز و درشت درخواست شده را انجام مي‌دهم. من چه كار دارم كه ممكن است يك كار جور ديگر بهتر انجام شود من مأمورم و معذور و مطيع فرمان، بايد هميشه مواظب موقعيت خود باشم.
اما با تمامي اين محافظه‌كاري‌ها مثبت‌نمايي‌هاي افراطي براي ديگران خبر بدي براي افراد دگرخوشنود دارم و آن اين است كه شما متأسفانه بازنده‌ايد. چرا؟ به خاطر آن‌كه 1- خود و ارزش‌هاي والاي‌ خودتان را فراموش كرده‌ايد؛ 2- دايم در رنج حفظ موقعيت موجود هستيد؛ 3- توقع ديگران را بالا مي‌بريد و دست آخر به شما نمره ده مي‌دهند (تازه اگر خيلي منصف باشند)؛ 4- آن‌ها هيچ‌گاه با شما مشورت نخواهند كرد؛ 5- مثل يك توپ فوتبال هستيد و آن‌ها به دنبال گل زدن هستند نه ارزش توپ.
پس اگر شما جزو اين گروه هستيد، اين تغيير نگرش‌ها را در خود به وجود آوريد.

به جاي خود قرباني شدن عقلاني رفتار كنيد:

از خود نگهداري و حمايت كنيد. از حق خود دفاع كنيد و نترسيد. اجر في نفسه به خود دهيد به جاي اين كه بگوييد من با كي باشم بگوييد چه كسي با شما باشد.
خواسته‌هاي معقول خود را گوشزد كنيد، زود بله يا خير نگوييد بلكه براي پاسخ خود وقت بخواهيد.
به جاي در خود فرو رفتن خود را مطرح كنيد: ياد بگيريد كه چگونه مي‌شود احساسات و ارزش‌هاي خود را بيان كنيد. اگر استعدادي داريد پس بروز دهيد. معمولاً مردم از قاعده rejection مي‌ترسند يعني از مورد قبول واقع نشدن و مورد تمسخر قرار گرفتن مي‌ترسند. عيبي ندارد خيلي‌ها هستند كه شما را مي‌پذيرند پس در محافل و گروه‌هايي كه براي شما ارزش قايل هستند بيشتر شركت كنيد.

به جاي شانه خالي كردن از بار مسئوليت‌ها، تصميم بگيريد:

اولين قدم آن است كه از شكست در تصميم نهراسيد. بدين ترتيب قوي مي‌شويد. نتايج يك تصميم‌گيري كوچك خيلي مصيبت‌وار نيست. از اشتباهات كوچك نهراسيد، آن‌ها به اشتباهات بزرگ‌تر منجر نمي‌شوند، بلكه جلوي آن‌ها را مي‌گيرند. اين موفقيت‌هاي كوچك است كه نسبت مستقيم با موفقيت‌هاي بزرگ‌تر دارد در مورد اشتباه نتيجه مستقيم نيست به شرط آن كه از اشتباهات كوچك درس بگيريم نه ترس. براي خلاقيت سلامتي و توليد انديشه‌هاي سازنده گذر از اين مرحله حياتي است، انرژي ذهني خود را آزاد بگذاريد.

به جاي از دست دادن هويت، خود را بشناسيد:

ما از طريق پذيرش و قبول خودمان بدون ترس از ديگران و عدم رضايت از خود مي‌توانيم به ديگران ارزش‌هاي خود را نشان دهيم. اين را بدانيد كه مردم شما را به خاطر آن‌چه هستيد، نه آن‌چه نشان‌ مي‌دهيد دوست دارند. شما واحد و منحصر به فرد هستيد. آن‌ را نشان دهيد. وقتي در لابه‌لاي صحبت ديگران به عنوان يك شنونده قرار مي‌گيريد و با تكان دادن سر (آن هم به كرات) حرف‌هاي دروغ و غيرقابل قبول آن‌ها را مرتب تأييد مي‌كنيد، در اين حالت محلولي را فرض كنيد كه رسوباتي در آن معلق است كه كم‌كم دارند ته‌نشين مي‌شوند و با يك شوك مكانيكي مثل قاشق دوباره آن رسوبات در محلول پخش مي‌شوند. ذهن شما همان محلول است، رسوبات حرف‌هايي است كه مي‌شنويد، سكوت شما و علامت‌هاي تأييدي شما يا تكه كلام‌هاي بله‌بله گفتن شما زمان كافي براي ته‌نشين شدن رسوبات است. در موقعيت بدي فرض بر آن است كه شما حرف‌هاي قبلي را پذيرفتيد و ديگران عكس‌العملي سازشكارانه را از شما مي‌طلبند ولي قاشقي كه در مثال آورديم همين تعارض بين تصديق ظاهري و انكار باطني شماست.
اگر با حرفي موافق نيستيد پس تصديق نكنيد. تصديق دروغ يعني قدرت را از خود به ديگري منتقل كردن و تصديق راست يعني شجاعت را تمرين كردن.

به جاي تأييد طلبي به اثبات من برتر بينديشيد:

شما بايد در نظر داشته باشيد افراد را به نسبت‌هاي مساوي شناسايي كنيد.
يك سوم افراد كساني هستند كه در پي شما هستند، يك سوم ديگر افرادي كه شما در پي آن‌ها هستيد و يك سوم باقي‌مانده كه كاري به كار شما ندارند. اين تقسيم به نسبت منطقي‌تر به نظر مي‌رسد تا اين كه بگوييم افراد دو دسته‌اند، دسته‌اي كه به من كاري ندارند و دسته ديگر افرادي كه من به دنبال آن‌ها و خواسته‌هاي‌شان هستم. نه اين طور نيست تعامل و تعادل بين خواسته‌هاي شما و ديگران طبيعي است. نبايد زياد به فكر راضي نگه داشتن همه باشيد حتي رييس‌تان. چگونه انتظار داريد كسي به عنوان يك رييس شما را قبول داشته باشد، به شما احترام بگذارد، از نظرات شما بهره‌مند شود در حالي كه خودتان براي خودتان هيچ كدام از اين ارزش‌ها را قايل نيستيد؟ يك كارمند دگرخوشود كه با عدم رضايت رييس خود مواجه مي‌شود و احساس مي‌كند هيچ گاه از او قدرداني نمي‌شود كور است و اين واقعيت را نمي‌داند كه عمر خود را صرف رضايت و جلب‌نظر او كرده. او درصدد پوشاندن آسيب‌پذيري خود بوده، او ديگر در چشم رييس، يك انسان نيست بلكه يك ماشين يا شيء است.
قدرت و شجاعت از خود نشان دهيد و منظور خود را واضح بيان كنيد. شكسپير مي‌گويد: در خود بودن، راستگو باشيد. وقتي با خودمان نمي‌توانيم راستگو باشيم. با ديگران هم همين‌طور هستيم.
به جاي وفاداري و صداقت انعطاف‌ناپذير اقتضايي عمل كنيد:
زياد به خود سخت نگيريد شما بايد در تشخيص ارزش خودمداري به عنوان يك انسان و نگراني براي سلامت جمعي و رفاه عمومي صادق باشي د. خودتنبيهي و محدود كردن خود و از بين بردن نيازهاي دروني كمال گرايي بدون انعطاف‌پذيري به اميد آن‌كه آن‌ها شما را دوست بدارند. و به اميد آن كه آن‌ها نيازهاي شما را در اولويت قرار بدهند به اعتماد به نفس شما لطمه وارد مي‌كند. به طور خلاصه رفتارهاي سمت راست را به رفتارهاي سمت چپ تبديل كنيد.
براي ديگران زياد وقت گذاشتن براي اوقات خود ارزش قايل شويد
بله، نه در پاسخ ديگران بايد كمي در اين باره فكر كنم
فرار و ترس از تعارض در پي حل مسأله گشتن
احساس نالايق بودن عشق به خود و ابراز وجود
ارزش خوشنودي ديگران ارزش خوشنودي خودم و خدا
ترس از شكست عاقلانه در آن شيرزه زدن
خودستيزي احقاق حق

آزمون

آيا به نزديك‌ترين اشخاص به خود نشان مي‌‌دهيد كه به واقع كي هستيد؟ و يا بر خلاف آن چه هستيد وانمود مي‌كنيد؟ كدام يك از احساسات يا عقايد زير را آشكار مي‌كنيد؟
1. ويژگي شخصيتي بادوامي كه آن را نقطه ضعف مي‌دانيد، چيزي مانند گرايش به حسادت و سمج بودن.
الف: آن را افشار نمي‌كنم، از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم. چا فايده‌اي دارد كه احساسم را پنهان كنم؟
2. تعصباتي كه نسبت به بعضي از انواع اشخاص داريد (اشخاصي با مذهب متفاوت، نژاد متفاوت، يا زمينه اجتماعي متفاوت).
الف: آن را افشا نمي‌كنم، از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: اندكي درباره‌اش حرف مي‌زنم، به شرط آن كه احساس كنم تا حدي با نظراتم موافقت شود.
پ: تا حد زيادي درباره‌اش صحبت مي‌كنم.
ت: آشكارا در موردش حرف مي‌زنم، من از عقايدم شرمنده نيستم.
3. جزييات زندگي عاشقانه، لطيفه‌گويي درباره شريك زندگي‌تان.
الف: آن را افشا نمي‌كنم. از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن موضوع اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.
4. كارهايي كه كرده‌ايد و از آن شرمنده‌ايد يا درباره‌اش احساس گناه مي‌كنيد، چيزهايي مانند تقلب، دروغ گفتن، جرم كوچكي مانند بلند كردن شيء از فروشگاه.
الف: آن را افشاء نمي‌كنم، از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم، من گذشته‌ام را پنهان نمي‌كنم.
5. آن چه خون‌تان را به جوش مي‌آورد.
الف: آن را افشا نمي‌كنم. از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم. چه فايده‌اي دارد كه احساسم را پنهان كنم؟
6. اينكه درباره وضع ظاهر خود چه احساسي داريد.
الف: آن را افشا نمي‌كنم. ممكن است خجالت بكشم.
ب: به ان اشاره مي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.
7. چيزهايي كه از آن مي‌ترسيد، حتي ترس‌‌هاي غيرمنطقي.
الف: آن را افشا نمي‌كنم. از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.
8. استعدادها، دستاوردها و تعريف‌هايي كه از شما شده است.
الف: آن را افشا نمي‌كنم، از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.
9. تمايلاتي كه مي‌ترسيد اگر درباره‌اش حرف بزنيد، از دست‌تان خارج شود، موضوعاتي مانند خشم.
الف: آن را افشا نمي‌كنم، نگران آنم كه ديگران درباره‌ام چه فكر مي‌كنند.
ب: به آن اشاره مي‌كنم، اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.
10. آن چه آن را معلوليت شخصي به حساب مي‌آوريد، ماند عدم موفقيت در ورزش يا ناتواني در آموختن رياضي.
الف: آن را افشا نمي‌كنم، از واكنش ديگران مي‌ترسم.
ب: به آن اشاره مي‌كنم. اما آن را به طور كامل افشا نمي‌كنم.
پ: آن را به صورت محرمانه در ميان مي‌گذارم.
ت: همه چيز را مي‌گويم.

محاسبه امتيازات

براي محاسبه امتيازات به جواب‌هاي الف امتياز 1، به جواب‌هاي ب امتياز 2، به جواب‌هاي پ امتياز 3 و به جواب‌هاي ت امتياز 4 بدهيد.
امتياز 17-10: شما شخص بسته‌اي هستيد. احتمالاً از سطح صميميتي كه با ديگران داريد راضي هستيد، اما به نظر مي‌رسد اگر احساسات خود را در ميان بگذاريد به سود خود كار كرده‌ايد.
امتياز 28-18: در جريان خودافشايي آدم متوسطي هستيد و تعادل خوبي ميان خود خود خصوصي و خود ظاهري‌تان ايجاد نموده‌ايد.
امتياز 40-29: شما بسيار باز و گشوده هستيد، اما مراقب باشيد. گاه همه چيز را گفتن به معناي نداشتن احساس امنيت خاطر است. و يا ممكن است بخواهيد بيش از اندازه مورد قبول ديگران واقع شويد، اگر ديگران به شما واكنش ناخوشايند نشان مي‌دهند، دليلش ممكن است اين باشد كه شما بيش از حدي كه آن‌ها مي‌خواهند خودافشايي مي‌كنيد.
منبع:مجله موفقیت- شماره156




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط