افسردگي ، خزنده و خطرناک
افسردگي ، خزنده و خطرناک
افسردگي ، خزنده و خطرناک
نويسنده: دکتر پونه پورهاشمي
افسردگي يکي از شايع ترين بيماري هاي نوع بشر است و حدود 6 درصد از افراد جامعه دچار افسردگي اند و احتمال اينکه هر کسي در طول عمر خود به افسردگي دچار شود به طور متوسط 15 درصد است که زنان بيشتر درمعرض اين بيماري اند تا مردان.
افسردگي علاوه بر اينکه يک بيماري روحي رواني محسوب مي شود اما داراي علائم جسماني است . علائم افسردگي اساسي يک دوره حداقل دو هفته اي است که در طي آن فرد افسرده علاقه و احساس لذت را تقريبا در همه فعاليت ها از دست مي دهد . فرد افسرده چهار علامت را تجربه مي کند؛ 1- تغيير در اشتها يا وزن. 2- خواب و فعاليتهاي رواني - حرکتي 3- کاهش انرژي ، احساس بي ارزشي يا گناه 4- دشواري در انديشيدن، تمرکز و يا تصميم گيري با افکار تکرار شونده مرگ يا انديشه پردازي ، طرح و اقدام براي خودکشي .
در بعضي افراد که از احساس بي ميلي شکوه مي کنند، هيچ گونه احساسي ندارند يا احساس مضطرب بودن مي کنند، وجود يک خلق افسرده را مي توان از حالت چهره و طرز رفتارشان استنباط کرد.
اعضاي خانواده غالبا متوجه کناره گيري اجتماعي و عدم علاقه به فعاليت هاي لذت بخش قبلي بيمار مي شوند. اشتها معمولا کاهش مي يابد و بيشتر افراد احساس مي کنند براي خوردن بايد به خود فشار بياورند.
افراد افسرده دچار بي خوابي در اواسط شب مي شوند، گاهي اوقات دليلي که افراد به خاطر آن در صدد درمان بر مي آيند خواب آشفته است.
تغييرات رواني - حرکتي شامل بي قراري ( مثلا ناتواني در نشستن ، قدم زدن ، فشار دادن دست يا فشار دادن يامالش پوست، البسه و ديگر اشيا) يا تاخير فکري يا بدني است.
کاهش انرژي ، فرسودگي و خستگي مفرط شايع است. يک شخص ممکن است بدون کار بدني احسس خستگي مدام داشته باشد.
احساس بي ارزش بودن يا گناه همراه با ارزيابي منفي غير واقعي از ارزش خود يا اشتغال و نشخوار ذهني همراه باگناه در مورد نقاط ضعف کوچک گذشته وجود دارد.
در کودکان افت ناگهاني در نمرات درسي ممکن است انعکاس تمرکز ضعيف باشد و يا با نشانه هاي اوليه زوال عقل اشتباه شود.
غالبا افکار مرگ و انديشه پردازي در مورد خودکشي يا اقدام به خودکشي وجود دارد . دامنه اين افکار از اين اعتقاد که آنان که مرده اند، آسوده ترند تا افکار گذرا اما تکرار شونده در مورد عمل خودکشي و برنامه ريزيهاي حساب شده براي چگونگي انجام خودکشي امتداد دارد.
هر سال قريب به 100 ميليون نفر از مردم جهان به بيماري افسردگي مبتلا مي شوند به احتمال زياد علت اين وفور افسردگي در بيشتر کشورها از يک سو، بالا رفتن طول عمر و از سوي ديگر بوجود آمدن دگرگوني هاي اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي است که موجب تشديد فشارهاي رواني و افزايش بر تعداد بيماران مذکور مي شود. شايد هم علت ديگر اين باشد که بروز اين بيماري در نسل جوان افزايش يافته است.
از هم گسيختگي خانواده ها، انزواي اجتماعي ، و پديده هاي ديگري از اين قبيل، مي تواند منجر به پيدايش حالت هاي افسردگي شود. رواج برخي آسيب هاي جسمي نيز خطر ابتلا به افسردگي را بالا مي برد، ازآن جمله صدمات ناشي از مصرف مشروبات الکلي ، انواع مواد مخدر است که به بروز اين حالات در شخص معتاد سرعت مي بخشد، مشکل افسردگي با ابعاد گسترده اش قطعا يکي از مسائل مهم بهداشت عمومي در جهان امروز به شمار مي آيد و اين در حالي است که درمان هاي موثري نيز برايش وجود دارد. اما بيماراني که مبتلا به افسردگي هستند، به خصوص در کشورهاي در حال توسعه معمولا از اين درمان ها بي نصيب مي مانند و ناچار درد و رنج
ناخواسته اي را تحمل مي کنند که به نوبه خود محيط خانوادگي و اجتماعي آنها را نيز تحت تاثير قرار مي دهند.
تعدادي از کودکان دچار افسردگي مزمن هستند اين کودکان که سابقه سلامتي خوبي ندارد و افسردگي آنها به تدريج شروع شده است معمولا هيچ تجربه تلخي به تازگي در زندگيشان به وجود نيامده ولي داراي سابقه اي دراز مدت از برخورد با بعضي ناکامي ها، محروميت ها و جدايي ها هستند. البته علايم اين افسردگي با افسردگي حاد چندان فرقي ندارد و تفاوت آنها در طول دوران افسردگي و سرعت بهبود آن است.
شايد بتوان گفت افسردگي اولين و مخرب ترين اثر خود را بر عملکرد تحصيلي دانش آموزان
مي گذارد. در اين موارد گاه مشاهده مي شود کودکي که دانش آموز نسبتا ساعي و خوبي بوده علاقه به تحصيل را از دست داده و رفته رفته در رده پايين کلاس قرار مي گيرد، افسردگي باعث از بين رفتن تمرکز حواس کودک مي شود و لذا آن طور که بايد نمي تواند درس بخواند.
کودک افسرده احساس بي ارزشي و ناتواني مي کند. از اين رو با دلگرمي دادن و احترام گذاشتن به او مي توان عزت نفس تضعيف شده اش را دوباره قوت بخشيد و اين باور را در او زنده کرد که شايسته احترام و لايق ارزش گذاري است.
افسرده شدن روان ، شيوه مقابله بي نظيريست که ذهن پوياي انسان براي نجات خوداز يک غلبه دردناک تر و صدمه وخيم تر در برابر فشارهاي غير قابل تحمل از خود بروز مي دهد و چقدر اين تلاش ترحم انگيز است و افسردگي تونل مخفي ذهن و روان است تا هنگام محاصره غم و ناشادي باقي مانده سلولهاي فعال مغز از آن راه فراري داشته باشند . اما اين مزيت رفته رفته تماميت و سلامت آنرا دچار آسيب مي نمايد. مبتلايان به افسردگي راهي در پيش دارند که ذره ذره به مصيبت بيماري هاي روان پريشي ختم خواهد شد، بيمار منفعل مي شود و ديگر هيچ کاري از او بر نخواهد آمد . مي گويند دو و ميداني مادر ورزشهاست، به مزاح مي توان افزود، افسردگي همان دويدن هاي بي امان است که در عين ايستايي و کم تحرکي به سرعت مي تواند مقام اول و به عنوان مادر تمام امراض رواني جايگاه رقيب اضطراب را براي خود احراز کند و دوشادوش اضطراب که در حوزه پاتولوژي روانشناسي نامور است خود را به رخ کشد. انسان افسرده ، خاکستري و در حوالي از دست رفتن است و به همين سبب بايد با تمام تمرکز و همتي پهلوانانه به آن پرداخت .
شکل ديگري که دامن گير آدم هاي افسرده مي شود اين است که يا حوادث را بزرگ مي کنند و از آن غولي مي سازند و يا برعکس بدون کمترين توجهي از کنارش مي گذرند و با بزرگ ديدن عيوب و کوچک شمردن محاسن احساس حقارت را در خود رفته رفته بارور مي سازند. فرد افسرده از آنجا که انگيزه اي براي کار و فعاليت ندارد به موجود کم حوصله اي تبديل مي شود که مدام خود را سرزنش و ملامت مي کند و احساس طرد شدگي و تنهايي دارد و آينده را هم بيشتر از گذشته عبث مي داند، به سادگي گريه مي کند و اشتهاي خود را از دست مي دهد .
مطالعات و پژوهش ها نشان مي دهد که افسردگي در زنان شايع تر از مردان است و تعدادي از متخصصان معتقدند که مسائل فرهنگي و محروميت هاي اجتماعي در مورد زنان از علل اساسي اين تفاوت است .
منبع: نشريه شميم
افسردگي علاوه بر اينکه يک بيماري روحي رواني محسوب مي شود اما داراي علائم جسماني است . علائم افسردگي اساسي يک دوره حداقل دو هفته اي است که در طي آن فرد افسرده علاقه و احساس لذت را تقريبا در همه فعاليت ها از دست مي دهد . فرد افسرده چهار علامت را تجربه مي کند؛ 1- تغيير در اشتها يا وزن. 2- خواب و فعاليتهاي رواني - حرکتي 3- کاهش انرژي ، احساس بي ارزشي يا گناه 4- دشواري در انديشيدن، تمرکز و يا تصميم گيري با افکار تکرار شونده مرگ يا انديشه پردازي ، طرح و اقدام براي خودکشي .
در بعضي افراد که از احساس بي ميلي شکوه مي کنند، هيچ گونه احساسي ندارند يا احساس مضطرب بودن مي کنند، وجود يک خلق افسرده را مي توان از حالت چهره و طرز رفتارشان استنباط کرد.
اعضاي خانواده غالبا متوجه کناره گيري اجتماعي و عدم علاقه به فعاليت هاي لذت بخش قبلي بيمار مي شوند. اشتها معمولا کاهش مي يابد و بيشتر افراد احساس مي کنند براي خوردن بايد به خود فشار بياورند.
افراد افسرده دچار بي خوابي در اواسط شب مي شوند، گاهي اوقات دليلي که افراد به خاطر آن در صدد درمان بر مي آيند خواب آشفته است.
تغييرات رواني - حرکتي شامل بي قراري ( مثلا ناتواني در نشستن ، قدم زدن ، فشار دادن دست يا فشار دادن يامالش پوست، البسه و ديگر اشيا) يا تاخير فکري يا بدني است.
کاهش انرژي ، فرسودگي و خستگي مفرط شايع است. يک شخص ممکن است بدون کار بدني احسس خستگي مدام داشته باشد.
احساس بي ارزش بودن يا گناه همراه با ارزيابي منفي غير واقعي از ارزش خود يا اشتغال و نشخوار ذهني همراه باگناه در مورد نقاط ضعف کوچک گذشته وجود دارد.
در کودکان افت ناگهاني در نمرات درسي ممکن است انعکاس تمرکز ضعيف باشد و يا با نشانه هاي اوليه زوال عقل اشتباه شود.
غالبا افکار مرگ و انديشه پردازي در مورد خودکشي يا اقدام به خودکشي وجود دارد . دامنه اين افکار از اين اعتقاد که آنان که مرده اند، آسوده ترند تا افکار گذرا اما تکرار شونده در مورد عمل خودکشي و برنامه ريزيهاي حساب شده براي چگونگي انجام خودکشي امتداد دارد.
هر سال قريب به 100 ميليون نفر از مردم جهان به بيماري افسردگي مبتلا مي شوند به احتمال زياد علت اين وفور افسردگي در بيشتر کشورها از يک سو، بالا رفتن طول عمر و از سوي ديگر بوجود آمدن دگرگوني هاي اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي است که موجب تشديد فشارهاي رواني و افزايش بر تعداد بيماران مذکور مي شود. شايد هم علت ديگر اين باشد که بروز اين بيماري در نسل جوان افزايش يافته است.
از هم گسيختگي خانواده ها، انزواي اجتماعي ، و پديده هاي ديگري از اين قبيل، مي تواند منجر به پيدايش حالت هاي افسردگي شود. رواج برخي آسيب هاي جسمي نيز خطر ابتلا به افسردگي را بالا مي برد، ازآن جمله صدمات ناشي از مصرف مشروبات الکلي ، انواع مواد مخدر است که به بروز اين حالات در شخص معتاد سرعت مي بخشد، مشکل افسردگي با ابعاد گسترده اش قطعا يکي از مسائل مهم بهداشت عمومي در جهان امروز به شمار مي آيد و اين در حالي است که درمان هاي موثري نيز برايش وجود دارد. اما بيماراني که مبتلا به افسردگي هستند، به خصوص در کشورهاي در حال توسعه معمولا از اين درمان ها بي نصيب مي مانند و ناچار درد و رنج
ناخواسته اي را تحمل مي کنند که به نوبه خود محيط خانوادگي و اجتماعي آنها را نيز تحت تاثير قرار مي دهند.
کودکان افسرده
تعدادي از کودکان دچار افسردگي مزمن هستند اين کودکان که سابقه سلامتي خوبي ندارد و افسردگي آنها به تدريج شروع شده است معمولا هيچ تجربه تلخي به تازگي در زندگيشان به وجود نيامده ولي داراي سابقه اي دراز مدت از برخورد با بعضي ناکامي ها، محروميت ها و جدايي ها هستند. البته علايم اين افسردگي با افسردگي حاد چندان فرقي ندارد و تفاوت آنها در طول دوران افسردگي و سرعت بهبود آن است.
شايد بتوان گفت افسردگي اولين و مخرب ترين اثر خود را بر عملکرد تحصيلي دانش آموزان
مي گذارد. در اين موارد گاه مشاهده مي شود کودکي که دانش آموز نسبتا ساعي و خوبي بوده علاقه به تحصيل را از دست داده و رفته رفته در رده پايين کلاس قرار مي گيرد، افسردگي باعث از بين رفتن تمرکز حواس کودک مي شود و لذا آن طور که بايد نمي تواند درس بخواند.
کودک افسرده احساس بي ارزشي و ناتواني مي کند. از اين رو با دلگرمي دادن و احترام گذاشتن به او مي توان عزت نفس تضعيف شده اش را دوباره قوت بخشيد و اين باور را در او زنده کرد که شايسته احترام و لايق ارزش گذاري است.
افسرده شدن روان ، شيوه مقابله بي نظيريست که ذهن پوياي انسان براي نجات خوداز يک غلبه دردناک تر و صدمه وخيم تر در برابر فشارهاي غير قابل تحمل از خود بروز مي دهد و چقدر اين تلاش ترحم انگيز است و افسردگي تونل مخفي ذهن و روان است تا هنگام محاصره غم و ناشادي باقي مانده سلولهاي فعال مغز از آن راه فراري داشته باشند . اما اين مزيت رفته رفته تماميت و سلامت آنرا دچار آسيب مي نمايد. مبتلايان به افسردگي راهي در پيش دارند که ذره ذره به مصيبت بيماري هاي روان پريشي ختم خواهد شد، بيمار منفعل مي شود و ديگر هيچ کاري از او بر نخواهد آمد . مي گويند دو و ميداني مادر ورزشهاست، به مزاح مي توان افزود، افسردگي همان دويدن هاي بي امان است که در عين ايستايي و کم تحرکي به سرعت مي تواند مقام اول و به عنوان مادر تمام امراض رواني جايگاه رقيب اضطراب را براي خود احراز کند و دوشادوش اضطراب که در حوزه پاتولوژي روانشناسي نامور است خود را به رخ کشد. انسان افسرده ، خاکستري و در حوالي از دست رفتن است و به همين سبب بايد با تمام تمرکز و همتي پهلوانانه به آن پرداخت .
ويژگي مبتلايان به افسردگي
شکل ديگري که دامن گير آدم هاي افسرده مي شود اين است که يا حوادث را بزرگ مي کنند و از آن غولي مي سازند و يا برعکس بدون کمترين توجهي از کنارش مي گذرند و با بزرگ ديدن عيوب و کوچک شمردن محاسن احساس حقارت را در خود رفته رفته بارور مي سازند. فرد افسرده از آنجا که انگيزه اي براي کار و فعاليت ندارد به موجود کم حوصله اي تبديل مي شود که مدام خود را سرزنش و ملامت مي کند و احساس طرد شدگي و تنهايي دارد و آينده را هم بيشتر از گذشته عبث مي داند، به سادگي گريه مي کند و اشتهاي خود را از دست مي دهد .
مطالعات و پژوهش ها نشان مي دهد که افسردگي در زنان شايع تر از مردان است و تعدادي از متخصصان معتقدند که مسائل فرهنگي و محروميت هاي اجتماعي در مورد زنان از علل اساسي اين تفاوت است .
منبع: نشريه شميم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}