دلباخته خلوص(2)
گفتگو با دکتر سيد محمدحسين هاشمي درباره ویژگیهای شهید چمران
همسر آمريکايي شهید دکتر چمران در چه برهه اي در لبنان مستقر شدند و يا اصلاً رفتند آمريکا ماندند؟
خود دکتر چمران چه نظري داشتند؟
چند سال بعد اين اتفاق افتاد؟
در آن برهه که شما و دوستان ديگر تشريف داشتيد نوع مراودات و آشنايي با همسرشان در جنگ هاي مکرر به چه صورت بوده است؟
من خودم شاهد بعضي برخوردها بودم. بسيار دوستانه و براي ما هم قابل توجه بود. چمران هم آن زمان به عربي تسلط پيدا کرده بود و با خانمش عربي صحبت مي کرد. خانم جابر عاشق دکتر چمران است و طبيعي است که همه يک علاقه فوق العاده به دکتر داشتيم. به طريق اولي ايشان هم احساس مي کرد با جان و دل به دکتر عشق مي ورزد چون مي ديد دکتر از صبح تا شب خود را نذر بچه هاي يتيم و مسلمان کرده است. خانم جابر هم با کسي ازدواج کرده بود که خودش را وقف اين مسائل کرده است. کسي که محدود به يک زندگي زناشويي عادي نبود. دکتر هم به خاطر شناختي که از ايشان داشت ايشان را انتخاب کرده بود. الگوي ازدواج اين دو بزرگوار بر روي خيلي ها در لبنان حتي در ايران تأثير گذاشت و چنين ازدواج هايي بين لبناني ها و ايرانيان شکل گرفت، چرا که شهيد چمران وقتي مي خواهند مهريه را ذکر کنند مي نويسند پنج سال خدمت به شيعيان ايران. اينها را مي توانم به اسم نام ببرم.
ارتباط آنان بسيار گرم و صميمي بود، دکتر گاهي يکي دو شب به خانه نمي آمد و مي رفت، بيروت، خانه شان در سور بود. طوري نبود که هميشه در کنار هم باشند. خانم جابر نوشته هايي درباره دکتر دارد که قبل از شهادت دکتر نوشته و نوشته هايي هم بعد از رحلت ايشان دارد، از لحاظ ادبي و در زبان ادبيات عرب فوق العاده زيباست و از بزرگ ترين روزنامه هاي لبنان بعضي از متون را چاپ کرده بود. روزنامه السفير چندين متن فوق العاده زيبا را چاپ کرده بود.
شما در آن زمان که رايزن فرهنگي بوديد امکان ارتباط با ايشان را داشتيد؟
از آن پس دکتر در ايران ماندند و در مسائل کردستان و حذف پاوه حضور داشتند. دستوري که امام صادر کرد و مواضع شجاعانه ايشان در آن مسائل که بعد از بازگشت امام فرمان وزارت دفاع را به ايشان صادر کردند و براي اولين بار اولين وزير دفاع غيرنظامي ايران محسوب شدند. خانم جابر در ايران در کنار ايشان بودند و ارتباطات هم بسيار خوب بود. آقاي دکتر در زمان وزارت دفاع شروع کرد به سخنراني هايي که امروزه در صدا و سيما پخش مي شود. چون ايشان مشغول مسائل دفاعي و نظامي کشور شده بود و کار فرهنگي شان را از طريق سخنراني هاي متعدد انجام مي داد. نظر خيلي ها هم اين بود که در ايران بايد آقاي دکتر را بشناسند. سخنراني هايي که براي ايشان در جاهاي مختلف تنظيم شد و خود بنده هم در آن ستاد بودم. البته ستادي نبود بلکه دوستان پيرامون ايشان بودند که دور هم جمع شدند. ما در مراکز مختلف براي ايشان سخنراني گذاشتيم. مردم از قبل از شجاعت هاي ايشان در کردستان و نظر امام درباره ايشان اطلاع يافته بودند و علاقه فراواني به وي نشان مي دادند و با شور خاصي در مجالس سخنراني ايشان شعار مي دادند. چون با سخنراني حماسي ايشان و آرامشي که در صدايشان بود، مردم علاقه فراواني به او پيدا کردند. در جنگ هم هميشه به او مي گفتند لازم نيست خط مقدم برويد، بچه ها هستند. مستحضريد که ايشان رئيس ستاد جنگ هاي نامنظم بودند و نه فقط بنده که بلکه کل خانواده ما جزو شيفتگان ايشان بود اخوي بنده که مهندس سيد محمدعلي هاشمي بود که معمار و فوق ليسانس از دانشگاه تهران بود، ايشان هم بزرگ تر از بنده بود. جنگ هاي نامنظم تأثير فوق العاده در جبهه و جنگ داشته است. من آنجا نبودم اما جزو کساني بودم که به شدت عزادار بود. مردان بزرگ شهادتشان هم بزرگ است. اما دکتر به واسطه ايمان راسخ و روابطي که با خداي خود داشت، يک شخص معمولي نبود.
در دوره وزارت دفاع، عمده فعاليت هاي مؤثر ايشان چه بود؟
اين بحث سخنراني ها دقيقاً در دوره تصدي وزارت دفاع بود. قبل از آن يادم نيست که دکتر جايي رفته باشد و سخنراني کرده باشد ولي با شدت يافتن جنگ و حضور شخص ايشان در جبهه هاي جنگ آن سخنراني ها هم محدود مي شود.
در زمان جنگ شما همراهشان بوديد؟
درباره اين برهه زماني هم اگر اطلاعاتي داريد بفرماييد؟
بنابراين اولين پايگاه هاي آموزشي مبارزين ايراني را دکتر چمران در مصر پايه ريزي کرد و اين در کتاب ذکر شده است. آقاي دکتر اديب اشاره مي کند به پايگاه هاي آموزشي که شخص ناصر اجازه مي دهد و يک نفر از مسئولان امنيتي مصر را به عنوان همکار و همراه اول مي گذارد و آقاي دکتر در آموزشگاه ها اشراف پيدا مي کند.
البته آقاي دکتر سفري به الجزاير هم داشته و با هواري بومدين ارتباط برقرار مي کند، او هم چون مشکلاتي با شاه داشت در مورد قرارداد 1970 و مسائل مربوط به سفر بوتفليقه به تهران و صلحي که بين ايران و عراق، شاه و صدام امضا کردند. از سفر الجزاير اطلاع زيادي ندارم ولي بعدها دکتر همراه آقاي صدر به الجزاير مي رود و نقش بسيار عمده اي در نزديکي مجلس شيعه با الجزاير ايفا مي کند. شخص بومدين هم استقبال مي کند، دکتر چمران در کنار آقاي صدر نشسته و بومدين با عنوان رئيس جمهور الجزاير مذاکراتي انجام مي دهد. در مصر علاوه بر پايگاه هايي که براي آموزش ايجاد شد، مسائل سياسي هم بود. يعني همکاري مصر با مخالفين و مبارزين ايراني که در اروپا و آمريکا هستند براي اينکه امکاناتي براي مسائل تبليغي ايجاد کنند. صداي راديويي عليه شاه در مصر تأسيس مي شود و يک مسئول توسط دکتر چمران تعيين مي شود. نکته ظريف هم اين است که خيلي ها مبالغي به عنوان کمک براي کار سياسي دريافت مي کنند اما دکتر چمران از دريافت آن کمک ها خودداري مي کند. در آن کتاب نويسنده رسيد کمک ها را هم چاپ کرده است. دکتر چمران خودداري مي کند و مي گويد انتظاري که من از مصر و آقاي ناصر دارم اين است که به ما کمک سياسي بکنند و به علاوه بتوانيم بچه هايمان را در آنجا آموزش بدهيم. اولاً سال 70 ناصر فوت مي کند، سادات سرکار مي آيد و با سفر ايشان به لبنان و آشنايي با امام موسي صدر کل پايگاه آموزشي از مصر به بيروت منتقل مي شود.
طبيعتاً در اين فرايند که شهيد چمران از آمريکا به مصر و لبنان آمدند و بعد در دوره مسئوليتشان در ايران، خيلي تغييرات و تحولاتي صورت گرفت که اينها با شتاب زماني خيلي زيادي بود. شايد فرصت اين که بستري فراهم شود و ايشان چيزي که مد نظر خودش است ايجاد کند، فراهم نشد. اين واقعاً مهم است که راهي را که چمران رفت ما چقدر توانستيم به آن وفادار باشيم و تا چه اندازه براي پيشبرد آنها اقدام کرديم. در ابعاد اخلاقي، فرهنگي و سياسي؟
اين روحيه بسيار استثنايي است. مي خواهم عرض کنم شکل گيري مقاومت مديون خون دکتر چمران و زحمات اوست. در مجلس يادبود او وحدت گروه هاي مقاومت صورت مي گيرد. در سالن يونسکو جا براي نشستن نبود. مردم در سالن هاي ديگر از طريق دوربين مدار بسته مراسم را دنبال مي کردند اما شخصيت هاي فرهنگي سياسي و نظامي لبنان که نيمي از آنها مسيحي هستند براي شخصيت دکتر چمران و تجليل از او سخنراني مي کنند. اين به خاطر اين است که فردي با اين ارزش مي آيد و براي جهان اسلام سرمايه گذاري مي کند. اين براي من و همه کساني که دکتر چمران را مي شناسند بسيار ارزشمند است.
دکتر در لبنان دنبال چه بود؟
امام موسي صدر من را مسئول يک مجله کودکان کرده بود که از طرف مجلس شيعه بود. ايشان وقتي من را مي ديد خيلي خوشحال مي شد. مي ديد که ما نقشي براي لبناني ها و عرب زبانها ايفا مي کنيم.
مي خواهم عرض کنم، اين روحيه الان کم شده است. راه ايشان اين بود که به لبنان رفت و اين سرمايه گذاري را کرد ما هم به عنوان شاگردان کوچک او بايد اين راه را ادامه بدهيم. و توجه به جهان اسلام بسيار براي ما ارزشمند است. نکته بسيار مهم اعتقادي بود که آقاي دکتر به امام زمان داشت و مي گفت، اگر ما زمينه هاي ظهور را فراهم مي کنيم اين زمينه ها فقط در ايران نيست بلکه در جهان اسلام و جهان عرب هم است. ما قبل از دکتر شخصيت هايي همچون جمال الدين اسدآبادي داشتيم که به مصر رفتند و شاگرداني تربيت کردند. الان شاگردان دکتر تا سال هاي سال در لبنان راه او را ادامه مي دهند. خط ايشان ادامه دارد.
حزب الله لبنان، امروز خط دکتر چمران را ادامه مي دهد و امروز در سطح منطقه به عنوان مقاومت هم در فلسطين و هم در لبنان اين مسائل مطرح شده است که پايه گذار آن امام موسي صدر و دکتر چمران بوده اند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 37