انسان در قاب فضاي مجازي
نويسنده:كريم فيضي
نسل جديد به لحاظ ذهني و فكري و اخلاقي و رفتاري چگونه عمل ميكند و مبادي فكري و نظري و عملياش در مواجهه با انسان، تاريخ، حقيقت، دين، اخلاق و در يك كلام «ديگري» و «جهان پيرامون» و «جز خودش» چگونه است و تابع چه مكانيسمهايي است و روي در چه روندي دارد. سوالهايي از اين دست با قاطعيت حضور خودشان را پيوسته اعلام مي كنند.
براي رسيدن به چنين نقطهاي و نشان دادن اختصاصات نسلي كه برآمده و پرورده و باليده شدة فضايي صرفاً جديد و كاملاً مقرون به ديجيتال است، بايد آنها را در قاب و قالب اختصاصي خودشان و در زمان و عهد خودشان و در دورهاي كه به اسم آنها مهر خورده و سكهاش ضرب شده، مورد مطالعه قرار داد، تا در دورهاي كه هنوز اقليمهاي انديشه و حضور و عمل، متعلق به نسل پيش و پيشتر هم هست و بنا به دلايل طبيعي، عرصه براي حضور و ظهور نسل جديد به صورت 100درصد فراهم نشده است.
بنابراين، آنچه ما در اين شرايط ميگوييم، به دليل امتزاجهاي نسلي و به دليل عدم حاكميت مطلق فكري و عملي ديجيتاليته و نسل اختصاصي آن، به نظر حدس آميزه يا پيشگويانه و حتي ممكن است غير واقعبينانه بيايد. با در نظر گرفتن اصل مدعا و احتمالهايي از اين دست، آنچه در برابر ما گشوده است، سخن گفتن از انسان جديد و جهان جديد و هستها و بايدها و اختصاصات و الزامات قابل كشف آن است و قراين متعددي نشان ميدهد كه اين بحثها روي به جانب واقعيت دارد، چرا كه حالتهايي از آن، ظاهر شده و نمود يافته، حالتهايي ديگر از آن نيز با آينده مرتبط است و در گرو گذشت زمان، و البته رخصت و مجال و امكان بحث از هر دو حالت، محفوظ و معقول است و شايد ضرورت هم داشته باشد. فرض و بلكه پيشفرضها اين است كه نميتوان بحث نكرد و گفتوگو به عمل نياورد. نيز بر پاية اصول، تصور و اصل موضوعه ما اين است كه نميتوان از هستي و آينده و آنچه كه روش زندگي و اسلوب رفتاري انسان آينده را شكل ميدهد، سخن نگفت و بحث به ميان نكشيد.
با اين مقدمه و تمهيد، ميتوان برخي از مسائل مرتبط با انسان را در قاب فضاي مجازي مورد بحث و تحليل قرار داد و دربارة آن دست به تفسير زد و رئوس و امّهات و مباني ثابت و متغير را در ساحت نظر و عمل مورد ملاحظات گوناگون قرار داد. گذشته از بحثهايي كه پيش از اين در اين عرصه ارائه كردهايم (مانند پايان فاصله، مرگ فاصله، انسان اينترنتي، نسل اينترنتي، ديجيتاليسم، ديجيتاليته و...) در مقام طرح مسأله ميتوان بحثهايي از نوع آنچه ذكر ميشود را هم، مورد مطالعه قرار داد:
ظرفيتهاي ناشناخته ديجيتاليسم، تحول و تطور ذهن در ساحت امواج، جنگ و صلح امواج، دگرديسيهاي رفتاري، تغيير ذائقهها، ابهام و ايهام شخصيت ديجيتالي، پناه و بيپناهي حيات اينترنتي، چندوچون روابط غيرقابل تحليل، مفهوم ارزشها در فضاي مجازي، تفسير عشق و محبت در فضايي ديجيتال و سايبر، پديده فتوشاپيسم، جايگاه سنّت و الگوهاي كهن و نوي آن در فرآيند ديجيتاليسم، نيازهاي شناخته و ناشناخته انسان مجازي، ادب و ادبيات ديجيتاليسم، ميراث ديجيتاليته، اسارت و آزادي فضاي مجازي، اقسام شخصيت اينترنتي، تفاوت اشخاص در مدارهاي ديجيتال، جايگاه زمان و مكان در ديجيتاليسم و نيز مفهوم احساس و عشق و عاطفه در فضاي مجازي.
با استناد به واقعيتهاي روشن و محسوس، يكي از مهمترين و اصليترين مسائل قابل فحص و بحث در حوزة ديجيتاليسم و فضاي مجازي و سايبري «عشق مجازي» است. اينكه عشق در فضاي ثبت شده به نام فضايمجازي، چگونه خواهد بود و چه شرايطي خواهد يافت، پرسشي است كه با نظر و تأمل در نحوه وجودي نسلي كه در راه است، بيش از هر چيز خود را نمايان ميكند و در جستجوي پاسخهاي خويش است.
در واقع، ما ميتوانيم پديدة عشق در فضاي مجازي را مورد توجه و مطالعه قرار دهيم. طبيعي است كه «عشق مجازي» عنوان روشن اين بحث محسوب ميشود، اما بايد توجه داشته باشيم كه وصف «عشق مجازي» پيش از اين مفهومي ديگر داشت. در ادبيات موجود فرهنگي ما، بخصوص در اقليم اخلاقي و عرفاني، عشق مجازي، در مقابل عشق حقيقي تعريف ميشود. در اين تلقي، عشق انسان به انسان، عشق خاكي است و اهل عرفان و برداشتهاي معنوي و عارفانه، از آن تعبير به عشق مجازي ميكنند. در مقابل اين عشق، عشق آسماني يا روحاني قرار دارد كه عشق انسان به خدا و مافوق محسوسات است. مستند و مستمسك كساني كه چنين ديدگاهي دارند، آيات و رواياتي است كه از دنيا و زندگي مادي، به عنوان امري كم ارزش و بيبنياد ياد ميكند و در مقابل حيات مافوق مادي و جاوداني را مطرح ميكند كه داراي ويژگيهايي والاتر و برتر است و روي به جانب ابديت و بقا و البته تعالي دارد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
براي رسيدن به چنين نقطهاي و نشان دادن اختصاصات نسلي كه برآمده و پرورده و باليده شدة فضايي صرفاً جديد و كاملاً مقرون به ديجيتال است، بايد آنها را در قاب و قالب اختصاصي خودشان و در زمان و عهد خودشان و در دورهاي كه به اسم آنها مهر خورده و سكهاش ضرب شده، مورد مطالعه قرار داد، تا در دورهاي كه هنوز اقليمهاي انديشه و حضور و عمل، متعلق به نسل پيش و پيشتر هم هست و بنا به دلايل طبيعي، عرصه براي حضور و ظهور نسل جديد به صورت 100درصد فراهم نشده است.
بنابراين، آنچه ما در اين شرايط ميگوييم، به دليل امتزاجهاي نسلي و به دليل عدم حاكميت مطلق فكري و عملي ديجيتاليته و نسل اختصاصي آن، به نظر حدس آميزه يا پيشگويانه و حتي ممكن است غير واقعبينانه بيايد. با در نظر گرفتن اصل مدعا و احتمالهايي از اين دست، آنچه در برابر ما گشوده است، سخن گفتن از انسان جديد و جهان جديد و هستها و بايدها و اختصاصات و الزامات قابل كشف آن است و قراين متعددي نشان ميدهد كه اين بحثها روي به جانب واقعيت دارد، چرا كه حالتهايي از آن، ظاهر شده و نمود يافته، حالتهايي ديگر از آن نيز با آينده مرتبط است و در گرو گذشت زمان، و البته رخصت و مجال و امكان بحث از هر دو حالت، محفوظ و معقول است و شايد ضرورت هم داشته باشد. فرض و بلكه پيشفرضها اين است كه نميتوان بحث نكرد و گفتوگو به عمل نياورد. نيز بر پاية اصول، تصور و اصل موضوعه ما اين است كه نميتوان از هستي و آينده و آنچه كه روش زندگي و اسلوب رفتاري انسان آينده را شكل ميدهد، سخن نگفت و بحث به ميان نكشيد.
با اين مقدمه و تمهيد، ميتوان برخي از مسائل مرتبط با انسان را در قاب فضاي مجازي مورد بحث و تحليل قرار داد و دربارة آن دست به تفسير زد و رئوس و امّهات و مباني ثابت و متغير را در ساحت نظر و عمل مورد ملاحظات گوناگون قرار داد. گذشته از بحثهايي كه پيش از اين در اين عرصه ارائه كردهايم (مانند پايان فاصله، مرگ فاصله، انسان اينترنتي، نسل اينترنتي، ديجيتاليسم، ديجيتاليته و...) در مقام طرح مسأله ميتوان بحثهايي از نوع آنچه ذكر ميشود را هم، مورد مطالعه قرار داد:
ظرفيتهاي ناشناخته ديجيتاليسم، تحول و تطور ذهن در ساحت امواج، جنگ و صلح امواج، دگرديسيهاي رفتاري، تغيير ذائقهها، ابهام و ايهام شخصيت ديجيتالي، پناه و بيپناهي حيات اينترنتي، چندوچون روابط غيرقابل تحليل، مفهوم ارزشها در فضاي مجازي، تفسير عشق و محبت در فضايي ديجيتال و سايبر، پديده فتوشاپيسم، جايگاه سنّت و الگوهاي كهن و نوي آن در فرآيند ديجيتاليسم، نيازهاي شناخته و ناشناخته انسان مجازي، ادب و ادبيات ديجيتاليسم، ميراث ديجيتاليته، اسارت و آزادي فضاي مجازي، اقسام شخصيت اينترنتي، تفاوت اشخاص در مدارهاي ديجيتال، جايگاه زمان و مكان در ديجيتاليسم و نيز مفهوم احساس و عشق و عاطفه در فضاي مجازي.
با استناد به واقعيتهاي روشن و محسوس، يكي از مهمترين و اصليترين مسائل قابل فحص و بحث در حوزة ديجيتاليسم و فضاي مجازي و سايبري «عشق مجازي» است. اينكه عشق در فضاي ثبت شده به نام فضايمجازي، چگونه خواهد بود و چه شرايطي خواهد يافت، پرسشي است كه با نظر و تأمل در نحوه وجودي نسلي كه در راه است، بيش از هر چيز خود را نمايان ميكند و در جستجوي پاسخهاي خويش است.
در واقع، ما ميتوانيم پديدة عشق در فضاي مجازي را مورد توجه و مطالعه قرار دهيم. طبيعي است كه «عشق مجازي» عنوان روشن اين بحث محسوب ميشود، اما بايد توجه داشته باشيم كه وصف «عشق مجازي» پيش از اين مفهومي ديگر داشت. در ادبيات موجود فرهنگي ما، بخصوص در اقليم اخلاقي و عرفاني، عشق مجازي، در مقابل عشق حقيقي تعريف ميشود. در اين تلقي، عشق انسان به انسان، عشق خاكي است و اهل عرفان و برداشتهاي معنوي و عارفانه، از آن تعبير به عشق مجازي ميكنند. در مقابل اين عشق، عشق آسماني يا روحاني قرار دارد كه عشق انسان به خدا و مافوق محسوسات است. مستند و مستمسك كساني كه چنين ديدگاهي دارند، آيات و رواياتي است كه از دنيا و زندگي مادي، به عنوان امري كم ارزش و بيبنياد ياد ميكند و در مقابل حيات مافوق مادي و جاوداني را مطرح ميكند كه داراي ويژگيهايي والاتر و برتر است و روي به جانب ابديت و بقا و البته تعالي دارد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج