دستاوردهای سال جهاد اقتصادی
بیانات مقام معظم رهبری در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم كه به ما فرصت و توفيق داد تا يك بار ديگر و يك سال ديگر در جوار بارگاه آسمانى حضرت اباالحسن علىّبنموسىالرّضا (سلام اللّه عليه) با شما مردم عزيز، جوانان عزيز، چه مردم عزيز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران ديدار كنيم و روز آغازين سال را متبرك شويم به نشستن در زير سايهى حريم اين بزرگوار و مرقد مبارك ايشان.
عيد نوروز و حلول سال جديد را تبريك عرض ميكنم و اميدوارم اين سالى كه در آن وارد شديم، براى همهى ملت ايران سال شادى، گشايش، دلخوشى، نشاط و فعاليت و توفيق در راه كسب معارف حقه و تقواى الهى بوده باشد.
در اين ديدار، چند مطلب را با شما برادران و خواهران در ميان ميگذارم. مطلب اول، نگاه كوتاهى است به آنچه كه در سال گذشته بر ما و ملت ما و كشور ما و در رابطهى با ما در جهان و در منطقه گذشت. علت اينكه به مسائل سال 90 و عمدتاً به موفقيتهاى ملت ايران در اين سال ميپردازم، رجزخوانىهاى دشمنان و بدخواهان ما در مقابل ملت عزيز ماست. سران استكبار، تكيهدهندگان بر مسندهاى زر و زور و همچنين خردهريزهاى اينها در منطقهى خود ما، با همهى توان - توان مالىشان، توان تبليغاتىشان، توان سياسىشان - سعى ميكنند ملت ايران را مرعوب كنند، ملت ايران را مأيوس كنند. هر كسى تبليغات سياسى بدخواهان ملت ايران را دنبال كرده باشد، اين را درمىيابد كه تلاشهاى عملى، تلاشهاى اقتصادى، تلاشهاى سياسى، تهديدهاى امنيتى و نظامى، همه براى اين است كه اين موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، يعنى ملت ايران را كه در وسط ميدان با شجاعتِ تمام ايستاده است و در حال حركت به جلو است، از پيشروى باز بدارند، او را نااميد كنند، او را از حضور در اين عرصه بترسانند. در حقيقت در مقابل شعار «ما ميتوانيم» كه امام بزرگوار اين شعار را به ما تعليم داد، انقلاب به ما جرأت داد كه بگوئيم «ميتوانيم»، ميخواهند به ملت ايران بقبولانند كه شما نميتوانيد؛ با همهى توان در پى اين هستند كه اين هدف را دنبال كنند. سال 90 اوج فعاليتهاى آنها بود. و من ميخواهم بر روى اين نكته تكيه كنم كه علىرغم آنها، به كورى چشم آنها، ملت ايران در سال 90 با حركات خود، با پيشرفت خود، با تصميمگيرىهاى خود، به همهى دنيا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مكرر فهماند كه «ما ميتوانيم».
اگر بر روى نقاط مثبت و نقاط قوّت تكيه ميكنم، براى اين است كه ثابت شود ملت ايران اين توانائىها را به كار برد و علىرغم ميل بدخواهان كه ميخواستند ثابت كنند ملت ايران نميتواند، ملت ايران ثابت كرد كه ميتواند. از نقاط ضعف بىاطلاع نيستيم، نقاط ضعف هم داريم؛ اما در جمعبندى نهائى، نقاط قوّت بسيار بيشتر از نقاط ضعف است.
سال 90 را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرديم؛ لذا من از مسائل اقتصادى آغاز ميكنم. تحرك اقتصادى مسئولين كشور با همراهى مثالزدنى و تحسينبرانگيز مردم در طول سال 90 قابل ذكر است. از جملهى آنچه كه ميتوان در اين زمينه مطرح كرد، همين مسئلهى هدفمندى يارانههاست. همهى كارشناسان اقتصادى، چه در دولتهاى قبلى، چه در دولت كنونى متفقالقولند كه هدفمندى يارانهها براى كشور يك نياز و يك ضرورت است؛ همه اين را اعتراف كردهاند. با وجود اينكه اين معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما اين اقدام لازم به خاطر دشوارىهايش، به خاطر پيچيدگىهايش، بر زمين مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرائط تحريم، در شرائطى كه دشوارى و پيچيدگى اين كار بيشتر از هميشه است، همت كردند، اقدام كردند و مراحل مهمى از اين كار را پيش بردند. كار تمام نشده است؛ اما آنچه كه تاكنون مسئولان كشور - چه در دولت، چه در مجلس شوراى اسلامى - اقدام كردهاند و پشتيبانى و همدلى و همراهى ملت، آنها را قرين موفقيت كرده، بسيار مهم و قابل توجه است.
هدفهاى عمدهى اين قانون، چند مطلب بسيار اساسى است كه من اشاره ميكنم. آحاد مردم عزيز ما اينها را شنيدهاند، ليكن بايد تأمل و تعمق كنند. اين كار، كار بزرگى است؛ كار مهمى است. يكى از هدفهاى اين قانون عبارت است از توزيع عادلانهى يارانههائى كه نظام و دولت به مردم ميدهد. من قبلاً در يك صحبتى شرح دادم كه يارانهها هميشه به صورت نامتعادل و غير عادلانه در بين قشرهاى مختلف مردم تقسيم ميشده است؛ طبيعت كار يارانهى عمومى همين است. با هدفمندى يارانهها، در واقع يك تعادلى، يك اجراى عدالتى در تقسيم و توزيع يارانهها وجود پيدا كرده است. و من خبرهاى موثقى از سراسر كشور دارم كه حاكى از آن است كه اين كار در بهبود زندگى طبقات ضعيف نقش مؤثر داشته است. اين يكى از هدفهاست، كه مهمترين هدف و مقصد از اين قانون هم همين است.
يك هدف ديگر، اصلاح ساختار توليد و اصلاح ساختار اقتصاد كشور است. چرخهى توليد در كشور، چرخهى معيوبى بوده است. آنچه را كه ما در مجموعهى توليدى كشور به دست مىآورديم، با مصرف بيشتر، هزينهى بيشتر و دستاورد و بازدهِ كمتر بوده است. طبق تشخيص كارشناسان اقتصادى - كه همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندى يارانهها ميتواند اين را اصلاح كند؛ حالت پرمصرف و كمبازده را از توليد كشور بستاند و مصرف و بازده را در توليد متعادل كند.
يك هدف ديگر، مديريت مصرف حاملهاى انرژى است. ما چون يك كشور نفتخيز بوديم، از اول عادت كرديم بنزين را، گاز را، گازوئيل را، نفت سفيد را بدون ملاحظه مصرف كنيم. مصرف ما از مصرف بسيارى از كشورها - شايد به يك معنا از همهى كشورها - بيشتر و بىرويّهتر بوده است. اين هدفمندى يارانهها، كشور را به صرفهجوئى در مصرف حاملهاى انرژى ميكشاند. آمارهائى كه منتشر شده است و آمارهاى مورد قبول است، به ما نشان ميدهد كه تا همين امروز اگر قانون هدفمندى يارانهها اجرا نميشد، مصرف بنزين در كشور تقريباً دو برابر مصرفى بود كه امروز انجام ميگيرد. وقتى كه توليد داخلى بنزين به قدر مصرف نيست، ما مجبوريم چه كار كنيم؟ بايد بنزين را وارد كنيم؛ يعنى دست ملت ايران زير كارد بدخواهان و دشمنان باشد. با اين كار، صرفهجوئى شد. امروز مصرف بنزين در كشور، تقريباً به قدر توليد داخلى است؛ احتياج به واردات بنزين نداريم؛ اين براى كشور يك امتياز بزرگ است. اين كار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتى كه دشمنان ما، ما را تحريم كردند؛ براى اينكه ملت را به زانو دربياورند؛ اما جوانان ملت همت كردند، با اين كارها توانستند نقشه و توطئهى دشمن را خنثى كنند.
يك عرصهى مهم اقتصادى ديگر كه در سال 90 با همت اين ملت انجام گرفته است، عرصهى علم و فناورى است. علم و فناورى يكى از پايههاى اقتدار اقتصادى يك ملت است. يك ملت با داشتن دانش پيشرفته، فناورى پيشرفته، هم به ثروت ميرسد، هم به استغناى سياسى ميرسد، هم آبرومند ميشود، هم دستش قوى ميشود. به خاطر كليدى بودن مسئلهى پيشرفت علم و فناورى، من نسبت به اين مسئله حساسم. از راههاى مختلف، كانالهاى مختلف، گزارشهاى متفاوتى را تقريباً به طور مستمر دريافت ميكنم و ميتوانم به شما قاطعانه عرض كنم كه سطح پيشرفتهاى كشور بسيار بيشتر از آن چيزى است كه تاكنون به اطلاع مردم رسيده است.
بر اساس گزارش مراكز علمى معتبر دنيا - اين گزارش مربوط به مراكز علمى خود ما نيست - سريعترين رشد علمى جهان، امروز در ايران دارد انجام ميگيرد. در سال 90 كه تقريباً برابر بود با سال 2011 ميلادى، گزارش مراكز علمى معتبر اين است كه در سال 2011 - كه سه ماه پيش اين سال تمام شد - ملت ايران نسبت به سال قبل، يعنى سال 2010 ميلادى، رشد علمى و پيشرفت علمىاش بيست درصد افزايش داشته است. معناى اينها چيست؟ در شرائطى كه دشمنان ملت ايران بر روى سقوط ملت ايران شرطبندى ميكردند و ميگفتند ما تحريمهاى فلجكننده را براى ملت ايران در نظر گرفتيم، ملت ايران اينجورى عمل كرده است.
گزارش ميدهند - اين هم باز گزارش مراكز علمى معتبر دنياست - كه در منطقه، ايران در رتبهى اول سطح علمى، و در كل جهان در رتبهى هفدهم است. اين گزارش كسانى است كه اگر بتوانند گزارش خلاف عليه ما بدهند، امتناع نميكنند؛ اين را اينجور اعتراف ميكنند. سال 90 ما در زيستفناورى پيشرفت كرديم، در نانوفناورى پيشرفت كرديم، در هوافضا پيشرفت كرديم - كه ماهوارهى نويد پرتاب شد - در صنعت هستهاى پيشرفت كرديم، كه غنىسازى بيست درصد محصول سال 90 است. اين غنىسازى بيست درصد، همان چيزى است كه در سال 89 آمريكائىها و ديگران براى توليد آن شرط گذاشتند. ما ميبايد براى مركز اتمىِ آزمايشگاهى تهران كه مال راديوداروهاست، اورانيوم غنىشدهى بيست درصد تهيه ميكرديم؛ چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود. آنها براى اين كار شرط گذاشتند و گفتند بايد اورانيومى را كه توليد كردهايد، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نكرديم. آمريكائىها دولت برزيل و دولت تركيه را واسطه كردند كه با ما صحبت كنند، ميانه را بگيرند؛ چيزى مورد توافق به وجود بيايد. ما قبول كرديم. مسئولين تركيه، مسئولين برزيل به اينجا آمدند و با رئيس جمهور ما نشستند بحث كردند، صحبت كردند و يك نوشتهاى را امضاء كردند. بعد كه اين توافقنامه امضاء شد، آمريكائىها زدند زير قولشان! آنها نميخواستند اين قرارداد امضاء بشود؛ ميخواستند امتياز زيادى بگيرند، زورگوئى كنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولىاى كه آمريكائىها كردند، دولت برزيل و دولت تركيه پيش ما شرمنده شدند. ماجراى اين بيست درصد اين است.
با وجود اينهمه مشكلات، اينهمه مانعتراشىها، جوانان ما گفتند خودمان درست ميكنيم. در سال 90 اورانيوم غنىشدهى بيست درصد را اينها براى سايت هستهاى تهران توليد كردند و آن را به دنيا اعلام كردند؛ دشمنان ما ماندند متحير! با اينكه ميدانند مركز هستهاى تهران مخصوص راديوداروهاست - يعنى براى نياز بيمارستانها و آزمايشگاههاى ما در سرتاسر كشور است و هزاران بيمار به اين راديوداروها احتياج دارند - درعينحال نميدادند، نميفروختند، شرط ميگذاشتند، باجگيرى ميكردند. جوانان ما خودشان آن را تهيه كردند. كار پيچيدهاى هم بود، كار سختى هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام راديوداروها الان در همين مركز تهران با سوخت داخلى توليد ميشود. اين مال سال 90 است.
در سال 90، در همين صنعت هستهاى، توليد صفحهى سوخت را در كشور انجام دادند؛ كه اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانى ميشود. اجمالاً، آن وقتى كه صحبت تبادل اورانيوم توليد داخل بود، ميگفتند اورانيوم سه و نیم درصد را به روسيه بدهيد، روسيه 20 درصد كند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحهى سوخت درست كند، بدهد به شما؛ يعنى هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان اين صفحهى سوخت را درست ميكنيم؛ همت كردند، درست كردند، گزارش دادند، نشان دادند. اين مال سال 90 است.
افزايش شش برابرى داروهاى نوتركيب، افزايش صادرات كالا و خدمات دانشبنيان؛ اينها همه مربوط به سال 90 است. اينها بخشى از دستاوردهاى «سال جهاد اقتصادى» است. اينها پيشرفت علمى است، پيشرفت فناورى است، نشان دهندهى اقتدار علمى كشور است، اما داراى تأثير مستقيم اقتصادى براى كشور است. جهاد اقتصادى يعنى اين.
من در پايان سال 90 - در همين هفتهى گذشته - بازديدى داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چيزهائى را مشاهده ميكند كه نظائر آن را در بعضى از بازديدهاى ديگر، در پژوهشگاههاى گوناگون علمى كشور مىبيند و به اين نتيجه ميرسد كه اينها استثناء نيست؛ قاعده است. اين پديدههاى مهم كه يك روزى ملت ما در خواب هم اين پيشرفتها را نميديد، تحقق پيدا كرده و به شكل قاعده درآمده است.
من چند تا از اين خصوصيات و پديدههائى را كه در آنجا مشاهده كردم، به شما عرض ميكنم. در درجهى اول، روحيه و فكر جهادىِ حاكم بر مجموعه بود. آن مجموعهى دانشمندان با روحيهى جهادى كار ميكردند؛ مثل اينكه دارند جهاد ميكنند، مثل اينكه در جبههى جهاد فىسبيلاللّهاند. فرق ميكند اينكه كسى براى پول، براى مقام، براى شهرت يا فقط براى خود علم كار كند؛ يا نه، به عنوان جهاد فىسبيلاللّه كار كند، در راه خدا تلاش كند. اين روحيه، حاكم بر اين مجموعه و مجموعههاى علمى ماست؛ اين خيلى ارزش دارد.
خصوصيت دوم اين بود كه من ديدم اين دانشمندان ما اين تحريمهائى را كه بر ملت ما تحميل كردهاند، فرصت ميدانند. در خلال اين بازديد مفصلِ طولانىاى كه داشتيم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه كه ما را تحريم كردند! ما به خودمان آمديم، به خودمان پرداختيم، از درون جوشيديم. اين روحيهى احساس فرصت بودن تحريم دشمنان، خيلى باارزش است. لذا ساخت داخلى را جدى گرفتند، به جوانها ميدان دادند، به ابتكارات و خلاقيتها ميدان دادند و همين طور مرتب كار دارد پيش ميرود؛ مثل چشمهى جوشانى دارد كار ميجوشد.
خصوصيت سومى كه من در اينها ديدم، اعتماد به نفس بالاست. بعضى از بخشهاى صنعت نفت هست كه صرفاً در انحصار سه چهار تا كشور در دنياست؛ اجازه نميدهند كس ديگرى در حريم اين صنايع و فناورىها وارد شود. كشور ما هم در طول اين سالهاى طولانى، در زمينهى اينگونه كارهاى پيچيده و مهم، هميشه از آنها خواسته، از آنها گرفته، به آنها پول پرداخته. من ديدم اينها همت گماشتهاند و ميگويند ما ميتوانيم، خودمان ميكنيم، خودمان ميسازيم. اين اعتماد به نفس براى يك ملت، براى دانشمندان يك ملت، براى جوانان يك ملت، خيلى باارزش است.
خصوصيت ديگر، جوانگرائى است. كار دست جوانهاست، سررشتهى امور دست جوانهاست. جوان مركز نوآورى است، مركز خلاقيت و ابتكار است.
خصوصيت ديگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ كه اين از آرزوهاى ديرينهى بنده است. هميشه به مسئولان گوناگونِ بخشهاى مرتبط دولتهاى گذشته سفارش ميكردم كه سعى كنيد بين صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار كنيد. خوشبختانه در اينجا ديدم كه اين ارتباط برقرار شده است. البته اين بايد عموميت پيدا كند و همهى صنايع ما با دانشگاهها مرتبط شوند، به دانشگاهها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد ميكند، هم صنعت ما رشد ميكند. اين خصوصيات را من در آنجا ديدم، اما اينها مخصوص اين مركز علمى و فناورى نفت نيست؛ اين را در بازديدهاى ديگر هم مشاهده كردم. اين نشاندهندهى اين است كه در كشور قاعده بر اين جارى است؛ حركت، چنين حركتى است.
اين، بخش اقتصادى در سال 90 بود؛ سالى كه از اول تا آخر آن، عربدهى دشمنان و بدخواهان ملت ايران بلند بود؛ گاهى تهديد كردند، گاهى فشار سياسى آوردند، گاهى تحريم كردند. عوامل دولت آمريكا امروز در سراسر دنيا دارند تلاش ميكنند براى اينكه بتوانند تحريمها را عملى كنند، به خيال اينكه به ملت ايران ضربه بزنند و بين ملت ايران و نظام اسلامى جدائى ايجاد كنند.
در سال 90 دستاوردهاى بزرگ ديگرى هم بوده است؛ از جمله ديپلماسى فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزارى اجلاس بيدارى اسلامى، اجلاس فلسطين، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروريسم، اجلاس جوانان بيدارى اسلامى، فعاليتهائى بود كه در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهورى اسلامى شد مركز توجه دنياى اسلام كه امروز بيدار شده است.
در زمينهى خدمات اقتصادى، دهها هزار خانه و مسكن ساخته شد و در اختيار مردم قرار گرفت. اين آمارها، آمارهاى بزرگى است؛ آمارهاى مهمى است. مسكن روستائى ساخته شد، جادهها ساخته شد، بزرگراهها و آزادراهها ساخته شد. اينها طليعهى دههى پيشرفت و عدالت است. ما گفتيم اين دهه، «دههى پيشرفت و عدالت» خواهد بود؛ اين طليعهاش است. ما سه سال از اين دهه را گذرانديم. در مقابل با اين دشمنان، در مقابل با اين بدخواهان عنود و خبيث، اين ملت فعال و پرنشاط توانسته است اين پيشرفتها را به وجود بياورد.
يك قلم بزرگ از حركتهاى تحسينبرانگيز ملت ايران در سال 90، همين انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همين جا بگويم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحلهى دوم انتخابات هم مردم ما بايستى انشاءاللّه همين شكوه و زيبائى را نشان بدهند. اين انتخابات خيلى اهميت داشت. من به شما عرض كنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اينها همهى تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد كنند. گاهى گفتند در انتخابات تقلب ميشود؛ گاهى گفتند مردم اگر به انتخابات نيايند، دشمنىِ دشمن كم ميشود؛ انواع و اقسام تبليغات را كردند براى جدا كردن مردم از مراكز رأى و صندوقهاى رأى. گاهى با ترور دانشمندان ما - كه در ظرف كمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و نااميد كنند. در يك چنين فضائى، اين انتخابات انجام گرفت؛ اما با يك چنين مشاركتى! اين مشاركتِ بالاتر از 64 درصد، خيلى رقم مهمى است. من به شما عرض بكنم؛ از متوسط انتخاباتهاى مجالس دنيا، اين رقم بالاتر است. در آمريكا متوسط رقم مشاركت در انتخابات كنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشاركت مردم آمريكا در انتخابات كنگرهشان و مجلس ملى و مجلس سناشان به 40 درصد نرسيده. خب، اين را مقايسه كنيد با ملت ايران - اين نشاط را، اين حضور را، اين اظهار وجود را - آنگاه اهميت مطلب معلوم ميشود. اينها ميخواستند با اين فشارها، با اين جوّ روانى، با اين تهديدها، با اين ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگى ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار بدهند؛ اما به عكس خواستهى آنها، به كورى چشم آنها، اين روز شد روز سربلندى نظام اسلامى و ملت ايران. اين انتخابات مثل يك رسانهى صادق و پرقدرت عمل كرد. خبرهاى ايران را تحريف ميكنند، حوادث دروغين را از داخل ايران مخابره ميكنند، خبرهاى راست را مكتوم نگه ميدارند، اما اين انتخابات را نميتوانند انكار كنند؛ واقع شده است، جلوى چشم همه است. اين انتخابات به مثابهى يك رسانهى بزرگ و قدرتمند توانست ملت ايران و نظام اسلامى را به دنيا نشان بدهد.
خب، اين رويدادهاى سال 90 بود؛ سالى كه اينقدر دشمنان سرمايهگذارى كردند تا در اين سال به ملت ايران و نظام اسلامى ضربه وارد كنند. اينها بخشى از دستاوردهاى سال 90 است. چرا اين دشمنىها را ميكنند؟ من اين نكته را عرض بكنم؛ بهانهى دشمنى در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتى مسئلهى هستهاى مطرح شده است، بهانهى دشمنىها مسئلهى هستهاى است. البته ميدانند و اعتراف هم ميكنند كه ايران دنبال سلاح هستهاى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلائل خودمان، بههيچوجه دنبال سلاح هستهاى نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را ميدانند، اما يك بهانه است. يك روز اين مسئله بهانه است، يك روز حقوق بشر بهانه است، يك روز فلان مسئلهى داخلى بهانه است؛ اما همهى اينها بهانه است. مسئلهى اصلى چيست؟ مسئلهى اصلى، حراست مقتدرانهى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است. امروز و فردا - مثل ديروز - اقتدار اقتصادى و سياسى و به تبع آن، اقتدار علمى و نظامى، متوقف است به انرژى، به نفت. تا دهها سال ديگر، دنيا محتاج نفت و گاز است؛ اين يك مطلبِ مسلّم است. استكبار و قدرتهاى استكبارى ميدانند كه رگ حياتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز كه نتوانند اين نفت ارزان را به دست بياورند، آن روز كه مجبور باشند براى تهيهى نفت و گاز امتياز بدهند و از زورگوئى دست بردارند، آن روز براى آنها مصيبتبار است.
از طرف ديگر، كشورهاى غربى از لحاظ منابع نفتى دچار مشكل شدهاند و روزبهروز مشكل آنها بيشتر خواهد شد. منابع نفتى كشورهاى اروپائى و به طور كلى كشورهاى غربى، بعضى چهار سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى شش سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى نُه سال ديگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غير خودشان استفاده كنند. كشور آمريكا كه امروز حدود سى و چند ميليارد بشكه نفت ذخيره دارد، طبق محاسباتى كه كارشناسان كشورمان كردهاند - كه آمارشان متكى به آمار خود آمريكائىهاست - نفتش تا سال 2021، يعنى تا نُه سال ديگر تمام خواهد شد. نفت دنيا كه امروز بيش از پنجاه درصدش از خليج فارس خارج ميشود، آن روز متكى خواهد شد به سه منبع عمدهى نفتى در منطقهى ما و در خليج فارس؛ كه البته يكى از آن سه منبع، ايران است، كه من حالا عرض خواهم كرد. در بين همهى كشورهاى دنيا - اين ديگر مربوط به خليج فارس نيست - آن كشورى كه موجودى نفت و گازش بر روى هم از همه بيشتر است، كشور جمهورى اسلامى ايران است. بعضى از كشورها گازشان بيشتر از ماست، بعضى نفتشان بيشتر از ماست. ما در منابع گاز، كشور دوم در دنيا هستيم - اول روسيه است، بعد ما - در منابع نفت، ما كشور چهارم هستيم؛ سه تا كشور قبل از ما منابع نفت دارند كه بيشتر از ما هستند؛ ليكن اگر نفت و گاز را بر روى هم حساب كنيم، جمهورى اسلامى، كشور عزيز شما، منابعش - بر طبق آنچه كه تا امروز اكتشاف شده است - از همهى كشورهاى دنيا بيشتر است؛ اين خيلى چيز جذابى است براى مصرفكنندگان نفت در دنيا، براى دستگاههاى استكبار كه رگ حياتشان به حاملهاى انرژى، به نفت و گاز وابسته است. بنابراين ايران كشورى با يك چنين ثروتى است. آنها تا چهار سال ديگر، تا ده سال ديگر، تا پانزده سال ديگر نفتشان تمام ميشود؛ اما جمهورى اسلامى - بر طبق منابعى كه تا امروز اكتشاف شده است - تا هشتاد سال ديگر نفت و گاز دارد؛ اين خيلى جذاب است. كشورى در اوج قلهى دارائى نفت و گاز؛ خب، قدرتهاى استكبارى چه ميخواهند؟ ميخواهند اين كشور در اختيار دولتى باشد، در اختيار نظامى باشد كه مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضى از كشورهاى منطقه. اين كشورها نفت دارند، زياد هم دارند، اما مثل موم در دست آمريكائىهايند: اينقدر توليد كنيد، چَشم؛ اينقدر قيمت بگذاريد، چَشم؛ به اينجا بفروشيد، به اينجا نفروشيد، چَشم. اگر در كشور ثروتمند ايران كه قلهى ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامى بر سر كار باشد كه غيرتمندانه از اين ثروت ملى حراست كند، اجازهى چپاول ندهد، اجازهى تطاول ندهد، تسليم سياستهاى دشمنان نباشد، خب، با اين نظام دشمنى خواهند كرد. بنابراين دشمنى با ايران اسلامى به اين خاطر است.
آنهائى كه خيال ميكنند اگر ما در قضيهى انرژى هستهاى عقبنشينى كرديم، دشمنى آمريكا تمام ميشود، از اين حقيقت غافلند. مشكل آنها مسئلهى هستهاى نيست. كشورهائى هستند كه سلاح هستهاى دارند، در منطقهى ما هم هستند، آنها ككشان هم نميگزد! مسئله، مسئلهى سلاح هستهاى يا صنعت هستهاى نيست، مسئلهى حقوق بشر نيست؛ مسئلهى جمهورى اسلامى است كه مثل شير در مقابل اينها ايستاده است. اگر جمهورى اسلامى هم در مقابل اينها مثل بعضى از رژيمهاى منطقه، حاضر بود به ملت خودش خيانت كند، در مقابل اينها تسليم بشود، با او كارى نداشتند. مسئلهى اينها زيادهخواهىهاى استكبارى است؛ اين علت دشمنى با ملت ايران است.
البته آمريكائىها اشتباه ميكنند. اينكه فكر كنند با ستيزهگرى، با دشمنى، با تهديد ميتوانند جمهورى اسلامى را به عقبنشينى وادار كنند، يا بتوانند جمهورى اسلامى را از ميان بردارند، يك خطاى بزرگ و فاحشى است؛ چوب اين خطا را هم ميخورند. آنها ميتوانند با ملت ايران محترمانه رفتار كنند، ميتوانند به حق خودشان قانع باشند، ميتوانند فاجعهاى را كه در انتظارشان هست، ببينند و بشناسند. كشورهاى غربى نميگذارند مردمشان از فاجعهى آيندهى نفت مطلع شوند. آنها نميخواهند ملتهاشان بفهمند كه در قضيهى نفت و حاملهاى انرژى چه چيزى در انتظار آنهاست؛ اين را نميخواهند به ملتهاشان بگويند. اينها خيال ميكنند با ستيزهگرى با ملت ايران ميشود كار را پيش برد، اما نميتوانند.
اين را هم من به شما عرض بكنم برادران و خواهران عزيز! ملت عزيز ايران! آمريكا با همهى قدرتنمائىهايش، با همهى هياهوها و جنجالهايش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلى است. من نميخواهم به خبرهاى پشت پرده يا به چيزهاى ظاهرى تمسك كنم؛ حساب من، يك حساب دو دو تا چهارتاست. ببينيد، رئيس جمهور كنونى آمريكا با شعار «تغيير» سر كار آمد. تغيير يعنى چه؟ يعنى وضعيتى داريم كه بسيار بد است، من ميخواهم آن وضعيت را تغيير بدهم. او با اين شعار آمد توى ميدان، مردم هم به خاطر شعار تغيير، به او رأى دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به يك فردى كه از نژاد سياه است، رأى بدهند؛ اما رأى دادند، به اميد تغيير. خب، اينكه شعار «تغيير» اينقدر در مردم اثر ميگذارد، نشاندهندهى وضع بد فعلى است. يعنى وضعى كه در هنگام نامزد رياست جمهورى شدن اين آقا بر آمريكا حاكم بوده است، به اعتراف مردم آمريكا، وضع بدى بوده است و او قول داد كه تغيير پيدا بشود. پس بدى مسلّم شد. ما نميخواهيم اين را بگوئيم؛ خود مردم آمريكا اعتراف كردند كه وضعشان بد است. خب، حالا اين آقا آمد سر كار؛ آيا تغيير ايجاد كرد؟ توانست تغيير بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض كند؟ امروز آمريكا پانزده هزار ميليارد دلار گرفتارى و بدهكارى دارد. اين بدهكارىها از توليد ناخالص ملىشان يا بيشتر است يا برابر توليد ناخالص ملى اين كشور است؛ اين براى يك كشور، بدبختى و گرفتارى است. آن هم كه وضع سياسىشان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بيرون بيايند. در افغانستان روزبهروز وضعشان بدتر ميشود. در پاكستان كه يكى از كشورهاى همراه با آنها بود، روزبهروز بدنامتر ميشوند. در كشورهاى اسلامى، در مصر، در شمال آفريقا، در تونس، آمريكائىها از آن هيمنه كاملاً ساقط شدهاند. علاوهى بر همهى اينها، جنبش تسخير والاستريت در خود شهرهاى آمريكا به راه افتاده است. اين وضعيت، وضعيت خوبى است؟ اين حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ اين حسابِ پيچيدهاى نيست. تغيير را مردم آمريكا قبول كردند؛ يعنى وضعيت كنونى بد است؛ آن وضعيت بد هم تا حالا تغيير پيدا نكرده است. بنابراين آمريكا گرفتار است.
ممكن است آمريكا خطرهائى براى كشورهاى ديگر ايجاد كند؛ ممكن است ديوانگى كنند. البته من همين جا بگويم؛ ما سلاح اتمى نداريم، سلاح اتمى هم نخواهيم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمريكا و چه رژيم صهيونيستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى كه دشمن حمله كند، به آنها حمله خواهيم كرد.
قرآن كريم به ما نويد داده است: «و لو قاتلكم الّذين كفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا يجدون وليّا و لا نصيرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا».(1) هيچ جا در قرآن نيامده است كه اگر شما شروع به جنگ كرديد، حمله كرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممكن است پيروز بشويد، ممكن است شكست بخوريد - همچنان كه در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى كه مسلمانان حمله كردند، گاهى شكست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است كه اگر دشمن ابتدا به حمله كرد، آن دشمن قطعاً شكست خواهد خورد. نبايد بگوئيد اين مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا»؛ اين قانونِ الهى است. ملت ايران عازم است، بانشاط است، در فكر تهاجم و تجاوز نيست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هويت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقهمند است.
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم كه به ما فرصت و توفيق داد تا يك بار ديگر و يك سال ديگر در جوار بارگاه آسمانى حضرت اباالحسن علىّبنموسىالرّضا (سلام اللّه عليه) با شما مردم عزيز، جوانان عزيز، چه مردم عزيز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران ديدار كنيم و روز آغازين سال را متبرك شويم به نشستن در زير سايهى حريم اين بزرگوار و مرقد مبارك ايشان.
عيد نوروز و حلول سال جديد را تبريك عرض ميكنم و اميدوارم اين سالى كه در آن وارد شديم، براى همهى ملت ايران سال شادى، گشايش، دلخوشى، نشاط و فعاليت و توفيق در راه كسب معارف حقه و تقواى الهى بوده باشد.
در اين ديدار، چند مطلب را با شما برادران و خواهران در ميان ميگذارم. مطلب اول، نگاه كوتاهى است به آنچه كه در سال گذشته بر ما و ملت ما و كشور ما و در رابطهى با ما در جهان و در منطقه گذشت. علت اينكه به مسائل سال 90 و عمدتاً به موفقيتهاى ملت ايران در اين سال ميپردازم، رجزخوانىهاى دشمنان و بدخواهان ما در مقابل ملت عزيز ماست. سران استكبار، تكيهدهندگان بر مسندهاى زر و زور و همچنين خردهريزهاى اينها در منطقهى خود ما، با همهى توان - توان مالىشان، توان تبليغاتىشان، توان سياسىشان - سعى ميكنند ملت ايران را مرعوب كنند، ملت ايران را مأيوس كنند. هر كسى تبليغات سياسى بدخواهان ملت ايران را دنبال كرده باشد، اين را درمىيابد كه تلاشهاى عملى، تلاشهاى اقتصادى، تلاشهاى سياسى، تهديدهاى امنيتى و نظامى، همه براى اين است كه اين موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، يعنى ملت ايران را كه در وسط ميدان با شجاعتِ تمام ايستاده است و در حال حركت به جلو است، از پيشروى باز بدارند، او را نااميد كنند، او را از حضور در اين عرصه بترسانند. در حقيقت در مقابل شعار «ما ميتوانيم» كه امام بزرگوار اين شعار را به ما تعليم داد، انقلاب به ما جرأت داد كه بگوئيم «ميتوانيم»، ميخواهند به ملت ايران بقبولانند كه شما نميتوانيد؛ با همهى توان در پى اين هستند كه اين هدف را دنبال كنند. سال 90 اوج فعاليتهاى آنها بود. و من ميخواهم بر روى اين نكته تكيه كنم كه علىرغم آنها، به كورى چشم آنها، ملت ايران در سال 90 با حركات خود، با پيشرفت خود، با تصميمگيرىهاى خود، به همهى دنيا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مكرر فهماند كه «ما ميتوانيم».
اگر بر روى نقاط مثبت و نقاط قوّت تكيه ميكنم، براى اين است كه ثابت شود ملت ايران اين توانائىها را به كار برد و علىرغم ميل بدخواهان كه ميخواستند ثابت كنند ملت ايران نميتواند، ملت ايران ثابت كرد كه ميتواند. از نقاط ضعف بىاطلاع نيستيم، نقاط ضعف هم داريم؛ اما در جمعبندى نهائى، نقاط قوّت بسيار بيشتر از نقاط ضعف است.
سال 90 را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرديم؛ لذا من از مسائل اقتصادى آغاز ميكنم. تحرك اقتصادى مسئولين كشور با همراهى مثالزدنى و تحسينبرانگيز مردم در طول سال 90 قابل ذكر است. از جملهى آنچه كه ميتوان در اين زمينه مطرح كرد، همين مسئلهى هدفمندى يارانههاست. همهى كارشناسان اقتصادى، چه در دولتهاى قبلى، چه در دولت كنونى متفقالقولند كه هدفمندى يارانهها براى كشور يك نياز و يك ضرورت است؛ همه اين را اعتراف كردهاند. با وجود اينكه اين معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما اين اقدام لازم به خاطر دشوارىهايش، به خاطر پيچيدگىهايش، بر زمين مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرائط تحريم، در شرائطى كه دشوارى و پيچيدگى اين كار بيشتر از هميشه است، همت كردند، اقدام كردند و مراحل مهمى از اين كار را پيش بردند. كار تمام نشده است؛ اما آنچه كه تاكنون مسئولان كشور - چه در دولت، چه در مجلس شوراى اسلامى - اقدام كردهاند و پشتيبانى و همدلى و همراهى ملت، آنها را قرين موفقيت كرده، بسيار مهم و قابل توجه است.
هدفهاى عمدهى اين قانون، چند مطلب بسيار اساسى است كه من اشاره ميكنم. آحاد مردم عزيز ما اينها را شنيدهاند، ليكن بايد تأمل و تعمق كنند. اين كار، كار بزرگى است؛ كار مهمى است. يكى از هدفهاى اين قانون عبارت است از توزيع عادلانهى يارانههائى كه نظام و دولت به مردم ميدهد. من قبلاً در يك صحبتى شرح دادم كه يارانهها هميشه به صورت نامتعادل و غير عادلانه در بين قشرهاى مختلف مردم تقسيم ميشده است؛ طبيعت كار يارانهى عمومى همين است. با هدفمندى يارانهها، در واقع يك تعادلى، يك اجراى عدالتى در تقسيم و توزيع يارانهها وجود پيدا كرده است. و من خبرهاى موثقى از سراسر كشور دارم كه حاكى از آن است كه اين كار در بهبود زندگى طبقات ضعيف نقش مؤثر داشته است. اين يكى از هدفهاست، كه مهمترين هدف و مقصد از اين قانون هم همين است.
يك هدف ديگر، اصلاح ساختار توليد و اصلاح ساختار اقتصاد كشور است. چرخهى توليد در كشور، چرخهى معيوبى بوده است. آنچه را كه ما در مجموعهى توليدى كشور به دست مىآورديم، با مصرف بيشتر، هزينهى بيشتر و دستاورد و بازدهِ كمتر بوده است. طبق تشخيص كارشناسان اقتصادى - كه همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندى يارانهها ميتواند اين را اصلاح كند؛ حالت پرمصرف و كمبازده را از توليد كشور بستاند و مصرف و بازده را در توليد متعادل كند.
يك هدف ديگر، مديريت مصرف حاملهاى انرژى است. ما چون يك كشور نفتخيز بوديم، از اول عادت كرديم بنزين را، گاز را، گازوئيل را، نفت سفيد را بدون ملاحظه مصرف كنيم. مصرف ما از مصرف بسيارى از كشورها - شايد به يك معنا از همهى كشورها - بيشتر و بىرويّهتر بوده است. اين هدفمندى يارانهها، كشور را به صرفهجوئى در مصرف حاملهاى انرژى ميكشاند. آمارهائى كه منتشر شده است و آمارهاى مورد قبول است، به ما نشان ميدهد كه تا همين امروز اگر قانون هدفمندى يارانهها اجرا نميشد، مصرف بنزين در كشور تقريباً دو برابر مصرفى بود كه امروز انجام ميگيرد. وقتى كه توليد داخلى بنزين به قدر مصرف نيست، ما مجبوريم چه كار كنيم؟ بايد بنزين را وارد كنيم؛ يعنى دست ملت ايران زير كارد بدخواهان و دشمنان باشد. با اين كار، صرفهجوئى شد. امروز مصرف بنزين در كشور، تقريباً به قدر توليد داخلى است؛ احتياج به واردات بنزين نداريم؛ اين براى كشور يك امتياز بزرگ است. اين كار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتى كه دشمنان ما، ما را تحريم كردند؛ براى اينكه ملت را به زانو دربياورند؛ اما جوانان ملت همت كردند، با اين كارها توانستند نقشه و توطئهى دشمن را خنثى كنند.
يك عرصهى مهم اقتصادى ديگر كه در سال 90 با همت اين ملت انجام گرفته است، عرصهى علم و فناورى است. علم و فناورى يكى از پايههاى اقتدار اقتصادى يك ملت است. يك ملت با داشتن دانش پيشرفته، فناورى پيشرفته، هم به ثروت ميرسد، هم به استغناى سياسى ميرسد، هم آبرومند ميشود، هم دستش قوى ميشود. به خاطر كليدى بودن مسئلهى پيشرفت علم و فناورى، من نسبت به اين مسئله حساسم. از راههاى مختلف، كانالهاى مختلف، گزارشهاى متفاوتى را تقريباً به طور مستمر دريافت ميكنم و ميتوانم به شما قاطعانه عرض كنم كه سطح پيشرفتهاى كشور بسيار بيشتر از آن چيزى است كه تاكنون به اطلاع مردم رسيده است.
بر اساس گزارش مراكز علمى معتبر دنيا - اين گزارش مربوط به مراكز علمى خود ما نيست - سريعترين رشد علمى جهان، امروز در ايران دارد انجام ميگيرد. در سال 90 كه تقريباً برابر بود با سال 2011 ميلادى، گزارش مراكز علمى معتبر اين است كه در سال 2011 - كه سه ماه پيش اين سال تمام شد - ملت ايران نسبت به سال قبل، يعنى سال 2010 ميلادى، رشد علمى و پيشرفت علمىاش بيست درصد افزايش داشته است. معناى اينها چيست؟ در شرائطى كه دشمنان ملت ايران بر روى سقوط ملت ايران شرطبندى ميكردند و ميگفتند ما تحريمهاى فلجكننده را براى ملت ايران در نظر گرفتيم، ملت ايران اينجورى عمل كرده است.
گزارش ميدهند - اين هم باز گزارش مراكز علمى معتبر دنياست - كه در منطقه، ايران در رتبهى اول سطح علمى، و در كل جهان در رتبهى هفدهم است. اين گزارش كسانى است كه اگر بتوانند گزارش خلاف عليه ما بدهند، امتناع نميكنند؛ اين را اينجور اعتراف ميكنند. سال 90 ما در زيستفناورى پيشرفت كرديم، در نانوفناورى پيشرفت كرديم، در هوافضا پيشرفت كرديم - كه ماهوارهى نويد پرتاب شد - در صنعت هستهاى پيشرفت كرديم، كه غنىسازى بيست درصد محصول سال 90 است. اين غنىسازى بيست درصد، همان چيزى است كه در سال 89 آمريكائىها و ديگران براى توليد آن شرط گذاشتند. ما ميبايد براى مركز اتمىِ آزمايشگاهى تهران كه مال راديوداروهاست، اورانيوم غنىشدهى بيست درصد تهيه ميكرديم؛ چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود. آنها براى اين كار شرط گذاشتند و گفتند بايد اورانيومى را كه توليد كردهايد، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نكرديم. آمريكائىها دولت برزيل و دولت تركيه را واسطه كردند كه با ما صحبت كنند، ميانه را بگيرند؛ چيزى مورد توافق به وجود بيايد. ما قبول كرديم. مسئولين تركيه، مسئولين برزيل به اينجا آمدند و با رئيس جمهور ما نشستند بحث كردند، صحبت كردند و يك نوشتهاى را امضاء كردند. بعد كه اين توافقنامه امضاء شد، آمريكائىها زدند زير قولشان! آنها نميخواستند اين قرارداد امضاء بشود؛ ميخواستند امتياز زيادى بگيرند، زورگوئى كنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولىاى كه آمريكائىها كردند، دولت برزيل و دولت تركيه پيش ما شرمنده شدند. ماجراى اين بيست درصد اين است.
با وجود اينهمه مشكلات، اينهمه مانعتراشىها، جوانان ما گفتند خودمان درست ميكنيم. در سال 90 اورانيوم غنىشدهى بيست درصد را اينها براى سايت هستهاى تهران توليد كردند و آن را به دنيا اعلام كردند؛ دشمنان ما ماندند متحير! با اينكه ميدانند مركز هستهاى تهران مخصوص راديوداروهاست - يعنى براى نياز بيمارستانها و آزمايشگاههاى ما در سرتاسر كشور است و هزاران بيمار به اين راديوداروها احتياج دارند - درعينحال نميدادند، نميفروختند، شرط ميگذاشتند، باجگيرى ميكردند. جوانان ما خودشان آن را تهيه كردند. كار پيچيدهاى هم بود، كار سختى هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام راديوداروها الان در همين مركز تهران با سوخت داخلى توليد ميشود. اين مال سال 90 است.
در سال 90، در همين صنعت هستهاى، توليد صفحهى سوخت را در كشور انجام دادند؛ كه اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانى ميشود. اجمالاً، آن وقتى كه صحبت تبادل اورانيوم توليد داخل بود، ميگفتند اورانيوم سه و نیم درصد را به روسيه بدهيد، روسيه 20 درصد كند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحهى سوخت درست كند، بدهد به شما؛ يعنى هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان اين صفحهى سوخت را درست ميكنيم؛ همت كردند، درست كردند، گزارش دادند، نشان دادند. اين مال سال 90 است.
افزايش شش برابرى داروهاى نوتركيب، افزايش صادرات كالا و خدمات دانشبنيان؛ اينها همه مربوط به سال 90 است. اينها بخشى از دستاوردهاى «سال جهاد اقتصادى» است. اينها پيشرفت علمى است، پيشرفت فناورى است، نشان دهندهى اقتدار علمى كشور است، اما داراى تأثير مستقيم اقتصادى براى كشور است. جهاد اقتصادى يعنى اين.
من در پايان سال 90 - در همين هفتهى گذشته - بازديدى داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چيزهائى را مشاهده ميكند كه نظائر آن را در بعضى از بازديدهاى ديگر، در پژوهشگاههاى گوناگون علمى كشور مىبيند و به اين نتيجه ميرسد كه اينها استثناء نيست؛ قاعده است. اين پديدههاى مهم كه يك روزى ملت ما در خواب هم اين پيشرفتها را نميديد، تحقق پيدا كرده و به شكل قاعده درآمده است.
من چند تا از اين خصوصيات و پديدههائى را كه در آنجا مشاهده كردم، به شما عرض ميكنم. در درجهى اول، روحيه و فكر جهادىِ حاكم بر مجموعه بود. آن مجموعهى دانشمندان با روحيهى جهادى كار ميكردند؛ مثل اينكه دارند جهاد ميكنند، مثل اينكه در جبههى جهاد فىسبيلاللّهاند. فرق ميكند اينكه كسى براى پول، براى مقام، براى شهرت يا فقط براى خود علم كار كند؛ يا نه، به عنوان جهاد فىسبيلاللّه كار كند، در راه خدا تلاش كند. اين روحيه، حاكم بر اين مجموعه و مجموعههاى علمى ماست؛ اين خيلى ارزش دارد.
خصوصيت دوم اين بود كه من ديدم اين دانشمندان ما اين تحريمهائى را كه بر ملت ما تحميل كردهاند، فرصت ميدانند. در خلال اين بازديد مفصلِ طولانىاى كه داشتيم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه كه ما را تحريم كردند! ما به خودمان آمديم، به خودمان پرداختيم، از درون جوشيديم. اين روحيهى احساس فرصت بودن تحريم دشمنان، خيلى باارزش است. لذا ساخت داخلى را جدى گرفتند، به جوانها ميدان دادند، به ابتكارات و خلاقيتها ميدان دادند و همين طور مرتب كار دارد پيش ميرود؛ مثل چشمهى جوشانى دارد كار ميجوشد.
خصوصيت سومى كه من در اينها ديدم، اعتماد به نفس بالاست. بعضى از بخشهاى صنعت نفت هست كه صرفاً در انحصار سه چهار تا كشور در دنياست؛ اجازه نميدهند كس ديگرى در حريم اين صنايع و فناورىها وارد شود. كشور ما هم در طول اين سالهاى طولانى، در زمينهى اينگونه كارهاى پيچيده و مهم، هميشه از آنها خواسته، از آنها گرفته، به آنها پول پرداخته. من ديدم اينها همت گماشتهاند و ميگويند ما ميتوانيم، خودمان ميكنيم، خودمان ميسازيم. اين اعتماد به نفس براى يك ملت، براى دانشمندان يك ملت، براى جوانان يك ملت، خيلى باارزش است.
خصوصيت ديگر، جوانگرائى است. كار دست جوانهاست، سررشتهى امور دست جوانهاست. جوان مركز نوآورى است، مركز خلاقيت و ابتكار است.
خصوصيت ديگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ كه اين از آرزوهاى ديرينهى بنده است. هميشه به مسئولان گوناگونِ بخشهاى مرتبط دولتهاى گذشته سفارش ميكردم كه سعى كنيد بين صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار كنيد. خوشبختانه در اينجا ديدم كه اين ارتباط برقرار شده است. البته اين بايد عموميت پيدا كند و همهى صنايع ما با دانشگاهها مرتبط شوند، به دانشگاهها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد ميكند، هم صنعت ما رشد ميكند. اين خصوصيات را من در آنجا ديدم، اما اينها مخصوص اين مركز علمى و فناورى نفت نيست؛ اين را در بازديدهاى ديگر هم مشاهده كردم. اين نشاندهندهى اين است كه در كشور قاعده بر اين جارى است؛ حركت، چنين حركتى است.
اين، بخش اقتصادى در سال 90 بود؛ سالى كه از اول تا آخر آن، عربدهى دشمنان و بدخواهان ملت ايران بلند بود؛ گاهى تهديد كردند، گاهى فشار سياسى آوردند، گاهى تحريم كردند. عوامل دولت آمريكا امروز در سراسر دنيا دارند تلاش ميكنند براى اينكه بتوانند تحريمها را عملى كنند، به خيال اينكه به ملت ايران ضربه بزنند و بين ملت ايران و نظام اسلامى جدائى ايجاد كنند.
در سال 90 دستاوردهاى بزرگ ديگرى هم بوده است؛ از جمله ديپلماسى فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزارى اجلاس بيدارى اسلامى، اجلاس فلسطين، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروريسم، اجلاس جوانان بيدارى اسلامى، فعاليتهائى بود كه در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهورى اسلامى شد مركز توجه دنياى اسلام كه امروز بيدار شده است.
در زمينهى خدمات اقتصادى، دهها هزار خانه و مسكن ساخته شد و در اختيار مردم قرار گرفت. اين آمارها، آمارهاى بزرگى است؛ آمارهاى مهمى است. مسكن روستائى ساخته شد، جادهها ساخته شد، بزرگراهها و آزادراهها ساخته شد. اينها طليعهى دههى پيشرفت و عدالت است. ما گفتيم اين دهه، «دههى پيشرفت و عدالت» خواهد بود؛ اين طليعهاش است. ما سه سال از اين دهه را گذرانديم. در مقابل با اين دشمنان، در مقابل با اين بدخواهان عنود و خبيث، اين ملت فعال و پرنشاط توانسته است اين پيشرفتها را به وجود بياورد.
يك قلم بزرگ از حركتهاى تحسينبرانگيز ملت ايران در سال 90، همين انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همين جا بگويم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحلهى دوم انتخابات هم مردم ما بايستى انشاءاللّه همين شكوه و زيبائى را نشان بدهند. اين انتخابات خيلى اهميت داشت. من به شما عرض كنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اينها همهى تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد كنند. گاهى گفتند در انتخابات تقلب ميشود؛ گاهى گفتند مردم اگر به انتخابات نيايند، دشمنىِ دشمن كم ميشود؛ انواع و اقسام تبليغات را كردند براى جدا كردن مردم از مراكز رأى و صندوقهاى رأى. گاهى با ترور دانشمندان ما - كه در ظرف كمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و نااميد كنند. در يك چنين فضائى، اين انتخابات انجام گرفت؛ اما با يك چنين مشاركتى! اين مشاركتِ بالاتر از 64 درصد، خيلى رقم مهمى است. من به شما عرض بكنم؛ از متوسط انتخاباتهاى مجالس دنيا، اين رقم بالاتر است. در آمريكا متوسط رقم مشاركت در انتخابات كنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشاركت مردم آمريكا در انتخابات كنگرهشان و مجلس ملى و مجلس سناشان به 40 درصد نرسيده. خب، اين را مقايسه كنيد با ملت ايران - اين نشاط را، اين حضور را، اين اظهار وجود را - آنگاه اهميت مطلب معلوم ميشود. اينها ميخواستند با اين فشارها، با اين جوّ روانى، با اين تهديدها، با اين ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگى ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار بدهند؛ اما به عكس خواستهى آنها، به كورى چشم آنها، اين روز شد روز سربلندى نظام اسلامى و ملت ايران. اين انتخابات مثل يك رسانهى صادق و پرقدرت عمل كرد. خبرهاى ايران را تحريف ميكنند، حوادث دروغين را از داخل ايران مخابره ميكنند، خبرهاى راست را مكتوم نگه ميدارند، اما اين انتخابات را نميتوانند انكار كنند؛ واقع شده است، جلوى چشم همه است. اين انتخابات به مثابهى يك رسانهى بزرگ و قدرتمند توانست ملت ايران و نظام اسلامى را به دنيا نشان بدهد.
خب، اين رويدادهاى سال 90 بود؛ سالى كه اينقدر دشمنان سرمايهگذارى كردند تا در اين سال به ملت ايران و نظام اسلامى ضربه وارد كنند. اينها بخشى از دستاوردهاى سال 90 است. چرا اين دشمنىها را ميكنند؟ من اين نكته را عرض بكنم؛ بهانهى دشمنى در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتى مسئلهى هستهاى مطرح شده است، بهانهى دشمنىها مسئلهى هستهاى است. البته ميدانند و اعتراف هم ميكنند كه ايران دنبال سلاح هستهاى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلائل خودمان، بههيچوجه دنبال سلاح هستهاى نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را ميدانند، اما يك بهانه است. يك روز اين مسئله بهانه است، يك روز حقوق بشر بهانه است، يك روز فلان مسئلهى داخلى بهانه است؛ اما همهى اينها بهانه است. مسئلهى اصلى چيست؟ مسئلهى اصلى، حراست مقتدرانهى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است. امروز و فردا - مثل ديروز - اقتدار اقتصادى و سياسى و به تبع آن، اقتدار علمى و نظامى، متوقف است به انرژى، به نفت. تا دهها سال ديگر، دنيا محتاج نفت و گاز است؛ اين يك مطلبِ مسلّم است. استكبار و قدرتهاى استكبارى ميدانند كه رگ حياتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز كه نتوانند اين نفت ارزان را به دست بياورند، آن روز كه مجبور باشند براى تهيهى نفت و گاز امتياز بدهند و از زورگوئى دست بردارند، آن روز براى آنها مصيبتبار است.
از طرف ديگر، كشورهاى غربى از لحاظ منابع نفتى دچار مشكل شدهاند و روزبهروز مشكل آنها بيشتر خواهد شد. منابع نفتى كشورهاى اروپائى و به طور كلى كشورهاى غربى، بعضى چهار سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى شش سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى نُه سال ديگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غير خودشان استفاده كنند. كشور آمريكا كه امروز حدود سى و چند ميليارد بشكه نفت ذخيره دارد، طبق محاسباتى كه كارشناسان كشورمان كردهاند - كه آمارشان متكى به آمار خود آمريكائىهاست - نفتش تا سال 2021، يعنى تا نُه سال ديگر تمام خواهد شد. نفت دنيا كه امروز بيش از پنجاه درصدش از خليج فارس خارج ميشود، آن روز متكى خواهد شد به سه منبع عمدهى نفتى در منطقهى ما و در خليج فارس؛ كه البته يكى از آن سه منبع، ايران است، كه من حالا عرض خواهم كرد. در بين همهى كشورهاى دنيا - اين ديگر مربوط به خليج فارس نيست - آن كشورى كه موجودى نفت و گازش بر روى هم از همه بيشتر است، كشور جمهورى اسلامى ايران است. بعضى از كشورها گازشان بيشتر از ماست، بعضى نفتشان بيشتر از ماست. ما در منابع گاز، كشور دوم در دنيا هستيم - اول روسيه است، بعد ما - در منابع نفت، ما كشور چهارم هستيم؛ سه تا كشور قبل از ما منابع نفت دارند كه بيشتر از ما هستند؛ ليكن اگر نفت و گاز را بر روى هم حساب كنيم، جمهورى اسلامى، كشور عزيز شما، منابعش - بر طبق آنچه كه تا امروز اكتشاف شده است - از همهى كشورهاى دنيا بيشتر است؛ اين خيلى چيز جذابى است براى مصرفكنندگان نفت در دنيا، براى دستگاههاى استكبار كه رگ حياتشان به حاملهاى انرژى، به نفت و گاز وابسته است. بنابراين ايران كشورى با يك چنين ثروتى است. آنها تا چهار سال ديگر، تا ده سال ديگر، تا پانزده سال ديگر نفتشان تمام ميشود؛ اما جمهورى اسلامى - بر طبق منابعى كه تا امروز اكتشاف شده است - تا هشتاد سال ديگر نفت و گاز دارد؛ اين خيلى جذاب است. كشورى در اوج قلهى دارائى نفت و گاز؛ خب، قدرتهاى استكبارى چه ميخواهند؟ ميخواهند اين كشور در اختيار دولتى باشد، در اختيار نظامى باشد كه مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضى از كشورهاى منطقه. اين كشورها نفت دارند، زياد هم دارند، اما مثل موم در دست آمريكائىهايند: اينقدر توليد كنيد، چَشم؛ اينقدر قيمت بگذاريد، چَشم؛ به اينجا بفروشيد، به اينجا نفروشيد، چَشم. اگر در كشور ثروتمند ايران كه قلهى ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامى بر سر كار باشد كه غيرتمندانه از اين ثروت ملى حراست كند، اجازهى چپاول ندهد، اجازهى تطاول ندهد، تسليم سياستهاى دشمنان نباشد، خب، با اين نظام دشمنى خواهند كرد. بنابراين دشمنى با ايران اسلامى به اين خاطر است.
آنهائى كه خيال ميكنند اگر ما در قضيهى انرژى هستهاى عقبنشينى كرديم، دشمنى آمريكا تمام ميشود، از اين حقيقت غافلند. مشكل آنها مسئلهى هستهاى نيست. كشورهائى هستند كه سلاح هستهاى دارند، در منطقهى ما هم هستند، آنها ككشان هم نميگزد! مسئله، مسئلهى سلاح هستهاى يا صنعت هستهاى نيست، مسئلهى حقوق بشر نيست؛ مسئلهى جمهورى اسلامى است كه مثل شير در مقابل اينها ايستاده است. اگر جمهورى اسلامى هم در مقابل اينها مثل بعضى از رژيمهاى منطقه، حاضر بود به ملت خودش خيانت كند، در مقابل اينها تسليم بشود، با او كارى نداشتند. مسئلهى اينها زيادهخواهىهاى استكبارى است؛ اين علت دشمنى با ملت ايران است.
البته آمريكائىها اشتباه ميكنند. اينكه فكر كنند با ستيزهگرى، با دشمنى، با تهديد ميتوانند جمهورى اسلامى را به عقبنشينى وادار كنند، يا بتوانند جمهورى اسلامى را از ميان بردارند، يك خطاى بزرگ و فاحشى است؛ چوب اين خطا را هم ميخورند. آنها ميتوانند با ملت ايران محترمانه رفتار كنند، ميتوانند به حق خودشان قانع باشند، ميتوانند فاجعهاى را كه در انتظارشان هست، ببينند و بشناسند. كشورهاى غربى نميگذارند مردمشان از فاجعهى آيندهى نفت مطلع شوند. آنها نميخواهند ملتهاشان بفهمند كه در قضيهى نفت و حاملهاى انرژى چه چيزى در انتظار آنهاست؛ اين را نميخواهند به ملتهاشان بگويند. اينها خيال ميكنند با ستيزهگرى با ملت ايران ميشود كار را پيش برد، اما نميتوانند.
اين را هم من به شما عرض بكنم برادران و خواهران عزيز! ملت عزيز ايران! آمريكا با همهى قدرتنمائىهايش، با همهى هياهوها و جنجالهايش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلى است. من نميخواهم به خبرهاى پشت پرده يا به چيزهاى ظاهرى تمسك كنم؛ حساب من، يك حساب دو دو تا چهارتاست. ببينيد، رئيس جمهور كنونى آمريكا با شعار «تغيير» سر كار آمد. تغيير يعنى چه؟ يعنى وضعيتى داريم كه بسيار بد است، من ميخواهم آن وضعيت را تغيير بدهم. او با اين شعار آمد توى ميدان، مردم هم به خاطر شعار تغيير، به او رأى دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به يك فردى كه از نژاد سياه است، رأى بدهند؛ اما رأى دادند، به اميد تغيير. خب، اينكه شعار «تغيير» اينقدر در مردم اثر ميگذارد، نشاندهندهى وضع بد فعلى است. يعنى وضعى كه در هنگام نامزد رياست جمهورى شدن اين آقا بر آمريكا حاكم بوده است، به اعتراف مردم آمريكا، وضع بدى بوده است و او قول داد كه تغيير پيدا بشود. پس بدى مسلّم شد. ما نميخواهيم اين را بگوئيم؛ خود مردم آمريكا اعتراف كردند كه وضعشان بد است. خب، حالا اين آقا آمد سر كار؛ آيا تغيير ايجاد كرد؟ توانست تغيير بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض كند؟ امروز آمريكا پانزده هزار ميليارد دلار گرفتارى و بدهكارى دارد. اين بدهكارىها از توليد ناخالص ملىشان يا بيشتر است يا برابر توليد ناخالص ملى اين كشور است؛ اين براى يك كشور، بدبختى و گرفتارى است. آن هم كه وضع سياسىشان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بيرون بيايند. در افغانستان روزبهروز وضعشان بدتر ميشود. در پاكستان كه يكى از كشورهاى همراه با آنها بود، روزبهروز بدنامتر ميشوند. در كشورهاى اسلامى، در مصر، در شمال آفريقا، در تونس، آمريكائىها از آن هيمنه كاملاً ساقط شدهاند. علاوهى بر همهى اينها، جنبش تسخير والاستريت در خود شهرهاى آمريكا به راه افتاده است. اين وضعيت، وضعيت خوبى است؟ اين حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ اين حسابِ پيچيدهاى نيست. تغيير را مردم آمريكا قبول كردند؛ يعنى وضعيت كنونى بد است؛ آن وضعيت بد هم تا حالا تغيير پيدا نكرده است. بنابراين آمريكا گرفتار است.
ممكن است آمريكا خطرهائى براى كشورهاى ديگر ايجاد كند؛ ممكن است ديوانگى كنند. البته من همين جا بگويم؛ ما سلاح اتمى نداريم، سلاح اتمى هم نخواهيم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمريكا و چه رژيم صهيونيستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى كه دشمن حمله كند، به آنها حمله خواهيم كرد.
قرآن كريم به ما نويد داده است: «و لو قاتلكم الّذين كفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا يجدون وليّا و لا نصيرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا».(1) هيچ جا در قرآن نيامده است كه اگر شما شروع به جنگ كرديد، حمله كرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممكن است پيروز بشويد، ممكن است شكست بخوريد - همچنان كه در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى كه مسلمانان حمله كردند، گاهى شكست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است كه اگر دشمن ابتدا به حمله كرد، آن دشمن قطعاً شكست خواهد خورد. نبايد بگوئيد اين مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلا»؛ اين قانونِ الهى است. ملت ايران عازم است، بانشاط است، در فكر تهاجم و تجاوز نيست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هويت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقهمند است.
پينوشتها:
1. فتح: 22 و 23
/ج