كاهش جمعيّت، ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين (3)
آراء مخالفين در مسأله كاهش جمعيّت سياست كنترل جمعيّت ، براي به بازار كشاندن زنان ، و هدر دادن عمر آنان است
در اين طرح ، مقصود از «رشد زن» تغيير موقعيّت زن و نقش وي در جامعه ميباشد كه به عقيده پايهگذاران سياستهاي جمعيّتي به معني جداشدن زن از هرگونه ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي است ؛ ارزشهائي كه ريشۀ مذهبي دارند .
در نتيجه اين سياست ، زنان مسلمان چيزي بدست ميآورند از نوع آزادي زن غربي ، و همين امر يكي از ابزارهائيست كه موجب ميشود سطح رشد جمعيّت در كشورهاي اسلامي سير نزولي داشته باشد . ارائۀ افكار جديد كه چون دستاويزي براي جدا ساختن زن از ارزشهاي جامعهاش مطرح ميگردد موجب شده تا موقعيّت زن و نقش وي در جوامع اسلامي تغيير يابد و سخن از شركت دادن زن در طرحهاي رشد از اين افكار سرچشمه ميگيرد ، كه از طريق تعليم زن صورت مي گيرد .
آنچه از تحقيقات بدست ميآيد اينست كه چنين زناني به شركت در بازار كار روي ميآورند ؛ و همين زنان شاغل هستند كه اكثراً منادي جداشدن ازارزشهاي اجتماعي خويش ميباشند تا بدينوسيله زن همراه با تمدّن غرب درمسير بيديني پيش برود و الگوهاي غربي را براي خود بپذيرد .
دقيقاً همين زنان هستند كه از زنان ديگر ميخواهند با پذيرش ويژگيهاي يك زن غربي در مسير بيديني پيش بروند ؛ به اين دليل كه بچّه دار شدن (زايمان) با آزادي و استقلال و تحقّق هويّتشان در تضادّ است !
آنها تلاش مي كنند زنان را متقاعد كنند كه زايمان ، زيبائي و سلامتي زن را به خطر مياندازد . ترديدي نيست كه حركت زنان در كشورهاي اسلامي كه راه فرهنگ غرب را در پيش گرفتهاند ، زنان مسلمان را بطرف الگوهاي فرهنگي غرب ميكشاند .
مسأله مرگ و مير در سياستهاي كنترل جمعيّت ، وسيلهاي در جهت كاهش سطح رشد جمعيّت به حساب ميآيد . به اين معني كه بر مسأله كاهش مرگ نوزادان شيرخوار و كاهش مرگ مادران باردار بخاطر زايمان بسيار تأكيد ميشود و ادّعا ميشود كه بيشتر تحقيقات نشان ميدهد كه افزايش بيرويّه جمعيّت منجرّ به مرگ نوزادان شيرخوار ميگردد .
اين ادّعا در صورتي پذيرفتني است كه شواهد بيشتري جمعآوري شود ، چرا كه اين بررسيها عواملي چون تغذيه و بهداشت را كه در مسأله مرگ و مير مؤثّرند به حساب نياوردهاند .
به همين دليل نميتوان اين نظريّه را كه تنها به دو متغيّر ، يعني ميزان وفات و ميزان رشد توجّه كرده پذيرفت . چراكه مقايسه بين افزايش جمعيّت و مرگ و مير ، مقايسه ساده و بيمعنائي بيش نيست و هدف از ارائه اين نظريّه تنها بخاطر اينست كه بر نقش منفي رشد جمعيّت براي كاهش آن تأكيد شود .
ادّعاي تحقيقات گستردهاي كه از اين ايده ضعيف حمايت ميكند مستند نبوده و دور از واقعيّت است و ميتوان گفت كه اين تحقيقات و بررسيها در اصل به خدمت سياستهاي جمعيّت شناسي در آمده است ؛ سياستهائي كه با انگيزه سياسي معيّني از طرف كشورها يا سازمانهاي بين المللي بكار گرفته شده است .
انگيزۀ كاهش جمعيّت ، فقط أهداف سياسي است
2ـ هدف غير مستقيم :
موقعيّت جهان از نظر پراكندگي جمعیّت باعث شد كشورهاي غربي و در رأس آن آمريكا به كاهش رشد جمعيّت در كشورهاي جهان سوّم بخصوص جمعيّت كشورهاي اسلامي به عنوان يكي از پايههاي استراتژيك در سياست خارجي توجّه داشته باشند .
عمده فعّاليّت آمريكا در مورد كنترل ، بر روي محدود كردن جمعيّت كشورهاي جهان سوّم و در كنار آن ، كشورهاي اسلامي متمركز است كه از طريق صندوق جهاني پول ، و سازمان ملل متّحد ، و سازمانهاي وابسته به آن ، مثل سازمان بهداشت جهاني ، و سازمان كشاورزي و تغذيه بين المللي و غيره صورت ميگيرد .
به همين دليل در نظر داريم تلاشها و فعّاليّتهاي جمعيّت شناسي را از نظر برنامهريزي و اجراي سياستهاي جمعيّتي در جوامع اسلامي مورد بررسي قرار دهيم .
با اين كه آمريكا از تكنولوژي بالايي برخوردار است ، در عين حال به افزايش جمعيّت در كشورهاي جهان سوّم با نگراني مينگرد .
ايالات متّحده آمريكا طيّ دهه پنجاه ميلادي متوجّه اين مسأله شده كه اگر سطح تكنولوژي بين كشورها بخصوص در زمينه نظامي مساوي بشود افزايش جمعيّت عامل قطعي خواهد بود . به همين خاطر اين كشور با مسأله تنظيم جمعيّت در جهان بر اين اساس رفتار كرد كه يكي از نويسندگان غربي در توضيح آن مي گويد:
«با توجّه به اينكه ممكن است شرائط يكسان بشود ، بنابراين تمركز جمعيّت بسياري تحت يك حاكميّت سياسي ، ما را وادار ميكند تا آنها را به تعدادي از واحدهاي سياسي تقسيم كنيم!»
آمريكا بر اين مسأله باور دارد كه بالاخره كشورهاي در حال توسعه به تكنولوژي غرب ، بخصوص تكنولوژي نظامي آن دست خواهند يافت . اين باور در نتيجه عملكرد آن در چين و هند و پاكستان و كشورهاي ديگر بوده است . به همين خاطر اين كشور در سياست خارجياش در مورد عامل جمعيّت بر اساس ايندواستراتژي عمل ميكند :
1 ـ سياست تبديل كشورهاي پر جمعيّت به كشورهاي كم جمعيّت (كوچك) . هدف از اين سياست در درجه اوّل اينست كه كشورهاي در حال توسعه محتاج كشورهاي غربي بشوند .
اين در حالي است كه غرب مانع وحدت و يكپارچگي كشورهاي عربي شده است ، حال آنكه اين كشورها خود شاهد تجزيه هند و چين هستند .
2 ـ فشار بر سران كشورهاي در حال توسعه ، از جمله كشورهاي اسلامي، بمنظور كاهش ميزان رشد طبيعي جمعيّت در كشورشان .
از آنجا كه استراتژي اوّل داراي وجهه (مشخّصه) سياسي است در همينجا سخن را به پايان ميرسانيم ؛ و در مورد سياست دوّم به تفصيل توضيح خواهيم داد و با توجّه به طرحهاي جمعيّتي آمريكا در كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي اسلامي بررسيهائي را در مورد سياستهاي كنترل جمعيّت در كشورهاي اسلامي ارائه خواهيم داد.»
در اينجا شماره اوّل مقاله خاتمه مييابد ، و پايان آنرا به شماره دگر وعده ميدهد .
در اين شماره از اين مقاله نيز مطالب حائز اهمّيّت را جدا و با خطّ درشت و داخل در كادري قرار داده است ، و ما به همين منظور در اينجا بهمان شكل حكايت مينمائيم :
* كارشناسان غربي اظهار مي دارند :
ديدگاههاي فلسفي سياستهاي جمعيّت شناسي كه بر اساس بيديني پايهگذاري شده ، با دين اسلام در تضادّ است .
* با اينكه آمريكا از تكنولوژي بالائي برخوردار است ، در عين حال به افزايش جمعيّت در كشورهاي جهان سوّم با نگراني مينگرد .
* موقعيّت جهان از نظر پراكندگي جمعيّت باعث شد كشورهاي غربي و در رأس آن آمريكا به كاهش رشد جمعيّت در كشورهاي جهان سوّم بويژه جمعيّت كشورهاي اسلامي بعنوان يكي از پايههاي استراتژيك در سياست خارجي خود توجّه داشته باشند . (5)
* طرح چيزي بنام «رشد زن» در چارچوب سياستهاي كنترل جمعيّت كه توسّط سياستگذاران غربي برنامهريزي شده ، عبارتست از تغيير موقعيّت زن براي جدا شدن از ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي كه ريشه مذهبي دارند .
* عمدۀ فعّاليّت آمريكا در مورد كنترل جمعيّت ، بر روي محدود كردن جمعيّت كشورهاي جهان سوّم و در كنار آن ، كشورهاي اسلامي متمركز است كه از طريق صندوق جهاني پول و سازمان ملل متّحد ، و سازمانهاي وابستۀ به آن صورت ميگيرد .
بعداز جنگ دوّم جهاني ، غرب به لزوم كاهش جمعيّت در كشورهاي اسلامي پيبرد
* بعد از جنگ جهاني دوّم ، كارشناسان غربي به شكل بارزي به مفاهيم سياستهاي كنترل جمعيّت توجّه كردند
* توصيف كارشناسان غربي ، فرهنگ خود را براي كنترل جمعيّت ، با اين مشخّصههاست :
حاكميّت بيديني به مثابۀ چارچوب اين فرهنگ .
گسترش سيطره فرد گرائي .
تضعيف نقش اخلاق عمومي .
تضعيف ارزشهاي اساسي اجتماعي .
گسترش حاكميّت ارزشهاي ثانوي و تأكيد بر ارج نهادن به منافع شخصي .
اهرمهاي سياسي آمريكا براي كنترل جمعيّت كشورهاي اسلامي
«نقشههاي استعماري در قالب سياستهاي كنترل جمعيّت دركشورهاي اسلامي
اهرمهاي سياسي آمريكا براي كنترل جمعيّت كشورهاي اسلامي
آمريكا از دو راه سعي ميكند تا سياستش را در قبال مسأله جمعيّت در كشورهاي اسلامي به اجراء در بياورد :
الف ـ مديريّت سياسي در كشورهاي اسلامي
در طرحهاي آمريكائي عنوان شده كه مديريّت سياسي در كشورهاي جهان سوّم از جمله كشورهاي اسلامي بايستي به لزوم پذيرش و تقويت سياستهاي جمعيّتي بمنظور كاهش جمعيّت متقاعد شوند . به همين جهت است كه هماهنگ با اين طرح ، سران اكثر كشورهاي اسلامي در مورد تنظيم جمعيّت به تشويق و تقويت مردم پرداخته و تسهيلاتي را به مؤسّسههاي آمريكائي كه در اجراي سياستهاي جمعيّتي فعّالند اختصاص ميدهند .
اين مؤسّسهها عبارتند از :
1ـ آژانس رشد و توسعه بين المللي آمريكا( U. S. Agendy for International Developlent )
مشهور به ( D I U . S . A ) يا مؤسّسه آژانس همكاري آمريكائي كه هزينه تمامي طرحهاي كاهش جمعيّت در كشورهاي اسلامي را به عهده دارد .
2 ـ باث فايندر ( path Finder ) ، كه وسائل جلوگيري از بارداري را توليد كرده و در دسترس زنان قرار ميدهد و با آژانس همكاري آمريكائي نيز همكاري مينمايد .
3 ـ طرحهائي در مورد فاصله انداختن بين زايمانها مشهور به ام . بي . اس ( M. B. S ( Marketing of Birth Spacing كه از جانب آژانس همكاري آمريكا پشتيباني ميشود . اين مؤسّسه به پخش وسائل جلوگيري از بارداري در كشورهاي اسلامي ميپردازد و فعلاً فعّاليّت شديدي در اردن دارد .
ب ـ سازمانهاي بين المللي
هر چند سازمانهاي بين المللي ، بخصوص وابسته به سازمان ملل متّحد اين مسأله را كه در خدمت سياست آمريكا هستند فاش نميكنند ، ولي در عين حال ، دنباله رو سياست آمريكا هستند ؛ همانطور كه طرحهاي آمريكائي نيز به آن اشاره ميكند .
سازمانهائي كه در زمينه سياستهاي جمعيّتي (كنترل جمعيّت) مشغول به فعّاليّتند عبارتند از :
1 - سازمان بهداشت جهاني (6) UN / FAO
2 ـ سازمان تغذيه و كشاورزي بين المللي (فائو) UN / FAO
3 ـ سازمان فرهنگي (يونسكو) UN / UNESCO
4 ـ شوراي جمعيّتي UN / Populathon Council
از امور قابل توجّه اينست كه تمامي اين سازمانها در كنار فعّاليّتهاي مخصوص به خود به سياستهاي تنظيم جمعيّت در كشورهاي اسلامي نيز ميپردازند .
چيزي كه اين اعتقاد را موجب ميشود اينست كه نقشههاي كنترل جمعيّت كشورهاي اسلامي از سوي گروهي كه در پشت اين سازمانها قرار دارند طرح ريزي ميشود . همانطور كه در طرحهاي آمريكائي آمده است ، ايالت متّحده بدليل سيطرهاي كه بر سازمان ملل و سازمانهاي وابسته به آن دارد اين سازمانها را رهبري ميكند.
دخالتهاي بيگانه در ترسيم و اجراي سياستهاي كنترل جمعيّت در كشورهاي اسلامي به دو گونه صورت ميگيرد:
ـ دخالتهاي مالي ، كه در تهيّه راههاي جلوگيري از بارداري بصورت رايگان و ارزان قيمت ، نمود پيدا ميكند ؛ به اين ترتيب كه اين وسائل را بصورت انبوه در مراكز درماني و داروخانهها در دسترس مردم قرار مي دهند .
ـ دخالتهاي فرهنگي ، كه از طريق نفوذ فرهنگ غربي در ميان مردم ارزشهاي اجتماعي را از بين ميبرند ، ارزشهائي كه زايمان را تشويق كرده و بكارگيري راههاي جلوگيري از بارداري را ردّ ميكنند ؛ و در نتيجه ارزشهاي اجتماعي جديدي پايهريزي ميشود كه كاهش زايمان و بكارگيري راههاي جلوگيري از بارداري را دنبال دارد .
از آنجا كه پشتيباني مالي براي نفوذ دادن فرهنگ غربي در جوامع اسلامي، خطر نابودي ارزشهاي اجتماعي را كه از دين اسلام سرچشمه ميگيرد در درون خود دارد ، باعث ميشود تا ارزشهاي اجتماعي در چارچوب نظام بيديني غرب شكل بگيرد ؛ بنابراين لازم است راههاي نابودي و ساختار جديد ارزشهاي اجتماعي مورد بحث قرار گيرد. راههائي كه جهت تغيير اين ارزشها قرار دارند عبارتند از:
تنها عامل مشكلات مردم سلطۀ غرب است ؛ امّا آنان وانمود مي نمايند كه از اقتصاد است
1 ـ راه اقتصادي
در اين طرحها اين واقعيّت ناديده انگاشته ميشود كه عواملي چون سيطرۀ كشورهاي غربي بر سرنوشت اين كشورها و غارت منابع ملّتها ، و همچنين وجود نظامهاي ديكتاتوري و فساد سياسي و اقتصادي و اجتماعي در ايجاد مشكلات اقتصادي در كشورهاي اسلامي سهيم هستند؛ و در نتيجه چنين وانمود ميشود كه فشارهاي اقتصادي وارده بر افراد موجب ميگردند اين افراد براي كاهش فشار اقتصادي ، راههاي جلوگيري از بارداري را بكارببندند ، در حاليكه رشد جمعيّت اصلاً رابطهاي با عامل اين فشاراقتصادي ندارد .
امّا در سطح حكومت ، دست اندركاران خيلي زود پذيرفتهاند كه اين مسأله را در سياستها و برنامههاي تبليغي منعكس كرده و برنامههائي را بر اساس اين نظريّه در جامعه به اجرا در آورند .
2 ـ راه بهداشتي
اين سياست با طرح اين مسأله كه رابطهاي بين افزايش جمعيّت و مرگ و مير (در سطح مرگ و مير نوزادان شيرخوار يا مرگ مادران به خاطر بارداري) وجود دارد ، مردم را براي بكارگيري وسائل جلوگيري از بارداري متقاعد ميسازند .
بيشترين گروه مورد نظر اين سياست ، زنان ميباشند تا جائي كه سازمانهاي بين المللي بخصوص سازمان بهداشت جهاني ، از طريق طرحهاي بهداشتي خود در جهت رواج طرحهاي جمعيّتي خود نيز ميكوشد . اين سازمان تحت پوشش حمايت مادران و نوزادان در كشورهاي اسلامي اين تلاشها را همراهي ميكند . همچنين سازمان بهداشت جهاني دست به ايجاد پايگاههاي منطقهاي بهداشت، بمنظورالقا سياستهاي خود به مردم زده ، كه اين پايگاهها در ساعتهاي مشخّصي كار ميكنند .
سازمان جهاني يونسكو ، بمنظور ترويج سياستهاي كنترل جمعيّت در ميان مردم كه در نتيجه، كاهش جمعيّت را به دنبال دارد ، مجموعهاي از كتابها و نشريّههائي را در همين زمينه منتشر كرده كه در كشورهاي اسلامي ، مدارس ملّي تدريس اينگونه كتابها و نشريّهها را به عهده گرفتهاند .
سياستهاي جمعيّتي با حمايت مالي در كشورهاي اسلامي از عالمان ديني بهره ميجويند
3 ـ راه ديني
اندونزي يكي از كشورهائي است كه درگير مسأله كنترل جمعيّت است . اين سياست در اندونزي مستقيماً تحت نظر سازمانهاي بين المللي ، بخصوص ايالت متّحده آمريكا اداره ميشود .
با توجّه به اينكه اندونزي از نظر حجم جمعيّت جزو بزرگترين كشورهاي اسلامي بشمار ميآيد، اين مسأله تلاشهاي جهاني در اين كشور اسلامي را توجيه ميكند . متأسّفانه تعداد زيادي از دانشمندان اسلامي به اين فعّاليّتها آلوده شدهاند . در سال 1370 كنفرانسي به همين منظور و براي جلب حمايت از علما دين در اندونزي منعقد شد .
4 ـ راه آزادي و استقلال زن
5 ـ تأكيد بر كيفيّت
متأسّفانه اين مسأله باعث شده اكثر مسلمانان كشورهاي اسلامي بدون توجّه به عوامل ديگري كه در موقعيّتها و كيفيّت زندگي انسان تأثير منفي دارد، با اين امر متقاعد شوند .
6 ـ روش تبليغاتي
سازمانهاي بين المللي و مؤسّسههاي آمريكائي نيز از اين برنامهها حمايت كرده و ارزشهاي اعتقادي مردم را به كمك رسانهها مورد تهاجم قرار ميدهند . همچنين اين سازمانها با مؤسّسات اسلامي علمي و غير علمي كه درگير ترتيب دادن حملاتي پيگير بشكل دقيق بودند همكاري ميكنند .
اين همكاري بمنظور ايجاد ارزشهاي جديد ميباشد تا بوسيله آن مردم را تشويق كنند تا از وسائل جلوگيري از بارداري استفاده نمايند .
مطبوعات و راديو و تلويزيون (رسانههاي خبري) در انتشار اين امور سهم بزرگي داشتهاند تا آنجا كه به صورت قصّه يا جملههائي در پوسترهاي رنگارنگ در آمده و يا از طريق سريالهاي تلويزيوني ، و يا ترانههائي مربوط به آن منتشر ميشود .كشورهاي مصر و اندونزي از كشورهاي پيشرو در اجراي اين برنامهها هستند .
خلاصه :
اين طرحها شامل تغييرات فرهنگي است كه منجرّ به حاكميّت فرهنگ غربي بر جوامع اسلامي شده تا جائي كه رفتار مسلمانان مطابق اين فرهنگ و يا انعكاسي از آن مي شود .
پينوشتها:
5ـ بدين مطلب خوب توجّه كنيد ، و آنرا با نسل كشي شديد در كشور اسلامي ايران موازنه نمائيد ؛ و پس از اين ، آنرا با گفتار مجلّۀ «دانشمند» (شمارۀ 6 ، شهريور 1372) مقايسه كنيد كه چطور با رؤياهاي عوام فريبانه در صدد به حماقت انداختن مردم است ، آنجا كه در ص 62 مطلب را بدينجا ميكشاند كه : «گرم شدن كرۀ زمين ، حفرهاي كه در لايۀ اُزُن پيدا شده ، بارانهاي اسيدي و ضايعات سمّي ، نابودي جنگلهاي عظيم پرباران ، وجود خطرناك دي اكسيد كربن و كلر و كربن ، تخليۀ ضايعات در اقيانوسها ، و نهايةً آلودگي آب درياها ، آلودگي خاك ، آلودگي هوا ، و كلّ مسأله زباله در دنيا ، براي بشر بصورت بغرنجي درآمده كه اهمّيّت آنها ناشي از اهمّيّت جمعيّت است . يعني بزرگي مسأله محيط زيست و ضايعات محيط زيست ، معلول خطري است كه افزايش جمعيّت براي بشر به وجود آورده . مسأله يك كشور و يك شهر و يك منطقه نيست ، مسأله همۀ زمين است.»
اين مطلب و اين فساد و تباهي محيط زيست درست است ؛ ولي بايد ديد از كجا ناشي شده است و از همانجا جلوگيري نمود . مگر نه اينستكه تمام اين حوادث و ضايعهها در اثر بكارانداختن كارخانجات برق اتمي ، در انگلستان و فرانسه و آمريكا و ژاپن ميباشد ؟ مگر نه در اثر امتحان بمبهاي اتمي در درون كويرها و اقيانوسهاست ؛ مگر نه در اثر مسابقه و كورس جلوافتادن اسلحههاي اتمي و استعمال و تهيّۀ آن در ميان دولتهاي سركش و كافر و خدانشناس است ؟! راه علاج مگر غير از تعطيل اين نمونه از صنايع مخرّب و مهلك بشريّت چيزي تصوّر دارد ؟! شما تمام اين منابع فساد و مرگزا را بجاي خود باقي ميگذاريد ، و بجاي علاج صحيح بجان مردم كشورهاي فقير ميافتيد و نسل كشي را در جهان ابداع مينمائيد ! شما براي تفريح و تفرّج مردمان مغرب در كرانههاي شرقي آفريقا كه از بهترين زمينهاي باصفاست، نسل بوميهاي آنجا را برمياندازيد و آن بيگناهان را در خانه و وطنشان نابود ميكنيد براي آنكه فلان مستر و يا بَهمان مسيو در آن اراضي وسيع و روحافزا با زنانشان و با سگانشان در ميليونها هكتار زمين غوطهور شوند . اين است گناه نابخشودني و ذَنب لايُغْفَر شما !
6ـ ظاهراً صحيح آن W. H. O ميباشد .
/ج