كاهش جمعيّت، ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين (5)
آراء مخالفين در مسأله كاهش جمعيّت
انفعال ذهن و عقل سليم در اثر تبليغات فريبنده
امروزه مسأله كنترل جمعيّت و شعار «جمعيّت كمتر ، زندگي بهتر» بقدري جدّي گرفته شده و هياهو و تبليغات بر سر عواقب و خطراتي كه براي آن شمرده ميشود بقدري فراگير گشته كه كمتر كسي مجال تفكّر ، تحليل ، و يا احياناً تشكيك در اين مسأله را درمييابد و متأسّفانه اين جوّزدگي چنان حاكم گشته كه حتّی از سوي كسانيكه انسان كوچكترين شكّي در خلوص نيّت و دلسوزيشان براي جامعه و اسلام ندارد عكسالعملهاي انفعالي و جانبداري مشاهده ميشود تا حدّي كه گاه انسان متحيّر ميماند كه چگونه عقل سليم و ذهن حكيم تحت تأثير تبليغات فريبندهاي قرار ميگيرد كه با اندكي توجّه و دقّت ، نادرست بودنشان قابل تشخيص است .
زمزمه كنترل جمعيّت كه از سال 8 6 آغاز شد كم كم به چنان همهمه و موجي تبديل گشت كه دولت و حتّی مجلس را نيز تحت تأثير خود گرفت و سرانجام لايحهاي كه از سوي دولت براي محدود كردن مواليد در خانوادههاي تحت پوشش دولت و اجبار ايشان به كنترل جمعيّت به مجلس فرستاده شده بود، از سوي نمايندگان مجلس مورد تصويب قرار گرفت . آنچه در اين زمينه تعجّب آور بود اين نكته بود كه بجز يكي دو نفر ، حتّی نمايندگان مخالف نيز صرفاً با قسمتهائي از لايحه مخالفت كرده و در اصل وجوب و لزوم كنترل مواليد هيچگونه شكّي به خود راه نداده بودند . علّت اين امر را شايد بتوان در همان جوّزدگي و هجوم تبليغاتي در مورد اين مسأله جستجو كرد كه همانگونه كه گفتيم حتّی چهرههاي موجّه و دلسوز اين ملّت را نيز تحت تأثير خود قرار داده است.
عقل سليم حكم ميكند كه براي بررسي هر مسألهاي قبل از هر چيز ادلّه موافق و مخالف با آن شنيده و سپس با توجّه به همه جوانب درباره آن مسأله حكمي صادر و يا تصميمي گرفته شود . مسأله كنترل جمعيّت نيز از اين اصل جدا نيست .
آنچه تا بحال در اين مورد گفته شده ، صرفاً يكسو و نمايانگر نظرات طرفداران اين طرح بوده و كمتر سخني در باب مخالفت گفته شده است . اكنون در اين نوشتار تلاش بر اينست كه با همهجانبه نگري و بررسي نظريّات موافق و مخالف ، يك بررسي كلّي و ريشهاي انجام شود تا مشخّص گردد كه طرح جلوگيري از افزايش جمعيّت آيا همانگونه كه در تبليغات مطرح ميشود يك طرح نجات دهنده و ضروري است يا بر عكس طرحي استعماري است كه به منافع سياسي ، مذهبي و حتّی اقتصادي كشور لطمههاي جبران ناپذيري وارد ميكند . قبل از هر چيز خوب است نگاهي داشته باشيم به نظريّات و استدلالات طرفداران طرح كنترل جمعيّت در ايران و جهان.» و در اينجا شروع ميكند به محتويات مقاله .
اين مقاله بسيار مستدلّ و مبرهن ميباشد و اگر خوف اطالۀ زائد از حدّ نبود سزاوار بود ما در اينجا همهاش را بازگو ميكرديم ؛ ولي بجهت اختصار فقط به عناوين مهمّ آن كه در هر شماره با خطّ درشت و داخل در كادري مشخّص شده است قناعت ميورزيم :
امّا آنچه در شماره اوّل از مقاله ميباشد ، اين است :
* امروزه مسأله كنترل جمعيّت در جامعه چنان جدّي گرفته شده و هياهو بر سر خطرات ادّعائي آن چنان فراگير گشته كه كمتر كسي مجال تفكّر ، تحليل و يا احياناً تشكيك در اين مسأله را دارد .
امتيازات خانوادههاي پرجمعيّت در غرب و اجباري بودن محدوديّت نسل در جهان سوّم
* در زماني سياست محدود كردن مواليد در بسياري از كشورهاي جهان سوّم و رو به رشد ، تشويق و حتّی اجباري ميگردد كه بيشتر دولتهاي غربي در كشورهاي خود امتيازات ويژهاي براي مادران باردار و خانوادههائي كه فرزند بيشتري بوجود بياورند قائل شدهاند .
و در شماره دوّم از مقاله اين است :
* چرا بايد گمان كنيم كه خداوند در حالي كه خود زمين را خلق كرده ، و سپس آنرا براي ورود و حيات انسانها آماده ميكند ، منابع زيستي زمين را محدودتر از تعداد انسانها قرار ميدهد ؟
* طبق برآوردهاي كارشناسان جمعيّتي سازمان ملل ، امكانات بالقوّه كره زمين توانائي تأمين چندين برابر جمعيّت فعلي را دارد و همين امتيازات بالفعل كنوني نيز با وجود استفادۀ نادرست ، قادر به تأمين 5 برابر جمعيّت فعلي است .
* در تبليغات سياست كنترل جمعيّت ، نيروي فكر و عقل بشر و قوّه ابتكار و اختراع او براي غلبه بر مشكلات و دستيابي به تعادل در چرخه ايجاد امكانات زيست محيطي ، عمداً ناديده گرفته ميشود و در عوض ، او را به تحديد نسل مجبور ميكنند .
و در شماره سوّم از مقاله اينست :
* اگر بجاي اين تصوّر كه منبع ثروت هر كشور منابع طبيعي آن ميباشد ، هر فرد از جمعيّت هر كشور را انساني هوشمند با قابليّت جسمي و فكري مناسب بدانيم كه خود در توليد كشورش نقش مؤثّر خواهد داشت، برداشت مثبتي نسبت به جمعيّت پيدا خواهيم كرد .
* سياستهاي غلط دولتها سبب شده كه بسياري از روستائيان كار پرزحمت بر روي زمين و در كنار دام را رها كرده و در جستجوي رفاه بيشتر و كار كم زحمتتر در ادارات ، سازمانها و حتّی مشاغل كاذب به شهرها مهاجرت كنند كه اين امر تورّم جمعيّت در نقاط خاصّ را به دنبال دارد .
و در شماره چهارم از مقاله اينست :
* آنچه مسلّم است اينست كه رشد جمعيّت در صورتي كه سياست گذاريهاي سياسي و اقتصادي در هر كشوري منسجم و صحيح باشد ،نهتنها هيچگونه تأثير منفي در اشتغال آن كشور نخواهد داشت ؛ بلكه در بسياري از موارد افراد انساني خود مولّد و عامل اشتغال در جامعه ميباشند .
* وجود جرائم در جامعه هيچگاه به دليل جمعيّت زياد نيست ؛ زيرا در اغلب كشورهاي غربي كه با كاهش جمعيّت نيز مواجهند ، آمار جرائم و جنايات ، بسيار بالا و گاه تا 50 برابر كشورهاي پرجمعيّت جهان سوّم ميباشد.
كاهش جمعيّت و تجزيۀ كشورها، عامل أصلي دول سلطهگر مي باشد
و در شماره پنجم از مقاله اين است:
* جمعيّت بيشتر در طول تاريخ همواره عامل مهمّي در حفظ منافع جوامع بشري بوده و اهمّيّت خود را تا به امروز حفظ كرده، و درست به همين دليلاست كه كارآمدترين سياستهايقدرتهاي سلطهگر، تجزيۀ كشورهاي بزرگ و نابودي جمعيّتهاي متّحد بوده است.
* كشورهاي پيشرفته، با موادّ اوّليّه رايگان و يا ارزان قيمت كشورهاي ضعيف توانستهاند اقتصاد خود را رونق دهند ؛ و مادامي كه اين كشورها ضعيف و وابسته باقي بمانند، استفاده از اين موادّ اوّليّه در انحصار كشورهاي ثروتمند صنعتي باقي خواهد ماند.
و در شماره ششم از مقاله اينست:
* تبليغات و هياهوئي كه بر سر جمعيّت قارّه سياه در غرب بلند است، يك فريب سياسي بيش نيست و بسياري از دولتهاي افريقائي هم خود اين را ميدانند ؛ ولي به دليل نياز مادّي فوري خود به غرب توان مخالفت با كشورهاي غربي كه ارائه كننده راه حلّ فريبكارانه كنترل جمعيّت هستند، را ندارند.
* آفريقا داراي خاك حاصلخيز و زمينهاي مستعدّ زيادي است و از لحاظ منابع طبيعي بسيار غنيّ ميباشد ؛ ولي اين ثروت همواره توسّط استعمارگران غربي به يغما ميرود.
* تفاوت فاحش آمار درآمد سرانه بين افراد كشورهاي ثروتمند و كشورهاي قارّه آفريقا نشان ميدهد كه جمعيّت هيچگاه عامل فقر نيست، زيرا همه كشورهاي آفريقائي با تراكم جمعيّت كمتر از كشورهاي اروپائي سهمي به مراتب كمتر از رفاه و امكانات زيستي دارند.
و در شماره هفتم از مقاله اينست:
* طبق برآوردهاي مختلف، جمعيّت جهان در آغاز دوره مسيحيّت سيصد ميليون نفر بود كه 6/1 آن يعني پنجاه ميليون نفر در ايران سكونت داشتهاند.
* بنا به علل مختلف هيچ گاه آمارهاي جمعيّتي اعلام شده كشور كاملاً مطابق با واقع نبوده و اختلاف چشمگير دادههاي آماري در دورههاي مختلف از اعتبار اين آمار ميكاهد.
* عواملي از قبيل جنگهاي ويرانگر، بلاياي طبيعي و تجزيه، جمعيّت كشور ما را در دورههائي از تاريخ شديداً كاهش داد تا حدّي كه آمار جمعيّت كشور را مقارن سال 1179 هجري شمسي بين 5 تا 6 ميليون نفر ذكر كردهاند
و در شماره هشتم از مقاله اينست:
و در شماره نهم از مقاله اينست:
* با وجود آنكه آمار مواليد در روستاها بيشتر است، جمعيّت شهرها بسيار فراوانتر است و تراكم شديد جمعيّتي، شهرهاي بزرگي همچون تهران را تحت فشار قرار داده است در حالي كه روستاهاي بسياري بطور روزافزون از جمعيّت خالي ميشوند.
* اگر با برنامهريزي صحيح، بودجههاي كلاني را كه صرف مخارج بيهوده ميشود صرف سرمايهگذاري در كارهاي توليدي، بهداشتي و آموزشي بنمائيم، با همين امكانات موجود ونه بيش از آن، بسياري از مشكلات اقتصادي جامعه حلّ خواهند شد.
و در شماره دهم از مقاله اين است:
توصيۀ پيامبر به ازدياد نسل در زمان رفاه مسلمانان نبود
* تشويق و توصيۀ پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم به ازدياد جمعيّت در زمان رفاه مسلمانان نبود ؛ بلكه در زماني بود كه انصار و مجاهدين با هم از امكانات اندك زندگي استفاده ميكردند و جنگهاي پيدر پي توان اقتصاد مردم را به شدّت تحليل برده بود.
* در حالي كه كشورهاي اسلامي به سياست كنترل جمعيّت روي آور شدهاند، صهيونيستها با حيلهگري، يهوديان و حتّی غير يهوديان كشورهاي ديگر را با نام يهود به اسرائيل ميآورند تا جمعيّت اسمي آن زياد شده و مسلمانان فلسطين را در اقلّيّت قرار دهند.
* مبادا كار ما به جائي بكشد كه در تبعيّت كوركورانه از توصيه غرب، حتّی ارزشهاي اخلاقي وديني خود را فداي اميال ديگران بكنيم !
و در شماره يازدهم از مقاله اين است:
* اروپا و آمريكا امروز داعيه قيمومت بر همه جهان را دارند و اكنون كه با كاهش جمعيّت فعّال خود از سوئي و رشد جمعيّت فعّال در سائر نقاط محروم جهان از سوي ديگر روبرو هستند، نگران شده و از راههاي مختلف براي تغيير اين موازنه تلاش ميكنند.
* رفع همه معضلات در جهان تنها به 25 ميليارد دلار هزينه احتياج دارد در حاليكه در اروپا سالانه 50 ميليارد دلار فقط صرف هزينه سيگار ميشود و در اروپا سالانه 31 ميليارد دلار صرف تأمين مشروبات الكلي ميگردد.
* كشورهاي ثروتمند به كمبود موادّ غذائي در جهان استناد ميكنند و براي كودكاني كه ميخواهند متولّد شوند ابراز دلسوزي و نگراني مينمايند و در همان حال خود مصرف كننده و حتّی اسراف كنندۀ عمده موادّ غذائي هستند.
منبع:كاهش جمعيت ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني (ره)
انفعال ذهن و عقل سليم در اثر تبليغات فريبنده
امروزه مسأله كنترل جمعيّت و شعار «جمعيّت كمتر ، زندگي بهتر» بقدري جدّي گرفته شده و هياهو و تبليغات بر سر عواقب و خطراتي كه براي آن شمرده ميشود بقدري فراگير گشته كه كمتر كسي مجال تفكّر ، تحليل ، و يا احياناً تشكيك در اين مسأله را درمييابد و متأسّفانه اين جوّزدگي چنان حاكم گشته كه حتّی از سوي كسانيكه انسان كوچكترين شكّي در خلوص نيّت و دلسوزيشان براي جامعه و اسلام ندارد عكسالعملهاي انفعالي و جانبداري مشاهده ميشود تا حدّي كه گاه انسان متحيّر ميماند كه چگونه عقل سليم و ذهن حكيم تحت تأثير تبليغات فريبندهاي قرار ميگيرد كه با اندكي توجّه و دقّت ، نادرست بودنشان قابل تشخيص است .
زمزمه كنترل جمعيّت كه از سال 8 6 آغاز شد كم كم به چنان همهمه و موجي تبديل گشت كه دولت و حتّی مجلس را نيز تحت تأثير خود گرفت و سرانجام لايحهاي كه از سوي دولت براي محدود كردن مواليد در خانوادههاي تحت پوشش دولت و اجبار ايشان به كنترل جمعيّت به مجلس فرستاده شده بود، از سوي نمايندگان مجلس مورد تصويب قرار گرفت . آنچه در اين زمينه تعجّب آور بود اين نكته بود كه بجز يكي دو نفر ، حتّی نمايندگان مخالف نيز صرفاً با قسمتهائي از لايحه مخالفت كرده و در اصل وجوب و لزوم كنترل مواليد هيچگونه شكّي به خود راه نداده بودند . علّت اين امر را شايد بتوان در همان جوّزدگي و هجوم تبليغاتي در مورد اين مسأله جستجو كرد كه همانگونه كه گفتيم حتّی چهرههاي موجّه و دلسوز اين ملّت را نيز تحت تأثير خود قرار داده است.
عقل سليم حكم ميكند كه براي بررسي هر مسألهاي قبل از هر چيز ادلّه موافق و مخالف با آن شنيده و سپس با توجّه به همه جوانب درباره آن مسأله حكمي صادر و يا تصميمي گرفته شود . مسأله كنترل جمعيّت نيز از اين اصل جدا نيست .
آنچه تا بحال در اين مورد گفته شده ، صرفاً يكسو و نمايانگر نظرات طرفداران اين طرح بوده و كمتر سخني در باب مخالفت گفته شده است . اكنون در اين نوشتار تلاش بر اينست كه با همهجانبه نگري و بررسي نظريّات موافق و مخالف ، يك بررسي كلّي و ريشهاي انجام شود تا مشخّص گردد كه طرح جلوگيري از افزايش جمعيّت آيا همانگونه كه در تبليغات مطرح ميشود يك طرح نجات دهنده و ضروري است يا بر عكس طرحي استعماري است كه به منافع سياسي ، مذهبي و حتّی اقتصادي كشور لطمههاي جبران ناپذيري وارد ميكند . قبل از هر چيز خوب است نگاهي داشته باشيم به نظريّات و استدلالات طرفداران طرح كنترل جمعيّت در ايران و جهان.» و در اينجا شروع ميكند به محتويات مقاله .
اين مقاله بسيار مستدلّ و مبرهن ميباشد و اگر خوف اطالۀ زائد از حدّ نبود سزاوار بود ما در اينجا همهاش را بازگو ميكرديم ؛ ولي بجهت اختصار فقط به عناوين مهمّ آن كه در هر شماره با خطّ درشت و داخل در كادري مشخّص شده است قناعت ميورزيم :
امّا آنچه در شماره اوّل از مقاله ميباشد ، اين است :
* امروزه مسأله كنترل جمعيّت در جامعه چنان جدّي گرفته شده و هياهو بر سر خطرات ادّعائي آن چنان فراگير گشته كه كمتر كسي مجال تفكّر ، تحليل و يا احياناً تشكيك در اين مسأله را دارد .
امتيازات خانوادههاي پرجمعيّت در غرب و اجباري بودن محدوديّت نسل در جهان سوّم
* در زماني سياست محدود كردن مواليد در بسياري از كشورهاي جهان سوّم و رو به رشد ، تشويق و حتّی اجباري ميگردد كه بيشتر دولتهاي غربي در كشورهاي خود امتيازات ويژهاي براي مادران باردار و خانوادههائي كه فرزند بيشتري بوجود بياورند قائل شدهاند .
و در شماره دوّم از مقاله اين است :
* چرا بايد گمان كنيم كه خداوند در حالي كه خود زمين را خلق كرده ، و سپس آنرا براي ورود و حيات انسانها آماده ميكند ، منابع زيستي زمين را محدودتر از تعداد انسانها قرار ميدهد ؟
* طبق برآوردهاي كارشناسان جمعيّتي سازمان ملل ، امكانات بالقوّه كره زمين توانائي تأمين چندين برابر جمعيّت فعلي را دارد و همين امتيازات بالفعل كنوني نيز با وجود استفادۀ نادرست ، قادر به تأمين 5 برابر جمعيّت فعلي است .
* در تبليغات سياست كنترل جمعيّت ، نيروي فكر و عقل بشر و قوّه ابتكار و اختراع او براي غلبه بر مشكلات و دستيابي به تعادل در چرخه ايجاد امكانات زيست محيطي ، عمداً ناديده گرفته ميشود و در عوض ، او را به تحديد نسل مجبور ميكنند .
و در شماره سوّم از مقاله اينست :
* اگر بجاي اين تصوّر كه منبع ثروت هر كشور منابع طبيعي آن ميباشد ، هر فرد از جمعيّت هر كشور را انساني هوشمند با قابليّت جسمي و فكري مناسب بدانيم كه خود در توليد كشورش نقش مؤثّر خواهد داشت، برداشت مثبتي نسبت به جمعيّت پيدا خواهيم كرد .
* سياستهاي غلط دولتها سبب شده كه بسياري از روستائيان كار پرزحمت بر روي زمين و در كنار دام را رها كرده و در جستجوي رفاه بيشتر و كار كم زحمتتر در ادارات ، سازمانها و حتّی مشاغل كاذب به شهرها مهاجرت كنند كه اين امر تورّم جمعيّت در نقاط خاصّ را به دنبال دارد .
و در شماره چهارم از مقاله اينست :
* آنچه مسلّم است اينست كه رشد جمعيّت در صورتي كه سياست گذاريهاي سياسي و اقتصادي در هر كشوري منسجم و صحيح باشد ،نهتنها هيچگونه تأثير منفي در اشتغال آن كشور نخواهد داشت ؛ بلكه در بسياري از موارد افراد انساني خود مولّد و عامل اشتغال در جامعه ميباشند .
* وجود جرائم در جامعه هيچگاه به دليل جمعيّت زياد نيست ؛ زيرا در اغلب كشورهاي غربي كه با كاهش جمعيّت نيز مواجهند ، آمار جرائم و جنايات ، بسيار بالا و گاه تا 50 برابر كشورهاي پرجمعيّت جهان سوّم ميباشد.
كاهش جمعيّت و تجزيۀ كشورها، عامل أصلي دول سلطهگر مي باشد
و در شماره پنجم از مقاله اين است:
* جمعيّت بيشتر در طول تاريخ همواره عامل مهمّي در حفظ منافع جوامع بشري بوده و اهمّيّت خود را تا به امروز حفظ كرده، و درست به همين دليلاست كه كارآمدترين سياستهايقدرتهاي سلطهگر، تجزيۀ كشورهاي بزرگ و نابودي جمعيّتهاي متّحد بوده است.
* كشورهاي پيشرفته، با موادّ اوّليّه رايگان و يا ارزان قيمت كشورهاي ضعيف توانستهاند اقتصاد خود را رونق دهند ؛ و مادامي كه اين كشورها ضعيف و وابسته باقي بمانند، استفاده از اين موادّ اوّليّه در انحصار كشورهاي ثروتمند صنعتي باقي خواهد ماند.
و در شماره ششم از مقاله اينست:
* تبليغات و هياهوئي كه بر سر جمعيّت قارّه سياه در غرب بلند است، يك فريب سياسي بيش نيست و بسياري از دولتهاي افريقائي هم خود اين را ميدانند ؛ ولي به دليل نياز مادّي فوري خود به غرب توان مخالفت با كشورهاي غربي كه ارائه كننده راه حلّ فريبكارانه كنترل جمعيّت هستند، را ندارند.
* آفريقا داراي خاك حاصلخيز و زمينهاي مستعدّ زيادي است و از لحاظ منابع طبيعي بسيار غنيّ ميباشد ؛ ولي اين ثروت همواره توسّط استعمارگران غربي به يغما ميرود.
* تفاوت فاحش آمار درآمد سرانه بين افراد كشورهاي ثروتمند و كشورهاي قارّه آفريقا نشان ميدهد كه جمعيّت هيچگاه عامل فقر نيست، زيرا همه كشورهاي آفريقائي با تراكم جمعيّت كمتر از كشورهاي اروپائي سهمي به مراتب كمتر از رفاه و امكانات زيستي دارند.
و در شماره هفتم از مقاله اينست:
* طبق برآوردهاي مختلف، جمعيّت جهان در آغاز دوره مسيحيّت سيصد ميليون نفر بود كه 6/1 آن يعني پنجاه ميليون نفر در ايران سكونت داشتهاند.
* بنا به علل مختلف هيچ گاه آمارهاي جمعيّتي اعلام شده كشور كاملاً مطابق با واقع نبوده و اختلاف چشمگير دادههاي آماري در دورههاي مختلف از اعتبار اين آمار ميكاهد.
* عواملي از قبيل جنگهاي ويرانگر، بلاياي طبيعي و تجزيه، جمعيّت كشور ما را در دورههائي از تاريخ شديداً كاهش داد تا حدّي كه آمار جمعيّت كشور را مقارن سال 1179 هجري شمسي بين 5 تا 6 ميليون نفر ذكر كردهاند
و در شماره هشتم از مقاله اينست:
* گرچه قانون قطع امتيازات دولتي براي فرزندان چهارم به بعد به عنوان اقدام بازدارندهاي در جهت كنترل جمعيّت تصويب شد، ولي در عمل بيش از آنكه بر روي آمار مواليد تأثير بگذارد، نگراني عمومي و احساس ناامني اقتصادي در جامعه بوجود آوردهاست.
* در دوران گذشته در كشور ما از سياستهاي تنبيهي براي كنترل جمعيّت استفاده نميشد ؛ قانون قطع امتيازات دولتي براي فرزندان چهارم به بعد، اوّلين اقدام خشن رسمي در اين مورد است. و در شماره نهم از مقاله اينست:
* با وجود آنكه آمار مواليد در روستاها بيشتر است، جمعيّت شهرها بسيار فراوانتر است و تراكم شديد جمعيّتي، شهرهاي بزرگي همچون تهران را تحت فشار قرار داده است در حالي كه روستاهاي بسياري بطور روزافزون از جمعيّت خالي ميشوند.
* اگر با برنامهريزي صحيح، بودجههاي كلاني را كه صرف مخارج بيهوده ميشود صرف سرمايهگذاري در كارهاي توليدي، بهداشتي و آموزشي بنمائيم، با همين امكانات موجود ونه بيش از آن، بسياري از مشكلات اقتصادي جامعه حلّ خواهند شد.
و در شماره دهم از مقاله اين است:
توصيۀ پيامبر به ازدياد نسل در زمان رفاه مسلمانان نبود
* تشويق و توصيۀ پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم به ازدياد جمعيّت در زمان رفاه مسلمانان نبود ؛ بلكه در زماني بود كه انصار و مجاهدين با هم از امكانات اندك زندگي استفاده ميكردند و جنگهاي پيدر پي توان اقتصاد مردم را به شدّت تحليل برده بود.
* در حالي كه كشورهاي اسلامي به سياست كنترل جمعيّت روي آور شدهاند، صهيونيستها با حيلهگري، يهوديان و حتّی غير يهوديان كشورهاي ديگر را با نام يهود به اسرائيل ميآورند تا جمعيّت اسمي آن زياد شده و مسلمانان فلسطين را در اقلّيّت قرار دهند.
* مبادا كار ما به جائي بكشد كه در تبعيّت كوركورانه از توصيه غرب، حتّی ارزشهاي اخلاقي وديني خود را فداي اميال ديگران بكنيم !
و در شماره يازدهم از مقاله اين است:
* اروپا و آمريكا امروز داعيه قيمومت بر همه جهان را دارند و اكنون كه با كاهش جمعيّت فعّال خود از سوئي و رشد جمعيّت فعّال در سائر نقاط محروم جهان از سوي ديگر روبرو هستند، نگران شده و از راههاي مختلف براي تغيير اين موازنه تلاش ميكنند.
* رفع همه معضلات در جهان تنها به 25 ميليارد دلار هزينه احتياج دارد در حاليكه در اروپا سالانه 50 ميليارد دلار فقط صرف هزينه سيگار ميشود و در اروپا سالانه 31 ميليارد دلار صرف تأمين مشروبات الكلي ميگردد.
* كشورهاي ثروتمند به كمبود موادّ غذائي در جهان استناد ميكنند و براي كودكاني كه ميخواهند متولّد شوند ابراز دلسوزي و نگراني مينمايند و در همان حال خود مصرف كننده و حتّی اسراف كنندۀ عمده موادّ غذائي هستند.
منبع:كاهش جمعيت ضربهاي سهمگين بر پيكر مسلمين، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني (ره)
/ج