وقفنامه مدرسه علوی خوانسار و موقوفات آن

تاریخ وقفنامه مدرسه علمیه علوی (مریم‏ بیگم ) خوانسار و موقوفات آن مربوط به سال 1106هـ.ق است که جهت آگاهی مطالبی را در این مختصر بیان می کنیم.
پنجشنبه، 15 شهريور 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقفنامه مدرسه علوی خوانسار و موقوفات آن
مقدمه:
مدرسه علمیه علوی(مریم‏بیگم ) خوانسار یکی از مدارس قدیمی و با برکت و معنویت خوانسار است که بیش از سیصد سال پیش به امر مریم‏بیگم، یکی از شاهزادگان صفوی، بنا شده)1 ) و تاریخ وقفنامه آن که بعد از بنای مدرسه انشا شده، سال 1106هـ.ق است.

همچنین تاریخ وقف یک نسخه خطی ارزنده کتاب کافی بر مدرسه سال 1113هـ.ق است(2 )که نشان می‏دهد مدرسه در همان سالها دارای کتابخانه بوده است.

این مدرسه رقبات موقوفه زیادی داشته است، ولی در شصت سال اخیر به وقف عمل نشده و عده‏ای موقوفات آن را تملّک و تصرّف کرده‏اند و تاکنون هم اداره اوقاف و متولیان امر موفّق نشده‏اند رقبات وقفی مدرسه را به وقفیت برگردانند، و طی این سالها ریالی از درآمد وقف عاید مدرسه نشده است.

از نسخه اصل وقفنامه مدرسه و موقوفات آن که در سال 1106هـ.ق نوشته شده، خبری در دست نیست)3 )، ولی رونویس آن که در سال 1308هـ.ش از روی نسخه اصل نوشته شده در دست است. متأسفانه در همان تاریخ، یا پیش از آن، در اصل وقفنامه، به عمد مشخصات رقبات وقفی، بجز یک قلم، سیاه و محو شده است؛

چنان که از مدارک و اسناد آینده معلوم می‏شود، ولی خوشبختانه از مدارک و اسناد قطعی دیگر، می‏توان رقبات وقفی مدرسه را مشخّص کرد.

از وقفنامه مدرسه که در پایان مقال می‏آید، معلوم می‏شود که مدرسه رقبات وقفی زیادی داشته و افزون بر آن، شواهد و مدارک فراوانی وجود دارد که هم چگونگی تملّک رقبات وقفی، به دست اشخاص را نشان می‏دهد و هم نکته‏های ریز و درشت تاریخی ارزنده‏ای از آنها استفاده می‏شود. اینک این اسناد و مدارک به ترتیب تاریخی همراه با توضیحی اندک ارائه می‏شود:

سندی در دست است که نشان می‏دهد تا تاریخ 1308هـ.ق یعنی بیش از یک‏صد سال پیش، موقوفات مدرسه به مصرف واقع ی می‏رسیده و بزرگترین عالم آن دوره شهر اصفهان یعنی آیت‏اللّه‏ میرزا هاشم چهارسوقی)4 )(1235ـ 1318هـ.ق ) بر آن نظارت داشته است.

این سند نامه‏ای است که فخرالذاکرین خوانساری خطاب به ایشان نوشته و مدّعی شده که از فرزندان واقف است و باید او متولّی وقف باشد، عین نامه وی و پاسخ آیت‏اللّه‏ چهارسوقی، أعلی‏اللّه‏ مقامه فی غرفات الجنان، بدین شرح است:
 

نامه فخرالذاکرین خوانساری

هو حجّت الإسلاما، نائب الإماما، مرجع الأحکاما، أدام‏اللّه‏ ظلالکم العالی علی رؤوس الأنام.

عرض این اقلّ، میرزا محمّد الملقّب بفخرالذاکرین خوانساری، خدمت آقای حجّت‏الاسلام آن است که در خصوص امر موقوفات مدرسه واقعه در محلّه علیا [ی] خوانسار، که ثبت اعیان موقوفه در ورقه علی‏حده شده، چون اختیار با سرکار عالی است،

و عزل و نصب را سرکار مقرّر فرمودید، تکلیف داعی را هم معیّن بفرمایید که بعد از مدتی مدید که مزاحم سرکار آقای حجّت‏الاسلام بوده و هستم، آسوده مراجعت به وطن مألوف خود نموده مشغول دعاگویی وجود مبارک بشوم.الأمر أمر العالی.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم
جناب مستطاب قدسی القاب فخرالذاکرین آخوند ملاّ میرزا محمد خوانساری، در خصوص امر موقوفات مدرسه خوانسار واقعه در محله علیای بلد، که این‏جانب به مقتضای آنچه در ورقه علی‏حده ثبت کرده‏ام، حکم آن نموده‏ام، و چهار شخص از علماء و فضلاء و صلحاء خوانسار را قرار دادم که متولّی امر باشند، به نحوی که مفصّلاً مرقوم شده.

حال که جناب شما در مقام اثبات استحقاق خود تولیت را، و بودن خود را از اولاد واقف برآمدید، و مدتی در اصفهان در محضر این‏جانب با آن آقایان گفتگو نمودم، اگرچه امری معلوم نشد که بتوانم بالفعل حکمی در آن بنمایم؛ نظر به آنچه از ایرادات بر یکدیگر از جانبین اظهار می‏شد و شبهاتی که در بین حاصل می‏شد نسبت به مدّعا به شما، لکن نظر به اینکه خواستم،

از باب مصالح عدیده، شما هم دخیل در امر باشید؛ لهذا در خصوص گز و کاه گلستان کوه خوانسار(5 )که داخل در موقوفات بوده، قرار شد و صیغه جاری شد میان شما و حضرات آقایان که در این دو فقره نسبت به دو دانگ از کوه اختیار با شما باشد، که به نحو اصلح به مصارف هر که مدعی می‏باشد اولاد واقف بودن را برسد، چه خود شما چه دیگری، و در مابقی موقوفات مسطوره قرار شد که شما هم شریک باشید .

با حضرات آقایان که پنج نفر باشید، و به اطّلاع و استصواب یکدیگر نماء آنها را به مصارف مقرّره مدرسه و طلاّب آن برسانید. و این قرار، منافات با حکم داعی از برای آن چهار نفر ندارد، بلکه مؤیّد آن است؛ زیرا که این قراری است که ایشان با شما و در محضر داعی نموده‏اند و به توسّط خود ایشان شده. امید هست که بر وجه اصلح [عمل کنید] که تمام مأجور و مثاب باشید. إن‏شاءاللّه‏.
فی 8 ذی‏القعدة الحرام سنه 1308.
مهر: «هاشم الموسوی ابن زین‏العابدین».

بسمه تعالی
آنچه را که مرحوم مغفور آیت‏اللّه‏ العظمی آقای آمیرزا محمدهاشم خوانساری، رضوان‏اللّه‏ علیه، مرقوم فرمودند مطاع و بر طبق آن باید رفتار شود. خداونـد توفیق و سعادت عطا فرماید فی 17/ج2/ 1412. الأحقـر خوانساری
مهر: «مصطفی الحسینی»

مرحوم آیت‏اللّه‏ سیدمصطفی صفائی خوانساری)6 )، طاب ثراه، که خود سینه به سینه آگاهیهای دقیقی از موقوفات مدرسه داشتند، چند سال پیش این سند را تأیید، و چند سطری که ذیل سند ملاحظه می‏شود مرقوم کردند تا کسی در اصالت و صحّت آن خدشه نکند.

چنان‏که از اسناد و مدارک استفاده می‏شود مدتی پس از حکم آیت‏اللّه‏ چهارسوقی در سال 1308هـ.ق، مرحوم آقا سید محمدمهدی خوانساری معروف به ثقة‏الاسلام شهید، که در سال 1336هـ.ق به دستور صمصام‏السلطنه به دار آویخته شد(7 ) متولّی موقوفات مدرسه بوده است و مرحوم آیت‏اللّه‏ گلپایگانی، طاب ثراه، که در اوان طلبگی، پیش از آنکه در سال 1336هـ.ق به اراک بروند، مدّتی در این مدرسه به تحصیل مشغول بوده‏اند، فرموده‏اند: «مرحوم ثقة‏الاسلام از درآمد موقوفات مدرسه ماهی یک تومان به من که طلبه مدرسه بودم می‏داد».

پس از به دار آویخته شدن مرحوم ثقة‏الاسلام برخی پنداشته‏اند رقبات تحت تولیت و تصرّف ثقة‏الاسلام ملک شخصی ایشان بوده است، از این‏رو گویا اداره معارف و اوقاف آن زمان از عالمان خوانسار خواسته است وقفیت آن رقبات را گواهی و تأیید کنند. سندی که در پی می‏آید شامل این درخواست و پاسخ علمای خوانسار است:
 

سواد احکام علماء خوانسار

حضور مبارک علماء عظام و فقهاء کرام، دامت برکاتهم و مدّظلّهم، عرض می‏شود در موضوع املاکات موقوفه مدرسه که عبارت است از:

سه دانگ جعفرآباد، و شش دانگ گل بیدهند، و قنات حاجی میرزا، و گلستان کوه هر کدام از جنابان عالی مسبوق هستید که خارج از متملّکات مرحمت‏مآب، رضوان جایگاه، علّیین آرامگاه، فردوس وساده، مرحوم ثقة‏الاسلام، أعلی‏اللّه‏ مقامه الشریف، است دو کلمه در فوق همین ورقه مرقوم، و به خاتم مبارک مزّین و ممهور فرمایید، که عندالحاجة حجّت بوده باشد. أجرکم علی‏اللّه‏ و أمرکم مطاع.
تحریرا فی یوم چهارم شوّال المکرّم مطابق یک هزار و سیصد و سی و شش: غشلو 1336.

هو
چهارم قلم از آب و املاک مرقومه، موقوفه بر مدرسه علیاست، و تصرّفات مرحوم ثقة‏الاسلام، طاب ثراه، در اعیان مرقومه به عنوان وقفیت بوده، و از متملّکات آن مرحوم خارج است، و شیاع و استفاضه قطعیه و تواتر ثابت است، و محلّ انکار احدی نیست.

و حرّره فی شهر ذی‏القعدة الحرام 1336.
سجلّ مهر: «محمّدمهدی ابن محمد اسماعیل».
محل مهر و سجلّ شریعتمدار آقای میرزا مهدی فاضل خوانساری.

بسم‏اللّه‏ خیر الأسماء
در باب اعیان مرقومه در متن که چهار قلم است به عنوان وقفیت بر مدرسه علیا مداخله می‏فرمودند مرحوم ثقة‏الاسلام، طاب‏ثراه، وبه استفاضه قطعیه محقّق است که خارج ازمتملّکات آن مرحوم است، و ابدا عنوان ملکیت نبوده است. و ذا فی الثامن من شهر ذی‏قعدة 1336.

سجلّ مهر: «عبده الراجی محمدباقر بن محمد».
محل مهر و سجلّ شریعتمدار آقای حاجی میرزا محمّدباقر مجتهد خوانساری.

هو
از مطالب بدیهه و مسلّمیه است که املاک مرقومه که چهار قلم است وقف بر مدرسه خوانسار است، و اصلاً دخلی و ربطی به متروکات و مخلّفات مرحمت‏مآب علّیین‏مکان، ثقة‏الاسلام، طاب ثراه، نداشته و ندارد. و حرّره الأقلّ فی شهر ذی‏القعدة الحرام 1336.
سجلّ مهر: «عبده الراجی محمدعلی».
محل مهر و خاتم خلد مقام مرحوم آقای ملامحمد علی حکیم طاب ثراه.

بسم‏اللّه‏ تبارک و تعالی
در باب اعیان مرقومه در متن که چهار قلم است به عنوان وقفیت بر مدرسه علیا بوده تصرّفات مرحوم ثقة‏الاسلام، طاب ثراه، و از متملّکات ایشان خارج بوده.
و حرّره سجلّ مهر: «علی ابن ابوالقاسم الموسوی».

محل مهر و سجلّ مرحوم خلدمقام آقای آقا سیدعلی مجتهد خوانساری.
سواد مطابق با اصل است.
امضای غلامرضا معارفی
مهر «اداره معارف و اوقاف ثلاث(8 )، گلپایگان»

پس از این تاریخ از چند نامه‏ای که برخی از فرزندان مرحوم ثقة‏الاسلام به اداره اوقاف نوشته‏اند، برمی‏آید که پس از مرحوم ثقة‏الاسلام برخی از فرزندان ایشان متصدی امر موقوفات مدرسه بوده‏اند و درآمد موقوفات به مصرف وقف می‏رسیده است.

دو نامه از این نامه‏ها که در اردیبهشت‏ماه 1304هـ.ش نوشته شده، چنین است:
الف )

11 برج اردیبهشت 1304
حضور محترم ریاست جلیله معارف و اوقاف ولایات ثلاث، دامت فیوضاته.مرقومه شریفه تحت نمره 73 مورّخه 5 برج، راجع به تعیین عایدات مدرسه علیای خوانسار و مصرف آن واصل.

جوابا خاطر محترم را تصدیع می‏دهد: مدرسه مزبور هیچ زمان فاقد طلبه و محصّل نبوده، و همه جهت بالغ بر سیصد من حبوبات و جنس عایدات دارد که به مصرف مرمّت و چراغ مدرسه و حقوق خادم و معلّم می‏رسد.

در این سنوات اخیر چون خرابی زیاده داشت مبالغی مدرسه مقروض، و چنانچه ریاست محترم، خوانسار تشریف‏فرما شدید حضورا رسیدگی و مطالب معروضه کشف خواهد شد.
 

ثقة‏الاسلام ‏زاده خوانساری

ب )
25 اردیبهشت 1304
حضور محترم ریاست جلیله معارف و اوقاف، دامت فیوضاته.
مرقومه نمره 102 مورّخه 14 برج زیارت، وضعیات مدرسه علیای خوانسار و عواید آن را استیضاح فرموده بودید، جوابا تصدیع می‏دهد:

مدرسه مزبور دارای نوزده حجره، که ده باب آن مسکون، مابقی زوایا و انبار است، در سنوات سابق کلیه حجرات دائر و دارای طلبه بود. سنه ماضیه به واسطه خرابی چند باب حجره و بی‏اعتباری مدرسه هشت نفر طلبه خارجی داشته که معمولاً هر نفری ماهی چهار من به وزن شاه و ده سیر نفط مقرّری آنها بود، بعلاوه هفتاد تومان مخارج تعمیر و خرابی حجرات شد به طور مقاطعه، ولی در هذه السنة چون ماه مبارک رمضان در پیش بود تاکنون طلبه خارجی نیامده، فقط منحصر به چند نفر فارسی و عربی خوان داخلی است بدون شهریه، و از هر حیث مدرسه پاکیزه و دائر است، و معلّم مخصوص چندین‏ساله مدرسه، آقای آخوند ملامحمدعلی که از فضلای

عصر می‏باشند مشغول تدریس هستند، و نیز خادم مدرسه ملامحمّد عبداللّه‏ است. به هر یک از آنها مطابق معمول سنواتی یکصد و بیست من گندم حقوق داده می‏شود. اثاثیه مخصوص هم ندارد.


و امّا راجع به عایدات سالیانه چون مزارعی که متعلق به مدرسه است چشمه ‏سار و کم‏رعیّت، عایدی مستقیمی ندارد. بعضی سالهای کم‏باران کمتر و بعضی سالهای خوش زیادتر، و تا حال از سیصد من جنس بعد از تفرقه رعیت زیادتر عاید نشده.

و چنانچه موفّق گردد در زیاد کردن رعیّت، امید است عایدات فی‏الجمله ترقّی نماید. عجالتا مدرسه برای تعمیر سنوات ماضیه مبالغی مقروض، و حالیه هم تمام مدرسه مرمّت و سفیدکاری و نجّاری لازم دارد که اگر مسامحه شود خرابی آن فوق‏العاده خواهد شد.
 

ثقة‏الاسلام‏زاده خوانساری

چهار سال پس از ارسال این دونامه، یعنی در سال 1308هـ.ش رئیس اداره معارف و اوقاف گلپایگان، غلامرضا معارفی، نامه‏ای به وزیر معارف و اوقاف وقت نوشته و زوایای تاریکی از مسأله رقبات موقوفه مدرسه را روشن کرده است، این نامه بدین قرار است:

نمره عمومی 840، تاریخ تحریر و پاکنویس و ثبت و خروج 8 /12 /1308هـ.ش
مقام منیع وزارت جلیله معارف و اوقاف، دامت شوکته.

در جواب ابلاغ نمره 2118 /22149 [مورخ] 17 /10 /1308 صادره از اداره کلّ اوقاف راجع به موقوفات مدرسه مریم‏بیگم(مدرسه علیای خوانسار ) خاطر عالی را مستحضر می‏دارد که در اثر ابلاغ نمره 1710/ 171144 [مورخ] 6/ 8/ 1308 اقدام به تحقیق و رسیدگی، و مطابق تحقیقات خارجی:

گلستان‏کوه و مزرعه گل بیدهند(9 ) و قنات حاجی میرزا و سه دانگ جعفرآباد، و مطابق مشهور نیز یک دانگ و نیم مزرعه غیبی، و سه دانگ چشمه میر از موقوفات مدرسه مزبوره، و در تصرّف آقامحمد شهیدزاده خلف مرحوم آقای میرزا محمدمهدی معروف، و عوائد و مصارف آن تحقیقا غیر معلوم، ولی مطابق دوسیه)10 )مربوطه، در دفتر رقبات مخصوصا در جزء یکصد و پنجاه و کسری، رقبات موقوفات خوانسار و توابع آن، که اغلب حیف و میل می‏گردد،.

غیر از شش دانگ مزرعه گل بیدهند اسمی نمی‏باشد، و مطابق سواد وقفنامه که اصل آن در نزد حجّت‏الاسلام آقای میرزا عبدالجواد جعفری مجتهد خوانساری، که فعلاً از طرف وزارت جلیله متبوعه مدرّس رسمی می‏باشد، موجود است،

و یک سطر از آن که جای ذکر رقبات می‏باشد سیاه، و بغیر از شش دانگ مزرعه گل بیدهند هیچ یک از رقبات معلوم نمی‏باشد، و برای تکمیل تحقیق تلو نمره 659 مورخ 10 /9/ 1308 از آقای محمد مومی الیه متصرّف توضیح خواسته و مطالبه مدرک تصرّف نموده، و مشارالیه به واسطه نفوذ محلّی مغرور، و علاوه بر اینکه جواب کتبی نداده، منکر موقوفات، و تهدید و فحّاشی با شیخ سعید امامی، و مشغول دسیسه و انتریگ(11 )،

و از قرار معلوم، فعلاً اطرافیان خود را به اسم معلّمی و غیره وادار به تهیه شکایات مجعوله نموده، و عن‏قریب هم این بنده دچار توضیح و استیضاح وزارت جلیله متبوعه خواهد گردید، و مطابق دوسیه مربوطه فقط در زمان سابق از طرف ایشان دو مراسله به اداره اوقاف رسیده که نه به خط ایشان و نه به امضاء ایشان. و معلوم می‏شود روز اول مشارالیه درصدد بلعیدن موقوفه مزبوره [بوده]، و در خط حساب نبوده است.

و چیزی که بوده وجود و بقای مدرسه، مانع از فقدان اسناد موقوفه گردیده است. و چنانچه مشهور است موقوفه قریه تیدجان)12 ) را که سالی بالغ بر هفتصد تومان عواید داشته، دوسیه آن را ایشان از یک نفر امنای اوقاف سابق به مبلغ پانزده تومان خریداری و از میان برده است.

و مطابق مفاد وقفنامه، مرحوم واقف، رقبات مزبوره را با شرایط خیلی قابل توجهی در 1241 وقف بر مدرسه مرقومه و طلاّب آن نموده، که متأسّفانه فعلاً عمل به آن نمی‏شود، و تولیت و نظارت آن را بعد از خود به عهده دو نفر اولاد خود نسلاً بعد نسلٍ قرار داده، و با انقراض اولاد، تعیین متولّی و ناظر را به عهده عالمی از علماء امامیه ساکن خوانسار یا ساکن اصفهان، که متّصف به صفت فضل و صلاح بوده باشد گذارده، و مطابق تصدیق نمره 470 اداره اوقاف اصفهان و تصدیقات نمره 259، و نمره 2014 اوقاف گلپایگان که در دوسیه مربوطه ضبط است،

نظر به انقراض اولاد واقف، از طرف علماء اصفهان تولیت مدرسه و موقوفات مزبوره به عهده آقای میرزا عبدالجواد معزّی‏الیه مرقوم، که قبلاً هم با مرحوم والد ایشان بوده، واگذار گردیده. و از این نقطه‏نظر ناگزیر، تلو نمره 776 مورخ 7 /11 /1308 و نمره 832 مورخ 1 /12 /1308 از آقای معزّی‏الیه نیز توضیح خواسته، و ایشان صراحتا مدّعی تولیت، و بر طبق آن چند فقره احکام علماء اعلام و حجج اسلام اصفهان را از قبیل آقای دهکردی(13 )و آخوند ملاعبدالکریم(14 ) و آقای فشارکی و مرحوم آقا نجفی و غیره ارائه، و جدّا تقاضای احقاق حق خود را می‏نماید.

و اداره معارف و اوقاف فعلی هم نظر به مفاد وقفنامه و احکام صریح اجلّ‏العلماء، با رعایت حفظ موقوفه مزبوره، تولیت معزّی‏الیه را تصدیق، و با قطع علاقه به مأموریت خود از ولایات ثلاث گلپایگان، نسبت به آقای معزّی‏الیه استدعای بذل مساعدت و تقاضای صدور ابلاغ و امر به احقاق می‏نماید.

غلامرضا معارفی
در نامه غلامرضا معارفی، رئیس وقت اداره معارف و اوقاف گلپایگان، اشاره‏ای به احکام علمای اصفهان و اداره معارف و اوقاف شده است. متن حکم علمای اصفهان و اداره معارف چنین است:
 

الف )بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم

در[باره] موقوفات مدرسه خوانسار که در ید آباء و اجداد جناب شریعتمدار، عمدة الفضلاء الأمجاد و زبدة العلماء الأنجاب أبوالوداد والسداد، آقای حاجی میرزا عبدالجواد، نجل جلیل مرحوم خلدمقام آقای حاجی میرزا محمدتقی خوانساری، أعلی‏اللّه‏ مقاماته، بوده، و معلوم نیست حاجت به نصب عالمی دیگر داشته باشد، فعلی هذا این احقر آقای آقا میرزا عبدالجواد مشارالیه، زیدت مکانته السدیدة، را تعیین در امر تولیت آنها ـ و صرف در مصارف مقرّره در وقف آن به مقتضای تکلیف شرعی در آن ـ نمودم.

ان‏شاءاللّه‏ آنچه احتیاط در لوازم تولیت وقف است اعمال خواهد نمود که احیاء و اجراء آن اوقاف بر وجه احسن ـ أخذا و صرفا و دخلاً و خرجا ـ بشود. أعان‏اللّه‏ من أعانه فی ذلک فی لیلة 29 شهر رجب‏المرجّب 1329.
 

محل مهر شریعتمدار آقای آخوند ملاعبدالکریم جزی

از جمله علماء مفوّضین امر تولیت را به نایب ایشان، [الـ] سیّد السند، [الـ] فقیه المستند، سرکار شریعتمدار آقای آقامیرمحمدتقی.
و من جملة المفوّضین عمدة العلماء العاملین سیّد الفقهاء المجتهدین آقای آقا میر محمدصادق، مدرسه جدّه.
و من جملة المفوّضین [الـ] علاّمة الفهّامة حجت‏الاسلام والمسلمین آقای آخوند ملا محمدحسین فشارکی،
و حضرت آیت‏اللّه‏ فی الأرضین آقای حاجی شیخ محمدتقی نجفی، سلّمه‏اللّه‏.
 

ب )بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم

بعد الحمد والصلاة،
إنّ المدرسة الواقعة فی بلدة الخوانساران [کذا] کانت تولیتها راجعةً إلی العالم الفقیه المنصوب فی زمن الغیبة، فقد نصبتُ لتولیتها والقیام بأمرها علی الوجه الأحسن، جناب العالم العامل والفاضل الکامل، نور حدقة السیادة، نور حدیقة السعادة، الحسیب النبیل من سلالة خیر البریّة، سنام الفضل والنبالة، ذوالمجد والسداد، الآمیرزا محمدجواد، لا زال مؤیّدا بالنبیّ و آله الأمجاد.
و شرطتُ علیه أن یعمل فیما فُوِّضَ إلیه علی منهاج الورع والتقوی، و أن یسلک مسلک الاحتیاط فی المشتبهات، واللّه‏ ولیّ السداد.
حرّره بیده الداثرة المضافُ إلی خالق البریّة، السید أبوالقاسم الدهکردی فی شهر شعبان‏المعظّم من شهور سنة 1329 حامدا مصلّیا مسلّما.
محل مهر سرکار حجت‏الاسلام والمسلمین آقای آسیّد ابوالقاسم دهکردی.
 

ج )بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم23 برج قوس 1298

نظر به وقفنامچه معتبره مدرسه خوانسار واقعه در محلّه علیا، که سواد آن مصدّقا ضبط اداره است، و در آن وقفنامچه تصریح شده است که تولیت با اولاد متولّی بطنا بعد بطنٍ، و پس از انقراض تعیین متولی با علماء اعلام اصفهان، و فعلاً سنواتی است که اولاد متولّی منقرض هستند، اینک به موجب مرقومات آقایان علماء اصفهان که ثبت دفتر اداره اوقاف ولایات ثلاث شد؛ علاوه بر مرقومات آقایان علماء اعلام اصفهان، کثّراللّه‏ أمثالهم، الیوم هم از طرف اداره

اوقاف ولایات ثلاث، تولیت کلّ رقبات موقوفه مدرسه علیای خوانسار، به ملاحظه اعلمیت و صحّت اعمال و افعال مفوّض شد به جناب مستطاب شریعتمدار ملاذالاسلام آقای آمیرزا عبدالجواد مجتهد خوانساری، دامت برکاته العالی [کذا] که همه‏ساله منافع عایدات رقبات را به مصارف مدرسه مطابق مقرّرات واقف برسانند، و صورت عایدی و مخارج همه‏ساله را به اداره اوقاف ولایات ثلاث تسلیم نمایند.

سلطان العلماء النائینی، رئیس معارف و اوقاف ولایات ثلاث.
ظاهرا پس از نامه غلامرضا معارفی، و شاید پیش از آن، وزیر معارف و اوقاف نامه‏ای به فرزند مرحوم ثقة‏الاسلام که متصدی موقوفات مدرسه بوده نوشته و از ایشان خواسته است در این زمینه توضیح دهد و ایشان نامه‏ای احترام‏آمیز و فاقد تاریخ به وزیر معارف(15 ) نوشته که از این قرار است:

قربانت شومکاش چندین مدرسه را دخالت داشتم تا بدین وسیله منظور نظرِ ازهر گشته، از صدور مرقومات شریفه مسرور و محفوظ گردد. هر چند درک فیض ملاقات را ننموده، ولی اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده عالیه حضرت مستطاب عالی این داعی را مجذوب داشته، و افسوس دارم که چرا از وجود محترمت دور، و از فیض حضورت مهجور مانده. بدیهی است.

از عدم سعادت و بی‏توفیقی اهالی خوانسار باید بعد از قرنی که یک وجود محترم خیّر نیک‏نفس مثل حضرت عالی، که برای ترقّی معارف و شرافت انسانیت مأمور، و این مقام مقدّس را عهده‏دار می‏شود، این محیط فاسد از این نعمت محروم، و در وادی ضلالت سرگردان باشیم، گمان می‏کنم اهالی این محلّ از سهم خود صرف نظر نکنند، و اگر ادای حقوق آنها را نفرمایید بزرگترین ظلم درباره این دعاگویان فرمودید.

مخصوصا دعوت می‏کنم در این فصل بهار و موقع تفرّج خوانسار چند روزی را در این منزل محقّر تشریف‏فرما، و ارادت کیش را قرین امتنان فرمایید، از تعارفات رسمی، گذشته، دوستانه خواهش و انتظار دارد.

راجع به مدرسه استیضاح فرموده بودید. گویا مطالب را مشتبه، و خاطر محترم را مشوب نموده باشند. مخلص در این عوالم نیستم، و به مزاق [صحیح: مذاق] خود دخالت و خورد و بُرد وقف را حرام و کفر می‏داند. شش هفت سال است که مخلص دخالت در امر مدرسه می‏کند بعد از مرحوم ثقة‏الاسلام، سالی سی چهل تومان از عایدات شخصی به مصرف مدرسه می‏رساند.

و خیلی میل دارم که از روی دقّت رسیدگی فرمایید، و طلب مخلص را معین نمایید. دو مزرعه مختصر اختصاص به مدرسه دارد که با زحمات زیاد مختصر زراعتی در آنها می‏شود، و به‏طور غیر مستقیم به تفاوت سالی سیصد من، بعضی سالها زیادتر، بعضی کمتر، عایدات دارد که به مصرف معلّم و خادم می‏رسد. سایر مخارجات از قبیل چراغ و مخارج تحصیل طلاّب پریشان، به طور ماهانه باید شخصا متحمّل شود.

ان‏شاءاللّه‏ اگر تشریف آوردید به‏طور تحقیق کشف عرایض می‏شود. مخصوصا این ایّام را که می‏خواهد تمام مدرسه را مرمت و سفید نماید، مبالغ کلّی خرج گچ و غیره دارد که باید شخصا عهده‏دار شود و محلّی ندارد. زیاده را تصدیع باشد.

حساب پنجاه سال قبل هم به خط ثقة‏الاسلام حاضر، چنانچه محتاج باشد، ارائه می‏دارد. محمّد پس از این نامه و دعوت وزیر معارف و اوقاف به خوانسار، گویا غائله رقبات وقفی مدرسه ختم شده، و تقریبا از همان تاریخ تاکنون ریالی از درآمد موقوفـات عاید مدرسه نشده، و رقبات وقفـی به تصرّف یا تملّک اشخاص درآمـده است.

امیـد است اداره اوقاف با استمـداد از قوّه قضائیـه بتوانـد این رقبات را به وقفیت برگردانـد و پیداست که هر چه زمان بگذرد این امـر مشکلتـر می‏شود. از اینکـه حدود هفتاد سـال پیش در وقفنامه، مشخصـات رقبات وقفـی سیاه شده و احیانا برخی از وقفنامه‏های مدرسه اتلاف شده معلوم می‏شود که از همان زمان برخی درصدد بلعیـدن این موقوفات بوده‏اند.

باری از سرنوشت مدرسه در شصت سال اخیر همین‏قدر می‏دانیم که با مراجعت مرحوم آیت‏اللّه‏ سیدحسین علوی، أعلی‏اللّه‏ مقامه فی غرفات الجنان، از نجف اشرف در سال 1348هـ.ق مدرسه مجدّدا رونق گرفت و محفل درس و بحث شد و به دست این مرد بزرگ، بدون استفاده از رقبات وقفی، به نحو شایسته‏ای اداره شد.

آیت‏اللّه‏ علوی یکی از عالمان وارسته و مجهول‏القدر خوانسار بود که در تاریخ 21/ 4 /1368هـ.ش درست دو روز پیش از اربعین امام خمینی، طیّب‏اللّه‏ رمسه، در حدود نودسالگی زندگانی را بدرود گفت. آیت‏اللّه‏ علوی در سال 1278 شمسی به دنیا آمد و پس از تحصیل مقدمات علوم در خوانسار و اصفهان، رهسپار نجف اشرف شد و در محضر بزرگان آن حوزه با عظمت، از جمله حضرات آیات سیدابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، ضیاءالدین عراقی و اصطهباناتی، رضوان‏اللّه‏ علیهم، به تحصیل پرداخت و پس از چند سال تحصیل و وصول به مرتبه اجتهاد، همراه با اجازاتی از آن بزرگان، به ایران بازگشت و در زادگاه خود، خوانسار، رحل اقامت افکند.

و به تدریس علوم دینی و رتق و فتق امور مردم مشغول شد. وی با چهره‏ای گشاده، همه قشرهای مردم را، از پیر و جوان، روستایی و شهری، باسواد و بی‏سواد به حضور می‏پذیرفت و هر یک را به فراخور حالشان ارشاد می‏کرد.

در خانه‏اش همواره به روی مراجعین باز بود، و هر کس به حضورش می‏رسید بی‏بهره برنمی‏گشت. محفل او مجلس قرآن و حدیث و موعظه و ادب بود و کسی از آن خسته نمی‏شد. کمتر اتفاق می‏افتاد که در جلسه‏ای، هر چند چند دقیقه‏ای، آیه‏ای یا حدیثی یا شعری پندآمیز نخواند. و از آنجا که خود عالم عامل بود سخنانش بر دل می ‏نشست.

عاشق خدمت به مردم بود نه طالب نام و نان. بارها در مقام موعظه و نصیحت آیاتی از قرآن را از او شنیدم که با چشمان اشکبار و حالتی حزن‏آمیز قرائت می‏کرد، ماننـد کریمـه «إنّا مِـنَ المُجرِمیـنَ مُنتَقِمـونَ»، «ما یَلفَـظ مِن قَـولٍ إلاّ لَـدَیـهِ رقیـبُ عَتیـد»، «ألَـم یَعلَـم بِـأنَّ اللّه‏َ یَـری».

این آیات و مانند آنها را فراوان با سوز دل قرائت می‏کرد. خود را طلبکار مردم نمی‏دانست و در برابر خدماتش از کسی توقّعی نداشت. با توکّل، ساده‏زیست، پارسا و انقلابی بود. بارها در جلسات به ما می‏فرمود: «امام خمینی را دعا کنید، تا این مرد را دارید، غمی ندارید.»

و «در نماز جمعه شرکت کنید.» عمری را با زهد و پارسایی به سر آورد، از مال دنیا چیزی نیندوخت و با دستی خالی از مال دنیا و پرونده‏ای مشحون از حسنات از دنیا رفت. سرگذشت آیت‏اللّه‏ علوی، در مقدمه صلاة‏المسافر(تألیف ایشان، چاپ قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1415هـ.ق ) آمده است.

از آنجا که مدرسه علوی رو به ویرانی نهاده بود، ایشان در سال 1353هـ.ش/1394هـ.ق به تعمیر و توسعه آن همّت گماشتند و آن را به مدرسه‏ای مرتّب و معمور تبدیل کردند. در روزنامه اطلاعات مورّخ 20 /3/ 1353 گزارشی از بازسازی مدرسه درج شده است.

این مدرسه به برکت سکونت اتقیا و صلحا در آن، همچون میرزای قمی صاحب قوانین و آیت‏اللّه‏ گلپایگانی، رضوان‏اللّه‏ علیهما، بسیار با معنویت و پربرکت و توفیق‏افزاست. پس از درگذشت آیت‏اللّه‏ علوی تاکنون نیز مدرسه به شکل مطلوبی به همّت فرزند برومند ایشان اداره می‏شود.


اینک توجه شما را به وقفنامه مدرسه و موقوفات آن جلب می‏کنم. این وقفنامه در سال 1106هـ.ق نوشته شده و تا سال 1308هـ.ش اصل آن موجود بوده است، ولی آنچه مورد استفاده این‏جانب بود، سواد آن است که در سال 1308هـ.ش نوشته شده است. مواضع نقطه‏چین در نسخه اصل سیاه شده و در سواد آن به جایش نقطه‏چین شده است.
 

وقفنامه مدرسه و رقبات وقفی آن

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
امّا بعد، بر سالکان مسالک... که در این ایّام خجسته انجام، داعیان دولت قاهره، و طالبان علوم دینیه که در قصبه طیّبه خوانسار ـ که نمونه‏ای است از جنّات تجری من تحتها الأنهار ـ مسکن و محلّی که در آن مجتمعتا به تحصیل علوم خیرالأنام، و دعاگوئی دوام دولت ابد توأم اشتغال نمایند؛ نداشتند،

در این اوقات التماس نمودند به اقلّ خلق‏اللّه‏ حاجی میرزا محمد خلف صدق مرحمت و مغفرت و رضوان‏مآب سلطان محمد خوانساری، من جمله کمترین بندگان نوّاب مستطاب، معلّی القاب، خورشید احتجاب، فلک جناب، خدیجة‏الوزراء، بلقیس‏ الزمان، ناموس‏ العالمین، عصمت الدنیا والدین، به توفیق ربّانی، و به توجه دولت و میمنت نوّاب علیاجناب، و تحصیل دعای خیر از جهت روح کثیرالفتوح طوبی‏ آشیان، خلدمکان؛ و از جهت از یاد عمر و دولت فرشته احترام بنای مدرسه و حمّامی در آن بلد به اتمام رسانی.

د تا عباداللّه‏ ـ که ودیعه حضرت واهب‏العطاءاند ـ در آن مرفّه‏الحال و فارغ‏البال به دعاگوئی اشتغال نمایند، و ثواب آن را به روزگار فرخنده آثار عاید گردانند. و بنا بر حدیث حضرت خیرالبریة که «الدنیا مزرعة الآخرة»، و به تفقّد فراغ بال علماء و أجلاّء اثناعشریه، کثّرهم اللّه‏ بین البریّة

این بنای متین را وقف ایشان نموده، و به صدق نیّت و صفاء طویّت، همگی و تمامی مزرعه مدعوّه به «گل بیدهند» مشتمله بر باغ معنّب البعض و اشجار صنوبر...............

و تولیت آن را به نفس نفیس خود مفوّض گردانید، و بعد از انقضاء زمان حیات مستعار به ولد اکبر ارشد ارجمنـد خود محمد مقیـم بطنا بعد بطن من الذکور؛ و نظارت و تصدّی آن را به فرزند اعزّ اکرم خود محمدرحیم عقبا بعد عقب من الذکران، فإن انقرضوا إلی الذکور من الاناث؛

و هر گاه، العیاذباللّه‏، از ناظر و متولّی اولاد ذکور ذکور یا اولاد ذکور از اناث باقی نماند عالمی از علماء امامیه که ساکن القصبة یا ساکن دارالسلطنه اصفهان که متّصف به صفت فضل و صلاح باشد متولّـی و ناظر از جهت موقوفات مذکور تعیین نماید.


و تدریس و نظم و نسق مدرسه را به فضیلت و کمالات دستگاه، افادت و افاضت‏پناه، حقائق و معارف‏آگاه، جامع‏المعقول والمنقول، حاوی الفروع و الاصول، علاّمی فهّامی، مولانا حاجی محمد الخوانساری مفوّض گردانیده؛ .

و بعد از اجابت داعی «کلّ نفس ذائقة الموت» به اولاد ذکور او بطنا بعد بطنٍ بشرط الأهلیة، و اگر اولاد مدرّس قابلیت و اهلیت نداشته باشند، متولّی و ناظر عالمی که متّصف به فضل و صلاح باشد از جهت تدریس تعیین نمایند، مشروط به آنکه متولّی و ناظر در مرتبه، سعی وافی در تعمیر و توفیر مداخل به تقدیم رسانیده، آنچه از محصولات به عمل آید:

اوّلاً اخراجات موقوفات و تعمیر ضروری، و وضع و اخراج آنچه محتاج‏إلیه رواج و رونق مدرسه مذکوره بُـوَد؛ از قبیـل اجـرت خدمه و روشنایـی و سایـر مصارفـی که به حسب عرف بلد ضرور و در کار باشـد نماینـد.

و آنچه باقی ماند عُشری از متولّی، و عُشری از ناظر و متصدی، و عُشری از مدرّس، و تتمّه را مدرّس بین الطلبة الأجلّة، علی تفاوت مراتبهم، قسمت نماید، به شرط آنکه شب و روز به مطالعه و مباحثه و ضروریات علوم نبویه اشتغال نمایند بی‏موانع شرعی، مگر در هفته یک شب و دو شب که مختارند.

و در هر شب و روز شش نفر از ایشان هر یک، یک جزو کلام مجید تلاوت نماید، و ثواب آن را به روح مقدّس طوبی‏آشیان، فردوس‏مکان، قربت نمایند، و شش نفر دیگر از طلبه کرام هر یک، یک جزو کلام‏اللّه‏ را تلاوت نموده، ثواب آن را به روزگار خیر مآل‏نوّاب، علیاجناب، غنیّ‏الأَلقاب هدیه فرستند.

و تتمّه از طلبه علم هر یک، یک جزو قرآن تلاوت، و ثواب آن را به واقف و بانی مدرسه، حفظه‏اللّه‏، هبه نمایند.

و شرط دیگر آنکه مباشرین موقوفات ممالک در آن تصرّف و دخل ننمایند.
«فَمَن بدّلَه بَعدَ ماسَمِعَهُ فَإنَّما إثمُهُ عَلَی الّذینَ یُبَدِّلُونَه وَاللّه‏ُ سَمیعُ عَلیمُ»وقفا صحیحا شرعیا و شرطا صریحا ملیّا.
و کان ذلک فی شهر رجب‏المرجّب من شهور سنة ستّة و مائة بعد الألف من الهجرة النبویة المصطفویة.
به موجبی که مسطور گردیده من أوّله إلی آخره قابل و متصرّف شدم، و صیغه شرعیه به موجبی که نوشته شده، خواندم و به تصرف موقوف‏علیهم دادم.
اقلّ عباداللّه‏ بنده کمترین درگاه آستان خلافت‏نشان حاجی سیدمحمّد.
مهر: «پیرو دین، میرزامحمد»

مهر:
«عبده محمد أفوّض أمری إلی‏اللّه‏ اِنّ اللّه‏ بصیر بالعباد».
 

گواهان وقف

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
اعتـرف الواقف، دام تأییـده و توفیقـه، بما فیـه لدیّ، حرّرها العبد الأقلّ محمدتقی الشیرازی
محل مهر

أنا من الشاهدین علی ذلک، حرّرها العبد إبراهیم.
جناب حضرت ستوده‏اطوار، تأییدآثار، واقف مؤمی‏إلیه، اعتراف به جمیع جهات مزبور متن نمود، العبد الأقلّ محمد مسیح. محل مهر.
جناب ستوده و مرضیه اطوار، توفیق آثار، واقف به شرح مسطور متن در حضور کمترین بندگان آستان خلافت نشان اقرار و اعتراف نمودند. مهر مسیح.

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
جناب عالی حضرت واقف مشارإلیه اقرار و اعتراف به جمیع جهات مزبوره متن نمودند. حرّرها العبد الذلیل، مهر: «و اُفوّض أمری إلی اللّه‏، عبده محمّد المسعود»

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
قد وقع و صدر الاعتراف الصریح السمعی والإقرار من الواقف... الخیرات والمبرّات بشراشره... و کتب داعیا لدوام الدولة.
)مهر: «یا اللّه‏ المحمود فی کلّ قوله» ).
[شهادت به مطابقت سواد با اصل:]

سواد مطابق با اصل است. و آن اصل نزد این اقل‏الطلبة و خادم‏الشریعة است. میرزا عبدالجواد موسوی مهر میرزا عبدالجواد: «عبدالجواد الموسوی»
این سواد با اصل وقفنامه که در نزد آقای آقا میرزا عبدالجواد است مطابقت شد، صحیح است، 8 /12 /8 [130]، غلامرضا معارفی.
مهر: «اداره معارف و اوقاف ثلاث»
«گلپایگان»

وقفنامه کافی خطی کتابخانه مدرسه علوی خوانسار

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
الحمدللّه‏ الواقف علی السرائر، والمطّلع علی الضمائر، والصلاة علـی أشرف خلقه محمـد و آله الأکابـر.
نقش مهر هم «هوشیاری» است.

و بعد، وقف مخلّد و حبس مؤبّد نمود جناب عالی حضرت، متعالی‏ منزلت، ستوده‏ خصلت، حمیده ‏طویّت، ملکی‏ طینت، مستغنی ‏الألقابی [کذا]، مقرّب ریش ‏سفید حرم محترم اصفهان، صانه اللّه‏ عن طوارق الحدثان، وصیّ شرعی مرحمت و غفران‏ پناه، آقا حسنعلی این کتاب جلد ثانی فروع کلینی را از مال مرحوم مغفور مشارإلیه، بر کافّه علماء امامیه و فقهاء اثناعشریه [و] طلبه مدرسه واقعه در قصبه خوانسار، که جناب عالی‏حضرت، متعالی‏منزلت، توفیق‏آثاری، حاجی الحرمین الشریفین، حاجی میرزا محمّدا(16 ) ساخته‏اند که مطالعه و بهره‏مند گردند.

و ثواب آن را اوّلاً به روح مقدّس مطهّر حضرات عرش‏درجات سدره‏مرتبات، هدیه نمایند و ثانیا به روزگار فرخنده‏آثار واقف موفّق، أدام‏اللّه‏ دولته و عمره، واصل گردانند.

و تولیت قبض و بسـط آن را مفوّض نمود به جنـاب...)17 ) و بعد از آن به ارشـد اولاد ذکـور مشارإلیه که متولّـی مدرسه مذکوره باشنـد نسـلاً بعد نسل، مشروط به آنکه در معرض بیـع و هبه و صلح در نیاورند.

تغییردهنده به لعنت خدا و أئمه هدی گرفتار گردد، و صیغه شرعیه وقف خوانده شد «فَمَن بدّلَه بَعدَ ما سَمِعَهُ فَإنَّما إثمُهُ عَلَی الذّینَ یُبَدِّلُونَه»
تحریرا فی رجب‏المرجّب 1113
مهر «لا إله إلاّ اللّه‏ الملک الحقّ المبین»
«هوشیاری»)18 ).
 

پی نوشتها:

1-تاریخچه اوقاف اصفهان، ص259؛ مریم بیگم مدرسه‏ای هم در اصفهان ساخته که در خیابان نشاط کنونی اصفهان بوده است، و اکنون به جای آن دبستانی ساخته‏اند
2-این وقفنامه در پایان همین نوشته خواهد آمد. این نسخه کافی مکتوب به سال 1078هـ.ق، بسیار نفیس، خوش خط، مصحَّح، دارای حواشی توضیحی سودمند، با علامت بلاغ و از اول کتاب الجهاد تا آخر روضه کافی است، و به نظر می‏رسد از روی نسخه پدر شیخ بهائی که با شهید ثانی، رضوان‏اللّه‏ علیهما، مقابله کرده بوده، نوشته شده است. مشخصات نسخه شناسی این نسخه در مقاله «فهرست نسخه‏های خطی کتابخانه مدرسه علوی خوانسار»(آینه پژوهش، شماره 22، ص100 ) آمده است،
3- همین‏قدر می‏دانیم که نسخه اصل در سال 1308هـ.ش نزد میرزا عبدالجواد موسوی بوده است. چنان که از اسناد آینده روشن می‏شود
4-سرگذشت این عالم جلیل‏القدر و کم‏مانند در کتاب مناهج‏المعارف(صفحه سیصد و شش تا سیصد و نوزده، مقدّمه
5-گلستان کوه خوانسار، در فصل بهار منظره‏ای زیبا و دیدنی دارد و در چند کیلومتری خوانسار در کنار جاده خوانسار به اصفهان واقع شده و محصول گز آن معروف، و دارای زمینهای مزروعی است
6- آیت‏اللّه‏ سیدمصطفی صفائی خوانساری، طاب ثراه، از شاگردان معروف مؤسّس حوزه قم مرحوم آیت‏اللّه‏ حائری، و از اطرافیان و مشاوران مرحوم آیت‏اللّه‏ بروجردی و مورد احترام بزرگان بودند. ایشان در سال 1413هـ.ق بدرود حیات گفت و در مسجد بالا سر حرم مطهّر حضرت معصومه، سلام‏اللّه‏ علیها، همان‏جا که سالهای طولانی صبحها اقامه جماعت می‏کرد به خاک سپرده شد. سرگذشت ایشان در مجله پیام حوزه(ش2، ص76ـ 80 ) و مقدمه کتاب فهرست هزار و پانصد نسخه خطی آمده است. مصحّح ) آمده است
7-سرگذشت ثقة‏الاسلام شهید در کتاب خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله تألیف اعظام الوزارة(ص463ـ 471 ) و مناهج‏المعارف(ص دویست و یازده تا دویست و چهارده، مقدّمه مصحّح ) آمده است،
8-سابقا شهرهای خمین، گلپایگان و خوانسار به ولایات ثلاث معروف بوده، و ظاهرا هر سه، یک «اداره معارف و اوقاف» داشته است
9-بیدهند روستایی است سرسبز در نزدیکی خوانسار، کنار جاده خوانسار به گلپایگان
10-دوسیه= پرونده
11-«انتریگ: وقایع و حوادث مختلفی که به وسیله آنها مطلب اصلی پرورانده شود... و بیننده را جلب کند و احساسات و عواطف را در او بیدار و تحریک نماید»(فرهنگ معین، ذیل همین واژه )
12-تیدجان روستایی است در چند کیلومتری خوانسار، در کنار جاده خوانسار به گلپایگان
13-مرحوم آقا سید ابوالقاسم دهکردی، علیه‏الرحمة. دهکرد همان شهرکرد امروزی است
14-مرحوم آخوند ملاعبدالکریم گزی، علیه‏الرحمة، برای اطلاع از سرگذشت این بزرگان رک: تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر
15-عنوان وزیر معارف و اوقاف در نامه نیست و طبق رسم قدیم به نوشتن نام وی در پشت پاکت اکتفا شده، و پاکت‏نامه هم در دست نیست، ولی به قرائنی نامه به ایشان نوشته شده است
16-محمدا = محمدآقا
17-در اصل به عمد سیاه شده است
18-بالای وقف‏نامه نوشته شده: «الخاقانی آقاهوشیار، سلّمه‏اللّه‏»
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده:رضا مختاری
این مقاله در تاریخ 1403/6/15 بروز رسانی شده است


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
اشتباهات رایج در استفاده از هواپز
اشتباهات رایج در استفاده از هواپز
پوستر سلام بر فاطمه به خط رقاع و ثلث
پوستر سلام بر فاطمه به خط رقاع و ثلث
در جواب تعریف دیگران چه بگوییم
در جواب تعریف دیگران چه بگوییم
لایه‌ بردار چقدر روی پوست بماند؟
لایه‌ بردار چقدر روی پوست بماند؟
در جواب تعریف از زیبایی چه بگوییم
در جواب تعریف از زیبایی چه بگوییم
آیین اختتامیه چهل و هشتمین دوره مسابقات معارفی قرآن کریم در قم | بیانات سخنرانان مراسم و اسامی برگزیدگان
آیین اختتامیه چهل و هشتمین دوره مسابقات معارفی قرآن کریم در قم | بیانات سخنرانان مراسم و اسامی برگزیدگان
برگزاری کرسی تلاوت فاطمی و کرسی تلاوت مهدوی همزمان با بخش معارفی چهل و هشتمین دوره مسابقات قرآن کریم در حرم حضرت معصومه و جمکران
برگزاری کرسی تلاوت فاطمی و کرسی تلاوت مهدوی همزمان با بخش معارفی چهل و هشتمین دوره مسابقات قرآن کریم در حرم حضرت معصومه و جمکران
چند نما زیبا از چهل و هشتمین دوره مسابقات قرآن کریم بخش معارف قرآن کریم و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه به میزبانی قم
چند نما زیبا از چهل و هشتمین دوره مسابقات قرآن کریم بخش معارف قرآن کریم و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه به میزبانی قم
جدول تعهدات بیمه تکمیلی دی ۱۴۰۴: پوشش‌ها و جزئیات کامل را ببینید
جدول تعهدات بیمه تکمیلی دی ۱۴۰۴: پوشش‌ها و جزئیات کامل را ببینید
در جواب تشکر از هدیه چه بگوییم
در جواب تشکر از هدیه چه بگوییم
نگاهی متفاوت به فیلم سینمایی "مجنون"
نگاهی متفاوت به فیلم سینمایی "مجنون"
سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ اسوه بندگی و عرفان عملی
سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ اسوه بندگی و عرفان عملی
بالاخره اسفناج را خام بخوریم یا پخته؟
بالاخره اسفناج را خام بخوریم یا پخته؟
اهل بیت علیهم السلام در مرکز توجه قرآن
اهل بیت علیهم السلام در مرکز توجه قرآن
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب