حکایاتی از امام هادی(علیه السلام)
نويسنده:محمدحسن حائری یزدی
درس شکرگزاری
زبانم بند آمد و ندانستم در پاسخ حضرت چه بگویم. حضرت ادامه داد: خداوند ایمان را روزی تو گردانیده و بدین وسیله بدنت را بر آتش (جهنم) حرام گردانیده است، به تو نعمت عافیت داده و از این راه تو را در راه طاعت خود یاری داده، به تو نعمت قناعت (و عزّت نفس) عنایت کرده و با آن تو را از خواری و ذلّت مصون داشته است، ابوهاشم! من این سخنان را برای این گفتم، چون دانستم آمدهای از تنگدستیات شِکوه کنی، و در ضمن دستور دادم صد دینار به تو بدهند.(1)
شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ و اِن عَظُمَت اَن تَحمِدَاللهَ عَزّ و جَلّ عَلَیها.(2)
شکر هر نعمتی، هر چند عظیم، آن است که خدای متعال را بر آن ستایش کنی.
امام صادق علیه السلام
*****
تمام هستی در خدمت امام معصوم
لا یَرضی الحَسودُ عَمّن یَحسُدهُ الاّ بِالمَوتِ اَو بِزَوالِ النِّعمَةِ. (4)
حسود جز به مرگ آن که به دو حسد میورزد و یا زوال نعمت از او راضی نخواهد شد.
حضرت علی علیه السلام
*****
پاسخ سوالات در قرآن کریم
من اتّخذ قولالله دلیلا هدی الی الّتی هی اقوم.(6)
آن کس که سخن خداوند را راهنمای خود گیرد به استوارترین راهها هدایت خواهد شد.
حضرت علی علیه السلام
*****
فرق بین ایمان و اسلام
حضرت فرمود: پدرم محمّد بن علی از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از حسین بن علی علیهم السلام و او از پدرش علی بن ابی طالب علیه السلام نقل کرده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: بنویس! عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. الایمانُ ما وُقّرَ فی القلوبِ و صَدّقتهُ الاعمالُ و الاسلامُ ما جَری علی اللّسانِ و حَلَّت بِهِ المُناکَحَةُ؛ «ایمان آنست که در دلها مستقر شده باشد و رفتار نیز آن را تصدیق کند (و با آن مطابق باشد) و اسلام همان گفتن شهادتین است که با آن ازدواج و ... حلال میشود.»
عرض کردم: ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند! نمیدانم از این حدیث کدام نیکوتر است، متن آن یا سندش؟! حضرت فرمود: این نوشتهای است به خطّ علی بن ابی طالب علیه السلام و املای رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرزندان از پدران به ارث بردهاند.(7)
الایمان اخلاص العمل.(8)
ایمان، همان عمل خالص است. (زیرا عمل خالص جز از ایمان خالص بر نمیخیزد)
حضرت علی علیه السلام
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج 50، ص 129 .
2- اصول کافی، ج 2، ص 95 .
3- بحارالانوار، ج50، ص 203 .
4- غررالحکم و دررالکلم، ص 301 .
5- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 402 .
6- غررالحکم و دررالکلم، ص 111 .
7- بحارالانوار، ج50، ص20 .
8- غرر الحکم و دررالکلم، ص 87 .