بختیار آخرین تیر ترکش شاه
به دنبال انتصاب بختیار، بعضی از فرماندهان نظامی در شهرستانها بخصوص در مشهد، قزوین، گرگان، کرمانشاه و چند شهر دیگر به ابتکار خود، دست به مقابله با تظاهرات مردم زدند. در حالی که انتظار میرفت زمامداری بختیار بتواند از موج خشونتها بکاهد.
شاپور بختیار که در کابینه دوم محمدمصدق، کفیل وزارت کار بود و شاید همکاری او با جبهه ملی از همین زمان باشد بعد از کودتای ۲۸ مرداد، عدهیی به مقاومت ادامه دادند و هسته مقاومت تشکیل دادند. بختیار جزو همین افراد بود. بعدها شاه به جبهه ملی رو میکند و به بختیار پیشنهاد نخستوزیری میدهد و او هم قبول میکند. در این مقاله سعی شده است که بختیار و دوره نخستوزیریاش بررسی شود.
محمدرضا شاه، ابتدا به دکتر صدیقی یکی از رهبران جبهه ملی رو میکند. او از این کار امتناع میکند. بعد شاه متوجه شاپور بختیار میشود. «امریکاییها چند مصاحبه از شاپور را از تلویزیونهای خود پخش کردند و او را فرد مناسبی برای نخستوزیری میدانستند.» نورالدین کیانوری نیز در خاطرات خود میگوید: «امریکاییها و انگلیسها به بختیار اعتماد بیشتری داشتند و او را موثرتر میدانستند و به شاه گفتند که بختیار را نخستوزیر کند...» جای تعجب نیست چون که بختیار نخستوزیر میشود. در کتاب آخرین سفر شاه، نظر شاه را در مورد بختیار چنین بیان میکند «شاه از بختیار خوشش نمی آمد. «من همیشه او را آنگلوفیل و عامل شرکت انگلیس میدانستم...» کیانوری در ادامه سخن خود چنین میگوید: «به عقیده من این آدم از آغاز موجودیتش خرده شیشه داشته و از ابتدای فعالیت سیاسیاش روابط مشکوکی داشته است به همین دلیل ما با بختیار مخالف بودیم.»
خواهر شاه میگوید: «در روز ۱۲ دی ۱۳۵۷، برادرم، دکتر شاپور بختیار را به نخستوزیری برگزید.» «شاپور بختیار آخرین مهرهیی بود که امید و شانس شاه برای ابقای خود و قرار گرفتن بر سر قدرت در میان آن همه تلاطم و خیزشها محسوب میگشت...»
«بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. امریکاییها هم اصرار داشتند، شاه هر چه زودتر از کشور خارج شود.»
به هر حال بختیار، مامور تشکیل کابینه میشود. در ۱۰ دی که بختیار پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت، شروع به مطالعه برای تشکیل یک دولت غیرنظامی میکند. در مطبوعات اعلام میشود که بختیار گفت: خروج شاه، شرط نخستوزیری من بود شاه استعفا نخواهد کرد و من از وی چنین درخواستی نکردهام. «بختیار میپنداشت با خروج شاه از صحنه فرصت خواهد داشت تا توفان فزاینده انقلاب را آرام کند.» «... بختیار این امید را به دل خود راه میدهد که چون نظامیان را پشت سر خود خواهد داشت، البته با خروج شاه میتواند اوضاع را مهار کند و قدرت کامل را به دست آورد.»
به دنبال انتصاب بختیار، بعضی از فرماندهان نظامی در شهرستانها بخصوص در مشهد، قزوین، گرگان، کرمانشاه و چند شهر دیگر به ابتکار خود، دست به مقابله با تظاهرات مردم زدند. در حالی که انتظار میرفت زمامداری بختیار بتواند از موج خشونتها بکاهد.
جریان رو به تزاید ناآرامیها معلوم کرد که به این ترتیب حکومت بختیار هم آینده روشنی در پیش نخواهد داشت. کابینهیی که بختیار معرفی کرد از جوانان بینام تشکیل شده بود که قبلا در هیچ دولتی عنوان وزیر نداشتند، غیر از دو تن میرفندرسکی و آریانا. در ۱۶ دیماه با انتشار خبر معرفی کابینه بختیار به شاه، گروههای مختلف سیاسی عمل بختیار را محکوم کردند. در کابینه ۱۴ نفره بختیار حتی یک روحانی هم دیده نمیشد یا حتی یک شخصیت مخالف رژیم.
«شاپور بختیار با درخواست آن که مجلس به او رای تمایل بدهد، قصد آن داشت که سنت پارلمانی پیش از کودتای ۲۸ مرداد را که پس از دولت دکتر مصدق منسوخ شده بود، بار دیگر احیا کند. اما این کار سودی به بار نیاورد و باعث برپا شدن سروصدای مردمی شد که نمایندگان رستاخیزی و مجلس رستاخیز را غیرقانونی و تحمیلی میدانستند.»
امام خمینی در این هنگام با صدور بیانیهیی حکومت بختیار را غاصب و غیرقانونی دانست و در ضمن از کارمندان دولت خواست که وزرای جدید را به وزارتخانهها راه ندهند. روز دوشنبه را نیز به یاد کشتهشدگان تظاهرات اخیر، روز عزای عمومی اعلام کرد. پس از این موضعگیری امام خمینی علیه بختیار، مردم علیه دولت جدید شوریدند.
مجلس سنا امروز ۲۳ دی ماه ۱۳۵۷ جلسه علنی داشت. در این جلسه که ساعت ۱۰ بامداد به ریاست دکتر محمد سجادی تشکیل گردید دکتر بختیار نخستوزیر جدید حضور یافت و ضمن تشریح برنامه دولت وزرای کابینه را معرفی کرد. بختیار موفق میشود رای اعتماد تمایل مجلس سنا را به دست آورد. کابینه دکتر بختیار برای شاه به مانند تزریق آمپولی بود که مریض محتضر را که در حال واپسین نفس کشیدنهای خود بود از مرگ حتمی و قطعی نجات بخشد.
در کابینه بختیار محلهای خالی دیده میشود که دو علت آن را این چنین بیان میکند: «که من خصوصا اینها را خالی نگاه داشتهام تا با تعدادی از افراد که آقای مهندس بازرگان معرفی میکند پر نمایم...»
همانطور که ذکر گردید یکی از شرایط بختیار برای پذیرش نخستوزیری خروج شاه از کشور است. وقتی قرار شد که شاه از کشور خارج شود که شورای سلطنت تشکیل شود، دکتر امینی کارگردان اصلی تشکیل شورا شد.
در ۲۳ دی پیش از ظهر، شاه در گفتوگویی با شاپور بختیار فهرست او را برای ترکیب شورای سلطنت تصویب کرد. صورت اسامی شورای سلطنت به این شرح اعلام گردید: شاپور بختیار، دکتر محمد سجادی، دکتر جواد سعیدی، دکتر علیقلی، اردلان وزیر دربار، عبدالله انتظام، ارتشبد قرهباغی، دکتر علیآبادی دادستان کل، محمد علی وارسته و سیدجلالالدین طهرانی، که او به ریاست شورای سلطنت برگزیده شد.
با تشکیل شورای سلطنت امام خمینی هم به عنوان عمل مقابله به مثل، گروهی را برگزید تا زمینه مقدماتی برای تاسیس یک حکومت اسلامی در ایران را فراهم سازند.
بختیار برای اینکه بتواند امام خمینی را با خود همراه سازد، طرحی را به امام پیشنهاد میکند. شاپور بختیار در نامهیی به حضرت امام پیشنهاد کرد که برای انتقال رژیم به یک رژیم جمهوری شورای سلطنت فعلی را به شورای حکومت ملی تغییر نام بدهد و سپس این شورا اختیارات خود را به شورای اسلامی منتخب امام انتقال دهد. از آنجا که این طرح موجب به رسمیت شناختن و قانونی دانستن شورای سلطنت میباشد، از جانب امام پذیرفته نشد.
امام خمینی دولت موقت را در مقابل دولت بختیار ایجاد میکند. خبرگزاری فرانسه: بختیار در مصاحبه با لوقاتن گفت: «بعضی اوقات صبر بهترین تاکتیک است. بختیار در مقابل مردم چه میتوانست بکند و اگر آیتالله خمینی بخواهد در شهر مقدس قم دولت پیشنهادی خود را به وجود آورد، به او اجازه خواهم داد تا دولتی شبیه به واتیکان تاسیس کند». چنین پیشنهادی خود نشان دهنده ضعف و استیصال بختیار است. بختیار در مقابل دولت موقت مقاومت میکند. او طی یک سخنرانی در مجلس شورای ملی میگوید: «دولت موقت تا وقتی که شوخی و حرف است، تحمل میکنم... من در مقام نخستوزیری قانونی مملکت می مانم تا انتخابات آزاد آینده را انجام دهم.»
در ۲۶ دی ماه بختیار از مجلس رای اعتماد گرفت. شاه در فرودگاه منتظر نخستوزیر جدیدش بود که چند بار در دوران سلطنت خود او را زندانی کرده بود و اکنون کشور را به او میسپرد.
شاه در فرودگاه، قبل از سوار شدن به هواپیما به بختیار گفته بود: «دولت شما مورد حمایت کامل من قرار دارد و امیدوارم که علایق وطنپرستانه اعضای آن سبب شود تا هر یک از آنها بتوانند با انجام وظایف مشکلی که بر عهده گرفتهاند، به نتایج موفقیتآمیزی دست یابد». شاه در فرودگاه یک تن را به بختیار سفارش میکند و از او می خواهد که گذرنامه او را فورا بدهد تا از کشور خارج شود و آن فرد سپهبد حسین آزموده دادستان نظامی کودتای ۲۸ مرداد بود.
بختیار برای اجرای برنامههای آرامسازی که در ذهن داشت، از شاه قول گرفته بود که جز اطرافیان نزدیک خود کسی را با خود نبرد، شاه به بختیار اطمینان داده بود که سعی نخواهد کرد تا از مقامات سابق که بختیار در صدد دستگیری آنها بود، کسی از کشور فرار کند. بختیار طرحی را برسی میکرد که بر اساس آن بلافاصله پس از خروج شاه از کشور فهرست بلندبالایی از رجال سابق کنار هویدا و نصیری و داریوش همایونی و دیگران قرار گیرند.
بختیار برای نشان دادن اثرات خروج شاه از کشور گروهی از معتبرترین سفیران شاه در کشورهای مهم را برکنار کرد و از آنها خواست که خود را به تهران برسانند.
«... بختیار سعی بر آن داشت تا افرادی که نامشان درلیست یکصدوهفتاد نفری که گفته میشد، بطور قاچاق از کشور ارز خارج کرده و ممنوعالخروج شده بودند، از ایران نگریزند.» وزیر دادگستری بختیار، طرح تشکیل کمیته تحقیق و دادگاه ملی برای رسیدگی به تخلفات مقامات سابق را انتشار داد.
هویدا یکی از افرادی بود که قربانی سیاست بختیار شد و با توجه به سالها خدمت او، شاه هیچ اقدامی برای نجات او انجام نداد.
با اشاره بختیار در تهران، احزاب تازهیی اعلام موجودیت میکنند که نامهای مختلف دارند ولی هدف واحدشان حمایت از قانون اساسی است... در حالیکه نمایندگان مجلس گروه گروه استعفا داده از صحنه میگریزند. کار دیگر بختیار گفتوگو با تک تک وکلایی بود که برای استعفا از نمایندگی مجلس صف کشیده بودند.
او همچنین تعدادی از وزرای پیشین را دستگیر و زندانیان سیاسی بیشتری را آزاد کرد. داراییهای بنیاد پهلوی را توقیف کرد. بختیار در ۲۰ دیماه ۱۳۶۵ زندانی سیاسی را که از جانب ساواک خطرناک تشخیص داده شده بود آزاد کرد.
بختیار در ۱۷ دیماه انحلال ساواک را از تصویب مجلس گذراند و در دوره انقلاب هر سه رییس ساواک اولین نفرات اعدام بودند.
بختیار قول آزادی مطبوعات را داد و با روی کار آمدن او اعتصاب و تعطیل روزنامههای اطلاعات و کیهان پایان یافت و این دو روزنامه مهم تهران شروع به انتشار مجدد خود کردند.
دولت بختیار برداشت از پسانداز و سپردههای بانکی مردم را محدود کرد.
بختیار، قراردادهای تسلیحاتی به ارزش هفت میلیارد دلار را فسخ، فروش نفت به اسراییل و آفریقای جنوبی را متوقف و اعلام کرد ایران از سنتو کناره میگیرد و دیگر ژاندارم خلیج فارس نخواهد بود. «تنها دستاورد بختیار خروج شاه بود.»
مطالب ذکر شده در فوق، مجموعهیی از اقدامات شاپور بختیار است که به صورت خلاصه ارایه شد، اما به نظر نمیرسید هیچ کدام از کارهای او واقعاص برای مردم، ملت، کشور، مفید بوده باشد.
«در روز ۲۸ دیماه خبری در خبرگزاریها آغاز شد؛ دولت بختیار، نمایندهیی جهت دیدار با آیتالله خمینی خطرناکترین دشمن خود و تلاش برای صلح با وی به پاریس فرستاد و ساعتی بعد عکس و تفصیلات سیدجلال تهرانی، رییس شورای سلطنت، هنگام ورود به پاریس در نشریات اروپایی و رسانههای گروهی امریکا منعکس شد.»
تلاش بختیار این بود که سید جلال بتواند پیش از اربعین با امام ملاقات کند و این ملاقات اثری در تظاهرات روز اربعین بگذارد. امام خمینی حاضر نشد با سیدجلال تهرانی ملاقات کند و بعد از اینکه استعفا داد، موفق شد با امام ملاقات کند. بعد دکتر امینی راهی پاریس شد تا بلکه به دنبال استعفای سیدجلال تهرانی راهی برای خارج کردن بختیار از این بنبست بگشاید. بختیار که از پیش به بیاثر بودن سفر امینی پی برده بود در زاویهیی دیگر، کوششهایی را برای رساندن خود به پاریس آغاز کرد. در گفتوگوهای پنهانی او با احمد صدر حاج سیدجوادی، عضو نهضت آزادی و شورای انقلاب، شرایط چنین سفری بررسی میشد.
بختیار بعد از مذاکراتی که با شورای امنیت انجام داد تصمیم گرفت که خودش به فرانسه سفر کند و به پاریس برود و از آیتالله خمینی کسب تکلیف کند. خبرگزاری فرانسه و آسوشیتدپرس: بختیار اعلام کرد مسافرتش به پاریس سه روز به طول خواهد انجامید و میگفت نمیداند که آیتالله خمینی با وی به ایران مراجعت خواهد کرد یا نه؟قطبزاده اعلام کرد بختیار اگر تنها برای تقدیم استعفا به آیتالله خمینی به پاریس عزیمت کند، آیتالله او را خواهد پذیرفت و از طرفی در مورد سفر بختیار هیچ گفتوگوی مستقیمی قبلاً صورت نگرفته است. بختیار در مقابل پاسخ امام گفت: استعفا نمیدهم، به پاریس نمیروم.
تمام تلاش بختیار این است که بتواند مانع سفر آیتا... خمینی به ایران شود. او با بهانه قبول استعفا و مذاکره با شورای انقلاب توانسته بود، سفر امام را به تعویق بیاندازد و این عمل او بیشتر از تلاشهای نظامیان و امریکاییان متاؤر بوده است؛ چرا که بیشتر اعضای شورای انقلاب معتقد بودند که اگر با سفر بختیار به پاریس و استعفای او مساله انتقال رژیم حل شود، چون راهحلی بدون خونریزی و کشت و کشتار خواهد بود بهترین است همه منتظر میمانند.
بختیار طی نامهیی به امام گفت که مسئولیت حفاظت ایشان را نمیتواند به عهده بگیرد. لذا با این بهانه از ایشان خواست تا سفر خود را حداقل تا سه هفته به تعویق بیندازد.
«... گزارش دیگری از سوی ویلیام سولیوان، اوضاع کاخ سفید را بیشتر بههم ریخت. او خبر میهد که بختیار محرمانه اطلاع داده که طرح مربوط به مقابله با ورود امام خمینی را بررسی کرده و آماده است تا هواپیمای حامل او را در آسمان منحرف کرده و در جایی دور بنشاند و او را دستگیر کند. شاید این مساله هم مورد دیگری باشد مبنی بر اینکه او دست نشانده امریکا بوده است. و همانطور که کیانوری میگوید امریکاییها او را برای روز مبادا کنار گذاشته بودند.
فعالیت دیگر بختیار برای جلوگیری از ورود امام بستن فرودگاه است. «جامبوجت هواپیمایی ملی ایران که توسط کارکنان اعتصابی هما برای پرواز انقلاب آماده شده بود و آیتا... طالقانی و چند روزنامهنویس دعوت شده بودند که با آن به پاریس بروند و همراه امام خمینی باز گردند؛ در فرودگاه به دستور بختیار متوقف ماند. کاپیتان فتوحی که فرماندهی این پرواز را به عهده داشت اعلام کرد که به علت بسته شدن راههواپیما توسط یک تانک و به علت آنکه برج مراقبت توسط نظامیان اشغال شده است، پرواز صورت نمیگیرد. در جای دیگر بختیار میگوید: «کارکنان فرودگاه در صورتی میتوانند آیتا... خمینی را به ایران بازگردانند که قبلاً به اعتصاب خود پایان دهند.»
هدف بختیار از اینکه تمایل داشت خود به پاریس برود، این بود که استعفا دهد اما مجدداً امام او را بطور موقت به ریاست دولت بگمارند و زمانیکه پی برد اگر استعفا کند دوباره منصوب نخواهد شد، از این تصمیم صرف نظر میکند.
در همین روز یعنی ۵ بهمن ماه، خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: بختیار گفت: آیتا... خمینی میتواند روز یکشنبه، هشتم بهمن به تهران بیاید، وی گفت: «من آمادهام هرگونه امتیازی را در چارچوب قانون اساسی در اختیار آیتالله خمینی قرار دهم». این سیاست دوگانه بختیار چه مفهومی میتوانست داشته باشد. از یکسو تلاش میکند امام را از سفر به ایران منصرف کند و از سوی دیگر امام را دعوت به آمدن به ایران میکند.
خبرگزاری فرانسه اعلام میکند:از بختیار پرسیده شد که آیا در صورت بازگشت آیتا... خمینی به کشور، قدرت را به وی تسلیم خواهد کرد یا خیر؟ وی گفت: امور سیاسی را نمیتوان در اختیار یک چهره مذهبی گذاشت. آیتا... خمینی یک شخصیت مذهبی هستند و قابل احترام مردم ایران، ولی یک چهره سیاسی نیستند.
البته با نخستوزیری بختیار و خروج شاه، کشور حالت خاصی پیدا میکند. مردم خوشحال هستند از خروج شاه و سلطنت طلبان هراسان و نگران در پی خروج از کشور هستند، و تمام فرامین امام توسط مردم اجرا میشود.بختیار فقط به صورت ظاهری حکومت میکند و عملاً قدرتی ندارد، در این مقطع؛ تی وزرای او را به وزارتخانهها راه نمیدهند و او بشدت درمانده است
بختیار بعد از اینکه میبیند نمیتواند جلوی ورود امام را بگیرد، سعی میکند هواپیمای حامل امام را در جای دیگری بنشاند.
وی گفته است تا زمانیکه او نخستوزیر است ارتش از وی اطاعت خواهد کرد و با او همراه خواهد بود.بختیار که اندکی پیش از ترک شاه، نخستوزیر ایران شده و در اوج بحران این سمت را پذیرفته است وعده اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، احیای قانون اساسی و انحلال ساواک را داده است. بختیار گفته است اگر امام خمینی باز گردد و جمهوری اسلامی خود را اعلام کند من دو راه در پیش دارم؛ باید بمانم و خود را دولت قانونی بدانم که در این صورت خونریزی روی خواهد داد یا از کارم کنارهگیری کنم و به ارتش بگویم که دیگر جایی برای من نیست. شما تعهدی که به دست من داشتهاید آزادید. بختیار گفته است من از قانون اساسی پشتیبانی میکنم، شورای سلطنت باید باقی بماند، مردم در انتخابات آینده باید خودشان برای نوع حکومت و رژیم تصمیم بگیرند. این امر برعهده من نیست و با ایجاد یک مجلس برگزیده مردم، تصمیم با آن خواهد بود.
«مهندس بازرگان در دفتر کار خود مصاحبهیی ترتیب داده بود تا امیدواری خود را به بختیار اعلام دارد. او طی مصاحبه خود گفت گمان میکنم بختیار عاقلانهترین راه یعنی استعفا را در برابر امام خمینی بهکار بندد... امام خمینی دولت بختیار را صددرصد غیرقانونی میدانند... مردم غیرقانونی بودن دولت را به دفعات اعلام کردهاند... مطمئنم، ایشان در برابر خواست ملت استعفا خواهند داد، و جز این چارهیی نیست...»
«... مردم همچنان در گروههای عظیم به خیابانها ریختند و نه فقط برضد شاه که برضد بختیار نیز به تظاهرات پرداختند. در ۱۵ دی صدها هزار نفر در شهرهای بزرگ راهپیمایی کردند و خواستار عزل بختیار شدند.»
«در ۱۷ دی، بختیار طی پیامی پس از عزیمت شاه به خارج از مردم خواست تا به وی در آرام کردن اوضاع کمک کنند». «با انتشار پیام امام خمینی، مردم در دستجات مذهبی تکلیف خود را دانستند و آن تدارک برای تبدیل روز اربعین به رفراندومی علیه رژیم... بختیار تلاش کرد تا با آیتا... طالقانی و دکتر بهشتی و نهضت آزادی در تماس باشد و با اشاره به نبودن شاه و خشمگینی ارتشیان، خطر تندروی در آن روز را یادآور شود.» اما سخنان بختیار هیچ تاثیری بر مردم نداشت زیرا دستورات از جای دیگری میرسید و همه با جان و دل از آن اطاعت میکردند. بختیار سعی میکند از درگیری ارتش با مردم جلوگیری کند و در ۲۹ دی قرار شد ارتش خود را عقب بکشد و از هر نوع درگیری پرهیز کند. این سیاست بختیار نیز با شکست مواجه میشود.
بختیار در برخورد با اعتصابات اعلام میکند که به این کارمندان حقوق و مزایایی پرداخت نخواهد شد.
«در ۱۸ دی ماه، بختیار هنوز روابط روشنی با نظامیان ندارد. توسط شاه از سپهبد مهدی رحیمی فرماندار تازه نظامی مرکز و ارتشبد قرهباغی رییس تازه ستاد ارتش میخواهد که از بهوجود آوردن حوادث تازه خودداری کنند و روشهایی پیش گیرند که این روز بیحادثه بگذرد.» در ۳۰ دیماه قرهباغی از ریاست ستاد ارتش استعفا میدهد که پذیرفته نمیشود. از آنجا که حفظ و یکپارچگی و فرمانبرداری ارتش برای امریکا مهم بود و از طرفی استعفای او موجب تضعیف روحیه ارتش میشد، لذا بختیار با دعوت وی و تشکیل جلسهیی با حضور سالیوان سفیر امریکا در تهران، وی را متقاعد ساخت که از استعفا خودداری کند. بختیار در مصاحبه با رادیو لندن گفت در روز ۲۸ دیماه در ارتش احدی بدون نظر من نمیتواند تصمیم بگیرد.
بختیار در میان دو موج درمانده است. در حالیکه وزیران او را به وزارتخانههایشان راه ندادهاند و سراسر مملکت در اعتصاب است و عملاً مملکت از نوفل لوشاتو اداره میشود، او تنها کاری که دارد مصاحبه با خبرنگاران خارجی است و گفتوگوهای پنهانی در چنین وضعیتی، اگر ارتش نیز ارتباط خود را با او قطع کند چیزی باقی نخواهد ماند. تنها امید او به ویلیام سولیوان سفیر امریکا و رابرت هایزر فرستاده کارتر است. در ۳۰ دیماه ژنرال اریک فول ماربد نیز به عنوان نماینده ویژه وزارت دفاع امریکا به تهران میآید.
«... هنوز کسانی از فرماندهان، امید به کودتا داشتند و آنان کوشیدند شاپور بختیار را که هنوز نخستوزیر بود با آن همراه سازند، بختیار میلی به این کار نداشت. او اعتقاد داشت که خودش شاه را بیرون کرده و پشتوانه او قوی است».
صبح روز یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چون بختیار بدون پشتیبانی ارتش، کاملاً درمانده بود درصدد فرار برآمد.
موضع جبهه ملی در مقابل بختیارجبهه ملی وقتی خبر نخستوزیری بختیار را شنید طی اعلامیهیی او را کنار گذاشت.
«... در پاسخ سوال ما که با اشاره به روابط قدیم دکتر بختیار و دکتر سنجابی نظر شخصی رهبر جبهه ملی را درباره اقدام دکتر بختیار پرسیده بود به دادن این جواب کوتاه اکتفا کرد: ما در جبهه ملی هرگز دست به یک اقدام فردی نمیزنیم و موضع ما غیرقابل تغییر است. من در ملاقات با پادشاه نقطه نظرهای خود را که مبتنی بر سه اصل اعلام شده از طرف جبهه ملی بود، بیان کردم بنابراین با همه سابقه دوستی و مبارزه، چون دکتر بختیار از موضع اعلام شده جبهه ملی خارج شده و ماده اول بیانیه ما را عملاً زیرپا گذاشته، نتوانستیم رفتار ایشان را بپذیریم. به همین دلیل گریزی برای همه ما به جز اخراج و تقبیح ایشان باقی نمانده بود که آن هم طی اطلاعیهیی منتشر شده است. در جای دیگری دکتر سنجابی خواستار استعفای بختیار شد و همچنین گفت: جبهه ملی به امام خمینی وفادار است.
«شایعه انجام کودتای نظامی هر روز بیشتر بین مردم گسترش مییافت. این شایعات حکایت میکرد که خسروداد و همکارانش حتی احتمال برپایی یک جنگ داخلی تمام عیار را هم در نظر گرفتهاند و در این راه روی حمایت پرسنل کادر ارتش بویژه افرادگارد شاهنشاهی حساب میکنند.
پخش این شایعات چنان افکار امریکاییها را مغشوش کرد که بسرعت دست به کار شدند و در همان روزهای اول ماه ژانویه ژنرال هایزر معاون فرماندهی نیروهای ناتو را به تهران فرستادند تا بسرعت هرگونه تلاش ژنرالها را برای اجرای کودتا خنثی کند. ژنرال هایزر روز ۱۷ دیماه ۱۳۵۷ ۷ ژانویه ۱۹۷۹ وارد ایران شد.
دو روز قبل امریکا و متحدانش در گوادولوپ تصمیم گرفته بودند دست از حمایت شاه بردارند و در عوض ضمن حمایت از شاپور بختیار مواظب ژنرالهای ارتش نیز باشند تا مبادا خودسرانه دست به اقدام بزنند و باعث شوند در اثر مقابله مردم، اساس ارتش شاهنشاهی از هم بپاشد.»
«هایزر در مورد ماموریت خود در ایران میگوید: دستور این بود. برای واشنگتن حیاتی است که در ایران یک دولت قوی و با ثبات و در عین حال دولت امریکا به رهبری بختیار برقرار گردد و نظامیها از آن کاملا حمایت کنند... هدف پرزیدنت کارتر ایجاد یک ائتلاف بین بختیار و ارتش بود... کار اساسی من تحقق مصوب تحت زمامداری بختیار است. یعنی ارتش را وادار کنیم تمام تاسیسات مهم و حساس کشور مانند نفت، گمرکات، نیروگاهها، آب، سیستم بانکی و رسانههای گروهی را تحت رهبری بختیار به دست گیرد. اگر این کار شکست بخورد، یکراست به سوی شق بعدی یعنی کودتای نظامی خواهیم رفت. هایزر در طول ماموریت خود در تهران، غیرممکن بودن یک کودتای نظامی علیه انقلاب را عملا لمس کرد.»
برژینسکی در خاطرات خود میگوید: «هدف ماموریت هایزر این بود که به حفظ قدرت یک دولت غیرنظامی بعد از شاه کمک کند. من با دولت بختیار موافق بودم و آشکارا حمایت قاطع امریکا را از این دولت تاکید میکردم، اما همچنین اصرار داشتم که هایزر باید ارتش ایران را برای دست زدن به یک کودتا به دنبال سقوط احتمالی بختیار آماده نماید.»
«هایزر، بطور مکرر و تقریبا همه روزه با فرماندهان نظامی ایران و بیشتر با ارتشبد قرهباغی و سپهبد ربیعی در تماس بوده و سعی و تلاش بسیاری بهکار برد که ارتش را در پشت سر دکتر بختیار نگاه دارد.»
«آسوشیتدپرس: با توجه به اینکه شانس موفقیت بختیار روز به روز کمتر میشود، سخنگوی وزارت خارجه امریکا به ابزار حمایت ملایم از بختیار بسنده میکند.«وزارت خارجه امریکا اعلام کرد، هنوز دولت بختیار را به رسمیت میشناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.»
در اینجا مشاهده میشود که امریکا کم کم دارد حمایت خود را از بختیار برمیدارد.«... فرستادهیی از سوی رییس جمهوری فرانسه خود را به نوفل لوشاتو رساند، تا واسطه رساندن پیام جیمی کارتر به امام خمینی باشد. کارتر میپنداشت با قبول پیشنهاد ژیسکاردستن مبنی بر دست شستن از حمایت شاه و ابلاغ تصمیمات کنفرانس گوادالوپ خواهد توانست رهبری انقلاب را به جانبداری از بختیار و فرصت دادن به او وادارد.»دیگر مطمئن شدهاند که بختیار هم نمیتواند کاری انجام دهد پس تصمیم میگیرند در دولت جدید جایی برای خود باز کنند و منافع خود را حفظ کنند.«کشور شوروی طی موضعگیری رسمی در مقابل دولت بختیار اعلام کرد که دولت بختیار حجابی پنهان برای نگه داشتن تصاعد دخالت امریکا در ایران است.»
بختیار در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ متواری شد تا اینکه با قیافه مبدل از ایران خارج شد و از پاریس سردرآورد.«...آسوشیتدپرس از پاریس گزارش داده است که شاپور بختیار قصد دارد در جریان انتخابات مجلس خبرگان جبهه ملی غیرمذهبی را رهبری کند، بعد از اینکه بختیار به پاریس آمد قصد دارد که در آیندهیی نزدیک زندگی سیاسی خود را از سر بگیرد.»
«سرانجام نخستوزیر شاه در تابستان ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.»
شاپور بختیار که در کابینه دوم محمدمصدق، کفیل وزارت کار بود و شاید همکاری او با جبهه ملی از همین زمان باشد بعد از کودتای ۲۸ مرداد، عدهیی به مقاومت ادامه دادند و هسته مقاومت تشکیل دادند. بختیار جزو همین افراد بود. بعدها شاه به جبهه ملی رو میکند و به بختیار پیشنهاد نخستوزیری میدهد و او هم قبول میکند. در این مقاله سعی شده است که بختیار و دوره نخستوزیریاش بررسی شود.
محمدرضا شاه، ابتدا به دکتر صدیقی یکی از رهبران جبهه ملی رو میکند. او از این کار امتناع میکند. بعد شاه متوجه شاپور بختیار میشود. «امریکاییها چند مصاحبه از شاپور را از تلویزیونهای خود پخش کردند و او را فرد مناسبی برای نخستوزیری میدانستند.» نورالدین کیانوری نیز در خاطرات خود میگوید: «امریکاییها و انگلیسها به بختیار اعتماد بیشتری داشتند و او را موثرتر میدانستند و به شاه گفتند که بختیار را نخستوزیر کند...» جای تعجب نیست چون که بختیار نخستوزیر میشود. در کتاب آخرین سفر شاه، نظر شاه را در مورد بختیار چنین بیان میکند «شاه از بختیار خوشش نمی آمد. «من همیشه او را آنگلوفیل و عامل شرکت انگلیس میدانستم...» کیانوری در ادامه سخن خود چنین میگوید: «به عقیده من این آدم از آغاز موجودیتش خرده شیشه داشته و از ابتدای فعالیت سیاسیاش روابط مشکوکی داشته است به همین دلیل ما با بختیار مخالف بودیم.»
خواهر شاه میگوید: «در روز ۱۲ دی ۱۳۵۷، برادرم، دکتر شاپور بختیار را به نخستوزیری برگزید.» «شاپور بختیار آخرین مهرهیی بود که امید و شانس شاه برای ابقای خود و قرار گرفتن بر سر قدرت در میان آن همه تلاطم و خیزشها محسوب میگشت...»
«بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. امریکاییها هم اصرار داشتند، شاه هر چه زودتر از کشور خارج شود.»
به هر حال بختیار، مامور تشکیل کابینه میشود. در ۱۰ دی که بختیار پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت، شروع به مطالعه برای تشکیل یک دولت غیرنظامی میکند. در مطبوعات اعلام میشود که بختیار گفت: خروج شاه، شرط نخستوزیری من بود شاه استعفا نخواهد کرد و من از وی چنین درخواستی نکردهام. «بختیار میپنداشت با خروج شاه از صحنه فرصت خواهد داشت تا توفان فزاینده انقلاب را آرام کند.» «... بختیار این امید را به دل خود راه میدهد که چون نظامیان را پشت سر خود خواهد داشت، البته با خروج شاه میتواند اوضاع را مهار کند و قدرت کامل را به دست آورد.»
به دنبال انتصاب بختیار، بعضی از فرماندهان نظامی در شهرستانها بخصوص در مشهد، قزوین، گرگان، کرمانشاه و چند شهر دیگر به ابتکار خود، دست به مقابله با تظاهرات مردم زدند. در حالی که انتظار میرفت زمامداری بختیار بتواند از موج خشونتها بکاهد.
جریان رو به تزاید ناآرامیها معلوم کرد که به این ترتیب حکومت بختیار هم آینده روشنی در پیش نخواهد داشت. کابینهیی که بختیار معرفی کرد از جوانان بینام تشکیل شده بود که قبلا در هیچ دولتی عنوان وزیر نداشتند، غیر از دو تن میرفندرسکی و آریانا. در ۱۶ دیماه با انتشار خبر معرفی کابینه بختیار به شاه، گروههای مختلف سیاسی عمل بختیار را محکوم کردند. در کابینه ۱۴ نفره بختیار حتی یک روحانی هم دیده نمیشد یا حتی یک شخصیت مخالف رژیم.
«شاپور بختیار با درخواست آن که مجلس به او رای تمایل بدهد، قصد آن داشت که سنت پارلمانی پیش از کودتای ۲۸ مرداد را که پس از دولت دکتر مصدق منسوخ شده بود، بار دیگر احیا کند. اما این کار سودی به بار نیاورد و باعث برپا شدن سروصدای مردمی شد که نمایندگان رستاخیزی و مجلس رستاخیز را غیرقانونی و تحمیلی میدانستند.»
امام خمینی در این هنگام با صدور بیانیهیی حکومت بختیار را غاصب و غیرقانونی دانست و در ضمن از کارمندان دولت خواست که وزرای جدید را به وزارتخانهها راه ندهند. روز دوشنبه را نیز به یاد کشتهشدگان تظاهرات اخیر، روز عزای عمومی اعلام کرد. پس از این موضعگیری امام خمینی علیه بختیار، مردم علیه دولت جدید شوریدند.
مجلس سنا امروز ۲۳ دی ماه ۱۳۵۷ جلسه علنی داشت. در این جلسه که ساعت ۱۰ بامداد به ریاست دکتر محمد سجادی تشکیل گردید دکتر بختیار نخستوزیر جدید حضور یافت و ضمن تشریح برنامه دولت وزرای کابینه را معرفی کرد. بختیار موفق میشود رای اعتماد تمایل مجلس سنا را به دست آورد. کابینه دکتر بختیار برای شاه به مانند تزریق آمپولی بود که مریض محتضر را که در حال واپسین نفس کشیدنهای خود بود از مرگ حتمی و قطعی نجات بخشد.
در کابینه بختیار محلهای خالی دیده میشود که دو علت آن را این چنین بیان میکند: «که من خصوصا اینها را خالی نگاه داشتهام تا با تعدادی از افراد که آقای مهندس بازرگان معرفی میکند پر نمایم...»
همانطور که ذکر گردید یکی از شرایط بختیار برای پذیرش نخستوزیری خروج شاه از کشور است. وقتی قرار شد که شاه از کشور خارج شود که شورای سلطنت تشکیل شود، دکتر امینی کارگردان اصلی تشکیل شورا شد.
در ۲۳ دی پیش از ظهر، شاه در گفتوگویی با شاپور بختیار فهرست او را برای ترکیب شورای سلطنت تصویب کرد. صورت اسامی شورای سلطنت به این شرح اعلام گردید: شاپور بختیار، دکتر محمد سجادی، دکتر جواد سعیدی، دکتر علیقلی، اردلان وزیر دربار، عبدالله انتظام، ارتشبد قرهباغی، دکتر علیآبادی دادستان کل، محمد علی وارسته و سیدجلالالدین طهرانی، که او به ریاست شورای سلطنت برگزیده شد.
با تشکیل شورای سلطنت امام خمینی هم به عنوان عمل مقابله به مثل، گروهی را برگزید تا زمینه مقدماتی برای تاسیس یک حکومت اسلامی در ایران را فراهم سازند.
بختیار برای اینکه بتواند امام خمینی را با خود همراه سازد، طرحی را به امام پیشنهاد میکند. شاپور بختیار در نامهیی به حضرت امام پیشنهاد کرد که برای انتقال رژیم به یک رژیم جمهوری شورای سلطنت فعلی را به شورای حکومت ملی تغییر نام بدهد و سپس این شورا اختیارات خود را به شورای اسلامی منتخب امام انتقال دهد. از آنجا که این طرح موجب به رسمیت شناختن و قانونی دانستن شورای سلطنت میباشد، از جانب امام پذیرفته نشد.
امام خمینی دولت موقت را در مقابل دولت بختیار ایجاد میکند. خبرگزاری فرانسه: بختیار در مصاحبه با لوقاتن گفت: «بعضی اوقات صبر بهترین تاکتیک است. بختیار در مقابل مردم چه میتوانست بکند و اگر آیتالله خمینی بخواهد در شهر مقدس قم دولت پیشنهادی خود را به وجود آورد، به او اجازه خواهم داد تا دولتی شبیه به واتیکان تاسیس کند». چنین پیشنهادی خود نشان دهنده ضعف و استیصال بختیار است. بختیار در مقابل دولت موقت مقاومت میکند. او طی یک سخنرانی در مجلس شورای ملی میگوید: «دولت موقت تا وقتی که شوخی و حرف است، تحمل میکنم... من در مقام نخستوزیری قانونی مملکت می مانم تا انتخابات آزاد آینده را انجام دهم.»
در ۲۶ دی ماه بختیار از مجلس رای اعتماد گرفت. شاه در فرودگاه منتظر نخستوزیر جدیدش بود که چند بار در دوران سلطنت خود او را زندانی کرده بود و اکنون کشور را به او میسپرد.
شاه در فرودگاه، قبل از سوار شدن به هواپیما به بختیار گفته بود: «دولت شما مورد حمایت کامل من قرار دارد و امیدوارم که علایق وطنپرستانه اعضای آن سبب شود تا هر یک از آنها بتوانند با انجام وظایف مشکلی که بر عهده گرفتهاند، به نتایج موفقیتآمیزی دست یابد». شاه در فرودگاه یک تن را به بختیار سفارش میکند و از او می خواهد که گذرنامه او را فورا بدهد تا از کشور خارج شود و آن فرد سپهبد حسین آزموده دادستان نظامی کودتای ۲۸ مرداد بود.
بختیار برای اجرای برنامههای آرامسازی که در ذهن داشت، از شاه قول گرفته بود که جز اطرافیان نزدیک خود کسی را با خود نبرد، شاه به بختیار اطمینان داده بود که سعی نخواهد کرد تا از مقامات سابق که بختیار در صدد دستگیری آنها بود، کسی از کشور فرار کند. بختیار طرحی را برسی میکرد که بر اساس آن بلافاصله پس از خروج شاه از کشور فهرست بلندبالایی از رجال سابق کنار هویدا و نصیری و داریوش همایونی و دیگران قرار گیرند.
اقدامات بختیار در دوران نخستوزیری
بختیار برای نشان دادن اثرات خروج شاه از کشور گروهی از معتبرترین سفیران شاه در کشورهای مهم را برکنار کرد و از آنها خواست که خود را به تهران برسانند.
«... بختیار سعی بر آن داشت تا افرادی که نامشان درلیست یکصدوهفتاد نفری که گفته میشد، بطور قاچاق از کشور ارز خارج کرده و ممنوعالخروج شده بودند، از ایران نگریزند.» وزیر دادگستری بختیار، طرح تشکیل کمیته تحقیق و دادگاه ملی برای رسیدگی به تخلفات مقامات سابق را انتشار داد.
هویدا یکی از افرادی بود که قربانی سیاست بختیار شد و با توجه به سالها خدمت او، شاه هیچ اقدامی برای نجات او انجام نداد.
با اشاره بختیار در تهران، احزاب تازهیی اعلام موجودیت میکنند که نامهای مختلف دارند ولی هدف واحدشان حمایت از قانون اساسی است... در حالیکه نمایندگان مجلس گروه گروه استعفا داده از صحنه میگریزند. کار دیگر بختیار گفتوگو با تک تک وکلایی بود که برای استعفا از نمایندگی مجلس صف کشیده بودند.
او همچنین تعدادی از وزرای پیشین را دستگیر و زندانیان سیاسی بیشتری را آزاد کرد. داراییهای بنیاد پهلوی را توقیف کرد. بختیار در ۲۰ دیماه ۱۳۶۵ زندانی سیاسی را که از جانب ساواک خطرناک تشخیص داده شده بود آزاد کرد.
بختیار در ۱۷ دیماه انحلال ساواک را از تصویب مجلس گذراند و در دوره انقلاب هر سه رییس ساواک اولین نفرات اعدام بودند.
بختیار قول آزادی مطبوعات را داد و با روی کار آمدن او اعتصاب و تعطیل روزنامههای اطلاعات و کیهان پایان یافت و این دو روزنامه مهم تهران شروع به انتشار مجدد خود کردند.
دولت بختیار برداشت از پسانداز و سپردههای بانکی مردم را محدود کرد.
بختیار، قراردادهای تسلیحاتی به ارزش هفت میلیارد دلار را فسخ، فروش نفت به اسراییل و آفریقای جنوبی را متوقف و اعلام کرد ایران از سنتو کناره میگیرد و دیگر ژاندارم خلیج فارس نخواهد بود. «تنها دستاورد بختیار خروج شاه بود.»
مطالب ذکر شده در فوق، مجموعهیی از اقدامات شاپور بختیار است که به صورت خلاصه ارایه شد، اما به نظر نمیرسید هیچ کدام از کارهای او واقعاص برای مردم، ملت، کشور، مفید بوده باشد.
موضع بختیار در مقابل امام خمینی
«در روز ۲۸ دیماه خبری در خبرگزاریها آغاز شد؛ دولت بختیار، نمایندهیی جهت دیدار با آیتالله خمینی خطرناکترین دشمن خود و تلاش برای صلح با وی به پاریس فرستاد و ساعتی بعد عکس و تفصیلات سیدجلال تهرانی، رییس شورای سلطنت، هنگام ورود به پاریس در نشریات اروپایی و رسانههای گروهی امریکا منعکس شد.»
تلاش بختیار این بود که سید جلال بتواند پیش از اربعین با امام ملاقات کند و این ملاقات اثری در تظاهرات روز اربعین بگذارد. امام خمینی حاضر نشد با سیدجلال تهرانی ملاقات کند و بعد از اینکه استعفا داد، موفق شد با امام ملاقات کند. بعد دکتر امینی راهی پاریس شد تا بلکه به دنبال استعفای سیدجلال تهرانی راهی برای خارج کردن بختیار از این بنبست بگشاید. بختیار که از پیش به بیاثر بودن سفر امینی پی برده بود در زاویهیی دیگر، کوششهایی را برای رساندن خود به پاریس آغاز کرد. در گفتوگوهای پنهانی او با احمد صدر حاج سیدجوادی، عضو نهضت آزادی و شورای انقلاب، شرایط چنین سفری بررسی میشد.
بختیار بعد از مذاکراتی که با شورای امنیت انجام داد تصمیم گرفت که خودش به فرانسه سفر کند و به پاریس برود و از آیتالله خمینی کسب تکلیف کند. خبرگزاری فرانسه و آسوشیتدپرس: بختیار اعلام کرد مسافرتش به پاریس سه روز به طول خواهد انجامید و میگفت نمیداند که آیتالله خمینی با وی به ایران مراجعت خواهد کرد یا نه؟قطبزاده اعلام کرد بختیار اگر تنها برای تقدیم استعفا به آیتالله خمینی به پاریس عزیمت کند، آیتالله او را خواهد پذیرفت و از طرفی در مورد سفر بختیار هیچ گفتوگوی مستقیمی قبلاً صورت نگرفته است. بختیار در مقابل پاسخ امام گفت: استعفا نمیدهم، به پاریس نمیروم.
تمام تلاش بختیار این است که بتواند مانع سفر آیتا... خمینی به ایران شود. او با بهانه قبول استعفا و مذاکره با شورای انقلاب توانسته بود، سفر امام را به تعویق بیاندازد و این عمل او بیشتر از تلاشهای نظامیان و امریکاییان متاؤر بوده است؛ چرا که بیشتر اعضای شورای انقلاب معتقد بودند که اگر با سفر بختیار به پاریس و استعفای او مساله انتقال رژیم حل شود، چون راهحلی بدون خونریزی و کشت و کشتار خواهد بود بهترین است همه منتظر میمانند.
بختیار طی نامهیی به امام گفت که مسئولیت حفاظت ایشان را نمیتواند به عهده بگیرد. لذا با این بهانه از ایشان خواست تا سفر خود را حداقل تا سه هفته به تعویق بیندازد.
«... گزارش دیگری از سوی ویلیام سولیوان، اوضاع کاخ سفید را بیشتر بههم ریخت. او خبر میهد که بختیار محرمانه اطلاع داده که طرح مربوط به مقابله با ورود امام خمینی را بررسی کرده و آماده است تا هواپیمای حامل او را در آسمان منحرف کرده و در جایی دور بنشاند و او را دستگیر کند. شاید این مساله هم مورد دیگری باشد مبنی بر اینکه او دست نشانده امریکا بوده است. و همانطور که کیانوری میگوید امریکاییها او را برای روز مبادا کنار گذاشته بودند.
فعالیت دیگر بختیار برای جلوگیری از ورود امام بستن فرودگاه است. «جامبوجت هواپیمایی ملی ایران که توسط کارکنان اعتصابی هما برای پرواز انقلاب آماده شده بود و آیتا... طالقانی و چند روزنامهنویس دعوت شده بودند که با آن به پاریس بروند و همراه امام خمینی باز گردند؛ در فرودگاه به دستور بختیار متوقف ماند. کاپیتان فتوحی که فرماندهی این پرواز را به عهده داشت اعلام کرد که به علت بسته شدن راههواپیما توسط یک تانک و به علت آنکه برج مراقبت توسط نظامیان اشغال شده است، پرواز صورت نمیگیرد. در جای دیگر بختیار میگوید: «کارکنان فرودگاه در صورتی میتوانند آیتا... خمینی را به ایران بازگردانند که قبلاً به اعتصاب خود پایان دهند.»
هدف بختیار از اینکه تمایل داشت خود به پاریس برود، این بود که استعفا دهد اما مجدداً امام او را بطور موقت به ریاست دولت بگمارند و زمانیکه پی برد اگر استعفا کند دوباره منصوب نخواهد شد، از این تصمیم صرف نظر میکند.
در همین روز یعنی ۵ بهمن ماه، خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: بختیار گفت: آیتا... خمینی میتواند روز یکشنبه، هشتم بهمن به تهران بیاید، وی گفت: «من آمادهام هرگونه امتیازی را در چارچوب قانون اساسی در اختیار آیتالله خمینی قرار دهم». این سیاست دوگانه بختیار چه مفهومی میتوانست داشته باشد. از یکسو تلاش میکند امام را از سفر به ایران منصرف کند و از سوی دیگر امام را دعوت به آمدن به ایران میکند.
خبرگزاری فرانسه اعلام میکند:از بختیار پرسیده شد که آیا در صورت بازگشت آیتا... خمینی به کشور، قدرت را به وی تسلیم خواهد کرد یا خیر؟ وی گفت: امور سیاسی را نمیتوان در اختیار یک چهره مذهبی گذاشت. آیتا... خمینی یک شخصیت مذهبی هستند و قابل احترام مردم ایران، ولی یک چهره سیاسی نیستند.
البته با نخستوزیری بختیار و خروج شاه، کشور حالت خاصی پیدا میکند. مردم خوشحال هستند از خروج شاه و سلطنت طلبان هراسان و نگران در پی خروج از کشور هستند، و تمام فرامین امام توسط مردم اجرا میشود.بختیار فقط به صورت ظاهری حکومت میکند و عملاً قدرتی ندارد، در این مقطع؛ تی وزرای او را به وزارتخانهها راه نمیدهند و او بشدت درمانده است
بختیار بعد از اینکه میبیند نمیتواند جلوی ورود امام را بگیرد، سعی میکند هواپیمای حامل امام را در جای دیگری بنشاند.
وی گفته است تا زمانیکه او نخستوزیر است ارتش از وی اطاعت خواهد کرد و با او همراه خواهد بود.بختیار که اندکی پیش از ترک شاه، نخستوزیر ایران شده و در اوج بحران این سمت را پذیرفته است وعده اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، احیای قانون اساسی و انحلال ساواک را داده است. بختیار گفته است اگر امام خمینی باز گردد و جمهوری اسلامی خود را اعلام کند من دو راه در پیش دارم؛ باید بمانم و خود را دولت قانونی بدانم که در این صورت خونریزی روی خواهد داد یا از کارم کنارهگیری کنم و به ارتش بگویم که دیگر جایی برای من نیست. شما تعهدی که به دست من داشتهاید آزادید. بختیار گفته است من از قانون اساسی پشتیبانی میکنم، شورای سلطنت باید باقی بماند، مردم در انتخابات آینده باید خودشان برای نوع حکومت و رژیم تصمیم بگیرند. این امر برعهده من نیست و با ایجاد یک مجلس برگزیده مردم، تصمیم با آن خواهد بود.
موضع امام در قبال بختیار
«مهندس بازرگان در دفتر کار خود مصاحبهیی ترتیب داده بود تا امیدواری خود را به بختیار اعلام دارد. او طی مصاحبه خود گفت گمان میکنم بختیار عاقلانهترین راه یعنی استعفا را در برابر امام خمینی بهکار بندد... امام خمینی دولت بختیار را صددرصد غیرقانونی میدانند... مردم غیرقانونی بودن دولت را به دفعات اعلام کردهاند... مطمئنم، ایشان در برابر خواست ملت استعفا خواهند داد، و جز این چارهیی نیست...»
موضع علما در مقابل دولت بختیار
موضع مردم در مقابل دولت بختیار
«... مردم همچنان در گروههای عظیم به خیابانها ریختند و نه فقط برضد شاه که برضد بختیار نیز به تظاهرات پرداختند. در ۱۵ دی صدها هزار نفر در شهرهای بزرگ راهپیمایی کردند و خواستار عزل بختیار شدند.»
«در ۱۷ دی، بختیار طی پیامی پس از عزیمت شاه به خارج از مردم خواست تا به وی در آرام کردن اوضاع کمک کنند». «با انتشار پیام امام خمینی، مردم در دستجات مذهبی تکلیف خود را دانستند و آن تدارک برای تبدیل روز اربعین به رفراندومی علیه رژیم... بختیار تلاش کرد تا با آیتا... طالقانی و دکتر بهشتی و نهضت آزادی در تماس باشد و با اشاره به نبودن شاه و خشمگینی ارتشیان، خطر تندروی در آن روز را یادآور شود.» اما سخنان بختیار هیچ تاثیری بر مردم نداشت زیرا دستورات از جای دیگری میرسید و همه با جان و دل از آن اطاعت میکردند. بختیار سعی میکند از درگیری ارتش با مردم جلوگیری کند و در ۲۹ دی قرار شد ارتش خود را عقب بکشد و از هر نوع درگیری پرهیز کند. این سیاست بختیار نیز با شکست مواجه میشود.
بختیار در برخورد با اعتصابات اعلام میکند که به این کارمندان حقوق و مزایایی پرداخت نخواهد شد.
موضع ارتش در مقابل دولت بختیار
«در ۱۸ دی ماه، بختیار هنوز روابط روشنی با نظامیان ندارد. توسط شاه از سپهبد مهدی رحیمی فرماندار تازه نظامی مرکز و ارتشبد قرهباغی رییس تازه ستاد ارتش میخواهد که از بهوجود آوردن حوادث تازه خودداری کنند و روشهایی پیش گیرند که این روز بیحادثه بگذرد.» در ۳۰ دیماه قرهباغی از ریاست ستاد ارتش استعفا میدهد که پذیرفته نمیشود. از آنجا که حفظ و یکپارچگی و فرمانبرداری ارتش برای امریکا مهم بود و از طرفی استعفای او موجب تضعیف روحیه ارتش میشد، لذا بختیار با دعوت وی و تشکیل جلسهیی با حضور سالیوان سفیر امریکا در تهران، وی را متقاعد ساخت که از استعفا خودداری کند. بختیار در مصاحبه با رادیو لندن گفت در روز ۲۸ دیماه در ارتش احدی بدون نظر من نمیتواند تصمیم بگیرد.
بختیار در میان دو موج درمانده است. در حالیکه وزیران او را به وزارتخانههایشان راه ندادهاند و سراسر مملکت در اعتصاب است و عملاً مملکت از نوفل لوشاتو اداره میشود، او تنها کاری که دارد مصاحبه با خبرنگاران خارجی است و گفتوگوهای پنهانی در چنین وضعیتی، اگر ارتش نیز ارتباط خود را با او قطع کند چیزی باقی نخواهد ماند. تنها امید او به ویلیام سولیوان سفیر امریکا و رابرت هایزر فرستاده کارتر است. در ۳۰ دیماه ژنرال اریک فول ماربد نیز به عنوان نماینده ویژه وزارت دفاع امریکا به تهران میآید.
«... هنوز کسانی از فرماندهان، امید به کودتا داشتند و آنان کوشیدند شاپور بختیار را که هنوز نخستوزیر بود با آن همراه سازند، بختیار میلی به این کار نداشت. او اعتقاد داشت که خودش شاه را بیرون کرده و پشتوانه او قوی است».
صبح روز یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چون بختیار بدون پشتیبانی ارتش، کاملاً درمانده بود درصدد فرار برآمد.
موضع جبهه ملی در مقابل بختیارجبهه ملی وقتی خبر نخستوزیری بختیار را شنید طی اعلامیهیی او را کنار گذاشت.
«... در پاسخ سوال ما که با اشاره به روابط قدیم دکتر بختیار و دکتر سنجابی نظر شخصی رهبر جبهه ملی را درباره اقدام دکتر بختیار پرسیده بود به دادن این جواب کوتاه اکتفا کرد: ما در جبهه ملی هرگز دست به یک اقدام فردی نمیزنیم و موضع ما غیرقابل تغییر است. من در ملاقات با پادشاه نقطه نظرهای خود را که مبتنی بر سه اصل اعلام شده از طرف جبهه ملی بود، بیان کردم بنابراین با همه سابقه دوستی و مبارزه، چون دکتر بختیار از موضع اعلام شده جبهه ملی خارج شده و ماده اول بیانیه ما را عملاً زیرپا گذاشته، نتوانستیم رفتار ایشان را بپذیریم. به همین دلیل گریزی برای همه ما به جز اخراج و تقبیح ایشان باقی نمانده بود که آن هم طی اطلاعیهیی منتشر شده است. در جای دیگری دکتر سنجابی خواستار استعفای بختیار شد و همچنین گفت: جبهه ملی به امام خمینی وفادار است.
موضع امریکا و شوروی در مقابل دولت بختیار
«شایعه انجام کودتای نظامی هر روز بیشتر بین مردم گسترش مییافت. این شایعات حکایت میکرد که خسروداد و همکارانش حتی احتمال برپایی یک جنگ داخلی تمام عیار را هم در نظر گرفتهاند و در این راه روی حمایت پرسنل کادر ارتش بویژه افرادگارد شاهنشاهی حساب میکنند.
پخش این شایعات چنان افکار امریکاییها را مغشوش کرد که بسرعت دست به کار شدند و در همان روزهای اول ماه ژانویه ژنرال هایزر معاون فرماندهی نیروهای ناتو را به تهران فرستادند تا بسرعت هرگونه تلاش ژنرالها را برای اجرای کودتا خنثی کند. ژنرال هایزر روز ۱۷ دیماه ۱۳۵۷ ۷ ژانویه ۱۹۷۹ وارد ایران شد.
دو روز قبل امریکا و متحدانش در گوادولوپ تصمیم گرفته بودند دست از حمایت شاه بردارند و در عوض ضمن حمایت از شاپور بختیار مواظب ژنرالهای ارتش نیز باشند تا مبادا خودسرانه دست به اقدام بزنند و باعث شوند در اثر مقابله مردم، اساس ارتش شاهنشاهی از هم بپاشد.»
«هایزر در مورد ماموریت خود در ایران میگوید: دستور این بود. برای واشنگتن حیاتی است که در ایران یک دولت قوی و با ثبات و در عین حال دولت امریکا به رهبری بختیار برقرار گردد و نظامیها از آن کاملا حمایت کنند... هدف پرزیدنت کارتر ایجاد یک ائتلاف بین بختیار و ارتش بود... کار اساسی من تحقق مصوب تحت زمامداری بختیار است. یعنی ارتش را وادار کنیم تمام تاسیسات مهم و حساس کشور مانند نفت، گمرکات، نیروگاهها، آب، سیستم بانکی و رسانههای گروهی را تحت رهبری بختیار به دست گیرد. اگر این کار شکست بخورد، یکراست به سوی شق بعدی یعنی کودتای نظامی خواهیم رفت. هایزر در طول ماموریت خود در تهران، غیرممکن بودن یک کودتای نظامی علیه انقلاب را عملا لمس کرد.»
برژینسکی در خاطرات خود میگوید: «هدف ماموریت هایزر این بود که به حفظ قدرت یک دولت غیرنظامی بعد از شاه کمک کند. من با دولت بختیار موافق بودم و آشکارا حمایت قاطع امریکا را از این دولت تاکید میکردم، اما همچنین اصرار داشتم که هایزر باید ارتش ایران را برای دست زدن به یک کودتا به دنبال سقوط احتمالی بختیار آماده نماید.»
«هایزر، بطور مکرر و تقریبا همه روزه با فرماندهان نظامی ایران و بیشتر با ارتشبد قرهباغی و سپهبد ربیعی در تماس بوده و سعی و تلاش بسیاری بهکار برد که ارتش را در پشت سر دکتر بختیار نگاه دارد.»
«آسوشیتدپرس: با توجه به اینکه شانس موفقیت بختیار روز به روز کمتر میشود، سخنگوی وزارت خارجه امریکا به ابزار حمایت ملایم از بختیار بسنده میکند.«وزارت خارجه امریکا اعلام کرد، هنوز دولت بختیار را به رسمیت میشناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد.»
در اینجا مشاهده میشود که امریکا کم کم دارد حمایت خود را از بختیار برمیدارد.«... فرستادهیی از سوی رییس جمهوری فرانسه خود را به نوفل لوشاتو رساند، تا واسطه رساندن پیام جیمی کارتر به امام خمینی باشد. کارتر میپنداشت با قبول پیشنهاد ژیسکاردستن مبنی بر دست شستن از حمایت شاه و ابلاغ تصمیمات کنفرانس گوادالوپ خواهد توانست رهبری انقلاب را به جانبداری از بختیار و فرصت دادن به او وادارد.»دیگر مطمئن شدهاند که بختیار هم نمیتواند کاری انجام دهد پس تصمیم میگیرند در دولت جدید جایی برای خود باز کنند و منافع خود را حفظ کنند.«کشور شوروی طی موضعگیری رسمی در مقابل دولت بختیار اعلام کرد که دولت بختیار حجابی پنهان برای نگه داشتن تصاعد دخالت امریکا در ایران است.»
سرانجام دولت بختیار
بختیار در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ متواری شد تا اینکه با قیافه مبدل از ایران خارج شد و از پاریس سردرآورد.«...آسوشیتدپرس از پاریس گزارش داده است که شاپور بختیار قصد دارد در جریان انتخابات مجلس خبرگان جبهه ملی غیرمذهبی را رهبری کند، بعد از اینکه بختیار به پاریس آمد قصد دارد که در آیندهیی نزدیک زندگی سیاسی خود را از سر بگیرد.»
«سرانجام نخستوزیر شاه در تابستان ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.»