آرم جمهوری اسلامی را چه کسی طراحی کرد؟

اگر گفت‌وگو را تمام نمي‌كردم و مي‌خواستم بيشتر با دكتر صحبت كنم، همان كاري را با من مي‌كرد كه چند دقيقه قبل با عكاس كرده بود: «ممنون كه تشريف آورديد، ولي از من عكس نيندازيد. چه لزومي دارد مردم چهرة مرا بشناسند؟» مدام يك جمله را تكرار مي‌كرد و اصرار داشت معني آن را بفهمم. «افراد فاني را به مسائل باقي و مقدس متصل نكنيد. اكراه دارم خودم را به اين مسائل سنجاق كنم. مردم چهرة مرا نبينند خيلي بهتر است. اين پرچم مقدس است. اگر فردا ضد انقلاب شدم چه؟ پس كاري به من
يکشنبه، 18 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرم جمهوری اسلامی را چه کسی طراحی کرد؟
آرم جمهوری اسلامی را چه کسی طراحی کرد؟
آرم جمهوری اسلامی را چه کسی طراحی کرد؟

گفت‌و‌گو با دكتر حميد نديمي طراح آرام جمهوري اسلامي ايران
اگر گفت‌وگو را تمام نمي‌كردم و مي‌خواستم بيشتر با دكتر صحبت كنم، همان كاري را با من مي‌كرد كه چند دقيقه قبل با عكاس كرده بود: «ممنون كه تشريف آورديد، ولي از من عكس نيندازيد. چه لزومي دارد مردم چهرة مرا بشناسند؟» مدام يك جمله را تكرار مي‌كرد و اصرار داشت معني آن را بفهمم. «افراد فاني را به مسائل باقي و مقدس متصل نكنيد. اكراه دارم خودم را به اين مسائل سنجاق كنم. مردم چهرة مرا نبينند خيلي بهتر است. اين پرچم مقدس است. اگر فردا ضد انقلاب شدم چه؟ پس كاري به من نداشته باشيد.» بعد به چشمانم خيره شد و گفت: «خودم را لوس نمي‌كنم. معني حرفم مي‌فهمي؟» سري تكان دادم كه يعني متوجه‌ام، ولي راضي نمي‌شد. باز پرسيد: «قصد لوس كردن خودم را ندارم. بفهميد كه چرا نمي‌خواهم نامي يا عكسي از من منتشر شود. متوجه مي‌شويد؟» اين بار با صداي رساتر پاسخ دادم: «بله، متوجه شدم. منظورتان را مي‌فهمم.» و اين جمله كمي او را آرام كرد.
دكتر حميد نديمي، با اين‌كه چهره‌اي كاملا جدي دارد اما صميميت را مي‌توان در نگاهش ديد. استاد معماري دانشگاه شهيد بهشتي است، متولد تهران است، چه سالي؟ نمي‌دانم. چون اصلاً تمايل نداشت دربارة خودش حرف بزند و زماني كه اين سؤالات را از او مي‌پرسيدم باز چهره‌اش درهم مي‌رفت كه اينها را براي چه مي‌پرسيد. در اينترنت هم جزء مقالات علمي نشاني از او نيست. فقط سايت دانشگاه شهيد بهشتي اطلاعات مختصري مي‌دهد. مثل اينكه دكتري معماري از انگلستان دارد و استاد درس نظريه و روش‌هاي طراحي است.
بعد از چندين بار پيگيري، قبول كرد چند جزوه درخصوص پرچم ايران در اختيار من بگذارد. وقتي وارد اتاق شدم. جزوة مؤسسة استاندارد در خصوص پرچم را به همراه صفحه كپي‌شده‌اي از مجلة پاسدار اسلام در اختيارم گذاشت كه يعني خوب اين هم آن چيزهايي كه قول داده بودم. چقدر تقلا كردم كه سر صحبت باز شود، با اين موضوعات كه «براي ما نسل سومي‌ها چقدر ضرورت دارد اين خاطرات را بشنويم» و اينكه «مي‌خواهم سؤالات متفاوتي بپرسم.» به هر حال دكتر نديمي، طراح آرم جمهوري‌اسلامي، قبول كرد، پس از 14 سال از آخرين گفت‌وگويش، با من به صحبت بنشيند. اين سومين باري است كه طراح آرم جمهوري اسلامي دربارة اثر ماندگارش حرف مي‌زند. يك بار در 1359 و فرداي روزي كه آرم به تنفيذ امام خميني (ره) رسيد، گفت‌وگوي خبري با روزنامة جمهوري اسلامي داشت. سه سال بعد، در مجلة پاسدار اسلام گفت‌وگوي بسيار مختصري انجام داد و حالا پس از گذر اين سال‌ها پذيرفته بود كه بار ديگر از احساسات خود درباره آرم جمهوري اسلامي بگويد. نديمي آرزوي طراحي چنين آرمي را در گذشته مي‌دانست: «قبل از انقلاب در جلسات دكتر شريعتي شركت مي‌كردم. ايدة چنين كاري را در اين جلسات و زماني كه تفسير سورة حديد مطرح بود به دست آوردم. علاقه داشتم براي جهان اسلام يك نشان درست كنم.» وقتي خاطرات آن دوران را مرور مي‌كرد، اشتياق عجيبي در چشمانش موج مي‌زد. گويي اينكه تمام آن روزها را از جلو چشم مي‌گذراند و بعد دربارة آنها سخن مي‌گفت: «وقتي حضرت امام (ره) فرمودند كه نشان شير و خورشيد بايد عوض شود و كشور به نشان جديدي نيازمند است، به صورت جدي ايده‌ام را پيگيري كردم و به مرور سياه‌مشق‌هاي قبلي پرداختم.»
دولت در آن سال‌ها، پس از صحبت امام (ره) ، مسابقه‌اي عمومي گذاشت كه هركس تمايل دارد طرح و نشان خود را ارسال كند. نديمي هم نسخه‌اي از طرح خود را براي دفتر نخست‌وزيري، كه برگزاركنندة مسابقه بود، فرستاد. اما طرح او پذيرفته نشد و طرحي كه در آن يك مشت گره‌كرده به همراه چند ستاره ديده مي‌شد، مورد قبول قرار گرفت. حتي اين طرح را بر روي برخي اسكناس‌ها چاپ كردند، ولي در نهايت با آن موافقت نشد. بعد از آن، به چندين طراح معروف سفارش دادند، ولي طرح آنها هم پذيرفته نشد.
«آقاي نديمي، طرح شما در شوراي انقلاب تصويب شده و حضرت امام هم آن را تنفيذ كرده‌اند.» اينها جملاتي است كه آقای هاشمي‌رفسنجاني، پس از تأييد و تنفيذ علامت مخصوص جمهوري اسلامي توسط امام(ره) در 19 ارديبهشت 1359، تلفني به نديمي گفت و ادامه ‌داد: «بهتر است خود شما روي طرح كل پرچم هم كاركنيد.»
وقتي از احساسش بعد از تلفن هاشمي‌رفسنجاني پرسيدم، نگاهش را به يك‌سو خيره كرد و آرام گفت: «ته دلم براي اين طرح حقانيتي قائل بودم. بنابراين از تماس آقاي هاشمي اصلاً تعجب نكردم. انتظار داشتم چنين اتفاقي بيفتد.» شانه‌هايش را بالا انداخت و بعد گفت: «من كه اصلاً اين‌كاره نبودم. اين طرح را بايد گرافيست‌هاي بزرگ مي‌كشيدند. كارِ من نيست. اين كاري خدايي است، به من ربطي ندارد.»
وقتي مي‌خواستم براي گفت‌وگو بروم، چند نفر از من خواستند كه اين سؤال را بپرسم كه آيا درست است اين آرم برگرفته از آرم گروه خاصي در هندوستان است. حتي عكاس هم كه دير رسيده بود بعد از گفت‌وگو گفت: «اي كاش زودتر مي‌رسيدم. دوست داشتم اين نكته را از او مي‌پرسيدي كه آيا ...» پاسخ دكتر نديمي و حال و هواي او حكايت از چيز ديگري داشت: «هلال‌هاي تعبيه‌شده در اين آرم از نقش مباركي ريشه مي‌گيرد كه حضرت رسول (ص) بارها با شمشير مباركشان به عنوان امضا بر روي شن‌ها ترسيم كرده‌اند. اين طرح پنج بخش دارد كه نشان‌دهندة پنج اصل دين است. اصل توحيد را در حكم عمود دو ساقة اصلي در ميان خود دارد. علاوه بر كلمة الله كه در تركيب اصلي آن ديده مي‌شود، لااله‌الاالله نيز در آن مستتر است. تقارن‌هاي اين آرم هم نشانة تعادل و توازن است.
بزرگ‌ترين و اصلي‌ترين ويژگي اين آرم همان بيان كلمة الله است كه قالب و محتوا را در خود جاي داده است. آرم به صورت كروي طراحي شد تا نشان‌دهندة پيام جهاني آن باشد.» در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است: «پرچم رسمي ايران به رنگ‌هاي سبز و سفيد و سرخ با علامت مخصوص جمهوري‌اسلامي و شعار "الله‌اكبر" است.» شوراي انقلاب هم خواسته بود دكتر نديمي كه آرم را طراحي كرده پرچم را هم طراحي كند. «خيلي كار سختي بود، چون آقاي هاشمي گفت بايد شعار الله‌اكبر در آن آورده شود، اين متن قانون اساسي است. با خودم فكر كردم چه چيزي بايد طراحي كرد كه آرم را تحت‌الشعاع قرار ندهد و رقيب آرم نشود. از شعار بودن الله‌اكبر، تكرار را اقتباس كردم و يازده الله‌اكبر در بالا و يازده الله‌اكبر در پايين طراحي شد.»
كمي مكث كرد و ادامه داد: «همه‌چيز اين انقلاب را خدا جور كرد. شما ببينيد يازده الله‌اكبر تعبيه كرديم كه مجموع آنها شد بيست‌ودو تا الله‌اكبر، يعني تاريخ پيروزي انقلاب اسلامي، 22/11/57، آن هم با شعار الله‌اكبر.» كاغذي را جلو ‌كشيد و با مداد يك الله‌اكبر متفاوت ترسيم كرد، «الله‌اكبرِ پرچم اول جور ديگري بود، همان شكلي كه در مناره‌ها و مساجد ديده مي‌شود. مثلاً اين نقش در مسجد گوهرشاد هم وجود دارد.» بعد زد زير خنده و گفت: «برخي قشريون از آرم حسينيه ارشاد خوششان نيامد و از دل آن اسم برخي خلفا را درآوردند. نمي‌دانم كدام شير پاك‌خورده‌اي گفت در الله‌اكبر ما عبارت (USA) ديده مي‌شود. بعد قرار شد شكل ديگري را طراحي كنيم، ولي من اولي را بيشتر دوست داشتم.»
وقتي ‌پرسيدم: « آرم شما را كه امام خميني (ره) تنفيذ كردند، به ديدارشان رفتيد؟» جوابي داد كه متوجه ‌شدم چرا تا امروز هيچ نام و نشاني از دكتر حميد نديمي نيست: «به انگيزة آرم نرفتم. چند سال بعد به حسينية جماران رفتم تا ايشان عقد من و همسرم را بخوانند.»

center

پرسيدم: «در آنجا گفتيد كه طراح آرم جمهوري اسلامي شما هستيد؟ در جواب گفت: «نه، ما براي مراسم ديگري رفته بوديم. چه دليلي داشت كه به امام (ره) بگويم آرم جمهوري‌اسلامي را من طراحي كرده‌ام؟»
براي شكستن سكوتي كه بيشتر ناشي از تعجب خودم بود، دنبال سؤال مي‌گشتم. در نهايت پرسيدم: «حادثة خاصي بوده كه از ديدن پرچم ايران بيش از اندازه خوشحال شويد؟» نديمي ابروهايش را درهم كشيد، مثل آدمي كه داشت به سرعت خاطراتش را مرور مي‌كرد و بعد گفت: «حادثه خاصي به ذهنم نمي‌رسد. هميشه از ديدن پرچم ايران يك احساس داشتم. براي من هم مثل همة مردم، اين پرچم عزيز و مقدس است.»
وقتي خواستم از خودش و احساساتش در مقام خالق پرچم جمهوري‌اسلامي بيشتر بگويد، فضاي گفت‌وگو به سمت ديگري رفت: «اكراه دارم خودم را به اين مسئله سنجاق كنم. هر چيزي كه باعث محدود شدن پرچم شود، خيانت است.»
با مطرح كردن نياز نسل سوم به آشنايي با خاطرات گذشته تلاش كردم كمي از مواضعش كوتاه بيايد و بيشتر درباره خودش بگويد، ولي كوتاه نمي‌آمد: «از نسل سوم و نسل‌هاي آينده خواهش مي‌كنم بگذارند تخيل مخاطب بيشتر كار كند. همة ما از حافظ تصوري رويايي داريم و با لذت غزليات او را مي‌خوانيم، چون حافظ در تخيل ماست. اگر مي‌گفتند آقاي فلاني كه اين خصوصيات را دارد همان شخص حافظ است، آيا آن تصور رويايي نمي‌شكست؟ خواهش مي‌كنم قداست برخي چيزها را مخدوش نكنيد. من مديون اين آرم هستم، نه اينكه آرم مديون من باشد. اين پرچم باعث شده كه من خيلي از كارها را انجام ندهم.»
صداي در كه آمد فهميدم عكاس مجله چه موقع بدي وارد ماجرا شده است. با احتياط گفتم: «عكاس مجله است. من گفتم بيايد.» با حرارت بيشتري خطاب به عكاس ادامه داد: «ممنون كه تشريف آورديد. شما مهمان من هستيد، ولي از من عكس نيندازيد. آقا، اين پرچم مقدس است. مردم آن را دوست دارند، روي تابوت شهدا مي‌كشند، چرا مي‌خواهيد عكس مرا چاپ كنيد؟ اگر فردا رفتم ضد انقلاب شدم چه؟ خواهش مي‌كنم ما آدم‌هاي فاني را به مسائل باقي و مقدس وصل نكنيد.»
از اينجا، سكوت من و عكاس بود و حرف‌هاي پرشور دكتر نديمي. حرف‌هايي كه سعي داشت در مقام استاد به ما بفهماند. دوست نداشت وقتي از پيش او مي‌رويم زير لب غرولند كنيم كه اي بابا اين چه آدمي بود. دوست داشت ما بفهميم كه چرا اين‌همه سال است كه هيچ نمي‌گويد: «خودم را لوس نمي‌كنم. خواهش مي‌كنم بفهميد كه چرا نمي‌خواهم مطرح شوم. اين پرچم متعلق به ملت است، متعلق به اسلام و امام زمان (عج) است.» من كه جرئت نكرده بودم ضبط‌صوت را هم از كيفم بيرون بياورم تا مبادا از انجام گفت‌وگو پشيمان شود، به‌سرعت كاغذهايم را جمع‌وجور كردم. نديمي هنوز با حرارت داشت دلايل سكوت خود را در سال‌هاي اخير مي‌گفت و من در ذهنم مرور مي‌كردم كه فقط بخشي از داستان اين پرچم مقدس را فهميده‌ام و اصل ماجرا در دل خالق آن مانده است. با اينكه دوست داشتم از جزئيات طراحي آرم و پرچم ايران بيشتر بدانم، نگران اين بودم كه همين مقدار از ماجرا را هم از دست بدهم. پس با انبوه سؤالات نپرسيده آمادة رفتن شدم. اگر گفت‌وگو را تمام نمي‌كردم و مي‌خواستم بيشتر با دكتر صحبت كنم، همان كاري را با من مي‌كرد كه چند دقيقه قبل با عكاس كرده بود.

منبع: ماهنامه سپیده دانایی شماره 10




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط