حضرت امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)روايت مى كند : نيازمندى به محضر پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) آمد و از حضرت درخواست كمك كرد ، پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود : آيا كسى هست كه وام بى بهره اى در دستش باشد ؟ مردى از انصار از عشيره بنى حُبلى برخاسته ، گفت : من چنين وامى را دارم ، حضرت فرمود : چهار ظرف خرما به اين نيازمند بپرداز .
حضرت امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)روايت مى كند : نيازمندى به محضر پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) آمد و از حضرت درخواست كمك كرد ، پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود : آيا كسى هست كه وام بى بهره اى در دستش باشد ؟ مردى از انصار از عشيره بنى حُبلى برخاسته ، گفت : من چنين وامى را دارم ، حضرت فرمود : چهار ظرف خرما به اين نيازمند بپرداز . آن مرد انصارى چهار ظرف خرما را پرداخت . مرد انصارى بعد از مدتى نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله) آمد و پرداخت وامش را از پيامبر (صلى الله عليه وآله) درخواست كرد ، حضرت فرمود : ان شاء اللّه در آينده پرداخت مى شود . پس از مدتى نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله) آمد ، حضرت باز هم فرمود : ان شاء اللّه در آينده پرداخت مى شود و چون بار سوم آمد حضرت فرمود : ان شاء اللّه در آينده پرداخت مى شود ، او به پيامبر (صلى الله عليه وآله) عرضه داشت : يا رسول اللّه ! اين ان شاء اللّه آينده را فراوان به من گفتى ! حضرت تبسم كرده ، فرمود : آيا مردى هست كه وام بى بهره در اختيارش باشد ؟ مردى برخاسته ، گفت : يا رسول اللّه ! در اختيار من هست ، فرمود : چه مقدار در اختيار دارى ؟ گفت : هر چه بخواهى ! فرمود : هشت ظرف به اين مرد بپرداز ، مرد انصارى گفت : فقط چهار ظرف طلبكارم ، حضرت فرمود : چهار ظرف ديگر هم براى تو.
خشم
مردى به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد: يا رسول الله ! چيزى به من بياموز تا خدا سودم بخشد و سخن را كوتاه بگير، شايد من آن را حفظ كنم ، فرمودند: خشم مگير، عرض كرد: يا رسول الله ! چيزى به من بياموز تا مرا سود دهد، و هر چقدر اين تقاضا را تكرار مى كرد، حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله به او مى فرمودند: خشم مگير.
امتياز
روايت شده ، رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در سفرى بود. براى طعام ، امر فرمود گوسفندى را ذبح نمايند. شخصى عرض كرد: يا رسول الله ! ذبح گوسفند به عهده من ، و ديگرى گفت كه پوست كندن آن با من ، و شخص ديگر گفت كه پختن آن با من . آن حضرت فرمود: جمع كردن هيزم هم با من باشد. گفتند: يا رسول الله ، ما هستيم و هيزم جمع مى كنيم . نياز به زحمت شما نيست . فرمود: اين را مى دانم ، ليكن خوش ندارم كه خود را بر شما امتيازى دهم . پس به درستى كه حق تعالى كراهت دارد از بنده اش كه ببيند او خود را بر دوستانش امتياز داده است. منبع:www.payambarazam.ir /ن
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.