اشعار نبوی (4)
روح مجرد
جامه سيه كرد كفر، نور محمد(ص) رسيد
طبل بقا كوفتند، ملك مخلد رسيد
روى زمين سبز شد، جيب دريد آسمان
بار دگر مه شكافت روح مجرد رسيد
گشت جهان پر شكر، بست سعادت كمر
خيز كه بار دگر، آن قمرين خد رسيد
دل چو سطرلاب شد، آيت هفت آسمان
شرح دل احمدى، هفت مجلد رسيد
چند كند زير خاك، صبر روانهاى پاك هين
ز لحد برجهيد، نصر مؤيد رسيد
دوش در استارگان، غلغله افتاده بود
كز سوى نيك اختران، اختر اسعد رسيد
عقل در آن غلغله، خواست كه پيدا شود
كودك هم كودك است، گرچه به ابجد رسيد
خيز كه دوران ماست، شاه جهان آن ماست
چون نظرش جان ماست، عمر مؤبد رسيد
رغم حسودان دين، كورى ديو لعين
كحل دل و ديده در چشم مرمد رسيد
از پى نامحرمان، قفل زدم بر دهان
خيز بگو مطربا، عشرت سرمد رسيد
حضرت محمد (ص)
گزينم قرآن است و دين محمد(ص)
همين بود ازيرا گزين محمد(ص)
يقينم كه من هر دوان را بورزم
يقينم شود چون يقين محمد(ص)
كليد بهشت و دليل نعيم
حصار حصين كيست؟ دين محمد (ص)
منبع:www.payambarazam.ir
/ن