کارنامه عملی وهابیت (2)
۷. تخریب قبور طائف و مکه:
۸. تخریب قبور ائمه بقیع علیهمالسلام :
ضریح فولادى ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته و به مدینه حمل شده بود، از روى قبر حضرت امام حسن مجتبى، امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهمالسلام برداشته و بردند. قبور عباس عموى پیامبر و فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین را که با قبور چهار امام همام، در زیر یک قبه بودند نیز ویران کردند(2). هم چنین زادگاه امام حسن و امام حسین در مدینه، قبور شهداى بدر و نیز بیت الاحزانى را که حضرت على علیهالسلام براى حضرت زهرا علیهاالسلام ساخته بود، ویران کردند(3).
۹. قتل عام مردم طایف:
زینى دحلان مفتى مکه مکرّمه مىنویسد:
ولمّا ملکوا الطائف فی ذى القعده سنه ۱۲۱۷ ألف ومائتین وسبعه عشر قتلوا الکبیر والصغیر والمأمور والآمر ولم ینج إلاّ من طال عمره، وکانوا یذبحون الصغیر على صدر أمّه ونهبوا الأموال وسبّوا النساء(4)؛ هنگامى که وهّابیّان در سال ۱۲۱۷ هجرى طایف را به تصرّف خود درآورند، کوچک و بزرگ، رئیس و کارمند، همه و همه را قتل عام کردند. جز سالخوردگان کسى از دست آنان خلاصى نیافت، آنان کودک شیرخواره را در آغوش مادر سر بریدند و اموال مردم را غارت کردند و زنان را به اسارت در آوردند.
جَبَرْتى(5) موّرخ حنفى مىنویسد: فی أواخر سنه ۱۲۱۷ ه. أغار الوهّابیّون على الحجاز، فلما قاربوا الطائف خرج إلیهم الشریف غالب فهزموه، فرجع إلى الطائف وأحرقت داره وهرب إلى مکه، فحاربوا الطائف ثلاثه أیام حتّى دخلوها عنوه، وقتلوا الرجال وأسروا النساء والأطفال، وهذا دأبهم فى من یحاربهم، وهدموا قبه ابن عباس فى الطائف(6)؛ در اواخر سال ۱۲۷۱، وهّابیّان به حجاز یورش بردند و هنگامى که نزدیک طایف شدند شریف غالب، حاکم طایف، براى مقابله با آنان به بیرون طایف رفت، ولى او را شکست دادند و او به داخل شهر بازگشت. خانه او را آتش زدند و او بهسوى مکه فرار کرد و پس از آن به مدّت سه روز با مردم طایف جنگیدند و مردان آنان را کشتند و زنان و کودکان را به اسارت گرفتند.
روش وهّابیّان همهجا این چنین بود و در طایف، قبر ابن عباس را (که محل زیارت عموم بود) ویران کردند.
جمیل صدقى زهاوى، از علماى اهل سنّت عراق در حمله وهّابیان به طایف مىنویسد:
از زشت ترین کارهاى وهّابیان در سال ۱۲۱۷، قتل عام مردم طایف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، کودک شیرخوار را در آغوش مادر سر بریدند، جمعى را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، کشتند و حتّى گروهى را که در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند و کتابها را که در میان آنها تعدادى قرآن و نسخههایى از صحیح بخارى و صحیح مسلم و دیگر کتابهاى حدیثى و فقهى نیز بود، در کوچه و بازار افکنده و آنها را پایمال کردند(7). وهّابیان پس از قتل عام مردم طایف طى نامهاى، علماى مکه را به آیین خود دعوت کردند، آنان در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه وهّابیان پاسخ بگویند که ناگهان جمعى از ستم دیدگان طایف داخل مسجدالحرام شدند و آن چه بر آنان گذشته بود بیان داشتند، مردم سخت به وحشت افتادند، گویا که قیامت برپا شده است.
آن گاه علما و مفتیان مذاهب چهارگانه اهل سنّت از مکه مکرّمه و دیگر بلاد اسلامى که براى اداى مناسک حج آمده بودند، به کفر وهّابیان حکم کردند و بر امیر مکّه واجب دانستند تا با آنان به مقابله برخیزد و فتوا دادند که بر مسلمانان واجب است تا در این جهاد شرکت نمایند و در صورت کشته شدن شهید خواهند بود(8).
۱۰. کشتار عمومى علماى اهل سنّت:
براى تحقّق بخشیدن به این آرزو ناگزیر هستیم که عالمان اهل سنّت را که مدّعى پیروى از سنّت سنیّه نبویّه و شریعت شریفه محمّدیّه هستند، از روى زمین برداریم.
و به عبارت دیگر، مشرکانى که خود را به عنوان علماى اهل سنّت قلمداد مىکنند از دم شمشیر بگذرانیم به ویژه علماى سرشناس و مورد توجّه را، زیرا تا اینها زندهاند همکیشان ما روى خوشى نخواهند دید، از این رهگذر باید نخست کسانى را که به عنوان عالم خودنمایى مىکنند ریشهکن نموده، سپس بغداد را تصرّف کرد(10). در جاى دیگرى مىنویسد:
سعود بن عبد العزیز در سال ۱۲۱۸ به هنگام تسلّط بر مکه مکرّمه، بسیارى از دانشمندان اهل سنّت را بىدلیل به شهادت رساند و بسیارى از اعیان و اشراف را بدون هیچ اتّهامى به دار آویخت و هر کس را که در اعتقادات مذهبى ثبات قدم نشان مىداد به انواع شکنجهها تهدید کرد و آن گاه منادیانى فرستاد که در کوچه و بازار بانگ زدند: ادخلوا فی دین سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود؛ هان اى مردمان! به دین سعود داخل شوید و در زیر سایه گستردهاش مأوا گزینید!(11).
۱۱. قطع مناسبات تجارى با کشورهاى غیر وهابى:
وقد بلغ تعصّب الوهّابیّین إلى حدّ حملهم على قطع العلاقات التجاریّه مع غیرهم، وکانت التجاره إلى عام ۱۲۶۹ ه مع الشام والعراق محرمه(12)؛ تعصّب وهّابیّان به جایى رسید که تجّار عربستانى را وادار به قطع مناسبات تجارى با کشورهاى غیر وهّابى کردند که تا سال ۱۲۶۹ تجارت با کشور سوریه و عراق از این جهت که وهّابى نبودند، حرام بود.
ابن بشر تاریخ نگار وهّابى مىنویسد:
وکانوا إذا وجدوا تاجراً فی طریق یحمل متاعاً إلى المشرکین صادروا ماله(13)؛ وهّابیّان اگر مشاهده مىکردند که بازرگانى، کالایى را به کشورهاى مشرکین (یعنى غیر وهّابى) حمل مىکند، آن را مصادره مىکردند.
۱۲. کشتار حجاج بیت اللّه الحرام:
در سال ۱۳۴۱ وهّابیّان با حجاج یمنى که خلع سلاح بودند و هیچگونه دفاعى به همراه نداشتند، رو به رو شدند. آنان ابتدا به حجاج امان دادند؛ ولى وقتى در بالاى کوه قرار گرفتند و حجاج یمنى در پایین قرار داشتند، دهانه توپها را به سوى آنان گرفته و تنها دو نفر جان سالم به در بردند که جریان کشتار وحشیانه را به آگاهى مردم رساندند(14).
ب: قتل عام حجاج مصرى در منى:
در سال ۱۳۴۴ وهّابیان برخى از اعمال حاجیان مصرى در منى را حرام دانستند و عدّهاى از آنها را کشتند(15).
ج: کشتار حجاج ایرانى:
عمّال وهّابى رژیم آل سعود در چهارم ذى الحجه ۱۴۰۷ ق (۹ مرداد ۱۳۶۶ ش) هزاران نفر از حجاج بیت اللّه الحرام را به جرم سر دادن فریاد برائت از مشرکین در مکه به خاک و خون کشیدند و حتى آخوندهاى دربارى آنان، فریاد مىزدند و مىگفتند: «اقتل المجوس اقتل المشرکین»؛ مجوس و مشرکین را بکشید. یکى از شاهدان عینى این واقعه تلخ را این چنین نقل مىکند:
با چشم خود دیدم که سعودىهاى کثیف، بىشرمانه و بىرحمانه با عصاى معلولین با دو دست محکم به صورت زنها مىکوبیدند و نقش بر زمین مىکردند. اى کاش به زدن تنها قانع بودند. وقتى خانمى بر روى زمین مىغلطید، نفر بعدى با هر وسیلهاى که در دست داشت به مغز نیمه جان او مىکوبید تا از دنیا برود(16).
د: حمله وهابیان افراطى به حجاج بحرینى:
در مهر ماه ۱۳۸۶ گروهى از وهّابیان تندرو با کمین در کوچههاى اطراف مسجدالحرام پس از مشاهده مینى بوس شیعیان بحرینى با خرده شیشههاى تیز و برنده به سوى حجاج شیعه یورش بردند و اقدام به فحاشى و به زبان آوردن القابى چون شیعیان سگ صفت کافر و دهها فحش دیگر کردند(17).
۱۳. کشتار مردم بى دفاع اردن:
۱۴. کشتار عزاداران امام موسى کاظم علیهالسلام :
۱۵. جنایتهاى طالبان وهابى در افغانستان:
در سنگچارک و بامیان و یروان و کاپیسا، شکم بانوان حامله شیعه را پاره مىکردند و جنین آنان را بیرون کشیده و سر مىبریدند(19). در عاشوراى ۱۲۶۷ شیعیان قندهار در حسینیهها سرگرم عزادارى بودند که ناگهان وهّابیان جنایتکار با اسلحه هجوم آوردند و عدّه فراوانى از شیعیان بىدفاع را به فجیعترین وضع به قتل رساندند(20).
۱۶. وهابیت و انفجار در اهواز:
۱۷. انفجار بزرگ در مسجد تاریخى براثا:
18. انفجار حرم عسکریین:
۱۳ ژوئن ۱۲۰۷، (۲۳/۳/۱۳۸۶)، انفجار منارههاى عسکرین به دست وهّابیّان برگ دیگرى از جنایت وهّابیّت تکفیرى را رقم زد.
حدود ساعت ۹ صبح بر اثر وقوع چندین انفجار مهیب، دو مناره حرم عسکریین منفجر و تخریب شد. در انفجار نخست گلدسته طلایى سمت چپ و در انفجار دوم گلدسته سمت راست این حرم منفجر گردید.
همچنین در این اقدام تروریستى ، سقف سرداب غیبت حضرت ولى عصر(عج) نیز به کلى فرو ریخت(23).
پی نوشت:
(1) مقدمه علامه دوانى بر کتاب فرقه وهابى، ص ۵۵.
(2) مقدمه دوانى بر کتاب فرقه وهابى، ص ۵۶.
(3) پایگاه اطلاع رسانى مرکز اسناد انقلاب اسلامى، www.irdc.ir
(4) الدرر السنیّه، ص ۴۵.
(5) وى عبد الرحمان بن حسن بن ابراهیم مصرى حنفى، متوفّاى ۱۲۳۷ مىباشد.
(6) عجائب الآثار، ج ۲، ص ۵۵۴ و غالب محمّد أدیب در: أخبار الحجاز ونجد فى تاریخ الجبرتى، ص ۹۳.
(7) «ومن أعظم قبائح الوهابیّه اتّباع ابن عبد الوهّاب، قتلهم الناس حین دخلوا الطائف قتلاً عامّا حتّى استأصلوا الکبیر والصغیر، وأودّوا بالمأمور والأمیر، والشریف والوضیع، وصاروا یذبحون على صدر الأم طفلَها الرضیع، ووجدوا جماعه یتدارسون القرآن فقتلوهم عن آخرهم، ولمّا أبادوا من فی البیوت جمیعا خرجوا إلى الحوانیت والمساجد وقتلوا من فیها وقتلوا الرجل فی المسجد وهو راکع أو ساجد، حتّى أفنوا المسلمین فی ذلک البلد ولم یبق فیه إلاّ قدر نیف وعشرین رجلاً تمنعوا فی بیت الفتنى بالرصاص أن یصلوهم وجماعه فی بیت الفعر قدر المائتین وسبعین قاتلوهم یومهم ثم قاتلوهم فی الیوم الثانى والثالث حتّى راسلوهم بالأمان مکرا وخدیعه فلمّا دخلوا علیهم وأخذوا منهم السلاح قتلوهم جمیعا، وأخرجوا غیرهم أیضا بالأمان والعهود إلى وادی (وج) وترکوهم هنالک فی البرد والثلج حفاه عراه مکشوفی السوآت، هم ونساوءهم من مخدرات المسلمین ونهبوا الأموال والنقود والأثاث، وطرحوا الکتب على البطاح وفی الأزقه والأسواق تعصف بها الریاح، وکان فیها کثیر من المصاحف ومن نسخ البخارى ومسلم وبقیه کتب الحدیث والفقه وغیر ذلک، تبلغ الوفا موءلفه فمکثت هذه الکتب أیّاما وهم یطوءونها بأرجلهم ولا یستطیع أحد أن یرفع منها ورقه، ثم أخربوا البیوت وجعلوها قاعا صفصفا وکان ذلک سنه ۱۲۱۷.» الفجر الصادق، ص ۲۲.
(8) سیف الجبر المسلول على الأعداء، ص ۲.
(9) تاریخ وهّابیان، ۳۳.
در چاپ مصر این چنین آمده: «ها أنا ذا آمر حامیه، فأستطیع الآن أن أفصح عمّا أضمره فی خلدى إنّ هدفی من حشد هذا الجیش هو أن أنطلق من دار الخلافه ـ وهی الدرعیّه ونجد ـ بجحفل أشوس لا یقهر، فأحتلّ جمیع الدیار والقفار وأعلّم الناس الأحکام والشرائع، وأضمّ بغداد وبجمیع توابعها إلیّ فتنعم فی ظلّ العدل الذى نتصف به». تاریخ الوهّابیّه، ص ۵۴.
(10) تاریخ وهّابیان، ۳۳.
در چاپ مصر این چنین آمده: ولاجل تحقیق هذا الأمل فلابدّ من أن نجتثّ دابر علماء العامّه الذین یدّعون أنّهم یتّبعون السنّه النبویّه السنیّه والشریعه المحمّدیّه العلیّه وبعباره أخرى: نستأصل شأفه المشرکین الذین یسمّون أنفسهم باسم علماء أهل السنّه ولا سیّما من یشار إلیه بالبنان منهم.
إذ ما دام هؤلاء فی قید الحیاه فسوف لا یروق لأتباعنا بلغه من العیش، فلذا ینبغی أن نبید من یظهر بعنوان عالم أولاً، ثمّ نحتلّ بغداد ثانیا. تاریخ الوهّابیّه، ص ۵۵، ط. الهدف للإعلام والنشر ـ قاهره سال ۲۰۰۳ م.
(11) تاریخ وهابیان، ص ۷۴.
عبارت چاپ مصر این چنین است: قتل سعود الوخیم العاقبه کثیرا من علماء العامّه بدون ذنب وأعدم شنقا کثیرا من الأعیان والأشراف دون أیّ تهمه، وهدّد بأنواع العذاب کلّ من یبدی تمسّکا بما علیه من عقائد دینیّه وحینئذ أرسل رجالاً ینادون بغایه الوقاحه فی الأزقّه والأسواق بأعلى أصواتهم «ادخلوا فی دین سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود» وبهذا النداء المسعور دعوا الناس عملاً إلى اعتناق دین محمّد بن عبد الوهّاب. تاریخ الوهّابیّه، ص ۹۵.
(12) تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۰۵ .
(13) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج ۱، ص ۱۲۲ .
(14) salaf.blogfa.com
(15) salaf.blogfa.com
(16) روزنامه جمهورى اسلامى ایران، ۱۶ آذر ۱۳۶۶، خاطرات سیدرضا موسوى کاظمى محمدى از نایین.
(17) www.shia-news.com
(18) www.salaf.blogfa.com
(19) www.salaf.blogfa.com
(20) محمد سلطان الواعظین، شبهاى پیشاور، ج ۱، تحقیق: عبدالرضا درایتى، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، پایى. ۱۳۸۵، ص ۳۴۶.
(21) www.aftabnews.ir
(22) روزنامه ایران، ۱۹ فروردین ۱۳۸۵، صفحه بین الملل.
(23) ر.ک: خبرگزارى مهر ۱۳/۳/۸۶؛ روزنامه کیهان، ۲۴ خرداد ۱۳۸۶، ۲۸ جمادى الأوّل ۱۴۲۸، ۱۴ ژوئن ۱۲۰۷، سایت مجمع جهانى محبین اهلالبیت ۲۳ خرداد ۱۳۸۶.
/خ