تحليلي بر سيره ارتباطات ميان فردي پيامبراكرم(ص) (2)
جايگاه ارتباطات ميان فردي در سيره پيامبر(ص)
1ـ اهميت ابزارهاي ارتباطي: چشم و گوش به عنوان دو ابزار مهم ارتباطي در انديشه پيامبر(ص) به اندازهاي اهميت دارند كه حضرت آن دو يعني گوش شنوا و چشم بينا را ميراث خويش براي امت تلقي ميكند.(1) البته در سيره پيامبر(ص)، شنيدن برگفتن اولويت داشته و پيامبر(ص) بيش از آن كه بگويد ميشنيد، به گونهاي كه نابخردان همين امر را مايه طعن پيامبر(ص) قرار داده و وي را «گوش» ناميدند. خداوند متعال در پاسخ آنها، وي را «اذن خير» مينامد.
از آنان كساني هستند كه پيامبر را مي آزارند و ميگويند: او [سراپا] گوش است ـ شنواي سخن هر كسي است ـ بگو: گوش نيكوست براي شما، به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور ميدارد. و رحمتي است براي كساني از شما كه ايمان آوردهاند.(2)
2ـ روند صعودي ارتباط اجتماعي: انزواي پيامبر(ص) و اعتكاف در غار واشتغال به عبادت كه حاكي از ارتباط با خالق و خويشتن است، قبل از رسالت بيشتر از دوران رسالت بود. مدت روزه گرفتن پيامبر(ص) نيز به عنوان نماد ارتباط با خويشتن و خالق، طي دوران رسالت روند نزولي را طي كرد. امام صادق ميفرمايند:
در اوايل بعثت، رسول خدا(ص) هر روز روزه ميگرفتند، به گونهاي كه مردم ميگفتند: ديگر افطار نميكند. سپس يك روز در ميان روزه گرفتند كه اين روزه حضرت داود ميباشد، بعد آن را هم ترك فرمود و در ايام البيض، سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه، روزه ميگرفت، سپس اين را هم ترك فرمود و اين سه روز را بين دهههاي ماه تقسيم فرمود، يكي را در پنجشنبه دهه سوم ميگرفت. تا آن زمان كه زنده بود، حضرتش اين گونه عمل فرمود.(3)
3ـ تغيير موج ارتباط: پيامبر(ص) در موارد زيادي ارتباط با خدا را به خاطر ارتباط با خلق خدا قطع ميفرمود. البته تأمل در اين مهم، نشان ميدهد كه اين قطع ارتباط نيز در راستاي رضايت خداوند و گونه ديگري از ارتباط با خداست، پس پيامبر(ص) موج عوض ميكرد و در واقع اتصال با يكي به مفهوم قطع ارتباط با ديگري نبود. براي نمونه:
الف) پيامبر(ص) اگر حاجتمندي منتظر وي بود، براي رفع نياز آن مؤمن، نماز خويش را كوتاه ميكرد.
هرگاه كسي نزد پيامبر(ص) ميآمد و آن حضرت مشغول نماز بود، آن شخص كنار پيامبر(ص) مينشست، پيامبر(ص) به خاطر او نمازش را كوتاه ميكرد، رو به او نموده و ميفرمود: آيا حاجتي داري؟ بعد از آن كه حاجت او را برآورده مينمود، باز به نماز ميايستاد.(4)
ب) پيامبر(ص) در حال نماز جماعت هرگاه صداي گريه كودكي را ميشنيد، براي اين كه مادرش از نماز فارغ گشته و به وي رسيدگي كند نماز را كوتاه ميكرد. امام باقر(ع) فرمودند:
هرگاه رسول خدا(ص) هنگام نماز، صداي گريه طفلي را مي شنيد، نمازش را كوتاه ميكرد تا مادرش به او رسيدگي نمايد.(5)
تأمل در اين سيره نشان ميدهد كه رفتار پيامبر(ص) چه تأثير مثبتي بر كودك و مادر كودك برجاي ميگذارد. برخي از كودكان با همين رفتار نشاني مي يافتند و در دوران جواني با شنيدن اين كه وي همان كسي است كه در دوران طفوليت، پيامبر(ص) نماز خويش را به خاطر گريه او كوتاه ساخت، تجديد هويت مييافت.
ج) پيامبر(ص) در روزهاي باراني براي ايجاد ارتباط مثبت با خلق خدا، نماز خويش را كوتاه ميكردند. امام صادق(ع) فرمودند:
رسول خدا(ص) در شبهاي باراني، نماز مغرب را به عقب ميانداخت و در خواندن نماز عشاء عجله ميفرمود و هر دو را با هم ميخواند و ميفرمود: آن كسي كه به ديگران رحم نكند، به او رحم نخواهد شد.(6)
4ـ گسترش حوزه عمومي: رسول خدا(ص) در راستاي بهبود شرايط و زمينههاي ساختاري ارتباط مؤثر تلاش ميكردند. آن حضرت ميكوشيد تا «حوزه عمومي» گسترش يافته و ارتباطات متوازن در جامعه افزايش پيدا كند، حتي براي كساني كه دسترسي به ارتباط مستقيم نداشتند زمينههاي ارتباط غير مستقيم را فراهم كرده و ميفرمود:
ميبايست كه حضار به گوش افراد غايب برسانند و نياز و حاجت اشخاصي كه به من دسترسي ندارند را به من ابلاغ نمايند و آگاه باشيد هر كس كه نياز شخص ناتواني را نزد سلطاني بازگو كند، خداوند نيز قدمهاي او را در روز قيامت محكم و استوار ميسازد.(7)
ساختار ارتباطات ميان فردي پيامبر(ص)
تمهيدات ساختاري در سيره پيامبر(ص)
ـ پيامبر(ص) از عواملي كه ممكن است در كنش ارتباطي پارازيت (مزاحمت) ايجاد كند پرهيز ميكرد. پيامبر(ص) «از آن روزي كه خدا خلقش كرده، بوي بدي از وي به مشام نرسيده است».(8) پيامبر(ص) از همه گونه غذاي در دسترس ميل ميفرمود، اما از خوردن غذاهايي كه دهان را بد بو ميكند ابا داشت. با اين كه پيامبر(ص) خوردن پياز و سير را مفيد ميدانست، اما از خوردن آن به هنگام حضور در محافل عمومي پرهيز داشت و به اصحاب خويش توصيه ميفرمود: «كسي پياز، سير يا تره بخورد به مسجد وارد نشود». (9) پيامبر وقتي مشاهده نمود بوي بد مردم جريان ارتباطي در مسجد را مخدوش ميكند براي ايام عيد و جمعه شستوشوي مقدس يعني «غسل» را ترغيب و تشويق فرمود و براي آن ثواب قائل شد. امام صادق فرمودند:
علت تشريع غسل جمعه اين بود كه انصار در همه هفته به كار شتران آبكش و ساير حيوانات خود سرگرم بودند، وقتي روز جمعه ميشد، بي آن كه بدن خويش را بشويند، وارد مسجد ميشدند و مردم از بوي بدن آنها ناراحت ميشدند. به همين خاطر رسول خدا(ص) دستور داد كه در روز جمعه غسل نمايند. (10)
غسل روز عيد فطر و شبهاي ماه رمضان كه مردم در مسجد تجمع دارند استحباب دارد. (11)
ـ پيامبر(ص) خود را به تجهيزاتي كه فرايند ارتباط را بهبود ميبخشد مجهز ميساخت؛ از اين رو «بيشتر لباسهاي پيامبر، سفيد رنگ بود و براي روز جمعه لباس ويژه داشت». (12) پيامبر(ص) علاوه بر خود به ديگران نيز توصيه ميكرد لباس سفيد بپوشند. (13)
علاوه بر رنگ لباس پيامبر به ساختار لباس يعني تناسب آن نسبت به بدن خويش نيز توجه داشت. پيامبر(ص) قبايي حرير داشت كه وقتي ميپوشيد رنگ سبز آن با سپيدي صورت آن حضرت زيبا جلوه ميكرد. (14) رسول خدا(ص) عبايي سياه رنگ داشت كه آن را بخشيد. ام سلمه گفت: پدر و مادرم به فدايت! آن عبا چه شد؟ پيامبر(ص) فرمودند: آن را بخشيدم. ام سلمه گفت: چيزي زيباتر از سپيدي شما در سياهي آن عبا نديده بودم.(15) يعني سپيدي پيامبر(ص) با سياهي عبا كه ساختار اين تركيب تناسب و زيبايي ويژه ايجاد ميكرد.
پيامبر(ص) نه تنها هيچگاه بوي بد نداشت، بلكه همواره معطر بود. امام صادق(ص) ميفرمايند:
رسول خدا(ص) عطرداني داشت كه بلافاصله بعداز هر وضو، آن را به دست گرفته و خود را عطرآگين ميكرد. در نتيجه هنگامي كه از خانه خارج ميشد، بوي عطر در گذرگاه آن حضرت ميپيچيد.(16)
امام صادق همچنين فرمودند: «رسول خدا(ص) بيشتر از مقداري كه براي خوراك خرج مينمود، پول براي عطر ميداد».(17) پيامبر به شانه زدن سر و محاسن تقّيد داشت. همواره مسواك ميزد و بر ديگران نيز، به ويژه جهت شركت در مجامع، توصيه اكيد داشت.(18)
ـ پيامبر(ص) نه تنها از مردم گريزپاي نبود بلكه خود را در معرض ارتباط قرار ميداد. آيا هرگز تأمل كردهايد كه چرا مسير رفت و برگشت پيامبر(ص) همواره متفاوت بود؟
سكوني روايت ميكند: «پيامبر(ص) هرگاه براي نماز عيد از راهي ميرفتند، هنگام بازگشت از راه ديگري بر ميگشتند».(19) البته اين امر يك اتفاق نبود بلكه «سيره» و روش پيامبر همين بود. موسي بن بزيع ميگويد: به امام رضا گفتم: فدايت شوم! مردم ميگويند هرگاه رسول خدا(ص) از راهي عبور ميكرد، هنگام مراجعت از راه ديگري باز ميگشت، آيا اين مطلب درست است؟ امام فرمودند: «آري! همين گونه است، من هم خيلي وقتها همين كار را ميكنم، اين كار سودمندتري است».(20)
پيامبر(ص) بااين منش رفتاري، خويش را به عدالت در معرض ارتباطات ميان فردي قرار ميداد و نميخواست ساكنان مسير ويژهاي از امتياز ارتباط با پيامبر(ص) برخوردار باشند. جالب اين كه پيامبر(ص) نه تنها مسير رفت و برگشت را تغيير ميداد، بلكه «كلاً آن حضرت در رفتن به سوي مصلي درازترين راه و در بازگشت كوتاهترين راه را انتخاب مينمود». (21) به نظر ميرسد پيامبر(ص) در مسير رفت باايجاد ارتباطات چهره به چهره مردم را براي شركت در مناسك جذب ميكرد و در بازگشت چنين انگيزهاي وجود نداشت.
پی نوشتها :
* عضو هيأت علمي دانشگاه باقرالعلوم (ع)
1. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار (بيروت: الوفاء، 1404 ق) ج 83، ص 130.
2. توبه (9) آيه 69.
3. محمد بن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه (قم: چاپ اول، موسسه آل البيت، 1409 ق) ج 10، ص 423.
4. محمد حسين طباطبايي، سنن النبي، ترجمه عباس عزيزي (تهران: انتشارات صلاه، 1385) ص 307.
5. محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 85، ص 42.
6. محمد بن حسن طوسي، تهذيب الاحكام في شرح المقنعه (تهران: چاپ چهارم، دارالكتب الاسلاميه، 1365) ج 2، ص 32.
7. محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 16، ص 148.
8. ابن شهر آشوب مازندراني، مناقب آل ابي طالب (قم: چاپ اول، انتشارات علوم، 1379 ق) ج 1، ص 123.
9. ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل (قم: موسسه آل البيت، 1408 ق) ج 3، ص 377.
10. شيخ صدوق، علل الشرايع (قم: مكتبه داوري، بيتا) ج 1، ص 285.
11. سيد بن طاوس، اقبال الاعمال (تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1367) ص 279.
12. محمدباقر مجلسي، پيشين، ج 16، ص 226.
13. ميرزا حسين نوري طبرسي، پيشين، ج 2، ص 223.
14. محمد حسين طباطبايي، پيشين، ص 167.
15. همان.
16. محمد بن محمد بن يعقوب كليني، الكافي (تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1365) ج 4، ص 43.
17. محمدابن حسن حر عاملي، همان، ج 6، ص 512.
18. محمد ابن يعقوب کليني، همان، ج 6، ص 505 – 495.
19. شيخ صدوق، کتاب من لايحضره الفقيه (قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1413 ق) ج 1، ص 511.
20. كليني، پيشين، ج 5، ص 314.
21. ابن ابي جمهور احسائي، عوالي اللئالي (قم: انتشارات سيدالشهداء، 1405 ق) ج 2، ص 221.
منبع: فصلنامه تخصصي تاريخ اسلام شماره 37
ادامه دارد...
/ج