آرامش در خانواده از نگاه اسلام

خانواده محل رشد و تعالی افراد یک جامعه است اگر جامعه بسته به افرادش است افراد نیز وابسته به خانواده خویشند مکتبی که به خانواده بها می دهد و برای آن ارزشهای ویژه ای قائل است وتمام سعیش آن است که خانواده محل امن وآرامش برای افراد باشد بدون شک مکتبی است که خانواده در آن جایگاه ممتازی دارد واسلام چنین مکتبی است اسلام که
دوشنبه، 4 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرامش در خانواده از نگاه اسلام

آرامش در خانواده از نگاه اسلام
آرامش در خانواده از نگاه اسلام


 

نویسنده : محمد ثناگویی
منبع:اختصاصی راسخون



 

آرامش در خانواده از نگاه اسلام

چکیده
 

خانواده محل رشد و تعالی افراد یک جامعه است اگر جامعه بسته به افرادش است افراد نیز وابسته به خانواده خویشند مکتبی که به خانواده بها می دهد و برای آن ارزشهای ویژه ای قائل است وتمام سعیش آن است که خانواده محل امن وآرامش برای افراد باشد بدون شک مکتبی است که خانواده در آن جایگاه ممتازی دارد واسلام چنین مکتبی است اسلام که 1400و اندی سال پیش ظهور پیدا نمود احکام ودستوراتی را برای خانواده پیشنهاد می کند که حتی امروز هم قابل اجرا ومفید است .این مقاله از آن جهت که آرامش اصل بنیان خانواده است به این موضوع مهم از دیدگاه اسلام پرداخته ودر صدد است مشکلات بر هم زدن آرامش خانواده ها و حل و رفع آنها را مورد بحث قرار دهد.
کلید واژه ها:
اسلام ،خانواده ،فطرت ،آرامش

مقدمه
 

چرایی نظر اسلام درباره خانواده
 

اسلام مجموعه احکام، اعتقادات واخلاقیاتی است که از جانب پروردگار عالم به عنوان آخرین وکاملترین ادیان برای بشریت تشریع شده است .اسلام مانند مسیحیت یا ادیان دیگر نیست که تاریخ مصرف آن گذشته باشد و انسانها برای تداوم وثبات زندگی خود بخواهند به عقل خود رجوع کنند گرچه عقل بشری جایگاه ویژه ای در اسلام دارد اما ظرفیت آن محدود می باشد احکام ودستورات الهی دو دسته هستند دسته ای که عقل انسانی توان یافتن دلیل و علت آن را ندارد مانند اینکه نماز صبح دور کعت است ویا مناسک واعمال حج .ودسته دیگر احکامی که مصلحت آن را عقل درک می کند مثلا پرداخت زکات وخمس که مصلحتش به سود جامعه مسلمین می باشد .در این راستا اگر کسی آشنا به دین مبین اسلام البته با قرائت تشیع باشد خواهد دید که این دین برای تمام ابعاد زندگی انسان دستورات و احکامی صادر نموده از قبل از تولد یک انسان تا زمان مرگ وحتی پس از آن برای او دستورات وآدابی را معین کرده است .سئوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود آنکه اسلام دینی است که در حدود 1400 سال پیش در سرزمین حجاز و در قومی مانند قوم عرب که بی سواد و بی تمدن ظهور نموده ولذا هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ جغرافیایی نمی تواند دستوراتش برای ما و زمان ما قابل اجرا باشد بنابراین بهتر است مانند مسیحیت اسلام را منحصر در مسجد کنیم و خود قوانین و دستورات جدیدی را بر طبق زمان و عقل عرفی خویش صادر نماییم .در نظر اول شاید سئوال کننده خود را محق بداند وهرگونه پاسخ به این سئوال را توجیهی بیش نداند اما اگر با تقکر وتدبر بیشتر به سئوال وجواب آن دقت کنیم سئوال را بی پایه وبی اساس خواهیم دید زیرا اولا قرآن کتاب مسلمانها هیچ گونه تحریفی نشده و این مطلب با دلیل وبرهان اثبات شده است ثانیا روایات واحادیث مجعول و غیر مجعول توسط دوعلم درایه و رجال مشخص شده واساتید فن می توانند تشخیص دهند چه روایت و حدیثی قابل استناد است وچه حدیثی قابلیت استناد را ندارد.

فطری بودن احکام اسلام
 

از سوی دیگر اسلام دینی است بر پایه فطرت بشری همانطور که انسان غرایز و ویژگیهای مادی دارد مانند گرسنگی ،تشنگی وغرایز دیگر واینها در طول زمان هیچ تغییری نمی کنند زیرا انسان هزار سال پیش همانطور گرسنه می شد که انسان امروز گرسنه می شود ویا غرایز دیگر نیزبه همین شکل است.در نهاد و وجود انسان این اشرف مخلوقات ویژگیهای منحصر به فردی قرار داده شده که به آن سرشت طبیعت نوع بشری ویا همان فطرت می گوییم . امور فطری اموری هستند که در همه زمانها همه مکانها ودر همه انسانها قرار داده شده است به عبارت بهتر نوع انسان بر اساس این امور خلق شده است .اگرچه گاهی به لحاظ غفلت ویا سرکوبی وسرپوشی بر خواسته ها وگرایشهای فطری این امور در وجود بعضی انسانها خاموش می شود اما اگر این حجاب برداشته شود فطرت بیدار شده و به جستجوی گرایشهای خود می پردازد.تاجایی که امیر المومین علیه السلام فلسفه بعثت انبیاء را بیدار نمودن فطرت بشریت دانسته اند. (خطبه 1/32) مسئله فطرت بسیار بحث مهم ومفصلی در اندیشه و تفکر اسلامی دارد که در اینجا مجال بحث آن نیست وهمین قدر می خواهیم بگوییم که تمام دستورات واحکام اسلامی بر اساس فطرت بشری است و همانگونه که فطرت قابل تغییر در طول زمان نخواهد بود احکام اسلامی نیز به همین نحو می باشد البته ناگفته پیداست که مصادیق امور فطری ممکن است در طول زمان تغییر پیدا کند مثلا یکی از گرایشهای فطری حقیقت جویی است انسانها در همه زمانها به دنبال حقیقت هستند اما مصادیق آن در هر زمانی تفاوت می کند احکام اسلامی نیز به طور کلی مبتنی بر فطرت است البته جزییات و فرعیات آن می تواند در هر زمانی تغییر کند لذاست که معصوم (ع) می فرماید: علینا بالاصول وعلیکم بالفروع (محمد تقی مدرسی :مولفات: فصل اول )خاصیت فقه شیعی آن است که در هر زمانی براساس اصول مورد قبول اسلام احکام نو وجدیدی را صادر کند .

اهمیت وجایگاه خانواده در اسلام
 

اما یکی از مسائلی که اسلام بسیار بر آن اهمیت قرار داده و در قرآن وروایات متعددی به آن پرداخته است مسئله خانواده می باشد.جایگاه خانواده در اسلام جایگاه متفاوت از نگاه عرفی بشریت ویا مذاهب دیگر است رسولخدا می فرماید : ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله واعز من التزویج (بحارالانوار103/220)در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد. در حدیث دیگر از همان حضرت است که ازدواج سنت من است وهر کس از سنت من روی گرداند از امت من نیست.(همان) در روایت دیگر حضرت می فرمایند:هرگاه کسی ازدواج کند نصف دینش را کامل کرده است وبرای حفظ نصف دیگر باید تقوای خدا پیشه کند.(کنزالعمال :44448)
یا در حدیث دیگر است که همسردار خفته نزد خدا فضیلت دارد بر بی همسر روزه گیر شب زنده دار. (بحار103/25) امام صادق فرمود :دو رکعت نمازی که همسردار می خواند برتر از هفتاد رکعتی است که فرد بی همسر بخواند (همان) از سوی دیگر کسی که اهمیت به تشکیل خانواده ندهد از نگاه اسلام بدترین افراد است (پیامبر فرمود: شرارکم عزابکم(کنزالعمال 44448)
بنابراین از این روایات و صدها روایت دیگر برمی آید که جایگاه خانواده و تشکیل آن از نظر اسلام بسیار جایگاه پراهمیت و مهمی است .
در آیه ای ،قرآن همه مردم را مخاطب قرار داده ودستور داده که کمک کنید تا افرادی که ازدواج نکرده اند ازدواج کنند وحتی اگر از فقر هم می ترسند خداوند داناست واز فضل خود آنان را بی نیاز می کند «و أنكحوا الأيامى منكم و الصالحين من عبادكم و إمائكم إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه واسع عليم» 32، سوره نور.
این آیه نشان می دهد که حتی اگر مشکلی از جمله فقر ونداری سبب عدم تشکیل خانواده می شود باید همگی کمک کنند تا این مشکل رفع شود وحتی خداوند هم وعده می دهد که از فقر نترسید و بواسطه ازدواج رزق و روزی شما را زیاد می کنم چرا که در حدیثی پیامبر فرمود: ازدواج کنید زیرا که این کار روزی شما را بیشتر می کند.(بحار103/221)
هم چنین ازدواج سبب حفظ تقوى و عفاف و همچنين سبب اجتناب از بسيارى از كبائر مثل زنا، لواط و استمنا مى شود.
یکی از مسائل مهم دیگری که اسلام روی آن به سبب تشکیل خانواده تأکید می کند کسب آرامش است .با ایجاد خانواده زن ومرد احساس آرامش وسکونت می کنند بد نیست بدانیم همه چیز در عالم طبق نقل قرآن کریم به صورت زوج خلق شده است (ذاریات/49 )انسان هم از این قاعده مستثنی نیست خداوند در سوره نبا آيه ۸ چنين مي فرمايد:« و خلقناكم ازواجا؛ ما شما را جفت جفت آفريديم. » تعبیر به جفت یعنی آنکه هر یک از جفتها به تنهایی ناقصند و هر وقت در کنار هم قرار گیرند وتشکیل خانواده دهند آنگاه مکمل هم خواهند بود. بنا بر اين زن و مرد كامل كننده يكديگرند و با وجود هر يك، ديگري به كمال رسيده وهمین که یکدیگر را از نظر روانی- جسمی وبقیه ابعاد کامل می کنند مایه آرامش هم خواهند بود لذاست که در آیه دیگر می فرماید: هو الّذي خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها».(2) یا در سوره روم آیه 21 می فرماید: و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها وجعل بینکم موده ورحمه)
یکی از نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا درکنارشان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد .
از مجموع این آیات می توان فهمید که فلسفه وجودی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش برای زوجین است پس از نگاه اسلام ازدواج برپایه آرامش وسکونت است .البته این آرامش در همه ابعاد روحی و جسمی و اجتماعی وسایر ابعاد است.زیرا که به طور مطلق فرمود تا در کنارهم به آرامش برسید. بنابراین از نظر اسلام اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است که زن و شوهر یاید سعی کنند در محیط خانواده میان اعضا آرامش بوجود آید و روز به روز این آرامش و محبت بیشتر شود.
البته مشکلات و عواملی سبب خواهد شد این آرامش به خطر افتد و اگر ادامه پیداکند ممکن است پایه های مهر ومحبت همسران را فرو ریزد. لذا لازم است مشکلات وآسیب هایی که سبب اخلال در آرامش خانواده می شود را از نظر اسلام شناخته و سپس راه حل هایی که خود او برای ایجاد دوباره آرامش وبرگشت آن به خانواده می شود را بشناسیم .

عوامل مخل آرامش در خانواده از نظر اسلام
 

می توان عوامل مخل آرامش خانواده را طبق نگاه اسلام به دو دسته تقسیم نمود:
1- مشکلاتی که عامل بروز آن قبل از ازدواج است .
2- مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج می باشد که خود به دو دسته می تواند تقسیم شود.
الف-مشکلاتی که سبب وجود آن درون خانواده و اعضای خانواده هستند .
ب-مشکلاتی که سبب وجود آن بیرون از خانواده می باشد .
حال به توضیح هریک از این مشکلات می پردازیم :
1-مشکلاتی که عامل آن قبل از ازدواج است:
این نوع از عوامل مخل آرامش عاملی است که پیش از ازدواج زوجین ایجاد می شود و در حین زندگی دو طرف چه در دوران عقد و چه در دوران عروسی مشکلاتی را برای هریک از طرفین ایجاد می کند یعنی وقتی ازدواج صورت گرفت مشکلاتی یا در دوران عقد و یا پس از آن بوجود می آید که پس از بررسی این نوع مشکلات عامل وسبب آن به قبل از ازدواج بر می گردد. که می توان این عوامل را به موارد زیر تقسیم نمود:

الف ـ عدم انتخاب مناسب
 

یکی از عوامل ایجاد اختلاف و ناسازگاری عدم انتخاب مناسب زوجین است اگر این انتخاب شایسته ومناسب نباشد بعدا در زندگی مشترک ایجاد اختلاف نموده آرامش خانواده را به هم خواهد زد اسلام اهمیت بسیار مهمی برای انتخاب قائل شده است هم این انتخاب برای مرد مهم است وهم برای زن .چه به لحاظ زندگی زناشویی وچه به لحاظ فرزندداری و بچه دارشدن این انتخاب مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می رسد سبب این اهمیت ایجاد سلامت روانی و برقراری آرامش در خانواده می باشد. لذا در روایات متعددی می بینیم وجود زن صالح و شاسیته و مناسب بهترین سعادت و خوشبختی مرد شمرده شده است .امام علی (ع) می فرمایند: زنی که مورد موافقت شوهرش باشد (یعنی هردو مورد توافق باشند.) یکی از دو راحتی وآسایش است(غرر1633) یا پیامبر در احادیث متعدی فرمود: بهترین متاع دنیا زن شایسته است (کنزالعمال 44451) از خوشبختی مرد داشتن زن شایسته است (کافی 5/327)از دعاهای پیامبر نیز این بود: خدایا به تو پناه می برم از زنی که پیش از آنکه زمان پیری ام فر رسد مرا پیر کند.(همان)
البته ملاکها و معیارهای مختلفی را اسلام برای هریک از زوجین شمرده که اگر این ملاکها به نسبت در آنها وجود داشته باشد ازدواج در این مرحله موجب آرامش شده و این عامل نفی خواهد شد.در اینجا به مهمترین این ملاکها اشاره می کنیم :
دیندار بودن ، دارا بودن صفات اخلاقی وحالات و رفتارهای مناسب ،دوشیزه بودن ، فرزندآوری، زیبایی های ظاهری ،کم بودن مهریه از برخی اقوام نبودن مانند کرد.اصیل بودن خانواده .
در اسلام تأکید زیادی بر کفو بودن زن و شوهر شده است و بهتر است زن و مرد در ویژگیهای مناسب برای ازدواج مشابه و همتای هم باشند.( الطیبات للطیبین والطیبون للطیبات نور 26)

ب ـ مهریه سنگین :
 

گرفتن یک مهریه سنگین وبیش از اندازه معقول آن ،خود یکی از موجبات بهم زدن آرامش در خانواده هاست آسیب های روحی و اجتماعی این مسئله برای خانواده بسیار می تواند اثرگذار باشد. فلسفه گذاشتن مهر برای زن طبق نظر قران کریم چیزی جز هدیه و پیشکشی نیست زیرا قرآن می فرماید واتو النساء صدقاتهن نحله (نسا/4 )ومهر زنان را بطور کامل بعنوان یک بدهی (عطیه)به آنان بپردازید . در این آیه از مهر به عنوان صدقه(به ضم دال) یاد نموده وبه مهر" صدقه" گفته می شود به خاطر اینکه نشانه راستین بودن علاقه مرد است از سوی دیگر مهر را به خود زنان بدهید و فلسفه مهر را هم پیشکش و هدیه می شمارد .(نظام حقوق زن در اسلام :238) حال اگر چنین مهریه ای که اصل در ازدواج نیست وفلسفه وجودی آن هم جنبه اقتصادی ندارد از حالت عادی خود خارج شد و به عنوان یک اصل در ازدواج مطرح گشت خود موجب سلب آرامش و آسایش از خانواده می شود .این جمله که معروف است مهر را کی گرفته وکی داده است بسیار جمله اشتباهی است البته اگر زن تمام مهر یا بخشی آن را بخشید در آن صورت مشکلی نیست اما مهر حقی است که بر گردن مرد می باشد و باید هروقت زن آن را مطالبه نمود پرداخت نماید الان درصدی از زندانیان افرادی هستند که بخاطر عدم توان پرداخت مهر زندانی شده اند واین خود یک معضل اجتماعی شده است . البته وجود مهر در اسلام واجب است وباید مرد مهر را پرداخت کند لذا اسلام اخذ مهر سنگین را نکوهش نموده است.(معانی الاخبار 152/1) پیامبر خدا فرمود: بهترین مهریه سبکترین آن است (بحار103/237)

ج ـ عدم آشکار سازی ازدواج :
 

یکی از آداب ودستورات وشرایط عقد آن است که در حضور شاهدان برگزار گردد در این صورت همه می دانند که این دو زوج همدیگر هستند و محل اتهام قرار نمی گیرند شاید به همبن دلیل بوده است که اسلام مسلمانان را تشویق به آشکارسازی ازدواج نموده است.پیامبر خدا می فرمایند : این ازدواج ها را آشکارا انجام دهید وآنها را در مساجد برگزار کنید.(کنزالعمال 44617)

د ـ سالم بودن روابط زن وشوهر قبل از ازدواج
 

از عوامل مخل آرامش می توان به روابط قبل از ازدواج زن وشوهر اشاره نمود زن وشوهری که به لحاظ روابط با دیگران روابط سالمی نداشته اند در صورت ازدواج ممکن است مشکلاتی را برای یکدیگر فراهم کنند در صورتی که زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر یا با افراد غیر هم جنس خود رابطه عاطفی وصمیمی برقرار نموده که به اصطلاح مرد دوست دختر داشته باشد ویا زن دوست پسر داشته باشد می تواند این عاملی باشد که پس از ازدواج آرامش را از زندگی آنها دور نماید لذا قرآن کریم یکی از شرایط ازدواج را با زنان پاکدامن می داند که دوست پنهانی و نامشروع نگرفته باشند. مائده /5

ه ـ کتمان نمودن حقایق :
 

اگر زن یا مردی قبل از ازدواج با حقایقی را از زندگی یکدیگر کتمان نموده باشند مثلا زنی کچل است وخود را پر مو جلوه دهد یا مرد مثلا صرع دارد وآن را به همسرش در هنگام خواستگاری نگوید پس از ازدواج آرامش زندگی طرفین را به هم می زند بنابراین اسلام کتمان نمودن حقایق را در هنگام خواستگاری حرام می داند(مکاسب محرمه 1/167) وهرگونه حقیقتی را که لازمه زندگی زناشویی است باید طرفین قبل ازدواج بازگو نمایند به همین خاطراست که غیبت با آن عقاب شدیدی که برای آن ذکر شده در هنگام تحقیق برای ازدواج نه تنها حرام نیست بلکه لازم شمرده است که اگر در مورد زن یا مردی نکته ای لازم است گفته شود و لو آنکه غیبت باشد باید طرفین را از آن مطلع نمود.(مکاسب محرمه 1/319)

2-الف: مشکلاتی که عامل بروز آن بعد از ازدواج و درون خانواده می باشد
 

دسته دوم از عوامل عواملی بودند که بعد از ازدواج و درون خانواده ایجاد می شدند منظور آن است که پس ازدواج وتشکیل خانواده بروز این عوامل سبب می گردد آرامش خانواده از بین برود که به تعدادی از این موارد اشاره می شود:
2- الف -1- عدم رعایت حقوق اعضای خانواده
بدون شک هریک از اعضای خانواده حقوقی دارد که دیگران باید این حقوق را رعایت کنند و در صورتی که این حقوق رعایت نشود اعضا دچار استرس شده ودر کل آرامش خانواده ازبین خواهد رفت ما در اینجا به تک تک حقوق اعضای خانواده از نظر اسلام می پردازیم . اعضای خانواده به دو دسته کلی تقسیم می شوند : دسته اول زن و شوهر که هریک جداگانه نسبت به یکدیگر حقوقی دارند ودسته دوم والدین وفرزندان که دارای حقوق متقابل هستند.

دسته اول : حقوق زن وشوهر
 

حقوق شوهر:
 

در اسلام بالاترین وبزرگترین حق را بر زن شوهر او دارد تاجایی این مسئله اهمیت دارد که پیامبر فرمود: اگر قرار بود دستور دهم کسی در برابر کسی سجده کند حتما به زن دستور می دادم که به شوهرش سجده کند .(کافی/5/508) اگر روایات و آیات در زمینه حقوق شوهر مطالعه شود نتیجه می گیریم که اسلام پیوندی میان رعایت حقوق شوهر و عدم آن با قبولی عبادات یا رد آن وخوشبختی یا شقاوت همسرش قرار داده است .پیامبر فرمود: هرکه شوهرش را بیازارد خداوند نماز آن زن را قبول نکند وکار نیکش را نپذیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد .یا امام صادق ع فرمود: ملعون است ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگین کند و خوشبخت است آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از او فرمان برد.(بحار103/251)
این از خصوصیات اسلام است که همه شئون ورفتارهای انسان را در پرتو بندگی او نظاره می کند مثلا زن وشوهر هنگام انجام دادن وظایف در برابر یکدیگر در حال عبادت هستند.در این زمینه روایات متعددی هست که پیامبر فرمود: هرزنی که هفت روز شوهرش را خدمت کند خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد وهشت در بهشت را به رویش بگشاید تا از هر در که خواهد وارد شود.یا فرمود:هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آنکه این عمل او برایش بهتر از یک سال باشد وشبهایش را به عبادت سپری کند.(ارشادالقلوب 175)در اینجا به برخی از حقوق شوهر می پردازیم که همسرش وظیفه دارد آنها را مراعات کنند.
1-تأمین نیازهای عاطفی :زن ومرد هردو به این مقوله نیازمند هستند اما یکی از حقوق شوهر آن است که همسرش نیازهای عاطفی او را تأمین نماید لذا در روایات ما پاداش نیکو شوهرداری نمودن را که به معنای همان تأمین نیازهای عاطفی اوست برابر جهاد کردن در راه خدا دانسته است.(وسایل الشیعه 14/115)
2-متابعت وپیروی از او در امور خانواده :
زن وظیفه دارد هنگام خروج از منزل اگر برای عبادت واجبی نباشد و یا در اموری که به نوعی ضرر به شوهرش می زند یا شوهرش در آن امور راضی نیست مانند صرف مال شوهر یا روزه گرقتن مستحبی یا نذر نمودن و یا اعمال عبادی مستحب از شوهر خود اجازه گیرد.

حقوق زن
 

در مقابل شوهر نیز در برابر همسرش وظایفی دارد که باید آنها را انجام دهد. رعایت حقوق زن نیز بسیار در اسلام مورد سفارش واقع شده است تا جایی که پیامبر فرمود: جبرییل پیوسته مرا درباره زن سفارش می کرد تا جایی که گمان بردم طلاق او جایز نیست مگر در صورت ثابت شدن فحشا (بحار 103/251)در اینکه باید حتما زن وظایف خانه را انجام دهد هیچ وجوبی در اسلام برای زن نیست اما اسلام هم به زن و هم به مرد سفارش می کند که در کارهای خانه به همدیگر کمک کنند چنانکه برای مردی که در خانه به همسرش کمک کند پاداشها و ثوابهایی قرار داده شده است .
از حقوق زن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-ابراز محبت به همسر وبرآورده ساختن نیازهای عاطفی :مرد باید نسبت به همسر همیشه ابراز علاقه ومحبت نماید پیامبر فرمود: این سخن مردبه زن که دوستت دارم هرگز از دل او بیرون نرود.(کافی 5/569)یا درحدیث دیگری پیامبر خدا فرمود: نشستن مرد نزد زن و فرزندش نزد خداوند متعال محبوبتر از اعتکاف در مسجد من است .(تنبیه الخواطر2/122)این نشان دهنده اهمیت حفظ صمیمیت و محبت در خانوده است .
2-دادن نفقه :نفقه یعنی آنکه مردوظیفه دارد مخارج اقتصادی زن را تأمین نماید از لحاظ خوراک،پوشاک ومسکن وبقیه مخارجی که در شأن زن وعرف جامعه است.پیامبر فرمود:حق زن به شوهرش آن است که شکمش را سیر کند و بدنش را بپوشاند.(بحار/103/253)
3-احترام وبزرگداشت زن: از دیگر حقوق او احترام و معاشرت نیکو ست (وعاشروهن بالمعروف: نسآء19)
4-مدارا ومسامحه در موارد اختلاف:
یکی از حفوق زن آن است که در موارد اختلاف با او مدارا نمود(فدارها علی کل حال (همان) هم چنین نسبت به رفتارهای نامناسب او که برخاسته از جهالتش باشد از او گذشت و او را مورد عفو قرار داد . (واذا جهلت عفوت عنها)وسایل الشیعه 6/134)

دسته دوم : حقوق والدین وفرزندان
 

این دسته نیز متقابلا حقوقی را فرزندان بر عهده والدین و حقوقی را نیز والدین بر فرزندان خود دارند.

حقوق فرزندان:
 

والدین وظیفه پرورش و تربیت کودک را تا زمان ازدواج و استقلال او بر عهده دارند در سنین نوزادی و کودکی تغذیه ومراقبت وتربیت متناسب با سن او از وظایف والدین در این سنین است .در دوره میانی کودک احتیاج به تعلیم وکنترل وراهنمایی دارد.ودر دوره نوجوانی فراهم آوردن زمینه استقلال آنان مانند ازدواج از وظایف والدین است.
در اینجا نیز اسلام ارزش معنوی بسیار زیادی برای فرزند داری وتربیت او قائل شده است به خصوص برای مادر که بیشترین نقش را دارا می باشد. رسول خدا فرمود: وقتی زن باردار می شود ثواب و پاداش او مانند روزه دار برپاکننده نماز وکسی است که با مال وجانش در راه خدا جهاد می کند .هنگامی که وضع حمل نمود کسی عظمت مزد وپاداش او را درک نمی کند وقتی به نوزادش شیر می دهد هرمکیدن بچه ارزش آزادکردن بنده ای از فرزندان اسماعیل را دارد وهرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد فرشته ای به او می گوید همه گناهان گذشته ات بخشیده شد دوباره عمل آغاز کن.(وسایل الشیعه 15/175)
اسلام درباره تربیت فرزند از قبل از تولد ونقش روحی وجسمی زن وشوهر تأکید می کند و حتی ملاکها و خصوصتهایی برای زن وشوهر وحتی خانواده های آنها بر می شمرد که این ملاکها می تواند در ایجاد خصوصیتهای جسمی و روحی فرزند موثرباشد هم چنین درهنگام انعقاد نطفه و دوران حاملگی به مادر وپدر توصیه هایی درباره تأثیر انواع غذاها یا رفتارها وخصوصیتهای هریک بر فرزند می نماید. پیامبر فرمود:ببینید نطفه خود را در چه محلی قرار می دهید زیرا عرق(ژن)به طور پنهانی عمل می کند.(المستطرف 2/128)
امام حسن مجتبی فرمود:اگر در موقع آمیزش ولحظه انعقاد نطفه دل آرام و گردش خون طبیعی وبدن خالی از اضطراب باشد فرزند علی القاعده به پدر ومادر خود ماننده است .(بحار 14/379)
بعد از تولد وظایفی را پدر و مادر در قبال فرزند خود دارا هستند نام نیکو انتخاب کردن:امام رضا می فرمایند: فرزند خود را به بهترین اسم و کنیه نامگذاری کن.(مستدرک 2/618)
،عقیقه نمودن، صدقه دادن برای فرزند وسایر آداب دیگر از دستورات اسلام بعد از تولد است. گفتگوی مهربانانه با فرزندان نگاه مهربانانه به آنها دست کشیدن بر سرشان بوسیدن ودر آغوش کشیدن فرزند امام صادق می فرماید: کودکان خود را زیاد ببوسید زیرا بوسیدن شما درجه ای(پاداش) دارد. (وسایل الشیعه 5/26)
بازی با کودکان ، احترام به کودک ، با نیکو صدازدن پیامبر فرمود: به کودکان خود احترام بگذارید وبا آداب وروش پسندیده با آنها رفتار کنید.(بحار 23/114)
پیامبر فرمود: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند سئوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک کند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است از او بپذیرد و آنچه انجام ندادنش برای کودک دشوار است از او نخواهد و او را به گناه وطغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.(کلینی 6/50)
امام سجاد می فرماید:حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا می کند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی.(مکارم الاخلاق 233)
هم چنین اسلام بررعایت عدالت و مساورات با فرزندان تأکید می کند از رسول خدا ـ صلى الله عليه وآله و سلم ـ روايت است كه حضرت مردى را ديد كه دو پسر داشت، يكى را بوسيد و ديگرى را نبوسيد. فرمود: «فَهَلاّ ساوَيْتَ بَيْنَهُما؟» «چرا مساوات را ميان آنان رعايت نكردى؟!»
البته سفارش اسلام و تأکید او بر ابراز محبت و عواطف نسبت به دختر بیشتر است چنانکه پیامبر فرمود: کسی که به بازار وارد شود و برای خانواده خود هدیه ای بخرد ثواب کسی را دارد که به نیازمندان هدیه میدهد او باید به دختران قبل از پسران هدیه دهد زیرا کسی که دخترش را شاد کند ثواب آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل را می برد .(وسایل الشیعه 15/100)
البته فرزندسالاری در اسلام ممنوع است افراط در ابراز محبت به فرزندان مورد قبول نیست (فرید تنکابنی الحدیث 1/301) هم چنین تنبیه مانند قهر کردن با کودکان که به مدت طولانی نیز نباشد پذیرفته شده است (همان/2/348) اسلام تنبیه بدنی را برای تربیت و به خصوص برای تربیت کودکان روشی حکیمانه نمی داند. مردی به حضرت علی ع از رفتار ناپسند فرزند خود شکایت کردحضرت فرمود: او را نزن بلکه از او قهر کن و قهرت را طول نده .(مجلسی 23/114) البته باید کودک را از همان کودکی با سختی ها در حد توان خود آشنا نمود تا بتواند در بزرگی در برابر مشکلات صبور باشد .امام کاظم ع می فرمایند:خوب است کودک در خردسالی بدهکار شود (با سختی ها ومشکلات اجتناب ناپذیر زندگی که تاوان زندگی است آشنا شود) تا در بزرگی بردبار و صبور باشد. (حرعاملی/وسایل الشیعه 15 /198)
خشونت ورزی نسبت به کودکان وزدن آنها نهی شده است به گونه ای که گفته شده خداوند برای چیزی به مانند ظلم در حق کودکان و زنان خشمگین نمی شود.(حرعاملی وسال الشیعه /15/202)
رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد.
علی ع فرمود:آداب ورسوم زمان خود را با فشار وزور به فرزندان خویش تحمیل نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.(شرح ابن الحدید 20/267)

حقوق والدین :
 

آنقدر حقوق والدین برفرزندان در اسلام اهمیت دارد که خدای متعال احسان وشکر از پدر و مادر را در ردیف شکر و بندگی خود دانسته است (خدا را بپرستید وبه او شرک نورزید و به پدر ومادر احسان کنید نسا/36)یا وان اشکرلی ولوالدیک (لقمان 14).بنابراین سفارشهایی زیادی در مورد پدر ومادر ورعایت حقوق آنها دراسلام شده است .البته از میان پدر و مادر ، مادر اولویت بیشتری نسبت به پدر دارد انسان را درباره پدر ومادرش توصیه نمودیم (بویژه که مادرش با ضعف وزحمت طاقت فرسا او را در رحم خود پروراند و در دوسال او را شیر داد که مرا و پدر و مادرتان را شکر و سپاس گزارید.(همان)

مصادیق حقوق والدین
 

احسان رفتاری وگفتاری
وپروردگار تو فرمان موکد داد که جز او را نپرستید و به پدر ومادر احسان کنید وچون به پیری رسیدند با ایشان با درشتی ودور از ادب سخن مگوی بلکه سخنان تو با آنها آمیخته با احترام باشد واز روی لطف ورأفت در برابر آن دو تواضع کن و دعاگویشان باشد و بگو پروردگار من والدین مرا مورد لطف خود قرار ده چنانکه از کوچکی مرا پرورش دادند (اسراء23و24)
سفارش به پدر و مادر واحسان نمودن به آنها بویژه در هنگام پیری که دروان افول آنهاست از حقوق والدین بر فرزندانشان است. مسلم است که هنگام پیری اطرافیان نمی توانند آنان را تحمل کنند و در بسیاری موارد ممکن است فرزند اوقات تلخی یا کم حوصلگی واظهار خستگی نماید اما قرآن مجید تأکید می کند که در این موقع فرزند نباید اظهار خستگی نماید وآخ نگوید و طوری نباشد که پدر و مادر پیر او احساس کنند که فرزندشان از خدمت کردن به آنان خسته شده است لذا می فرماید با درشتی با آنان سخن مگوی.اسرا ء23.
احسان مالی
بر شما این وظیفه نوشته شده است که هریک از شما به هنگامی که مرگش فرا رسید اگر بعد از خود مالی بر جای نهاده چیزی از آن را برای والدین و نزدیکان خود به گونه ای خوب وصیت کند .(بقره180)
خداوند در این آیه دستور می دهد که فرزند هنگام مرگ با وصیت ،بخشی از اموال خود را به آنان اختصاص دهد البته این دستور مستحب است .
یا در آیه دیگر می فرماید : از تو می پرسند در چه راهی مال خود را صرف کنیم بگو آنچه را صرف می کنید در گام اول برای والدین باشد ونزدیکان و خویشان.(همان215)لذا اگر پدر و مادر نیازمند باشند لازم است در درجه اول به آنان کمک نمود.
بنابراین طبق نظر اسلام رعایت حقوق پدر و مادر چه در حیاتشان وچه پس از آن از اهمیت فوق العاده ای برخورداراست.(حرعاملی 15/216)

حقوق فرزندان نسبت به یکدیگر:
 

فرزندان نیز نسبت به هم دارای حقوقی هستند که اسلام از این حق به عنوان یکی از مصادیق صله رحم تعبیر می کند که باید با هم رابطه داشته از حال هم با خبر بوده وبه یکدیگر کمک کنند در قرآن کریم بارها درباره خویشاوندان سفارش شده است و از قطع رحم اکیدا نهی گردیده و برادر و خواهر بعد از پدر و مادر و فرزند، نزدیک ترین خویشاوندان می باشند و رابطه اجتماعی در میان آنان طبیعی و از سایر رابطه ها استوارتر و ریشه دارتر است. وظیفه برادران و خواهران است که اتصال نسبی خود را ترک نکنند و به تعاون پرداخته تا آن جا که ممکن است به هم دیگر یاری دهند و در روز نیازمندی از همدیگر دست گیری کنند، بزرگ تران نسبت به کوچک تران مهربان و دل سوز باشند، کوچک تران نیز نسبت به بزرگان احترام نمایند.
2- الف -2- عدم حفظ سلسله مراتب در خانواده
خانواده نیز مانند بقیه سیستم ها باید دارای مراتبی باشد ازجمله مدیریت خانواده باید مشخص شود نقش سایر اعضا نسبت به مدیر حفظ گردد و جایگاه و مرتبه هریک از اعضا مشخص باشد. درتعالیم اسلام مديريت خانواده به عهده والدين است پيروي و همراهي با والدين لازم است و نافرماني از آنها فقط در صورت اصرار آنها بر گناه و شرك به خداوند مجاز مي باشد و البته حتي در اين صورت نيز برخورد مناسب و مودبانه با والدين ضروري است (لقمان /15)تاجايي مسئله متابعت و اطاعت از والدين به عنوان مدير خانواده ضروي است كه در برخي روايات اشاره مي كند به اينكه رضايت خدا منوط به رضايت والدين و ناخشنودي آنها از فرزند موجب خشم وغضب خداوند مي گردد. (رضی الرب فی رضی الوالدین وسخط الرب فی سخط الوالدین )(مستدرک الوسائل 15/175)لذا اگر مديريت والدين كه نقش محوري خانواد را بر عهده دارند ضعيف گردد خانواده دچار هرج ومرج شده وانسجام لازم خود را از دست خواهد داد. لذاست که پیامبر اسلام دعا می فرماید که خدایا به تو پناه می برم از فرزندی که خدایم باشد .(مجلسی:بحارالانوار :86/186)
اما از میان والدین که مدیریت خانواده را برعهده دارند نقش مرد در این مدیریت بیشتر است اسلام به مرد خانواده به عنوان سرپرست یک خانواده نگاه می کند بدلیل آنکه وظیفه مرد است که مخارج خانواده را تأمین کند و هم چنین به لحاظ طبیعتش اقتدار و تسلط بیشتری نسبت به زن در مدیریت دارد بنابراین قرآن می فرماید: مردان سرپرست زنان اند بدلیل آنکه خداوند برخی را نسبت به بعضی دیگر برتری داده است و بدلیل آنکه عهده دار تأمین معیشت خانواده هستند .(نساء/34)
لذا حتی زن نیز باید از مرد تبعیت کند چنانکه یکی از حقوق مرد آن بود که زنش از او اطاعت کند رسولخدا فرمود: حقوق شوهر بر عهده همسر آن است که از او اطاعت کند در مقابلش نافرمانی نکند صدقه ای از اموال منزل بدون اجازه او ندهد روزه مستحبی فقط با اجازه او بگیرد از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود. از ایشان سئوال شد چه کسی بزرگترین حق را برعهده زن دارد فرمود: همسرش .(وسایل الشیعه: 14/112)
البته طبیعت زن نیز این اقتضا را دارد که بدنبال تکیه گاه می گردد و اصولا زن خانواده دوست دارد مردش صاحب قدرت و اقتدار باشد تا بتواند به او تکیه کند طبیعت زن خلاف آن است که تکیه گاه باشد درحدیث است که : زن ریحانه است وقهرمان وسلطه گر نیست .(بحار: ج103، ص 253)لذا روحیه عاطفی واحساسش به او اجازه نمی دهد که قدرت خانواده را بدست بگیرد .به همین خاطر است که حضرت علی ع در یک روایتی فرمود: اگر زن تو را صاحب اقتدار ببیند بهتر است از آنکه تو را به حال شکستگی وضعف بنگرد. (وسایل الشیعه: 14/120)
از سوی دیگر این ریاست ومدیریت به خاطر ثبات ومصلحت خانواده به مرد داده شده است وامتیاز و حق فردی برای شوهر محسوب نمی شود .و مرد حق ندارد از این قدرت به نفع منافع شخصی خود و یا بر خلاف مصلحت خانواده به شکل تحکم و اجبار سوء استفاده نماید.
نکته دیگر آن است که اسلام نگرش مردسالاری یا پدرسالاری را نفی نموده است اینطور نیست که ریاست خانواده به عهده مرد باشد و به صورت تحکم ودیکتاتور مآبانه بخواهد خانواده را اداره کند بلکه اصل مشورت در خانواده مورد پذیرش اسلام است قرآن می فرماید وعاشروهن بالمعروف) بازنانتان نیکو معاشرت کنید.(نساء:19)
بنابراین پدر ومادر هردو نقش مدیریتی خانواده را برعهده دارند مادر جایگاه مهروعاطفه را در خانواده پر می کند و پدر مظهر اقتدار خانواده است فرزندان در درجه اول همه باید از پدر و مادر متابعت کنند ودر درجه دوم فرزندان و همسر خانواده (در برخی جهات) از پدر و شوهر تبعیت می کنند.
2- الف -3- عدم رعایت مرزها :
مرز در خانواده یعنی آنکه هریک از افراد یک فاصله روانشناختی با دیگری دارد بین زن وشوهر به عنوان پدر ومادر یک مرزی وجود دارد که هیچ کس حتی فرزندان خانواده حق ورود به این مرز را ندارند فرزندان خانواده نیز برای خود مرزی دارند که هیچ یک از فرزندان ووالدین حق ورود به آن را ندارند هم چنین خود خانواده نیز به عنوان یک سیستم مرزی دارد که افراد غریبه حق ورود به آن را ندارند .
پس می توان گفت دو نوع مرز در خانواده وجود دارد : الف: مرزهای درون خانواده که دارای دو زیر منظومه والدین و فرزندان است ب- مرز خانواده با اجتماع
الف: مرزهای درون خانواده
1-زیر منظومه والدین
این زیر منظومه باید در خانه اتاق یا محلی مخصوص به خود داشته باشد واعضای دیگر خانواده در ساعات معینی از روز بدون اجازه وارد این حریم نشوند:قرآن خطاب به مومنین می فرماید : کودکان شما چه به سن بلوغ رسیده باشند وچه نرسیده باشند سه بار در روز باید از شما کسب اجازه کنند پس از نماز صبح ونیمروز وبعد از نماز عشاءاین سه وقت خصوصی برای شماست در غیر این سه وقت گناهی بر شما وبر آنان نیست بر گرد یکدیگر بچرخید وبا هم معاشرت کنید ..(نور 58)
این فضای روانی خصوصی زن و شوهر برای حل مشکلات شخصیشان وحصول حمایت عاطفی آنها از یکدیگر بسیار ضروری است .
2-زیر منظومه فرزندان
از نظر تعالیم اسلام فرزندان وقتی به حالت ممیزی رسیدند باید بسترشان از پدر ومادر وهم چنین از یکدیگر جداشود .(وسایل الشیعه: 14/171)هم چنین نوع روابط خواهر وبرادر وهم چنین پدر ومادر با هریک از فرزندان به خصوص در سنین نوجوانی که سن بروز غرایز جنسی است باید مراعات گردد (همان/152)
ب-مرز خانواده با اجتماع :
در اسلام خانواده نهادی است مجزا از سایر نهادهای اجتماع که برای خود احرام و تقدسی دارد که هریک از اعضای جامعه باید آن را رعایت کنند.
خروج زن از خانه اگر برای عبادت واجبی مثل حج نباشد باید با اجازه شوهرش صورت بگیرد هم چنین پدر تا بلوغ بر فرزندان ولایت دارد و رفت و آمد فرزندان باید تحت کنترل او باشد از سوی دیگر مرد خانواده باید مراقب ورود افرادی باشد که از لحاظ اخلاقی قابل اعتماد نیستند.(نهج البلاغه 39)
هم چنین هرفردی که خواست وارد خانواده شود باید با اجازه وهماهنگی اهل آن خانه باشد .قرآن خطاب به مومنین می فرماید : به خانه هایی که خانه شما نیست وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید و...و اگر به شما گفته شد بازگردید باز گردید این برای شما پاکیزه تر است.(نور27و28)حتی ورود به خانه فرزند ویا پدر ومادر هم طبق توصیه رسولخدا مناسب است با اجازه باشد .(کافی 5/528)
هم چنین اسلام تعالیمی را به مومنین دستور می دهد تا با مراعات آنها حریم خانه و خانواده حفظ گشته و از هرگونه آسیب و خطری محافظت گردد از جمله بحث محرم ونا محرمی را مطرح می کند روابط زن و مرد نامحرم باید در چارچوب شرع و با قیود شرعی باشد لذا اسلام مسئله حجاب را وضع می کند.حجاب زنان از مسائل مهم در سلامت وکارایی خانواده هاست.در آیات قرآن روی این مسئله بسیار تأکید می کند.(ای پیامبر به زنان مومن بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند ودامان خویش را حفظ کنند وزینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار نکنند و اطراف روسری های خود را برسینه افکنند وزینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان ومحارم دیگر .(نور 31)در آیه دیگر می فرماید : ای پیامبر به همسران ودخترانت وزنان مومن بگو با روسری های بلند خود را بپوشانند این بهتر است تا اینکه شناخته شوند ومورد آزار قرار گیرند.(احزاب 59)
براساس تعالیم اسلام بر زنان لازم است همه بدن خود را غیر از صورت و دستها از مچ تا انگشتان بپوشاند. این دستورات همه اش به خاطر حفظ سلامت فردی وخانوادگی است. از سوی دیگر اسلام برای نگاهها وشیوه سخن گفتن مرد وزن نامحرم مرزها وحدودی قائل شده است به زنان توصیه می کند که با صوت نازک وتحریک آمیز سخن نگویند (احزاب 32)ودر حد لزوم عرفی با مردان نامحرم سخن بگویند.وسایل الشیعه 14/143)

2- ب: مشکلاتی که سبب وجود آن بیرون از خانواده می باشد .
 

یکی از عمده ترین مشکلات خانواده ها که می توان گفت خود هیچ نقشی در بروز آن ندارند روابط خویشاوندی وفامیلی است گرچه در اسلام این روابط بسیار مورد تأکید واهمیت است اما رعایت نکردن بعضی از نکات ،خود ایجاد آسیب می کند که در زیر به بعضی از آنها اشاره می کنیم :
1-دخالتهای بی مورد ومضر اطرافیان در زندگی زوجین :گرچه حمایتهای مالی ومعنوی اطرافیان مورد قبول و پسندیده است اما این حمایتها نباید خود موجب دخالت در زندگی خانواده ها ویا تحمیل نظریات خود به آنها شود .لذا در روایات معصومین است که بالاترین صله رحم آزار نرساندن به خویشان است.(کافی: 3/222)
2-چشم و هم چشمی : شاید بتوان گفت درصد بسیاری از اختلافات خانوادگی همین چشم وهم چشمی هایی است که اعضای خانواده در امور مادی نسبت به همدیگر دارند ..اسلام همگان را به دوری از تجمل گرایی و اسراف دعوت می کند (حدید :20)
3- بروز گناهان در مجامع خانوادگی : در مجالس خانوادگی که شاید در برخی از آنها گناهانی وجود داشته باشد خود ممکن است خانواده ها را درگیر در گناه کند ومشکلاتی را برای آنها فراهم کند وآرامش را از خانواده واعضای آن سلب نماید.لذا قرآن دستور می دهد که باید دوستی خدا ووظایف الهی مقدم بر روابط خانوادگی باشد (توبه: 24)
4-تمسخر و عیب جویی نمودن از یکدیگر: در مجالس خانوادگی ممکن است افراد به غیبت یا عیب جویی از یکدیگر بپردازند که این رفتارها خود آرامش را از خانواده ها سلب می کند . همه این رفتارها در اسلام به شدت مذمت شده و عواقب اخروی ودنیوی در پی دارد.(حجرات: 11)
5-اتفاقات وحوادثی که برای اطرافیان بوجود می آید
ممکن است اتفاقی یا حادثه ای برای اطرافیان (پدر مادر خواهر و برادر ) هر یک از زوجین بوجود آید که آرامش آنها را ازبین ببرد که در این صورت توصیه اسلام به صبر وبردباری و یا تغافل ونادیده انگاری است.(نهج البلاغه حکمت:414)

عوامل آرامش در خانواده
 

گرچه رعایت همه عوامل فوق خود می تواند بخشی از ایجاد آرامش در خانوده ها باشد اما عوامل دیگری نیز وجود دارد که می تواند باعث ایجاد آرامش گردد از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1-اعتقادات وباورهای اصیل اسلامی :
 

اگر اعضای خانواده به خصوص پدر ومادر که نقش مدیر ورهبر خانواده را بر عهده دارند چنین اعتقاداتی را داشته باشند بدون شک آرامش در خانواده ها ایجاد شده و از بین نمی رود. از جمله مهمترین این اعتقادات تسلیم ورضا به مقدارت الهی .اعتقاد به رحمت گسترده ورزاق بودن خدا.اعتقاد به معاد وزندگی پس از مرگ.اعتقاد به امامت اهل بیت که همراه با توسل وزیارت قبور آنها انسان احساس آرامش می کند .آری زن وشوهری که راضی به مقدرات الهی اند وبا توکل برخدا امور خود را به او واگذار می کنند چه جای نگرانی و تزلزلی در زندگی خود احساس می کنند توکل برخدا روزنه امیدی در برابر افراد می گشاید وگاه مشکلات را از راههایی که افراد گمان نمی برند حل می کند البته اعضای خانواده به خصوص زن وشوهر می توانند یکدیگر را توصیه به توکل نمایند در روایتی است که شخصی خدمت رسولخدا رسید وعررضه داشت همسرم مرا دعوت به توکل به خدا می کند پیامبر آن زن را تحسین نموده وفرمودند ثواب او نصف ثواب شهید است .(حرعاملی 14/17)

2-رعایت توصیه اخلاقی :
 

اسلام هر یک از زن وشوهر را دعوت به یک مجموعه از توصیه های اخلاقی می کند که با رعایت آنها زندگی سالم وآرامش بخشی را خواهند داشت.به مواردی از آن اشاره می کنیم :
1-صداقت:مرد و زن باید نسبت به همدیگر صادق باشند و انگیزه و قصدی مغایر با گفتار ورفتارشان نباشد درصورتی که صداقت در خانواده حاکم نباشد خانواده دچار آشفتگی شده و فضای خانواده به بی اعتمادی وبدبینی کشانده می شود .لذا اسلام تأکید بر پرهیز از دروغ نموده تا فضای خانواده فضای آکنده از اعتماد وصداقت باشد.(بحار:254)
2-خوش بینی :یکی از مسائلی که اسلام بر روی آن تأکید می کندخوش بینی است .خوش بینی سه وجه می تواند داشته باشد نسبت به خداوند نسبت به وقایع وحوادث زندگی و خوش بینی اعضا نسبت به یکدیگر خوشبینی نسبت به خداوند که از آن تعبیر به حسن ظن به خدا می شود بر زندگی خانوادگی می تواند بسیار موثر باشد از بزرگترین گناهان که موجب ناامیدی واضطراب می گردد سوءظن به خداست (متقی هندی ح5849)در روایات است که خداوند نزد گمان بنده مومن خود می باشد یعنی اگر کسی به خداوند گمانی نیکو داشت خداوند نیز مطابق گمان او شرایط را برایش فراهم می کند.(کلینی 2/72)
خوشبینی نسبت به وقایع و رویدادهای زندگی می تواند افراد را در مقابل مشکلات وسختی ها ایمن کند. امام صادق می فرمایند: تأثیر فال بد به خودت بستگی دارد اگر آن را آسان بگیری آسان می شود واگر سخت بگیری سخت می شود واگر آن را به چیزی نگیری چیزی نخواهد بود .(میزان الحکمه 3868)انسانی که معتقد به قدر الهی است می داند اگر امر خیر یا شری برای او پیشامد نمود به مصلحتش بوده است ونه در شادی ونه در غم به خویشتن تکیه نمی کند.پیغمبر فرمود: خداوند هیچ قضای شاد یا غمگینی بر مومن جاری نمی سازد مگر آنکه خیرش در آن است اگر بلایش دهد کفاره گناهانش باشد و اگر عطا کند و گرامی اش دارد به او بخشش کرده است. (تحف العقول:ص 47)
وخوش بینی نسبت به اعضای خانواده: هیچ یک از افراد حق ندارند نسبت به هم بدبین باشند البته پدیدآیی این حالت نیازمند مقدماتی است وآن اینکه هر دو در رابطه با هم صداقت داشته باشند وهم چنین شناخت کافی ولازم را نسبت به هم داشته باشند. امام علی ع می فرمایند: خوش بینی مایه آسایش دل وسلامت دین است (میزان الحکمه.3912 )یا خوش بینی اندوه را می کاهد (همان3913) روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که به بخشی از آنها اشاره می نماییم:
امام علی علی ع فرمود:شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری چراکه برای آن برداشت نیکویی می توان داشت .(نهج البلاغه حکمت:360)
پیامبر ص می فرمایند:برای گفتار وکرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی واگر نیافتی عذری بتراش(میزان الحکمه 3910)
در حدیثی دیگر می فرمایند:رفتار برادرت را به بهترین وجه حمل کن تا زمانی که کاری از او سرزند که راه توجیه را برتو ببندد وهیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون آید تا وقتی برای آن محمل خوبی می یابی گمان بد مبر(همان 3911)
انسان بدبین زندگی را به کام خویش وحتی اطرافیانش تلخ می کند خودش را از نظر وتوجه دیگران دور می کند میان خود ودیگران دیواری از بی اعتمادی وسدی در برابر ارتباط موثر قرار می دهد.
1- قناعت
انسان قانع همان انساني است كه به آنچه دارد اكتفا مي كند واز حرص وطمع خودداري مي نمايد البته معناي اين حرف نيز آن نيست كه انسان در تلاش وكوشش براي توسعه زندگي خويش فرو گذاري نمايد كه دقيقا خلاف سيره معصومين علیهم السلام است آنچه مهم است آنكه در هرزماني هرچه داريم به همان فكر كنيم نه به بيشتر از آن .به هر چه داريم اكتفا كنيم .نه در تخيلات خويش آنچه را داريم بي ارزش بشماریم.به عبارت ديگر به داشته هاي خود توجه كنيم اگر به داشته هاي خود وبه نعمت هايي كه خداوند به ما عطا فرموده است توجه كنيم هميشه از داشتن زندگي خويش راضي بوده وخوشحال هستيم. ونعمت های پروردگارت را بازگو کن(فجر/11)هم چنین قناعت سبب عزت نفس می گردد امام علي ع فرمود: قانع باش تا عزيز گردي.(نامه 30.نهج البلاغه)
4-صبر : صبر نیز یکی از عوامل آرامش خانواده ها به شمار می رود زیرا چه بسا خانواده ای با مشکلی مواجه شده مثلا دچارناکامی یا مصیبت ویا رفتارهای نامناسب دیگران گشته است که عامل صبر می تواند خانوده را به پناهگاه آرامش سوق دهد .لذا در روایات توصیه به صبر شده است .(من صبر خفت محنته :غررالحکم 577)
5- حلم
حلم يعني انسان با وجود قدرتي كه دارد اما بزرگواري مي كند وطرف مقابل خود را مي بخشد واز او مي گذرد (جامع السعادات:فصل حلم)
ق آن با تحمل آن است كه در تحمل نمودن -كه البته تحمل ،منفي وآثار سويي بر روان انسان مي گذارد- آن است كه انسان توانايي برخورد با شخص را ندارد ويا اگردارد از او نمي گذرد واو را تحمل مي كند اما درحلم همانطور كه گفته شد گويي شخص اصلا رفتار طرف مقابلش را ناديده گرفته است وخود را به نديدن وغفلت مي زند.وچيزي از رفتار او در دل خويش بر نمي گيرد وكاملا از او مي گذرد چنين صفتي بسيار مورد تأكيد روايات ماست ونه تنها اثرمنفي ندارد بلكه اثرات مثبت براي خود شخص وطرف مقابلش دارد.

روش هاي داراي حلم شدن:
 

1-تغافل: اگر در مقابل شما كسي عملي را انجام داد وشما را ناراحت نمود رفتار او را ناديده بگيريد گويي اصلا رفتار او را نديده ايد .امام علي ع می فرمایند::از بهترين رفتارهاي شخص بزرگوار ناديده گرفتن چيزي از خطاهاي مردم است كه مي داند.(میزان الحکمه 4845)
امام صادق ع فرمود: درستي وضع زندگي اجتماعي ومعاشرت ،پيمانه پري است كه دوسوم آن توجه وهشياري است ويك سومش چشم پوشي.(همان4846)
2-خود را به حلم زدن :انساني كه حلم براي او دشوار است مي تواند خود را به حلم بزند يعني تظاهر به حلم داشتن بنمايد واين كار رابارها تكرار کند تا عادتش شود كه حليم باشد.امام علي ع فرمود: اگر بردبار نيستي خويشتن را بردبار جلوه ده زيرا كمتر كسي است كه خود را شبيه گروهي كند وسرانجام يكي از آنان نشود.(همان1743)
6- ارتباط مناسب داشتن بایکدیگر
روابط ما با یکدیگر شامل دودسته از روابط کلامی وغیر کلامی می شود.در روابط کلامی توصیه شده است که یکدیگر را با بهترین نامی که دوست دارید صدا بزنید.(کافی 2/643)ابراز محبت ودوستی نسبت به همسر (وسایل الشیعه 14/10)سپاس گزاری اعضای خانواده از یکدیگر (لقمان 14وسایل الشیعه 14/115)
در روابط غیر کلامی حسن خلق از مهمترین ویژگیهای اعضای خانواده به خصوص شوهر است (کافی2/107) نگاه مهربانانه زن وشوهر با یکدیگر موجب نشاط آنان می گردد (وسایل الشیعه 14/37) نگاه به والدین از روی لطف عبادت به شمارمی رود.(همان15/205) فروتنی اعضا نسبت به هم به خصوص فرزندان نسبت به والدین وزن نسبت به شوهر خود سفارش شده است. لذا بدترین رفتار زنان تکبر در برابر شوهر به شمار می رود. (وسایل الشیعه 14/14و15)آراستگی ظاهری افراد(به خصوص زن وشوهر) نیز مورد توجه قرار گرفته است (همان) حضور در کنار هم اعضای خانواده نیز باعث گستردگی رحمت وآمرزش خداوند بر اهل آن خانه شده (وسایل الشیعه 16/422)و ارزش آن از اعتکاف وعبادت در مسجد مدینه نزد خدا محبوب تر دانسته شده است.(آثارالصادقین 15/293)

راهکارهای اسلام برای درمان مشکلات خانواده
 

بدون شک خانواده ممکن است دچار مشکلات وآسیب هایی گردد اسلام چه راهکاری را برای مقابله وحل این مشکلات پیش بینی نموده .
البته همیشه پیشگیری بهتر از درمان است واگر تمام نکاتی که گفته شد مراعات گردد قطعا مشکلی پیش نخواهد آمد وخانواده همیشه درکمال آرامش می باشد .در این باره اسلام اصولی را پیشنهاد می کند تا خانواده مشکلش حل شده دوباره آرامش به آنها برگردد.
1-اصل مشاوره : بهترین راه برای حل مشکلات مشاوره زن وشوهر است لذا همفکری صمیمانه و همدلی داشتن زن وشوهر با یکدیگر می تواند بسیاری از مشکلات را حل نماید مثلا یکی از مسائلی که می تواند مورد اختلاف آنها باشد مسئله شیر دادن فرزند است که قرآن دستور می دهد این مسئله را با مشاوره همدیگر حل کنند.(بقره233)
2- اصل حکمیت:اگر اختلاف در خانواده شدت بگیرد وزن ومرد با هم ناسازگار باشند و وضعیت آنها حاد شد قرآن دستور به حکم قرار دادن بین آنها می کند تا بواسطه دخالت صحیح دیگران مشکل آنها حل شده وآرامش به خانواده برگردد (نساء/35)قرآن می فرماید اگر قهر ودشمنی میان زوجین پیش آمد یک نفر از خانواده مرد ویک نفر از خانواده زن را حکم قرار دهید .
3-جدایی زن وشوهر: آخرین مرحله ای که اسلام برای حل مشکل خانواده پیشنهاد می کند مسئله طلاق وجدایی است البته روایات این عمل را بسیار زشت وقبیح شمرده اند اما به عنوان آخرین مرحله از احکام الهی شمرده شده است پیامبر اکرم (ص)فرمود: جبرییل پیوسته مرا درباره زن سفارش می کرد تا جایی که گمان بردم طلاق او جایز نیست مگر در صورت ثابت شدن فحشا.(بحار 103/253)اما در شرایطی که ادامه زندگی موجب ضرر است اسلام این حکم را وضع نموده است .(بقره 299)
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم :ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،تهران :نشر نیلوفر،1374
2-نهج البلاغه،ترجمه محمد جعفر امامی ومحمد رضا آشتیانی،قم :مدرسه امیرالمومنین 1375
3-آمدی،عبدالواحد،غررالحکم ودرر الکلم ،قم دفتر تبلیغات اسلامی 1366
4-باركر،فیلیپ ،خانواده درمانی پایه ترجمه محسن دهقانی تهران:نشر رشد 1375ش
5-الحرالعاملي، 1403 محمد بن حسن ،وسایل الشیعه تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی ،بیروت :داراحیاءالتراث العربی 1991م
6-خداپناهی،محمد کریم ،روان شناسی فیزیولوژیک ،تهران :سمت ،1386ش
7-سالاری فر ،مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام ومکتب ساخت نگر ،فصلنامه حوزه ودانشگاه ،1381ش
8-سالاری فر ،خانواده در نگرش اسلام وروان شناسی،تهران :سمت 1384ش
9-ستیر ،ویرجینیا،آدم سازی در روان شناسی خانواده ،ترجمه بهروز بیرشک ،تهران :انتشارات رشد 1370 ش
10-سیوطی،جلال الدین ، الدرامنثور،قم :نشرمکتبه آیه الله المرعشی النجفی،1404 ق
طبرسی ،ابونصرحسن بن فضل،مکارم الاخلاق ،قم :منشورات الرضی،1972م
11-فرید تنکابنی ،مرتضی ،الحدیث،تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374ش
11-کلینی ،محمد بن یعقوب ،اصول کافی ترجمه سید جواد مصطفوی تهران نشر فرهنگ اهل بیت ع کافی
12-متقی هندی،علاءالدین،المرشد الی کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال،بیروت ،موسسه الرساله ،1409ق
13-مجلسی ،محمد باقر ،بحارالانوار ،بیروت :موسسه الوفاء 1983م
14-محمدی ری شهری ،میزان الحکمه ،ترجمه حمیدرضا شیخی ،قم:دارالحدیث ،1379ش
15-مطهري،مرتضی ،اخلاق جنسی در اسلام وجهان غرب،دفتر انتشارات اسلامی ،1359ش
16-مينوچين ،سالوادور،خانواده وخانواده درمانی ترجمه باقر ثنایی تهران :نشر امیر کبیر1375ش
17-نراقی ،ملامهدی ،جامع السعادات ،نجف :مطبعه لنجف الاشرف ،1963م
18-نوری طبرسی ،حسین ،مستدرک الوساسل ومستنبط المسائل ،بیروت : نشر موسسه آل البیت لاحیاءالتراث ،1988م



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط