نمونه تصمیمات مهمی که پیامبر پس از مشورت با مردم گرفتند

شور ، مشورت و مشاوره در اسلام و در منطق عملی پیشوایان حق ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . در سیره پیامبر (ص) نوشتهاند که آن حضرت با اصحاب خود بسیار مشورت میکرد . [1] شورا مایه الفت اجتماعی ، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی میشد . [2]
دوشنبه، 19 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نمونه تصمیمات مهمی که پیامبر پس از مشورت با مردم گرفتند

نمونه تصمیمات مهمی که پیامبر پس از مشورت با مردم گرفتند
نمونه تصمیمات مهمی که پیامبر پس از مشورت با مردم گرفتند


 

نويسنده: محمد صالحی




 
شور ، مشورت و مشاوره در اسلام و در منطق عملی پیشوایان حق ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . در سیره پیامبر (ص) نوشتهاند که آن حضرت با اصحاب خود بسیار مشورت میکرد . [1]
شورا مایه الفت اجتماعی ، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی میشد . [2]

جایگاه شورا نزد پیامبر (ص)
 

شورا در نظر اسلام و پیامبر ( ص ) از جایگاه بالایی برخوردار است و رسول خدا (ص) نه تنها خود مشورت میکرد ، بلکه توصیه میکرد و تأکید داشت که مسلمانان اینگونه عمل کرده و به سیره او تأسی کنند .
امام علی (ع) میفرمایند : « زمانیکه پیامبر(ص) مرا به یمن اعزام میکرد ، وصایایی کرد ؛ از جمله فرمود : « ای علی ! کسی که مشورت کند ، پشیمان نشود .»[3]
در اینجا چند مورد از سخنان گهربار ایشان در مورد اهمیت و جایگاه شورا و مشورت در تصمیم گیری در امور مختلف فردی و اجتماعی بیان می شود :
1- « ما شقی قط عبد بمشوره و لاسعد باستغناء رأی. »[4]
« هیچ بندهای با مشورت¬کردن بدبخت نشد و هیچ کس با بینیاز دانستن خود از مشورت ، سعادت نیافت .»
2- « من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء »[5]
« کسی که از افکار دیگران استقبال کند موارد خطا را میشناسد .»
مفهوم : مشورت باعث میشود که با بهره¬گیری از خرد دیگران ، موارد خطا بهتر شناسایی و از آنها دوری شود .
3- « اضربوا بعض الرأی ببعض یتولد منه الصواب .» [6]
« برخی از شما آرا را به برخی دیگر عرضه کنید تا رأی درست، به دست آید .»
مفهوم : برای پرهیز از اشتباه و جلوگیری از لغزش ، باید اندیشهها و آرا را به هم زد ، تا از تضارب آنها آنچه راست و درست است ، آشکار شود .
4- « من أراد أمرا فشاور فیه و قضیئ هدی لأرشد الأمور .» [7]
«هر کس تصمیم به اجرای کاری میگیرد ، برای آن مشورت کند و سپس انجام دهد تا به بهترین راه دست یابد .»
5- « ما تشاور قوم قط الا هدوا لارشد أمرهم .» [8]
« هیچ قومی مشورت نکردند، جز آنکه به بهترین امور هدایت یافتند .»
مفهوم : حکومتی که فاقد سنت مشورت است ، در تب و تاب خودسریها می¬شود و در بی¬تعادلی سیر میکند¬؛ اما در حکومتی که شورا یک اصل قطعی و از اجزای ضروری حیات است ، کاملترین مسیر هدایت ، طی خواهد شد .
6- « إذا کان أمراءکم خیارکم و أغنیاءکم سمهاءکم و أمرکم شوری بینکم فظهر الارض خیر لکم من بطنها و إذا کان أمراءکم شرارکم و أغنیاءکم بخلاءکم و لم یکن أمرکم شوری بینکم فبطن الأرض خیر لکم من ظهرها .»[9]
هنگامی که زمامداران شما ، نیکانتان و توانگران شما ، سخاوتمندان باشند و کارهایتان به مشورت انجام شود ، در این موقع ، روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است و شایسته زندگی هستید ؛ ولی اگر زمامدارانتان ، بدان و توانگرانتان ، افراد بخیل باشند و کارها به مشورت برگزار نشود ، در این صورت زیر زمین از روی زمین برای شما بهتر است
مفهوم : در جامعهای که مردم ، کارهای خود را با مشورت انجام میدهند ، کمتر گرفتار لغزش و پشیمانی میشوند. در واقع ، فقدان سنت شورا در جامعه ، شخصیت مردم را میشکند و رشد افکار را متوقف میسازد. چنین مردمی شایستگی زندگی حقیقی را از دست میدهند. آنها مردههای زندهاند ؛ چنانکه در حدیث شریف نبوی به این حقیقت اشاره شده است .
7- معمربن خلاد ، يکي از دوستان نزديک امام رضا عليه السلام ، گويد :
« يکي از خادمان امام (ع) به نام سعد از دنيا ، رفت امام رضا (ع) به من فرمود : شخص بافضيلت و امانتداري را به من معرفي کن که کارهاي سعد را انجام دهد . گفتم اي پسر پيامبر ! من اين کار را انجام دهم ؟ شما با کسي مثل من مشورت مي کنيد ! امام با ناراحتي فرمود : بله ، رسول خدا (ص) نيز با اصحاب خود مشورت مي کرد ، آنگاه تصميم مي گرفت و انجام مي داد . » (10)
8- پيشوايان معصوم (ع) حتي با بردگان و زيردستان خود نيز مشورت مي کردند ، و بدين وسيله به آنان بها و ارزش مي دادند . حسن بن جهم مي گويد :
« خدمت امام رضا (ع) بوديم ، از پدر بزرگوارشان موسي بن جعفر(ع) ياد شد آن حضرت فرمود : پدرم عقلي داشت که عقل هيچ کس با آن برابر نبود ، با اين حال گاهي اتفاق مي افتاد که در مواردي با غلام سياهي از غلامان خود مشورت مي کرد ، و از او نظر مي خواست تا جايي که به وي نسبت به اين کار اعتراض شد و آن حضرت پاسخ داد : چه بسا خداوند فتح و گشايش را بر زبان وي جاري کند . » (11)
9- اميرمؤمنان (ع) به ابن عباس که فردي دانشمند ، امام شناس و فهميده بود فرمود :
« تو وظيفه داري که نظر خود را به من بگويي ، به يقين من نسبت به نظريه ي تو دوگونه واکنش نشان مي دهم ؛ يا آن را مي پسندم و به کار مي بندم که ديگر حرفي نيست يا اينکه آن را مي شنوم ولي به کار نمي بندم . تو در اين هنگام موظف هستي از من پيروي کني . » (12)

نمونه هایی از مشورت خواستن پیامبر (ص) از مردم :
 

1- پیامبر(ص) پیش از جنگ بدر ، افرادی را برای کسب خبر به کاروان تجارتی قریش ـ که از شام به ریاست ابوسفیان باز میگشت ـ فرستاد . ابوسفیان از ماجرا با خبر شد و مسیر خود را تغییر داد و فردی را به مکه فرستاد تا کفار را از این قضیه باخبر کند . وقتی قریش این خبر را شنیدند ، همه از مکه خارج شدند و به سوی بدر به حرکت درآمدند .
پیامبر(ص) از این ماجرا باخبر شد و با سپاهیانش مشورت کرد که : « اشیروا علی ایها الناس »؛ « ای مردم ! به من مشورت بدهید .» و نهایتا پس از نظر اکثریت مبنی بر جنگ ، به پیشنهاد آنها عمل کرد .[13]
2- در جنگ بدر آمده است که وقتی حضرت در منطقه بدر ، پشت چاه ، اردو زد .
« حباب بن منذر » سؤال کرد : « آیا انجام این کار بر اساس وحی الهی بود یا نظر خود را اجرا کردی ؟ »
حضرت فرمود : « رأی من چنین بود .»
حباب گفت : « نظر من این است که چاه آب را عقب خود قرار دهیم تا در صورت عقبنشینی ، چاه آب را از دست ندهیم .»
حضرت نیز این پیشنهاد را پذیرفت و محل استقرار نیروها را به مکان جدید تغییر داد .[14]
3- همچنین روز بدر ، هفتاد نفر از نیروهای دشمن ، اسیر شدند . رسول خدا (ص) درباره سرنوشت آنان با بزرگان صحابه مشورت کرد . بعضی رای به کشتن دادند و اکثریت به قبول فدیه رأی دادند و پیامبر(ص) هم این نظر را پذیرفت .[15]
4- همچنين در جنگ احد ، رسول خدا با اصحاب و فرماندهان لشکر به مشورت پرداخت که براي مقابله با دشمن در شهر بمانند و سنگر بگيرند يا در خارج از شهر موضع بگيرند و منتظر دشمن شوند . با اينکه نظر رسول خدا (ص) اين بود که در شهر بمانند ولي چون بيشتر اصحاب و لشکريان ، جنگ در خارج شهر را ترجيح مي دادند پيامبر تسليم نظر اکثريت شد و به دامنه ي کوه احد رفتند و با دشمن مبارزه کردند . (16)
5- در نبرد احزاب نيز رسول خدا با اصحاب خود (در مورد پرداخت يک سوم خرماي مدينه به منظور ترک مخاصمه) به مشورت و تبادل نظر پرداخت . بعضي از جوانان غيور و شجاع با اين مصالحه مخالفت کردند و گفتند : اين مردم قبل از اسلام جرأت نمي کردند چنين تقاضاهايي از ما بکنند ، حال که به ما شرف اسلام نائل شده ايم براي ما ننگ است که به آنها باج بدهيم . رسول خدا (ص) حرف آنها را پذيرفت و تصميم به جنگ گرفتند. (17)
6- حضرت ، همراه تعدادی از اصحاب خود به مقصد مکه ، از مدینه خارج شد و فردی را برای تفتیش در میان مشرکان قریش فرستاد . مدتی بعد ، او خبر آورد که قریش ، قصد ممانعت از سفر عمره شما را دارند . پیامبر(ص) فرمود : « اشیروا ایها الناس علی »؛ « ای مردم! به من مشورت بدهید .» در این میان ، ابوبکر برخاست و گفت : « ای رسول خدا ! ما به قصد زیارت خانه خدا از مدینه خارج شدیم و نمیخواهیم خون احدی را بریزیم . پس به سوی خانه خدا رهسپار شویم ؛ اگر مخالفت و ممانعت ورزیدند ، آنها را میکشیم .» پیامبر(ص) فرمود : « امضوا علی اسم الله...»؛[18] « به نام خدا عبور کنید .»
7- پیامبر(ص) می¬ایستاد و بر شاخه درختی تکیه میزد و به ایراد خطبه نماز جمعه میپرداخت .
روزی فرمود : « خطبه¬ خواندن به این حالت بر من سخت است .»
یکی از اصحاب عرض کرد : « ای رسول خدا ! آیا اجازه میدهید برای شما منبری بسازم ، همانند آنچه در شام دیدهام ؟»
پیامبر (ص) در اینباره با مسلمانان مشورت کرد و نظر آنها مساعد بود ؛ پس ساختن منبر شریف برای ایشان شروع شد . [19]
8- وقتی آیه شریفه « یا ایها الذین امنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجویکم صدقه ذلک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحیم » ( ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که میخواهید با رسول خدا نجوا کنید، قبل از آن صدقهای بدهید ، این برای شما بهتر و پاکیزهتر است و اگر توانایی نداشته باشید ، خداوند غفور و رحیم است )[20] نازل شد ، پیامبر (ص) درباره تعیین مقدار صدقه که در آیه مشخص نشده است با یاران خود ، از جمله حضرت علی(ع) مشورت کرد .[21]
9- بر اساس روایتی که در بسیاری از منابع اهل سنت آمده است ، رسول خدا(ص) درباره تعیین کارگزاران حکومتی برای اداره مناطق تحت قلمرو مسلمانان و عزل و نصب آنان با یاران خود مشورت میکرد و هیچ پستی را بدون مشورت با آنان ، به کسی واگذار نمیکرد.[22]
10- پیامبر در کلیه غزواتشان مشورت میکردند : غزوه خندق ، تبوک ، جنگ طائف و خیبر . [23]
11- در جنگ خندق هنگامی که سواران خزاعی در فاصله چهار روز از مکه به مدینه بودند و پیامبر(ص) را از حرکت قریش و سپاه عظیم عرب با خبر ساختند و نیز هنگامی که مسلمانان از پیمان شکنی یهود مطلع شدند ، ابری از هراس بر فضای مدینه گسترده شد . پیامبر(ص) بلافاصله یاران خود را برای رأی زنی فرا خواندند گروهی بر آن بودند که از مدینه خارج شوند و هر جا با دشمن رو به رو شدند همانجا دست به شمشیر ببرند . ناگهان سلمان فارسی جلو آمد و پیشنهاد تاریخی خود را مبنی بر اینکه به رسم ایرانیان در موقع جنگ ، بر اطراف شهر خندقی حفر شود ، را مطرح کرد و پیامبر (ص) پیشنهاد او را پذیرفتند .[24]
12- در ماجرای تهمت به عایشه و طلاق ایشان نقل کردهاند که با امام علی(ص) و اسامة بن زید مشورت کرد .[25]

پي نوشت ها :
 

1- سیوطی، جلال الدین؛ تفسیر الجلالین، به اشراف محمد فهمی ابوعبید، بیروت، دارالکتاب العربی، 1406ق، ص 8
2- طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق، ج4، ص 101 و ابن هشام، پیشین، ج3، ص 70.
3- عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، تصحیح عبدالرحیم ربانی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج5، ص 216.
4- همان، ص 217.
5- کلینی، ابوجعفر محمد؛ اصول کافی، تصحیح اکبر غفاری، تهران، دارالکتاب اسلامی، 1388ق، ج8، ص 22.
6- آمدی، عبدالواحد؛ غررالحکم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1407ق، ج2، ص 266.
7- سیوطی، جلال الدین؛ در المنثور، قم، مکتبة مرعشی نجفی، 1404ق، ج6، ص 10.
8- همان، ج1، ص 90.
9- تفسیر ابوالفتوح رازی، همان، ج1، ص 674.
10- وسائل الشيعه، ج 8، ص 428، بيروت.
11- وسائل الشيعه، ج 8، ص 428، بيروت.
12- عليک ان تسير علي فاذا خالفتک فاطعني (وسائل الشيعه، ج 8، ص 428).
13- شامی، محمد بن یوسف الصالحی؛ سبل الهدی و الرشاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق، ج4، ص 26 و طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسه الاعلمی، بی تا، ج1، ص 140 و 189.
14- ابن هشام، عبدالملک ؛ السیره النبویه ، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج1، ص 620.
15- سیوطی، جلال الدین؛ پیشین، ج3، ص 202.
16- ترجمه مغازي، ج 1، ص 152، با دخل و تصرف و فروغ ابديت، ج 2، ص 452.
17- تفسير ابن کثير، ج 1، ص 420 و ترجمه ي مغازي، ج 2، ص 358.
18- ابن¬کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی و مؤسسة التاریخ العربی، بی تا، ص 197.
19- عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج8، ص 461.
20- سوره مجادله، آیه 12.
21- عسقلانی، ابن حجر؛ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، درالمعرفه للطباعه و النشر، بی¬تا، ج11، ص 68.
22- ابن حنبل، احمد؛ مسند احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، بی¬تا، ص 95.
23- ابن هشام، پیشین، ج3، ص 344 و 345.
24- ابن هشام ، السیرة النیویه (زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام)، 2 / 154.
25- ابن هشام، پیشین، ج3، ص 344 و 345.
 

منابع:
1- http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37636
2- http://noorportal.net/951/1340/1381/29302.aspx
3- http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=7532
4- http://zamaaneh.com/idea/2010/07/post_757.html
5- http://www.porsojoo.com/fa/node/11410
6- http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33126
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :m_salehy



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط