توصیه هایی برای مدیران
مدیران موفق کسانی هستند که موفق شده اند راز و رمزهای مدیریت را بخوبی درک کنند و با سعه صدر و همه جانبه نگری مجموعه تحت نظر خویش را به بهترین شکل ممکن اداره نمایند.
در مقاله حاضر، نویسنده کوشیده است به توصیه هایی که مورد نیاز مدیران است نگاهی مفصل داشته باشد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
● اهمیت مدیریت
بنابراین لازم است از بالاترین مقامات نظام تا وزیر و مدیر مدرسه و رئیس ثبت و پیش نماز، مدیر مجله، واعظ، نامه رسان و آشپز و ... همه و همه طریقه ساماندهی و مدیریت خوب کار خود را بدانند وگرنه درجا زدن و انحطاط، نتیجه قهری کارشان خواهد بود.
● آیا مدیریت ذاتی است یا اکتسابی؟
صفت نیز در دو جهت مانند عضو است:
الف) رشد عضو بستگی به غذا دارد، همانگونه که به دست انسان اگر غذا نرسد، رشدش متوقف می گردد، انسان هم اگر در تحصیل علم نکوشد، رشد دانش او متوقف می گردد.
ب) هر یک از اعضاء بدن انسان میزان معینی رشد می کند و نهایتی دارد که هر وقت رشد به آنجا رسید باز خواهد ایستاد، رشد علم و دانش نیز نمی تواند بیش از استعداد بشری که در افراد متفاوت است، برسد. البته تفاوتی بین صفات روحی و اعضاء بدن وجود دارد و اینکه ممکن است یک صفت در یک حالت معینی متوقف شود بدون آنکه از بین برود یعنی اگر تحصیل ادامه پیدا نکرد معلومات محدودی برای شخص می ماند. ولی اعضاء بدن در صورت بی غذا ماندن از بین می روند. لذا مهارت در مدیریت یکی از صفات روحی است و تا حدودی ذاتی است. صفت مدیریت از همان مراحل ابتدایی تا مراحل رشد مکانی آن اکتسابی است، اکتساب این صفت احتیاج به جدیت و کوشش فراوان و یادگیری و ممارست بسیار دارد تا در مراحل ابتدایی رشد آن متوقف نشود. مثلاً حفظ مطالب در ابتدا کاری دشوار است،اما اگر انسان همیشه در خواندن و تکرار مطالب مصر باشد حفظ شده و برای او ملکه خواهد شد بطوری که هر وقت بخواهد می تواند آن محفوظات را بدون زحمت و بصورت طبیعی از حفظ بخواند و حتی بجایی می رسد که همزمان با انجام کاری دیگر هم می تواند محفوظات را قرائت کند. ممارست و تمرین نکات مدیریت نیز چنین نتیجه ای دارد.
● عادت به صبر در ناملایمات:
اکثراوقات رؤسا و افراد مافوق مدیر از او توقعاتی دارند که تأمین آنها برای او مقدور نیست، اگر صبور باشد و اظهار عجز و خستگی از توقعات آنان ننماید، بتدریج خواسته های رؤسا تعدیل می شود و این صبر و بردباری محبوبیت خاصی برای مدیر می آفریند.
به همین ترتیب همکاران و هم قطاران اکثراً درباره انسان حسادت می ورزند و بیشتر به بزرگنمائی اشتباهات مدیر می پردازند بازهم چاره کار صبوری است و موجب می شود تخریب ها با مرور زمان متوقف و سربلندی را ارمغان آورد. مرئوسین و زیردستان مدیر نیز همیشه از اوامر و نواهی او اطاعت نمی کنند و موجب ناقص ماندن یا تعطیلی برخی از امور می شوند.
اینجا نیز چاره کار صبر و تحمل است و با پشتکار و سماجت برای انجام کار مورد نظر بایستی تلاش نمود تا نتیجه و هدف پیش بینی شده تحقق یابد.
● کم حرفی و پرکاربودن مدیر
الف) خرده گیری و انتقاد شدید در مورد کسانیکه در کار مدیر مشارکت دارند ولو بحق هم باشد، موجب تحریک طرف مقابل و سستی در کار و مقاومت منفی و حتی قیام بر ضد انتقادکننده خواهد شد.
ب) گریز از بیهوده گوئی که معمولاً افراد کار بدست به آن دچارند. شعار یکی از احزاب بزرگ اندونزی (کم حرفی و پرکاری است) و این ضرب المثل «کار کردن با سکوت و آرامش نشانه پیروزی است» در عمل کارائی خود را نشان داده است.
● شناسائی راه ورود و خروج در هر کار
طرق شروع و خاتمه دادن موفق به هر کاری نیز تبعیت از همین مثال دارد و از نکات حساس مدیریتی است که به مدد دانش، تجربه، استعداد و مشورت می توان بهترین خط مشی را برگزید.
در راه رسیدن به یک هدف خاصی ممکن است راه حلهای گوناگونی موجود باشد و طبیعتاً مدیری موفق تر است که بهترین و آسانترین گزینه ها را انتخاب کند.
● بررسی زندگینامه مدیران بزرگ
مطالعات باید پیگیر باشد، زیرا دست کشیدن از مطالعه همانند بریدن آب از یک درخت سبز و خرم است و موجب جمود فکری می شود.
● ترجیح اهم بر مهم در مدیریت
● گذشت در پاره ای موارد
اگر مدیر از خطای دیگران گذشت نکند در مدیریت خود شکست می خورد. همچنانکه خداوند به پیامبر خود در سوره ۷ آیه ۹۹۱ فرمان عفو و گذشت می دهد و مولی علی(ع) می فرماید «با احسان خاطی را سرزنش کنید.»
بدیهی است گذشت نامحدود و اغماض از هر جرم و خیانتی، مورد نظر نیست بلکه در حدود امکانات و مواردی است که چندان ضروری به کار نمی زند.
● تفویض اختیار
اگر مدیری اصرار داشته باشد که خود شخصاً همه کارها را از کوچک و بزرگ انجام دهد نوعی اهانت به تدبیر و نظر مرئوسین کرده و موجب دلسردی و بی تفاوتی آنان می شود و اگر امور مهم را به آنان واگذار کند موجب از هم گسیختگی و شکست مدیر می شود، لذا واگذاری امور فقط باید در امور جزئی و روزمره محدود بماند.
● برنامه ریزی و سازماندهی
مدیران فاقد نظم و برنامه، سررشته امور را از دست داده و از دسترسی به اهداف تعیین شده باز می مانند و با ایجاد رکود و موانع درکارها، بدترین و رسواترین نوع شکستها در انتظار آنهاست.
● پوپایی
مدیر در اثر تفکر مدام، بطریقه و راه صحیح تفکر دست یافته و تفکر برای او ملکه می گردد و بدین ترتیب دارای نظریات درست و قاطعی خواهد شد.
برای هر مدیری در مواقع نامشخص مشکلات پیش بینی نشده ای بروز می کند و راه حلهای گوناگونی به ذهنش متبادر می شود و فقط مدیرانی قادر به تشخیص بهترین ر اه حلها خواهند بود که سابقه تفکر و پویائی داشته باشند.
● خلاقیت و طراحی
● حسن سلوک و اخلاق نیکو
● تفحص در روحیات مرئوسین
از شیخ مرتضی انصاری(ره) نقل می کنند که: «اگر هفتاد نفر عادل گواهی دادند که فلانی این حرف را زده، اما خودش گفت: نگفته ام، گفتار او را تصدیق کن و شهادت آن هفتاد نفر را نادیده بگیر» و مقصود از این نقل قول که مبالغه به نظر می رسد حفظ حرمت انسانی و ایجاد تضمین و تأمین شغلی و در نتیجه ایجاد همبستگی و علاقمندی در خود نسبت به سازمان است.
● نه خود باختگی نه غرور
● روش قطع همکاری
لذا در صورت ضرورت بر کناری کسی به دلیل خلافکاری و غیره و یا عدم تمایل به ادامه همکاری توسط یکی از همکاران، مدیر بایستی دو شرط زیر را در مورد آنان رعایت کند:
الف) مدیر علت برکنار نمودن شخص متخلف را برای او کاملا توضیح دهد، بطوری که طرف متوجه شود که موجب برکناری او رفتار خودش بوده است.
ب) جدائی به نیکی انجام گرفته با حفظ آرامش و دوستی باشد. زیرا اکثراً مشاهده می شود افراد پس از جدائی از مؤسسه، به بدگوئی و مخالفت می پردازند و با دشمنان احتمالی مؤسسه تماس گرفته و به تحریکات و تخریب می پردازند.
لذا مدیر می بایستی با حوصله و حلم با این قبیل موارد مواجه شده و در مقابل دشمنی ها سکوت پیشه کند و ضمناً از افشاء کردن عیوبی که در کارمند اخراجی بوده بپرهیزد.
● وقار و هیبت
لذا در حدیث وارد شده از فضائل مؤمن آن است که درعین حال که فروتن است سبک و مبتذل نیست.
● حفظ سطوح مدیریت
الف) اگر سخن و توصیه آنان را عمل نکند، دشمنی آنان را علیه خود برانگیخته است.
ب) مدیر از برنامه صحیح خود در اثر مدارا با آنان بازمانده و شکست در مدیریت نصیب او خواهد شد.
● نوآوری و توسعه
اینگونه افراد و مدیران لایق درپیشرفت جهان بشریت سهم بسزائی داشته و پیشرفت جامعه را از سطحی که پیشینیان به آن رسیده اند بالاتر می برند.
● اصلاح اشتباهات
برخی افراد به غلط تصور می کنند که اقرار به اشتباه و در صدد اصلاح آن برآمدن یکنوع شکست و سستی و از دست دادن شخصیت است و در نتیجه به راه اشتباه خویش اصرار می ورزند که قطعاً خسران می بینند.
لذا در میان خردمندان مشهوراست که اعتراف به خطا برای مدیر نوعی فضیلت است، اما منظور از اعتراف به خطا اعتراف لفظی نیست بلکه گاهی اعتراف به اشتباه خلاف مصلحت است. بنابراین عملا بایستی پس از پی بردن به اشتباه به اصلاح و رفع اشتباه اقدام نماید.
● زمانبندی
به همان میزان در مدیریت او نقصان وارد میشود. ضمن آنکه میزان اهمیت برخی مدیریتها به گونه ای است که اگر تمام دقائق و لحظات مدیر نیز صرف پیشرفت کار شود باز هم زمینه برای فعالیت هست.
بنابراین بر مدیر لازم است وقت هر کاری را قبلا ارزیابی کند و بشناسد و برای هر فعالیتی زمان مناسبی را اختصاص دهد.
بعنوان مثال زمان تشکیل جلسات هماهنگی با مدیران رده پائین تر از خود را در ساعات آخر اداری تعیین کند که تراکم کار روزانه آنان و تجمع ارباب رجوع و تداخل امور را موجب نگردد و یا زمان برنامه ریزی و نوشتن دستورالعمل و تنظیم گزارشات و مقالات و... را در اوقات تعطیلی سازمان انجام دهد.
● تشویق و تمجید زیردستان
روایت است که نبی اکرم(ص) یاران خود را احترام فرموده و آنان را با کنیه صدا می زد .تشویق موجب دلگرمی و نشاط و امیدواری کارمند شده و با اخلاص بیشتری به فعالیت خود می افزاید و طبعا نتایج بهتری عاید موسسه می شود و این معنا حقیقتی است که مدیران پخته و کارآزموده بر آن وقوف کامل دارند. بدیهی است زیاده روی در تشویق سبب ایجاد توقع بیجا و یا تکبر و غرور افراد میشود و اگر از حد ظرفیت آنها بگذرد خود را گم کرده و چه بسا دست از کار و فعالیت بردارند.
● سرعت در انجام وظایف
انسانها بر دو دسته هستند؛ دسته ای که ذاتا در کار سریع و چالاک هستند و دسته دیگر کندکار، اما انسان کند کار هم می تواند خود را به سرعت در کار عادت دهد. زیرا سرعت حالتی نفسانی و قابل رشد و تکامل است، همچنان که عادت تندنویسی در نویسندگی و سرعت در گفتار، آموزش و تربیت جدیدی است که بسیار پسندیده است.
سرعت در کار ضروری است زیرا هر اندازه عمر آدمی طولانی باشد در مقابل کارهائی که می تواند انجام دهد، کوتاه و وقتش تنگ است.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم سوره های حدید آیه ۱۲ و بقره آیه ۸۴۱ بر این موضوع تاکید دارد.
● میانه روی در تفکر
دسته دیگر برعکس این دسته با سرعت تمام و بدون آنکه موازین و ادله امر ثابت شود، نسبت به چیزی جزم پیدا می کنند، این دسته نیز استحقاق شکست و ضعف در مدیریت را دارند.
در جنگ جهانی دوم برخی از مردم در بحبوحه کشتارها در اصل وجود جنگ تشکیک می کردند و سروصداها را نوعی تبلیغات با اغراض خاص از طرف کشورهای بزرگ میدانستند، در حالی که دسته دیگر در همان هنگام فکر می کردند که به وسیله این جنگ، زندگی در روی کره زمین از بین خواهد رفت. افراد کم رشد و نارس جامعه اکثرا از این دو دسته هستند، یا حالت شک و تردید به همه چیز دارند یا حالت سرعت نظر و خوش باوری که هر دو حالت مردود است بنابراین رعایت اعتدال و میانه روی در طرز تفکر یکی از شرایط بسیار مهم برای موفقیت در مدیریت است.
● دوری از خودستایی
خودستایی تنها با تصریح زبان و گفتار نیست، بلکه گاهی ممکن است شخصی با نگارش، اشاره یا کنایه و یا انجام عملیاتی خودستایی نماید، مثل آنکه در راه رفتن یا پس از انجام یک عمل موفقیت آمیز حالت یا چهره ای مخصوص نشان دهد. گاهی از طریق منفی نیز خودستائی می تواند رخ دهد و کسی بگوید؛ من سوادی ندارم و یا به احدی خدمت نکرده غم و مقصودش به نمایش گذاردن دانش و سواد و یا انجام خدمت به دیگران باشد که البته همان خودستایی است و مردود می باشد.
● دوراندیشی
چه بسا دوستی با یک فرد یا دشمنی با شخصی، سرسلسله پاره ای از موفقیت ها و یا شکستها خواهد شد، زیرا ممکن است آن فرد شاخ و برگ و ریشه هائی داشته باشد که اگر انسان دوراندیش نباشد در دوستی و دشمنی با این گونه افراد ممکن است در اثر بی اطلاعی از شاخ و برگ و ریشه های آن فرد، از عاقبت کار بی خبر بوده قهرا با عجله نمودن در دشمنی و یا در اثر کندی در جلب رضایت آن شخص با شکستهای جبران ناپذیری مواجه شود.
● شنونده صبور
یکی از عادتهای مرحوم میرزای شیرازی این بود، هنگامیکه پیرامون نظریات تازه ای با او گفت وگو می شد در مقابل طرف سکوت می کرد و اگر طرف پاسخی از ایشان مطالبه می کرد، باز هم پاسخش سکوت بود، زیرا ایشان ناراحتی گوینده را از بی جوابی، برناراحتی او از پاسخی که در رد گفتارش می بایست بگوید ترجیح می داد.
● کنترل اطرافیان
الف) اگر اطرافیان در کنترل مدیر نباشند ممکن است بر مدیر تسلط یافته او را تحت نفوذ خود قرارداده و آلت دست خویش نمایند و به وسیله او هر دستوری که بخواهند بدهند و دریچه فکری او را ببندند و بجای مدیر، خودشان ثروت و مقام و اداره امور را قبضه کنند و بدین ترتیب خسارتی سنگین به مدیر وارد کرده و مدیریت و نام نیک وی را زیر سؤال ببرند.
ب) خسارت دوم تسلط اطرافیان این است که با نظریات ناپخته و محدودی که دارند طبق هوا و هوس و میل خود امور را می چرخانند و موجب ناراحتی و شکایت مردم شده و آنان را از اطراف آن مؤسسه و مدیر پراکنده می سازند. بنابراین بر مدیر لازم است اطرافیان را محدود و کنترل کند و در صورت لزوم کسانی را که مرز خود را نمی شناسد بدون نگرانی از عواقب آن اخراج کند و بدین ترتیب اعتماد مردم را که بالاترین پشتوانه است همواره برای خویش ذخیره نمایند.
● مدارا با دشمنان
البته مدیر باید بیش از آن اندازه ای که از دشمن احتیاط می کند از دوست خود بر حذر باشد، زیرا انسان نسبت به دشمن هوشیار است. و اسرار داخلی و نقاط ضعف خود را در اختیار او نمی گذارد و لذا دشمن نمی تواند با سوءاستفاده از ضعفها او را بکوبد، اما دوست با توجه به اعتماد فی مابین در تماسها به عیوب و نقاط ضعف مدیر پی برده و در صورت دشمن شدن علیه او به کار می گیرد و خسارات جبران ناپذیری وارد می کند.
● سد رخنه های کوچک
● پرهیز از اعمال نفرت انگیز
پیمان شکنی، استبداد رأی، چاپلوسی، گوشه گیری از اجتماعات و مردم، عدم شرکت در مجالس جشن و سوگواری، خودستایی، غذایی خوردن در معابر، شوخی و خنده خارج از عرف، عدم رعایت بهداشت محیط، جاه طلبی، تبعیض حقوق افراد، ستیزه جویی با مردم، خلاف واقع گویی، انجام اعمال غیرشرعی یا غیرمنطقی، غلو کردن و بیان مطلب باور نکردنی.
● جلب اعتماد مردم
تاجر تا هنگامی قدرت تجارت و داد و ستد دارد که مردم به او اعتماد داشته باشند. بهمین ترتیب اگر مدیر با درست کاری و معاشرت نیکو توانست اعتماد مردم را نسبت به خویشتن جلب کند می تواند خود و سازمان راحفظ کرده، راه پیشرفت را هموار سازد.
● نظارت و رسیدگی مداوم
رئیس یک کشور باید از احوال ملت خویش در اقصی نقاط با خبر بوده و از ماوقع امور استانها و شهرها و روستاها اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند خادم و خائن را شناسائی و به رفع نارسائیها توفیق یابد، همچنانکه یک مرجع تقلید باید مدام از اعمال نمایندگان و حالات پیروان و مقلدان خویش و اوضاع اعتمادی دیگر ملل جهان با خبر باشد.
یک فرمانده نظامی نیز باید همیشه در کوران مسائل فرماندهان زیردست و احوال لشگریان و تجهیزات آنها بوده و از امکانات دشمنان خود اطلاع دقیق داشته باشد.
● شورا و مشورت
از خواص بدیهی مشورت آن است که اگر نظر مدیر بر دیگر اظهارنظرها رجحان داشت با اعتماد بیشتر و اراده قاطع نظر خویش را اعمال می کند و اگر بعداً این نظر اشتباه از کار درآمد بار خطا و اشتباه تنها به دوش مدیر نخواهد افتاد و اگر در میان نظریات مشاورین خود نظر بهتری یافت که طبق آن عمل می کند، بهرحال کسی با او مخالفت نخواهد کرد. زیرا افرادی هستند هرچند مدیر درست باشد اگر شخصا تصمیم گرفته باشد با او مخالفت می کنند. البته بر مدیر لازم است با کسی مشورت کند که اگر نظرش صحیح نبود و مدیرنظر او را رد کرد به مخالفت و دشمنی با مدیر برنخیزند که ضرر این قبیل مشاورین بیشتر از منافع آنهاست. همچنین باید طرف مشورت را هم از سالخوردگان و هم جوانان انتخاب نمود که تجربه با تیزهوشی عجین شود.
● پرهیز از خشونت
یکی از شخصیت ها می گوید: زمانی می خواستم به شخص معینی مسئولیتی بدهم، اما برای جلب نظر اعضاء سازمان بی آنکه نامی از شخص مورد نظر ببرم با آنها مشورت می کردم، اگر مشاورین همان فرد را پیشنهاد می دادند که چه بهتر والا شخص تعیین شده از طرف آنها را بین خودشان به بحث می گذاشتم بدون آنکه خود مناقشه ای کرده باشم و این روند ادامه پیدا می کرد تا بالاخره به فرد مورد نظر می رسیدند و پیشنهاد می دادند و بدین ترتیب فرد مورد نظر من به ظاهر از طرف آنان پیشنهاد و تعیین می شد و مشکلی هم پیش نمی آمد و مورد تکریم و ستایش آنان نیز قرار می گرفتم زیرا طبق نظر آنها عمل کرده بودم.
● گریز از خودخواهی
● دقت و مراقبت
موانع و مشکلات پیشرفت کار را همانند دشمنانی فرض نماید که بایستی چشم و گوش و حافظه و اعصاب خویش را برای شناسائی و مقابله با آنها به کار گیرد.
● نیروی تبلیغات
دین مقدس اسلام نیز برای حفظ ارکان خویش تبلیغاتی را مقرر داشته است. اذان، تبلیغات و دعوت برای نماز و اعلان و تبلیغ مسائل اسلام است و به همین ترتیب روزه و حج و... صور مختلف تبلیغ این دین انسان ساز است و مردم به وسیله آنها بسوی اهداف مقدس الهی دعوت می شوند. اما مدیر در تبلیغات خود باید میان تبلیغ و خدعه و نیرنگ فرق بگذارد و خارج از واقعیت چیزی را تبلیغ نکند و مراقب باشد که از صورت معقول خارج نشود و در این عرصه به تخریب رقبا اقدام نکند.
● ترجیح رضایت الهی
▪ اولا رعایت رضایت الهی موجب پیشرفت کار خواهد شد چون هر کاری به دست خداست، هنگامی که خدا بنده خود را دید که از همه کس بریده و به او پیوسته است، او را با نیروی خود تأیید فرموده و به کار او برکت می دهد به طوری که هم در واقع و هم در نظر مردم بهترین مدیر خواهد شد.
▪ ثانیاً- اگر کارها را به خاطر جلب رضایت خدا انجام دهیم از پاداش و اجر و حمایت الهی بهره مند می شویم.
▪ ثالثاً- دنیا سرای فانی است انسان هرقدر هم عمر کند روزی به پایان زندگی می رسد و آنچه که از او می ماند اگر با رضایت خدا صورت گرفته باشد جاویدان خواهد بود.
● پاکیزگی اطرافیان
الف) همین افراد وقتی کنترل نشوند کم و بیش در افکار مدیر تأثیر می گذارند و هرچند هم مدیر هوشیار و زیرک باشد مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر اطرافیان آلوده خود قرار خواهد گرفت.
ب) مردم آلودگی اطرافیان را از چشم مدیر می بینند و او را نیز چنین می پندارند و بدین ترتیب مدیر هرچند هم که خود پاکیزه باشد رفته رفته جز بد نامی برای وی نخواهد ماند و مردم هم حق دارند چنین قضاوت کنند زیرا یا از فساد اطرافیان خود خبر ندارد که در این صورت صلاحیت مدیریت را ندارد و یا اینکه مدیر از فساد اطرافیان با خبر است اما قدرت اصلاح آنها را ندارد باز هم فاقد صلاحیت است و اگر در چنین وضعی به مدیریت خود ادامه دهد، بدون شک شریک جرم آنها محسوب می شود. البته گاهی ممکن است مدیر به اطرافیانی هرچند فاسد احتیاج داشته باشد، در این صورت بایستی بگوید که ناچار است با آنها کار کند و اگر اظهار صریح برای حوزه مدیریتی او اخلال ایجاد می کند با کنایه این معنی را برساند و علت اینکه در بین اطرافیان پیامبران و معصومین(ع) افراد فاسدی نیز بودند همین است.
● توقع معقول
اگر مدیر از همه افراد خود انتظار کار جدی و صد درصد درست داشته باشد. اولا خود را خسته کرده و به هدف هم نخواهد رسید.
ثانیا برای خود دشمنانی در داخل سازمان فراهم می سازد که دشمنی آنان عاقبت موجب شکست مدیریت خواهد شد. بنابراین باید رعایت اختلاف وضعیت آنان را مدنظر قرارداده و از هرکس به اندازه توان او انتظار داشته باشد. البته مقصود نادیده گرفتن عیوب و نارسائیهای آنان نیست و بهتر است عیب و نقص کار افراد با کنایه و اشاره به آنان تفهیم گردد، تا صفای قلبی و خلوص و محبت آنان از بین نرود.
● اعتدال در خوش بینی
● استقامت در برابر حوادث
● ترفیع زیردستان
● لحاظ کردن تفریحات سالم
● مسیر پیشرفت و توسعه
● اهمیت کارهای بظاهر کوچک
انسان خود از سلولهای بسیار کوچکی ترکیب یافته، جهان آفرینش با این عظمت از اتمهای ریز ذره بینی تشکیل شده است، بنابراین کسی که به کارهای کوچک اهمیت ندهد، قدرت انجام کارهای بزرگ از او سلب می شود.
کسی که در جزء مداقه کند و آنرا خوب بشناسد، اجزاء را خوب خواهد شناخت و ارتباط آنها و بهترین نحوه استفاده از این ارتباط را پی خواهد برد و از ارتباط اجزاء با یکدیگر بهترین سیستم را طراحی و معرفی می کند. با ذکر یک مثال اهمیت ارتباط اجزاء تشریح می شود:
در حدود هفت قرن پیش سقفی در مسجد جامع اصفهان زده شد که معروف به سقف بی ملات است، می گویند این سقف بدون استفاده از مواد چسبنده گچ و گل و یا ساروج ساخته شده است و سازنده آن روابط آجرهای سقف را آنچنان با یکدیگر تنظیم کرده است که هنوز پابرجاست و شاید قرون متمادی دیگر نیز پابرجا باشد، در برابر این سقف، سقفی دیگر در فرودگاه مهرآباد را می توان در نظر گرفت که مقاوم ترین مصالح از قبیل آهن و آرماتور و بتن آرمه و سیمان استفاده می شود و در سالهای اولیه بهره برداری فرو می ریزد.
● تبدیل مواد اولیه به کالا
● کنترل مشکلات
● خطر بزرگ خودفریبی
منبع: روزنامه کیهان
ارسال توسط كاربر محترم : mohammad_43