نشانههای عرفانی و مسیحیایی در چهره شهید سید عباس موسوی(2)
گفت و گو با حجتالاسلام و المسلمین شیخ حسان سویدان، روحانی لبنانی
شکلگیری و گسترش جنبش اسلامی شیعیان دو دلیل داشت.یکی گسترش تجاوزگری دشمن صهیونیستی به جنوب لبنان و اشغال بخش وسیعی از خاک این کشور بود.دلیل دوم، برپایی جمهوری اسلامی در ایران و ارائه امکانات و کمکهای گوناگون به شیعیان لبنان بود. نظام جمهوری اسلامی امکانات خود را در اختیار کسانی قرار داد که به آزادسازی جنوب لبنان و آزادسازی سرزمینهای اشغالی فلسطین علاقهمند بود.دولتهای عرب دهها سال بود که شعار آزادی فلسطین و قدس را سر میدادند، اما، این چه شعاری است که در سایه آن نیمی از خاک لبنان به اشغال صهیونیستها در میآید؟ بر اساس این نگرش جوانان متعهد و مؤمن و شیعه لبنانی تخم مبارزه اصیل را در جنوب لبنان کاشتند و پرچم آزادی و رهایی را برافراشتند.جوانان مؤمن و متعهد که سید عباس موسوی یکی از آنان بود، حرکت خود را آغاز کردند.این حرکت از نظر فکری تکامل و تبلور نیافته بود اما، بر اساس این اصل که «هر تلاشی در راه خدا رشد و گسترش می یابد »این حرکت راهش را آغاز کرد و امروز در قالب حزبالله و مقاومت اسلامی تجلی یافته است.
بفرمایید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از حضور در منطقه بقاع در شرق لبنان چه نقشی در پرورش و گسترش حرکت این جوانان مؤمن و متعهد داشت؟
این پرسش، این نکته را یادآوری میکند که جوانان مؤمن و متعهد این حرکت که راهشان را آغاز کردند، آموزش نظامی ندیده بودند.از هنر رزم و جنگ چریکی شناخت کافی نداشتند.فرهنگ انقلابی دینی جوانان شیعه ضعیف بود.فرهنگ انقلابی به تنهایی کافی نیست.فرهنگ انقلابی باید با دین و تعهد پیوند خورده باشد.این فرهنگ را برادران سپاهی که به لبنان آمدند پایهگذاری کردند.آقای عسکری فرمانده سپاه در لبنان در گسترش فرهنگ انقلاب دینی میان جوانان لبنانی نقش به سزایی ایفا کرد.او با برپایی جلسات فرهنگی و مجالس سیار عزاداری برای شهدای مقاومت و برگزاری مراسم سینه زنی و دعای کمیل توانست جوانان شیعه لبنانی را تحتتأثیر فرهنگ انقلابی دینی قرار دهد.
بیتردید اگر حضور سپاهیان انقلاب اسلامی در آن مرحله در مناطق گوناگون بقاع و آموزش عقیدتی سیاسی و رزمی جوانان لبنانی در کار نبود، امکان نداشت جنبش مقاومت اسلامی به این سطح از آگاهی و توانمندی که امروز شاهد آن هستیم برسد.جوانان مبارز لبنانی برای ستیزهجویی با ارتش اسرائیل که کشورشان را اشغال کرده بود، واقعاً به کمکهای آموزشی رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیاز داشتند.
شهید سید عباس موسوی پس از اخراج از حوزه علمیه نجف اشرف و بازگشت به بعلبک بسیاری از جوانان لبنانی از جمله سید حسن نصرالله را برای ادامه تحصیلات علوم دینی تشویق کرد.در این زمینه چه اطلاعاتی دارید؟
این یک واقعیت آشکار است.هنگامی که سید عباس برای دیدار پدر و مادرش از نجف به لبنان آمد، از دفتر شهید آیتالله سید محمد باقر صدر به او اطلاع دادند که در لبنان بماند و از بازگشت مجدد به نجف خودداری کند، چرا که مأموران حزب بعث او را تحت تعقیب قرار داده و قصد داشتند او را بازداشت کنند.در آن مرحله بسیاری از طلبههای لبنانی حوزه علمیه نجف اخراج و تعدادی نیز بازداشت شدند. طلبههای اخراجی، شهید سید عباس را مانند فرد گم گشته و مراد دل خود یافته و پیرامون او گرد هم آمدند.این جوانان مؤمن و متعهد که محضر درس آیتالله صدر را از دست داده بودند، سید عباس را به عنوان یکی از شاگردان ارشد شهید صدر یافتند.رجوع طلبههای اخراجی به این شاگرد ارشد، او را تشویق کرد تا حوزه امام منتظر(عج)در شهر بعلبک را پایهگذاری کند.سید حسن نصرالله و شیخ محمد علی خاتون دو تن از طلبههایی بودند که سید عباس را برای خود الگو و سرمشق قرار دادند.
دور از انصاف است که به این نکته اشاره نکنیم که برخی از طلبههای لبنانی که از حوزه علمیه نجف اشرف اخراج شدند مشعل درخشانی بودند که هسته اساسی شکل گیری مقاومت اسلامی را در زمین کاشتند.این هسته که توسط سید عباس موسوی تأسیس شد، نقش اساسی و بزرگی در شکل گیری اندیشه مقاومت اسلامی داشت.در حقیقت سید عباس نسلی از طلاب و اندیشمندانی را به وجود آورد که راهکارهای انقلابی و پیکارهای اجتماعی را به مردم لبنان نشان دادند.سید عباس موسوی این طلبهها را که در مراحل دوم و سوم و چهارم تحصیلات حوزوی به سر می بردند، در مناسبتهای مختلف به شهرها و روستاهای گوناگون اعزام میکرد تا فرهنگ انقلابی و دینی را بر اساس دیدگاهها و خط مشی امام خمینی(ره)تبلیغ کنند.شکی نیست که این افراد مؤمن و متعهد در اندیشهها و راهکارهای امام خمینی ذوب شدند.آنگونه که شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر به آنان چنین توصیه کرده بود.
از ابعاد عرفانی و معنوی شهید سید عباس موسوی چه شناختی دارید؟
اصولاً اگر به سیمای شهید سید عباس موسوی نگاه کنید، نشانههای عرفانی و مسیحایی را کاملاً در چهره او ملاحظه خواهید کرد.برادرانی که از نزدیک و از دوران کودکی با او سر و کار داشتند نقل میکنند که این نشانههای عرفانی از دوران شکلگیری شخصیت او وجود داشته است.این شخص به انسانی آرام و خونسرد شهرت داشت، عشق به خدا و فرامین دینی در عقل و قلب او زبانه میکشید.این ویژگیهای شهید بزرگ سید عباس موسوی ویژگیهای غریزی است. انسان دل رحم و عاطفی بود.هر گاه با صحنههای دلخراش و دردآور مواجه میشد، اشک دور چشمان او حلقه می زد. هر گاه برای برپایی نماز در محضر خداوند بزرگ میایستاد، و حالت تواضع و خشوع به او دست میداد اشک از چشمان او جاری می شد.رفتار و کردار خود را با ارزشهای عرفانی و معنوی عجین ساخته بود.این نشانههای عرفانی او را از شر گزندها و خطاها پس از گرایش به فراگیری علوم اهل بیت(ع)مصون داشت.هنگامی که در حوزه علمیه نجف اشرف مستقر شد، شهید سید محمدباقر صدر الگو و نشانه راه او قرار گرفت. مرحوم شهید صدر نیز در برخورد با مسایل وجدانی، انسانی بسیار وارسته، عاطفی، فروتن و پرهیزکار بود.در حالت خشوع و تواضع زار زار گریه میکرد. سید عباس موسوی که از این گونه ویژگی و استعدادها برخوردار بود، ناگهان خود را در برابر یکی از بندگان مخلص خدا (شهید صدر)یافت.او پس از مدتی تحصیل در حوزههای درسی شهید صدر شیفته اخلاق فاضله و رفتار نیک او شد و در اخلاق و رفتار او ذوب شد.
شهید سید عباس موسوی در آخرین سفری که قبل از شهادت به ایران داشت با او دیدار داشتم، دیدگاهها و ارزشهای معنوی شهید آیتالله صدر را همچنان بازگو میکرد.اگر شما به عرفان مانند یک مکتب آموزشی، مانند کتاب «فصوص الحکم» و غیره تعبیر میکنید.من به شما میگویم که نه شهید سید محمدباقر صدر و نه شهید سید عباس موسوی در وادی این برنامهها نبودند.
منظورم این نیست که این برنامهها را قبول نداشتند.آن دو هرگز درصدد مطالعه کتابهای عرفانی نبودند.اگر منظورتان از عرفان، صحیفه سجادیه است؟ اگر منظورتان از عرفان زیارت جامعه کبیره است؟ اگر منظورتان از عرفان دعای کمیل است؟ اگر منظورتان قرآن و مکتب اهل بیت(ع)عصمت و طهارت است؟ میتوانم به شما پاسخ دهم که شهید صدر و شاگرد ارشد او شهید سید عباس موسوی، از قله های بلند مکتب عرفانی اهل بیت(ع)بودند.من سید عباس را چند بار میان رزمندگان مقاومت در جبهههای جنوب لبنان در پایگاه صدیقین مشاهده کردم.من دروس حوزوی را اولین بار حدود 25 سال پیش در حوزه علمیه روستای صدیقین در جنوب لبنان آغاز کردم.پایگاههای رزمندگان مقاومت در اطراف این روستا قرار داشتند و جوانان سلحشور مقاومت از این پایگاهها عملیات ضد صهیونیستی را آغاز میکردند.سید عباس مدتی در شهر صور اقامت کرد.او همواره از این پایگاهها دیدن میکرد و میان جوانان مقاومت مینشست و با صدای خود برای آنان دعا قرائت میکرد، به گونهای که همه گریه میکردند.
به یاد دارم در ابتدای سال 1986 رزمندگان مقاومت تصمیم داشتند پایگاه «حقبان»اسرائیلیها را که در ارتفاعات مشرف بر روستای صدیقین قرار داشت آزاد کنند.این پایگاه از نظر اشغالگران صهیونیست خیلی مهم بود.سید عباس پیش از آغاز عملیات به جمع رزمندگان مقاومت پیوست و در عملیات مسلحانه ضد صهیونیستی شرکت کرد رزمندگان به او اجازه ندادند به خطوط مقدم جبهه پیشروی کند، اما، او تا خطوط پشت جبهه و در فاصله 200 متری همراه آنان پیشروی کرد.یکی از پزشکان به نام دکتر ابراهیم عطوی که توسط مزدوران استکبار جهانی و در نتیجه بمبگذاری پاهایش را از دست داد، همراه سید عباس بود.سید عباس مانند یک رزمنده میان رزمندگان حاضر میشد، و از آنان پشتیبانی میکرد. تواضع و فروتنی و ایثارگری اوج گرایشات عرفانی سید عباس موسوی را میرساند.از زرق و برق مسایل دنیوی و مادی دوری میکرد.تواضع و فروتنی او را در برابر درگاه خداوند ناچیز کرده بود.رفتار متواضعانه و زاهدانه سید عباس موسوی نشان میداد که او در عصر حاضر و در شرایط فعلی زندگی نمیکند، بلکه نشان میداد که از درون خاندان اهل بیت و ائمه طاهرین(ع)برانگیخته شده است.او با روحیات عالی بزرگان صدر اسلام و اولیای بزرگ میان ما حضور داشت.
سید عباس در برخورد با مسائل و دفاع از آرمان محرومان مردی شجاع، غیور و فداکار بود اما، هنگامی که خاشعانه در محضر خدا قرار میگرفت مانند مادران داغ دیده زار زار گریه میکرد و اشک میریخت.این ویژگیها به سید عباس محدود نیست.بلکه به شاگردان او همچون سید حسن نصرالله نیز منتقل شده است. این افراد عشق خاصی به عرفان دارند. به ابعاد اخلاقی شخصیت انسان عشق میورزند.رفتار و مسلک شان عشق به مردم و بندگان نیکوکار و پرهیزکار خداست.
بفرمایید شهید موسوی تا چه اندازه تحت تأثیر دیدگاهها و رهنمودهای امام خمینی(ره)قرار داشت؟
بیتردید تأثیرگذاری امام خمینی(ره)بر سید عباس موسوی کمتر از تأثیرگذاری شهید آیتالله سید محمدباقر صدر نبوده است.شهید صدر به رغم دانش و نبوغی که داشت در امام خمینی(ره)ذوب شده بود.شهید صدر به شدت شیفته امام خمینی(ره)و دیدگاههای او شده بود. ذوب شدن شهید سید عباس موسوی در اندیشه های شهید صدر گامی بود در مسیر ذوب شدن در اندیشه های امام خمینی(ره).سید عباس همواره مسیر تکاملی را طی میکرد تا به اهداف بالا و والا برسد. در زمانی که امام خمینی(ره)در حوزه علمیه نجف اشرف در تبعید به سر میبرد شهید آیتالله صدر نیز که یکی از اساتید و مراجع تقلید بزرگ نجف بود، تحتتأثیر اندیشههای انقلابی و اصلاحگرایانه و ابعاد اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره)قرار داشت.شهید صدر آمادگی داشت بر اساس فرامین و رهنمودهای امام خمینی(ره) عمل کند.با وجود آنکه شهید صدر یکی از بنیانگذاران جنبش اسلامی عراق بود از تجربیات و راهکارهای امام خمینی استفاده میکرد.در بسیاری از مسائل کوچک و بزرگ با امام خمینی(ره)مشورت میکرد.بنابراین، سید عباس موسوی، امام خمینی(ره)را پس از شهید صدر قله علم و تقوا در عصر غیبت امام زمان(عج) میدانست.شهید موسوی و شهید صدر امام خمینی(ره)را قله عظمت و جانشین امام مهدی(عج)میدانستند.چرا که امام خمینی به عنوان جانشین امام معصوم(ع)به اوج عرفان و پرهیزکاری رسیده بود.در حوزه مبارزه و انقلاب، امام خمینی مکتبساز همه انقلابیون جهان و قبلهگاه همه عاشقان و شیفتهگان و خداجویان شده بود.شیعیان مکتب اهل بیت(ع)و پیروان همه مذاهب اسلامی نهضت امام خمینی(ره)را الگو و سرمشق خود میدانستند.امام خمینی(ره)نماد مکتب پر شاخ و برگی است که شهید آیتالله سید محمدباقر صدر یکی از شاخههای بزرگ آن را تشکیل میدهد. سید عباس موسوی نیز از این شاخه روییده است.بنابراین، شهید سید عباس موسوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از شهادت شهید صدر در ادامه مسیر تکاملی خود به مکتب امام خمینی(ره)پیوست، و در امام خمینی(ره)ذوب شد.امام خمینی(ره)را مراد و معشوق خود قرار داد و همه تلاشها و مبارزات خستگیناپذیر خود را در راه مکتب او متمرکز کرد.در این گفت و گو لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که سکان مقاومت اسلامی لبنان به دست توانای امام خمینی(ره)ساخته شده است و سید عباس موسوی و سایر برادران او سکاندار این مقاومت بودند.
حوزه علمیه امام منتظر(عج)در شهر بعلبک که شهید سید عباس موسوی آن را بنیانگذارد در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
از تأسیس حوزه علمیه بعلبک توسط شهید سید عباس موسوی حدود سه دهه گذشته است.در این مدت حوزههای بسیاری در مناطق گوناگون لبنان تأسیس شده و علاقهمندان به فراگیری علوم اهل بیت(ع)در مناطقی که حوزههای علمیه در آن وجود دارد سرگرم تحصیلند.در شرایطی که حوزههای فراوان در لبنان وجود نداشت، حوزه بعلبک حالت مرکزیت داشت، و جوانان از مناطق گوناگون لبنان و کشورهای همسایه و نیز از شمال آفریقا در آن تحصیل میکردند.اکنون این حوزه در انحصار طلبههای ساکن بعلبک و روستاهای بقاع در آمده است.با این وصف این حوزه فعالیت گسترده خود را با مدیریت حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمد یزبک ادامه میدهد.آقای یزبک یکی از رهبران برجسته حزبالله لبنان است. میتوانم بگویم که این حوزه همچنان راه و روش شهید سید عباس موسوی را ادامه میدهد.
به عنوان آخرین سؤال دستاوردهای شهید موسوی را در صحنه لبنان چگونه ارزیابی میکنید؟
شما با این سؤال بحث را منتقل میکنید به دستاوردهای کیفی حزبالله.چرا که یکی از تأثیرگذاریهای شهید سید عباس موسوی مساوی است با پرورش شخصیتهایی در سطح سید حسن نصرالله.بیتردید این تأثیرگذاری باز میگردد به نقش مکتب امام خمینی(ره). در همه تحولات و دستاوردهای کنونی حزب الله، سید عباس موسوی نقش مستقیم داشته است.اکنون در لبنان بر سر دولت حزبالله جدال وجود دارد.اکنون حزبالله تنها یک جریان مقاومت نیست. حزبالله در شرایط کنونی لبنان حرف اول را می زند.مقاومت امروزه به توده عظیم مردم تبدیل شده است.مقاومت اسلامی لبنان برای سایر جنبشهای مقاومت در فلسطین و همه کشورهایی که در آن ظلم و بیعدالتی وجود دارد الگو و سرمشق شده است.امروزه گروه هایی که در عراق با اشغالگران امریکایی میجنگند، پرچم حزبالله را در دست دارند و شعار حزب الله را سر میدهند.اگر بگویم همه این تحولات و دستاوردها به برکت خون سید عباس بوده، اغراق نگفتهام.منکر نقش مسئولان حزبالله که روزی از شاگردان سید عباس بودهاند نیستم.اگر بخواهیم همه این دستاوردها را به مرد شماره یک حزبالله نسبت دهیم، میتوانیم تأکید کنیم که بانی و بنیانگذار اصلی جریان حزب الله، شهید سید عباس موسوی بوده است. سید عباس موسوی اولین مشعل و اولین نشانه راه حزب الله لبنان بوده است. آزادسازی سرزمینهای اشغالی جنوب لبنان، گسترش اندیشههای امام خمینی(ره)در لبنان، بنیانگذاری جنبش مقاومت مستحکم و خللناپذیر و بهبود اوضاع مسلمانان لبنان از نظر اقتصادی و سیاسی همه از دستاوردها و برکات انفاس امام خمینی(ره)و سید عباس موسوی بوده است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40