الگوی حزب الله لبنان
گفت و گو با حاج سلمان موسوي، وصي شهيد سيدعباس موسوي
رفتار نيك، و اخلاق والا و خداپسندانه سيد شهيد را از نزديك شاهد بودهام به طور مثال گاهي اوقات ساعت سه بامداد به مراكز آموزش نظامي مجاهدان و رزمندگان مقاومت ميرفت و با آنان به گفت و گو مينشست تا از سلامتي شان مطمئن شود و به مشكلات آنان رسيدگي كند.روزي مردي مسن و بي نوا و نابينا به مجلس سيد رفت و مشكلات خود را براي او بازگو كرد مدتي بعد مرد بينوا خندان و خوشحال از مجلس سيد عباس بيرون آمد.با وجود اين که كاري از دست سيد براي حل مشكل او ساخته نبود، اما، مرد مسن گفت كه سيد آن قدر زيبا و شيوا و شيرين سخن گفت كه فراموش كردم براي رفع گرفتاريام به او رجوع كردهام! گويي مشكلي نداشتهام سيدعباس به من چنين گفت:اي كاش چشمان من نابينا شده بودند و نه چشمان تو!اين طرز سخن گفتن سيدعباس سبب شد مشكلات و گرفتاري خود را فراموش كنم.سيد در برخورد با مردم روش خاصي را دنبال ميكرد، بد رفتاري با مردم به ويژه با كودكان او را آزار ميداد.كودكان را دوست داشت، رفتارهاي خشونت بار كودكان را جايز نميدانست.در سال 1985 طرح احداث يك پارك تفريحي براي كودكان را ارائه داد.اكنون اين طرح در منطقه بقاع به بهره برداري رسيده است.
رفتار او با محافظان شخصي چه گونه بود؟
نظر به اوضاع و شرايط امنيتي لبنان، حزب الله براي حفاظت از جان دبيركل تعدادي محافظ گمارده بود.اما، سيدعباس حاضر نبود آنان را محافظ بخواند و يا محافظ صدا بزند!آنان را برادر، و يا به تعبير معمول لبناني ها جوانان خطاب ميكرد.هرگز به تنهايي و بدون آنان سر سفره غذا نمي نشست و هميشه غذا را به همراه آنان صرف ميكرد.روزي يكي از محافظان با شوخي به سيد گفت اگر فرض كنيم اسرائيل روزي به ما حمله كرد و يكي از محافظان كشته شد اما، دبيركل حزب الله به طور معجزه آسا از اين حمله جان سالم بدر برد و روز بعد روزنامه ها اين خبر را منتشر كنند.سيد پاسخ داد كه انشاءالله به هيچ كسي به خاطر او آسيب نرسد.آرزو دارم چشمان هيچ مادري در شهادت فرزندش به خاطر من گريان نشود.در واقع همين طور هم شد، و روز شهادت سيد بر اثر حمله نظاميان صهيونيست هيچ يك از محافظان شهيد نشدند او همواره نيمي از حقوق خود را به فقيران و مستمندان ميبخشيد.
جنابعالي كه وصي سيد بودهايد ميشود از ميزان دارايي او و ويژگي هاي رفتاري و اخلاقي سيدعباس برايمان بگوئيد؟
او هيچ دارايي و ملكي را به ارث نگذاشت.حتي، منزل مسكوني اش ملك شخصي او نبوده است، روزي يكي از دوستانش قطعه زميني را به او اهدا نمود، اما، سيد آن را نپذيرفت، روزي يكي از جوانان نيازمند نزد سيد آمد، و نياز خود را با او در ميان گذاشت.سيد با دوست بخشنده زمين تماس گرفت و از او خواست آن قطعه زمين را در اختيار شخص نيازمند قرار دهد.روزگاري شايع شده بود كه خودروي سيدعباس خانه او است.او يادر حال عبادت و خواندن قرآن و نيايش در مسجد بود، يا در حال زيارت مزار شهدا و يا در حال سخنراني و تدريس علوم حوزوي و يا در حال ديدار با مردم در روستاهاي جنوب و بقاع او همواره با مردم ديدار ميكرد و با شنيدن شكايات و گلايه شان، از آنان دلجويي به عمل ميآورد. گاهي اوقات يونيفورم نظامي به تن ميكرد، و در كنار رزمندگان مقاومت در جبهه هاي جنگ با اسرائيل حضور مييافت.و يا او را به صورت مجاهدي در كسوت سياست در حال تحليل و تفسير مسائل و مشكلات امت اسلامي مشاهده ميكرديد.او در عين حال ترجيح ميداد ميان مردم و روي زمين بنشيند تا در جايي مرتفع تر از آنها قرار نگيرد.پس از عمليات مقاومت اسلامي كه به اسارت دو تن از نظاميان رژيم صهيونيستي منجر شد، در ميدان شهر صريفا در جنوب لبنان با لباس نظامي ايستاد و اطمينان كامل داشت كه نظاميان اسرائيل در واكنش به اسارت دو نظامي جرئت حمله به اين شهر مرزي را نخواهد داشت، و چنين هم شد.
به اقامه نماز در اول وقت بسيار پايبند بود.هرگاه صداي اذان از بلند گوها بلند ميشد، نماز را اول وقت ميخواند.بارها ديده ميشد به رغم محدوديت هايي كه از نظر امنيتي داشته است.در كنار جاده كوهستاني ظهر البيدر كه منطقه بقاع را به بيروت وصل ميكند، توقف مي كرد و نماز را اول وقت به جاي مي آورد.در اتوبان بيروت-طرابلس نيز نماز را به موقع ميخواند.او معتقد بود كه نماز را نبايد دير وقت خواند.اگر ميهماناني براي ديدار او به منزل آمده بودند هنگام اذان آنها را به نماز جماعت فرا مي خواند تا ميهمانان او را از بجاي آوردن نماز اول وقت منصرف نكنند.
در زمان ناآرامي هاي جنگ داخلي كه به نوعي ناامني بروز كرده بود و مردم با مشكلاتي مواجه ميشدند و يا نيروهاي انتظامي توان برقراري امنيت را نداشتند، به جوانان حزب الله فرمان داد وظيفه پاسداري از امنيت و املاك مردم را بر عهده گيرند.او تأكيد ميكرد رزمندگان مقاومت و مجاهدان حزب الله كه پيرو خط ولايت هستند نبايد تنها به عبادت در مساجد و شركت در مناسبت هاي مذهبي و پيكار اكتفا نمايند بلكه، بايد همواره در كنار مردم حضور داشته باشند و در حل گرفتاري ها و مشكلات مردم كمك كنند.هرگاه جوانان حزب الله دزدي را دستگير ميكردند، سيدعباس موسوي دستورميداد با مهرباني با او رفتار كنند.وضعيت مالي و اجتماعي و خانوادگي سارقان را از بچه هاي حزب الله جويا ميشد.او عقيده داشت كه دزد گناهكار است اما، فرزندان و خانواده او گناهكار نيستند.
يكي ديگر از ويژگي هاي شهيد سيدعباس موسوي اين است كه روزانه پس از اقامه نماز صبح به زيارت آرامگاه بزرگان و شهدا ميرفت.مردم را به زيارت اين گونه اماكن به ويژه پس از پايان نمازهاي جمعه تشويق ميكرد.سيد در اواخر حيات خود مسجد امام علي(ع)را در شهر بعلبك ساخت، و آن را اولين پايگاه انقلاب اسلامي و پايگاه مجاهدان حزب الله قرار داد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40