عاشق صادق شهادت
گفت وگو با شيخ عليالعفي يكي از همكلاسيهاي شهيد حجت الاسلام سيد عباس موسوي
درآمد:
جنابعالي چه زماني با شهيد سيد عباس موسوي آشنا شديد؟
اولين بار هنگامي كه سيد عباس موسوي براي تحصيل علم به نجف اشرف آمد او را شناختم او به حق طلبهاي كوشا و مؤدب بود.آنچنان هنگام درس بيحركت به سخنان استاد گوش ميداد كه گويي پرنده اي روي سرش نشسته است.هرگز تأخير نميكرد و حتي، يك روز غيبت نداشت.اين ويژگي يك طالب علم موفق است.استاد هم دانشجويان خويش را براساس اين ملاكها مي سنجد.درس سطوح را نزد آيتالله شيخ محمد تقي جواهري فرا گرفتيم.من فقط يك روز غيبت داشتم زيرا، بر سر درس آيتالله سيد محمدباقر صدر حاضر شدم.و طبيعي بود كه روابط محكمي ميان من و سيد عباس ايجاد شود. حتي، زماني كه ايشان درس سطوح را نزد استادان ديگري چون علامه شيخ محمد جعفر شمسالدين و علامه سيد محمدباقر حكيم فرا ميگرفت.و از آنجا كه دروس حوزه در سه قسمت مقدمات و سطوح و بحث خارج است، به همين علت نزد برخي اساتيد و علماي بزرگ و مراجع تقليد چه در فقه يا اصول يكديگر را ملاقات ميكرديم به ويژه هنگام درس خارج نزد آيت الله شهيد سيد محمدباقر صدر(ره).در آن هنگام به ياد ميآورم كه شهيد سيد عباس با علامه شيخ حسن طراد(ره)در راه بازگشت به منزل همراه مي شد تا از بحث و تبادل نظر با ايشان در راه منزل استفاده كند و اين مسئله نشان مي دهد كه سيد شهيد چگونه در نجف اشرف از هر لحظه براي كسب علم بهترين استفاده را ميكرد.در عين حال او به عده اي از طلاب نيز درس ميداد.و آموختههاي خود را با احساس مسئوليت به ديگران منتقل ميكرد.
به چه علت زود هنگام به لبنان بازگشت؟
در سال 1398 هجري قمري هنگامي كه جهت تبليغ به لبنان رفته بود.نيروهاي امنيتي عراق در نجف اشرف به حمله وسيع و دستگيري علماي نجف دست زدند و در صدد بازداشت سيد عباس برآمدند. اما ايشان آن زمان در لبنان بود و به همين علت به عراق بازنگشت و در شهر بعلبك با همكاري تعدادي از طلبهها حوزه امام منتظر را تأسيس نمود و اين حوزه سر فصل جديدي از فعاليتهاي اسلامي و حوزوي در منطقه بقاع لبنان گشود. هنگامي كه در تابستان 1978 ميلادي به بعلبك رفته بودم به اتفاق آقاي شيخ صبحي طفيلي موفق به زيارت ايشان شدم و از من خواست كه جهت تدريس و تبليغ در حوزه امام منتظر كه آن زمان شور و حال ديگري در اثر شروع انقلاب مبارك اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)ايجاد شده بود، با آنان همراه گردم آنان براي قانع كردن من از آيتالله سيد محمد حسين فضلالله دام ظله كمك خواستند.من نيز به علت اين كه آيتالله سيد محمد باقر صدر از سوي رژيم بعث عراق خانهنشين و ممنوعالتدريس شده بود، به ناچار پذيرفتم كه در لبنان بمانم و با برادران در حوزه همكاري نمايم.
علاوه بر جنابعالي چه افرادي در اين حوزه تدريس ميكردند؟
پس از گذشت چند ماه برادران ديگري چون شيخ محمد المقداد و شيخ محمد يزبك و سيد ابراهيمالامين به تدريس در حوزه پيوستند.ديري نپاييد كه هسته اوليه تجمع علماي مسلمان در بقاع به ابتكار شهيد سيد عباس موسوي شكل گرفت.در كنار تدريس و تبليغ به كار سياسي نيز پرداختيم.اين فعاليتها درست با مسائل لبنان و حمله همه جانبه رژيم غاصب صهيونيست به لبنان در سال 1982 ميلادي به اوج رسيد و نقش علماي دين در بسيج مردمي مقاومت بر عليه صهيونيستها به ويژه با همراهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه به لبنان آمده بودند بيش از پيش هويدا شد. پس از اشغال لبنان توسط اسرائيل و حضور برادران سپاه پاسداران، مبارزات سيد عباس چه روندي داشت؟
نيروهاي سپاه ياران و فرستادگان امام خميني(ره)براي ياريرساني به مستضعفان و آموزش مردم لبنان جهت دفاع از سرزمينهاي اسلامي، آمده بودند. در اينجا بود كه نقش محوري و رهبري سيد عباس موسوي كاملاً نمايان گشت. ايشان در كنار كار تبليغي و سياسي مديريت پايگاهها و آموزشگاههاي مجاهدان مقاومت در جنوب و بقاع غربي را نيز بر عهده داشت.به همين علت كار تدريس در حوزه را كنار گذاشت و من به ناچار اداره حوزه را بر عهده گرفتم.
به ياد ميآورم روزي مبلغ 6 هزار دلار نزد ايشان بردم و گفتم اين پول حق سادات است خواهش ميكنم از من بگيريد و در راههايي كه خود مصلحت ميدانيد استفاده كنيد و كمي از آن را هم براي اداره حوزه قرار دهيد.اما ايشان كل پول را به من بازگرداند و گفت همه اين پول را در حوزه مصرف كنيد.
سيد عباس علاوه بر مسائل لبنان آيا ساير مسايل جهان اسلام را نيز پيگيري ميكرد؟
سيد شهيد همواره اوضاع مسلمانان جهان، اعم از ايران اسلامي و جنگ تحميلي صدام تا لبنان و اشغال جنوب لبنان و فلسطين و سرنوشت آوارگان و بينوايان فلسطيني را كه متحمل همه نوع ظلم و ستم صهيونيستها بوده و مورد بيمهري رژيمهاي عربي قرار گرفته بودند تا افغانستان و كشمير، همه را پيگيري ميكرد.
سيد را چگونه انساني يافتيد؟
من ايشان را انساني شجاع و آزاده و بخشنده و زاهد و پر جرئت و مجاهدي آگاه و فروتن يافتم.او در همه جا و در همه زمينهها ضربالمثل و نمونه در ميان همسنان خود بود.او يار و همراه ما در نجف اشرف و در لبنان در حوزه امام منتظر و در تجمع علماء المسلمين در بقاع بود.او با شهادت خود معلم ما و ما به مثابه شاگردان او در مدرسهاش، مدرسه جهاد و شهادت گشتيم.اي ابا ياسر خدا تو را رحمت كند.تو در عشق به شهادت صادق بودي و زودتر از همه ما به اين مقام نائل گشتي و منزلتي يافتي كه هر محب علي و حسين(ع)غبطه تو را ميخورد.از خداوند مسئلت داريم تا شهادت را نيز نصيب ما كند تا به منزلت تو دست يابيم و در ملأ اعلي و با عهدي كه بستيم در كنار هم باشيم.و الحمدالله رب العالمين.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40