اسوه وارستگی و نظم
گفت وگو با شيخ حسين درويش همكلاسي شهيد حجت الاسلام سید عباس موسوي
اين سيد بزرگوار از دوران جواني از مقاومت مردم فلسطين پشتيباني ميكرد. در حقيقت منشأ اين پشتيباني سيد موسي صدر بود.در آن دوران اطلاع يافتم كه سيد عباس به تشكيلات جنبش مقاومت فلسطين پيوسته است، و در پادگان «الهامه»در سوريه آموزش نظامي ميبيند. سيد در آن مرحله احساس كرد كه روند جهاد و مبارزه نياز به پشتوانههاي فكري دارد تا مبارزات مسلحانه را تأييد كند.آن روز تنها امام موسي صدر بود كه با احساسات اين جوان پر شور همفكري و همدردي ميكرد.به همين دليل سيد عباس به فراگيري دروس ديني و حوزوي تمايل نشان داد زيرا، معتقد بود كه دين تنها به مسايل عبادي محدود نيست، بلكه همه امور زندگي را در بر گرفته و به مشكلات اجتماعي رسيدگي ميكند.
سيد شهيد در چه سالي فراگيري علوم ديني را آغاز كرد؟
سيد عباس فراگيري دروس طلبگي را در سال 1967 ميلادي در دانشسراي علوم اسلامي شهر صور در جنوب لبنان آغاز كرد.من با سيد عباس در اين دانشسرا كه فعاليت آن در سال 1966 آغاز شده بود، هم همكلاسي بوديم.امام موسي صدر بنيانگذار و مدرس اين مركز بزرگ آموزشي به سيد عباس خوش آمد گفت، و او را به ساير طلبهها به عنوان شاگرد جديد اين مركز معرفي كرد.
ويژگيها و روحيه او هنگام آغاز تحصيل چگونه بود؟
هنگامي كه سيد عباس وارد دانشسرا شد، نشانههاي وقار و آرامش در چهره او هويدا بود، اين ويژگيها در طول حيات اين فقيد ملازم او بود.او با اعتماد به نفس گام بر ميداشت، و به هيچ وجه نشانه تشنج و اضطراب در چهره او نمودار نبود.با تيزبيني به همكلاسيهايش نگاه ميكرد، گويي كه ميخواهد آنان را ارزيابي و بسنجد.او تا آخرين لحظه اي كه در اين دانشسرا تحصيل ميكرد، آدمي كم حرف بود و همواره اين ويژگيها را حفظ كرد. هر گاه سخن ميگفت، كلمات را حساب شده و با ظرافت خاصي بر زبان جاري مي ساخت، با همه همكلاسيها دوست و مهربان بود.هنگام سخن گفتن، مخاطبانش احساس ميكردند كه خيلي اخمو و جدي است اما، بيترديد نرمخو و مهربان و سخنان او دلنشين بود.همكلاسيها پيش از اينكه او را خوب بشناسند، خيلي زود هنگام با او صميمي شده و احساس آرامش كردند، چرا كه با گشادهرويي با آنان برخورد ميكرد.انگيزه و شتاب سيد شهيد براي فراگيري علوم ديني همه طلاب و اساتيد از جمله امام موسي صدر را شگفت زده كرد.ديدگاهها و موضعگيريهاي امام موسي صدر نيز سيد عباس را شيفته كرده بود.اگر چه هنوز تا آن زمان مجلس اعلاي شيعيان لبنان تأسيس نشده و امام موسي صدر اولين رئيس آن نشده بود.اين مجلس در اواخر سال 1969 ميلادي به وجود آمد.
دبيركل پيشين حزبالله چگونه خود را شناخت و به اين مقام رسيد؟
در حقيقت سيد عباس موسوي هيچگاه وقت خود را بيهوده تلف نميكرد.لحظه اي از عمر خود را به سرگرمي و با خوشگذراني اختصاص نميداد.او انساني وارسته و منظم بود، و همه فرائض ديني را به موقع و با دقت انجام ميداد.ميتوانم اين ضرب المثل معروف را درباره او بگويم:«چه بسا يك مرد با هزار نفر برابري كند و امكان دارد مردان بسيار عددي نباشند». انسان پر جنب و جوشي بود كه هرگز آرام نداشت.ميان افراد گوناگون رفت و آمد و گفتوگو ميكرد و ميكوشيد ديدگاه ها را درباره مسائل روز و مشكلات را به هم نزديك كند.تمام وقت او به كار و تلاش ميگذشت.همواره او را در حال نگارش، سخنراني، گفتوگو، مطالعه و شركت در همايشهاي بينالمللي مييافتيد.به رغم همه زحمتها و تلاشها هرگز نماز صبح او قضا نميشد.
از دوران تحصيل او چه خاطرهاي داريد؟
به ياد دارم كه سيد عباس، هميشه قبل از حضور استاد، در كلاس درس حاضر مي شد تا كوچكترين مطلب را از دست ندهد. هنگامي كه درس روزانه به پايان ميرسيد، به اتاق خود ميرفت و درسها را مرور ميكرد.چنانچه يكي از طلاب او را در اتاق يكي از همكلاسيها مي يافت، فرصت را مغتنم مي شمرد تا با او بحث و مناظره كند.اما، سيد عباس به او ميگفت كه اين ديدار، جلسه بحث و گفت و شنود نيست، و براي سؤال كردن درباره مطلبي به اينجا آمده است.اين نشانگر ميزان نظم و انضباط او در دوران تحصيل است.حتي، هنگام تردد در راهروهاي خوابگاه، و يا سر زدن به اطاق هاي خواب طلاب، كتاب و دفتر زير بغل، و قلم در دست داشت.به هر حال زندگي و تحصيلات او بيهدف و بيهوده نبوده است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40