بررسي نقش هاي سازنده و مؤثر شهید عماد مغنيه در تحولات سه دهه گذشته لبنان در گفتگو با سيد علي حسيني
علت درگيري هاي جنبش امل و حزب الله بر اثر دخالت بيگانگان بوده است؟
گمان نمي کنم که بر اثر دخالت محافل خارجي بوده است. جنبش امل و حزب الله به طور مشترک در صحنه لبنان فعاليت دارند. مناطق شيعه نشين جنوب و بقاع و بيروت حوزه فعاليت هاي آندو جنبش را تشکيل مي دهد. جنبش امل از نظر روحي گمان مي کرده که پيشتاز مبارزات شيعيان لبنان بوده و اکنون حزب الله به عنوان يک رقيب قوي و فعال در صحنه ظاهر شده است.
ما به عنوان جناح اصلاح طلب در شوراي رهبري جنبش امل، در آن مرحله سعي کرديم ديدگاه هاي طرفين را به يکديگر نزديک کنيم. به ساير رهبران جنبش امل گفتيم که حزب الله اکنون به يک واقعيت تبديل شده و بايد آن را بپذيريم. بياييد با همکاري يکديگر تلاش مان را روي تحقق دو هدف محروميت زدايي و مقابله با تجاوزگري اسرائيل و آزادي جنوب لبنان متمرکز کنيم. در اين زمينه ميدان پيکار و رقابت باز است و هرکسي که مايل است در حوزه هاي ياد شده رقابت کند بفرمايد. ولي جناح مقابل ما در رهبري جنبش امل اين موضع گيري را به نفع حزب الله تعبير کرد. از ما خواستند در همه امور خير و شر با کادر رهبري جنبش هم گام و هم فکر باشيم. مطيع بي قيد و شرط رئيس جنبش امل باشيم. به آنان گفتم که ما از حق طرفداري مي کنيم. اگر حق با حزب الله است از آن دفاع خواهيم کرد و اگر حق با جنبش امل است. از اين جنبش دفاع مي کنيم. ولي با هرگونه درگيري مخالف هستيم.
در آن مرحله براي رسيدگي به اختلاف نظرها ميان حزب الله و جنبش امل و حل و فصل منطقي آن ها، با ميانجيگري مسئولان جمهوري اسلامي ايران يک کميته مشترک تشکيل داديم. بنده و آقايان مصطفي ديراني و شيخ اديب حيدر و عاطف عون از جنبش امل در اين کميته عضويت داشتيم.
از حزب الله چه کسي در اين کميته عضويت داشت؟
از حزب الله آقايان سيد ابراهيم امين السيد، رئيس کنوني شوراي سياسي حزب الله و حسين الخليل معاون سياسي دبيرکل حزب الله و محمد فنيش وزير کنوني نفت لبنان در اين کميته عضويت داشتند. اعضاي اين کميته در وزارت امور خارجه ايران در تهران چند دور جلسه تشکيل داده و در زمينه ضرورت تداوم عمليات مقاومت ضد صهيونيستي موافقتنامه اي امضا کردند. همزمان با امضاي اين موافقتنامه در تهران، موافقتنامه ديگري در دمشق به عنوان «موافقتنامه سه جانبه» ميان نمايندگان احزاب عضو جنبش ملي لبنان به امضا رسيد.
چه افراد و جرياناتي موافقتنامه دمشق را امضا کردند؟
آقايان نبيه بري رئيس جنبش امل، وليد جنبلاط رئيس حزب سوسياليست ترقي خواه دروزي و ايلي حبيقه فرمانده گروه شبه نظاميان «القوات اللبنانيه» شاخه نظامي حزب فالانژ اين موافقتنامه را امضا کردند. برخي از نمايندگان احزاب و سازمان هاي سياسي مسلمان و مسيحي و تعدادي از سياستمداران لبناني هنگام امضاي موافقتنامه سه جانبه حضور داشتند.
هدف از امضاي اين موافقتنامه چه بود؟
هدف اصلي آن توقف جنگ هاي داخلي در لبنان و اجراي اصلاحات در قانون اساسي بود. زيرا سه طرف اصلي امضا کننده اين موافقتنامه نقش اساسي در ادامه جنگ و بحران لبنان داشتند.
به هر حال در زماني که در تهران بسر مي برديم بار ديگر درباره تاييد و يا عدم تاييد موافقتنامه سه جانبه دمشق، ميان نمايندگان جنبش امل و حزب الله اختلاف نظر بروز کرد. در تهران از نمايندگان جنبش امل خواسته شد بيانيه اي منتشر کند و موافقتنامه سه جانبه دمشق را رد نمايد. به برادران ايراني گفتيم که اين غير ممکن است. ولي در نتيجه امضاي موافقتنامه سه جانبه دمشق، موافقتنامه دو جانبه حزب الله و جنبش امل در تهران به حال تعليق درآمد، و پس از بازگشت به بيروت جلسات بحث و گفت و گو را ادامه داديم و به توافق رسيديم چنانچه اختلافي درباره شيوه عمل مقاومت در جنوب بروز کند، آن را به مراجع ديني لبنان ارجاع دهيم تا آنان در اين باره قضاوت کنند.
اساسنامه هاي جنبش امل و حزب الله تا حدودي با يکديگر شباهت دارند. پس علت اختلافات ميان دو جنبش بر سر چه مسائلي بوده است؟
در حقيقت زماني که در شوراي رهبري جنبش امل و مقاومت مؤمنه حضور داشتم، همواره اين ديدگاه را مطرح مي ساختم. همواره گوشزد مي کردم که اصل تأسيس جنبش امل توسط امام موسي صدر و اصل تأسيس حزب الله با هم متفاوت نيستند. شايد شرايط زماني و مکاني اقتضا کرده که اين دو جنبش تاکتيک شان و نه استراتژي شان را تغيير دهند. ولي برخي رهبران جنبش امل در آن مرحله بر خلاف اين ديدگاه رفتار مي کردند. ما جناح اصلاح طلب در شوراي رهبري جنبش امل در موضوع لزوم تداوم مقاومت با برادران حزب الله همفکر و هم عقيده بوديم. در حالي که با برخي کادرهاي جنبش امل در خصوص اين موضوع اختلاف نظر داشتيم.
درباره مشارکت سياسي در دولت لبنان چه موضعي داشتيد؟
در خصوص ورود به کابينه و مشارکت در تصميم گيري هاي سياسي، همواره بر لزوم مشارکت سياسي شيعيان در حکومت لبنان تاکيد مي کرديم. در حالي که حزب الله در آن مرحله با هر گونه مشارکت سياسي در کابينه و پارلمان مخالف بود. زيرا اين نظام را ماروني و غير قابل قبول مي دانست. در برخي مسائل هم با رهبري جنبش امل اختلاف نظر داشتيم ولي با اصل ضرورت محروميت زدايي و برقراري عدالت اجتماعي و تداوم مقاومت در برابر اسرائيل و لزوم آزادسازي سرزمين هاي اشغالي جنوب با حزب الله هم عقيده بوديم.
اوضاع عمومي لبنان را در آن مرحله، چگونه ارزيابي مي کنيد؟
شکي نيست که لبنان همواره در معرض تجاوزگري هاي دشمن صهيونيستي قرار دارد. اسرائيل پيش از حمله گسترده سال 1982 به لبنان، چند بار به کشورمان حمله کرده و بخش هاي وسيعي از اين سرزمين را اشغال کرده است. اولين بار در سال 1987 بخشي از جنوب لبنان را تا رودخانه ليتاني اشغال کرد و در پي اين حمله قطعنامه 425 شوراي امنيت سازمان ملل متحد صادر شد، و به موجب آن از اسرائيل خواسته شد از جنوب لبنان عقب نشيني کند. اسرائيل از اجراي اين قطعنامه خودداري کرد و سرزمين هايي به عمق 10 تا 30 کيلومتري
شمال فلسطين اشغالي در اشغال خود نگه داشت. مردم جنوب لبنان وظيفه خود مي دانستند براي آزادسازي سرزمين هاي اشغال شده شان با اسرائيل بجنگند، که در پي اين تصميم گروه هاي مقاومت شکل گرفتند. ولي حمله سال 1982 بسيار گسترده بود و نظاميان اسرائيل تا بيروت پيشروي کردند.
چرا پيشروي اسرائيل تا بيروت با هيچ مقاومتي روبرو نشد؟
چند هفته قبل از يورش اسرائيل، در جنوب لبنان ميان نيروهاي جنبش امل و برخي گروه ها و سازمان هاي فلسطيني درگيري هاي خونين روي داد. فلسطيني ها با همکاري شبه نظاميان برخي احزاب چپگراي لبناني به روستاهاي جنوب لبنان يورش بردند و ساکنان برخي اين روستاها را قتل عام کردند.
گفته شده که عوامل اسرائيل به اين درگيري ها دامن زدند تا زمينه يورش به لبنان را هموار کنند. اين گفته تا چه اندازه واقعيت دارد؟
اين تحليل درستي است! پس از يورش اسرائيل به لبنان، به روشني مشخص شد که عوامل دامن زدن به درگيري ها و حمله هاي فلسطيني ها به روستاهاي امن و بيدفاع جنوب، به صف مزدوران و گروه هاي شبه نظامي اسرائيل مستقر در کمربند امنيتي پيوستند. نشان داد که اين عوامل ضمن فعاليت در پوشش نيروهاي مقاومت فلسطين و احزاب جنبش ملي و احزاب چپگرا، براي اسرائيل هم جاسوسي مي کرده اند. اين درگيري ها سبب شد که توده مردم جنوب از احزاب چپگراي لبناني و برخي جناح هاي جنبش مقاومت فلسطين متنفر شوند. اسرائيل نيز از اين درگيري ها و از جو متشنج جنوب بهره برداري کرد و به لبنان يورش آورد. اعضا و هواداران احزاب ياد شده و نيروهاي فلسطيني که انواع اسلحه در اختيار داشتند و در محورهاي جنوب مستقر بودند، در برابر پيشروي نظاميان اسرائيل، اسلحه شان را زمين گذاشتند و از جنوب فرار کردند.
از سوي ديگر اهالي روستاهاي جنوب اسلحه در اختيار نداشتند. زيرا احزاب لبناني و گروه هاي فلسطيني به مردم اجازه حمل اسلحه نمي دادند، مگر در برخي روستاهاي بخصوصي که نزديک مرز فلسطين اشغالي قرار دارند. بنابراين مردم نتوانستند در برابر يورش اسرائيلي ها مقاومت کنند. مردم شوکه شده بودند. ولي پس از گذشت حدود يکماه از حالت شوک و سردرگمي به هوش آمده، و ديري نپاييد که عمليات مقاومت با رهنمودهاي روحانيون و شخصيت هاي بزرگ شيعي بر ضد اشغالگران صهيونيست آغاز شد. مردم در اولين روزهاي تجاوز اسرائيلي ها به لبنان با سنگ و چوب و روغن جوشيده به آنان حمله مي کردند. ولي پس از گذشت چند ماه شيوه جديدي در عمليات مقاومت برنامه ريزي و به اجرا گذاشته شد. گروه هاي جنگ پارتيزاني سازماندهي شدند. پس از گذشت شش ماه هسته هاي حزب الله به وجود آمد و عمليات مقاومت ابعاد تازه و نوين به خود گرفت، و با اجراي يک رشته عمليات شهادت طلبانه و کيفي راهش را ادامه داد.
چند ماه طول کشيد تا مقاومت اسلامي توانست به صورت منظم عمليات ضد صهيونيستي را آغاز کند؟
از اولين لحظه اي که نظاميان دشمن به منطقه الدامور در 15 کيلومتري جنوب بيروت رسيدند، عمليات مقاومت آغاز شد. تعدادي از سربازان اسرائيلي در مقابل مرکز آموزشي الزهراء(س) وابسته به امام موسي صدر واقع در منطقه خلده در 10 کيلومتري جنوب بيروت کشته و يا اسير شدند. در پي اين عمليات پيشروي نظاميان اسرائيل به سمت بيروت از اين محور بکلي متوقف شد. اسرائيلي ها ناچار شدند از طريق مناطق دروزي نشين و مسيحي نشين استان جبل لبنان به سمت بيروت پيشروي کنند، و در ماه سپتامبر وارد بيروت شوند. اين نشان مي دهد که اسرائيلي ها پس از گذشت چهارماه از آغاز حمله به لبنان توانستند وارد بيروت شوند. بي ترديد ورود اسرائيلي ها به بيروت کار آسان و ساده اي نبوده، و نتوانستند بيش از سه ماه در اين شهر ماندگار شوند.
چه جرياناتي در عمليات مقاومت در منطقه الدامور شرکت داشتند؟
نيروهايي اصلي که در محور الدامور در برابر پيشروي سربازان اسرائيلي مقاومت کردند يکي از پايگاه هاي «گردان هاي مقاومت لبنان» وابسته به جنبش امل در منطقه بودند. تعدادي از شبه نظاميان وابسته به برخي احزاب لبناني و مقاومت فلسطين و سربازان سوريه نيز در رويارويي با اسرائيلي ها در اين محور حضور داشتند. تعدادي از سربازان سوريه در اين رويارويي ها به شهادت رسيدند. ولي برجسته ترين نيروهايي که در اين درگيري ها مردانه جنگيدند، به جنبش امل وابسته بودند. در اين درگيري ها براي اولين بار تعدادي از تانک ها و جنگ افزارهاي قابل استفاده اسرائيلي ها به غنيمت گرفته شد که در تاريخ جنگ هاي پيشين اعراب با اسرائيل سابقه نداشته است.
اسيران اسرائيلي چه سرنوشتي داشتند؟
نيروهاي مقاومت به اجساد 7 تن از سربازان اسرائيلي دسترسي پيدا کردند. ولي از سرنوشت آن ها خبري ندارم.
عمليات استشهادي در چه تاريخي آغاز شد؟
اولين عمليات شهادت طلبانه توسط شهيد احمد قصير در سال 1982 در شهر صور انجام شد. در اين حمله مرکز فرماندهي نظاميان صهيونيست منفجر شد و حدود 120 تن از افسران و درجه داران و کوماندوهاي ارتش اسرائيل کشته شدند.
شهيد احمد قصير با چه گروهي همکاري مي کرده است؟
در آن مرحله سرنوشت ساز بخش وسيعي از کادرهاي مؤمن و متعهد درون جنبش امل، پس از تشکيل «هيئت نجات ملي» و بروز انشعاب در جنبش امل، هسته هاي مقاومت را به وجود آوردند. شهيد احمد قصير يکي از انقلابيوني بود که به هيئت نجات ملي پيوست، و اين عمليات شهادت طلبانه را انجام داد. نام احمد قصير تا زمان عقب نشيني اسرائيل از بخش وسيعي از جنوب لبنان و به علت سکونت همه افراد خانواده و بستگان او در جنوب چند سال پنهان مانده بود.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 49