تغییرات روحی در پنج دوره از زندگی زنان از نگاه کارشناسان

کودک وقتی به دنیا می ‌آید . پدر و مادر ش می ‌دانند روزی بزرگ شده سنین نوجوانی و جوانی را طی کرده و به بزرگسالی و پیری می رسد . این سیر همیشگی زندگی است از این میان آنها تلاش فراوانی می ‌کنند تا کودکشان رشد مطلوبی داشته و رشد روانی – اجتماعی و جسمانی مناسبی داشته باشد تا هنگام پیری معضلات و مشکلات زیادی نداشته باشد .
سه‌شنبه، 11 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تغییرات روحی در پنج دوره از زندگی زنان از نگاه کارشناسان

تغییرات روحی در پنج دوره از زندگی زنان از نگاه کارشناسان
تغییرات روحی در پنج دوره از زندگی زنان از نگاه کارشناسان


 





 

سال شمار احساسات زنانه
 

کودک وقتی به دنیا می ‌آید . پدر و مادر ش می ‌دانند روزی بزرگ شده سنین نوجوانی و جوانی را طی کرده و به بزرگسالی و پیری می رسد .
این سیر همیشگی زندگی است از این میان آنها تلاش فراوانی می ‌کنند تا کودکشان رشد مطلوبی داشته و رشد روانی – اجتماعی و جسمانی مناسبی داشته باشد تا هنگام پیری معضلات و مشکلات زیادی نداشته باشد .
والدین خوب می دانند رشد روانی – جسمی و اجتماعی کودک دخترشان با خردسال پسر فرق می ‌کند و دختران و زنان از کودکی تا پیری مراحل پرفراز و نشیبی را می ‌گذرانند .
دکتر غلامرضا علیزاده ، محقق جامعه‌شناسی و مدرس دانشگاه، تربیت و رشد متفاوت دختران در دوره ‌های مختلف سنی ‌شان را ناشی از فرهنگ خاص یک جامعه می‌ داند . او معتقد است : « زنان هم مثل مردان در پروسه رشد شان از نوزادی به نوباوگی و از کودکی به نوجوانی و جوانی و در نهایت میانسالی و پیری رسیده که در این جریان تجربیات فراوانی به‌ دست آورده و رفتار های متناسب با شرایط اجتماعی دارند .
به بیان دیگر هر چه سن بالاتر می‌ رود فرآیند اجتماعی شدن اعم از جامعه‌ پذیری و فرهنگ ‌پذیری در زنان نیز رشد می ‌کند و طبیعتاً هوش او نیز تقویت می ‌شود و همین موضوع باعث برتری برخی زنان نسبت به مردان می ‌شود .
از جمله این که در بسیاری از موارد هوش اقتصادی زنان ممتازتر از مردان است بطوری‌ که مطالعات نشان می ‌دهد چنانچه مدیریت هزینه ‌های خانه برعهده زن قرار گیرد راحت ‌تر بین درآمد و هزینه‌ های زندگی تعادل برقرار می ‌کند . »
دکتر علیزاده همچنین هوش عاطفی زنان را بالاتر از مردان دانسته و می ‌گوید : « زنان در اموری که به شکیبایی بیشتری نیاز دارند مناسب‌ تر عمل می ‌کنند و علاوه بر آن ریزبینی و تیزبینی زنان بیشتر است بنابراین در اموری که به دقت بیشتری احتیاج دارد قوی‌تر عمل می ‌کنند . »
البته برتری زنان در این موارد انکار کننده موفقیت مردان در آنها نیست .
زنان در برخی موارد کاستی ‌های فراوانی دارند که استرس و ضعف جسمانی از جمله آنها است . این موفقیت ‌ها و ضعف‌ های زنان در دوره‌ های سنی یکسان نیست و همواره با تغییر شرایط سنی و اجتماعی و موقعیتی تغییر می ‌کند .

کودکان دختر
 

کودک دختر وقتی به‌دنیا می ‌آید از طریق فرهنگ رشد پیدا می ‌کند . او با توجه به ظرافت ‌های جسمی به لحاظ روانی نیز ظریف ، کوچک و ضعیف شناخته می‌ شود .
بنابراین فرهنگ ‌پذیری و نقش ‌پذیری جنسیتی دختران نیز تحت ‌تأثیر همین قضاوت‌ ها قرار می‌ گیرد .
دکتر علی همت ‌یارزاده ، روانشناس معتقد است : « کودک تا قبل از یادگیری زبان ، والدین با اصرار فراوان و نادانسته او را تشویق به فعالیت ‌ها و رفتار های دخترانه می‌ کنند و به صورتی عملی با خریدن عروسک و اسباب بازی ‌های دخترانه او را از پسر ها متمایز می ‌کنند ، اما کودک حداقل تا دو سال نخست تفاوتی بین خود و جنس مخالفش حس نمی‌ کند تا این ‌که کودک به سن چهار یا پنج سالگی رسیده و تفاوت بین خود و یا پدر و مادرش را درک می ‌کند زیرا در این دوره والدین به صورت کلامی دخترشان را تفهیم می ‌کنند می ‌بایست متفاوت از پسر ها رفتار کرده و رفتاری ظریف ‌تر و مناسب ‌تر داشته باشند . »
گذشته از نوع برخوردی که با کودک دختر می‌ شود . دختر بچه نیاز های متفاوتی در این سنین نیز دارد . الهه شفایی درباره این نیازها در این دوره می ‌گوید : « در کودکی ، کودک از در آغوش گرفتن مادرش احساس امنیت و آرامش می ‌کند و این احساس با بزرگ ‌تر شدن او گسترش پیدا می‌ ند و تعلق خاطر او نسبت به برخی چیز ها افزایش پیدا می ‌کند .
کودک دختر در این سن به اسباب‌ بازی ‌های دخترانه و عروسک و اتاق خودش تعلق خاطر بیشتر دارد . همچنین یکی دیگر از نیاز های دوران کودکی نیاز به جلب توجه است خصوصاً نیاز به جلب توجه در دختر های چهار یا پنج ساله بیشتر به چشم می ‌خورد در این دوره اگر به جلب توجه دختران اهمیت داده نشود آنها علائمی مثل پرخاشگری و لجبازی نشان می ‌دهند . »
الهه شفایی همچنین درباره نیاز به استقلال کودکان دختر می‌ گوید : « در کودکی دختران استقلال خود را با مستقل غذا خوردن ، بازی مستقلانه و داشتن اتاقی مستقلانه نشان می ‌دهند . کودکان دختر همچنین به لحاظ هوشی و تکلم جلوتر بوده و زودتر زبان را می ‌آموزند . همچنین دختران در کودکی به لحاظ اجتماعی روابط بهتری دارند . »

نوجوانان دختر
 

دختران وقتی به سن بلوغ می رسند انتظارات والدین ، آشنایان و جامعه از آنها اوج می‌ گیرد . همت یارزاده می‌ گوید : « در این دوره نه تنها خانواده بلکه جامعه ، مدرسه ، دوستان و آشنایان نیز از آنها انتظار رفتار دخترانه داشته و حتی تحولات فکری آنان را نیز تحت نظر دارند . از طرف دیگر دختران که به داشتن اندامی متناسب و دخترانه تشویق می‌ شدند حالا به دلیل تغییرات هورمونی برخی اندام‌ های بدنشان مثل دست ‌ها و پا ها بزرگتر و عضله‌ ای‌ تر شده و حتی افزایش وزن نیز پیدا می کنند این مسئله باعث می ‌شود دختر نوجوان احساس کند دیگر مورد قبول والدین و جامعه نیست و دچار استرس و افسردگی شود . »
الهه شفایی همچنین معتقد است نیاز ها در این دوره نیز در دختران تغییر می ‌کند : « احساس امنیت در این دوره گسترش پیدا کرده و تعلق خاطر به وسایل شخصی و دوستان و روابط اجتماعی افزایش پیدا می ‌کند .
توجه در دوره نوجوانی نیز از نیازهای دختر نوجوان است . در این دوره اگر از طریق تشویق ‌های خانواده و یا افراد مورد قبول حس توجه نوجوان ارضا نشود نوجوان با گریه و اضطراب و واکنش‌ های رفتاری نامناسب جلب توجه می ‌کند . استقلال نیز در این دوره شکل متفاوت‌ تری گرفته و به صورت جدی ‌تری مطرح می‌ شود . او دائماً خواستار آن است که پدر و مادر در کارش دخالت نکرده و بگذارند او تصمیم ‌های مستقلانه ‌ای بگیرد . روابط اجتماعی در دوران نوجوانی افزایش پیدا کرده و از محدوده خانواده و آشنایان فراتر رفته و دایره ‌هایش بیشتر می ‌شود . »

دختر جوان
 

بالاخره بحران نوجوانی در دختران به پایان رسیده و آنها پا به مرحله جوانی می‌ گذارند این سن بحران دوره قبل را ندارد اما ویژگی‌ های این دوره استرس ‌زاترین ویژگی‌ های رشدی را در خود دارد .
دکتر همت یارزاده در این باره می‌ گوید : « در این سن دختران جوان به ثبات مورد نظر رسیده و وارد فعالیت ‌های اجتماعی همچون دانشگاه ، ازدواج و کار می ‌شوند . در واقع نوع خواسته‌ ها، علاقه و امیالش تغییر می ‌کند خصوصاً آن ‌که برخی زنان و دختران جوان مطابق با فرهنگ‌ شان مسائل جدیدتری پیدا می ‌کنند .
در فرهنگ‌ های سنتی زنان از ادامه تحصیل منع می ‌شوند و آنها با عقب ‌ماندگی فرهنگی عمیقی رو به‌ رو می‌ شوند آنها به ‌دنبال این مشکل فرهنگی در ازدواج و مراحل بعدی زندگی نیز معضل بزرگی پیدا می ‌کنند .
البته در این جوامع زنان کار نمی ‌کنند و استرس شغلی زنان جامعه مدرن را ندارند . در عوض زنان جوامع مدرن به ادامه تحصیل تشویق می‌ شوند و تقریباً تا سنین بالا درس می ‌خوانند . از این نظر دیرتر ازدواج کرده و توقع ، نگرش و خواسته‌ هایش نیز تغییر می ‌‌‌کند . »
دکتر غلامرضا علیزاده در این مورد می ‌گوید : « از بعد جامعه‌ شناختی زنان جوامع مدرن بیشتر در معرض استرس قرار دارند . آنها از زمانی که از منزل خارج می ‌شوند تا وقتی به سرکار برسند با استرس‌ های اجتماعی متفاوتی که ناشی از پاره‌ ای رفتار های نامناسب اجتماعی است رو به ‌رو شده و در محیط کار نیز الگوی رفتاری و هنجاری مناسب وجود ندارد و بیشتر تحت قضاوت قرار می گیرند . مطالعات نشان داده در این جوامع استرس زنان دو برابر مردان است که ناشی از روابط اجتماعی آنهاست . »
دکتر علیزاده همچنین می ‌گوید : « زنان پس از فعالیت در محل کارشان مسئولیت‌ های خانه ‌داری و تربیت فرزندان را هم بر عهده دارند که این مسئله استرس آنها را زیادتر می ‌کند . بنابراین باید چاره‌ ای اندیشیده شود تا این استهلاک در زنان کاهش پیدا کند . »
الهه شفایی نیز بر گسترس احساس امنیت ، توجه ، استقلال و روابط اجتماعی در این دوره تأکید کرده و می ‌گوید : « در این دوره زنان جوان با ازدواج و یکی شدن احساس با همسر خود احساس رضایت و امنیت می‌ کنند و در این دوره شدیداً نیازمند تأیید و توجه هستند و با تصمیم گیری درباره ازدواج استقلال خود را اعلام می ‌کنند . »
فعالیت ‌های جسمی در دوران جوانی به اوج خود رسیده و وضعیت جسمانی زنان در این دوره نیز مطلوب است . لذا در دوره جوانی نیز فرد جوان بیشتر دوست دارد با دوستان خود روابط اجتماعی گسترده داشته باشد .

زن میانسال
 

در سنین میانسالی دغدغه زنان تغییر می‌ کند . در این دوره فرزندان آنها بزرگتر شده و به سنین نوجوانی یا جوانی رسیده ‌اند .
دکتر همت یارزاده می‌ گوید : « مادر در این سن نگرانی زیادی نسبت به تربیت ، وضعیت اجتماعی و تحصیلی فرزندان خود دارد شاید نگرانی و خواسته‌ هایش از همسرش تغییر پیدا کرده باشد ، اما فرزندان بخش اعظمی از نگرانی‌ های او را تشکیل می‌ دهند .
علاوه بر کار در خارج از منزل آنها مسئولیت‌ های زیادی را در منزل بر عهده دارند . در اواخر دوره میانسالی نیز زنان با پدیده بازنشستگی و احساس رخوت و فرسودگی ناشی از بیکار ماندن رو به‌ رو می‌شوند .
به علاوه آن که آنان به لحاظ جسمانی دچار یائسگی شده و وضعیت روانی متفاوتی پیدا می ‌کنند . او حتی احساس می ‌کند توانمندی و علاقه‌ اش نیز تغییر کرده است . »
دکتر علیزاده نیز به این دوران پر بحران به عنوان دوران پر از استرس و تغییر رفتار و حالات روانی آن یاد کرده و می‌ گوید : « با شروع دوره یائسگی زن با ویژگی‌ رفتاری خاصی رو به ‌رو می ‌شود . اگر مردان جامعه با این ویژگی ‌رفتاری آشنا نشوند و مهارت ‌های لازم برای این دوره از زندگی زنان را نیاموزند ممکن است پاره ‌ای از رفتار ها را با شکل خاصی تجزیه و تحلیل کنند و این مسئله منجر به افزایش تنش ‌های خانوادگی شود . بنابراین در این دوره می‌ بایست روانشناسان و روانپزشکان آگاهی‌ های لازم را به جامعه بدهند تا سایر اعضای خانواده زنان در این دوره دریابند پاره‌ ای از رفتار های زنان تحت تأثیر تغییرات هورمونی و غدد درون ‌ریز است . شوهر نیز با این علم برخورد مناسب ‌تری با همسرش خواهد داشت . »
الهه شفایی نیز درباره نیاز های این دوره می‌ گوید : « زن با احساس تعلق به فرزندانش احساس امنیت می ‌کند و با تعریف و تمجید دیگران به احساس رضایت دست می یابد . او همچنین استقلال خود را با استقلال شغلی و اداره زندگی نشان می‌ دهد . توان جسمی زن در این دوره روبه افول گذاشته و با شروع دوران یائسگی به اوج خود می ‌رسد . همچنین در این دوره زنان برای ایجاد روابط با دیگران محدوده زمانی و شناختی ندارند و با دیگران و حتی افرادی که نمی‌ شناسند روابط اجتماعی گسترده برقرار می ‌کنند . »

سالخوردگی
 

با پاگذاشتن زنان به سنین پیری و سالخوردگی آنها ممکن است استرس خانوادگی مثل به‌ سامان رساندن فرزندان نداشته باشند و حتی احساس آرامش بیشتری داشته باشند اما تغییر وضعیت جسمانی و هورمونی در آنها احساس درماندگی بیشتری را به وجود می ‌آورد .
دکتر همت یارزاده می‌ گوید : « زنان در دوران پیری تغییر فکری ، نگرشی و جهان ‌بینی متفاوتی پیدا کرده و بیشتر به بحث‌ های سیاسی- اجتماعی تمایل پیدا می ‌کنند . مواجه شدن با پدیده سالخوردگی باعث می ‌شود بسیاری از زنان بازگشتی به گذشته داشته تا زندگی و فعالیت ‌هایشان را بار دیگر مرور کنند . شاید بتوان این دوره را به‌عنوان آرامش پس از توفان ارزیابی کرد . البته این به آن معنا نیست که زنان در این دوره به آرامش کامل می ‌رسند . در این سن وضعیت جسمانی زنان را اذیت می ‌کند اما آنها تمایل دارند با آشنایانشان روابط اجتماعی داشته باشند .
الهه شفایی معتقد است همه نیاز ها در این دوره دوباره به دوران قبل باز می ‌گردد و افول پیدا می ‌کند ؛ « احساس امنیت درست مثل دوران کودکی با تعلقات خانوادگی و خانه و وسایل آن تأمین می‌ شود . در این دوره اگر نیاز به تعریف و تمجید از زن سالمند ارضا نشود زمینه افسردگی و اختلالات جسمی او افزایش پیدا می ‌کند . به‌علاوه احساس استقلال او مجدداً بازگشت داشته و مانند دوره کودکی او خود اصرار به انجام کار های شخصی اش دارد . ارتباط جمعی زن سالمند هم محدود تر شده و بیشتر تمایل دارد با بچه ‌ها و نوه‌ هایش ارتباط داشته باشد . »
منبع:iran-newspaper.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sajad2007




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط