پیامبر به 72 زبان تسلط داشت!
صفّار" 1 " در کتاب بصائر الدّرجات که از نخستین کتابهای روایی ماست و در عصر امامان(ع) تدوین شده، بابی دارد با عنوان «باب فی ان رسول الله(ص) کان یقرء ویکتب بکل لسان.» " 2 ".
این باب درباره سخن گفتن و نوشتن پیامبر اکرم(ص) به همه زبانهاست.
در این باره روایات صریح و استواری داریم از جمله:
یک. حدثنا احمد بن محمد عن ابی عبدالله البرقی عن جعفر بن محمد الصوفی قال: سألت ابا جعفر محمد بن علی الرضا(ع) وقلت له: یابن رسول الله، لم سمی النبی الامی. قال: ما یقول الناس؟
قال: قلت له: جعلت فداک یزعمون انما سمی النبی الامی لانه لم یکتب فقال: کذبوا علیهم لعنة الله انی یکون ذلک والله تبارک وتعالی یقول فی محکم کتابه: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة» فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله(ص) یقرأ ویکتب باثنین وسبعین " 3 " لسانا وانما سمی الامی لانه کان من اهل مکة ومکة من امهات القری وذلک قول الله تعالی فی کتابه: «لتنذر ام القری ومن حولها» " 4 ".
جعفر بن محمد صوفی گفت: «از امام جواد(ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا(ص)! چرا پیامبر، «اُمیّ» نامیده شده است؟ حضرت فرمود: مردم چه میگویند؟ گفتم: فدایت شوم مردم میپندارند که پیامبر، «اُمیّ» نامیده شده است چون چیزی ننوشت.
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «بکل لسان؛" 7 " من شما و هر کس را که این پیام به او برسد، با همه زبانها بیم میدهم.»
حضرت فرمود: دروغ پنداشته اند، لعنت خدا بر آنها باد! چگونه میشود این سخن درست باشد، با این که خدای والا و برین در کتاب استوار خویش میگوید: «او در میان امیّون، پیامبری از خودشان برانگیخت. آن پیامبر، آیاتش را بر آنان میخواند و مهذّبشان میکند و کتاب و حکمت بدیشان میآموزد.»" 5 " اکنون چگونه میتواند بیاموزد چیزی را که نیک نمیداند؟ به خدا سوگند، پیامبر خدا(ص) با هفتاد و دو زبان میخواند و مینوشت و «اُمیّ» نامیده شده است! چون او از اهل مکه بود و مکه، از «اُمهات قرا» است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «لتنذر ام القری ومن
حولها؛" 14 " تا بیم دهی مردم اُمّ القری (مکه) و آنان را که در کرانههای آن زیست میکنند.»
دو. در قرآن کریم آمده است: «واوحی الی هذا القرآن لأنذرکم به ومن بلغ؛ " 6 " و این قرآن بر من وحی شده است تا شما و هر کس را که این پیام به او برسد، بیم دهم.»
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «بکل لسان؛" 7 " من شما و هر کس را که این پیام به او برسد، با همه زبانها بیم میدهم.»
ودر روایت دیگری امام صادق(ع) در وصف رسول خدا(ص) فرمودند: «ویخاطب کل قوم بألسنتهم؛" 8 " با هر قومی به زبان خودشان سخن میگفت.»
سه. در حدیث دیگری آمده است:
عن ابی ذرالغفاری قال: والله الذی لا اله الاّ هو، ما مات ابوطالب حتی أسلم بلسان الحبشة وقال لرسول الله(ص): أتفقه الحبشة؟ قال: یا عم ان الله علمنی جمیع الکلام.
قال: یا محمد! اسدان لمصافاقا لها لاها، یعنی أشهد مخلصاً لا اله الاّ الله. فبکی رسول الله(ص) وقال: ان الله اقرّ عینی بأبی طالب؛"9".
ابوذر گفت: سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست. حضرت ابو طالب پیش از مرگش به زبان حبشه، ایمان آورد.
از پیامبر اکرم(ص) پرسید: زبان حبشه را میدانی. فرمود: خداوند، همه زبانها را به من آموخته است. حضرت ابو طالب گفت: شهادت میدهم از روی اخلاص و یقین که نیست مستحق عبادتی مگر خدای رب العالمین. آن گاه پیامبر اکرم(ص) گریست و فرمود: خداوند، چشمم را به ابو طالب روشن ساخت.»
باید بگویم: جمله ای که با «یا محمد» آغاز شده است، به زبان حبشی است." 10 ".
زبانْ آگاهی پیامبر اکرم(ص) چنان مشهور بوده است که درباره سیره و ویژگیهای آن حضرت گفته اند: «کان ینطق بلغات کثیرة؛ "11" به زبانهای گوناگون سخن میگفت.» "11".
بی تردید پیامبر اکرم(ص) میخواندند و مینوشتند و چیزی را خودشان ننوشته بودند، قرائت میکردند. (یا چیزی را که نوشته نشده بود میخواندند.)
با سندهای استوار و تردید ناپذیر از شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) در واپسین لحظات زندگی خویش فرمودند: «إئتونی بدواة وکتف أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا؛" 12 " دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته ای بنگارم که هیچ گاه پس از آن، گمراه نوشید.»
تعبیر روشن «أکتب لکم» دلالت بر نگاشتن خود پیامبر اکرم(ص) دارد.
بنا براین، آیه چهل و هشت سوره عنکبوت که خطاب به پیامبر خدا(ص) میگوید: تو پیش از این نمیخواندی و نمینوشتی، در ارتباط با زندگی پیامبر اکرم(ص) پیش از بعثت است. " 13 " و چه زیبا گفت جامی:
ازو شد عقل کل دانا زهی امیّ ناخوانا که خواند ابحد، ابراهیم و آدم در دبستانش
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh
این باب درباره سخن گفتن و نوشتن پیامبر اکرم(ص) به همه زبانهاست.
در این باره روایات صریح و استواری داریم از جمله:
یک. حدثنا احمد بن محمد عن ابی عبدالله البرقی عن جعفر بن محمد الصوفی قال: سألت ابا جعفر محمد بن علی الرضا(ع) وقلت له: یابن رسول الله، لم سمی النبی الامی. قال: ما یقول الناس؟
قال: قلت له: جعلت فداک یزعمون انما سمی النبی الامی لانه لم یکتب فقال: کذبوا علیهم لعنة الله انی یکون ذلک والله تبارک وتعالی یقول فی محکم کتابه: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة» فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله(ص) یقرأ ویکتب باثنین وسبعین " 3 " لسانا وانما سمی الامی لانه کان من اهل مکة ومکة من امهات القری وذلک قول الله تعالی فی کتابه: «لتنذر ام القری ومن حولها» " 4 ".
جعفر بن محمد صوفی گفت: «از امام جواد(ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا(ص)! چرا پیامبر، «اُمیّ» نامیده شده است؟ حضرت فرمود: مردم چه میگویند؟ گفتم: فدایت شوم مردم میپندارند که پیامبر، «اُمیّ» نامیده شده است چون چیزی ننوشت.
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «بکل لسان؛" 7 " من شما و هر کس را که این پیام به او برسد، با همه زبانها بیم میدهم.»
حضرت فرمود: دروغ پنداشته اند، لعنت خدا بر آنها باد! چگونه میشود این سخن درست باشد، با این که خدای والا و برین در کتاب استوار خویش میگوید: «او در میان امیّون، پیامبری از خودشان برانگیخت. آن پیامبر، آیاتش را بر آنان میخواند و مهذّبشان میکند و کتاب و حکمت بدیشان میآموزد.»" 5 " اکنون چگونه میتواند بیاموزد چیزی را که نیک نمیداند؟ به خدا سوگند، پیامبر خدا(ص) با هفتاد و دو زبان میخواند و مینوشت و «اُمیّ» نامیده شده است! چون او از اهل مکه بود و مکه، از «اُمهات قرا» است. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «لتنذر ام القری ومن
حولها؛" 14 " تا بیم دهی مردم اُمّ القری (مکه) و آنان را که در کرانههای آن زیست میکنند.»
دو. در قرآن کریم آمده است: «واوحی الی هذا القرآن لأنذرکم به ومن بلغ؛ " 6 " و این قرآن بر من وحی شده است تا شما و هر کس را که این پیام به او برسد، بیم دهم.»
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «بکل لسان؛" 7 " من شما و هر کس را که این پیام به او برسد، با همه زبانها بیم میدهم.»
ودر روایت دیگری امام صادق(ع) در وصف رسول خدا(ص) فرمودند: «ویخاطب کل قوم بألسنتهم؛" 8 " با هر قومی به زبان خودشان سخن میگفت.»
سه. در حدیث دیگری آمده است:
عن ابی ذرالغفاری قال: والله الذی لا اله الاّ هو، ما مات ابوطالب حتی أسلم بلسان الحبشة وقال لرسول الله(ص): أتفقه الحبشة؟ قال: یا عم ان الله علمنی جمیع الکلام.
قال: یا محمد! اسدان لمصافاقا لها لاها، یعنی أشهد مخلصاً لا اله الاّ الله. فبکی رسول الله(ص) وقال: ان الله اقرّ عینی بأبی طالب؛"9".
ابوذر گفت: سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست. حضرت ابو طالب پیش از مرگش به زبان حبشه، ایمان آورد.
از پیامبر اکرم(ص) پرسید: زبان حبشه را میدانی. فرمود: خداوند، همه زبانها را به من آموخته است. حضرت ابو طالب گفت: شهادت میدهم از روی اخلاص و یقین که نیست مستحق عبادتی مگر خدای رب العالمین. آن گاه پیامبر اکرم(ص) گریست و فرمود: خداوند، چشمم را به ابو طالب روشن ساخت.»
باید بگویم: جمله ای که با «یا محمد» آغاز شده است، به زبان حبشی است." 10 ".
زبانْ آگاهی پیامبر اکرم(ص) چنان مشهور بوده است که درباره سیره و ویژگیهای آن حضرت گفته اند: «کان ینطق بلغات کثیرة؛ "11" به زبانهای گوناگون سخن میگفت.» "11".
بی تردید پیامبر اکرم(ص) میخواندند و مینوشتند و چیزی را خودشان ننوشته بودند، قرائت میکردند. (یا چیزی را که نوشته نشده بود میخواندند.)
با سندهای استوار و تردید ناپذیر از شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) در واپسین لحظات زندگی خویش فرمودند: «إئتونی بدواة وکتف أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا؛" 12 " دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته ای بنگارم که هیچ گاه پس از آن، گمراه نوشید.»
تعبیر روشن «أکتب لکم» دلالت بر نگاشتن خود پیامبر اکرم(ص) دارد.
بنا براین، آیه چهل و هشت سوره عنکبوت که خطاب به پیامبر خدا(ص) میگوید: تو پیش از این نمیخواندی و نمینوشتی، در ارتباط با زندگی پیامبر اکرم(ص) پیش از بعثت است. " 13 " و چه زیبا گفت جامی:
ازو شد عقل کل دانا زهی امیّ ناخوانا که خواند ابحد، ابراهیم و آدم در دبستانش
پينوشتها:
1- وی (الثقة الجلیل والمحدث النیل، شیخ القمیین ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفّار) در سال 290ق. زندگی را بدرود گفته است. او از اصحاب امام حسن عسکری(ع) بوده
2- بصائر الدرجات، ص 245
3- «بثلثة وسبعین» نیز نقل شده است، بنگرید به: بحارالانوار، ج16، ص 133
4- علل الشرائع، ص 53؛ معانی الأخبار، ص 20؛ بصائر الدرجات، ص 245 و 246
5- جمعه (62)، 2
6- انعام(6)، 92
7- همان، آیه 19
8- بصائر الدرجات، ص 246؛ بحارالانوار، ج16، ص 131
9- بحارالانوار، ج18، ص 189
10- همان، ج35، ص 78
11- کشور حبشه که اکنون به نام «اتیوپی» شهرت یافته است در خاور آفریقا قرار دارد
12- بحارالانوار، ج16، ص 177
13- بصائر الدرجات، ص 247.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh
/ج