پايهگذار فرهنگ جهاد و مقاومت
درآمد
چگونه و در چه زماني با دكتر فتحي شقاقي آشنا شديد؟
در حقيقت در اواخر دهه هفتم از قرن بيستم، با معلم شهيد دكتر فتحي شقاقي آشنا شدم. او در آن برهه در دانشكده پزشكي دانشگاه شهر الزقازيق مصر سرگرم تحصيل بود و خود را به عنوان يك انديشمند و رهبر ميان جنبشهاي اسلامي مصر و فلسطين بروز ميداد. از زماني كه كار نگارش مقالههاي ارزنده بحثهاي مهم را در ماهنامه (المختار الاسلامي) آغاز كرد، آشنايي من با ايشان بيشتر شد. المختار الاسلامي يكي از نشريات اسلامگرا و مستقل آن روز بود كه با تيراژ گسترده انتشار مييافت. آقاي شيخ حسين عاشور يكي از رهبران آگاه و روشنفكر سازمان اخوان المسلمين نشريه المختار الاسلامي را اداره ميكرد و تاكنون هم اين مسئوليت را بر عهده دارد. آقاي عاشور بيشتر صفحات اين نشريه را در اختيار نسل جوان و انقلابي فلسطين قرار داده بود كه اين جوانان با مقالههاي ارزنده خود، رنگ و طعم انقلابي و اسلامي خاصي به اين نشريه داده بودند. شكي نيست كه اين نشريه راه و خط مشي متفاوتي را با نشريات اسلامگرايان آن روز در پيش گرفته بود به ياد دارم كه افزون بر دكتر فتحي شقاقي، افراد ديگري همچون دكتر بشير موسي نافع و دكتر رمضان عبدالله شلح دبير كل كنوني جنبش جهاد اسلامي فلسطين در دهه هشتم قرن بيستم در ماهنامه المختار الاسلامي قلمفرسايي ميكردند. من از طريق اين نشريه با افكار و انديشههاي بي نظير اين معلم شهيد آشنا شدم. چرا كه با انديشههاي روشنگرانه توانست جوانان متعهد فلسطيني و برخي جوانان مصري را گرد هم آورد تا در سال 1979 سرآغاز مرحله نويني را در تاريخ جنبش جهاد اسلامي پايهگذاري نمايند. اعضاء و هواداران اين جنبش به تدريج از دانشگاه الزقازيق مصر به نوار غزه در فلسطين انتقال يافتند تا از درون جنبشهاي اسلامي فلسطين، نخستين جنبش مسلحانه جهادي را بوجود آورند.
انگيزه و دلايل ادامه دوستيتان با شهيد چه بود؟
يكي از دلايل دوستي برادرانه من با شهيد دكتر فتحي شقاقي، پافشاري و پايمردي او در دفاع از اهداف و آرمانهاي امت و در پيشاپيش آنها آرمان فلسطين بود. او را مجاهدي نستوه و سختكوش يافتم كه در دفاع از اهداف خود انعطاف نشان نميداد. او اولين كسي است كه طرح «قضيهي فلسطين را به عنوان قضيه مركزي امت اسلامي» مطرح كرد. او ضمن داشتن ايماني راسخ و انعطافناپذير، همواره با مردم با تواضع و تسامح و لبخند برخورد ميكرد و ميكوشيد ميان رهبران جنبشها و احزاب و جريانات اسلامي و ملي عرب، انسجام و همزيستي ايجاد كند. علاوه بر اين، دكتر شقاقي، قبلهگاه مجاهدان و مبارزان راستين بود. با وصفي كه گذشت دوستي با چنين مردي تعجبآور نيست و به رغم فاصله زمان و مكان، دوستي با ايشان ادامه يافت و هر گاه در مناسبتهاي مختلف و سيمنارهاي گوناگون با يكديگر ملاقات ميكرديم، روابط دوستانه و برادرانه عميقتر ميشد.
شما چرا اشخاصي همچون دكتر شقاقي، شهيد سيد عباس موسوي و سيد حسن نصرالله را براي تدوين زندگينامه و كارنامهشان برگزيدهايد؟
پاسخگويي به اين پرسش بسيار ساده و روشن است. چرا كه اين افراد چراغ راهنماي انقلاب و جهاد هستند. فرزندان امت عربي و اسلامي شايسته است اين شخصيتها را سرمشق و الگوي مبارزات خود قرار دهند. شما را به خدا سوگند اگر از مجاهدان و شهادتطلبان پيروي نكنيم، از چه كسي پيروي كنيم؟ اگر از افرادي كه خود و فرزندان خود را در طبق اخلاص شهادت در راه خدا تقديم ميكنند، پيروي نكنيم، از پادشاهان و سران و سياستداران ناتوان و دنبالهروهاي سلطهگران غربي پيروي كنيم؟ فتحي شقاقي و پيش از او شهيد سيد عباس موسوي و پس از او ابر مرد مجاهد حضرت سيد حسن نصرالله، اين شايستگي را دارند تا در تجليل و تقدير از آنها هزاران صفحه مطلب تدوين كنيم و به پاس خدمات شايان آنها به اسلام و آرمان امت اسلامي، ارزشهاي حق و عدل و مقاومت را به نسلهاي جديد بياموزيم؛ تدوين زندگينامه و كارنامه شخصيتهاي ياد شده تلاش متواضعانه من بوده و اميدوارم با اين كار، توفيق گسترش آگاهي را ميان جوانان نسل حاضر يافته باشم.
آيا با ما هم عقيده هستيد كه با شهادت فتحي شقاقي زيان جبرانناپذيري به امت عربي و اسلامي وارد آمد؟
آري، از دست دادن او لطمه سنگيني بر امت وارد آورد. اما در عين حال شهادت او به رزمندگان و مجاهدان انگيزه داد تا ضربات كوبندهاي بر پيكر دشمن وارد نمايند. با شهادت فتحي شقاقي نسل شهادتطلبان از فرزندان جنبش جهاد افزايش يافت. اكنون جنبش جهاد اسلامي فلسطين در سايه رهبري دكتر رمضان عبدالله شلح و در موازنه قدرت و رويارويي با دشمن صهيونيست، حرف اول را ميزند. اگر بگويم كه اين جنبش اكنون حرف اول را ميزند، اغراق نكردهام؛ چرا كه اين جنبش بر اساس مقاومت مسلحانه استوار گشته و نه بر پيوند گفتوگوهاي سازش و بازي قدرت و دمكراسي دروغين و سرشار از زد و بندهاي فسادآلود، شكي نيست كه خون شهيد فتحي شقاقي درخت جهاد در سرزمين فلسطين را آبياري كرد و پرچم مقاومت را به احتزاز در آورد. شهادت شقاقي به عنوان يك رهبر كم نظير به همان اندازه كه لطمه جبرانناپذير بود، به همان اندازه شهادت او براي امت مفيد بود و به پيشبرد مقاومت و جهاد كمك كرد.
مهمترين مراحل تاريخي در دوران حيات شهيد شقاقي كدامند؟
شهيد فتحي شقاقي در حيات كوتاه خود مراحل مهمي را پشت سر گذاشته است. براي شناخت بيشتر ايشان، به شما توصيه ميكنم به كتاب كارنامه شهيد شقاقي كه آن را در 1620 صفحه تأليف نمودهام، رجوع نماييد. اين كتاب دو جلدي «سفر خون كه شمشير را شكست داد» نام دارد و چند سال پيش توسط مركز پژوهشهاي يافا در قاهره منتشر شده است. مهمترين مراحل زندگي و مبارزات شهيد شقاقي را در چهار مرحله خلاصه ميكنم: مرحله نخست، مرحله فلسطين است كه از تاريخ تولد شهيد در سال 1951 آغاز ميشود و تا سال 1974 هنگام تحصيل در رشته پزشكي در مصر ادامه مييابد. شقاقي در اين مرحله به شدت تحت تأثير محنت سازمان اخوان المسلمين و سپس تحت تأثير شكست اعراب در جنگ ژوئن سال 1967 قرار گرفته بود. او در اين مرحله خود را شناخت و به عنوان يك شهروند مسلمان و متعهد، راه مستقلي را براي مقاومت در برابر طرحهاي رژيم صهيونيستي در فلسطين جستجو كرد.
مرحله دوم، مرحله اقامت در مصر و برنامهريزي براي بنيانگذاري هستههاي نخستين جنبش جهاد اسلامي و گزينش راه مقاومت ضد صهيونيستي را تشكيل ميدهد. در اين مرحله كه از سال 1974 آغاز گرديد و تا سال 1981 ادامه يافت، دو رويداد مهم در جهان اسلام اتفاق افتاد كه اثري ژرف بر انديشه و طرز فكر شهيد شقاقي بر جاي گذاشت. رويداد نخست آغاز حركت انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني در سال 1978 بود. اما رويداد دوم سفر انور سادات، رئيس جمهوري پيشين مصر به قدس و امضاي معاهده شوم كمپ ديويد و سپس به قتل رسيدن او در سال 1981 به دست گروههاي جهادي و اسلامگراي مصري ميباشد. اين دو رويداد، ديدگاهها و نگرشهاي شقاقي را به كلي دگرگون كرد و به او بيش از پيش انگيزه داد تا راه جهاد مسلحانه را براي آزادي فلسطين گزينش كند. مرحله سوم، مرحله خروج از مصر و بازگشت به سرزمين فلسطين است. شهيد دكتر فتحي شقاقي در آغاز اين مرحله، نهال جهاد و مقاومت مسلحانه را كه همراه 60 تن از جوانان مجاهد فلسطيني در دانشگاه الزقازيق كاشته و پرورش داد بود، به فلسطين منتقل كرد و آن را در سرزمين نوار غزه كاشت. اين نهال باهمت و تلاش خستگيناپذير جواناني كه به دست دكتر فتحي شقاقي پرورش يافته بودند، به ثمر رسيد و حركت جهادگرانه بزرگ و نويني را در تاريخ معاصر فلسطين دامن زد كه مهمترين نتيجه آن نخستين انتفاضه مردمي فلسطين بود كه در سال 1987 برانگيخته شد. برانگيخته شدن انتفاضه به گونهاي كه دشمن صهيونيستي را غافلگير كرد. تا جايي كه ژنرالها و انديشمندان اسرائيلي آن روز درباره انتفاضه چنين گفتند: «جنبش جهاد اسلامي به رهبري فتحي شقاقي سنگ انتفاضه را از روي سينه فلسطينيها برداشت به سمت اسرائيليها پرتاب كرد».
مرحله چهارم، مرحله غربت و مهاجرت است كه شهيد پس از تبعيد از سرزمين اشغالي فلسطين توسط دشمن صهيونيستي در سال 1988 ميان بيروت و دمشق در حال رفت و آمد بود تا سرانجام در اردوگاه يرموك دمشق استقرار يافت. مرحله غربت با شهادت او در تاريخ 26 اكتبر 1995 در جزيره مالت هنگام بازگشت از شهر طرابلس ليبي پايان يافت. دكتر فتحي شقاقي در ساعت 13 روزپنجشنبه در ماه اكتبر سال 1955 توسط عوامل موساد به شهادت رسيد.
ميان شهيد شقاقي با ساير رهبران فلسطيني چه تفاوتها و چه مشتركاتي وجود دارد؟ ميراث او در صحنه مبارزات اعراب و فلسطينيان چيست؟
داشتن اعتقاد به آزادي كامل سرزمين فلسطين از رودخانه اردن تا درياي مديترانه، داشتن اعتقاد به وحدت ملي همه گروهها و جنبشهاي فلسطينيها و ضرورت دوري جستن از فتنهها و اختلافات و كشمكشهاي دروني از مشتركات بسياري از رهبران كنوني فلسطين است كه شهيد شقاقي به خاطر آن جانش را نثار كرد. من بر اين باورم كه دكتر رمضان عبدالله شلح، هميار و همراه شهيد دكتر فتحي شقاقي بيش از ديگران به باورها و اعتقادات آن معلم شهيد نزديك است. اين ارزشها، گوياترين و رساترين ميراث فتحي شقاقي در صحنه فلسطين و اعراب است.
چرا شقاقي به انقلاب اسلامي ايران عشق ميورزيد و درباره امام خميني (ره) قلمفرسايي ميكرد؟
شقاقي به اين دليل به انقلاب و رهبر مجاهد آن امام خميني (ره) عشق ميورزيد كه انقلاب بر ضد زمامداري مستبد و مزدور آمريكا برانگيخته شده بود. اين انقلاب از نخستين لحظه آغاز، از آرمان فلسطين و مبارزات مردم فلسطين تا آزادي كامل آن پشتيباني كرد. انقلاب از كشمكشهاي تنگ فرقهاي به ويژه اختلافات شيعه و سني كه استعمارگران همواره به آن دامن ميزنند، فاصله گرفته بود و با وجودي كه دكتر فتحي شقاقي از برجستهترين انديشمندان و مجاهدان اهلسنت بوده است، به دلايل ياد شده به انقلاب اسلامي ايران و امام خميني عشق ورزيد و از آن دفاع كرد و كتاب مهمي درباره امام خميني (ره) به رشته تأليف در آورد.
از آخرين ديدارتان در شهر طرابلس سخن بگوييد. در آن ديدار چه مطالبي گفته شد كه تاكنون فاش نشده است؟
اين ديدار به مدت يك هفته قبل از شهادت معلم شهيد اتفاق افتاد. من براي شركت در يك همايش علمي به ليبي دعوت شده بودم و دكتر براي يافتن راهحلي براي اخراج شدگان فلسطيني از ليبي به آن كشور سفر كرده بود. يكديگر را در هتل بزرگ شهر طرابلس ديديم و به مدت يك هفته با هم بوديم. او را از پيش ميشناختم. در اين آخرين ديدار در ساحل دريا قدم ميزديم و يا در كنار هم مينشستيم و درباره اوضاع و مسائل منطقه و جهان عرب بحث و تبادل نظر ميكرديم. من ارزش و اهميت آنچه كه در اين ديدار يك هفتهاي گذشت را نميدانستم، مگر پس از شهادت او. آنگاه كه به شهادت رسيد به اهميت اين گفتوگوها و بازگو نمودن خاطرهها پي بردم.
ديدار در شهر طرابلس با شهيد فتحي شقاقي را كه يكي از عظيمترين مجاهدان فلسطيني در پنجاه سال گذشته است، از عنايات الهي ميدانم. جزئيات اين گفتوگو را در كتاب كارنامه شهيد شرح دادهام و ميتوانيد به آن رجوع كنيد.
هنگام نگارش زندگينامه شهيد شقاقي چه احساسي داشتيد؟
شكي نيست كه هنگام نگارش زندگينامه دكتر فتحي شقاقي احساس ميكردم مسئوليت سنگين تاريخي و جهادگر نستوه ميديدم؛ با وجودي كه عمر اين انديشمند بزرگ كوتاه بود و از 44 سال فراتر نرفت، اما ميراث فكري و جهادي ارزشمندي از او به ارث مانده است.
من و كساني كه شهيد را شناختند، وظيفه دارند از اين ثروت انبوه و اين امانت سنگين پاسداري نمايند و آن را به نسلهاي آينده بشناسانند، تا مشعل فروزان فرا راه جهادشان باشد. احساس ميكنم كه خداوند به من توفيق داد تا اين پروژه فكري بزرگ را به اتمام برسانم. البته انجام اين كار به بركت خون شهيد و دعاي خير او بوده است. همياري و كمك برادرانم در رهبري جنبش جهاد اسلامي فلسطين به ويژه دوست عزيز و برادر فرماندهام دكتر رمضان عبدالله را فراموش نميكنم. آنها بسياري از دستاوردهاي فكري و سياسي شهيد را كه براي من ناشناخته بود، در اختيارم قرار دادند. از آنها بسيار سپاسگزارم.
تجربه انقلاب اسلامي ايران و انديشه امام خميني (ره) چه جايگاهي در انديشه شهيد شقاقي داشت؟
بي ترديد تجربه انقلاب اسلامي ايران در كانون اهتمامات و توجهات فكري معلم شهيد قرار داشت. دكتر فتحي شقاقي، نظر به جايگاهي كه به عنوان يكي از مجاهدان اهلسنت داشت، با روحيه باز و خردمندي وصفناپذير با انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني تعامل كرد و پيامها و رهنمودهاي امام و انقلاب را به ويژه آنچه كه با ضرورت اتحاد و انسجام مسلمانان ارتباط داشت، دريافت كرد و در برابر تلاشهاي تفرقهافكنانه و كشمكشهاي مذهبي و فرقهگرايانه مانند آنچه كه امروز متأسفانه اتفاق ميافتد، ايستادگي كرد.
زندهياد فتحي شقاقي «ارزش جهاد» و «ارزش اتحاد» و «ارزش فروتني انقلاب» را از انقلاب اسلامي و رهبري آن آموخت و كوشيد اين ارزشها را به آگاهي عموم ملتهاي عرب و مسلمانان به ويژه ملت ستمديده فلسطين رساند. او با جهانبيني اسلامي و غناي فكري خود، هيچگونه تضاد و منافاتي ميان تشيع و تسنن نميديد و اصل روابط ميان شيعه و سني را در چگونگي مبارزه و جهاد با اشغالگران و طاغوتيان ميدانست.
در جهان عرب و جهان اسلام كه در عصر حاضر از اختلافات مذهبي و كشمكشهاي طايفهاي رنج ميبرد، بيش از پيش به اجراي فريضه جهاد نياز داريم.
دكتر شقاقي در انديشه جهاد و پيكار مسلحانه چه اولويتهايي قائل بود؟
او براي جنگ با دشمن صهيونيستي با سلاح قلم و انديشه اولويت قائل بود و ساير خواستهها پيرامون اين اولويت قرار ميگرفت. شهيد شقاقي معتقد بود كه جنگ دشمن نبايد در اولويت بعدي قرار گيرد و يا چهره مبارزه و جهاد با دشمن را مخدوش كند. آنگونه كه امروز به نام حكومت خودگردان و دمكراسي و تقسيم قدرت در سرزمين فلسطين كه هنوز در اشغال صهيونيستها است، اتفاق ميافتد. به درستي كه شهيد شقاقي و جانشين او دكتر رمضان عبدالله شلح به مبارزات جنبش جهاد اسلامي فلسطين اصالت بخشيدند. در يك محاسبه ساده و ارزيابي كلي ميتوان گفت كه جنبش جهاد اسلامي يك حركت مقاومت مسلحانه است كه در عين حال نقش سياسي و اجتماعي نيز ايفا ميكند. در حالي كه ساير جنبشهاي اسلامگراي فلسطيني، در اصل جنبشهاي سياسي هستند اما در برخي مراحل به عمليات مسلحانه دست ميزنند.
دكتر به گروههاي ماركسيست و ناسيوناليست عرب و جنبشهاي رهاييبخش لائيك چه نگرشي داشت؟
دكتر از نظر تئوريك با اين جنبشها و ايدئولوژيها اختلاف نظر داشت، اما در بوته عمل و پيكار واقعي براي بارور كردن مبارزه رهاييبخش ملي و آزادسازي فلسطين از هر گونه تماس و همكاري مشترك استقبال ميكرد؛ هر گاه احساس ميكرد كه اين جريانات براي آزادي فلسطين و مخالفت با روند سازش صادقانه عمل ميكنند، دست دوستي به سوي آنان دراز ميكرد. من گواهي ميدهم كه رهبران جنبشهاي ياد شده تا چه اندازه شهيد شقاقي را دوست داشتند و براي او احترام قائل بودند. در همه گردهماييها و همايشها او را قبول داشتند. در روند مبارزه ملت فلسطين او را محور اتحاد و همبستگي ميپنداشتند. او با بسياري از رهبران و مسئولان جنبشهاي ملي لائيك، صاحبان عقايد سكولار تا زماني كه در اصول ثابت قضيه فلسطين و منافع امت افراط و تفريط نكنند، روابط دوستانه برقرار ميكرد. شهيد فتحي شقاقي ضمن اينكه انديشههاي ماركسيستي و ناسيوناليستي و ليبراليستي را رد ميكرد در عين حال با رهبران اين جريانات به گفتمان ميپرداخت. اين رهبران نيز به نوبه خود ميزان آگاهي و اخلاص دكتر را ميستودند و از او تجليل به عمل ميآورند. به ياد دارم روزي دكتر الطيب تزئيني انديشمند چپگرا و ناسيوناليست سوريهاي با شهيد فتحي شقاقي در اردوگاه يرموك دمشق در اوايل دهه نهم از قرن بيستم مناظره كرد. او در اين مناظره نسبت به ابعاد شخصيت فكري معلم شهيد و ميزان آگاهي او ابراز شگفتي كرد. شقاقي در اين مناظره با دلايل مستند انديشههاي سكولار را مردود دانست. آنگاه دكتر الطيب تزيني با چاپ مقالهاي مشهور و گويا، دكتر شقاقي را «انديشمندي مبارز و مبارزي انديشمند» توصيف كرد.
آخرين سخن
اكنون كه از شهادت برادرم و دوستم، رهبر فرزانه دكتر فتحي شقاقي، دوازده سال ميگذرد، لازم ميدانم اعتراف كنم كه انديشهها و ارزشهايي اكه او پايهگذاري كرد، به ويژه فرهنگ مقاومت و جهاد، همچنان زنده و فعال و مؤثر باقي مانده است. درست است كه فرزندان جنبش جهاد اسلامي و دوستان بزرگوار او اين مشعل فروزان را در دست دارند، اما همه نيروهاي مبارز و فعال فلسطين در سرزمينهاي اشغالي و خارج از آن وظيفه دارند در حمل اين مشعل مشاركت كنند؛ وظيفه دارند ارزشها، انديشهها و فرهنگ جهادي شهيد شقاقي را دوباره زنده كنند؛ به ويژه اين كه با دليل قاطع ثابت شده كه روند سازش و حكومت خودگرداني در سايه اشغالگري به ورشكستگي گراييده است. فلسفه شهادت فتحي شقاقي در غربت همچون حسين بن علي (ع) به ما ميآموزد كه براي آزادي فلسطين جز راه جهاد و مقاومت راه ديگري وجود ندارد و راههاي ديگر باطل و ناپايدارند. از خداي متعال مسئلت دارم شهيد شقاقي را قرين رحمت گرداند و به ما توفيق ادامه راه را بدهد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26
/ج