بررسی سه شبهه پیرامون حرمت قمه زنی
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده
برای حرمت قمه زنی دلایلی متعددی بیان شده است اما با این حال شبهاتی از سوی بعضی مروجین قمهزنی در مورد حکم حرمت آن بیان میشود. در این نوشته به بررسی سه شبهه عمده در این باره پرداختهایم که به ترتیب عبارتند از:
مسخره نمودن موجب حرمت اعمال نمیشود
خوابها و مکاشفاتی که در مورد قمه زنی بیان میشود
قمهزنی نوعی حجامت سر است
قمهزنی از شعائر الهی است
کلید واژه: قمه زنی، شبهه، حجامت سر، خواب ها و مکاشفات، عزاداری
مقدمه
در مورد حرمت قمه زنی دلایلی از سوی فقها و بزرگان بیان شده است که که بیشتر آنها حول سه محور است: 1. بدعت بودن قمه زنی؛ یعنی قمه زنی عزاداری نبوده و انجام آن به عنوان عملی مستحب جایز نیست. 2. ضرر داشتن قمه زنی برای جسم 3. وهن مذهب بودن قمه زنی؛ یعنی قمه زنی عاملی برای تخریب وجهه دین می باشد.
در مورد هر کدام از این دلایل در جای خود صحبت شده است (1) اما با این حال شبهاتی از سوی بعضی مروجین قمه زنی در مورد حکم حرمت آن بیان میشود که اگرچه از مبنای علمی چندانی برخوردار نیستند ولی چون غالبا این افراد به آن رنگ و بوی علمی داده و با تحریک احساسات عوام در صددند تا بحث را منطقی جلوه دهند، در این نوشته به بررسی علمی چهار شبهه عمده پیرامون حرمت قمه زنی میپردازیم.
مسخره نمودن موجب حرمت اعمال نمیشود
یکی دیگر از ایراداتی که قمهزنان وارد میکنند این است که ملاک در حرمت یک فعل نباید مسخره و استهزاء غیر مسلمانان باشد زیرا آنها دیگر احکام اسلامی مانند حجاب را نیز مسخره مینمایند.
در پاسخ به این شبهه نیز باید نکاتی را متذکر شویم:
1. چنانچه از بحثهای پیشین دانسته شد قمهزنی ذاتاً با مفاهیم اسلامی تغایر دارد به عبارتی دیگر قمهزنی به حکم اوّلی حرام است امّا در صورتی که چنین اعتقادی را نیز دربارهی آن نداشته باشیم عملی است که به خودی خود مباح میباشد نه مستحب و یا واجب.(2)
2. میان مسخره نمودن ذات اسلام، یعنی واجبات و محرمات اسلام با مسخره کردن اُمور مباح تفاوت است. در واجبات و محرمات ضرورت ایجاب میکند که بر موضع خود تأکید ورزیم و با رویارویی نیرومند، با مسخره کنندگان برخورد کنیم. امّا در اُمور مباح وضع چنین نیست. هنگامی که یک عمل مباح دستاویز دشمنان میشود تا مسلمانان را استهزاء نموده و به این وسیله آنها را تضعیف نمایند وظیفه هر مسلمانی است که از اینگونه اعمال کنارهگیری نماید. این حقیقتی است که در آیات قرآن به خوبی به آن اشاره شده است. چنانچه میبینیم در آیه 104 سوره بقره خداوند مؤمنان را از بکار بردن کلمهی «راعِنا» برحذر داشته و میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید (هنگامى که از پیامبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگوئید «راعِنا» بلکه بگوئید «اُنْظُرنا» (چرا که همان مفهوم را دارد و دستاویزى براى دشمن نیست) آنچه به شما دستور داده مىشود بشنوید، و براى کافران و استهزاء کنندگان عذاب دردناکى است»
از این آیه به خوبى استفاده مىشود که مسلمانان باید در برنامههاى خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهاى براى سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند، قرآن با صراحت براى جلوگیرى از سوءاستفاده مخالفان به مؤمنان توصیه مىکند که حتى از گفتن یک کلمه مشترک که ممکن است دشمن از آن معنى دیگرى قصد کند و به تضعیف روحیهی مؤمنان بپردازد پرهیز کنند، دامنه سخن و تعبیر وسیع است چه لزومى دارد انسان جملهاى را به کار برد که قابل تحریف و سخریه دشمن باشد. (3) در مورد عزاداری نیز وضع چنین است، هنگامی که میتوان به روشهای صحیح و مناسبی که چنین آثار منفی در پی نداشته باشد عزاداری نمود چه لزومی دارد بر اعمالی تکیه کنیم که برای خودِ ما مسلمانان نیز جنبهی توجیهپذیری ندارد چه برسد به کفار، که حتماً آن را عملی خرافی و جاهلانه میپندارند. به علاوهی اینکه هیچ کدام از این اعمال، جنبهی شرعی نداشته و اعمالی هستند که بعضی عوام در طول تاریخ به وجود آورندهی آن بودهاند.
3. موضوع وهن بودن قمهزنی تنها به تمسخر کفار ختم نمیشود، بلکه تأثیرات سوئی که قمهزنی بر عقاید و افکار افراد، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان، میگذارد را نیز شامل میشود، زیرا هر انسان عاقلی میفهمد که عقلاً آسیب رساندن به بدن جایز نیست و هیچگاه شریعتی، چنین اعمالی را توصیه نمیکند، حال اگر ما این اعمال که خویش به وجود آورنده آن هستیم را به اسلام منتسب کنیم، این عمل موجب پیدایش دیدی خرافی نسبت به اسلام از سوی غیر مسلمانان و همچنین شک در تعالیم اسلامی برای بعضی مسلمانان خواهد شد؛ لذا شایسته است از اینگونه اعمال که جنبهی توجیهپذیری ندارند خودداری نماییم تا بتوان با بینش صحیح نسبت به اسلام، به تبیین و توضیح صورت حقیقی آن پرداخت.
4. در نهایت باید بدانیم که ما ملتزیم که از اسلامی دفاع کنیم که بر قلب پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد، صلی الله علیه وآله، نازل گردیده و به مردم ابلاغ کرده است. معیار سلامت و قداست هر عملی همین است. امّا چیزهایی که مجسم کننده حقیقت خالص اسلام نیستند، به این علّت که از امور زائد و تحریف شده هستند، یا به این علّت که از روشهایی هستند که بر حسب اختلاف اوضاع و احوال زمانی و اجتماعی، ارزش و اعتبار آنها مختلف میشود، هیچ التزامی نداریم که در زندگی خود با آنها هماهنگ شویم چه رسد به اینکه بخواهیم از آنها دفاع کنیم. زیرا اینها نه از اصول اسلامند و نه از فروع آن، بلکه باید بر اساس معیارهای صحیح اسلامی مورد نقد و بررسی قرار گیرند تا معلوم شود که به مصلحت هستند یا نیستند. مقدّسات دینی، همان حقایق اصیلی است که در برابر نقد، استوار میماند و از هیچ چیز، جز حجّت و دلیل، تبعیت نمیکند. از این راه است که میتوان اسلام را از تحریف و آلودگی، و معیارها را از انحراف، و حال و آینده را از اسارت اموری که به آنها انس گرفتهایم، حفظ نمود. اگر بخواهیم دین، تبدیل به تقالید و عادات بیارزش نشود و ارزش فکری و عقلی خود را حفظ کند، راه همین است.(4)
خوابها و مکاشفات
در جواب باید گفت:
1. غالب این نقل قولها غیر مستند بوده و معمولاً جاعلان اینگونه خوابها و مکاشفات با استفاده از اسماء بزرگان و انتساب این امور به ایشان به نوعی در تلاشند تا اذهان مردم را از واقعیت امر منحرف نموده و نقاط خلاف و مغایر شرع این خوابها را در پشت نام این بزرگان مخفی سازند.
2. خواب و مکاشفه برای خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران؛ و از آن بدتر مکاشفاتی که بعضیها مدعی آنند. مرحوم ملا احمد نراقی که از اساتید شیخ اعظم انصاری است میفرماید: «بعضی از علمای امامیه قول و فعل معصوم را که در خواب صادر شود حجت دانستهاند، امّا اکثریت قریب به اتفاق علماء بر خلاف این قول مشی نمودهاند» در روایت حسنه ابراهیم بن هاشم وارد شده که امام صادق، علیهالسلام، در جواب سائلی که از خواب ابیبنکعب سؤال نموده فرمود: «إن دین الله أعزّ أن یری فی النوم»(5) دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود. سرانجام میفرماید آنچه مسلم است حجیت کلام معصوم در بیداری و وضع عادی است، نه در خواب و رؤیا. وی روایات دیگر را هم توجیه کرده و سرانجام قول مشهور «عدم حجیّت» را پذیرفته است. مرحوم میرزای قمی نیز در کتاب قوانین مسئله را طرح و حجیّت آن را مردود دانسته است.(6) ممکن است رؤیا صادقه باشد ولی حجت شرعی ندارد.(7)
3. غالباً برای استدلال بر صحت این خوابها به این موضوع تکیه میشود که فرد بیننده خواب یکی از معصومین، علیهمالسلام، را در خواب دیده و در روایات آمده است که شیطان به صورت معصوم ظاهر نمیشود پس این خوابها حتماً باید صحیح باشد. امّا مشکل اینجاست که این افراد حضرات معصومین، علیهمالسلام، را ندیدهاند تا آنها را در خواب بشناسند و چه بسا ممکن است شیطان به صورت شخصی دیگر به خواب شخص بیاید و همانگونه که ادعای ربوبیت کرد ادعای نبوت و امامت نیز بکند. آیت الله جوادی آملی در این مورد میفرمایند:
در مورد این که اگر کسی پیامبر، صلی الله علیه وآله، یا ائمه، علیهمالسلام، را در خواب ببیند چگونه بفهمد آنها خودشان هستند یا شیطان به صورت آنها درآمده است، باید یادآور شد روایتی داریم که میفرماید: شیطان به صورت معصوم ظاهر نمیشود. امّا مشکل اینجا است که اغلب ما معصوم را ندیدهایم. اگر صورتی نورانی در خواب ببینیم و صاحب صورت ادعا کند که من فلان امام هستم، چگونه بفهمیم شیطان نیست؟ چون شیطانی که ادعای ربوبیت کرده، از کجا معلوم که ادعای نبوت و امامت نکند!؟ پس اگر کسی در بیداری یکی از ذوات مقدّس معصوم را ببیند و بعد در خواب صورتی نورانی مشاهده کند و بشناسد که چهرهی امام است، این خواب صحیح است؛ امّا اگر صورت ناشناس ادعای امامت کرد، تشخیص آن مشکل است، چون امام را قبلاً ندیده است و شیطان میتواند ادعای دروغین کند. البته او نمیتواند به شکل امام و معصوم در آید؛ ولی همانگونه که ادعای ربوبیت کرد میتواند ادعای امامت کند.(8)
4. کشف و شهود هم در بسیاری از موارد آن از وهم و خیال شیطانی سرچشمه میگیرد. چنانچه در بعضی از موارد نیز ممکن است اشتغال فراوان فکر به یک موضوع و تکرار آن در مغز، کم کم صورت خارجی و خیال شیطانی به خود بگیرد، به این معنی که در برابر دیدگان فکر کننده مجسم شود. که این موضوع گاهی در خواب به صورت رؤیا و زمانی در حالت بیداری اتفاق میافتد. موضوع تجسم اوهام یکی از پدیدههای مورد بحث در علم روان شناسی است و بسیاری از مردم مکرر آن را در زندگی خود تجربه نمودهاند.(9) در شرح فصوص الحکم قیصری راجع به این موضوع آمده است:
مکاشفه و مشاهده گاه در بیداری است، و گاه بین خواب و بیداری، و گاه در خواب است، و همچنانکه خواب به اضغاث احلام و غیر آن منقسم میشود آنچه در حال بیداری هم مکاشفه شود به امور واقعی نفسالامری، و به امور خیالی صرف و شیطانی که حقیقتی برای آنها نیست منقسم میشود، و گاه هم شیطان خلط مختصری از امور حقیقی میکند تا رأیی را گمراه کند.(10)
5. در نقل نمودن یک خواب باید توجه داشت که اگرچه کسى که خواب دیده عادل و راستگو میباشد امّا خواب او با اصلى از اصول شناخته شده در روایات معصومان ناسازگار نباشد در غیر این صورت بىگمان نقل آن حرام و دروغ بستن بر معصومان است. امروزه بازار نقل خوابها از این و آن بدون توجه به سازگار و ناسازگارى آن با اصول شناخته شده اسلامى و روایات معصومان بسیار گرم است و صحنههاى نفرتانگیز و اشمئزازآورى را در محفلها و مجلسهاى سوگوارى پدید آورده که باید عالمان و روحانیان بیدار و با احساس مسئولیت به رویارویى با این صحنههاى زشت برخیزند.
به هر حال ورود خواب و مکاشفات در عرصهی معارف اسلامی به عنوان یک مبنا موجب طرح سُست معارف اسلامی شده و اگر خواب مقدّس باشد، چون راهی برای اثبات و نفی آن نیست، حربهای میشود به دست شیّادان که از این رهگذر دروغهای خود را جا بیندازند.
قمهزنی نوعی حجامت سر است
در جواب از این شبهه نیز باید گفت:
1. اگر شخصی حداقل یکبار عمل حجامت را دیده باشد متوجه میگردد تفاوت بسیار فاحشی میان حجامت و قمهزنی وجود دارد. زیرا در مورد حجامت معمولاً با استفاده از ابزارهای مخصوصی، با مکش پوست، خون را در یک ناحیه از بدن جمع میکنند و سپس با تیغی تیز، خراشی بسیار سطحی بر روی پوست ایجاد نموده و خون را خارج میکنند؛ به صورتی که چند ساعت بعد از حجامت آن زخمها شروع به خوب شدن مینمایند و چند روز بعد دیگر اثری از زخمها باقی نمیماند. این در حالی است که زخمهایی که معمولا در اثر قمهزنی ایجاد میگردد، احتیاج به بخیّه و مداوا داشته و بعضی از آنها آن قدر عمیق است که به استخوان جمجمه نیز آسیب میرساند و حتی بعد از بهبودی هم آثار آنها تا پایان عمر بر روی پوست باقی میماند.(11) از این رو باید دانست که اگر ما اصول و قواعد خاصی برای حجامت در نظر نگیریم باید هر زخمی که در بدن ایجاد میگردد را به گونهای یک حجامت بپنداریم پس اگر شخصی با کارد به سر یا بدن شخص دیگری زخمی وارد نماید، میتواند بگوید که من قصد حجامت او را داشتم و قصدم خیر بوده است.
2. آنچه موجب عدم حرمت حجامت گردیده است اثری است که در حجامت میباشد و آن دفع امراض و بیماریهایی است که در بدن وجود دارد، که این امر با رعایت نکات بهداشتی و قواعد مخصوص حجامت حاصل میگردد و اگر این فواید حجامت نبود حجامت نیز به خاطر اینکه ایذاء نفس و آسیب رساندن به بدن است حرام میبود. پس اگر در مواردی نکات بهداشتی را در مورد حجامت رعایت نکنیم و یا قواعد و اصول آن مورد توجه قرار نگیرد حجامت، نیز تنها ضرر و آسیب رساندن به بدن بوده و حرام میباشد.(12) در مورد قمهزنی نیز حتی اگر آن را به عنوان حجامت قبول نماییم از این دسته اخیر حجامت خواهد بود؛ زیرا نه در آن نکات بهداشتی رعایت میگردد و نه اصول و قواعد حجامت.
3. اگر قصد افراد قمهزن از قمهزنی، تنها حجامت است چه لزومی دارد که آن را آشکارا و در حضور مردم انجام دهد، آیا نمیتوانند در خلوت این حجامت را انجام دهند! مگر این افراد هنگامی که میخواهند عمل جراحی بر روی بدن خود انجام دهند در خیابان و کوچه اقدام به آن میکنند که برای حجامت چنین میکنند. پس اگر حتی قمهزنی را به عنوان یک نوع حجامت نیز بپذیریم اصلیترین دلیل حرمت آن یعنی وهن مذهب بودن آن همچنان به قوت خویش باقی میماند زیرا قمهزنان با انجام این عمل در منظر و مرآی دیگران و نسبت دادن آن به دین و یک عمل عبادی، موجب پیدایش چهرهای خشن و خشونتطلب از دین میشوند؛ و به عبارتی دیگر حرمت قمهزنی در این موارد به عنوان ثانوی همچنان باقی است اگرچه به عنوان اوّلی آن را جایز بدانیم.(13)
قمهزنی از شعائر الهی است!
پس همچنانکه پیش از این نیز بیان شد در اینگونه امور که دلیلی برای انتساب آنها به دین نداریم تقوی و احتیاط اقتضا مینماید که از انجام آنها خودداری شود؛ و به انجام آنچه از طرف شارع مقدّس بر آن تأکید شده است بپردازیم. پیامبراکرم، صلی الله علیه وآله، میفرمایند: عمل اندکی که با سنت همراه باشد بهتر است از عمل بسیار که با بدعت.(16)
این نکات گذشته از آن است که اعمالی که به عنوان شعار برای یک طرز تفکر معرفی میگردند باید به نوعی حاوی معارف و ویژگیهای آن تفکر باشد تا بتوانند به عنوان یک نشانه و شعار برای آن مؤثر واقع شوند. نمیدانیم قمهزنی چه سنخیّت و تناسبی با اسلام و به ویژه تشیع دارد؛ جز آن است که چهرهای زشت و وحشیانه از آن جلوهگر میسازد. اینجاست که معارف ناب و زلال اسلامی را به قربانگاه جهل و خرافه میبریم و بجای آنکه در صدد تحقق شعاری باشیم که بتواند حقیقت دلنشین اسلام را برای بشریت جلوهگر سازد به اموری میپردازیم که نه تنها نخواهد توانست شعاری از آن تعالیم الهی باشد بلکه موجب تنفر و بیزاری جهانیان از دین اسلام و به ویژه تشیع میگردد.
نتیجه
1. قمهزنی ذاتاً با مفاهیم اسلامی تغایر دارد به عبارتی دیگر قمهزنی به حکم اوّلی حرام است.
2. میان مسخره نمودن ذات اسلام، یعنی واجبات و محرمات اسلام با مسخره کردن اُمور مباح تفاوت است. هنگامی که یک عمل مباح دستاویز دشمنان میشود تا مسلمانان را استهزاء نموده و به این وسیله آنها را تضعیف نمایند وظیفه هر مسلمانی است که از اینگونه اعمال کنارهگیری نماید.
3. موضوع وهن بودن قمهزنی تنها به تمسخر کفار ختم نمیشود، بلکه تأثیرات سوئی که قمهزنی بر عقاید و افکار افراد، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان، میگذارد
4. در نهایت باید بدانیم که ما ملتزیم که از اسلامی دفاع کنیم که بر قلب پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد، صلی الله علیه وآله، نازل گردیده و به مردم ابلاغ کرده است.
خوابها و مکاشفات:
2. خواب و مکاشفه برای خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران.
کشف و شهود هم در بسیاری از موارد آن از وهم و خیال شیطانی سرچشمه میگیرد.
3. در نقل نمودن یک خواب باید توجه داشت که اگرچه کسى که خواب دیده عادل و راستگو میباشد امّا خواب او با اصلى از اصول شناخته شده در روایات معصومان ناسازگار نباشد
حجامت سر:
2.در مورد قمهزنی نیز حتی اگر آن را به عنوان حجامت قبول نماییم از این دسته اخیر حجامت خواهد بود؛ زیرا نه در آن نکات بهداشتی رعایت میگردد و نه اصول و قواعد حجامت.
3. اگر قصد افراد قمهزن از قمهزنی، تنها حجامت است چه لزومی دارد که آن را آشکارا و در حضور مردم انجام دهد،
پی نوشت ها :
1. . نگاه شود به کتاب: قمه زنی سنت یا بدعت، مهدی مسائلی، انتشارات گلبن، اصفهان 1386.
2. . باید توجه داشت که اگر در گذشته فقهائی یافت میشدهاند که فتوی به استحباب قمهزنی دادهاند این استحباب متعلّق به عزاداری بوده است نه قمهزنی. وگرنه از نظر آنها خودِ قمهزنی عملی است که فی نفسه مباح میباشد و حتی در شرایطی مانند زمان ما میتوان حکم به حرمت آن نیز نمود.
3. . تفسیر نمونه، ج1، ص 385
4. . گامهایی در راه تبلیغ، ص274
5. . شیخ کلینی، کافی، ج3، ص483
6. . میرزای قمی، قوانین الأصول، ص496
7. . سید احمد خاتمی، چکامههایی در شیوههای عزاداری، ص23
8. . توصیهها پرسشها و پاسخها در محضر آیت الله جوادی آملی، ج2، ص69
9. . آیت الله مکارم شیرازی، جلوه حق، ص146؛ نمونههایی از این تصورات را میتوان به جنهای سمدار! که مردم در حمامها در موقع سحر یا هنگام شب دیدهاند اختصاص داد. ما شکی در وجود جن و اینکه از نظر پنهان است نداریم زیرا در قرآن مکرراً تصریح به وجود آن شده ولی آیا او همان است که مردم به صورت انسان یا حیوان سمداری در حمام خلوت دیدهاند؟! بعضی هم شاید غولهای خیالی را در بیابانهای دور دست و یا در قبرستانها در هنگام شب دیده باشند ولی این امور جز مجسم شدن اوهام چیز دیگری نیست.
10. . شرح فصوص الحکم قیصری، ص32
11. . باید به این امر نیز توجه داشت که بهبودِ زخمهای ناحیه سر و صورت نسبت به اعضای دیگر بدن سریعتر انجام میگیرد، و به همین علّت معمولاً زخمهای قمهزنی کمی زودتر از جراحاتی که در قمستهای دیگر بدن ایجاد میشود، بهبود مییابد که متأسفانه این موضوع بسیار ساده و روشن توسط قمهزنان به عنوان معجزه و کرامت قمهزنی برداشت گردیده است!
12. . در روایات بسیاری توصیههای لازم برای انجام صحیح این عمل ذکر گردیده و این هشدار داده شده است که اگر این شرایط و نکات رعایت نشود چه بسا ممکن است حجامت خود به عاملی برای پیدایش بیماریها منجر گردد. این توصیهها که مربوط به سه زمان قبل، بعد و هنگام حجامت است هرگز در قمهزنی رعایت نمیشود و شاید علّت آن در این باشد که هدف از قمهزنی هیچگاه حجامت نبوده است.
13. . مغالطهای که غالباً در اینگونه شبهات دیده میشود و پاسخگویی به آن را مشکل به نظر میرساند این است که آنها قضایا را به عنوان امور ذاتی مطرح میکنند و از این جهت که ضرر زدن به خویش مطلقاً حرام است و یا از این جهت که مصداق ضرر و یا خطر و نظیر اینها بر این عناوین قابل صدق است در حکم قمهزنی مناقشه میکنند در حالی که بحث اصلی در حرمت قمهزنی مربوط به عناوین عمومی و ثانوی آن است و اینکه قمهزنی نمیتواند به عنوان یک روش اسلامی در چهارچوب مصلحت جامعه اسلامی مؤثر واقع شود.
14. . حج:3
15. . مسائل الشرعیه، دارالزهراء، بیروت، ج2، ص327.
16. . میزان الحکمه، ج1، ص453.
1. منابع همگی به نقل از کتاب «قمهزنی سنت یا بدعت» تألیف: مهدی مسائلی(نویسنده همین مقاله) میباشد. تصویر فتواها در آن کتاب آمده است.
/ع