نويسنده: دکتر احمد عابدي ... { و ديگران }
تعريف مهارت اجتماعي
مجموعه توانمندي هايي است که موجب موفقيت در زندگي اجتماعي فرد مي شود. هر فرد براي زندگي موفق در يک جامعه، علاوه بر مهارت هاي فردي به مهارت هاي ديگري نياز دارد که از آن به نام مهارت هاي اجتماعي ياد مي کنند. مهارت هاي اجتماعي، مجموعه رفتارهاي اکتسابي است که از طريق مشاهده، مدل سازي، تمرين و بازخورد آموخته مي شود و داراي ويژگي هاي زير است و رفتارهاي کلامي و غيرکلامي را دربر مي گيرند و پاسخ هاي مناسب و مؤثر را در بردارند، بيش تر جنبه ي تعاملي داشته، تقويت اجتماعي را به حداکثر مي رسانند و بر اساس ويژگي ها و محيطي که فرد در آن واقع شده است، توسعه مي يابند و از طريق آموزش رشد مي کنند.تعامل اجتماعي يا توانمندي هاي اجتماعي يعني تعامل در جامعه، شناخت روحيه و احساسات دروني خود و ديگران و برخورد صحيح و متناسب با آن ها. رشد انسان مخصوصاً در سال هاي اوليه ي زندگي بدون برخوردهاي اجتماعي غير ممکن يا بسيار ضعيف است، برخورد با مسائل احساسي، تجربه و تجزيه و تحليل اين احساسات و عواطف مثل بيان يک خواسته، قبول کردن، راندن و طرد کردن، خنديدن، لمس کردن، عشق، دوستي، دعوا، آشتي، تفاهم، ماتم، سعادت مشترک و احساس امنيت از مقدمات ضروري براي فراگيري در زندگي عاطفي و اجتماعي هستند. اگر اين تجارب تکامل نيابند نه تنها توانايي هاي مشخص در ايجاد رابطه در رفتارهاي اجتماعي را دچار خدشه مي کنند بلکه موجب عقب ماندگي ذهني و جسمي مي شوند. غفلت هاي اجتماعي اگر به مدت طولاني ادامه داشته باشند ضايعات جبران ناپذيري را به دنبال خواهند داشت.
اشخاصي که داراي توانمندي هاي اجتماعي هستند مي توانند با احساسات و عواطف خود و ديگران به خوبي برخورد کنند و به همين دليل توانمندي هاي اجتماعي به دو بخش تقسيم مي شوند:
1. توانايي هاي برخورد با خود ( دنياي احساسات خويشتن ) شامل:
- ايجاد و حفظ يک تصوير مثبت از خود
- اعتماد به نفس
- داشتن روح ابتکار و اشتياق
- توانايي ايجاد مشغوليات براي خود
- برخورد سازنده با ترس ها و شکست ها
2. توانايي برخورد با ديگران
- توانايي نفوذ در ديگران
- توانايي حل درگيري ها با روش هاي سازنده
- توانايي ايجاد و حفظ رابطه با ديگران
- توانايي فعاليت در گروه: همکاري و هماهنگي با ديگران در تعيين اهداف و شيوه هاي انجام کار و اعمال تغييرات
- توانايي قانع کردن ديگران
- مشارکت در امور اجتماعي
- مهارت هاي زندگي
اين مهارت ها شامل 4 بخش است:
1. مهارت هاي خودياري
2. مهارت هاي سازگاري
3. مهارت هاي دوست يابي
4. مهارت هاي ارتباطي
مهارت هاي خودياري عبارتند از:
- پوشيدن لباس ( بستن دکمه، باز و بسته کردن زيپ، باز و بسته کردن بند کفش، آويزان کردن لباس ها )
- غذا خوردن ( استفاده از قاشق چنگال و کارد )
- نظافت کردن ( حمام و دستشويي رفتن، مسواک زدن، شانه زدن )
- خانه داري ( چيدن سفره، مرتب کردن تخت خواب، جارو کردن، گردگيري، شستن ظروف، بردن زباله ها و ... )
مهارت هاي سازگاري با ديگران عبارتند از:
- به کار بردن واژه هاي مؤدبانه و گفتن کلمات مناسب در زمان مناسب
- پيروي از اصول و قواعد و قوانين ( رعايت قوانين بازي )
- کمک به ديگران در انجام کارهاي مفيد
مهارت هاي دوست يابي عبارتند از:
- داشتن ظاهر آراسته
- لبخند زدن
- پيش قدم شدن در دوستي ها، رعايت نوبت در سخن گفتن، دعوت کردن و ...
- شيوه ي بيان احساسات
مهارت هاي ارتباطي با ديگران عبارتند از:
- نگاه کردن
- يافتن هم صحبت در جمع
- گوش دادن، نگاه کردن و توجه به گوينده
- پاسخ گفتن و بيان مطالب خود بعد از اتمام صحبت طرف مقابل
- رعايت نوبت در صحبت
- قطع نکردن صحبت ديگران
- توانايي نشان دادن احساسات و رفع آن ها ( خشم، حسادت، کينه و ... )
- توانايي گفتن نه به ديگران
- احترام به قانون
- مسؤوليت پذيري
- دفاع از خود و حقوق خود
- عذرخواهي در صورت بروز اشتباه
- هميشه حقيقت گو بودن
- با بزرگترها مشورت کردن
- عدم تمسخر ديگران به دليل معايب و ظاهر زشتشان
- تشويق و بيان توانايي هاي ديگران
- ابراز نظر کردن در جمع
- اگر از کسي رنجيدي او را ببخش خودت او را آگاه کن
- راحت به ناداني هايت اعتراف کن
- براي مطرح کردن خود و جلب توجه ديگران دروغ نگو
- خجالتي نباش
در راستاي اين اهداف با کودک راجع به اين موضوعات در قالب شهر، قصه، نمايش و ... کار مي شود.
تربيت مهارت هاي اجتماعي
يکي از دلايل اصلي که سبب مي شود کودکان محبوبيت نداشته باشند اين است که اين کودکان مهارت هاي اجتماعي مناسبي که مي تواند آن ها را دوست داشتني جلوه دهد، ندارند. آن ها در يک وضعيت دوسويه گرفتارند. از طرفي، کودکان بي دقت فرصتي براي تمرين مهارت اجتماعي نمي يابند و از طرف ديگر آن هايي که در مهارت هاي اجتماعي ضعيف هستند قادر به برقراري دوستي نيستند.انزواي اجتماعي در دوران کودکي ممکن است عواقب درازمدت و جدي بر بهداشت رواني فرد در بزرگ سالي به جاي بگذارد. بنابراين، کمک به افراد طرد شده و منزوي براي غلبه بر اين مشکلات، ضروري است. خوشبختانه، شواهد فراواني وجود دارد که نشان مي دهد مي توان رفتارهاي اجتماعي را، که به روابط فردي مثبت با ديگران کمک مي کنند، آموزش داد. اين آموزش مي تواند تأثيرات پابرجايي داشته باشد.
« مهارت هاي اجتماعي پايه » چه هستند؟
مهارت هاي اجتماعي پايه عبارتند از:
ارتباط چشمي: توانايي ايجاد ارتباط چشمي با ديگران هنگام گوش دادن به سخن آن ها و يا هنگامي که با آن ها حرف مي زنيد دست کم براي يک دوره ي زماني کوتاه.بيانات چهره اي: خنديدن، ابراز علاقه.
فاصله ي اجتماعي: دانستن اين که در چه فاصله اي نسبت به فرد مقابل قرار بگيريم و چه موقع برقراري تماس بدني مناسب است.
چگونگي صدا: حجم صدا، زيري و بمي صدا، ميزان گفتار، وضوح، محتوي.
احوال پرسي با ديگران: آغاز ارتباط يا پاسخ گويي به احوال پرسي، دعوت کردن يک کودک ديگر براي پيوستن به شما در بعضي فعاليت ها.
گفت و گو کردن: مهارت هاي محاوره اي مناسب سن، بيان احساسات، سؤال کردن، گوش کردن، ابراز علاقه، پاسخ دادن به پرسش ديگران.
بازي و کارکردن با ديگران: رعايت کردن مقررات، مشارکت، قول دادن، کمک کردن، نوبت گرفتن، تعارف با ديگران، قدرداني، ابراز تأسف.
جلب توجه و يا درخواست کمک: استفاده از راه هاي مناسب درخواست کمک و تقاضا کردن.
حل کردن تعارضات دروني: مهار پرخاشگري، فرو نشاندن خشم خود و تحمل خشم ديگران، پذيرش انتقاد، روحيه ي وزرشکاري.
آرستگي و بهداشت
کودکان براي آن که بتوانند خودشان را با اجتماعي که در آن زندگي مي کنند، سازگارتر کنند، بايد مهارت هاي اجتماعي گوناگون را بياموزند.
مهم ترين مهارت هاي اجتماعي لازم براي کودکان، عبارتند از:
1. سلام کردن: کودکان از طريق تعامل با هم سالان شان با آن ها ارتباط برقرار مي کنند. نخستين گام در برقراري ارتباط، سلام کردن به ديگري است. ما نه تنها با استفاده از واژگاني مثل« سلام » و « حالت چطوره »، بلکه با تغيير حالت چهره، تُن صدا، ژست و فرم نشستن و ايستادن نيز با افراد ديگر ارتباط برقرارمي کنيم. کودکاني که مشکل ارتباطي دارند، ممکن است به افراد آشناي خود هم سلام نکنند. آن ها ممکن است درست کنار دوست شان راه بروند، ولي حتي يک نگاه هم به او نکنند يا اگر حرفي بزنند، احتمالاً تماس چشمي با او برقرار نمي کنند و سرشان را به زير مي اندازند. در مواردي، اگر سلام هم بگويند، ممکن است تن صداي شان چندان دوستانه و صميمي نباشد. بخش غيرکلامي سلام کردن هم به اندازه ي بخش کلامي آن اهميت دارد. هنگام سلام کردن مهم نيست که کودک از چه عبارت و جمله اي استفاده مي کند يا با چه لحن و حالتي جمله اش را بيان مي کند، مهم آن است که طوري به دوستش سلام کند که او از ديدنش احساس شادي و خوشحالي کند.
2. پيش قدم شدن در گفت و گو: بعد از سلام و احوال پرسي، معمولاً گفت و گو شروع مي شود. براي ورود به بحث، کودک بايد بتواند مکالمه اي را آغاز کند، ادامه دهد و به پايان برساند. اين مهارت مستلزم خوب گوش دادن و توجه کردن است. براي مثال، او بايد اصل « رعايت نوبت » را بداند. گاهي کودکان موضوعي براي صحبت کردن با يک ديگر ندارند، در اين گونه موارد مي توانند پرسشي را مطرح کنند؛ مثل کارتون خرس ها را ديده اي؟ يا مي داني در مدرسه چه اتفاقي افتاده است؟ موضوع بحث بايد براي هر دو طرف جالب و جذاب باشد تا هر دو را به نوعي درگير صحبت کند. مکالمه ي يک طرفه موجب خستگي و کسالت دو طرف مي شود و ممکن است موجب قطع همين ارتباط ساده هم شود. حتي ممکن است تأثير منفي در ذهن آن دو بگذارد و در آينده هم تمايلي براي صحبت کردن با هم نداشته باشند. پس گوش کردن مثل صحبت کردن مهم است. اگر کودک علاقه اي به آن چه دوستش مي گويد، از خود نشان ندهد، ممکن است از صحبت کردن با او منصرف شود. کودکان کم توجه و پرتحرک، اغلب زمان صحبت کردن و گوش کردن را درست تشخيص نمي دهند.
3. درک احساس شنونده: زماني که يک گفت و گو آغاز مي شود، براي حفظ و ادامه ي آن لازم است که گوينده به حالت هاي عاطفي شنونده اش توجه داشته باشد. کودکاني که مشکل ارتباطي دارند، اغلب در درک احساس شنونده نيز ناتوان هستند، در حالي که کودک اجتماعي، سريع و راحت مي تواند حالت هاي احساسي شنونده اش را بشناسد و طبقه بندي کند، آن گاه سخنانش را ارزيابي کند و بر اساس پاسخ هايي که از شنونده دريافت مي دارد، کلماتش را انتخاب کرده و گفت و گو را ادامه دهد.
4. هم دلي کردن: هم دلي کردن شبيه درک گفته هاي ديگران است، با اين تفاوت که شنونده بايد سعي کند احساسات ساير افراد را نيز درک کند. هم دلي کردن اين امکان را به فرد مي دهد که بتواند ارتباط واقعي با دوستانش برقرار کند. براي مثال، اگر دانش آموزي در درس رياضي نمره ي 20 گرفته ولي دوستش 11 شده است، بتواند شادي خود را کنترل کرده و با دوستش به ابراز هم دردي بپردازد. او مي تواند با گفتن جمله اي نظير « اشکال ندارد، سعي کن در امتحان بعدي بيش تر درس بخواني تا نمره ي بهتري بگيري »، او را دلداري دهد.
5. يافتن نقاط مشترک: براي حفظ يک مکالمه ي دوستانه، توجه به نقاط مشترک هر دو طرف اهميتي خاص دارد. اين سرنخ ها به کودک يا نوجوان کمک مي کند تا تمايل بيش تري براي ادامه ي دوستي و ديدارهاي بعدي با هم داشته باشند. بخش مهم شناخت اين سرنخ ها، توجه به لحن و زير و بمي صداي افراد است. براي مثال هر دو از يک ويژگي آموزگارشان خوش شان بيايد يا به ورزش فوتبال علاقه مند باشند.
6. پيش بيني کردن: براي حفظ گفت و گو، کودک بايد از قبل بتواند تأثير گفته هاي خود را بر شنونده پيش بيني کند و افکار شنونده را در نظر داشته باشد. براي مثال، اگر احساس مي کند که جمله اش مي تواند موجب ناراحتي، آزردگي، خشم يا اندوه شنونده شود، ممکن است شيوه ي بيان کلمات يا جملات خود را تغيير دهد. کودکان غير اجتماعي معمولاً توجهي به اين نکته ندارند و قادر نيستند کلام خود را تغيير دهند.
در مورد آن چه قصد دارند بگويند، کمي فکر مي کنند و آن گاه به زبان مي آورند. براي مثال، وقتي کودکان و نوجوانان در حال صحبت درباره ي تيم ورزشي مورد علاقه شان هستند و از اين گفت و گوي خود لذت مي برند، بديهي است که اگر يک نفر به آن ها بگويد « هفته ديگر امتحان رياضي داريم، آيا شما تمرين کرده ايد؟ » خوش شان نخواهد آمد و او را طرد خواهند کرد. زماني که فرد کلام ديگران را قطع مي کند ( وسط حرف ديگران مي پرد ) و بدون در نظر گرفتن شرايط فعلي جمع، سخني مي گويد، مورد بي مهري سايرين قرار خواهد گرفت.
7. شيوه حل مسأله: بخش ديگري از مهارت اجتماعي افراد مربوط به تشخيص درست اختلاف ها و مسائل بين افراد است. گاهي ممکن است فردي با گفته هاي شما موافق نباشد و از شنيدن سخنان شما خشمگين شود و شروع به پرخاشگري و تندي با شما کند، در اين گونه موارد چگونگي پاسخ دهي شما به حالات عاطفي شنونده، تأثير زيادي بر روند گفت و گو دارد. کودکان و نوجواناني که توانايي درک اختلافات ضمن گفت و گو را ندارند، معمولاً دچار ضعف ارتباطي هستند. آن ها خيلي زود عصباني مي شوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدت ها صرف نظر کنند.
اين گونه موارد ( چگونگي پاسخ دهي شما به حالات عاطفي شنونده ) تأثير زيادي بر روند گفت و گو دارد. کودکان و نوجواناني که توانايي درک اختلاف ضمن گفت و گو را ندارند، معمولاً دچار ضعف ارتباطي هستند. آن ها خيلي زود عصباني مي شوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدت ها صرف نظر کنند. اين گونه کودکان مي خواهند هميشه برنده باشند و اصولاً برايشان مهم نيست که چه بهايي براي اين برنده شدن بايد بپردازند ( از دست دادن دوست ). اين گروه مدام در اجتماع لطمه مي خورند و براي خودشان دشمن مي تراشند.
اختلاف داشتن با ديگران اجتناب ناپذير است و اغلب براي شفاف سازي موضوع بايد به گفت و گو بپردازند. براي يک مکالمه و گفت و گوي دو طرفه و حفظ روابط دوستي نياز به برنده شدن يک طرفه نيست، بلکه بايد هر دو طرف از مکالمه برنده بيرون بيايند.
8. عذرخواهي کردن: هر فردي ممکن است گاهي دچار سوء تفاهم و اشتباه در روابط اجتماعي خود با ديگران شود. فردي که از مهارت هاي اجتماعي بالايي برخوردار است، با اعتماد به نفس کافي پا پيش مي گذارد و بابت اشتباهش عذرخواهي مي کند. با اين شيوه پسنديده، او سريع و آسان مي تواند رفتارش را تصحيح کند. کودکاني که در مهار تهاي اجتماعي ضعيف هستند، هنگام بيان عذرخواهي دچار دردسر مي شوند و دست و پاي خود را گم مي کنند. آن ها مي ترسند که ديگران آنان را احمق بدانند در حالي که مردم معمولاً براي کسي که بابت اشتباه خود عذرخواهي مي کند، احترام و ارزش بيش تري قائل هستند.
آماده سازي مهارت هاي اجتماعي
1. تعريف: مهارتي را که مي آموزيد توصيف کنيد. در اين زمينه که چرا اين مهارت ويژه مهم است و چگونه کاربرد آن به ايجاد رابطه کمک مي کند بحث کنيد. مهارت را مي توان با استفاده از يک فيلم کوتاه يا يک کارتون، يک نمايش عروسکي و يا تذکر دادن به کودک و راهنمايي او به فعاليت هايي که درگروه هم سالان در جريان است، شرح داد. معلم مي تواند بگويد: « نگاه کن چطور آن دو دختر در ساختن پازل به هم کمک مي کنند. به من بگو آن ها به يک ديگر چه مي گويند. »2. مهارت را الگو کنيد: مهارت را به چند جزء شاد تقسيم کنيد و خودتان آن را به روشني شرح دهيد يا يک دانش آموز را انتخاب کنيد تا اين کار را انجام دهد.
3. تقليد و تمرين: کودک يک مهارت را در محيطي که در آن جا آموزش ديده است امتحان مي کند. براي اين که اين امر موفقيت آميز باشد بايد او را تحريک کرد تا آن مهارت را اجرا نمايد و با دقت توجه کند و آن چه را که معلم شرح مي دهد به خاطر بسپارد.
4. بازخورد: اين مرحله بايد اطلاع دهنده باشد: « شما هنوز آن را کاملاً ياد نگرفته ايد. بايد هنگام صحبت به او نگاه کنيد. دوباره سعي کن »، « اين بهتر است. شما نگاه کرديد و لبخند زديد. خوب است ». بازخورد از راه ضبط ويديويي مي تواند در بعضي مواقع سودمند باشد.
5. فرصتي فراهم کنيد تا مهارت را به کار بندد: معلم مي تواند با توجه به مهارتي که آموزش مي دهد کارهاي گروهي کوچک يا فعاليت هاي کاري دو به دو ترتيب دهد تا مهارت ها در کلاس و يا ديگر مکان هاي طبيعي اجازه کاربرد پيدا کند و تعميم يابند.
6. تقويت متناوب: نمونه هايي را که در آن کودک مهارت ها را بدون اجبار، در مواقع ديگر روز يا در هفته هاي بعد به کار مي گيرد زيرنظر بگيريد. به او پاداش دهيد و رفتار او را تقويت کنيد. به پايداري پس از اکتساب توجه کنيد. احتمال زيادي وجود دارد که اين رفتارها به محض تثبيت شدن، که به وسيله ي پيامدهايشان مثلاً يک تعامل رضايت بخش تر با هم سالان پايدار شوند.
روش هاي کمک به رشد مهارت هاي اجتماعي کودکان:
به هنگام تلاش براي بهبود مهارت هاي اجتماعي نامحبوب نبايد تنها بر رفتارهايي مانند شروع دعوا، که ظاهراً آن ها را در ميان ساير کودکان نامحبوب مي کند، متمرکز شد، بلکه به طور کلي بايد بر رشد مهارت هاي اجتماعي تأکيد شود، زيرا علاوه بر اين رفتارهاي آشکار، ممکن است آن ها فاقد ساير مهارت هاي اجتماعي باشند و طريقه ي واکنش نشان دادن در موقعيت هاي اجتماعي را ندانند.مشکل اول، شناختن کمبودهاي مهارت هاي کودک است؛ مهارت هايي که کم تر به چشم مي خورند.
براي اين کار بايد کودک را هنگام تعامل با هم سالان و بزرگ سالان به دقت مشاهده کرد، به طوري که بتوان تشخيص داد کودک در حال حاضر واجد و فاقد کدام مهارت هاست. مشاهده گر بايد موقعيت مورد مشاهده را در نظر بگيرد ( آيا کودک براي تداوم گفتگو، پيوستن به يک گروه يا انجام يک بازي تلاش مي کند ) و از اتفاقاتي که رخ مي دهد، يادداشت برداري کند تا در صورت لزوم قادر به اقدام اصلاحي باشد. پس مي توان اين مشاهدات را در يکي از شش مقوله ي ذکر شده در فهرست پذيرش- طرد طبقه بندي کرد ( لذت بخش بودن، شوخ طبعي، کارداني، مهارت، مشارکت جويي، زودجوشي، ياري رساني ) به اين صورت، هم مي توان نقاط قوت و ضعف کودک را فهرست کرد و هم براي نقاط ضعف تدبيري انديشيد. بررسي رفتارهاي کودکان در جريان بازي هاي سازمان يافته روشي مناسب براي پي بردن به مهارت هاي اجتماعي آن هاست.
آموزش مهارت هاي اجتماعي، روشي براي بهبود مهارت هاي اجتماعي دانش آموزان است. آموزش مهارت هاي اجتماعي بر پايه ي آن اصل قرار دارد که مشکلات کودکان در مهارت هاي اجتماعي غالباً به اين دليل ايجاد مي شود که کودکان نمي دانند در موقعيت هاي اجتماعي چه کار کنند و مي توان کودکان را براي غلبه بر اين مشکلات آموزش داد و به همين دليل اين روش مستلزم آموزش مستقيم مهارت هاي اجتماعي ضروري است.
در روش آموزش مهارت هاي اجتماعي چهار مفهوم بايد آموزش داده شوند: همکاري ( براي مثال نوبت گرفتن، تقسيم مواد و ارائه پيش نهاد در جريان بازي ها )، مشارکت ( براي شرکت کردن، شروع کردن، توجه کردن در جريان بازي )، ارتباط ( براي مثال صحبت کردن با ديگران، پرسيدن، صحبت کردن درباره ي خود، مهارت هاي گوش دادن، برقراري تماس چشمي و به کار بردن اسم کودکان ديگر ) و اعتباريابي ( براي مثال، توجه کردن به ديگران، گفتن چيزهاي خوب به ديگران، لبخند زدن، ارائه کمک و پيش نهاد )
ممکن است هر يک از کودکان به آموزش اضافي در حوزه هاي خاص نياز داشته باشند. مثلاً ممکن است برخي از کودکان به دليل نداشتن مهارت هاي اساسي مورد نياز در بازي ها و ورزش ها، از بازي ها يا فعاليت هاي گروهي کنار گذاشته شوند. آموزش اين مهارت ها مي تواند به چنين کودکاني در هماهنگ شدن با گروه هاي هم سال کمک کند.
به غير از مهارت هاي ويژه ي اجتماعي، کارهاي ديگري نيز وجود دارند که والدين و معلمان مي توانند براي کمک به کودکان نامحبوب کلاس انجام دهند. اولين کار اين است که معلم سعي کند کارهاي ذوقي و علايق يا استعدادهاي کودک نامحبوب را پيدا کند و با تشويق وي به آوردن اشياء مربوط به کار ذوقي به کلاس يا دادن اجازه ي معرفي و صحبت کردن درباره ي کار ذوقي اش، آشکارا او را تبليغ نمايد. اين اقدام موجب تثبيت موقعيت کودک به عنوان خبره ي يک کار مي شود و اعتبار وي را در گروه تقويت خواهد کرد.
هم چنين دادن يک نقش مسؤوليتي در کلاس به کودک به افزايش مقبوليت او در ميان هم سالان کمک مي کند، اما به خصوص در ميان نوجوانان بايد از عنايت ويژه به فرد ( عزيزدردانه معلم شدن ) اجتناب شود.
در مورد کودکان پيش دبستاني، پذيرش آشکار کودک توسط مربي ممکن است مفيد باشد، زيرا احتمالاً اين رفتار توسط دانش آموزان تقليد خواهد شد.
منبع مقاله :
دکتر احمد عابدي ... { و ديگران } ؛ (1391)، مهارت هاي مورد نياز کودکان براي ورود به مدرسه، اصفهان: نشر نوشته، چاپ اول