يکي از صفات اخلاقي که سبب سازگاري مي شود، دوري از لجاجت است. لجاجت باعث ناسازگاري همسران و در پي آن تزلزل نظام خانواده مي شود. با توجه به نقش مهم و مؤثر لجاجت در بي ثباتي خانواده، نخست مفهوم لجاجت را بررسي مي کنيم، سپس آثار و پيامدهاي لجاجت همسران را در آسيب پذيري خانواده مورد توجه قرار مي دهيم و پس از بررسي عوامل آن، راهکارهايي ارائه مي کنيم تا خانواده از آسيب هاي لجاجت مصون بماند.
مفهوم لجاجت
لجاجت، به معناي تکرار عمل و ادامه دادن آن در موردي است که مطابق ميل طرف مقابل نباشد و با ميل و خواست او مخالف باشد. از مصداق هاي لجاجت، ادامه دادن عمل پس از باز داشته شدن از آن و تکرار کلام پس از انزجار شنونده است. بر اين اساس، در معناي لجاجت دو قيد وجود دارد: 1. تکرار عمل؛ 2. ادامه دادن به کاري که مخالف ميل طرف مقابل است. (1)بنابراين اصرار و پافشاري بر هر مطلبي لجاجت نيست؛ بلکه منظور از لجاجت آن است که فرد پس از آشکار شدن حق، باز هم بر سخن باطل يا عمل نادرست خود پاي فشارد و با تمسّک به بهانه ها و عذرهاي واهي و سخنان دور از منطق، از پذيرش حق سر باز زند (2) و با خود پسندي در برابر طرف مقابل ايستادگي کند.
عوامل لجاجت
توجه به عوامل و ريشه هاي لجاجت، از جمله مسائل مهمي است که مي تواند ما را در جهت پيشگيري از بروز اين صفت ناپسند ياري رساند. برخي از اين ريشه ها عبارت است از:أ. جهالت
اولين زمينه و عامل لجاجت، ناداني است. فرد لجوج از روي ناآگاهي درباره ي زشتي اين صفت و آثار و پيامدهايي که به دنبال مي آورد، تنها راه مواجهه با رفتار نادرست همسر را لجبازي با او تشخيص مي دهد و مي کوشد از اين راه آتش خشم خود را فرو بنشاند، حال آن که اگر مي دانست اين حالت، شرايط را از آنچه هست به مراتب بدتر مي کند و مشکلات بيشتري به دنبال مي آوردا، از لجاجت دست بر مي داشت و کليد حلّ مشکل را در جايي ديگر جست و جو مي کرد. رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره لجاجت فرموده اند:اياک و اللجاجة فان اولها جهل و آخرها ندامةُ؛ (3) از لجاجت بپرهيز که آغاز آن ناداني و سرانجامش پشيماني است.
جهل زمينه مي شود فرد به تعصب رو آورد و متعصّبانه در برابر حقيقت روشن بايستد. قرآن کريم علت انعطاف ناپذيري مشرکان عرب در برابر دعوت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را تعصّب و تقليد کورکورانه از نياکان بر مي شمارد و مي فرمايد:
« و اذا قيل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتّبع ما الفينا عليه آبائنا او لو کان آبائهم لا يعقلون شيئاً و لا يهتدون؛ (4) و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده است، پيروي کنيد، مي گويند: نه، بلکه ما از چيزي که پدران خود را بر آن يافته ايم، پيروي مي کنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزي درک نمي کرده و به راه صواب نمي رفته اند، باز هم در خور پيروي هستند؟ »
در محيط خانواده نيز گاه يکي از همسران و يا هر دو در اثر ناآگاهي، سخن نادرست پدر، مادر و يا دوستان خود را ملاک قرار مي دهند و در برابر بيان متين و متقن همسر ايستادگي مي کنند و به اين ترتيب، زمينه را براي مشاجرات بعدي فراهم مي کنند.
ب. زياده روي در سرزنش همسر
گاه يکي از همسران که خصلت ها يا رفتارهاي نامطلوبي را در طرف مقابل مي بيند، براي رفع اين مشکل، مي کوشد به گونه اي او را از اين صفت زشت آگاه سازد تا همسرش آن حالت يا رفتار را ترک کند. دغدغه ي اصلاح رفتار همسر، دغدغه اي به جا و حاکي از محبّت به همسر است؛ چرا که در روايت است: « من احبّک نهاک؛ (5) کسي که تو را دوست دارد، از کار زشت تو را باز مي دارد ». همسر شايسته از آيه شريفه ي « هُنَّ لِباسٌ لَکُم و أنتُم لِباسٌ لَهُنَّ »؛ (6) زنان لباس شما مردان و شما لباس آنان هستيد ». الهام مي گيرد و با تمام وجود مي کوشد زمينه آراستگي همسر خود را فراهم سازد و البته در اين مسير، او را از نقاط ضعف و رفتار نامطلوب آگاه مي کند تا در اصلاح آن ها تلاش کند.نکته ي مهم در اين جا آن است که هرگز نبايد از کميّت و کيفيت اين تذکرات صرف نظر کرد و همواره کوشيد به هر صورت ممکن همسر را از آن رفتار بازداشت؛ بلکه لازم است اولاً همچون آينه (7) به گونه اي بي سر و صدا و با لطافت همسر را از عيب هاي خويش آگاه کند و او را از کار زشت برحذر دارد و ثانياً مراقب باشد که تذکّر او رنگ ملامت و سرزنش به خود نگيرد و ثالثاً در آن افراط صورت نپذيرد. پر واضح است که سرزنش بيش از حد، يکي از اصلي ترين عوامل جرّ و بحث و لجاجت به شمار مي رود. به همين دليل در روايات نيز به عنوان عامل شعله ور کننده ي لجاحت مطرح شده است:
عن علي (عليه السّلام) الافراط في الملامة يشّب نيران اللجاج؛ (8) زياده روي در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور مي کند.
پيامدهاي لجاجت همسران
با توجه به مفهوم لجاجت روشن مي شود که اين رفتار نامطلوب، آثار مخرّبي در روابط اجتماعي - به ويژه در روابط همسران - بر جا مي گذارد. در اين بخش برخي از اين آثار را بررسي مي کنيم:أ. ضعف تدبير
از آن جا که مهم ترين هدف لجوج انجام دادن عمل مخالف ميل طرف مقابل است، توجّه چنداني به درستي و نادرستي عمل لجوجانه ي خويش ندارد و صرفاً درصدد است با تکرار عمل، اسباب ناخشنودي طرف مقابل را فراهم سازد. در چنين شرايطي، قدرت تصميم گيري و انديشه ي درست از فرد سلب مي شود و بدون آن که بداند رفتارش چه پيامدي دارد، دست به اعمالي مي زند که خود نيز آن ها را پسنديده نمي داند.هنگام مشاوره يکي از خانم هايي که براي حلّ مشکل خانوادگي خود با همسرش مراجعه کرده بود، اذعان مي کرد که چون همسرش براي آزار وي گاهي به نظافت خود بي توجهي مي کند و چندين هفته حمّام نمي کند، او نيز از در لجبازي وارد مي شود و هنگام حضور شوهرش در منزل صداي موسيقي را تا حد ممکن، بلند مي کند و يا با آرايش از منزل خارج مي شود و توجّه مردان ديگر را به خود جلب مي کند! قطعاً اين خانم به نادرستي عمل خويش آگاه است؛ امّا چون به اصطلاح روي دنده لج افتاده، آنچه براي او مهمّ است، مقابله با طرف مقابل است و در اين مسير به پيامدهاي احتمالي وقعي نمي نهد؛ از اين رو اميرالمؤمنين (عليه السّلام) لجوج را فاقد قدرت تصميم گيري دانسته و فرموده اند: « اللجوج لارأي له؛ (9) لجوج از انديشه برخوردار نيست. » و در حديث ديگري فرموده اند: « اللجاج يفسد الرأي؛ (10) لجاجت رأي و انديشه را تباه مي کند ».
ب. بسترسازي زشتي ها
نبود قدرت تصميم گيري، خود به خود زمينه را براي سقوط لجوج در ورطه ي بدي ها فراهم مي کند. در مثال گذشته، روشن است که صداي بلند موسيقي، زمينه ساز مشکلات روحي و اخلاقي براي خود فرد و اعضاي خانواده اش مي شود که البته او در زمان شعله ور شدن آتش لجاجت، به آن توجهي نداشته است. به همين جهت، لجاجت در بيان حضرت (عليه السّلام) نه تنها بذر شرّ معرفي شده است، (11) بلکه بيشترين عامل در جلب ضررهاي دنيوي و اخروي به شمار آمده است. (12)بدي هاي ناشي از لجاجت مصداق هاي متعددي دارد که برخي از آنها عبارت است از:
1. درگيري
کسي که بر مرکب لجاجت سوار است، هم ديگران را به زحمت و سختي مي اندازد و هم خود را گرفتار مي کند. در محيط خانواده نيز همسر لجوج از اعمال لجاجت بار خود لحظاتي به لذّت کاذب دست مي يابد؛ ولي از آن جهت که بايد هزينه ي اين برخورد را بپردازد، آينده ي پر زحمتي را براي خود رقم مي زند. لجاجت همسر، زمينه ساز درگيري فرد مقابل مي شود و حتي کار به جنگ دو طرف مي کشد: « عن علي (عليه السّلام): اللجاج مثار الحروب؛ لجاجت بر انگيزاننده ي جنگ است ». (13)ريشه يابي بسياري از نزاع هاي خانوادگي اين حقيقت را روشن مي سازد که لجاجت و پافشاري بيش از حدّ يکي از طرفين، به پديد آمدن چنين صحنه هاي تلخي مي انجامد.
2. هلاکت
درگيري ناشي از لجاجت، گاه به حدّي است که به سقوط و هلاکت لجوج مي انجامد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) درباره ي اين پيامد فرموده اند: « ثمرة اللجاج العطب؛ (14) هلاکت پيامد لجاجت است. » به يقين کسي که لجاجت مي ورزد، چنانچه به اين پيامد توجّه داشته باشد، از لجاجت صرف نظر مي کند.3. فقدان منزلت
آسيب ديگري که از ناحيه ي لجاجت متوجه لجوج مي شود، کاهش منزلت اجتماعي است. انعطاف ناپذيري و لجاجت سبب زشتي و بدنامي مي شود. روايت زير از علي (عليه السّلام) بيانگر اين واقعيت است: « اللجاج يشين النفس؛ (15) لجاجت باعث زشتي نفس مي شود. » زن يا شوهر لجوج علاوه بر آنکه منزلت خود را در برابر همسر و فرزندان از دست مي دهد، ارزش خويش را ميان خويشان نيز به شدت کاهش مي دهد.با توجه به اين آثار زيانبار است که پيشواي اوّل شيعيان جهان مي فرمايد: « خير الاخلاق ابعدها عن اللجاج؛ (16) بهترين خصلت ها، دورترين آنها از لجاجت است ». و از سوي ديگر، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) يکي از صفات بدترين زنان را انعطاف ناپذيري و لجاجت آنان بر شمرده اند:
شرار نسائکم... اللجوجة، العاصية الذليلة في قومها، العزيزة في نفسها الحَصانُ علي زوجها الهَلوکُ علي غيره؛ (17) بدترين زنان شما زني است که... لجوج و متمرّد باشد، نزد اقوامش بي مقدار، امّا خود خواه باشد، در برابر ديگران تسليم و نسبت به شوهر خوددار باشد.
مهارت هاي پيشگيري از لجاجت و برطرف کردن آن
پس از بررسي مفهوم، آثار، عوامل و ريشه هاي لجاجت، نوبت به آن مي رسد که به برخي از راهکارهايي اشاره کنيم که مانع از بروز لجاجت در زندگي خانوادگي مي شود:أ. زمينه سازي
لجاجت از حالات نفساني و معلول علل ديگر است؛ بنابراين کسي که مي خواهد خود و همسرش را از اين حالت باز دارد، لازم است زمينه هاي پيدايش آن را از بين ببرد. بر اين اساس، آگاهي از عواقب سوء يک دندگي و نيز پرهيز از سرزنش زياده از حدّ، از عوامل پيشگيري ايجاد و بروز لجاجت به شمار مي رود.ب. تحميل به نفس
يکي ديگر از راهکارهاي پيشگيري از لجاجت، تحميل به نفس يا مقابله عملي با مقتضاي لجاجت است. در چنين شرايطي فرد به سختي مي تواند لجاجت خود را بروز ندهد؛ امّا بايد بداند که حتي اگر به ظاهر قيافه لجوج را به خود نگيرد، مي تواند در مهار اين صفت ناپسند موفق شود. براي مثال در جايي که همسر به ملامت افراطي طرف مقابل رو آورد، طرف مقابل که مستعّد ابراز لجاجت است، مي کوشد اين حالت را با ارائه ظاهري عاري از لجاجت، در خود مهار کند. اميرالمومنين (عليه السّلام) تأثير اين گونه تظاهر را اين چنين دانسته اند:ان لم تکن حليماً فتحلّم فانه قلّ من تشبّه بقوم الّا اوشک ان يکون منهم؛ (18) اگر بردبار نيستي، خود را بردبار بنمايان؛ زيرا اندک است کسي که خود را همانند گروهي از مردم کند و از جمله ي آنان به شمار نيايد.
بنابراين با صبر کردن، حلم ورزيدن و دوري از لجاجت زمينه براي وقوع اين حالت به صورت واقعي ميسّر مي شود.
ج. مشورت خانوادگي
يک دندگي در موارد بسياري از آن جا سرچشمه مي گيرد که همسر احساس مي کند در فرآيند تصميم گيري جايي ندارد و همسرش خودسرانه تصميم هايي درباره ي زندگي مشترک مي گيرد. در اين شرايط، او نيز که خود را بر حق مي داند، بر موضع خويش پافشاري مي کند. (19)مشورت خانوادگي راهي است که از بروز چنين احساسي جلوگيري مي کند. اين فرآيند در جلسه اي تحقق مي يابد که با حضور تمام اعضاي خانواده در يک خانه به منظور گفت و گو درباره ي موضوع يا مشکل خاصي تشکيل مي شود. هر عضو خانواده نظر خود را درباره ي مشکل و اقداماتي که مايل است صورت بگيرد تا راه حل مورد نظر حاصل شود، بيان مي کند. تمام ديدگاه ها مدّنظر قرار مي گيرند تا خانواده تصميم بگيرد کدام مسير بهترين راه است.
زوج هايي که با هم نه صرفاً درباره ي اختلاف نظرها، بلکه درباره ي چگونگي بروز ناسازگاري هايشان صحبت مي کنند، اوقات کمتري را به جرّ و بحث مي گذرانند.
د. وصال بعد از فراق
برخي از زوج ها بر اين باورند که کمّيت زمانِ با هم بودن، باعث تقويت رابطه ي زناشويي مي شود؛ ولي آن چه مهم است، کيفيّت اين رابطه است نه کميّت آن. اگر رابطه از کيفيّت مناسب برخوردار نباشد، افزايش کمّي آن مي تواند براي خانواده دردسر ساز شود. 76 درصد زوج هايي که به تازگي بازنشسته شده اند، مي گويند: چون اوقات بيشتري را در کنار يکديگر مي گذرانند، تنش و ستيزه ميان آنان بيشتر است. (20)جدايي براي مدت زماني کوتاه، باعث تقويت کيفي رابطه ي زناشويي مي شود؛ چرا که فرصتي براي هر طرف ايجاد مي کند تا احساس نياز به يکديگر را حسّ کنند و همچنين دوباره به وصال لذّت بخش دست يابند. شايد آنچه در ميان مردم به زبان رايج گفته مي شود که « دوري و دوستي » بيانگر همين نکته باشد که هميشه با يکديگر بودن، گاهي تنش را افزايش مي دهد؛ البته بايد به اين دوري به صورت مقطعي و موقّتي نگاه کرد، نه اين که دوري هميشگي در نظر گرفته شود. وصال، مطلوب اصلي است که براي پايداري آن از فراق و دوري بهره مي جوييم.
هـ. خاموش سازي
خاموش سازي، به فرآيند حذف رفتار نامطلوب از راه تقويت نکردن رفتار مورد نظر اطلاق مي شود. (21) هنگامي که شما به بد عنقي و لجاجت طرف مقابل توجه مي کنيد، در واقع در حال تقويت کردن آن هستيد و او مي داند که اين کارش مؤثر مي افتد. پس هرگاه عملي انجام داد يا چيزي خواست که مستحق آن نيست، نخست به او پاسخ ردّ بدهيد؛ سپس خواسته ي او را ناديده بگيريد و به او اجازه ندهيد مانع کار شما شود؛ البته با او وارد جرّ و بحث نشويد.فرآيند تغيير رفتار شما پيش از هر چيز باعث ناکامي او خواهد شد و او همواره به محک زدن شما ادامه خواهد داد تا شايد بتواند شما را منعطف سازد؛ ولي سرانجام متوجه خواهد شد که پافشاري بي مورد ديگر راه به جايي نمي برد. به وضوح روشن است که شرط توفيق در اين فنّ، پايداري همراه با تدبير است.
و. رفع تعارض
براي رفع تعارض بايد از زنده کردن و به ميان کشانيدن موضوعات گذشته به طور جدّي خودداري کنيد. وقتي شما مشغول صحبت هستيد، بايد درباره ي موضوعاتي که هم اکنون اتفاق مي افتد، حرف بزنيد. (22) ما نبايد حتي درباره ي آنچه که ممکن است در آينده اتفاق بيفتد، وارد بحث شويم. با تمرکز بر گفت و گو درباره ي آن چه به اين زمان و اين مکان مربوط است، بهتر مي توانيم نتيجه بگيريم.ز. بازي ارتباط
بازي هاي ارتباط، يک رشته فنوني است که به افراد مي آموزند آگاهي خود را افزايش دهند و در برقراري ارتباط مؤثّر باشند. براي کساني که با مخاطب خود در تماس هستند و مي خواهند پيامي را براي او منتقل کنند، اين امکان وجود ندارد که بتوانند پيام ناهمخوان منتقل کنند. پيام ناهمخوان، پيامي است که از راه زبان که با پيام هاي ارسالي از راه ديگر اعضاي پيام دهنده سازگار نباشد. براي آن که تأثير بازي ارتباط را عيناً مشاهده کنيد، مراحل ذيل را به اجرا درآورديد:- پشت به هم بايستيد و با هم حرف بزنيد؛
- رو در رو ايستاده، بدون حرف زدن، به همديگر نگاه کنيد؛
- با چشمان بسته و در حالي که با هم حرف مي زنيد، يکديگر را لمس کنيد؛
- بدون لمس کردن يکديگر، به هم نگاه کنيد و حرف بزنيد؛
- و سرانجام با نگاه کردن و لمس کردن يکديگر با هم حرف بزنيد. (23)
مرحله ي آخر نشان مي دهد که وقتي شما در حال حرف زدن، لمس کردن و حفظ تماس مستقيم با چشم هستيد، ارسال پيام تند يا پيامي همراه با عصبانيّت از راه زبان غير ممکن است؛ چون با اين ترکيب عصبانيت همخواني ندارد؛ اما پيام هايي که فقط از راه نگاه کردن يا حرف زدن به مخاطب ارسال مي شود، مي تواند با عصبانيّت همخوان باشد. همچنين وقتي شخصي پيامي را براي شما مي فرستد که دچار اختلال است، اين نشان مي دهد که احتمالاً با شما در تماس نيست. اگر با شما در تماس بود، پيام مختل براي شما ارسال نمي کرد.
اين فن زماني کارآمد است که زمينه هاي تنش در حال فراهم آمدن است، وگرنه چنانچه تنش به اوج خود رسيده باشد، بايد از رو در رو شدن پرهيز کرد چه رسد به اين که با تمام قوا و به صورت کامل ارتباط برقرار شود.
ح. ايفاي نقش مقابل
ايفاي نقش مقابل با اجازه دادن خانواده براي درک نظر ديگران از چشم انداز مساعد ديگري، به آنها کمک مي کند تا ديد تازه اي پيدا کنند. از هر يک از زن و شوهر خواسته مي شود که نقش همسرش را تقبل کند؛ آن گاه مشکل خاصي را در اين رابطه از چشم انداز طرف مقابل به بحث بگذارد. افراد غالباً از اينکه ببينند همسرشان به خوبي مي تواند ديد مقابل را با دقت ارائه کند، بسيار خوشحال هستند. (24)شما تجسّم کنيد که همسرتان هستيد، نقش او را ايفا کنيد، درباره ي مشکل رابطه خود بحث کنيد، وانمود کنيد به جاي او هستيد. درست مثل او رفتار کنيد و فرض کنيد طرف صحبت او هستيد. بکوشيد بحث را به نفع او تمام کنيد. همسر شما نيز همين کار را انجام دهد و طوري عمل کند که شما هنگام بحث عمل مي کنيد. گاهي با شنيدن حرف هاي خودتان که از زبان همسرتان و در نقش او بيان مي کنيد، ديد تازه اي پيدا مي کنيد.
ط. تبيين ادله
در موارد بسياري، منشأ يک دندگي آن است که طرف مقابل ادله خود را براي تصميم معيّني ارائه نکرده است. در اين شرايط، فرد که فکر يا رفتار خود را منطقي مي داند و دليلي براي رفتار انجام گرفته، از سوي طرف مقابل نمي شناسد، بر ديدگاه خود پافشاري مي کند. توضيح منطقي تصميم ها، نقش مؤثري در کاهش لجاجت در خانواده ايفا مي کند. نمونه ي زير در مورد ارتباط فرزند و والدين - و نه همسران - است؛ امّا به خوبي تأثيرپذيري لجاجت از نبود استدلال منطقي را به نمايش مي گذارد؛در دوران کودکي، يک روز معلم کودکستانم گفت: شما مي توانيد بچه موش هاي دست آموز را به خانه ببريد به شرط اين که از سوي يکي از والدين اجازه نامه ارائه کنيد. من به خانه رفتم و خواستم که موش دست آموزم را در خانه نگه دارم؛ امّا والدين من فوراً و بدون هيچ گونه ملاحظه اي علي رغم اصراري که داشتم، مخالفت کردند و هيچ گونه توضيحي هم ندادند؛ چون هيچ وقت دليلي به من ارائه نمي شد. وقتي چنين ديدم، خودم اجازه نامه را نوشتم و طوري آن را تا زدم که فقط گوشه سفيد آن معلوم بود. سپس از پدرم خواستم که اسمش را همان جا بنويسد تا من بتوانم خط او را تمرين کنم. روز بعد من اجازه نامه را به مدرسه بردم و با اين که معلم به من يک موش دست آموز داد؛ امّا والدين من مرا وادار کردند آن را به مدرسه برگردانم. مي دانيد، تا امروز، نمي دانم چرا آن ها نمي خواستند که من حيوان دست آموز داشته باشم. (25)
بنابراين شايد همسر شما به اين دليل حرف شما را گوش نداده و لجاجت مي کند که مقصود از محدوديتي را که شما براي او وضع کرده ايد، درک نمي کند. پس براي او توضيح دهيد تا زمينه هاي لجاجت کاهش يابد.
ي. استفاده از شوخي
وقتي يکي از زوجين شوخ طبع باشد، ميزان تضاد در آنان 67 درصد کم تر است. (26) شوخي نقش مهمي در خانواده ي سالم بازي مي کند و خانواده به يک کتاب طنز احتياج دارد که چيزهاي خنده داري را که اتفاق مي افتد، ثبت کند.اگر شما وقايع خنده داري را در کتاب طنز خانوادگي خود جمع کرده باشيد، مي توانيد از آن به عنوان منبعي در مواقع تنش، اضطراب يا تعارض استفاده کنيد. هر چه شما در اين کتاب مطالب بيشتري بنويسيد و بيشتر روي کتاب طنزتان کار کنيد، اين کتاب بيشتر به درد خانواده شما مي خورد. (27) زن و شوهر بايد در برابر کلمات تند و خشني که از همسر خود مي شنوند، متانت و سعه صدر نشان دهند و صحنه ي نزاع را به مجلس مزاح تبديل کنند. براي مثال، اگر زن عصباني شود و بگويد: « من از کار زياد اين خانه خسته شده ام، زانوهايم رمق ندارد و چادرم را بر مي دارم و به خانه ي پدرم مي روم. » شوهر بگويد: « تو مي خواهي از خانه ي خودت به خانه ي پدر زن من بروي! » (28)
جدّي گرفتن بينش از اندازه مسائل در زندگي باعث مي شود روح خشک و سردي بر کانون گرم خانواده سايه افکند و طراوت، شادابي و حيات آن را به افسردگي و مردگي تبديل کند. بي شک استفاده از شوخي به معناي دست انداختن يا تمسخر ديگري نيست و حتماً بايد از آنچه که مي تواند شائبه چنين توهّمي را به وجود آورد، جلوگيري کرد.
ک. بازتاب احساس
بازتاب احساس - همان طور که از نام آن پيدا است - به معناي منعکس کردن عواطف و احساسات همسر است. منظور از بازتاب احساس بازگو کردن محتواي عاطفي پيام هاي همسر و ارزش و اعتبار بخشيدن به آن احساسات است. بازتاب احساس باعث مي شود فرد مقابل حس کند ديگران او را درک مي کنند و به خواسته ي او گوش فرا مي دهند. (29)نوع تعامل شما با همسرتان نشان مي دهد که در بازتاب احساس، قوي يا ضعيف هستيد. براي مثال وقتي همسر شما مي گويد: « اصلاً شما قدر کار مرا نمي دانيد، مرا آدم حساب نمي کنيد و به صورت يک موجود دست دوم و نيازمند به من نگاه مي کنيد؛ من از اين وضعيّت بسيار عصباني هستم. » گاهي شما در برابر او مي گوييد: « تو اگر از کار خود تا اين حد تنفّر داري، چرا آن را رها نمي کني؟ چه کسي به شما گفته است کار کنيد؟ » شما با اين که مي کوشيد راه حلّي به وي پيشنهاد کنيد، او حس مي کند به او توجه نکرده ايد و احساسات او را زير پا گذاشته ايد. او مي خواهد شما با وي همدردي کنيد، بر احساس او برچسب صحّت بنشانيد يا دست کم با همراهي آن را تعديل کنيد. وقتي چنين چيزي را از شما مي بيند و احساس مي کند در برابر احساس پايداري او در زندگي چه قدر سرد و خشک هستيد، به لجاجت و سرسختي رو مي آورد؛ امّا چنانچه شما پس از شنيدن سخنان او بگويي: « تو واقعاً از اين که در منزل اين همه زحمت مي کشي و کار مي کني ناراحت هستي؟ نبايد چيزي پيش آيد که باعث ناراحتي تو شود. من نيز ناراحتم از اين که مسائلي باعث ناراحتي شما شده است. » همسرتان حس مي کند که شما او را درک کرده و به او احترام گذاشته ايد و به همين جهت، از فضاي لجاجت دور مي شود.
ل. بازتاب محتوا
بازتاب محتوا - همچون بازتاب احساس - شبيه آينه اي است که در مقابل پيام هاي همسرتان عمل مي کند. با اين تفاوت که بازتاب احساس منعکس کننده ي عواطف است؛ امّا بازتاب محتوا منعکس کننده ي مفهوم يا مضمون سخنان همسر است. بازتاب محتوا مثل عبارت مختصري عمل مي کند که به همسر شما فرصت مي دهد تا بفهمد شما از عقل و منطق پيروي مي کنيد. (30)در انواع ارتباط ها - به ويژه ارتباط هاي کلامي - ممکن است سوء تفاهمي ميان همسران به پديد آيد. يکي از راه هايي که براي شما فرصت ايجاد مي کند تا هرگونه سوء تفاهم از بين برود، شيوه ي بازتاب محتواست. از اين راه ما نمي خواهيم صرفاً با همسرمان همدردي کرده و در واقع به گونه اي به او دلداري داده باشيم؛ بلکه مي خواهيم يک واقعيتي را بدون تنش به او گوشزد کنيم. براي مثال چنانچه همسرتان با شما درد دل کند و از راه هاي فراواني که امتحان کرده و نتيجه اي نگرفته است، صحبت کند و احساس خستگي و نااميدي خود را بروز دهد، گاهي شما او را دلداري مي دهيد و مي گوييد: « تو نبايد احساس شکست داشته باشي و من مطمئن هستم همه چيز درست مي شود ». در چنين موقعيّتي شما پاسخ محبّت آميزي مي دهيد؛ ولي ممکن است پاسخ شما براي او رئيس مآبانه جلوه کند و او را به لجاجت بکشاند. شما در پاسخ او مي توانيد بگوييد: « همسرم، تو آنچه که به فکرت مي رسيد، امتحان کردي؛ امّا بر وفق مراد تو پيش نرفت. ما مسئول کارهايي هستيم که در اختيار ما است. » اين پاسخ به او فرصت مي دهد تا باور کند شما او را درک کرده ايد. اين مهارت، وظيفه همه ي کساني است که مي خواهند شنونده ي خوبي باشند و پيامي هماهنگ را به همسرشان ارسال کنند.
پينوشتها:
1. حسن مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، ج 10، ص 167.
2. ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 2، ص 35.
3. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 11، ص 5298.
4. بقره، 170.
5. محمدبن علي کراجکي، کنزالفوائد، ج 1، ص 279.
6. بقره، 187.
7. « المؤمن مرآة المؤمن؛ مؤمن آينه مؤمن است ». ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 48.
8. حسن حرّاني، تحف العقول، ص 84.
9. عبدالواحد آمدي، غررالحکم، ص 65.
10. همان.
11. همان، ص 463.
12. همان.
13. همان، ص 464.
14. همان.
15. همان.
16. همان، ص 463.
17. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسايل الشيعه، ج 20، ص 34.
18. نهج البلاغه، حکمت 207.
19. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 153.
20. ديويد نيون، صد راز موفقيت در زندگي زناشويي، ترجمه نفيسه معکف، ص 90.
21. همان، ص 151.
22. همان، ص 140.
23. همان، ص 138.
24. همان، ص 197.
25. همان، ص 208.
26. همان، ص 83.
27. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 165.
28. سيد جواد مصطفوي، بهشت خانواده، ج 1، ص 47.
29. کوين اِي فال و... راه حل هايي براي خشونت هاي خانوادگي، ترجمه ايران مهديزادگان و...، ص 207.
30. همان، ص 210.
حسين زاده، علي؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهاي سازگاري، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ سيزدهم