درگذشت قوام نکرومه (1)
اين قصيده به مناسبت درگذشت « دکتر قوام نکرومه، رهبر استقلال غنا که از نخستين پيشوايان آزادي آفريقا بود و با مجاهدات خستگي ناپذير خود کشور ساحل طلا ( غنا ) را از قيد استعمار بريتانيا نجات داد، سروده شده است.مرگ « قوام نکرومه » (2) دلها فکار کرد * * * دلها فکار در همه شهر و ديار کرد
آن کو نجات بخش وطن بود درگذشت * * * وز درگذشت خود همه را سوگوار کرد
آن کو چراغدار ملل بود آرميد * * * هر چند جلوه در دل شب هاي تار کرد
آن کش حيات مايه ي بس اعتبار بود * * * بدرود با سراچه ي بي اعتبار کرد
آزاده مرد بود و براي نجات قوم * * * بذل وفا و مردمي، آزاده وار کرد
آزاده مرد مُرد وز داغ فراق خويش * * * آزادگان و زنده دلان داغدار کرد
رخت از جهان ببست وز « باب الفرار » دهر * * * آهنگ کوچ، بر در « دارالقرار » کرد
احرار را به ماتم خود دل دو نيم ساخت * * * اصحاب را زرفتن خود دل فگار کرد
* * *
مردي بزرگ بود و زعيمي بزرگوار * * * کز بهر قوم خويش بزرگانه کار کرد
آموخت علم و دانش و بر پيکر هنر * * * تقوا دثار (3) کرد و فضيلت شعار (4) کرد
وجدان نوع پروريش بس نيارميد * * * تا بروجرد خود غم و رنج اختيار کرد
چون ديد زادگان وطن را به قيد خصم * * * بهر قيام رشته ي عزم استوار کرد
چون زير بار سلطه ي (5) بيگانگان نرفت * * * آرايش مجاهدتي سلطه بار کرد
تا سربلند سازد و آزاد قوم خويش * * * کسب مدد زهمّت گردون سپار کرد
تا آورد به « ساحل زر » (6) موجي از غنا * * * در پاي خلق گوهر خدمت نثار کرد
تا از کمال ملک « غنا » را کند غني * * * عرض خلوص چون زر کامل عيار کرد
گردن زيوغ طاعت بيگانگان کشيد * * * سر بر سرير حادثه فرمانگذار کرد
شور قيام در دل ( آفريقيان ) فتاد * * * بس شير نر که عرضه درين مرغزار کرد
پرورد عشق در دل و ايمان به راه حق * * * چون تکيه بر مشيّت پروردگار کرد
گنجينه هاي ثروت ملّي ز دست غير * * * بستد به خير و دفع شر از گرزه مار (7) کرد
بر کرسي رياست جمهور برنشست * * * آنگه که دشمنان وطن تار و مار کرد
شد قهرمان ملّي يک قوم حق گراي * * * چون در پي حقوق کسان کارزار کرد
اما دريغ کز پس اين خدمت بزرگ * * * خصمش به کينه توطئه آشکار کرد
تا در « غنا » پياده کند ساز و برگ خويش * * * بيگانه خصم حقّه ي ديگر سوار کرد
نيرنگ خصم بود که با دست آشنا * * * در راه او تدارک بس چاهسار کرد
چون زي سفر شتافت در ايّام غيبتش * * * انگيخت فتنه اي و ورا بر کنار کرد
مجهول ماند قدرِ وي اند حيات خويش * * * مرگش قرين معرفت روزگار کرد
ذکر قوام نکرومه تحسيني از غناست * * * گيتي به فرّ شوکتشان افتخار کرد
پينوشتها:
1. عبدالعلي اديب برومند، پيام آزادي، ص 144، 148.
2. قوام نکرومه هنگام مرگ در کشور گينه « ساحل عاج به سر مي برد زيرا چند سال پيش از آن سياست استعمار نو بر ضدّ وي کودتايي در « غنا » به راه انداخت و او را از رياست جمهوري بر کنار کرد. اين کودتا هنگامي رخ نمود که قوام نکرومه به خاور دور سفر کرده و در موقع بازگشت به ساحل عاج نيز « سکوتره » رئيس جمهوري آن کشور که از دوستان و همفکران مخلص و معتقدش محسوب مي شد رفته بود. در آنجا هنگام ورودش رئيس جمهور و خلق گينه به وضع بسيار شايسته اي او را پذيرا شدند و مقام رياست جمهوري را به وي پيشنهاد کردند ولي نپذيرفت و به اقامت گزيدن در ساحل عاج اکتفا کرد.
3. جامه ي زير.
4. جامه ي رو.
5. چيرگي.
6. ساحل زر يا ساحل طلا، نام سابق کشور گاناست.
7. گرزه مار: به ضمّ گاف ماري که سرش گرز را ماند ( افعي ).
ذاکرحسين، عبدالرحيم؛ (1379)، ادبيات ايران پيرامون استعمار و نهضت هاي آزادي بخش، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول