امام هادي (علیه السلام) و سامان بخشي تحولات فكري

اگر دوره هاي امامت را به چهار دوره تقسيم كنيم، دوره امام هادي (ع) به خاطر ويژگيهاي خاص سياسي و علمي و فرهنگي دوره اي ديگر است كه در آن علاوه بر تدبير براي آينده شيعه از لحاظ سياسي و عقيدتي، تحكيم پايه هاي فرهنگي و انتقال كامل دست آوردهاي تمام دوران امامت انجام گرفته و مرحله نويني براي شيعه آغاز شده كه در نوع خود نقطه عطف بسيار مهمي است.
سه‌شنبه، 7 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام هادي (علیه السلام) و سامان بخشي تحولات فكري
امام هادي (علیه السلام) و سامان بخشي تحولات فكري
امام هادي (علیه السلام) و سامان بخشي تحولات فكري
نويسنده:امير علي حسنلو
منبع: روزنامه قدس

مقدمه

اگر دوره هاي امامت را به چهار دوره تقسيم كنيم، دوره امام هادي (ع) به خاطر ويژگيهاي خاص سياسي و علمي و فرهنگي دوره اي ديگر است كه در آن علاوه بر تدبير براي آينده شيعه از لحاظ سياسي و عقيدتي، تحكيم پايه هاي فرهنگي و انتقال كامل دست آوردهاي تمام دوران امامت انجام گرفته و مرحله نويني براي شيعه آغاز شده كه در نوع خود نقطه عطف بسيار مهمي است.هر يك از ائمه (ع) در دوره خود بر اساس تدابير مقتضي و مناسب با حوادث و تحولات اجتماعي و سياسي و فكري، براي هدايت شيعيان و حفظ خط اصلي اسلام ناب اقدامهاي بسيار سنجيده اي را انجام داده اند، به نحوي كه با وجود حاكم بودن شرايط سخت و اختناق سياسي، تشيع به عنوان خطي روشن كه متمايز با اكثريت حاكم بود، موجوديت خود را حفظ كرد.
از نظر علمي و فكري، نه تنها غناي لازم و استقلال محفوظ و محسوس است، پويايي و تكامل فرهنگي ويژگي ممتاز ديگر مكتب اهل بيت (ع) است كه هيچ يك از فرقه هاي اسلامي از اين حيات و پويش برخوردار نيستند. شبهات فكري در برخي از انديشه هاي اسلامي پاسخي قانع كننده در مكتب اهل بيت(ع) گرفته اند و هر يك از ائمه (ع) در دوره اي، با موضعگيري خاص اين تفاوت را نشان داده اند.
دوره امام هادي(ع) دوره اي است كه بنيان برخي از انديشه هاي ناب تشيع شكل گرفته و بنيان مرجعيت و زعامت شيعه در اين دوره گذاشته شده است. قرن سوم در جهان اسلام قرن نويني از نظر علمي و فكري بود كه حركت جامعه به سوي رشد علمي و فرهنگي با رويش انديشه هاي جديد كلامي و ورود شبهات مختلف عقلي و فلسفي كه متأثر از نهضت ترجمه بود، مرحله اي متمايزتر از گذشته را در پيش روي قرار داده بود، مكاتب و فرقه هاي مختلف علمي با اختلافها و تنازع در حال توليد علم بر اساس انديشه هاي خود بودند، و نابساماني فكري تمام جهان اسلام را به خاطر شيوع شبهات گرفته بود.
اما مكتب اهل بيت(ع) با برتري محسوس، در محاصره دستگاه سياسي، به بركت وجود ائمه (ع) از پايه هاي محكم و استوار و منطقي برخوردار بود و هرگاه شبهه اي متوجه كليت اسلام و محتواي اسلام مي شد، تنها پاسخ قانع كننده از سوي رهبران مكتب اهل بيت(ع) صادر مي گرديد. اين واكنش اساسي از سوي ائمه به ساماندهي سازمان يافته مباني فكري اسلام منجر مي شد.
امام هادي(ع) در اين دوره خطير از لحاظ علمي كه براي آينده جهان اسلام اهميت خاص داشت، بايد به گونه اي بنيانهاي علمي مكتب اهل بيت(ع) را تأسيس و سازماندهي مي كرد كه تا قرنهاي آينده اين بنيانگذاري نيازهاي فكري و سياسي را پاسخ بدهد. امام(ع) آينده اي بسيار دور را مدنظر داشت و از نظر فكري و سياسي براي صيانت و استمرار امامت مدبرانه، برنامه ريزي كرد و شالوده هاي مهم را مشخص نمود كه در اين مقاله به قسمتهايي از مديريت توانمند فكري و علمي امام(ع) مي پردازيم.

1. دوران امامت

امام هادي(ع) در سال 212 پانزدهم ماه ذي حجه در اطراف مدينه (صريا) از مادري با فضيلت به نام «سمانه» يا «سوسن» متولد شد.(1) پدر بزرگوارش امام جواد(ع) در سال 220 به شهادت رسيد. بدين ترتيب، امامت امام هادي(ع) در سن هشت سالگي آغاز و تا سال 254 به مدت 33 سال استمرار داشت. آن حضرت در بين مردم با القاب، عالم، فقيه، امين، نقي، طيب مشهور بود.آن حضرت در دوره امامتش معاصر شش تن از سلاطين عباسي به نامهاي معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز بود كه دشمن ترين آنها نسبت به علويان متوكل بود.

2. اوضاع اجتماعي و سياسي

هر چه حكومت عباسيان از دوران استقرار و ثبات آن فاصله مي گرفت، از نظر سياسي اقتدار آنها كاهش مي يافت، اين تنزل قدرت و حاكميت، از علل مختلف ناشي مي شد كه از جمله آنها نارضايتي اجتماعي و گسترش قيام هاي علويان و مفاسد هيأت حاكمه و شيوع فساد در اجتماع از سوي درباريان بود، نفوذ عناصر ناشايست در هرم قدرت و حاكميت از جمله عوامل كاهش اقتدار سياسي سلاطين عباسي بود.عباسيان در آغاز كار خود براي سركوب امويان و به دست آوردن منزلت اجتماعي شعار «الرضا من آل محمد» را سرلوحه برنامه هاي سياسي خود قرار دادند، اما پس از قدرت يافتن با كشتار علويان از اين شعار فاصله گرفتند. عنصر ايراني در اقتدار سياسي عباسيان نقش مهمي ايفا كرد، چنانكه از نظر فرهنگي و علمي، ايران نقش اساسي در انتقال علوم ايراني و هندي و يوناني به جهان اسلام داشتند.
از نظر ديواني و تشكيلاتي و سياسي نيز اقتدار لازم را به نهادهاي قدرت عباسيان تزريق كردند. مديريت شايسته عناصر و خاندانهاي اصيل ايراني در تشكيلات حكومتي عباسيان غير قابل انكار است. بتدريج كه مديريت ايرانيان از تشكيلات كاسته شد، اقتدار نيز كاهش يافت. از طرفي، ايرانيان به خاطر حمايت از اهل بيت(ع) كه در شعار عباسيان ديده مي شد، همكاري نزديكي با آنها داشتند. دور از حقيقت نخواهد بود اگر فاصله گيري آنها از شعار و سركوب عناصر ايراني را از علل مهم كاهش اقتدار عباسيان بدانيم.(2)
دشمني برخي از سلاطين عباسي مثل متوكل با خاندان امامت و علويان تا حدي بود كه امنيت مالي و جاني آنان در مخاطره بود. از اين رو، امام هادي(ع) با توجه به اين اختناق و نبود امنيت براي صيانت از جان و مال پيروان اهل بيت(ع)، فعاليتهاي كاملاً سري و پنهاني داشت.(3)
امام هادي(ع) قبل از اينكه توسط مأموران عباسي به سامرا احضار شود، در مدينه سكونت داشت كه مركز علمي و فقهي بزرگ جهان اسلام شمرده مي شد. فعاليتهاي علمي مناسب با جو علمي مدينه برقرار بود. براساس اظهار شيخ مفيد، امام مدت ده سال آخر دوره امامت را در سامرا سكونت اجباري و تحت نظر داشت.(4)
اختناق شديد سياسي و شيوع شبهات فكري و عقيدتي دو پديده مهم دوره امام هادي(ع) بود كه اگر مواضع و تدابير امام نبود، اساس فكري مكتب اسلام و عقايد بنياني آن مثل توحيد گرفتار آشفتگي و در معرض تهديد جدي واقع مي شد.(5)
اختناق شديد سياسي از سوي حاكمان دسترسي به امام را براي مردم مشكل مي نمود. از اين رو، عدم حضور امام در جامعه، مشكلات بزرگ عقيدتي را در پي داشت كه به بروز فرقه هاي مختلف مذهبي و كلامي و شيوع عقايد و آراي فكري سست در جامعه منجر مي شد و بدين علت بود كه دين اسلام در معرض خطرهاي جدي قرار داشت. با بروز اين آسيبها بود كه وجود امام معصوم(ع) براي صيانت از دين الهي و اسلام ناب در نزد خردمندان ضروري مي نمايد و به هر نحو فرهيختگان از مسير امامت و اهل بيت(ع) گسيخته نشده اند.
از پيامدهاي تلخ سيطره اختناق سياسي، تفرقه بين پيروان اهل بيت(ع) بود. فرقه هاي مختلفي از شيعه در اين دوره گزارش شده(6) كه به مرور زمان در گرد شمع وجودي امامان بعدي اين اختلافها برچيده شد و از اين فرقه ها جز نامي در تاريخ نماند. آثار وضعي جو سياسي حاكم در جامعه، بروز و ظهور فراواني داشت كه امام هادي(ع) با تدابير اساسي، سياسي و علمي، زمينه هاي افزايش اين گونه پيامدها را از بين برد، تدبير خاص امام براي ايجاد هماهنگي و همبستگي بين جمعيت پيروان اهل بيت(ع) كه در شهرهاي مختلف جهان اسلام بودند، با مؤلفه (وكالت) صدها نتيجه زود بازده و آينده ساز داشت.

تشكيل سازمان وكالت

سازمان وكالت و نيابت از طرف امام معصوم(ع) در دوره هاي پيشين مصداق داشت. اما در دوره امام هادي(ع) اين سازمان وسيع علمي و فكري و سياسي از نمود خاص و برجستگي ويژه اي برخوردار شد و فوايد مهمي را در پي داشت:
الف) كاركرد سازمان وكالت در انسجام و ساماندهي علمي و اجتماعي، امنيتي
1) پيوند مستمر بين امام و پيروان در اقصي نقاط جهان اسلام كه مي توانست پيام امام را مثل ابزار ارتباطي امروزين بسرعت و به طور نظام مند به شيعيان از يك كانال موثق و معتبر برساند، بدون اين كه از لحاظ امنيتي براي پيروان اهل بيت(ع) مشكل ساز باشد و از نظر جغرافيايي مكان آنها را براي ديگران معلوم سازد.
2) اين عمليات و شبكه مهم مي توانست از نظر علمي و فقهي نيازهاي مردم را از منبع اصلي در دسترس قرار دهد كه رفع شبهات عقيدتي و فكري از نتايج بديهي و اوليه آن بود.
3) شبكه گسترده وكالت تنها سازمان اقتصادي نبود بلكه سازمان بزرگ علمي نيز شمرده مي شد كه الگويي براي تشكيل حوزه هاي علمي امروز بود. منشأ علمي سازمان، امام معصوم(ع) بود و نيازها را رفع مي نمود. استمرار اين شبكه به مراكز علمي و حديثي بزرگ مثل مكتب قم و... تبديل شد. مسائل فقهي و كلامي از كانال مورد اطمينان براي پيروان به منزله يك چتر حمايتي بزرگ مصون بخش بود كه تهاجمهاي فرهنگي را نيز بدون واكنش آشكار فيزيكي پاسخ داده و دفع مي نمود. شبكه وكالت در حقيقت به منزله يك دانشگاه بزرگ زنجيره اي بود كه پيروان اهل بيت(ع) را از نظر فكري و نيازهاي علمي روزمره با مركز به صورت نامحسوس و سريع مرتبط مي نمود. برخي گمان كرده اند سازمان وكالت تنها فعاليتهاي مالي داشته، در حالي كه تدبيري بود كاملاً اساسي و بنياني براي سامان سازي علمي و فرهنگي براي حفظ اسلام ناب. چون اين نهاد توسعه يافته در شهرها و مناطق مهم شبكه هاي مطمئن داشت كه كاركردهاي تأثيرگذار و مهم براي حال و آينده داشت.
ب) كاركرد سازمان وكالت در ساماندهي و صيانت عقايد مذهبي

1. شبهه زدايي از توحيد

در دوره امام هادي(ع) شبهات مهم فكري و كلامي در جامعه اسلامي رواج داشت و عقايد مردم را تهديد مي كرد. مثل شبهه تشبيه و تجسيم درباره خداوند، كه عده اي به اين عقيده گرايش داشتند. امام(ع) با موضع برهاني اين نظريه را مردود شمرد و فرمود، پيروان اهل بيت(ع) درباره خداوند به جسميت قائل نيستند، چون لازمه تشبيه خداوند به اشياي ديگر، تصور جسميت است، و چيزي كه جسم است خود معلول است، شأن خداوند بري از اين تمثيلهاست، چون جسم داشتن، محدود شدن به مكان و زمان و عوارض ديگري نظير پيري، فرسودگي و... را در پي دارد. در حالي كه ذات خداوند پاك از اين اوصاف است.(7)
اين عقيده همان عقيده است كه سبب پيدايش تثليث در مسيحيت شده و آنها براي خداوند شريكي قائل شده اند. امام با برخورد صريح، از شيوع اين افكار در بين مردم و پيروان اهل بيت(ع) پيشگيري نمود. اين شبهات و نظاير آنها اساس توحيد را كه اولين و مهمترين دستاورد پيامبران الهي است، مورد مخاطره قرار مي داد. وجود امام هادي(ع) در اين برهه از زمان اين وظيفه را عهده دار است كه از توحيد پاسداري و براي اين منظور برنامه هاي اساسي پي ريزي و از طريق سازمان وكالت، اين مسائل را به نقاط مختلف جهان اسلام ابلاغ نمايد.
از اين رو، راهكارهاي ائمه(ع) در هر زمان به نحو مقتضي صيانت بخش است. اگر در كلاس درس امام صادق(ع) بدون وجود محدوديت و اختناق سياسي از نقاط مختلف حضور دارند، نيازي ضروري براي تشكيل شبكه مخفي وكالت احساس نمي شود. در زمان امام هادي(ع) اقتضا جهت تقويت و يا پايه ريزي چنين ابزار ارتباطي وسيع و مطمئن وجود دارد، لذا تدابير ائمه كاملاً روزآمد است كه بايد براي ما الگو باشد و بايد جهت رويارويي و ابلاغ پيام اهل بيت(ع) فعاليتهاي خود را با زمان و ابزار و رسانه هاي موجود روز آمد و مطابقت دهيم.

ابزار مهم سازمان وكالت در ساماندهي علمي

روشي كه در اين دوره بيشتر در شبكه وكالت مورد استفاده بود، استفاده از نوشتن بود، چون «نوشتن» لازمه پيام رساني گسترده و مخفي كه مورد استراق سمع قرار نگيرد، بود و به صورت نامه نگاري از طريق پيكهاي مورد اطمينان به نقاط مختلف ارسال مي شد. گاهي شبهه ها و سؤالها و نيازهاي علمي از سوي وكيلان مستقر در نقاط مختلف به دست امام مي رسيد و امام نيز با نوشتن پاسخ و ارسال آنها حل مشكل مي نمود و بدين وسيله علوم اهل بيت(ع) را از آلودگي هاي فكري صيانت مي كرد(8)
براي نمونه، درباره رؤيت خداوند شبهات كلامي و عقيدتي در اين دوره به فراواني شايع بود. احمد بن اسحاق در اين باره از امام به صورت مكتوب سؤال مي كند، امام در جوابش مي نويسد: رؤيت درست نيست، چون كسي كه مدعي رؤيت است محدود است و امكان ندارد ارتباطي بين محدود (انسان) و نامحدود (خداوند) برقرار شود، تا كسي خدا را به چشم ببيند، چون اسباب رؤيت و مشاهده برقرار نيست و محال است چنين چيزي محقق شود، زيرا سنخيت بين رائي و مرئي وجود ندارد؛ بدين معنا كه بايد بيننده را نوري باشد و نورش به قدري قوي باشد و به شئ مقابل برسد تا او را ببيند، چون اين امكان براي بيننده نيست، ارتباط برقرار نخواهد بود؛ از اين رو ديدن محال است.(9)

2. شبهه زدايي از امامت

امامت مهمترين پايگاه حفظ اصول و ارزشهاي ديني است كه در دوره هاي مختلف مدعيان دروغين شبهات فراواني در آن ايجاد كرده و هر فرقه اي با پيروي از افكار منحرف افراد، مدعي امامت آنها شده اند. از علل تعدد فرقه هاي انحرافي در بين امت اسلام، ناشناخته ماندن جايگاه امامت در اسلام است.
امام هادي(ع) در اين راستا اقدام بسيار اساسي براي تبيين جايگاه امامت انجام دادند. بارزترين و بهترين سند، شناسايي امامت از ميراث امام هادي(ع) به نام «زيارت جامعه كبيره» است كه معتبرترين منبع امام شناسي مي باشد. امام(ع) با شيوه خاصي آن را تبيين نموده و در ضمن آن غلو را در حق ائمه(ع) مردود شمرده است.
امام در مقدمه زيارت، ذكر صد مرتبه تكبير را كه دليل وحدانيت خداوند و توحيد است لازم مي شمارد، پس از آن جايگاه واقعي اهل بيت(ع) را براي باطل كردن مدعيان امامت با زبان دعا و زيارت روشن مي كند.(10)
معرفي اهل بيت(ع) به عنوان معدن و سرچشمه علم در اين دعا و مضامين ديگر، رد ضمني عقايد فرقه هاي مختلف است كه به امامت حاكمان اموي و عباسي و ديگران معتقد بودند و حديث نبوي «من لم يعرف امام زمانه ماته ميتة جاهلية» را به سلاطين تأويل مي كردند و آنها را امام مفترض الطاعة مي شمردند.
اين ميراث گرانسنگ امامت (جامعه كبيره) بهترين شيوه براي ساماندهي فكري جامعه اسلامي در آن مقطع و در حال حاضر است كه سبب ثبات فكري و عدم انحراف پيروان راستين اهل بيت(ع) از گرد شمع روشن امامت شده است كه با مراجعه به متن و شرحهاي نوشته شده به آن، مي تواند جايگاه امامت و خليفة اللهي را در زمين روشن كند.
اين فرهنگ سازي از طرف امام دو جنبه اثباتي و سلبي دارد: جنبه اثباتي، دفاع از منزلت اجتماعي و هدايتي ائمه و برقراري حلقه اتصال امت با امام و برتري اهل بيت(ع) از جهات فراواني كه هرگز قابل مقايسه با ديگران نيستند و... و جنبه سلبي، نيز انديشه غلات را درباره امامت منتفي و مردود مي شمارد و شهادت بر وحدانيت خداوند و نفي شرك از ذات او را در آغاز و در ضمن زيارت، در پاسخ غاليان به مردم القا مي كند: «و المخلصين في توحيد ا... و التامين في محبة ا... و المظهرين لامر ا... و نهيه». آن حضرت در اين زيارت، عصمت امامت را براي ابطال عقايد معتقدان به امامت حاكمان اموي و عباسي و ديگران مطرح مي فرمايد: «... و اذهب عنكم الرجس...».

3. بسترسازي ولايت و مرجعيت جهت آمادگي شيعه براي درك دوره غيبت كبري

از جمله اقدامهاي مهمي كه از دوره امام هادي(ع) و اقدامهاي آن حضرت در تأسيس شبكه وكالت مي توان استنباط كرد، پراكنده نمودن و انتخاب و گسيل نمايندگان به مراكز مختلف با عنوان وكيل است. در اين دوره، وكالت سازمان يافته به صورت اساسي از برجستگي ويژه اي برخوردار است كه در عصر امام عسكري(ع) نيز همين رويه استمرار دارد، در حالي كه در دوره هاي پيشين مثل دوره امام رضا(ع) و امام جواد(ع) محدوديت و اختناق ايجاد شده، در عصر امام هادي(ع) وجود نداشت و دسترسي به امام معصوم نسبت به اين دو(ع) آسان تر صورت مي گيرد. بتدريج كه به عصر امامت امام زمان(عج ا...) كه نزديك مي شويم، اختناق شدت مي يابد و امامت در حصر قرار مي گيرد و از انظار عمومي و دسترس مردم دور و شبكه وكالت مهم مي شود.
در دوره امام عسكري(ع) نياز بيش از دوره امام هادي(ع) احساس مي شود، در دوره غيبت صغري اهميت زيادي مي يابد و تعداد نواب خاص و بزرگ در طول غيبت به چهار نفر منحصر مي گردد. در آغاز دوره غيبت كبري با اشاره امام به نايب آخر كه مي فرمايد «مردم در حوادث و رويدادها به راويان احاديث ما مراجعه كنند، چون غير از فقها حافظين احاديث و ناقلين آنها هيچ طبقه اي از اهل علم نيستند» از اين روي مرجعيت شيعه با اين عنايت به وجود مي آيد و انديشه پويا براي حفظ مكتب اهل بيت(ع) بر اساس آن مستقر مي شود.
اين جايگاه عظيم نيز كه هدايت كننده افكار پيروان اهل بيت(ع) و انسجام بخش و تضمين كننده بقاي دين است، مهمترين دستاورد سامان سازي تحولات فكري توسط امام هادي(ع) است كه آينده مكتب اهل بيت(ع) را در مقابل حوادث و رويدادها بيمه و از انفعال و انكسار نجات مي بخشد.(11)

4. دفاع از حريم قرآن ميراث نبوت

همان طور كه توحيد، مهمترين دستاورد پيامبران و پيامبر خاتم(ص) با افكار انحرافي مورد هجوم و تحريف قرار گرفت، قرآن كريم نيز با عنوانهاي مختلف و افكار التقاطي مورد هجوم واقع شد. در برخي از دوره ها تحت عنوان حادث و قديم بودن كتاب خدا و در دوره اي شبهه تحريف قرآن در زبانها افتاد و عده اي در صدد القاي شبهات مختلف نسبت به اعتبار قرآن برآمدند، چنانكه اين گونه شبهات از طرف سلفي ها در عصر ما به شيعه نسبت داده مي شود، در گذشته نيز به شيعه و فرقه هاي ديگر نسبت داده مي شد.(12)
در عصر امام هادي(ع) اين شبهه رواج يافت. آن حضرت به شدت از حريم قرآن كه بزرگترين ميراث نبوت است و تنها امامت مي تواند به بهترين وجه از آن دفاع نمايد، دفاع نمود و شبهات مطرح را پاسخ داد و در اين راستا ائمه(ع) پيش از او در استدلالهاي خود در مقابل معتزله و اهل جبر و تفويض ابتدا به قرآن استناد و در شبهات مختلف فكري از آن بهره مي جويند، چنان كه امير مؤمنان(ع) از جايگاه قرآن دفاع مي كند.(13)
امام هادي(ع) نيز شبهه تحريف قرآن را با استناد به آيات مختلف در مسائل كلامي پاسخ مي دهد. نتيجه اي كه از سيره اين امام بزرگوار مي توان گرفت اين است كه در ساماندهي تحولات فكري، مهمترين مؤلفه و كاركرد پاسخ دادن به شبهه ها و سؤالها در جامعه اسلامي است كه با استناد به قرآن و سيره نبوي و اهل بيت(ع) مي توان به آن جامه عمل پوشيد.

5. جبرزدايي از مكتب اهل بيت(ع)

از مباحث فكري و عقلي مهم دوره امام هادي(ع) رشد گرايش به جبر در ميان فرقه هاي مختلف بود، كه اساس اين انديشه در قرن اول پايه گذاري شده و در جهان اسلام توسط امويان ترويج گرديد. اهل بيت پيامبر(ص) براي زدودن چهره واقعي دين اسلام از اين غبار كه توسط طرفداران انديشه جبر به قرآن كريم نسبت داده مي شد، در مقابل اين انديشه موضعگيري نمودند، چنانكه در زمان امير مؤمنان(ع) نيز اين انديشه وجود داشت و پس از آن تا عصر امام صادق(ع) و اوج رواج اين بحث در عصر امام رضا(ع) بود كه با موضعگيريهاي عالمانه آن حضرت، مكتب اهل بيت(ع) از اين گرايشهاي فكري پالايش شد.
در دوره امام هادي(ع) جبرگرايي (نفي اختيار) و اعتقاد به تفويض (اختيار كامل) دوباره اوج گرفته و عقايد و افكار پيروان اهل بيت(ع) را دچار آشفتگي و سرگرداني نموده بود. از اين رو، شيعيان و بزرگان قوم در اين باره از طريق نامه نگاري كسب آگاهي كردند.
امام هادي (ع) نامه اي نسبتاً طولاني در رد اين شبهه هاي فكري به آنها نوشت و از هر دو انديشه و ابتلاي به آن بر حذر نمود. درباره مردود بودن جبر فرمود: «جبري كه لازمه آن نسبت دادن ظلم به خداوند است در حالي كه خداوند صريحاً در كتاب خود مي فرمايد: «خداوند به احدي ظلم نمي كند، اعمال انسان توسط خود انسان كسب مي شود و خداوند هرگز ظلم كننده به بندگان نيست.» آيا سزاوار است انسان گناه كند و آن را به خداوند نسبت دهد، در حالي كه ذات حق بري از گناهان است؟
درباره رد تفويض ابتدا به سخن امام صادق(ع) استناد كرده و مي فرمايد: خداوند به بندگان اختيار داده نه اين كه امور را اهمال نموده تا انسان هر كاري را مرتكب شود، بلكه عقوبت و پاداش را در قيامت براي اين قرار داده است كه انسان به خير و اجتناب از بدي گرايش داشته باشد و از معاصي پرهيز كند، اگر معتقد به تفويض كامل باشيم، عبادت خدا و اطاعت از پيامبران كار بيهوده اي خواهد شد. لازمه آن كه نقض غرض است و ذات الهي منزه از اين نسبتهاست.(14)
مكتب اهل بيت(ع) از اين نسبتها پاك است. طرفداران جبر براي حفظ حكومتهاي باطل خود به ترويج اين انديشه ها مي پرداختند تا قدرت انتخاب را از انسان گرفته و او را در مقابل تصميم پادشاهان منفعل و مغلوب نمايند و قدرت اعتراض و قيام در برابر ظالم از او سلب شود. ائمه با زدودن اين افكار از مكتب اهل بيت(ع)، پيروان خود را نسبت به سرنوشت خود آگاه و در تمام امور تصميم گيرنده و تأثيرگذار مي دانستند و هرگز آنها را در برابر ستمگران تسليم و سازشگر نمي خواستند، بلكه به شيعه مي آموختند كه زندگي متعادلي داشته باشد و از جبر كه توجهي براي حاكميت ظالمان بود، برحذر باشند. از طرفي، از ترويج اباحي گري در سايه تفويض نيز گرفتار افراط نشوند.
بدين سان، امام هادي(ع) اسلام واقعي را با ساماندهي فكري بسيار مدبرانه، از انحرافها پاسداري نمود.

پی نوشت ها:

1. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص298.
2. ر.ك: خضري، سيد احمدرضا، خلافت عباسي از آغاز تا پايان آل بويه.
3.مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ، ص176.
4. شيخ مفيد، همان، ج2، ص312.
5. شيخ صدوق، توحيد، تصحيح حسين تهراني، ص31.
6. مشكور، محمد جواد، تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام، صص146 151؛ اشعري قمي، المقالات و الفرق، صص50 91.
7. شيخ صدوق ،ص97
8. در دوره امام صادق و امام باقر و ائمه ديگر(ع) واژه «سوال كردم از امام» زياد است كه نشان دهنده امكان ارتباط حضوري بوده ولي در عصر امام هادي(ع) اكثر روايات با واژه «كتبت نوشتم» فراوان است. ر.ك: مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج50، ص177
9. توحيد، همان، ص109.
10. ر.ك: شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان و كامل الزيارات.
11. ر.ك: شيخ مفيد، ارشاد، ج2؛ مجلسي، بحارالانوار، ج50.
12. حراني، تحف العقول، ترجمه احمد جنتي، ص730.
13. ر.ك: حسنلو، اميرعلي، قرآن و معصومان در آينه علوي، ص33
14. حراني، همان، صص736 740.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط