والدین، الگوی مسؤولیّت پذیری کودکان

هر خانواده‌ای در نوع خود بی همتا ست. این بی همتایی باید محترم شمرده شود. هر فردی که وارد خانواده‌ای جدید می‌شود، تجربیّات خانواده‌ی پیشین خویش را به همراه می‌آورد. هنگامی که دو فرد با دو زمینه‌ی مختلف با یکدیگر
پنجشنبه، 8 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
والدین، الگوی مسؤولیّت پذیری کودکان
 والدین، الگوی مسؤولیّت پذیری کودکان

 

نویسندگان: هریس کلمز؛ رینولد بین
مترجم: پروین علی‌پور



 

هر خانواده‌ای در نوع خود بی همتا (1) ست. این بی همتایی باید محترم شمرده شود. هر فردی که وارد خانواده‌ای جدید می‌شود، تجربیّات خانواده‌ی پیشین خویش را به همراه می‌آورد. هنگامی که دو فرد با دو زمینه‌ی مختلف با یکدیگر ازدواج می‌کنند، موقعیتّی کاملاً جدید برای نسلی جدید از فرزندان به وجود می‌آید. هر خانواده‌ای باید به ارزشها، اعتقادات و نگرشهای تمام افراد خانواده احترام بگذارد. کارکرد (2) خانواده باید به گونه‌ای باشد که هر یک از افراد بتوانند از شرکت در امور خانوادگی، حداکثر رضایت خاطر را کسب نمایند.
این واقعیّت که خانواده‌ای از خانواده‌ی دیگر متفاوت است، به معنی بهتر یا بدتر بودن آن نسبت به دیگر نیست. والدین باید برای خویش معیّن سازند که مایلند کدام یک از انتظارات معقول و نگرشها درخانواده‌شان مورد تأکید قرارگیرد. در بعضی از خانواده‌ها کار و تولید از بالاترین ارزشها برخوردار است. در برخی دیگر، کیفیّت روابط انسانی حائز بیشترین اهمّیّت است. این کتاب خانواده‌ها را یاری می‌کند تا برای نیل به مقاصد خویش، مؤثرترین شیوه‌ها را به کار گیرند.
از بین پیشنهادات ارائه شده چند پیشنهاد را برگزینید، و برای خویش معیّن سازید که کدام یک از آنها بیش از بقیّه با هدفهای شما، به عنوان پدر یا مادر، سازگاری دارد. میزان رضایت و آسایشی که تمام افراد خانواده‌تان درخانه کسب می‌کنند، ملاک نهایی موفقیّت شما محسوب خواهد شد.
والدین غیر مسؤول نمی‌توانند مسؤولیّت پذیری را به کودکان خویش بیاموزند. والدینی که سایرین را مسبب مشکلات خویش می‌دانند، متزلزلند، فراموشکارند، بازیچه‌ی دیگران قرار می‌گیرند، و از سایرین می‌خواهند که به جای ایشان تصمیم بگیرند، برای کودکان خویش الگوی بی مسؤولیّتی محسوب می‌شوند. به هیچ روی نمی‌توان مسؤولیّت را به کودکانی که والدینشان غیر مسؤولانه عمل می‌کنند، آموخت.
کودکان، زمان بسیاری را برای مشاهده‌ی رفتار والدین و الگو برداری از آن صرف می‌کنند. هنگامی که والدین، با اشتیاق، تعهّد و قاطعیّت معقولی به وظایف خویش روی می‌آورند، کودکان تمایل پیدا می‌کنند که خود را با این جنبه از منش آنان وفق دهند. الگوی مسؤولیّت‌پذیری، زمانی برای والدین اهمیّتی ویژه پیدا می‌کند که آنان مستقیماً با کودکان رویارو می‌شوند. زیرا کودکان در این واکنشهای متقابل نکات بسیاری را در مورد مسؤولیّت فرا می‌گیرند.
کودکان وقتی مشاهده کنند که والدینشان وظایفی را اجرا می‌کنند که انجام آنها دشوار یا ناخوشایند است، مسؤولیّت‌پذیری را می‌آموزند. منظور از دشواری، صرفاً دشواری اجرای وظایف نیست. بلکه دشواری کنترل احساسات شخصی، اخذ تصمیمات مناسب، ملاحظه‌ی نیازهای سایرین و اتخاذ تصمیات مشکل در مورد کودکان نیز مورد نظراست.
کودک، اوّلین کسی است که به بی ثباتی والدین پی می‌بَرد. بی ثباتی آنان غالباً ناشی از فراموش کردن مطالبی است که به کودک گفته‌اند. کودک، کسی است که همیشه می‌داند والدینش چه مواقعی دچار بی ثباتی هستند. کودکانی که والدین با این خصوصیّت دارند، اعتقاد پیدا می‌کنند که چنین عدم ثباتی در روابط انسانی، صفتی نیکوست. حال آن که، بی ثباتی مفرط، شکل دیگری از عدم قبول مسؤولیّت است.
بی ثباتی نباید با انعطاف‌پذیری اشتباه شود. انعطاف‌پذیری به این معنی است که والدین مایل و قادر هستند برای دستیابی به هدفی ثابت، روشهای متنوّعی را به کار گیرند. چنانچه روشی نتیجه بخش نبود، روشی دیگر را بیازمایند. لیکن بی ثباتی به این معنی است که والدین اغلب ناهشیارانه هدفها را تغییر می‌دهند. گاه ممکن است والدین به این نتیجه برسند که در مورد عدم انجام وظیفه‌ای، به سختی می‌توانند کودک را مسؤول بشارند. بنابراین به جای آزمودن روشی دیگر، فکر آن وظیفه را کاملاً از سر بدر می‌کنند و آسوده خاطر می‌شوند، یا شخصاً آن را «انجام می‌دهند.»
کودکان با مشاهده‌ی طرز رفتار پدر و مادر با یکدیگر، مسؤولیّت پذیری را فرا می‌گیرند. چنانچه والدین در قبال هم احساس مسؤولیّت پذیری را فرا می‌گیرند. چنانچه والدین در قبال هم احساس مسؤولیّت کنند و روشی آزادانه، صادقانه و صریح درخانواده حکمفرما باشد، فرزندان آنان بسیار آسانتر عهده‌دار مسؤولیّت می‌شوند. کودکانی که مشاهده می‌کنند والدینشان تعارضها را به شیوه‌ای مسالمت آمیز حل می‌کنند، همان رفتار را الگوی خویش قرار می‌دهند.
زمانی که مسؤولیّتی بر عهده‌ی کودکان نهاده شد، والدین نباید آنان را به اشتباه اندازند و باپس گرفتن مسؤولیّت، ایشان را به غیر مسؤول بودن بکشانند.
والدین به طرق مختلف، مسؤولیّت را ازکودکان باز پس می‌گیرند:
* هنگامی که کودک وظیفه‌اش را «فراموش می‌کند»، به او یادآوری می‌کنند.
* کار او را شخصاً انجام می‌دهند، «زیرا آسانتر است.»
* قابلیتّهای کودکان را دست کم می‌گیرند.
* به القایی نظیر بی مهارت یا غیر مسؤول که کودکان به خویش می‌دهند، تن در می‌دهند.
* وظایف کودکان را انجام می‌دهند تا کودکان، آنان را دوست بدارند و یا دیگر آزرده خاطر نکنند.
* گمان می‌کنند صرفاً والدینی که سختکوش هستند و کارهای بسیاری برای فرزندان خویش انجام می‌دهند، والدینی مسؤول و «شایسته» هستند.
کنار ایستادن و شاهد تقلاّی کودک در یادگیری وظیفه‌ای بودن، امری دشوار است. والدینی که مایلند مسؤولیّت‌پذیری را به روشی رضایت بخش به کودکان بیاموزند، به «پُرطاقتی و خشونتی درونی»(3) نیازمندند. آنان باید به کودکان فرصت دهند که اشتباه کنند و از اشتباهات خویش درس بگیرند. بسیار مهمّ است که والدین پس از آن که مطمئن شدند وظایف کودکان را به وضوح تفهیم نموده‌اند، موادّ مورد نیاز را در اختیارشان نهاده‌اند، و راههای انجام وظایف را یاد داده‌اند، خود را کنار بکشند و به آنان اجازه دهند که شخصاً واقعیتّهای انسانی مسؤول شدن را تجربه کنند.
قصد نداریم والدینی را که مطابق این معیارهای عالی رفتار نمی‌کنند، دچار احساس گناه کنیم. با وجود این، رعایت معیارها درحدّی که کودکان پی ببرند والدینشان به آسانی عهده‌دار مسؤولیّت می‌شوند، موجب افزایش قدرت مسؤولیّت آنان خواهد شد.
اگر انتظارات والدین از کودکان، قاطع و صریح باشد، پیوسته برحسب نتایج رفتار آنان عکس
العمل نشان دهند، رفتار شایسته‌شان را با پاداشی تقویت کنند، و به وعده‌های خویش وفا نمایند، کودکان معتقد خواهند شد که مسؤولیّت‌پذیر بودن، فضیلتی محسوب می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. unique.
2. function.
3. inner toughness.

منبع مقاله :
کلمز، هریس، بین، رینولد؛ (1392)، آموزش مسئوولیت به کودکان، مترجم: پروین علی‌پور، مشهد: شرکت به نشر، چاپ دهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما