هراس از مدرسه

هراس از مدرسه به بی میلی شدید به رفتن به مدرسه گفته می‌شود. اضطراب شدید و عوارض جسمی مانند سرگیجه، درد معده و تهوع، کودک را در منزل نگه می‌دارد. والدین که نگران سلامت و نگرانی کودک هستند، غالباً رغبتی ندارند
يکشنبه، 1 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هراس از مدرسه
هراس از مدرسه

 

نویسنده: ریتاویکس نلسون، الن سی. ایزرائل
مترجم: محمد تقی منشی طوسی



 

هراس از مدرسه به بی میلی شدید به رفتن به مدرسه گفته می‌شود. اضطراب شدید و عوارض جسمی مانند سرگیجه، درد معده و تهوع، کودک را در منزل نگه می‌دارد. والدین که نگران سلامت و نگرانی کودک هستند، غالباً رغبتی ندارند که برای رفتن کودک به مدرسه به زور متوسل شوند. از آن جا که معلوم نیست در همه‌ی موارد ترس کودک بواقع از مدرسه باشد، برخی استفاده از واژه‌ی هراس از مدرسه برای توضیح این اختلال نمی‌پسندند. هِرسوف (1960 a) پی برد که تنها در 50 درصد موارد اختلال هراس از مدرسه، ترس به علمکرد تحصیلی یا برخی جنبه‌های محیط مدرسه مربوط می‌شود. در عین حال، در برخی موارد پیداست که این اختلال اصولاً از بی میلی کودک به جدا شدن از مادر و خانه مایه می‌گیرد. در این صورت، رویگردانی از مدرسه تنها می‌تواند جلوه‌ای از ترس از جدایی باشد. از این رو، برخی از دست اندرکاران استفاده از واژه‌ی امتناع از مدرسه را به اصطلاح متداول ترِ هراس از مدرسه، ترجیح می‌دهند.
هراس از مدرسه با گریز از مدرسه یکی نیست. مدرسه گریزان معمولاً بتناوب از مدرسه غایب می‌شوند، پدر و مادرشان از موضوع اطلاعی ندارند. در مقابل در هراس از مدرسه، کودک معمولاً بطور پیوسته و طی دوره‌های طولانی به مدرسه نمی‌آید، و پدر و مادر از نرفتن به مدرسه و ماندن وی در خانه آگاهند، همچنین مدرسه گریزان، برعکس کودکانی که از مدرسه هراس دارند، معمولاً شاگردانی تنبلند، که به سایر اختلالهای رفتاری چون دزدی و دروغگویی نیز دچارند.

رواج.

برآوردها نشان می‌دهد که هراس از مدرسه در کمتر از یک درصد کودکان وجود دارد ( کندی، 1965 ). پیداست که این هراس، از سایر انواع هراسها رواج کمتری دارد. در عین حال، جالب است بدانیم که 69 درصد آنچه که با نامهای گوناگون هراس از آنها یاد می‌شود، به هراس از مدرسه مربوط می‌شود ( میلر، بارت Berrett، هامپ Hempe، نوبل Noble، 1972 )، و نسبت مقاله‌هایی که درباره‌ی هراس از مدرسه نوشته شده به مقاله‌های موجود درباره‌ی سایر هراسها، 25 تا 1 است. ( میلر و همکاران، 1974 ). میلر و دیگران اظهار داشته‌اند که توجه زیاد به هراس از مدرسه، از این واقعیت مایه می‌گیرد که این هراس بیشترین مشکل را برای والدین و اولیای مدرسه به وجود می‌آورد.
هراس از مدرسه در تمام سنین کودکی و در تمام سطوح هوشی وجود دارد. به نظر می‌آید. که پیش بینی این اختلال در مورد کودکان زیر 10 سال نزدیکتر به واقعیت در آید ( میلر و همکاران، 1974 ). پیداست که مبتلایان به هراس از مدرسه گاهی همانند نیستند. بسیاری از پژوهشگران این اختلال را به دو نوع I و II می‌شناسند. نوع I معمولاً به اختلال حاد یا عصبی، و نوعII به اختلال مزمن یا ناشی از منش کودک گفته می‌شود (برگ Berg، نیکلوس Nichols، پریچارد Pritchard، 1969؛ کولیج Coolidge، هان Hahn، و پک Peck، 1957 ). شواهد مقدماتی نشان می‌دهد که تفاوت انواع مدرسه گریزان، از زمینه‌ی قبلی خانواده مایه می‌گیرد. مبتلایان به نوع اول از نظر میزان اختلالهای مربوط به والدین، پیش بینی، و واکنش در برابر درمان در وضعیت بهتری قرار دارند ( بیکر، ولیز Wills، 1978؛ کندی Kennedy، 1965 ). امکان دارد این مشکل در دختران اندکی بیشتر از پسران، و نیز در گروههایی که از نظر اجتماعی و درآمد مرفه ترند، کمی بیشتر یافت شود.

دیدگاه‌های نظری.

رایج ترین تصوری که درباره‌ی هراس از مدرسه وجود دارد، این مشکل را از اضطراب جدایی ناشی می‌داند، در واقع DSM_II، تشخیص امتناع از رفتن به مدرسه را در طبقه‌ی اختلال اضطراب جدایی جای می‌دهد. هر دو نظریه‌ی تحلیل روانی و رفتاری، این فرضیه را بگونه ای دیگر مطرح می‌کنند. تصور اصلی بر این است که مادر و کودک بگونه‌ای شدید به یکدیگر وابسته‌اند. وابستگی شدید کودک برایش این ترس را به وجود می‌آورد که امکان دارد برای خود یا مادرش اتفاقی روی دهد. ماندن کودک در خانه، نیازها و اضطرابهای مادر و کودک هر دو را ارضا می‌کند. درباره‌ی نقش پدر در این فرایند اطلاعات اندکی در دست است.
دیدگاههای نظریه‌ی تحلیل روانی، حکایت دارد که مادران مبتلا به هراس از مدرسه، اغلب خود به مادرانشان وابستگی داشته‌اند، با کودک احساس همدردی می‌کنند، بشدت مراقب وی هستند، تمام نیازهای کودک را بر می‌آورند، و در برابر پرخاشجوییهای کودک تعارضهای غیر معقول و غیرمنطقی دارند که تربیت وی را مشکل می‌سازد. نقش پدر در این بین منفی است- یعنی نمی تواند در برابر حمایت بیش از اندازه‌ی مادر از کودک کاری انجام دهد ( دیودیدز، 1973، کسلر 1966 ). در این مورد که مادران کودکان مبتلا به هراس از مدرسه، همواره به برخی اختلالهای عصبی دچارند، مسائل چندی وجود دارد. همین تعارضها در مورد مادرانی که کودکانشان به مسائل دیگری دچارند، نیز عنوان شده است. با این حال، معلوم نیست آیا برخی از این مادران مبتلا می‌توانند کودکانشان را عادی از این هراسها بزرگ کنند یا خیر. افزون بر این، تحقیق زمانی انجام می‌شود که کودک پیش از آن دچار هراس شده است؛ از این رو جدا کردن علت از معلول بسیار مشکل می‌شود.
توضیحات تحلیل روانی، کودک مبتلا به هراس از مدرسه را کودکی می‌داند که نسبت به والدین تمایلات پرخاشجویانه‌ای دارد و از این که تمایلات را به صورت ترس از ترک گفتن و جدا شدن از پدر و مادر ابراز کند عاجز است؛ از این رو به گذشته باز می‌گردد و به یک نیازمندی قبلی توسل می‌جوید، و خشم خود را از دنیای خارج و بویژه از مدرسه ظاهر می‌سازد. با وجود این توضیحات تحلیل روانی در این باره می‌گوید که حضور و شرکت در مدرسه حقیقتاً می‌تواند بطور مستقیم از اضطراب ناشی شده باشد، و چنین نیست که امتناع از مدرسه تنها حاصل خشمی تغییر شکل یافته باشد.
نظریه پردازان رفتاری نیز اغلب مشکل اصلی هراس از مدرسه را اضطراب جدایی می‌دانند، امّا این عدّه به فرضیه‌های تحلیل روانی وقعی نمی‌گذارند. در عوض آنان می‌پندارند که کودک به دلیل برخی پیوندهای مدرسه با ترس شدید از دست دادن مادر، این واکنش روی گردانی را فرا می‌گیرد. برای مثال، ممکن است مادر کودک را تهدید کرده باشد، زمانی که او ( کودک ) به منزل باز گردد، وی آن جا نخواهد بود ( گاروی Garvey، هگ ریوز Hegreves، 1966 ). امکان دارد واکنش روی گردانی از مدرسه با توجه و تقویت کننده‌های دیگر، مثل اسباب بازی و غذاهای خوشمزه که معمولاً در خانه به وی داده می‌شود، تقویت شود.
به رغم آن که رایج ترین توضیح برای هراس از مدرسه اضطراب جدایی است، احتمالاً عاقلانه نیست که در تمام موارد این اختلال را ناشی از آن بدانیم. برخی از متخصصان بر « ترس واقعی از مدرسه » تأکید ورزیده‌اند. برای مثال، لونتال (Leventhal) و سیلز (Sills، 1964) از دیدگاه تحلیل روانی اظهار می‌دارند که کودک مبتلا به هراس از مدرسه، کودکی است خود بزرگ بین؛ زمانی که این بزرگ بینی به طریقی در محیط مدرسه مورد تهدید واقع شود، کودک برای خود یک الگوی روی گردانی ایجاد می‌کند، و ترجیح می‌دهد در منزل یعنی مکانی که قدرتش مورد تهدید نیست بماند. توضیحات رفتاری در مورد ترس واقعی از مدرسه، بر این گمان است که برآشفته شدن حقیقی یا تجربه‌های تکان دهنده در محیط مدرسه اضطراب را شرطی می‌کند. در دیدگاه رفتاری تأثیری که « توجه » در تقویت اضطراب جدایی دارد، در ماندگار ترس شرطی نیز مؤثر است.

درمان.

اکثریت درمانگران، با دیدگاههای متفاوتی که دارند، همگی بر این باورند که بازگشت سریع کودک به مدرسه بسیار اهمیت دارد. نگرشهای تحلیل روانی برای تقویت « خود » کودک، بر بینش درمانی تأکید دارند. امکان دارد بر ضرورت درمان مادر نیز تأکید شود. درمانهایی که از چشم انداز رفتاری مایه می‌گیرد تأکید دارند که: (1) اضطراب جدا شدن از مادر یا اضطراب محیط واقعی مدرسه کاهش یابد، (2) احتمال وقوع رفتار روی گردانی از بین برود. شیوه‌هایی مانند حسّاسیّت زدایی نظامدار یا نمایش هداست شده guided exposure، که برای کاستن از اضطراب، در مورد سایر هراسها به کار می‌آید، در درمان هراس از مدرسه نیز کاربرد دارد ( گاروی و هگ ریوز، 1966 ). احتمال وقوع روی گردانی از مدرسه را می‌توان با حذف پیامدهای مثبت ماندن در منزل ( برای مثال، توجه، و دسترسی به چیزهای دلخواه ) و نیز تدارک پاداشهایی برای بیشتر رفتن به مدرسه کنترل کرد.
بیستر دست اندرکاران بر این عقیده‌اند که پیش بینی هراس از مدرسه در مورد نوع I، یعنی هراس حاد از مدرسه، کاملاً رضایتبخش است. در واقع روشی که غالباً از آن یاد می‌شود و مورد استفاده کندی قرار گرفت (1965) نشان می‌دهد که موفقیت در درمان می‌تواند سریع باشد. در جلسه‌ی اول ملاقات، پدر آموزش می‌بیند که کودک را شنبه‌ی آینده به مدرسه ببرد، اولیای مدرسه نیز آموزش می‌بینند که چگونه کودک را در طول روز در مدرسه نگهدارند. هیچ بهانه‌ای برای تغییر این طرح پذیرفته شده نیست. در صورت شکایت کودک از ناراحتی جسمی، پس از بازگشت او از مدرسه، پزشک کودکان به آن خواهد پرداخت. آن چه انتظار می‌رود این است که عوارض هراس از مدرسه ظرف سه روز از بین برود. در این بین گفتگوهای طولانی درباره‌ی مدرسه مجاز نیست. کودک برای رفتن به مدرسه مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد، حتی اگر رفتنش به مدرسه از روی میل نباشد. پس از بازگشت کودک از مدرسه، درمانگری او را برای مدت کوتاهی خواهد دید. داستانهایی که بیانگر ماهّیت از بین رونده ترس باشد، و نیاز به این که پس از سقوط از اسب، باید دوباره سوار آن شد، برای کودک پخش می‌شود. روز دوشنبه یعنی سه روز پس از شروع برنامه، موفقیّت کودک در غلبه بر مشکل، جشن گرفته می‌شود. کندی در 50 موردی که بدین شیوه درمان کرد. موفقیت 100 درصد گزارش می‌کند. پیگیری مشاهده‌ی کودکان، که بین 2 تا 8 سال ادامه داشت، بازگشتی را نشان نداد. در عین حال، از جایی که برای مقایسه، بررسیهای کنترل شده‌ای در دست نیست، باید نسبت به نتیجه گیری دقیق محتاط بود.
منبع مقاله :
ریتا ویکس - نلسون، الن سی. ایزرائل؛ (1387)، اختلالهای رفتاری کودکان، محمد تقی منشی طوسی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ هشتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما