تاثير ابن عربي بر مولوي
منبع:روزنامه جام جم* شماره 2151
ابن عربي به لحاظ زماني نمي توانسته از مولانا تاثير بگيرد، ولي امکان دارد که مولانا از او تاثير گرفته باشد و اين مساله با احساسات ملي گرايانه کمرنگ جلوه داده شده است ؛ زيرا برايشان گران است که مولاناي روم از ابن عربي عرب زبان و عرب تبار تاثير بگيرد.
استاد محمد خواجوي چندي پيش در گفتگويي پيرامون تاثير ابن عربي بر مولوي سخن گفت. استاد محمد خواجوي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به تاخر مولانا نسبت به ابن عربي و اين نکته که در زمان ابن عربي و اشتهارش ، مولانا از شهرتي برخوردار نبوده و شايد اين انتظار که ابن عربي در آثار خود از مولانا نام ببرد، انتظاري بي جاست ، از چرايي عدم تصريح مولانا در ذکر نام ابن عربي که در زمان او شهره خاص و عام بوده است ، گفت : در زمان بلوغ فکري و اوج اشتهار ابن عربي ، مولوي به لحاظ سني خردسال بوده و در زمان مرگ ابن عربي هم او جوان بوده و کمي بيشتر از 23سال داشته است.
وي درباره ذکر نکردن صريح نام ابن عربي در آثار مولانا گفت : اما در مورد نقل نکردن مطالب قابل ملاحظه از سوي مولوي درباره ابن عربي در دوران بلوغ فکري مي توان گفت که مريدان تاب نمي آوردند که مطالبي بيان شود. در تصرف عملي برخي مريدان به مرشد يکديگر هم حسادت مي کردند و همچنين آمده است که مولانا درباره حسام الدين چلبي که محرر مثنوي بوده است ، نيز نام او را کامل نياورده است.
او مي گويد: حسام الدين که نور انجمن است / طالب آغاز سفر پنجم است ؛ (يعني دفتر پنجم مثنوي) در آن وضعيت حتي در برخي موارد اسم اميرالمومنين علي ع را هم نمي توانسته به زبان بياورد و حتي در حکايت خندق و عمر بن عبدود، مولانا صريحا نام علي ع را نياورده و به طبع اولي نام ابن عربي و حسام الدين را نيز نمي توانسته است بياورد. مترجم «قرآن حکيم » در پاسخ به ميزان اعتبار اين فرضيه موجود که ميان انديشه مولوي با انديشه ابن عربي تقابلي وجود دارد، گفت : اين ذهنيت برخاسته از ملي گرايي ترکهاست.
افرادي مانند گولپينارلي موثر بوده اند، چون مي دانند که به لحاظ زماني و سني ابن عربي که نمي توانسته است از مولانا تاثير بگيرد، ولي امکان دارد که مولانا تاثير گرفته باشد، پس آمده اند با احساسات ملي گرايانه خود اين مساله را کمرنگ جلوه داده و محو کرده اند. زيرا براي ايشان سخت است که مولاناي روم از ابن عربي عرب زبان و عرب تبار تاثير بگيرد. مترجم «فتوحات مکيه» و «فصوص الحکم» افزود: در کتاب «مناقب العارفين» افلاکي که خود مولانا را نديده است ، حکايت هايي آمده است که اين فرضيه را تقويت مي کند؛ البته اين حکايات ضعيف است ولي خود مولانا مي گويد: اندر جبل صالحه کاني است ز گوهر/ زين رو است که ما غرقه به درياي دمشقيم.
مساله اينجاست که در کوه صالحه دمشق غير از قبر ابن عربي چه مي تواند باشد؟ مترجم «اسفار اربعه» صدرالدين شيرازي اظهار کرد: مساله مولانا و ابن عربي توارد کشف است ؛ يعني شما خورشيد را در هر جايي به گونه اي مي بيني و من نيز به گونه اي.
کسي در امريکا خورشيد را 4 بعدازظهر مي بيند و ما در اينجا 6صبح ولي خورشيد يگانه است.
مترجم «نفحات الهيه» و «فکوک» صدرالدين قونوي درباره وضعيت روند ترجمه کتاب کبير شيخ اکبر، محيي الدين ابن عربي ، يعني فتوحات مکيه گفت : ترجمه فتوحات به 15مجلد مي رسد که 10جلد آن توسط انتشارات مولي منتشر شده است و جلد يازدهم آن نيز در حال حروفچيني است که تا پايان سال منتشر مي شود و جلد دوازدهم آن نيز به اميد خدا تا پايان سال ترجمه شده و اوايل سال آينده منتشر مي شود و دعا کنيد خدا توفيق دهد و ترجمه جلد سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم نيز تمام شود. استاد محمد خواجوي درباره ديگر فعاليت هاي خود به ترجمه فصوص الحکم ابن عربي اشاره کرد و گفت : ترجمه فصوص نيز با ترجمه دقيق و بدون اطناب و کلمات زياده به زودي منتشر مي شود و ترجمه اي بسيار روان دارد. همچنين شرح فصوص قيصري را ترجمه کرده ام که هنوز ناشر آنها مشخص نشده است.
مترجم قرآن حکيم و تفاسير ملاصدرا، درباره ويراستاري نشدن برخي از آثار خود و نقد منتقدان از اين مساله گفت : آثاري از اين دست به ويراستار حاذق نياز دارد و جذب ويراستار قوي به ناشر برمي گردد و وظيفه مترجم نيست.
استاد محمد خواجوي چندي پيش در گفتگويي پيرامون تاثير ابن عربي بر مولوي سخن گفت. استاد محمد خواجوي در پاسخ به اين پرسش که با توجه به تاخر مولانا نسبت به ابن عربي و اين نکته که در زمان ابن عربي و اشتهارش ، مولانا از شهرتي برخوردار نبوده و شايد اين انتظار که ابن عربي در آثار خود از مولانا نام ببرد، انتظاري بي جاست ، از چرايي عدم تصريح مولانا در ذکر نام ابن عربي که در زمان او شهره خاص و عام بوده است ، گفت : در زمان بلوغ فکري و اوج اشتهار ابن عربي ، مولوي به لحاظ سني خردسال بوده و در زمان مرگ ابن عربي هم او جوان بوده و کمي بيشتر از 23سال داشته است.
وي درباره ذکر نکردن صريح نام ابن عربي در آثار مولانا گفت : اما در مورد نقل نکردن مطالب قابل ملاحظه از سوي مولوي درباره ابن عربي در دوران بلوغ فکري مي توان گفت که مريدان تاب نمي آوردند که مطالبي بيان شود. در تصرف عملي برخي مريدان به مرشد يکديگر هم حسادت مي کردند و همچنين آمده است که مولانا درباره حسام الدين چلبي که محرر مثنوي بوده است ، نيز نام او را کامل نياورده است.
او مي گويد: حسام الدين که نور انجمن است / طالب آغاز سفر پنجم است ؛ (يعني دفتر پنجم مثنوي) در آن وضعيت حتي در برخي موارد اسم اميرالمومنين علي ع را هم نمي توانسته به زبان بياورد و حتي در حکايت خندق و عمر بن عبدود، مولانا صريحا نام علي ع را نياورده و به طبع اولي نام ابن عربي و حسام الدين را نيز نمي توانسته است بياورد. مترجم «قرآن حکيم » در پاسخ به ميزان اعتبار اين فرضيه موجود که ميان انديشه مولوي با انديشه ابن عربي تقابلي وجود دارد، گفت : اين ذهنيت برخاسته از ملي گرايي ترکهاست.
افرادي مانند گولپينارلي موثر بوده اند، چون مي دانند که به لحاظ زماني و سني ابن عربي که نمي توانسته است از مولانا تاثير بگيرد، ولي امکان دارد که مولانا تاثير گرفته باشد، پس آمده اند با احساسات ملي گرايانه خود اين مساله را کمرنگ جلوه داده و محو کرده اند. زيرا براي ايشان سخت است که مولاناي روم از ابن عربي عرب زبان و عرب تبار تاثير بگيرد. مترجم «فتوحات مکيه» و «فصوص الحکم» افزود: در کتاب «مناقب العارفين» افلاکي که خود مولانا را نديده است ، حکايت هايي آمده است که اين فرضيه را تقويت مي کند؛ البته اين حکايات ضعيف است ولي خود مولانا مي گويد: اندر جبل صالحه کاني است ز گوهر/ زين رو است که ما غرقه به درياي دمشقيم.
مساله اينجاست که در کوه صالحه دمشق غير از قبر ابن عربي چه مي تواند باشد؟ مترجم «اسفار اربعه» صدرالدين شيرازي اظهار کرد: مساله مولانا و ابن عربي توارد کشف است ؛ يعني شما خورشيد را در هر جايي به گونه اي مي بيني و من نيز به گونه اي.
کسي در امريکا خورشيد را 4 بعدازظهر مي بيند و ما در اينجا 6صبح ولي خورشيد يگانه است.
مترجم «نفحات الهيه» و «فکوک» صدرالدين قونوي درباره وضعيت روند ترجمه کتاب کبير شيخ اکبر، محيي الدين ابن عربي ، يعني فتوحات مکيه گفت : ترجمه فتوحات به 15مجلد مي رسد که 10جلد آن توسط انتشارات مولي منتشر شده است و جلد يازدهم آن نيز در حال حروفچيني است که تا پايان سال منتشر مي شود و جلد دوازدهم آن نيز به اميد خدا تا پايان سال ترجمه شده و اوايل سال آينده منتشر مي شود و دعا کنيد خدا توفيق دهد و ترجمه جلد سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم نيز تمام شود. استاد محمد خواجوي درباره ديگر فعاليت هاي خود به ترجمه فصوص الحکم ابن عربي اشاره کرد و گفت : ترجمه فصوص نيز با ترجمه دقيق و بدون اطناب و کلمات زياده به زودي منتشر مي شود و ترجمه اي بسيار روان دارد. همچنين شرح فصوص قيصري را ترجمه کرده ام که هنوز ناشر آنها مشخص نشده است.
مترجم قرآن حکيم و تفاسير ملاصدرا، درباره ويراستاري نشدن برخي از آثار خود و نقد منتقدان از اين مساله گفت : آثاري از اين دست به ويراستار حاذق نياز دارد و جذب ويراستار قوي به ناشر برمي گردد و وظيفه مترجم نيست.