باب کلمات انسانی در پرتو شریعت اسلامی یکسان به روی زنان و مردان گشوده است. اینان از توان و استعداد و آمادگی کامل نوعی برای پیمودن عرصههای مختلف این کمالات بهره مندند.
در شریعت اسلامی راه سلوک معنوی برای همه گشوده شده است. برای اثبات این مطلب هم میتوان از شواهد نظری و بررسیهای عینی بهره جست.
آیاتی که میتوان در این زمینه به آنها استناد جست دو دستهاند:
الف - احترام برابر به رفتار و کردار زنان و مردان
«فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ؛ (1) پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود] که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن - که همه از یکدیگرند - تباه نمیکنم. پس، کسانی که هجرت کرده و از خانههای خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند، بدیهایشان را میزدایم، و آنان را در باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در میآوریم. [این] پاداشی است که از اجابت خدا، و پاداش نیکو نزد خداست.»ب - آیاتی دربارهی سلوک معنوی زنان
خداوند متعال در آیاتی زنان رشد یافته و کامل را الگوی همه یاد میکند.حضرت مریم:
یکی از نمونههای شاخص زنان کامل و الگو در تربیت رشد و عبادت و عفاف، حضرت مریم سلام الله علیها است. آنچه قرآن درباره مریم عذرا بازگو مینمایند، این است که « فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ؛ (2) هر وقت زکریا به صومعهی عبادت مریم میآمد، رزق شگفت آوری مییافت. میگفت که ای مریم، این روزی از کجا برای تو میرسد؟ پاسخ میداد که این از جانب خداست که همانا خدا، بی سبب، به هر کس بخواهد روزی بی حساب میدهد.»و نیز در جای دیگر در مقام تبیین مقام والای مریم - علیها سلام - میفرماید: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ؛ (3) و[یاد کن] هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.»
همسر فرعون:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ (4) و برای کسانی که ایمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مثل آورده. آنگاه که گفت: پروردگارا، پیش خود در بهشت خانهای برایم بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر برهان.»همسر ابراهیم:
در جریان ابراهیم سلام الله علیه همان گونه که خلیل الله با فرشتهها سخن میگوید و بشارت ملائکه را درمی یابد، همسر او نیز با فرشتهها سخن میگوید و بشارت ملائکه را در مییابد و این چنین نیست که زن نتواند به مقامی برسد که ملک با او سخن بگوید: «وَ امْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَ مِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ؛ (5) و [در آن حال] زن ابراهیم، ساره، ایستاده بود که از فرط شوق متبسم، یا حائض، گردید. پس ما آن زن را به فرزندی به نام اسحاق و سپس یعقوب بشارت دادیم».سپس همسر ابراهیم عرض کرد: «قَالَتْ یَا وَیْلَتَا أَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ
قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ؛ (6) زن چون مژدهی فرزند شنید [از فرط شوق] گفت آیا میشود از من با آنکه پیری سالخورده ام و شوهرم نیز پیر و فرتوت است، فرزندی پدید آید؟ این چیز بسیار شگفت انگیز است! فرشتگان با او سخن گفتند آیا از کار خدا عجب داری؟ [عجب مدار که] رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت رسالت است زیرا خدا بسیار ستوده صفات [مقتدر] و بزرگوار است [و به پیامبرانش عنایت بیش دارد].»
همچنین به زنان دیگری همچون مادر موسی و وحی به او نیز اشاره کرده است. (7)
آوردهاند، روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانهی جابربن عبدالله انصاری برای مهمانی رفته بود. جابر برای این مهمانی گوسفندی سر برید. جابر دو پسر خردسال داشت که ذبح گوسفند را دیدند. پسر بزرگتر برای نشان دادن چگونگی ذبح گوسفند به برادر کوچک تر، چاقو را بر گلوی برادر کوچکتر گذاشت و او را سربرید. وقتی خون را دید، ترسید و از سمت پشت بام فرار کرد و به زمین افتاد و مرد. همسر جابر وقتی که سر و صدا را شنید، به دنبال فرزندانش آمد و وضع آنها را به این کیفیت مشاهده کرد. با آنکه داغ بزرگی دیده بود، خویشتن داری کرد و به کنیزان خود گفت، هیچ حرفی از این موضوع به پیامبر نزنید، مبادا رسول الله ناراحت شوند. (8) آنچه گذشت، نمونهای از زنان عارفه، عابده و پرهیزکار بودند.
خالی از لطف نیست که یادآوری کنیم قاعدگی زنان که امری طبیعی و لازمهی تولید نسل و بقای نوع آدمی است، مانعی برای پیمودن این راه نمیباشد؛ زیرا تشریفات دینی به حالات روحی و معنوی ربطی ندارد؛ چرا که زنان میتوانند در این ایام به ذکر و یاد خدا مشغول شوند و تلاوت قرآن کنند (9). حتی برخی بر این باورند که زنان در سلوک معنوی، از زمینهی رشد بیشتری در مقایسه با مردان برخوردارند. (10)
وقتی از عارفی پرسیدند: «ابدال» چند نفرند؟ گفت: «اربعون نفساً...»؛ یعنی ابدال چهل تن هستند. از او پرسیدند چرا نگفتی «اربعون رجلاً...»، چهل مرد؟ گفت: همهی این بزرگان مرد نیستند بلکه در میان آنان زن هم هست و ثانیاً، کسی که به مقام ابدال رسید، انسان است و انسان اختصاصی به زن یا مرد ندارد. (11)
به هر حال، از نظر دین زنان استعدادی برابر با مردان در سلوک معنوی دارند و به اندازهی آنها به پیمودن این مسیر دعوت شدهاند؛ چنان که نمونههای فراوان زنان رشد یافته بیانگر این مسئله است.
ج - حضور در حج و عمره
حج آیینی پرشکوه و عمل عبادی و سیاسی عظیمی است که ادای آن بر هر زن و مرد مسلمان مستطیع، واجب است. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً ؛ (12) خدای را بر مردم، حج خانه[ی کعبه] مقرر است، برای کسی که بدان راه تواند برد». به همین دلیل، زنان در زمان حضور رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از آن در موسم حج در مکه حاضر میشدند و به این فریضهی بزرگ عمل می کردند.پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ عدهای از زنان که با ثواب جهاد آشنا بودند و بر رسیدن به فضل و اجر آن حریص بودند، اما امکان و توانایی حضور در جبههها و کمک به مجاهدان را نداشتند، فرمودند: «الحجُّ جهادُ الضعیف» (13) و به این ترتیب ثواب زنان در حج را همانند ثواب مجاهدان از جمله نصوصی که بر حضور زنان در حج دلالت دارد، عبارتند از:
1. ام الحُصَین گوید: «حججتُ مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حجّة الوداع...». (14)
2. از حبیبه دختر شریق که به همراه مادرش، عَجفا، در ایام حج در منی حضور داشت، نقل شده است که بدیل بن وَرقاء از کاروان رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد ایشان آمد و ندا سرداد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «من کان صائماً فلیفطر فانّها ایّامُ اَکلٍ و شُرب». (15)
د - حضور در مسجد
در دوران رسالت، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حضور زنان در مسجد تأکید میورزید و از مردان میخواستند به همسران اجازه دهند حتی در نماز عشا و صبح، که هنگام تاریکی اقامه میشد، شرکت کنند. «عن عبدالله بن عمر عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: «إذا استأذَنکم نساءُکم باللّیل الی المسجد فأذنوا لهن؛ (16) از نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: وقتی همسرانتان از شما اجازه خواستند که در نماز جماعت عشا شرکت کنند، به ایشان اجازه دهید.»نصوصی وجود دارد که شرکت زنان در نماز میت و نماز آیات را تأیید میکند، از جمله آنکه از عایشه نقل شده است وقتی که سعدبن ابی وقاص وفات یافت، همسران رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر او نماز خواندند (17) و از اسماء دختر ابی بکر نقل شده است که هنگام کسوف خورشید به مسجد رفت و با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز آیات را به جماعت به جا آورد. (18)
زنان در نماز جمعه نیز شرکت میکردند. با توجه به آنکه نماز جمعه اهمیت سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد، شرکت زنان در آن نشان دهندهی حضور اجتماعی ایشان است. از عبدالله بن عمر نقل شده است که رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «من اتی الجمعة من الرّجال و النّساء فلیغتسل؛ (19) هر کس، از زنان و مردان که به نماز جمعه میآید، باید غسل کند».
حضور مکرر در نمازها، این فرصت را به زنان میداد که آیات قرآن را حفظ کنند؛ چنان که از خواهر عَمرَه دختر عبدالرحمن نقل شده است که سورهی ق را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز جمعه فرا گرفتم؛ زیرا او هر جمعه بر منبر آن را قرائت میکرد. (20) مشابه این سخن از هند دختر اُسَیّدبن حضَیر نیز نقل شده است. (21)
هـ - حضور در نماز عید فطر و قربان
زنان به همراه مردان برای اقامهی نماز عید فطر و ذکر و حمد خداوند، در مجالس مسلمانان شرکت میکردند و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر شرکت زنان صحه میگذاشتند. چنان که در روایاتی به وضوح به این مسئله اشاره شده است: «عن امّ عطیه قالت: کنّا نُؤمَرُ أن نَخرُجَ یوم العیدین حتی نُخرِجَ البکر (22) مِن خِدرِها (23) حتّی نُخرجَ الحُیّض. فیکنّ خلف النّاسِ فیکبرّنَ بتکبیرهم و یدعون بدعائهم یرجون برکة ذلک الیوم و طهرتَهَ». (24)ما امر شدیم به خارج شدن در روز عید فطر و قربان تا اینکه زنان باکره و زنان حائض نیز خارج شدند. زنان پشت سر مردان همانند آنها تکبیر میگفتند و همانند آنها دعا می خواندند و به برکت آن روز و طهارتش امیدوار بودند.
امّ سنان أسلمیه میگوید: «کنّا نخرج مع رسول الله الجمعه و العیدین». (25)
از امام علی (علیه السلام) نقل است که فرمودند: «لا تحبسوا النّساء من الخروج الی العیدین فهو علیهنّ واجب». (26)
روایاتی بر تأکید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر حضور زنان در نماز عید دلالت دارد. چنان که آمده است ایشان در پاسخ زنی که پرسیده بود، آیا اشکال دارد زنی به دلیل نداشتن جلباب (27) روز عید در نماز حضور نداشته باشد؟ فرمودند: از دوستش جلبابی بگیرد و در دعوت و تجمع مؤمنان حضور بیابد. (28)
و - رفع حوایج مردم
رسیدگی به مردمان و نیازمندان و رفع حوایج و نیازهای آنان، جلوهای دیگر از حضور عبادی زنان است.نقل شده است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روز عید فطر یا قربان پس از اقامهی نماز رو به مردم کرد و در حالی که نمازگزاران هنوز در مصلی نشسته بودند، فرمود: تصدّقوا، تصدّقوا. پس از آن، زنان در صدقه دادن، بر مردان پیشی گرفتند و پیش از مردان صدقه دادند. (29)
از ابن عباس هم نقل شده است که عید فطر همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و بلال لباس خود را گستراند و زنان النگو و زیورآلات خود را در لباس او ریختند. (30)
برخی از زنان کار اقتصادی میکردند و درآمد خود را صدقه میدادند، از جملهی این زنان زینب بنت جحش همسر گرامی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است. (31) همسر عبدالله بن مسعود نیز درآمد خود را به همسر و فرزندش انفاق مینمود. (32)
پینوشتها:
1. آل عمران، آیهی 195.
2. همان، آیهی 36.
3. آل عمران، آیهی 42.
4. تحریم، آیهی 11.
5. هود، آیهی 71.
6. همان، آیهی 72 و 73.
7. طه، آیهی 38 و 39، قصص، آیهی 7، 10 و 13.
8. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج4، ص 298 و 299.
9. مهریزی، مهدی، زن، ص 60.
10. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینهی جلال و جمال، ص 193.
11. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج2، ص 34.
12. آل عمران، آیهی 97.
13. کلینی، محمدبن یعقوب، فروع کافی، ج4، ص 252.
14. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 19.
15. شیبانی، ابن اثیر، اسدالغابه، ج7، ص 62.
16. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج1، ب 162، ص 235، ح 865.
17. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج7، ص 38.
18. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج1، ب 29، ص 249، ح 922.
19. همان، ب 12، ص 285، ح 894.
20. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج6، ص 160.
21. شیبانی، ابن اثیر، اسدالغابه، ج7، ص286؛ عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 149.
22. البکر: دختری که ازدواج نکرده است.
23. خدر: پوشش و پردهای بود که در منزل نصب میشده است و دختران باکره هنگام حضور در پشت آن مینشستند.
24. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج2، ب 12، ص 8، ح 971.
25. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 231.
26. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ب 38، ص 472، ح 9891.
27. جلباب: جامهای است که از چارقد (خمار) بزرگتر و از عبا کوچکتر و زن به وسیلهی آن سر و سینهی خود را میپوشانید. نک: العین، ج1، ص 301.
28. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج2، ب 20، ص 110، ح 980.
29. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج6، ص 177.
30. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج2، ص 11، ب 19، ح 979.
31. شیبانی، ابن اثیر، اسدالغابه، ج7، ص 126.
32. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج3، ص 137.
مشهدی علی پور، مریم؛ (1390)، مطالعهی تطبیقی جایگاه زن در جاهلیّت، تهران: مؤسسهی انتشارات امیرکبیر، چاپ اول