سفر به سیستان و بلوچستان؛شیعه و سنی یار یکدیگر
سیستان امروزی قسمت شمالی استان را در برمیگیرد و به قسمت جنوبی این استان بلوچستان میگویند... و شهر زاهدان مرکز سیستان و بلوچستان است. از دیگر شهرهای مهم این استان باید به زابل، ایرانشهر، فاش، چابهار، سراوان و نیک شهر اشاره کرد.
اختلاف بین شیعه و سنی از توطئههای زهرآگین استعمار روم در دومین هزاره قمری بوده و هست. توطئهای که جنگهای خونین نیمههزاره دوم را بین ترکان عثمانی و ایرانیان شیعه به راه انداخت. کینهتوزی بین شیعه و سنی تا آنجا برای استعمارغرب دستآورد داشته است که عدهای از شیعیان را به بهانه کوبیدن سنیها و عدهای ازسنیان را به بهانه کوبیدن شیعیان به دامن استعمارغرب کشاند. هریک از آنها در ناز و نعمت غربی علیه دیگری به کوبیدن پرداختند و اصل ریسمان در دست غربیها بود تا از توازن این نزاع فشلآفرین شیعه و سنی، نهایت بهره را از منابع انسانی و اقتصادی آنها ببرند. این در حالی است که فصل مشترک تفکر تشیع و تسنن از خدای واحد، رسولخدا، کتاب واحد، کعبه واحد، حرم واحد و هزاران سنت نبوی مشترک و... فراموش شده است. جوانان شیعه وسنی، دختران و پسران امروز و پدران و مادران فردا باید بدانند که غربیها به حال آنها هیچ دل نمیسوزانند و بلکه به فکر خودشان هستند. غربیها نباید در تفکر از ما سرعت بگیرند ملاحظه کنید آلمانها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها را که در تاریخ معاصرچگونه علیه یکدیگر جنگیدند و نسلکشی هلوکاست به راه انداختند ولی اکنون فهمیدند که باید با هم علیه امت اسلام متحد شوند.
آلمان فاشیست دیروز، همدست امروز انگلیس وآمریکا شد، فرانسه اشغال شده توسط آلمان اکنون همپالکی آلمان شده است، ما به عنوان شیعه و سنی باید به این مهم فکر کنیم و از فصول مشترکمان در دین اسلام و فرهنگ و اقتصاد استفاده کنیم و امت اسلام را بهعنوان امتی فهمیده، با تمدن وفرهنگ در جهان مطرح کنیم. استان سیستان و بلوچستان آوردگاه چنین اتحادی بین شیعه و سنی است که میتواند به بهترین مصداق عینی همکاری شیعه و سنی در زمینه فرهنگ و اقتصاد و سیاست به جهانیان معرفی شود. درست مثل سایر استانهای کشورمان که هر دو مذهب در کنار هم زندگی میکنند.
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی ۱۸۷۵۰۲ کیلومتر مربع در جنوب شرق ایران واقع شده است. این استان پهناور از شرق با کشور پاکستان ۹۰۰ کیلومتر و با کشور افغانستان ۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد. این استان به لحاظ وسعت از بزرگترین استانهای کشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد، اما آنچه که در این استان بسیار چشمگیر است پیوند عمیق مردم این استان است... مردم این استان پیرو دین مبین اسلام هستند. برگزاری سوگها و عزاهای عمومی در بین اهل تسنن و تشیع همچون سایر نقاط کشور صورت میگیرد، ولی به عزاداریهای خصوصی اهمیت خاصی میدهند و این اهمیت نشانه الفت و همبستگی عمیقی است که در میان مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد، درست مثل سایر استانهای کشور که مردمان اهل سنت و تشیع در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند. زمانی که کسی بیمار میشود همه بستگان و همسایگان برای دیدن بیمار میروند. از دیگر شاخصهای بارز این استان تاریخی کشورمان، مکانهای تاریخی و همچنین مشاهیر و اساطیر است که در ذیل به آن اشاره خواهیم کرد.
بزرگترین پهلوان داستانهای حماسی و ملی ایران از این منطقه کشورمان است. رستم از زال (فرزند سام) و رودابه (دختر سهراب، فرمانروای کابل) زاده شد. رستم انسانی بود به کمال فضایلآراسته، دلیر، درستگار، مهربان، مردمگرا، پاکاندیش، عفیف و آزاداندیش ...
این استان از جهت رشد و توسعه اقتصادی از مناطق در حال توسعه کشور است، اما علیرغم تخصیص اعتبارات ویژه و مجموعه سرمایهگذاریهای چند دهه اخیر، هنوز هم پایینترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را دارد، اما با این حال در سالهای اخیر این رشد را باید به فال نیک گرفت.
اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری، مراسم شیرینیخوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل داده میشود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی میشوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد میشود.
در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و نوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت میکند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیشکش میکند. دوران نامزدی گاهی دو سال طول میکشد..بعد از این که داماد توانست هزینههای عروسی را فراهم کند، مقداری سوغاتی برای عروس و خانوادهاش تهیه کرده و تحویل خانواده دختر میدهد. آنگاه به فکر تامین مایحتاج غذا برای پذیرایی از مهمانان از قبیل برنج، نخود، عدس، روغن، شکر، آرد و چای میافتد و بعد از مهیا شدن اقلام فوق، زنها آن را روی سر میگذارند و به همراه نوای ساز و دهل و رقص شادیکنان به خانه دختر میبرند.خانواده عروس همه زنها را به ناهار دعوت میکند. آنگاه خیاط را میآورند و لباس عروسی را میدوزند. پس از دوخته شدن لباس عروس، در اتاقی پردهای میزنند و عروس را پس از غسل دادن به آنجا میبرند. عروس به مدت دو روز در آنجا میماند، در این مدت دست و پای عروس را حنا میبندند و زنان شروع به خواندن شعر و آواز میکنند. عروس فقط به هنگام تاریکی شب و دور از چشم دیگران میتواند از این اتاق که به منزله حجله است، خارج شود.در این دو یا سه روز بستگان خیلی نزدیک عروس حق دارند نزد او بروند. روز سوم و چهارم عدهای به شام دعوت میشوند. مجلس عروسی همراه با ساز و دهل، آواز و هلهله و شادی است. در اواخر شب تختی را به وسط مجلس میآورند و روی آن تشک و بالش میگذارند و داماد را روی تخت مینشانند و دست و پای او را هم حنا میبندند. ساز و دهل در این موقع با هیجان هر چه بیشتر نواخته میشود. پیش روی داماد ظرفی قرار میدهند که مهمانان حاضر در مجلس به تناسب وضع مالی خود، در آن مبلغی میگذارند. این پول به آرایشگر (دلاک) و مامور حنابندان داماد تعلق دارد.فردای آن شب حدود ساعت ۸ الی ۹ صبح همان مدعوین شب قبل را به صبحانه دعوت میکنند. پس از صرف صبحانه هر کس با توجه به قدرت مالی خود مبلغی شاباش (شادباش) میدهد. در ساعت ۱۱ تا ۱۲ همان روز، عروس را آرایش و آماده میکنند و داماد را بر شتر یا اسبی که پتوهای نو بر آن انداختهاند، سوار میکنند و ساز و دهل نواخته میشود و رقص و پایکوبی میکنند.
داماد را به نقطهای که آب باشد میبرند، لباسهای کهنه داماد را از تنش خارج میکنند و پس از غسل دادن و پوشاندن لباس نو، وی را سوار شتر کرده به خانه عروس میبرند و سر و صورت داماد را در خانه عروس میتراشند. عاقد در حضور پدر و مادر بدون حضور عروس (پدر وکالت از دختر دارد) صیغه عقد را جاری میکند و داماد را نزد عروس میبرند و در کنار عروس مینشانند. در این موقع روی سر عروس و داماد سکه و نقل میریزند و سر عروس و داماد را به هم میزنند که یعنی این دو همسر شدهاند.پس از مراسم عقد، عروس و داماد را تنها میگذارند. برخلاف نقاط دیگر که عروس را به خانه داماد میبرند، در بلوچستان داماد را به خانه عروس میبرند. پس از گذشت حدود یک ماه، عروس و داماد به خانه داماد میآیند و زندگی مشترک زناشویی را آغاز میکنند.
اختلاف بین شیعه و سنی از توطئههای زهرآگین استعمار روم در دومین هزاره قمری بوده و هست. توطئهای که جنگهای خونین نیمههزاره دوم را بین ترکان عثمانی و ایرانیان شیعه به راه انداخت. کینهتوزی بین شیعه و سنی تا آنجا برای استعمارغرب دستآورد داشته است که عدهای از شیعیان را به بهانه کوبیدن سنیها و عدهای ازسنیان را به بهانه کوبیدن شیعیان به دامن استعمارغرب کشاند. هریک از آنها در ناز و نعمت غربی علیه دیگری به کوبیدن پرداختند و اصل ریسمان در دست غربیها بود تا از توازن این نزاع فشلآفرین شیعه و سنی، نهایت بهره را از منابع انسانی و اقتصادی آنها ببرند. این در حالی است که فصل مشترک تفکر تشیع و تسنن از خدای واحد، رسولخدا، کتاب واحد، کعبه واحد، حرم واحد و هزاران سنت نبوی مشترک و... فراموش شده است. جوانان شیعه وسنی، دختران و پسران امروز و پدران و مادران فردا باید بدانند که غربیها به حال آنها هیچ دل نمیسوزانند و بلکه به فکر خودشان هستند. غربیها نباید در تفکر از ما سرعت بگیرند ملاحظه کنید آلمانها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها را که در تاریخ معاصرچگونه علیه یکدیگر جنگیدند و نسلکشی هلوکاست به راه انداختند ولی اکنون فهمیدند که باید با هم علیه امت اسلام متحد شوند.
آلمان فاشیست دیروز، همدست امروز انگلیس وآمریکا شد، فرانسه اشغال شده توسط آلمان اکنون همپالکی آلمان شده است، ما به عنوان شیعه و سنی باید به این مهم فکر کنیم و از فصول مشترکمان در دین اسلام و فرهنگ و اقتصاد استفاده کنیم و امت اسلام را بهعنوان امتی فهمیده، با تمدن وفرهنگ در جهان مطرح کنیم. استان سیستان و بلوچستان آوردگاه چنین اتحادی بین شیعه و سنی است که میتواند به بهترین مصداق عینی همکاری شیعه و سنی در زمینه فرهنگ و اقتصاد و سیاست به جهانیان معرفی شود. درست مثل سایر استانهای کشورمان که هر دو مذهب در کنار هم زندگی میکنند.
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی ۱۸۷۵۰۲ کیلومتر مربع در جنوب شرق ایران واقع شده است. این استان پهناور از شرق با کشور پاکستان ۹۰۰ کیلومتر و با کشور افغانستان ۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد. این استان به لحاظ وسعت از بزرگترین استانهای کشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد، اما آنچه که در این استان بسیار چشمگیر است پیوند عمیق مردم این استان است... مردم این استان پیرو دین مبین اسلام هستند. برگزاری سوگها و عزاهای عمومی در بین اهل تسنن و تشیع همچون سایر نقاط کشور صورت میگیرد، ولی به عزاداریهای خصوصی اهمیت خاصی میدهند و این اهمیت نشانه الفت و همبستگی عمیقی است که در میان مردم سیستان و بلوچستان وجود دارد، درست مثل سایر استانهای کشور که مردمان اهل سنت و تشیع در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند. زمانی که کسی بیمار میشود همه بستگان و همسایگان برای دیدن بیمار میروند. از دیگر شاخصهای بارز این استان تاریخی کشورمان، مکانهای تاریخی و همچنین مشاهیر و اساطیر است که در ذیل به آن اشاره خواهیم کرد.
بزرگترین پهلوان داستانهای حماسی و ملی ایران از این منطقه کشورمان است. رستم از زال (فرزند سام) و رودابه (دختر سهراب، فرمانروای کابل) زاده شد. رستم انسانی بود به کمال فضایلآراسته، دلیر، درستگار، مهربان، مردمگرا، پاکاندیش، عفیف و آزاداندیش ...
● جغرافیای تاریخی
این استان از جهت رشد و توسعه اقتصادی از مناطق در حال توسعه کشور است، اما علیرغم تخصیص اعتبارات ویژه و مجموعه سرمایهگذاریهای چند دهه اخیر، هنوز هم پایینترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را دارد، اما با این حال در سالهای اخیر این رشد را باید به فال نیک گرفت.
● جاذبههای طبیعی
● مراسم ازدواج
اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری، مراسم شیرینیخوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل داده میشود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی میشوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد میشود.
در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و نوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت میکند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیشکش میکند. دوران نامزدی گاهی دو سال طول میکشد..بعد از این که داماد توانست هزینههای عروسی را فراهم کند، مقداری سوغاتی برای عروس و خانوادهاش تهیه کرده و تحویل خانواده دختر میدهد. آنگاه به فکر تامین مایحتاج غذا برای پذیرایی از مهمانان از قبیل برنج، نخود، عدس، روغن، شکر، آرد و چای میافتد و بعد از مهیا شدن اقلام فوق، زنها آن را روی سر میگذارند و به همراه نوای ساز و دهل و رقص شادیکنان به خانه دختر میبرند.خانواده عروس همه زنها را به ناهار دعوت میکند. آنگاه خیاط را میآورند و لباس عروسی را میدوزند. پس از دوخته شدن لباس عروس، در اتاقی پردهای میزنند و عروس را پس از غسل دادن به آنجا میبرند. عروس به مدت دو روز در آنجا میماند، در این مدت دست و پای عروس را حنا میبندند و زنان شروع به خواندن شعر و آواز میکنند. عروس فقط به هنگام تاریکی شب و دور از چشم دیگران میتواند از این اتاق که به منزله حجله است، خارج شود.در این دو یا سه روز بستگان خیلی نزدیک عروس حق دارند نزد او بروند. روز سوم و چهارم عدهای به شام دعوت میشوند. مجلس عروسی همراه با ساز و دهل، آواز و هلهله و شادی است. در اواخر شب تختی را به وسط مجلس میآورند و روی آن تشک و بالش میگذارند و داماد را روی تخت مینشانند و دست و پای او را هم حنا میبندند. ساز و دهل در این موقع با هیجان هر چه بیشتر نواخته میشود. پیش روی داماد ظرفی قرار میدهند که مهمانان حاضر در مجلس به تناسب وضع مالی خود، در آن مبلغی میگذارند. این پول به آرایشگر (دلاک) و مامور حنابندان داماد تعلق دارد.فردای آن شب حدود ساعت ۸ الی ۹ صبح همان مدعوین شب قبل را به صبحانه دعوت میکنند. پس از صرف صبحانه هر کس با توجه به قدرت مالی خود مبلغی شاباش (شادباش) میدهد. در ساعت ۱۱ تا ۱۲ همان روز، عروس را آرایش و آماده میکنند و داماد را بر شتر یا اسبی که پتوهای نو بر آن انداختهاند، سوار میکنند و ساز و دهل نواخته میشود و رقص و پایکوبی میکنند.
داماد را به نقطهای که آب باشد میبرند، لباسهای کهنه داماد را از تنش خارج میکنند و پس از غسل دادن و پوشاندن لباس نو، وی را سوار شتر کرده به خانه عروس میبرند و سر و صورت داماد را در خانه عروس میتراشند. عاقد در حضور پدر و مادر بدون حضور عروس (پدر وکالت از دختر دارد) صیغه عقد را جاری میکند و داماد را نزد عروس میبرند و در کنار عروس مینشانند. در این موقع روی سر عروس و داماد سکه و نقل میریزند و سر عروس و داماد را به هم میزنند که یعنی این دو همسر شدهاند.پس از مراسم عقد، عروس و داماد را تنها میگذارند. برخلاف نقاط دیگر که عروس را به خانه داماد میبرند، در بلوچستان داماد را به خانه عروس میبرند. پس از گذشت حدود یک ماه، عروس و داماد به خانه داماد میآیند و زندگی مشترک زناشویی را آغاز میکنند.