مدیریت تولید و عملیات (1)

مدیریت تولید یا عملیات، فرایند ی است که درآن، انواع منابع مختلف مورد استفاده در سیستم های فرعی تولید یا عملیات در سازمان، ترکیب می شوند و بدین صورت، ارزش مربوط به محصول یا سرویس در یک روش کنترل شده، افزایش می
سه‌شنبه، 15 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدیریت تولید و عملیات (1)
مدیریت تولید و عملیات (1)

 

مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 

مقدمه

مدیریت تولید یا عملیات، فرایند ی است که درآن، انواع منابع مختلف مورد استفاده در سیستم های فرعی تولید یا عملیات در سازمان، ترکیب می شوند و بدین صورت، ارزش مربوط به محصول یا سرویس در یک روش کنترل شده، افزایش می یابد. این مسئله با سیاست مربوط به سازمان، تطابق دارد. بنابراین، این بخشی از یک سازمان است که در مورد انتقال یک گستره از ورودی ها به داخل محصولات یا سرویس های مورد نیاز، مورد بررسی قرار می گیرد.
گروه فعالیت های مربوط به مدیریت مرتبط، که درگیر تولید محصولات خاص است، مدیریت تولید نامیده می شود. اگر یک مفهوم یکسان به مدیریت سرویس ها، بسط داده شود، بنابراین، یک گروه مربوطه از فعالیت های مدیریتی مدیریت عملیات نامیده می شود.

ارزیابی های تاریخی از مدیریت تولید و عملیات

برای بیش از دو قرن است که مدیریت تولید و عملیات، به عنوان یک فاکتور مهم در رشد اقتصادی کشورها، شناخته شده است .
دیدگاه سنتی در مورد مدیریت تولید در قرن 19 ام آغاز شد. در این زمان، Adam Smith مزیت های خاص بخش کارگری را تشخیص داد. او پیشنهاد کرد تا مشاغل را به مشاغل تخصصی تقسیم بندی کنیم و کارگران را برای تخصص های خاص آموزش دهیم. در اوایل قرن 20ام، F.W. Taylor تئوری های اسمیت را اجرا کرد و مدریت علمی را توسعه داد. از آن زمان تا سال 1930، بسیاری از روش ها برای فایق آمدن بر دیدگاه سنتی،توسعه یافت. اطلاعات خلاصه ای در مورد مشارکت در مدیریت تولید، در جدول 1 آورده شده است.
مدیریت تولید و عملیات (1)
مدیریت محصول از دهه ی 1930 تا دهه ی 1950 مورد قبول واقع شد. وقتی دیدگاه تیلور به طور گسترده تری شناخته شد، مدیران روش هایی را توسعه دادند که بر روی بازده اقتصادی در تولید، تمرکز داشت. کارگران به طور جزئی و به خوبی مورد بررسی قرار گرفتند و بدین صورت اثرات زائد مربوطه حذف گردید و بدین صورت بازده بهبود یافت. در همان زمان، روانشناسان، جامعه شناسان و سایر متخصصین علوم اجتماعی، شروع به مطاعه بر روی رفتارهای انسانی در محیط های کاری کردند. علاوه بر این، اقتصاد دان ها، ریاضی دان ها و متخصصین کامپیوتر، از روش های تحلیلی پیچیده تر و جدیدتر استفاده کردند.
در دهه ی 1970، دو تغییر متمایز در دیدگاه ما ایجاد شد. واضح ترین آنها، که در نام جدید "مدیریت عملیات" انعکاس داشت، یک شیفت در بخش های سرویس دهی و تولید اقتصاد، ایجاد کرد. وقتی بخش سرویس دهی غالب تر شد، تغییر ایجاد شده در تولید به عملیات ، موجب شد تا تمرکز بر روی گسترش حوزه ی ما در سازمان های سرویس دهی ایجاد گردد. مورد دوم این است که تغییر مناسب تر ، با تمرکز بر روی سرویس ها، شروع شد نه تمرکز بر روی آنالیز در اقدامات مدیریتی.

مفهوم تولید

تابع تولید بخشی از یک سازمان ات که دغدغه ی آن، انتقال یک گستره از ورودی ها، به داخل خروجی ها (محصولات) مورد نیاز می باشد که دارای یک سطح کیفی لازم می باشد.
تولید به عنوان یک تبدیل مرحله به مرحله تعریف می شود که در آن یک ماده از یک شکل، به شکل دیگر تغییر می کند. این تغییر از طریق یک فرایند شیمیایی یا مکانیکی انجام می شود و در طی آن، میزان بهره وری یک محصول، برای استفاده کننده، افزایش می یابد. بنابراین، تولید، یک فرایند با ارزش افزوده است. در هر مرحله از فرایند، افرایش ارزش قابل مشاهده می باشد.
Edwood Buffa تولید را به عنوان فرایندی تعریف کرده است که بوسیله ی آن، محصولات و سرویس ها، ایجاد می شوند. برخی مثال ها از تولید، عبارتند از: تولید محصولات سفارشی، مانند بویلرهای دارای ظرفیت های خاص، ساخت آپارتمان، برخی از ساختارهای تولید شده برای مشتریان انتخابی و ... می باشد. این تولید شامل محصولات استاندارد، مانند ماشین، اتوبوس، موتورسیکلت، رادیو، تلویزیون و ... می شود (شکل 1).
مدیریت تولید و عملیات (1)

سیستم تولید

سیستم تولید مربوط به یک سازمان، آن بخشی از سازمان است که محصولات سازمان، در آن تولید می شوند. این سیستم دارای فعالیتی است که بر طبق آن، منابع، در داخل یک سیستم تعریف شده، جریان می یابند، با هم ترکیب می شوند و به یک روش کنترل شده، ارزش آن افزوده می شود. این ارزش آفرینی با توجه به سیاست هایی انجام می شود که بوسیله ی مدیریت تعیین می شود. یک سیستم تولید مشابه، در بالا نشان داده شده است.
سیستم تولید دارای ویژگی های زیر است:
1. تولید یک فعالیتی سازمانی است بنابراین، هر سیستم تولید، دارای یک هدف است.
2. این سیستم انواع ورودی های مختلف را به خروجی های مفید تبدیل می کند.
3. این سیستم به صورت ایزوله نسبت به سایر سیستم های سازمان، کار نمی کند.
4. یک بازخورد در مورد فعالیت ها وجود دارد که آنها برای کنترل و بهبود کارایی سیستم، ضروری است.

طبقه بندی سیستم های تولید

سیستم های تولید می تواند به صورت سیستم های فروشگاهی، مجموعه ای، انبوه و سیستم های تولید پیوسته، تقسیم بندی کرد (شکل 2).
مدیریت تولید و عملیات (1)
تولید کار فروشگاهی (JOB SHOP PRODUCTION)
تولید کار فروشگاهی بوسیله ی تولید یک یا چند مقدار از محصولاتی شناسایی می شود که بر اساس نظر مشتری و در یک زمان معین و هزینه ی معین، طراحی و تولید می شود. ویژگی متمایز مربوط به این تولید، حجم پایین و تنوع بالا در محصول می باشد.
یک کار فروشگاهی از ماشین های با هدف کلی تشکیل شده است که در بخش های مختلف، قرار داده شده اند. هر تقاضایی برای کار فروشگاهی نیازمند الزامات فنی منحصربفرد است و نیازمند پردازش با استفاده از ماشین آلات می باشد.

ویژگی ها

سیستم تولید کار فروشگاهی، وقتی مورد استفاده قرار می گیرند، که موارد زیر وجود داشته باشد:
1. تنوع بالا در محصولات و حجم تولید پایین
2. استفاده از ماشین ها و تأسیسات با هدف عمومی.
3. اپراتورهای با مهارت می توانند هر شغل را به عنوان یک چالش در نظر بگیرند که علت آن، منحصربفرد بودن است.
4. موجودی انبار مورد نیاز بالا برای مواد، ابزارها و قطعات.
5. برنامه ریزی جزئی در مورد توالی الزامات مربوط به هر محصول، ظرفیت ها برای کار و اولیت های مربوط به سفارشات.

مزیت ها

در ادامه برخی از مزیت های تولید کار فروشگاهی آورده شده است:
1. به دلیل استفاده از ماشین ها و تأسیسات با هدف عمومی، محصولات متنوعی را می توان را با این روش، تولید کرد.
2. اپراتورها مهارت بیشتر خواهند داشت و هر شغل به آنها فرصتی را یاد می دهد.
3. پتانسیل کامل اپراتورها در زمینه ی قابل استفاده می باشد.
4. فرصت هایی برای استفاده از روش های خلاقانه و ایده های ابداعی، وجود دارد.

محدودیت ها

در ادامه برخی از محدودیت های تولید کار فروشگاهی، آورده شده است:
1. هزینه های بالا به دلیل استفاده از ستاپ تکرار شونده، متغیر است.
2. حجم بالایی از انبارداری در تمام سطوح مورد نیاز است و از این رو، هزینه های انبارداری در این روش، بالاست.
3. برنامه ریزی های تولید پیچیده است.
4. الزامات فضایی مورد نیاز بزرگتر است.
تولید مجموعه ای (BATCH PRODUCTION)
تولید مجموعه ای بوسیله ی انجمن تولید و کنترل انبارداری آمریکا (APICS) به عنوان یک شکل از تولید تعریف شده است که در آن، تولید از طریق بخش های عملیاتی در حالت مجموعه یا تعداد بالا، انجام می شود و هر مجموعه ممکن است دارای روش های مختلفی باشند. این روش به خاطر تولید یک تعداد محدود از محصولات در یک زمان منظم و استوک شدن به دلیل عدم خرید، مواجه است.

ویژگی ها

سیستم تولید مجموعه ای، تحت شرایط زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
1. استفاده ی بهتر از کارخانه و دستگاه ها
2. بهبود تخصص کاربردی
3. هزینه بر واحد کمتر است در مقایسه با تولید بر اساس سفارش شغلی
4. کاهش سرمایه گذاری در کارخانه و ادوات
5. انعطاف پذیری در تعداد فرایند و مکان محصولات
6. رضایت شغلی برای اپراتورها موجود می باشد.

محدودیت ها

محدویت های زیر مربوط به تولید مجموعه ای می باشد:
1. کار با مواد پیچیده است زیرا این رویه پیچیده است که علت آن، جریان های غیر منظم و طولانی
2. برنامه ریزی و کنترل تولید، پیچیده است.
3. کار در بخش انبارداری، در مقایسه با تولید پیوسته، بالاتر است.
4. هزینه های ستآپ به دلیل تغییرات فرکانسی ستآپ، بالاست.

تولید انبوه

تولید قطعات مجزا و مونتاژ آنها با استفاده از فرایند پیوسته، تولید توده ای نامیده می شود. این سیستم تولید، بوسیله ی حجم بالای تولید، توجیه می شود. ماشین ها در یک خط یا یک طرح تولید، آرایش پیدا می کند. محصولات و استانداردسازی فرایند موجود می باشد و تمام خروجی ها از یک رویه دنبال می کند.

ویژگی ها

تولید توده ای تحت معیارهای زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
1. ستاندارد سازی محصول و توالی فرایند.
2. اختصاص ماشین های با هدف خاص که دارای ظرفیت تولید و نرخ تولید بالاتری هستند.
3. حجم تولید بزرگتر
4. سیکل تولید کوتاه تر
5. میزان انبارداری کمتر
6. به تعادل رساندن خطوط تولید
7. جریان مواد، اجزا و قطعات به صورت پیوسته باشند
8. برنامه ریزی های تولید و کنترل آنها، ساده باشد
9. دستکاری مواد می تواند به طور کامل، اتوماتیک باشد.

مزیت ها

در ادامه برخی از مزیت های روش تولید انبوه، آورده شده است:
1. نزخ تولید بالاتر بدون کاهش در زمان سیکل تولید
2. ظرفیت استفاده ی بالاتر به دلیل وجود تعادل در خط تولید
3. نیاز به اپراتورهای مهارت دیده، کمتر است.
4. میزان فرایندهای انبارداری، کمتر است.
5. هزینه های تولید بر واحد، کمتر است.

محدودیت ها

در ادامه برخی از محدودیت های روش تولید انبوه، بیان شده است:
1. خرابی یک دستگاه می تواند کل فرایند را متوقف کند.
2. با ایجاد تغییرات در طراحی محصول، طرح خط تولید نیز باید تغییر کند.
3. سرمایه گذاری بالایی برای تأسیسات تولید مورد نیاز است.
4. زمان سیکل بوسیله ی آهسته ترین بخش فرایند، تعیین می شود.

تولید پیوسته

تأسیسات تولید به گونه ای آرایش یافته اند که در آنها تولید عملیات تولید از اولین عملیات شروع و به محصول نهایی، ختم می شود. این آیتم ها به صورت جریان و از طریق توالی عملیات ها انجام می شود و ادوات حمل و نقل مانند نوار نقاله و دستگاه های انتقال، مورد استفاده قرار می گیرد.

ویژگی ها

تولید پیوسته تحت موارد زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
1. امکانات و تجهیزات اختصاصی بدون هیچ انعطاف پذیری
2. دستکاری و حمل و نقل مواد، به طور کامل اتوماتیک است.
3. مواد مورد استفاده نمی توانند به آسانی از مواد نهایی، تشخیص داده شوند.
4. فرانید از توالی عملیات ها، تشکیل شده است.
5. برنامه ریزی و برنامه ی کاری یک عملیات روتین است.

مزیت ها

در ادامه برخی از مزیت های تولید پیوسته، بیان شده است:
1. استانداردسازی محصول و توالی فرایند
2. نرخ تولید بالاتر با زمان سیکل کمتر
3. ظرفیت استفاده ی بالاتر با زمان سیکل کمتر
4. نیروی کار برای دستکاری مواد مورد نیاز نیست زیرا فرایند به طور کامل، اتوماتیک است.
5. افراد با مهارت محدود می توانند در خط تولید مورد استفاده قرار گیرند.
6. هزینه های واحد به دلیل حجم تولید بالا، کم است.

محدودیت ها

در ادامه برخی از محدودیت های مربوط به روش تولید پیوسته، بیان شده است:
1. انعطاف پذیری در تعداد فرایندهای مورد استفاده
2. سرمایه گذاری بسیاری بالا برای تنظیم جریان خطوط تولید پ
3. تنوع محصول محدود می باشد.

مدیریت تولید

مدیریت تولید، یک فرایند مربوط به برنامه ریزی، سازمان دهی، جهت دهی و کنترل فرایندهای تولید می باشد. این مدیریت از منابع مختلفی ترکیب شده اس که در آن از سیستم های فرعی مربوط به سازمان برای تولید استفاده می شود.
E.S. Buffa مدیریت تولید را به عنوان مدیریتی تعریف کرده است که با تصمیم گیری های مربوط به فرایندهای تولید درگیر است به نحوی که محصول یا سرویس منتج شده، با توجه به معیارهای خاص، تولید می شود. مقدار این تولید و برنامه ریزی مربوط به تولید، بر طبق نیاز است.

اهداف مربوط به مدیریت تولید

هدف مربوط به مدیریت تولید، تولید محصولات یا سرویس هایی با کیفیت و مقدار واقعی و زمان و هزینه های تولید واقعی است.

1. کیفیت واقعی

کیفیت محصول بر اساس نیاز مشتری تعیین می شود. کیفیت واقعی ضرورتاً بهترین کیفیت نیست. این کیفیت بر اساس قیمت محصول و ویژگی های فنی تعیین می شود، همانگونه که در ویژگی های خاص آن وسیله، بیان شده است.

2. مقدار واقعی

سازمان های تولیدی باید محصولات را در تعداد مناسب تولید کنند. اگر آنها بیش از تقاضا محصولی را تولید کنند، این محصول در انبار می ماند و اگر مقدار تولید شده، کمتر از تقاضا باشد، این مسئله منجر به کمبود محصول می شود.

3. زمان واقعی

زمان مربوط به تحویل یکی از پارامتر های مهم برای قضاوت در مورد میزان اثربخشی بخش تولید است. بنابراین، بخش تولید مجبور هستند تا استفاده ی بهینه ای از منابع خروجی داشته باشند تا بدین صورت، هدف های مربوطه، حاصل شود.

4. هزینه های تولید واقعی

هزینه های تولید، پیش از اینکه محصول تولید شود، تعیین می شود. از این رو، تمام تلاش ها باید در جهت تولید محصولاتی باشد که قبلاً هزینه های تولید آنها تعیین شده است. بدین صورت، تغییر میان هزینه ی واقعی و هزینه ی استاندارد، تعیین می شود.

سیستم عملیاتی

سیستم عملیاتی ورودی ها را به منظور مهیا کردن خروجی هایی تغییر می دهد که برای مشتری مورد نیاز است. این سیستم، منابع فیزیکی را به خروجی تبدیل می کند، عملکردی که به منظور تسهیل نیازهای مشتری و برطرف کردن آنها می باشد، مثلا، مهیا کردن برخی استفاده ها برای مشتری. در برخی سازمان ها، محصولات، محصولاتی فیزیکی هستند، در حالی که در سایر سازمان ها، به عنوان اقلام خدماتی در نظر گرفته می شوند. سرویس های اتوبوس و تاکسی، خیاطی، بیمارستان و خانه سازی مثال هایی از این سیستم های عملیاتی است.
Everett E. Adam & Ronald J. Ebert، سیستم عملیاتی را به عنوان سیستمی از یک سامان تعریف می کند که بخشی از سازمان است که محصولات فیزیکی و خدماتی سازمان را تأمین می کند.
Ray Wild سیستم علمیاتی را به عنوان یک سیستم عملیاتی تعریف می کند که پیکربندی از منابع است که با ارائه کالا یا خدمات ترکیب شده است.

مفهوم عملیات

یک عملیات، از لحاظ مأموریت هایی تعریف می شود که برای سازمان، سرویس دهی می کند. در این عملیات، از تکنولوژی هایی استفاده می شود که در آن فرایندهای مدیریتی و انسانی درگیر می باشد. عملیات هایی موجود در سازمان، می تواند به علمیات های تولید و عملیات های خدماتی تقسیم بندی شوند. عملیات های تولید یک فرایند معکوس است که شامل تولیدی است که منجر به یک خروجی محسوس می شود: این خروجی محسوس، یک محصول است در حالی که یک فرایند تبدیلی، شامل خدماتی است که منجر به یک خروجی محسوس می شود: این خروجی محسوس، یک عمل، عملکرد یا یک تلاش است.

تمایز میان عمیات های تولید و عملیات های خدماتی

ویژگی های زیر می تواند برای ایجاد تمایز بین عملیات های تولید و عملیات های خدماتی، در نظر گرفته شود:
1. طبیعت ملموس یا غیر ملموس مربوط به خروجی
2. مصارف خروجی ها
3. طبیعت کاری (شغلی)
4. میزان ارتباط با مشتری
5. مشارکت مشتری در تبدیل
6. اقدامات مربوط به کارایی
تولید به خاطر طبیعت ملموس خروجی ها (محصولات) شاخص است، خروجی هایی که که مشتری ها، در طی زمان، مصرف می کنند، نیازمند شغل های است که در آن نیروی کار کمتری واداوات بیشتری مورد استفاده قرار گیرد، میزان تماس با مشتری کمتر باشد، هیچ مشارکتی از طرف مشتری در فرایند انتقال، وجود نداشته باشد و روش های پیچیده ی مربوط به اقدامات تولید و مصرف منابع به عنوان محصول، وجود داشته باشد.
خدمات به دلیل خروجی های ناملموس شاخص هستند، خروجی هایی که مشتری ها فوراً مصرف می کنند و این خروجی ها منجر به شغل هایی می شود که در آنها از نیروی کار بیشتر و ادوات کمتر استفاده شده است. در این فرایندد، تماس مستقیم با مشتری وجود دارد، مشارکت مشتری در فرایند انتقال، زیاد است، و روش های اولیه برای انجام فعالیت های انتقال و مصرف منابع، وجود دارد. برخی سرویس ها، بر اساس اداوت هستند، مانند خدمات راه آهن، مخابرات و برخی دیگر ربر اساس مردم، مانند سرویس مشاوره ی مالیات و ... .

مدیریت عملیات ها

یک چارچوب برای مدیریت عمیات ها
مدیریت عملیات ها، می تواند در یک چارچوب عمومی از عملکرد مدیریت عمومی قرار دارند. همانگونه که در شکل 3 نشان داده شده است. مدیران عملیاتی در مورد برنامه ریزی، سازمان دهی و کنترل فعالیت هایی درگیر می باشند که بر روی رفتارهای انسانی در این مدل ها، اثر دارد.
مدیریت تولید و عملیات (1)

برنامه ریزی

فعالیت هایی که موجب ایجاد یک عمل و راهنمایی به سمت تصمیم گیری های آینده می شوند را برنامه ریزی می گویند. مدیر عملیات، اهداف مربوط به سیستم های فرعی عملیاتی سازمان، سیاست ها و رویه هایی را که برای حصول این اهداف، مورد استفاده قرار می گیرد، را تعریف می کند. این مرحله، شامل شفاف سازی در مورد نقش و تمرکز عملیاتی در استراتژیی کلی سازمان می باشد. این رویه درگیر برنامه ریزی در مورد محصول، طراحی تأسیسات و استفاده از فرایند انتقال می باشد.

سازمان دهی

فعالیت هایی که موجب ایجاد یک ساختار از وظیفه ها و قدرت ها می شود، را سازمان دهی می گویند. مدیران عملیاتی یک ساختار از نقش ها و جریان اطلاعاتی در داخل سیستم های جزئی مربوط به عملیات، ایجاد می کنند. آنها فعالیت هایی را تعیین می کنند که برای حصول این اهداف و ایجاد قدرت و مسئولیت پذیری برای حمل آنها، مورد نیاز می باشد.

کنترل کردن

فعالیت هایی که موجب اطمینان حاصل کردن در زمینه ی کارایی واقعی، مطابق با کارایی برنامه ریزی می شود را کنترل کردن می نامند. برای اطمینان حاصل کردن از این مسئله که برنامه های مربوط به سیستم های فرعی عملیاتی انجام می شوند، مدیر عملیاتی باید کنترل هایی را با اندازه گیری خروجی، و مقایسه ی انها با موارد برنامه ریزی شده، انجام دهد. هزینه های کنترل کردن، کیفیت آنها و برنامه ریزی های مربوطه، در اینجا، از جمله ی عملیات های مهم تلقی می شود.

رفتار

مدیران عملیاتی در مورد نحوه ی اثر آنها بر روی برنامه ها، سازمان دهی ها و اثرات کنترلی بر روی رفتار انسانی، بررسی انجام می دهند. آنها همچنین نیاز دارند بدانند که چگونه رفتار مربوط به زیردستانشان، می تواند بر روی برنامه ریزی تولید، سازمان دهی و فعالیت های کنترلی، اثرگذار باشد. علاقه ی آنها در رفتارهای مربوط به تصمیم گیری، نمود دارد.

مدل ها

مشابه برنامه ی مربوط به مدیران، سازمان دهی و کنترل فرایند انتقال، آنها با مشکلات زیادی مواجه هستند و باید تصمیم گیری های زیادی را اتخاذ کنند. آنها می توانند به سادگی مشکلات خود را با استفاده از مدل هایی ساده سازی کنند. این مدل ها مشابه مدل های برنامه ریزی تجمعی برای بررسی نحوه ی استفاده از ظرفیت های موجود در زمان کوتاه می باشد.

اهداف مربوط به مدیریت عملیات ها

اهداف مربوط به مدیریت عملیات ها، می تواند به خدمات مشتریان و استفاده از منابع، تقسیم بندی شود.

خدمات مشتریان

اولین هدف مربوط به سیستم عملیاتی، خدمات مشتری است که به منظور ایجاد رضایتمندی مشتری، انجام می شود. بنابراین، سرویس مشتری یک هدف کلیدی برای مدیریت عملیات ها می باشد. سیستم عملیاتی باید چیزهایی را مهیا کند که می تواند رضایتمندی مشتری را از لحاط زمان و هزینه، برطرف کند. بنابراین، هدف اولیه می تواند کسب رضایتمندی، با استفاده از مهیا کردن چیزهای حقیقی در قیمت و زمان واقعی باشد.
این جنبه های مربوط به خدمات مشتری، مشخصات، هزینه ها و زمان، برای 4 عملکرد در جدول 2 توصیف شده است. آنها منابع اساسی از ایجاد رضایتمندی در مشتری هستند و بنابراین، باید بعد اصلی مربوط به هدف خدمات مشتری برای مدیران عملیاتی باشد.
عموماً یک سازمان به طور مطمئن می تواند کمک کننده باشد و به طور مطمئن می تواند استانداردهایی را بدست آورد و مدیر عملیات دارای قدرت نفوذ در این استاندارها را دارد. از این رو، این هدف، تحت اثر تصمیم گیری مدیر عملیاتی است و بدین صورت خدمات مشتری مورد نیاز، حاصل می شود.
مدیریت تولید و عملیات (1)

استفاده از منابع

یکی دیگر از اهداف مربوط به سیستم های عملیاتی، استفاده از منابع برای ایجاد رضایمندی مشتری است. یعنی خدمات مشتری باید با حصول عملیات های مؤثر از طریق استفاده مؤثر از منابع، انجام شود. استفاده ی غیرمؤثر از منابع یا خدمات ناکافی مشتری، منجر به وقوع شکست در زمینه ی سیستم های عملیاتی می شود.
مدیریت عملیات ضروتاً در مورد استفاده از منابع کار می کند، یعنی اثر ماکزیمم را از منابع بدست می آورد و میزان اتلاف آنها را مینیمم می کند. مفهوم استفاده از پتانسیل منابع، ممکن است به صورت بخشی از زمان موجود بیان شود که مورد استفاده قرار می گیرد. هر اقدام نشاندهنده ی مفهومی است که بوسیله ی آن، پتانسیل یا ظرفیت مربوط هب هر منبع، مصرف می شود. این مسئله به عنوان هدف استفاده از منابع، مورد اشاره قرار گرفته است.
مدیریت عملیات همچنین در مورد حصول خدمات با رضایتمند مشتری و استفاده از منابع، تمرکز دارد. یک بهبود در یکی از این عوامل، اغلب موجب می شود تا دیگری افت کند. اغلب هر دوی این موارد، به طور همزمان ماکزیمم نمی شوند و از این رو، یک کارایی رضایتمندانه، باید بر اساس هر دو هدف، انجام شود. تمام فعالیت های مربوط به مدیریت عمیات، باید این دو هدف را در ذهن در نظر گیرند و بسیاری از مشکلات پیش روی مدیران علمیاتی است که علت آن، این منازعه می باشد. از این رو، مدیران عملیاتی، باید تلاش کنند تا این اهداف را به تعادل برسانند.
جدول 3 این دو هدف از مدیریت عملیاتی را خلاصه کرده است. نوع تعادل ایجاد شده در زمینه ی اهداف اساسی، بوسیله ی ملاحظات بازار، رقابت ها، میزان ضعف و قوت سازمان ها و ... تحت تأثیر قرار می گیرد. از این رو، مدیران عملیاتی، باید یک مشارکت را در زمانی در نظر بگیرند که این اهداف، تعیین شده باشد.
مدیریت تولید و عملیات (1)

مدیریت عمیات های جهانی

واژه ی جهانی سازی، توصیف کننده ی استقرار امکانات و عملیات تجاری در سرتاسر جهان می باشد. جهانی سازی، می تواند به عنوان یک فرایند تعریف شود که در آن، فاصله ی جغرافیایی یک فاکتور متمایزکننده ی مهم در ایجاد و نگهداری روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی، محسوب می شود. این واژه می تواند به عنوان یک مشوق جهانی به منظور حرکت به سمت یک سیستم جهانی مطرح شود که بوسیله ی تجارت های مشارکتی فراملی و مؤسسه های بانکداری تحت حاکمیت قرار می گیرد.
توسعه وجود دارد که روند رو به جهانی سازی را تسهیل می کند. این موارد عبارتند از:
1. حمل و نقل بهبود یافته و تکنولوژی ارتباطات
2. سیستم های مالی باز
3. افزایش تقاضا برای واردات
4. سهمیه های وارداتی کاهش یافته و موانع تجاری دیگر
وقتی یک شرکت تأسیساتی را در خارج از مرزهای کشورش ایجاد میکند، این شرکت درگیر برخی پیچیدگی ها در عملیات های خود است. بازارهای جهانی استانداردهای جدیدی را بر روی زمان و کیفت محصول ارائه شده، وضع کرده اند. مدیران نباید ابتدا به بازارهای محلی فکر کنند و سپس به بازارهای جهانی. در واقع آنها می توانند به بازارهای جهانی فکر کنند و در عمل به صورت محلی فعالیت کنند. همچنین آنها باید آگاهی مناسبی در مرد رقبای خود داشته باشند. برخی از چالش های مهم دیگر در مدیریت عملیات های چندملیتی، زبان و آداب و رسوم متفاوت، تفاوت در حالت مدیریتی، قوانین ناآشنا و تفاوت در قیمت ها می باشد.
مدیریت عمیلات های جهانی، بر روی موضوعات کلیدی زیر تمرکز دارند:
• استفاده ی مناسب از جوانب زیر و ایجاد ارتباط با عملیات های جهانی، زنجیره ی تأمین، لجستیک و ...
• ایجاد ارتباط با رویدادهای تاریخی و جهانی با محرک های کلیدی در عملیات های جهانی از جوانب مختلف.
• توسعه ی معیارها برای ایجاد مفهوم و ارزیابی عملیات های جهانی مختلف
• ایجاد ارتباط در موارد موفق و ناموفق در عملیات های جهانی با محیط های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی.
• ایجاد رویه به سمت عملیات های جهانی
• توسعه ی یک آگاهی در مورد دید جهانی صرفنظر از کشور مبدأ، رویه ی مربوط به چشم انداز، مطالعات، ارجعیت ها، ناحیه ها، تمایلات سیاسی ، منشأ و ...

رویه ی مربوط به مدیریت تولید و عملیات

مدیریت تولید و عملیات، دغدغه هایی در مورد تبدیل ورودی ها به خروجی ها، با استفاده از منابع فیزیکی دارند و بدین صورت استفاده های مناسبی از مزیت های مشتر می شود در حالی که سایر اهداف سازمانی به طور مؤثر، پر بازده و قابل انطباق، حاصل می شود. این مورد به خودی خود، از سایر عملکرد های مانند پرسنل، بازار، تأمین مالی و ...، متمایز است و دغدغه ی اولیه آن، تبدیل مواد اولیه به محصولات می باشد. در ادامه، برخی فعالیت ها نام برده شده است که تحت عملکرد های مدیریت و تولید، لیست شده اند:
1. محل قرارگیری تأسیسات
2. طرح تولید و نحوه ی انتقال مواد
3. طرح محصول
4. طرح فرایند
5. تولید و برنامه ی کنترل
6. کنترل کیفیت
7. مدیریت مواد
8. مدیریت حفظ و نگهداری

محل قرارگیری تأسیسات

محل قرارگیری تأسیسات برای عملیات ها، یک تصمیم گیری طویل المدت بر اساس ظرفیت است که نیازمند الزامات طویل المدت جغرافیایی می باشد. این مسئله بر روی سازمان تجاری، اثر قابل توجهی دارد. این مسئله همچنین یک سطح استراتژیک مهم در تصمیم گیری یک سازمان می باشد. این رویه درگیر سوال هایی مانند " در کجا عملیات های اصلی باید قرار داشته باشد؟" است.
انتخاب محل، یکی از تصمیم گیری های کلیدی است زیرا سرمایه گذاری های قابل توجه در زمینه ی تأسیس کارخانه و خرید تأسیسات بر طبق این محل ها، باید انجام شود. انتخاب یک مکان نامناسب، ممکن است منجر به افزایش خسارت های مربوط به سرمایه گذاری در زمینه ی کارخانه و اداوات می شود و از این رو، کارخانه باید بر اساس سیاست ها و برنامه های توسعه ی شرکت، تنوع محصولات کارخانه، تغییر در منابع مواد اولیه و بسیاری فاکتورهای دیگر، ایجاد شوند.
هدف از مطالعات مربوط به تعیین مکان، پیدا کردن مکان بهینه است که بالاترین مزیت را برای سازمان داشته باشد.

طرح کارخانه و انتقال مواد

طرح کارخانه اشاره به الزامات و تأسیسات فیزیکی دارد. این طرح از پیکربندی مربوط به بخش های تولید، مراکز کارگری و اداوتی مورد استفاده در فرایند تبدیل، می باشد. هدف کلی مربوط به طرح کارخانه، بر اساس الزامات فیزیکی طراحی شده است که الزامات مورد نیاز برای ما را برطرف می سازد.
با توجه به گفته ی James Moore، " طرح کارخانه، طرحی است که دارای آرایشی بهینه از تأسیسات، شامل، پرسنل، ادوات عملیاتی، فضای ذخیره سازی، ادوات مورد استفاده در انتقال مواد و تمام خدمات حمایتی مربوط به طراحی را دارد".
انتقال مواد، در واقع اشاره به حرکت مواد از بخش ذخیره ساز به ماشین آلات و از ماشین آلات به فرایند تولید دارد. این انتقال همچنین به عنوان علم وهنر حرکت، بسته بندی، ذخیره سازی و ... تعریف می شود. این فعالیت، یک فعلالیت خاص برای موارد تولید مدرن ست که 50 تا 75 % هزینه های تولید را به خود اختصاص داده است. این هزینه، می تواند با استفاده از بخش های مناسب، عملیات ها و فرایندهای حفظ ونگهداری مناسب، کاهش یابد. ادوات مورد استفاده در انتقال مواد، موجب افزایش خروجی، بهبود کیفیت، سرعت تحویل، و کاهش هزینه های تولید می شود. از این رو، انتقال مواد، یکی از ملاحظات اولیه در طراحی کارخانه های جدید می باشد.

طراحی محصول

طراحی محصول، درگیر تبدیل ایده ها به واقعیت می باشد. هر سازمان تجاری باید محصولات جدید، را طراحی و توسعه دهد تا بتواند در بازار بقا داشته باشد. توسعه ی یک محصول جدید و ارسال آن به بازار، بزرگترین چالشی است که سازمان ها، با آن روبرو هستند. کل فرایند نیاز سنجی برای تولیدی فیزیکی محصول، درگیر سه عملکرد است: بازاریابی، توسعه ی محصول، تولید. توسعه ی محصول به معنای نیاز مشتری به محصولی با این ویژگی هاست. تولید مسئول انتخاب فرایندهایی را دارد که محصول بوسیله ی آن تولید می شود. طراحی محصول و توسعه، یک ارتباط میان بازاریابی، نیازهای مشتری و انتظارات و فعالیت های مورد نیاز برای تولید محصول است.

طراحی فرایند

طراحی فرایند یک فرایند تصمیم کیری ماکروسکوپیک از کل مسیر فرایند است که بوسیله ی آن مواد اولیه، به محصول نهایی تبدیل می شود. این تصمیم ها، شامل انتخاب فرایند، انتخاب تکنولوژی، آنالیز جریان فرانید و طراحی این تأسیسات می باشد. از این رو، تصمیم گیری های مهم در طراحی فرایند، در واقع آنالیز جریان کاری برای تبدیل مواد اولیه به محصول نهایی و انتخاب محل کار برای هر جریان کاری می باشد.

برنامه ریزی و کنترل تولید

برنامه ریزی و کنترل تولید می تواند به عنوان فرایندی تعریف شود که بر طبق آن، برنامه ریزی تولید، پیش از تولید انجام می شود، مسیر دقیق تولید انتخاب می شود، زمان شروع و زمان پایان تعیین می شود، سفارش محصول به فروشگاه می رسد و طبق سفارش، رویه ی تولید محصول، پی گرفته می شود.
اصول مربوط به برنامه ریزی و کنترل تولید، در این عبارت نهفته است: " ابتدا کار خود را برنامه ریزی کنید و سپس، بر طبق برنامه ی خود، کار کنید". عملکرد های اصلی مربوط به برنامه ریزی و کنترل تولید شامل برنامه ریزی، مسیریابی، زمان بندی، توزیع امکانات و پیگیری می باشد.
برنامه ریزی، تصمیم گیری پیش از انجام یک کار، نحوه ی انجام کار، زمان انجام کار، و کسی است که کار را انجام می دهد. برنامه ریزی موجب ایجاد یک پل بر روی شکافی ایجاد می کند که بین ما و جایی که می خواستیم برویم، وجود دارد. این مسئله موجب می شود تا فکر کنیم که چه چیزی ممکن است اتفاق افتد.
مسیریابی، ممکن است به عنوان انتخاب مسیری تعریف شود که هر بخش از محصول، باید در طی آن، تولید گردد. این رویه در واقع تبدیل مواد اولیه به محصول می باشد. مسیریابی، مسیرهای بهینه تر را برای بخش به بخش و ماشین به ماشین، ارائه می دهد.
زمان بندی تعیین کننده ی برنامه ای است که طبق ان، عملیات انجام می شود. زمان بندی، ممکن است به عنوان تثبیت زمانی و داده ای برای هر عملیات، تعریف شود. این برنامه، تعیین کننده ی توالی انجام کارهای می باشد (شکل 4).
مدیریت تولید و عملیات (1)
توزیع امکانات در واقع مربوط به شروع فرایندهاست. این توزیع، موجب می شود تا قدرت ضروری ایجاد گردد و بنابراین، توزیع امکانات موجب آزاد شدن سفارش برای شروع تولید هر آیتم می شود.
عملکرد پیگیری، در واقع گزارشات روزانه از پیشرفت کار هر بخش است.
استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط