گزیده‌ای از سخنان سید حسن نصرالله به‌مناسبت شهادت شیخ نمر باقر النمر

نشانه‌های سقوط آل‌سعود

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان به‌مناسبت مراسم گرامیداشت علامه‌ی مجاهد شیخ محمد خاتون1 با تمجید از شخصیت وی، شهادت آیت‌الله نمر باقر النمر، روحانی مبارز عربستانی را تسلیت گفت و بر نابودی آل‌سعود تأکید کرد. وی
چهارشنبه، 16 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نشانه‌های سقوط آل‌سعود
نشانه‌های سقوط آل‌سعود

 






 

گزیده‌ای از سخنان سید حسن نصرالله به‌مناسبت شهادت شیخ نمر باقر النمر

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان به‌مناسبت مراسم گرامیداشت علامه‌ی مجاهد شیخ محمد خاتون1 با تمجید از شخصیت وی، شهادت آیت‌الله نمر باقر النمر، روحانی مبارز عربستانی را تسلیت گفت و بر نابودی آل‌سعود تأکید کرد. وی همچنین با محکوم کردن اعدام آیت‌الله النمر، شهادت را میراثی از انبیاء و اوصیاء و مکتب کربلا خواند که شهید شیخ‌ النمر به آن وابسته بود. در ادامه گزیده‌ای از این سخنرانی تقدیم مخاطبین محترم می‌شود:
من در این مراسم سوگواری که برای برادر عزیز و ارزشمند حضرت علامه‌ی مجاهد شیخ محمد خاتون* برگزار شده است به خانواده‌ی او و همه‌ی برادران و خواهران در این جهاد مبارک تسلیت عرض می‌کنم. همچنین شهادت مظلومانه‌ی دانشمند بزرگ و شجاع، علامه‌ی مجاهد شهید شیخ باقر النمر را به خانواده‌ی محترم ایشان و به ساکنان قطیف، منطقه‌ی شرقیه، کل مسلمانان جهان، مراجع بزرگ، علمای مسلمان، حوزه‌های علمیه و کل حق‌طلبان و کسانی‌که به دنبال حقوق خود هستند تسلیت و تبریک می‌گویم. این شهادت میراث انبیاء و اوصیاء و مکتب کربلاست که شهید شیخ النمر به آن وابسته است.

شیخ خاتون شخصیت غیرپیچیده و ساده‌ای داشت

شیخ خاتون از ابتدا فردی طالب علم، جدی، مسئول، متدین و متقی طبق چیزی بود که در خطبة المتقین امام علی علیه‌السلام آمده است ... وی به‌شدت مراقب بود تا از هوای نفسانی‌اش پیروی نکند و مرتکب عصیان در برابر خداوند نشود و به‌همین علت به حلال و حرام و واجبات با دقت زیاد توجه داشت.
شیخ خاتون شخصیت غیر پیچیده و ساده‌ای داشت. چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصف متقین می‌فرمایند: «حریزاً دینه» و «سهلاً أمره» بود. و البته علما باید هم اینگونه باشند. انسانی که رشد می‌کند و مسئولیت می‌پذیرد باید اینگونه باشد. سهل امره یعنی‌چه؟ یعنی شخص پیچیده‌ای نیست. یعنی اگر با او صحبت کنی و از او چیزی بخواهی و یا مسئولیتی برعهده‌ی او بگذاری یا مسئولیتی را از او بگیری یا به جائی بفرستی یا ملاحظه‌ای را درباره‌اش مطرح کنی یا از او انتقاد کنی و یا به عملکردی از او اعتراض کنی با مشکل مواجه نمی‌شود.
کسانی که شیخ محمد را می‌شناختند، می‌دانستند که در وجود او چیزی به اسم محمدعلی خاتون وجود ندارد. آنچه در او وجود دارد بنده‌ای نیازمند است که به آخرتش توجه دارد... شخصیت او پیچیده و دشوار نبود. در عین حال وقتی با خطر مواجه می‌شد متوقف نمی‌گردید. وی به هرجا که باید حضور می‌یافت و می‌رفت. من در این زمینه شواهد و داستان‌های زیادی درباره‌ی او به خاطر دارم. امروز می‌توانم در تشریح شخصیت شیخ محمد خاتون بگویم که او نماد مکتب سید عباس موسوی و مکتب شیخ راغب حرب بود. وی جلوه‌ای از این فرهنگ، اخلاق و رویه، شیوه و سلوک بود. شیخ محمد خاتون با این صفاتش در مدتی که در میان ما می‌زیست، حقیقتاً شخصیت پربرکتی داشت. به همین علت تأثیر وی در میان مردم و جوانان عمیق و گسترده بود. او فقط حرف نمی‌زد بلکه الگو بود. خود به آنچه که می‌گفت عمل می‌کرد. دست کم طی ۳۵ سال معلم و خطیب و مسئولی بود که رنج مسئولیت را تحمل می‌کرد.

تأسیس عربستان؛ طرح استعماری انگلیس

اجازه بدهید امروز کاملا شفاف و بی‌تعارف باشیم، در سرزمین «شبه جزیره‌ی عربی»، حکومتی در آنجا تأسیس شده است که این سرزمین ظالمانه و به دروغ عربستان‌سعودی نامیده شده است. سرزمین حرمین (شریفین)، سرزمین رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم و اهل بیت علیهم‌السلام و صحابه‌ی ایشان، سرزمین مجاهدان بدر و أحد، سرزمین اسلام؛ این سرزمین به نام یک خاندان نامیده شده است، خاندان آل‌سعود خودش را با جنایت و کشتار و ایجاد رعب و وحشت بر ملت جزیرة‌العرب تحمیل کرده و در کتاب‌های تاریخ نیز به این امور اشاره شده است.
حتی تاریخ ‌نویسان خود آل‌سعود نیز از این حقایق سخن می‌گویند و از آن به‌عنوان افتخارات بنیانگذار و باندهای جنایتکاری که می‌کشتند و سر می‌بریدند، یاد می‌کنند. عربستان‌سعودی با حمایت انگلیس و پول و توپخانه‌ی این کشور، به‌عنوان بخشی از طرح استعماری انگلیس برای سیطره‌ی بر کشورهای ما، روی استخوان‌های ملت جزیرةالعرب و سیلی از خون این ملت و قبایل و عشایر آن بنا شده است. این کار همزمان با مقدمه‌چینی برای ایجاد رژیمی دیگر در سرزمین فلسطین، با کشتار و بر روی اجساد و سیلی از خون صورت گرفت. این رژیم اسرائیل نام دارد.
در آن سرزمین (عربستان) هیچ عالم دینی یا اصلاحگری امکان نقد و اعتراض ندارد. بحث و جدل ممنوع است و این موضوع به شیعیان و منطقه‌الشرقیه محدود نمی‌شود. چه شیعه یا سنی، مسلمان یا غیرمسلمان، ملی‌گرا یا لیبرال و هرکس دیگر در این کشور نمی‌تواند اعتراض یا بحث و جدل کند. به‌همین سبب امروز در برابر حادثه‌ای هولناک قرار داریم. حادثه‌ای بسیار بزرگ. ممکن است آل‌سعود کاری را که انجام دادند کوچک بدانند؛ زیرا این ملت را کوچک می‌شمارند، اما این حادثه را نمی‌توان کوچک شمرد. اعدام یک عالم دینی بزرگ و مجاهد و اصلاح‌طلب به‌نام شیخ نمر النمر حادثه‌ای نیست که بتوان ساده از کنار آن عبور کرد. به هیچ وجه. می‌خواهیم به صورت سلسله‌وار و منطقی و آرام در این‌باره سخن بگوییم.
نشانه‌های سقوط آل‌سعود

چرا شیخ النمر را اعدام کردند؟

آیا دستگاه قضایی سعودی توانست ثابت کند که شیخ النمر سلاح به دست گرفته و با سلاح جنگیده است؟ صرف‌نظر از این که چنین اقدامی قانونی یا غیرقانونی است. آیا وی گروهی مسلح تشکیل داده است. آیا به جنگ و حمل سلاح دعوت کرده است یا این که همه‌ی کارهای وی مسالمت‌آمیز بوده است، مثل دیگر علما در منطقه‌ی شرقیه. مثل علما و رهبران در بحرین که همه‌ی آنها به زندان افتاده‌اند و شیخ سلمان، شیخ مقداد، عبدالوهاب حسین و... از آن جمله هستند. این افراد چرا به زندان افتاده‌اند؟ آیا به خشونت و جنگ دعوت کرده‌اند و سلاح به دست گرفته‌اند؟ هرگز.
برخی از آنها از داخل زندان‌های آل‌خلیفه در بحرین بیانیه صادر می‌کنند و زیر آن را هم امضا می‌کنند و از ملت بحرین می‌خواهند مسیر خود را به صورت مسالمت آمیز ادامه دهند و بر اصل مسالمت آمیز تاکید می‌کنند. این بیانیه‌ آل‌خلیفه و حکومت آل‌خلیفه را محکوم می‌کند. حکومتی که برخی افراد را به زندان می‌اندازد و به آنها ظلم می‌کند و این در حالیست که آنها از داخل زندان بر مسالمت آمیز بودن تحرکات تأکید می‌کنند. شیوه و رفتار آنها این است.
مشکل شیخ النمر نیز همین است. مشکل واقعی وی این است که فریاد حق خواهی برآورد. انسانی بسیار شجاع بود. می‌توان شیخ النمر را بسیار شجاع دانست. وی در سخنانی که ایراد می‌کرد و در زمان و مکانی که این سخنان را ایراد می‌کرد بسیار شجاع بود. وی با قدرت سخن می‌گفت. وی انسانی اصلاح‌طلب بود و حقوق مردم جزیرةالعرب را مطالبه می‌کرد که به دروغ عربستان سعودی نامیده شده است. وی می‌گفت ملت این کشور حق دارند حکام خودشان را انتخاب کنند، نه این که شاهزاده‌ها حکومت آنها را از یکدیگر به ارث ببرند. وی می‌خواست این ملت به ثروت‌های خود دست پیدا کند نه این که شاهزاده‌های آل‌سعود این ثروت‌ها را غارت کنند و بر ثروت خود بیفزایند در حالی که ملت فقیر و فقیرتر می‌شود.
وی خواستار آزادی‌های طبیعی بود که هر انسانی در هر جای جهان آنها را مطالبه می‌کند. وی این خواسته‌ها را شجاعانه و به‌صراحت مطالبه می‌کرد. ولی هر کس حرف بزند اعدام می‌شود. هر کس اعتراض کند اعدام می‌شود. این همان عربستان سعودی است که می‌خواهد دموکراسی را در منطقه گسترش دهد و از آزادی‌ها در منطقه دفاع کند. امروز روز محکومیت بزرگ این رژیم است. امروز خون شیخ النمر چهره، اجساد، تاریخ، حاضر و آینده‌ی آل‌سعود را تا روز قیامت فرا گرفته است و در دنیا و آخرت گریبان‌گیر آنها خواهد بود.
آیا شیخ النمر خواستار تجزیه کشور شده بود؟ به‌صراحت بگویم که آمریکا از شیعیان منطقه‌‌ی شرقیه می‌خواست که این را بگویند. بگویند ما در منطقه‌ی شرقیه نفت داریم و می‌خواهیم جدا شویم و حکومتی مستقل داشته باشیم. آمریکایی‌ها چند سال پیش چنین چیزی را به برخی از رهبران در منطقه‌ی شرقیه پیشنهاد کردند اما رهبران شیعیان و علمای شیعه در منطقه‌ی شرقیه جدایی و تجزیه‌طلبی را رد و اصرار کردند که بخشی از کشور خود باشند. این وفاداری ملی، انسانی و قومی چگونه پاسخ داده می‌شود؟ با شمشیر، به هر کس که اعتراضی یا انتقادی بکند، پاسخ داده می‌شود. واقعیت ماجرای شیخ النمر همین است. هیچ چیز دیگری نیست. متاسفانه برخی از کسانی که پول می‌گیرند و می‌نویسند، می‌گویند این حکم قانونی است. این حکم بر چه اساسی قانونی است؟ آیا شما از پرونده‌ی وی اطلاع دارید و تحقیق کرده‌اید که وی واقعاً محاکمه شده است؟ همه‌ی این محاکمه‌ها صوری بود و حتی آنها از داشتن وکیل مدافع هم محروم بودند. حتی متهم نمی‌تواند از خودش دفاع کند.
نکته و سؤال دیگر این است که چرا این‌قدر بر اعدام و آن هم دقیقا در شرایطی که منطقه در آن قرار دارد، اصرار می‌کنند؟ در سال‌های گذشته کشورها، حکومت‌ها، شخصیت‌ها، مراجع دینی شیعی و اسلامی تلاش زیادی کردند و پیام‌های زیادی برای پادشاه عربستان و شاهزاده‌های سعودی و مسئولان سعودی ارسال کردند و از آنها خواستند (شیخ النمر) را عفو کند یا دست کم حکم اعدام را اجرا نکند. می‌توانستند حکم اعدام را اجرا نکنند و شیخ النمر هم در زندان بماند تا ببینند بعدا چه می‌شود. اما چرا بر اجرای حکم آن هم در این زمان اصرار داشتند؟ می‌توانستند مسئله را به تعویق بیندازند و اعدام را اجرا نکنند و عفو کنند و دل مردم را به دست بیاورند و اختلافات را کاهش دهند.
در شرایط حاکم بر منطقه، برخی از افراد امیدوار بودند سعودی‌ها عاقلانه رفتار کنند و میانه‌روی داشته باشند. آنها امیدوار بودند این نظام گفت‌وگوهای سیاسی با ایران و کشورهای منطقه و گروه‌های سیاسی دیگر و نیز گفتگو در یمن، سوریه، عراق، بحرین، لیبی و منطقه را بپذیرد. برخی امیدوار بودند این نظام درها را برای برون رفت از بحران‌های ویرانگر موجود در منطقه از طریق مذاکره و گفت‌وگو و رفتارهای مثبت باز کند، به همین سبب اجرای این حکم اعدام، بسیار شوکه کننده و غافلگیر کننده بود. البته برای من غافلگیر کننده نبود. زیرا من و برادران می‌دانیم که رژیم سعودی شیوه‌ی دیگری دارد و اجرای اعدام این مسئله را تایید می‌کند.

ارزش قائل نبودن آل‌سعود برای جهان اسلام

اعدام شیخ النمر برای کشورهای عربی و اسلامی پیامی دارد. پیامی خونین از جانب عربستان که با شمشیر و قطع گردن ارسال می‌شود. این پیام می‌گوید نظام سعودی به جهان اسلام و طوایف اسلامی و افکار عمومی اسلامی و بین‌المللی و جهانی هیچ اهمیتی نمی‌دهد و برای چیزی به نام افکار عمومی در جهان ارزش و اعتباری قائل نیست. آنها همچنین برای دوستان که با ارسال پیام (خواستار اجرا نشدن حکم شدند) و احساسات میلیون‌ها مسلمان در جهان که با یک کردار یا رفتار مشخص جریحه‌دار می‌شود، اهمیتی قائل نیستند. بدتر از همه این که نه تنها شیخ را اعدام کردند بلکه جسد پاک وی را به خانواده‌اش تحویل نمی‌دهند. آنها در زمان حیات وی تلاش کردند او را ساکت کنند و پس از شهادت نیز جسد وی را در اختیار گرفته‌اند و تحویل نمی‌دهند.
این پیام همچنین حاوی این نکته است که هر کس از آل‌سعود انتقاد یا از به آنها اعتراض کند خونش ریخته می‌شود. مگر مخالفان خود را در کشورهای مختلف جهان تحت تعقیب قرار ندادند و آنها را به سبب نوشتن کتاب‌های اعتراض‌ آمیز علیه آل‌سعود، نکشتند؟ هر کس حرفی زد یا موضعی اتخاذ کرد، علیه وی توطئه کردند حتی اگر لازمه‌ی این کار ویران کردن یک کشور یا به جریان انداختن جنگ داخلی در یک کشور باشد. نیازی نیست به اسامی اشاره شود. آنها می‌گویند نظام ما هیچ نقد و اعتراضی را نمی‌پذیرد و هر بحث و جدلی را رد می‌کند، یا در کشور ما مثل گوسفند زندگی می‌کنید یا این که مثل گوسفند کشته می‌شوید. راه دیگری نیست. پیام این است.
نکته دیگری که در پیام (رژیم آل‌سعود) وجود دارد این است که آنها با اجرای این حکم اعدام، فتنه جدیدی درست نمی‌کنند؛ زیرا فتنه از اصل وجود دارد بلکه در آتش این فتنه می‌دمند و آن را گسترش می‌دهند. این اعدام همچنین به همه‌ی عقلا که امید به رفتار عاقلانه‌ی سعودی و گفت‌وگوی آن با طرف‌های دیگر داشتند این پیام را می‌دهد که هیچ گفت‌وگو، تعقل، میانه‌روی و مذاکره‌ای در کار نیست بلکه هر چه هست کشتار و خون‌ریزی و جنگ‌های ویرانگر بیشتر است. پیام این است.

یمنی‌ها ماهیت واقعی آل‌سعود را برملا و رسوا کردند

عربستان سعودی با این اقدام بیش از هر زمان دیگری چهره‌ی واقعی، استبدادی و جنایتکارانه و تروریستی و تکفیری خود را نشان داد. البته آنها هر روز این چهره را به نمایش می‌گذارند نه این که این موضوع محدود به روز اعدام شیخ النمر باشد. آنها در ده ‌ماه گذشته هر روز این چهره را در یمن به نمایش می‌گذارند. گلوله باران می‌کنند، می‌کشند، ویران می‌کنند، آواره می‌کنند و مانع از هرگونه گفت‌وگو، مذاکره و حل سیاسی می‌شوند و مرتکب جنایاتی می‌شوند.
در یکی از مراحل می‌گفتیم هدف از جنگ سعودی علیه یمن سیطره‌ی مجدد بر یمن و تحت سلطه درآوردن این کشور است. پس از ده‌ ماه باید بگوییم هدف از جنگ سعودی علیه یمن ویران کردن این کشور و کشتار ملت این کشور و گرفتن انتقام از این ملت است. همانگونه که از شیخ النمر انتقام گرفت؛ زیرا در یمن زنان و مردانی هستند که به آل‌سعود «نه» گفته‌اند. آنها اعتراض کردند و تسلیم شدن در برابر آل‌سعود را رد کردند و خواستار آزادی شدند و دوران بردگی را پشت سر گذاشتند. یمنی‌ها ماهیت واقعی سعودی‌ها را برملا و فساد، ظلم و تروریسم آنها را رسوا می‌کنند. به همین سبب آنها [آل‌سعود] چنین چیزی را تحمل نمی‌کنند و خواستار حل سیاسی در یمن نیستند بلکه به دنبال ویرانی یمن هستند.

خون شهید النمر، پایان کار رژیم آل سعود را رقم خواهد زد

موضع‌گیری‌هایی روز گذشته اتخاذ شد که در صدر آن موضع‌گیری‌های مراجع دینی شیعی و جمهوری اسلامی ایران قرار داشت که مسئله‌ای طبیعی است. ما همچنین شاهد موضع‌گیری‌های برادران‌مان از علمای اهل تسنن، علمای مسلمان سنی و مراجع سنی و گروه‌های سیاسی و جهادی منتسب به اهل سنت بودیم که بسیار گرانقدر و مهم بود که از آن قدردانی و تشکر می‌کنیم؛ زیرا در ناکام گذاشتن اهداف آل‌سعود اساسی است.
آل‌سعود خواهان به راه انداختن فتنه بین شیعیان و سنی‌ها هستند. آنها از سال‌ها قبل این فتنه‌انگیزی را آغاز کردند و تلاش می‌کنند این فتنه را در همه‌ی جهان از جمله افغانستان، پاکستان، نیجریه، اندونزی، لبنان، سوریه و عراق به راه بیاندازند. هر جایی که مشکلی بین شیعه و سنی باشد، به دنبال رد پای سعودی، اندیشه، پول و تبلیغات آن بگردید. زمانی‌که علمای سنی این اعدام را محکوم می‌کنند، نقش عظیم تاریخی و اسلامی در جلوگیری از تحقق این هدف ایفا می‌کنند.
اما به برادران شیعه می‌گویم که نباید این مسئله را به مسئله‌ای شیعی- سنی تبدیل کنند و چنین مطالبی را مطرح کنند. آل‌سعود شهید الشیخ نمر النمر را کشت، نقطه سر خط. این مسئله را نباید به پای اهل سنت گذاشت. حرکت در مسیر فتنه شیعی- سنی خدمت به قاتلان شیخ النمر و خیانت به خون شیخ النمر است.
نشانه‌های سقوط آل‌سعود

زمان رسوا کردن آل‌سعود فرا رسیده است

باید واقعیت را به جهانیان بگوییم. زمان آن فرا رسیده است که همه‌ی شخصیت‌های دینی، سیاسی، رسانه‌ای، حزبی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی در جهان عرب و اسلام و حتی در همه‌ی جهان حرف حقی را بزنند که شیخ نمر النمر بیان می‌کرد. زمان آن فرا رسیده است که حرف حق در برابر این رژیم طاغوت که اسلام و امت اسلامی را ویران می‌کند، بیان شود. زمان آن فرا رسیده است که با شجاعت و بدون در نظر گرفتن هیچ محاسبه یا ملاحظه‌ای به همه‌ی جهان بگوییم سرچشمه، کارگاه، پایه و اساس، مبدأ و منشاء اندیشه‌های تکفیری که ویرانگر و عامل قتل و کشتارهاست و همه‌ی ملت‌های جهان چه مسلمان و چه مسیحی را تهدید می‌کند، از این رژیم از این خاندان از آل‌سعود و از مکتب سعودی‌هاست. آل‌سعود هر کاری که می‌خواهند انجام دهند، دیگر نباید سخنان تشریفاتی و ملاحظه‌کارانه بیان کرد. کتاب‌هایی را که داعش تدریس می‌کند همان کتاب‌های رژیم آل‌سعود است و به‌همین علت همان تربیت و منشاء هر دو یکی است و شاهد رفتار مشابه آنها هستیم. تاریخ آل‌سعود و سابقه‌ی داعش منطبق بر یکدیگر و یکسان است و هر دو از یک تربیت دینی نشأت می‌گیرد.

بیان حقیقت‌ها درباره آل‌سعود از بزرگ‌ترین جهادهاست

امروز مهم‌ترین پاسخ به اعدام شهید بزرگ شیخ نمر النمر، برعهده گرفتن این مسئولیت است. چرا او را کشتند؟ زیرا سخن حق را با شجاعت بیان می‌کرد. آنها می‌خواستند این سخن حق را که شجاعانه از حنجره‌ی او خارج می‌شد، ساکت کنند. مسئولیت همه‌ی امت امروز آن است که به حنجره‌ی شهید الشیخ نمر النمر تبدیل شوند و سخن حقی را که او بیان می‌کرد، تکرار کنند و حق را علنا و با شجاعت کامل بیان کند، هر چند که تاوان گفتن سخن حق، حکم اعدام باشد.
آل‌سعود نمی‌تواند همه‌ی مردم را بکشد. این فریبکاری و جعل باید پایان یابد و برملا شود. خریدن افراد با پول باید پایان یابد. اکنون زمان بیان حق است که شخصیت‌های بزرگ با خون خود هزینه‌ی آن را پرداخت می‌کنند. باید مدارا کردن و مسامحه پایان یابد. امیدواری به گفت‌وگو یا تعقل سعودی تمام شد. ما در برابر رژیمی قرار داریم که غرق در فتنه گری، قتل و خونریزی است و حاضر نیست هیچ شکافی در دیوار سیاهی که احداث کرده است، ایجاد شود.
این مسئولیت برعهده‌ی علما، سخنرانان و همه‌ی افراد است. نباید از سرزنش، سرزنش کنندگان در عمل کردن به این مسئولیت هراسی داشته باشیم. ما باید این مسئله را برای ملت‌ها و امت خود تشریح کنیم که از جمله بزرگ‌ترین جهادها در شرایط کنونی است. بیان حقیقت‌ها درباره‌ی آل‌سعود از بزرگ‌ترین جهادهاست؛ زیرا با تهدید و اهانت روبرو و دشنام داده خواهد شد و میلیون‌ها دلار و صدها میلیون دلار برای نابود کردن او، نام او، خانواده‌اش و کرامت او هزینه خواهد شد.

مردم باید پاسخ زینب‌گونه به اعدام شیخ النمر بدهند

من به شما می‌گویم پاسخ به اعدام عالم جلیل‌القدر شهید شیخ نمر باقر النمر، پاسخ زینب‌گونه است و مردم باید حقیقت را مانند حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در جلسه‌ی ابن ‌زیاد و جلسه‌ی یزید بن معاویه بیان کنند و از هیچ کسی نهراسند و ملاحظه‌ای را در نظر نگیرند.
باید این خون‌هایی که ظالمانه در یمن و جزیرةالعرب و زندان‌های آن بر زمین ریخته شد و در هر سرزمین عربی و اسلامی که در نتیجه‌ی اندیشه‌ها، پول و سلاح آنها خونی بر زمین ریخته می‌شود، این خون‌ها پایان کار این رژیم و این خاندان را خواهد نوشت. سنت‌های الهی و سنت‌های تاریخی این‌طور نشان می‌دهد. زمانی که یک رژیم عقل خود و ساده‌ترین احساسات انسانی را از دست می‌دهد، به پرتگاه و فروپاشی رسیده است. من هم مانند همه‌ی کسانی‌که روز گذشته گفتند تأکید می‌کنم نشانه‌های پایان کار این رژیم فاسد، جنایتکار، ظالم، مستبد، تکفیری و تروریستی پدیدار شده است. برای شیخ النمر و همه‌ی شهدا رحمت و علو درجات را مسئلت می کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. علامه شیخ محمد خاتون از جمله‌ مؤسسین اولیه‌ی حزب‌الله بود که نقش بسزایی در شکل‌گیری مقاومت داشت. وی همچنین از طلاب و اساتید برجسته‌ی لبنانی بود که به همراه سید عباس موسوی، حوزه‌‌ی علمیه‌ی بعلبک را تأسیس نمود. با حمله‌‌ی رژیم صهونیستی در سال ۱۹۸۲ به لبنان و با شکل‌گیری مقاومت، وی از نخستین کسانی بود که همانند دیگر روحانیون از جمله سید عباس موسوی لباس روحانیت را از تن در آورد و لباس جنگ را به تن کرد و به مبارزه با رژیم صهیونیستی پرداخت. علامه شیخ محمد خاتون، عضو شورای مرکزی حزب‌الله لبنان که سرانجام بعد از ۳۵ سال خدمت و تبلیغ در راه اسلام در اثر بیماری صعب‌العلاج دار فانی را وداع گفت.

منبع مقاله : khamenei.ir

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط