نویسنده: راضیه محمّدزاده
نیازهای انسان از چندین راه روی رفتار اثر میگذارد و این اثر تنها روی همان رفتاری نیست که موجب ارضای آن نیاز میشود، بلکه در ادراک، یادگیری و تفکر انسان در کلّ حیاتش تأثیر میگذارد، در حقیقت مردم غالباً به تأثیر نیازها روی رفتارشان توجه نمیکنند.
همهی افراد صرف نظر از سن، جنسیت، زمینهی فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند نیازمند اعتماد به نفس هستند. اعتماد به نفس واقعاً بر همهی سطوح زندگی اثر میگذارد. در حقیقت بررسیهای گوناگون روانشناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به اعتماد به نفس ارضا نشود، نیازهای گستردهتر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و درک استعداد بالقوه محدود میماند. (1)
احساسات و طرز رفتار
شخصی که از اعتماد به نفس زیادی بهرهمند است، احساسات خوبی را که نسبت به خود و دیگران دارد به راههای مختلف ابراز میکند و به طور کلی یک «احساس» مثبت را ارائه میدهد. دیگران به احساس مثبت او به راههای گوناگون پاسخ میدهند و او را میپذیرند هنگامی که خود انگارهی فرد مثبت و اعتماد به نفسش زیاد است احساس میکند که موجودی تواناست و با اطمینان فکر میکند از این رو میکوشد که رفتارش توأم با موفقیت باشد تا بعدها موجب افزایش احساس ارزشمندی شود. (2)پیشرفت تحصیلی
پژوهشگران بین اعتماد به نفس بالا و نمرات بالا در مدرسه ارتباطی را متذکر شدهاند لیکن باید توجه داشت که برخی اعتقاد دارند این یک چرخهی پسخوراندی است که میباید دقت کنیم زمانی که به راستی در فردی این ارتباط را شاهدیم، آیا نمرات بالا، اعتماد به نفس بالا را سبب شده است و یا اعتماد به نفس بالا موجب نمرات بالا شده است! (3)هر فرد فعالیتهایی را که با موفقیت انجام داده است و یا میتواند انجام دهد دوست دارد. تصور دانشآموز دربارهی موفقیت یا شکست در یک تکلیف مبتنی بر تجاربی است که وی در ارتباط با آن تکالیف یا تکالیف مشابه، از معلمان، والدین، هم سالان و هم چنین اشخاصی که به طریقی با تکالیف مورد نظر رابطه داشتهاند، کسب کرده است. اگر فرد معتقد باشد که در گذشته تکالیف مشابهی را با موفقیت انجام داده است، احتمالاً با تکالیف بعدی با نوعی عاطفهی مثبت برخورد میکند و اگر اعتقاد داشته باشد که در تکالیف مشابه گذشته با شکست مواجه شده است، احتمالاً با تکلیفهای بعدی با نوعی عاطفهی منفی رو به رو خواهد شد. (4)
آفرینندگی و خلاقیت
لازمهی آفرینش، خطرجویی و سازماندهی منابع به شیوههای منحصر به فرد است، اتکا به نفس و احساس کفایت، فرد را قادر به خطر جویی میکند. نوجوانی که از اعتماد به نفس برخوردار است، معمولاً در بسیاری از کارهایش خلاقیت نشان میدهد. سپس به سبب خلاقیت منحصر به فرد و بارز خود، مورد تأیید قرار میگیرد و این تأیید باعث افزایش اعتماد به نفس زیادش میشود. نوجوانانی که اعتماد به نفس کمی دارند میترسند مرتکب اشتباهی شوند که موجب عدم تأییدشان شود، معمولاً به حد افراط محتاطند و از دست زدن به آزمایش و آفرینش میپرهیزند.تعادل در اعتماد به نفس، در صورتی که سایر شرایط موجود باشد، باعث میشود که کودک در صدد به فعل در آوردن استعدادهای بالقوهی خود و از آن جمله، خلاقیت باشد. زمانی که درجهی اعتماد و پذیرش خود در او کاهش یابد، یأس و ناامیدی ناشی از آن در جریان به فعلیت رسیدن قوای خلاقه، اختلال و آشفتگی ایجاد میکند. (5)
یادگیری
پژوهشی که مورد اعتماد به نفس، و عملکرد تحصیلی صورت گرفته است، نشان میدهد که یک رابطهی دو سویهی قوی بین اعتماد به نفس و توانایی یادگیری وجود دارد. اعتماد به نفس باعث پیش برد یادگیری میشود. نوجوانی که از اعتماد به نفس بالا برخوردار است، بهتر از فردی که احساس بیکفایتی میکند، یاد میگیرد و با اشتیاق و اطمینان از عهدهی یادگیری تکالیف جدید بر میآید و عملکرد وی موفقیتآمیز خواهد بود، چون اندیشه و احساس مقدم بر عمل است و از قبل با انتظارات مثبت احاطه شده است. بنابراین عملکرد موفق، احساسات مثبتش را تقویت میکند و با هر پیشرفت موفق، خود را با کفایتتر از پیش میداند. ولی شخصی که باور دارد بیکفایت است و نمیتواند چیزی یاد بگیرد در آموختن هر تکلیف جدید، احساس درماندگی و ترس میکند. (6)روابط فرد
کوپر اسمیت خاطر نشان کرده است، بچههایی که از اعتماد به نفس زیاد بر خوردارند، معمولاً روابط «میان فرد» بهتری دارند و اغلب به عنوان رهبر انتخاب میشوند. این بچهها احساس میکنند که مورد پذیرش دیگران هستند و در روابطشان با دیگران عامل تأثیرگذار میباشند. کسی که احساس خوبی نسبت به خویشتن دارد، برای شناخته شدن، انگیزه پیدا کردن و راهنمایی شدن، در حد افراط به دیگران وابسته نخواهد شد. از این رو برای همکاری و ایجاد روابط سالم دو جانبه در موقعیت بهتری قرار دارد.نوجوانی دورهای است که طی آن نیاز به اشتراک و جمع شدن با هم سالان به اوج خود میرسد. نوجوان تا اندازهای نظر خود را مورد خویشتن و نیز حس اعتماد به نفس خود را بر اساس واکنشهای هم سالانش نسبت به خود شکل خواهد داد. اگر او دوستان زیادی داشته باشد و حس کند که متعلق به گروههای هم سالش است، بیشتر احساس ارزشمند بودن میکند. ولی اگر در این دوره منزوی باشد و در روابطش عضوی غیر مؤثر به حساب آید، تمایل خواهد داشت که خود را به گونهای منفی ارزیابی کند. نوجوان نیاز دارد که در روابط خود مود تأیید و احترام قرار گیرد. او صرفاً به میزانی که قبل از این دوره در خانواده و مدرسه مورد تأیید و احترام قرار گرفته است میتواند دیگران را تأیید کند و به آنها احترام بگذارد. (7)
پینوشتها:
1. دکتر شعارینزاد، علی اکبر، ص 386.
2. روشهای افزایش عزت نفس در نوجوانان، علیپور، ص 27-26.
3. اسلامی نسب، علی روانشناسی اعتماد به نفس، ص 49.
4. بیابانگرد، اسماعیل، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، ص 76.
5. بیابانگرد، اسماعیل، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، ص 52.
6. دکتر پارسا، محمد، روانشناسی یادگیری، ص 327.
7.علیپور، پروین، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان، ص 32-29.
محمّدزاده، راضیه، (1393)، مادر اگر این گونه میبود، تهران: منیر، چاپ پنجم