دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینی
سالهای نوجوانی، با بیداری و تظاهرات جنسی و هویتیابی جنسیتی همراه است. هویتیابی جنسیتی، فرایندی بسیار پیچیده است و رابطهی نزدیکی با هویت شخصی دارد. در طول این دوره، نوجوانان درمییابند که کیستند و پرسشهایی برای آنها دربارهی شکلگیری هویت جنسی، مطرح میشود. بیداری و تظاهرات جنسی، اغلب رویههای مختلفی از تمایلات جنسی را آشکار میکند.
نوجوان از یکطرف از لحاظ فیزیکی تحول مییابد، از سوی دیگر با چالشهای روانشناختی و اغلب علاقهی جنسی به جنس مخالف یا به همجنس خود، کشانندههای جنسی و آمادگی جنسی روبهرو میشود (میلر و دیک (1)، 1993).
این بیداری جنسی برای بسیاری از نوجوانان ممکن است اضطرابآور و آشفتهساز باشد، اگرچه احتمال دارد نوجوان از لحاظ فیزیکی آمادهی انجام فعالیت جنسی باشد، اما ممکن است از لحاظ هیجانی آمادهی پذیرش پیامدها و مسئولیتهای مرتبط با چنین رفتاری نباشد. از طرفی، عدهای از نوجوانان در این دوره مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند.
در پژوهشی اوگن و بلکاستون (2) (2004)، به بررسی آزار و اذیت جنسی در کارگران نوجوان پرداختند. آنها طی مطالعهی میدانی کوچک و با مصاحبههای طولانی با 700 دختر و پسر نوجوان کارگر، دریافتند که نه تنها دختران نوجوان در معرض آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند و از ایننظر آسیبپذیرند، بلکه پسران نوجوانی که فاقد کلیشههای جنسیتی مردانهاند نیز آسیبپذیرند. آنان دریافتند پسران نوجوانی که تمایلی به شنیدن شوخیها و لطیفههای جنسی نشان ندهند، از نظر مالی مشکلاتی داشته باشند یا در خانه بیشتر در امور خانهداری و منزل مشارکت کنند، هدف آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند. آنان نتیجه گرفتند که آزار و اذیت جنسی میتواند از طرف یک همجنس یا از طرف مردان نسبت به زنان صورت گیرد. اگرچه پسران نوجوانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند، هرگز در مورد این موضوع با کسی صحبتی نمیکنند، اما 13 دختر نوجوان و 17 پسر نوجوان مورد بررسی، گزارش کرده بودند که مورد آزار و اذیت جنسی واقع شدهاند.
این گزارشها و خطر ابتلا به اختلالات مقاربتی قابل انتقال مانند ایدز، نیاز به افزایش آگاهیهای عمومی و اجتماعی را دربارهی تمایلات جنسی در دورهی نوجوانی افزایش میدهند. امروزه فعالیت جنسی در دورهی نوجوانی و تلویحات مهمی که برای حالات سلامت نوجوانان بویژه از نظر ابتلا به HIV دربردارد، در کانون توجه قرار گرفته است. شواهد نشان میدهند احتمال افزایش عفونت ایدز در میان نوجوانان، زیاد است، مگر اینکه آموزش اعمال جنسی سالم به صورت دائم انجام گیرد.
تحول جنسی
آگاهی نوجوان از هویت جنسی خود یک مفهوم درهمتنیده با تحول جنسی است. احتمالاً ترجیحات و رجحانهای جنسی بیشتر دختران و پسران، در دورهی نوجوانی و هنگام بلوغ تعیین میشود. تعداد بسیار کمی از نوجوانان دارای تمایلات همجنسخواهانه و بیشتر آنها دارای تمایلات دگرجنسخواهانهاند. تلاش برای بهدستآوردن هویت شخصی نیز فرایندی تأثیرگذار بر هویتیابی جنسی است (اریکسون، 1986). دستیابی نوجوانان به هویت شخصی، اهمیت زیادی دارد به معنای تحققیافتن این است که آنها چه کسانی هستند، و بسیار مهمتر اینکه نوجوانان خود را به عنوان یک فرد واحد، یگانه و ارزشمند بپذیرند. این مسئله در تحول هیجانی آنها در آینده نقش حیاتی دارد.تظاهرات جنسی یا فرایند بیداری جنسی توسط سارل و سارل (3) (1981) به صورت زیر شرح داده شده است:
- افراد (بویژه نوجوانان)، باید حقایقی را دربارهی اندامهای تناسلی خود بیاموزند و تغییرات بدنی و فیزیکیای را که درون آنها رخ میدهد، درک کنند و بفهمند؛
- نوجوانان نیاز دارند که بر احساس گناه، شرمساری و ترس دربارهی افکار جنسی، رؤیاها و خیالپردازیها و رفتارهای جنسی خود غلبه کنند. آنها باید به سطحی برسند که دربارهی این موضوعات احساس امنیت، راحتی و پذیرش داشته باشند؛
- نوجوانان باید یاد بگیرند بین مسائلی که به لحاظ جنسی مطلوب و نامطلوب است، تمایز قائل شوند. لازم است این نگرشها به همسالان آنها منتقل شود؛
- نوجوانان باید در شرایطی قرار بگیرند که تعارضات و آشفتگیهای خود را دربارهی سوگیریهای جنسیشان حل کنند؛
- نوجوانان باید برای زندگی جنسی رضایتبخش که رها از هرگونه انحراف باشد، تلاش کنند؛
- بسیار مهم است که نوجوانان در مورد خود به عنوان شخصی دارای جنسیت آگاهی داشته باشد، همچنین از ارزش زندگی جنسی افراد به طور کلی آگاه باشد. فرد باید از گزینههای جنسی مختلف مانند تأهل و تجرد نیز آگاه باشد.
فرایند آشکارشدن و بیداری تظاهرات جنسی، با آگاهی از تغییرات بدنی و فیزیکی در اوایل نوجوانی شروع میشود و بعدها با آگاهی از خود به عنوان یک موجود جنسی خاتمه مییابد، این وضعیت در بهترین حالت، یک الگوی نظری از تظاهرات جنسی است.
روشن نیست تا چه حد نوجوانان 18 و 19 ساله به خودشان به عنوان موجود جنسی مینگرند و چقدر برای دستیابی به زندگی جنسی رضایتبخش تلاش میکنند.
برخی گزارشها نشان میدهد که پسران و دختران در 11 تا 13 سالگی دست به عمل استمنا میزنند. رفتار اجتماعی جنسی، مراحل و درجات مختلفی دارد که شامل ارتباط جنسی، اعمال جنسی و نوازش جنسی با جنس مخالف است. بنابراین این مراحل از اشکال کمتر صمیمانهی جنسی به طرف اشکال صمیمانهتر گسترش مییابند. استمنا نیز ممکن است به صورت شبانه و رسیدن به لذت جنسی باشد.
نوجوانان در سطوح مختلفی از بلوغ شناختی قرار دارند و بعضی از آنها ممکن است حتی تا سالها بعد به مرحلهی نهایی ارائهشده در این الگو نرسند. همچنین تمام نوجوانان فرصتها و انگیزههای یکسان و مشابهی برای فعالشدن از لحاظ جنسی به صورتی که این الگو پیشنهاد میکند، ندارند. در نهایت اینکه افراد حتی در سالهای بزرگسالی هم با شکلگیری هویت جنسی دست و پنجه نرم میکنند و یا سوگیریهای جنسی متفاوتی پیدا میکنند.
به نظر میرسد نوجوانان در سالهای اول نوجوانی به آزمایش مسائل جنسی میپردازند. این دیدگاه با توجه به نتایج پژوهشهای بین فرهنگی شکل گرفته است. پژوهشی که در سال 1971 در آمریکا بر روی نوجوانان صورت گرفت، نشان داد که در حدود 30 درصد نوجوانان دختر 15 تا 19 ساله که هنوز ازدواج نکرده بودند، تجربهی رابطهی جنسی و عمل جنسی داشتند و در سال 1979 این تعداد به 50 درصد رسیده بود (بیکر، ثالبرگ و موریسون (4)، 1988). در یک تحقیق استرالیایی که توسط زابریک (5) و همکاران (1995) انجام شد، 21 درصد نوجوانان گزارش کردند که در 13 سالگی رابطهی جنسی را تجربه کردند و 43 درصد اظهار داشتند بین 15 تا 16 سالگی تجربهی عمل جنسی داشتهاند.
در ایالت متحدهی آمریکا، میانگین سن برای اولین تجربهی جنسی در یک نمونهی ناهمگون کالیفرنیایی، برای پسران 5/13 سالگی و برای دختران 14 سالگی بود. بیش از پنجاه درصد این نمونه که نوجوانان دبیرستانی بودند، اشاره کردند که روابط جنسی داشتند (لیلاند و بارث (6)، 1992). محققان برزیلی نیز دریافتند که میانگین سن اولین تجربهی عمل جنسی برای پسران و دختران بین 13 سال و 7 ماهگی تا 15 سالگی بود (اوسوالد و پفور (7)، 1992). در یک پژوهش فرانسوی که بر روی 4000 نوجوان انجام شد نیز مشاهده شد 16 درصد دختران و پسران نوجوان که سنشان کمتر از 13 سال بود، گزارش کردند دارای روابط جنسیاند. این ارقام برای نوجوانان بالاتر از 18 سال پسر 70 درصد و در مورد دختران 44 درصد گزارش شد (چوکویت و مانفردی (8)، 1992). به نظر میرسد بخش به نسبت بزرگی از نوجوانان در روابط جنسی نامشروع درگیر میشوند.
متأسفانه به دلایل و محدودیتهای فرهنگی- اجتماعی در کشور ما هیچگونه آمار و ارقام دقیقی در مورد سن و تعداد نوجوانان و جوانانی که رابطهی جنسی را تجربه کردهاند، وجود ندارد. هنجارهای مربوط به رفتار جنسی بسیار متفاوت و تغییرپذیرند و فرهنگهای مختلف نسبت به رفتار جنسی نگرشهای متنوعی دارند. رفتار جنسی یک بعد مهم تعامل اجتماعی و فعالیت جنسی جزء آشکار هر جامعهای محسوب میشود. با گسترش ارتباطات، صنعتیشدن و شهرگرایی، روابط جنسی هرچه بیشتر شکل میگیرد و به موازات آن نابهنجاریهای رفتار جنسی نیز گسترش مییابد، بخصوص در میان نوجوانان و جوانان هر جامعهای.
علمی (1385) انحرافات جنسی نوجوانان و ارتباط آن را با محیط خانواده مورد بررسی قرار داد. این محقق طی یک مطالعهی توصیفی- تحلیلی 60 نوجوان مجرم جنسی را که در کانون اصلاح و تربیت شهر تبریز ساکن بودند، با استفاده از مصاحبهی بالینی بررسی کرد. نتایج پژوهش او نشان داد که عمدهترین انگیزهی این نوجوانان برای دستزدن به عمل جنسی انحرافی عبارت بودند از: کسب لذت جنسی، فرونشاندن میل جنسی، ارضای حس کنجکاوی و تفریح و ابراز قدرت برای تحمیل عقاید. عمدهترین عوامل مؤثر در انجام این عمل نیز شامل موارد زیر بود: عدم نظارت والدین، داشتن دوستان ناباب، ضعف اعتقادات دینی و اخلاقی، نداشتن آگاهیهای لازم در مورد مسائل جنسی و در دسترسبودن امکان انجام اعمال انحرافی. همچنین مشاهده شد که بین شیوهی جامعهپذیری در خانواده و دستزدن به رفتار جنسی انحرافی رابطهی معناداری وجود دارد. بین میزان برخورداری از آگاهیهای جنسی و ارتکاب رفتارهای جنسی نیز رابطهی معناداری مشاهده شد.
انحرافات جنسی در نوجوانان و جوانان به صورت کامجوییهای بدلی (استمنا، همجنسبازی، نظربازی، بچهبازی و خودفروشی) بروز میکند. کامجوییهای بدلی که انحراف از مسیر صحیح ارضای جنسی است و به انحراف جنسی تعبیر میشود، آمار رسمی و دقیقی ندارد و در جوامع مختلف متفاوت است. آمار رسمی انحرافات مربوط به مسائل جنسی که در مراجع قضایی در سال 1361 در کشورمان رخ داده، در سه مورد گزارش شده است (مرکز آمار ایران، 1361). این آمار را در جدول 1 مشاهده میکنید.
جدول 1- آمار انحرافات جنسی در نوجوانان و جوانان در سال 1361
نوع انحرافات |
درصد |
جرایم نسبت به اطفال یا آزار و اذیت جنسی کودکان |
27/3 |
دایرکردن اماکن فساد |
11 |
ایجاد مزاحمت برای بانوان |
12/9 |
کامجوییهای بدلی معلول علل زیر است:
1) انحراف جنسی در اثر اختلال شخصیتی. گاه انحرافات جنسی نوجوانان ناشی از اختلالات شخصیتی آنان است. در اینباره فرخ (1351) در تحقیق در مورد 300 مجرم جنسی دریافت که 14 درصد آنان از نظر روانی عادی بوده، 29 درصد به بیماریهای خفیف نوروتیک، 35 درصد به بیماریهای شدید نوروتیک، 8 درصد به سایکوز، 12 درصد به بیماری روانی، 5 درصد مبتلا به آسیب مغزی، 3 درصد مبتلا به شخصیت ضداجتماعی و 4 درصد به نقص عقلی و ذهنی مبتلا بودند.
2) نقص در تربیت اولیهی جنسی، که در دوران طفولیت تمرینشده و به صورت عادت درآمده است.
3) ناکامیهای محیطی و اجتماعی.
بدون توجه به عواقب اجتماعی، اخلاقی و سلامتی برقراری عمل جنسی در نوجوانان، این روابط برای نوجوانان، واقعهی روانشناختی مهم و خطیری به حساب میآید. همچنین، این روابط منجر به بروز دامنهای از هیجانات کاملاً متفاوت در آنان میشود، که اغلب شامل احساس اضطراب، لذت، کنجکاوی، و گناه است.
کنترل میل جنسی
تمام نوجوانان در روابط جنسی درگیر نمیشوند. لیلاند و بارث (1992) به بررسی 1000 دانشآموز دبیرستانی پرداختند. در این پژوهش از آزمودنیها خواسته شده بود دلایلی را برای امتناع و خودداری از برقراری عمل جنسی ایراد کنند، این دلایل در جدول زیر خلاصه شده است.جدول 2. دلایلی برای نداشتن روابط و عمل جنسی
دلیل |
پسران (به درصد) |
دختران (به درصد) |
ترس از ابتلا به ایدز و دیگر بیماریهای مقاربتی |
30/7 |
40/1 |
عدم آمادگی |
40/3 |
71/4 |
نداشتن دوستدختر یا دوستپسر یا هرکس دیگری |
38/2 |
31 |
ارزشها- مذهب |
13/7 |
31/6 |
خواستههای والدین |
11/6 |
37/7 |
دلایل دیگر |
15 |
29/3 |
منبع: برگرفته از لیلاند و بارث، 1992
بیشتر آزمودنیها از ابتلا به بیماریهای مقاربتی انتقالی مانند ایدز ترس داشتند، البته دختران نگرانی بیشتری در این زمینه نشان دادند تا پسران. به طور کلی، دختران در مقایسه با پسران بیشتر به دلایل و ارزشهای شخصی و مذهبی، همچنین به دلیل پیروی از خواستههای والدین و عدم آمادگی برای عمل جنسی، بیشتر از پسران از عمل جنسی خودداری میکردند.مککرنان مککی (9) و همکاران (2004)، به ارزیابی تأثیر برنامههای اردوگاهی خانوادگی در کاهش خطر ابتلا به ویروس HIV در نوجوانان پرداختند. نتایج نشان داد که برنامههای مداخلهای خانوادگی در کاهش مدت زمانی که نوجوانان صرف فعالیت جنسی میکنند و در به تأخیرانداختن شروع فعالیت جنسی توسط آنان نقش زیادی دارد. شایان ذکر است که نوجوانان شرکتکننده در این پژوهش، در روستایی در مجاورت محدودهای زندگی میکردند که اردوگاهی برای نگهداری از افراد مبتلا به ویروس HIV دایر شده بود.
هویت همجنسخواه
بسیاری از کودکان در بازیهای جنسی با اعضای همجنس خود درگیر میشوند. همانگونه که کاتچادورین (10) (1990) خاطرنشان ساخته، چنین رفتاری ماهیتی اکتشافی دارد و بسیار گذراست. بیشتر بزرگسالان همجنسخواه منشأ و شروع هویت جنسی خود را مربوط به فعالیت جنسی سالهای نوجوانی خود اعلام کردند. به علاوه، احتمال کمی وجود دارد که مردان همجنسخواه در دورهی نوجوانی خود عمل جنسی با جنس مخالف را تجربه کرده باشند تا مردان دگرجنسخواه. بنابراین، دورهی نوجوانی زمان مهمی برای شکلگیری هویت همجنسخواه در بزرگسالی است. گوردون و گیلگان (11) (1987)، اعتقاد دارند که هویت همجنسخواه در بزرگسالی تداوم هویتی است که در نوجوانی و در بعضی موارد در دوران کودکی شکل گرفته است.چهار نظریهی بیولوژیکی در زمینهی تبیین سوگیری همجنسخواهانه وجود دارد. این نظریهها اغلب بر سازوکارهای هورمونی، ساختار مغزی، عملکردهای عصب- روانی و عوامل ژنتیکی تأکید میکنند. به نظر بانکرافت (12) (1994)، حمایت تجربی از سه دیدگاه اول تا حدودی ضعیف است. او دربارهی نقش عوامل ژنتیکی، شواهدی را مبتنی بر مطالعهی دوقلوها مطرح میکند که نشان میدهد نشانههای کروموزومها علت این مسئله است. چون ماهیت واقعی ژنوتیپ مشخص نیست، اعتقاد بر این است که عوامل روانی- اجتماعی نیز نقش برجستهای در تحول جهتگیری جنسی دارند.
در نوجوانانی که از نظر جنسی به افراد همجنس خود جذب میشوند، این دوره از زندگی میتواند بسیار آشفتهکننده و بحرانزا باشد. این نوجوانان در دنیایی زندگی میکنند که بیشتر افراد دگرجنسخواهاند و از آنها انتظار میرود که به شیوههای دگرجنسخواهانه رفتار کنند. از اینرو به زودی درمییابند که با دیگران متفاوتاند و با انتظارات دیگران تناسبی ندارند. این نوجوانان گاهی امیال عجیب و حتی ناخوشایندی دارند. این نوجوانان همجنسخواه خیلی زود یاد میگیرند که امیال خود را پنهان کنند و بر احساسات واقعی خود سرپوش بگذارند و دچار انزوا و جدایی از دوستان نزدیک خود شده و نسبت به گروه همسالان خود بیگانه میشوند.
گارنتس و کیمنل (13) (1991)، چند مرحله را به عنوان مراحل تحولی شکلگیری هویت همجنسخواهانه تهیه و تدوین کردهاند:
- آگاهی از احساسات شهوانی- عاطفی همجنسخواهانه؛
- تجارب جنسی اولیهی همجنسخواهانه؛
- مشخصکردن خود به عنوان زن یا مرد همجنسخواه؛
- هویت مثبت زن یا مرد همجنسخواه.
این نویسندگان معتقدند آگاهی اولیهی نوجوانان در مورد اینکه از لحاظ جنسی مجذوب اعضای همجنس خود میشوند. در سالهای اولیهی نوجوانی رخ میدهد، برای بعضی در 12 سالگی و برای برخی دیگر در سنین بالاتر. بعضی پسرها در حدود 16 سالگی این تمایلات را تجربه میکنند. مشخصکردن خود به عنوان یک فرد همجنسخواه قبل از شکلگیری هویت مثبت یعنی بین 3 تا 6 سالگی قرار میگیرد. در مورد برخی افراد، این هویت ممکن است فقط طی سالهای بزرگسالی رخ دهد و شکل بگیرد.
جوانان همجنسخواه و ایدز
بسیاری از جوانان همجنسخواه، نه تنها در سنین ذکرشده به دلیل احساس بیگانگی از جامعه کنارهگیری میکنند، بلکه از جامعهی همجنسخواهان نیز کنار گذاشته میشوند. این مسئله ممکن است اثری جدی روی شناخت و دانش آنها دربارهی ویروس HIV و اعمال سالم جنسی بگذارد (میلان و راس (14)، 1987).جوانان همجنسخواه نسبت به مردان بزرگسال همجنسخواه از نظر منابع کسب اطلاعات دربارهی ایدز متفاوتاند. جوانترها اطلاعات خود را از تلویزیون، رادیو، دوستان، زنان همجنسخواه، جزوهها و متون به دست میآورند، در حالی که مردان مسنتر و بزرگتر برای کسب اطلاع از ایدز بیشتر به روزنامهها رجوع میکنند. جوانان همجنسخواه در مقایسه با مردان بزرگسال همجنسخواه، برخلاف داشتن منابع گستردهتر کسب اطلاعات، به احتمال بیشتر گزارش میکنند که دربارهی ایدز اطلاعات کافی ندارند. این از جمله مهمترین و جدیترین نگرانیهای سازمانهای آموزشی و تخصصی حفظ سلامتی است.
میلان و راس (1987) در پژوهشی در مورد افراد همجنسخواه استرالیایی، مشاهده کردند جوانان همجنسخواه سبک زندگی یا عادات جنسی خود را برای مقابله با شیوع ویروس HIV کمتر تغییر میدهند. به نظر میرسد که مهیاکردن اطلاعات کافی دربارهی عفونت HIV و راهبردهای جنسی سالم، اولین گام برای مقابله با این بیماری شد. در عمل، مشکلات زیادتری بر سر راه تغییر رفتارهای جنسی وجود دارد.
موییندا (15) (2004) معتقد است پرورش مشاوران زن برای ارائهی اطلاعات جنسی سالم به دختران نوجوان، یکی از راهبردهای مؤثر برای پیشگیری از ابتلا به ویروس HIV در آنهاست. او در پژوهش خود 14 مشاور زن را آموزش داد و به دهکدههای اوگاندا فرستاد. نتایج پژوهش او نشان داد که در طول یک سال 347 دختر نوجوان، 403 مرتبه به این مشاوران رجوع کرده و از توصیههای بهداشتی و آموزشهای آنان استفاده کردند. او نتیجه گرفت که این راهبرد پیشگیرانه با وجود مخالفتهای اولیهی دستاندرکاران جامعه با آن، به عنوان مداخلهی مؤثر شناخته شد که پلی بین روشهای سنتی و روشهای جدید برقرار کرده است.
پینوشتها:
1. Miller & Dyk
2. uggen & Blackstone
3. Sarrel & Sarrel
4. Baker, Thalberg & Morrison
5. Zubrick
6. Leland & Barth
7. Oswald & Pforr
8. Choquet & Manfredi
9. Mckernan- Mckey
10. Katchadourian
11. Gordon & Gilligan
12. Bancroft
13. Garnets & kimnel
14. Millan & Ross
15. Muyinda
خدایاریفرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم