پرورش خلاقیت کودکان
خلاقیت بزرگترین و اثر گذار ترین قسمت از وجود هر انسان است که خدا در وجودش قرار داده است. رشد و تکامل جوامع زائیده انسان های خلاق جهان در طول تاریخ می باشد. خلاقیت عرصه گسترده ای دارد. از ساده ترین نقاشی گرفته تا ماهواره های پیش رفته ای که به فضا پرتاب می شوند.
البته خلاقیت گاه گسترش خلاقیت های گذشتگان است و گاه فی البداهه و مستقل میباشد.
بهترین زمان برای پرورش خلاقیت از 3 تا 12 سالگی می باشد. زیرا کنجکاوی ها و انرژی بسیار کودک، همچنین داشتن دنیای کوچک و ساده انگاری، می تواند بهترین محرک برای جستجو و تجربه آنان باشد. ماباید پاسخ گویی به کنجکاوی های کودک را به دو قسمت تقسیم کنیم که یک قسمت از این کنجکاوی ها که در زمینه تجربه و علمی می باشد، باید به خود او واگذار شود و وظیفه ما بصورت غیر مستقیم، راهنمایی و تشویق است تا او خود، به سوی پاسخ هایش هدایت شود، که در این قسمت به یک متخصص با تجربه پرورش خلاقیت نیاز مبرم می باشد.
بزرگترین وجه مشترک بین کودکان و دانشمندان و فلاسفه همین کنجکاوی ها و چراهاست، که متاسفانه در بسیاری از کودکان بدلیل عدم آگاهی والدین، این خصوصیت ارزشمند از بین می رود. و در نهایت این کودکان در آینده تبدیل می شوند به انسان های صرفا مصرف کننده و مقلد ، که اکثر آنان از زندگی مرفهی نیز برخوردار نیستند و همیشه خلاء یک حامی در زندگی آنان احساس می شود. تنها عده قلیلی در مسیر پرورش خلاقیت رشد می یایند ودر واقع همانها هستند که دانشمندان، محققان و مخترعان موفق آینده را تشکیل می دهند که همشه با اعتماد به نفس و اعتقاد راسخ مورد تایید و احترام جامعه می باشند و در واقع رهبران اجتماع از بین چنین افرادی است.
البته خلاقیت گاه گسترش خلاقیت های گذشتگان است و گاه فی البداهه و مستقل میباشد.
بهترین زمان برای پرورش خلاقیت از 3 تا 12 سالگی می باشد. زیرا کنجکاوی ها و انرژی بسیار کودک، همچنین داشتن دنیای کوچک و ساده انگاری، می تواند بهترین محرک برای جستجو و تجربه آنان باشد. ماباید پاسخ گویی به کنجکاوی های کودک را به دو قسمت تقسیم کنیم که یک قسمت از این کنجکاوی ها که در زمینه تجربه و علمی می باشد، باید به خود او واگذار شود و وظیفه ما بصورت غیر مستقیم، راهنمایی و تشویق است تا او خود، به سوی پاسخ هایش هدایت شود، که در این قسمت به یک متخصص با تجربه پرورش خلاقیت نیاز مبرم می باشد.
بزرگترین وجه مشترک بین کودکان و دانشمندان و فلاسفه همین کنجکاوی ها و چراهاست، که متاسفانه در بسیاری از کودکان بدلیل عدم آگاهی والدین، این خصوصیت ارزشمند از بین می رود. و در نهایت این کودکان در آینده تبدیل می شوند به انسان های صرفا مصرف کننده و مقلد ، که اکثر آنان از زندگی مرفهی نیز برخوردار نیستند و همیشه خلاء یک حامی در زندگی آنان احساس می شود. تنها عده قلیلی در مسیر پرورش خلاقیت رشد می یایند ودر واقع همانها هستند که دانشمندان، محققان و مخترعان موفق آینده را تشکیل می دهند که همشه با اعتماد به نفس و اعتقاد راسخ مورد تایید و احترام جامعه می باشند و در واقع رهبران اجتماع از بین چنین افرادی است.