شاخص های تمدن اسلامی در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله

چکیده انقلاب اسلامی ایران عزمی نو در مسلمانان پدید آورد و اراده و تمدن سازی نوینی را بر پایه وحی الهی ، در بین رهبران و نخبگان خلاق انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران برانگیخت . آیین تمدن ساز اسلام به همراه سابقه تمدنی ملت مسلمان ایران نیز الگویی ایده آل و تجربه ای مفید در اختیار ما قرار می دهد . پرسش این است تمدن جدید اسلامی از چه شاخص هایی برای بنیان گذاری باید استفاده کند ؟ بی گمان پاسخ آن را باید در تمدن قدیم اسلامی پی جست .
سه‌شنبه، 1 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاخص های تمدن اسلامی در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله
شاخص های تمدن اسلامی در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله
شاخص های تمدن اسلامی در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله

نويسنده: دکتر آیت مظفری ( قنبری )

چکیده

انقلاب اسلامی ایران عزمی نو در مسلمانان پدید آورد و اراده و تمدن سازی نوینی را بر پایه وحی الهی ، در بین رهبران و نخبگان خلاق انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران برانگیخت . آیین تمدن ساز اسلام به همراه سابقه تمدنی ملت مسلمان ایران نیز الگویی ایده آل و تجربه ای مفید در اختیار ما قرار می دهد . پرسش این است تمدن جدید اسلامی از چه شاخص هایی برای بنیان گذاری باید استفاده کند ؟ بی گمان پاسخ آن را باید در تمدن قدیم اسلامی پی جست . در سال رسول اعظم صلی الله علیه وآله با بهره گیری از پیام وحی و سخنان آن حضرت مهم ترین شاخص ها را در این مقاله به قرار زیر بیان کرده ایم : اصالت الله و کرامت انسان ، علم و معرفت ، عدالت گستری ، ولایت مداری ، آزادی ، پایداری و آمادگی و اصلاح گری .
کلید واژه ها : تمدن ، تمدن اسلامی ، شاخص تمدن اسلامی ، پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله ، تمدن نبوی .

مقدمه

و علامات و بالنجم هم یهتدون ( نحل : 16 )
ما مسلمانان از گذشته ی تمدنی باشکوهی برخورداریم ، اما حال ما شایسته ی گذشته نیست . پس از یک دوره اوج گیری و نقش آفرینی شکوه مند نخبگان خلاق و تمدن ساز اسلامی ، با انحراف از خط اصیل نبوی صلی الله علیه وآله ، سستی و تنبلی ، اسراف و اتراف ما را فرا گرفت ، خلاقیت ها ، ابتکارات ، ، نوآوری ها ، تلاش ها و دانش جویی ها روبه افول نهاد و پس آنگاه استبداد و استعمار مزید علت شد و از کاروان توسعه ی تمدنی باز ماندیم .
گذشت و گذشت و تلاش های نوادر کارگر نشد تا این که انقلاب اسلامی ایران چون صیحه ای آسمانی بر مسلمانن خفته نهیب زد : هان که بیدار شوید ، چشم ها را بشویید ، عزمی نو در اندازید ، فلک را سقف بگشایید و تمدنی جدید بر مبنای فرهنگ اسلامی بنا کنید که زمانه آن آغاز و زمینه اش فراهم شده است .
فرصت را دریابید که در زمانه ی بحران درونی و بیرونی تمدن غربی ، انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی رحمت الله علیه زمینه ایجاد تمدنی نوین را فراهم کرده است . اراده تمدن سازی جدیدی بر اساس اسلام در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته است ، نخبگان خلاق به همراه توده های پر تلاش آماده اند تا طرحی نو دراندازند .
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی نیز پروژه های تمدن ساز عظیمی چون جنبش نرم افزاری و تولید علم ، آزاد اندیشی ، عدالت خواهی ، استقلال طلبی ، کرامت انسانی ، خدمت رسانی و مانند آن را آغاز کرده اند . آیین تمدن ساز اسلام الگویی ایده آل و تجربه ای گرانقدر در اختیار ما گذاشته است . سابقه تمدن آفرینی ملت ایران نیز امید بخش و مبشر آینده ای شکوه مند است ، اما به شرطها و شروطها .
بی گمان بدون تبیین شاخص های فکری ، ارزشی و عینی تمدن نوین اسلامی که در صدد ساختن آنیم ، نمی توانیم با موفقیت پیش رویم ، چه این که شاخص ها ، علامات و راهنمایند و علامات وبالنجم هم یهتدون ( نحل : 16 )
بدیهی است ماهیت اسلامی تمدن جدید مشروط به بهره گیری از شاخص های وحیانی است که آن را باید در قرآن کریم و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وآله جست و جو کنیم .
در سالی که مزین به نام مبارک رسول اعظم صلی الله علیه وآله ... است ، از مهر فروزان آن اسوه ی حسنه و ستارگان تمدن ساز آسمان نبوتش بهره می گیریم تا از آن بنیانگذار فرهنگ و تمدن اسلامی ، شاخص هایی چند راهنمای تمدن نوین اسلامی بسازیم .

مفهوم شناسی

تمدن را شهر نشینی ، به اخلاق و آداب شهریان خو گرفتن و نیز همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و مانند آن تعریف کرده اند . 1
خارج شدن یک جامعه از مرحله ابتدایی و وحشی گری ، موشکافی کردن ، ظرافت به کار بردن ، تربیت کردن و یک مرحله یا سیستم پیشرفته از توسعه اجتماعی نیز در معرفی واژه ی تمدن ( Civilization ) آمده است . 2
ویل دورانت تمدن را نظمی اجتماعی می داند که طی آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر شده ، جریان می یابد و ظهور آن منوط به برقراری امنیت و پایان یافتن هرج و مرج است . به نظر او عوامل مختلفی در حوزه های جغرافیایی ، ، نژادی ، اقتصادی ، سیاسی ، اخلاقی ، عقلی و روحی تمدن سازند .
ویل دورانت برای تمدن چهار رکن اساسی قائل است :
1. پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی
2. سازمان سیاسی
3. سنن اخلاقی
4. کوشش در راه معرفت و بسط هنر . 3
در نگاه ابن خلدون «الحضاره » یا تمدن فراتر از احوال عادی و ضروری عمران تعریف می شود ، از دیدگاه او تمدن هدف عمران و پایان عمر آن به حساب می آید و اعلامیه فساد عمران است :
ان الحضاره هی احوال عادیه زائده علی الضروری من احوال العمران . ان الحضاره غایه العمران و نهایه عمره و انها مؤذنه بفساده 4
آرنولد توین بی ، صاحب کتاب دوازده جلدی « بررسی تاریخ تمدن » نیز می نویسد : ... من تمدن را بر حسب معیارهای معنوی تعریف می کنم و شاید بتوان آن را چنین تعریف کرد که تمدن عیارت است از تلاش برای آفریدن جامعه ای که کل بشریت بتوانند با هم نوایی در کنار یکدیگر و به منزله ی اعضایی از یک خانواده ی کامل و جامع در درون آن زندگی کنند . عقیده دارم هدف تمام تمدن هایی که تاکنون شناخته ایم ، اگر نگوییم آگاهانه ، یقیناً به طور ناخودآگاه در همین راستا بوده است . 5
از متفکران جدید ساموئل هانتینگتون که فرضیه برخورد تمدن ها را در زمان حاضر مطرح کرده ، مجموعه عناصر معنوی ، ذهنی و فکری را به همراه عناصر عینی مشترک ، تمدن می شناسد ، او می نویسد :
تمدن یک موجودیت فرهنگی ( Cultural Entity ) است ... تمدن هم با توجه به عناصر عینی مشترک ( همچون زبان ، تاریخ ، مذهب و نهادها ) تعریف می شود و هم با توجه به وابستگی و قرابت های ذهنی و درونی انسان ها . 6
او تمدن را گسترده ترین سطح هویتی یک انسان یعنی فراتر از هویت های قومی ، مذهبی و ملی معرفی می کند . 7 با تأمل در تعاریف صاحب نظران یادشده ، این اختلاف نظر هویدا می شود که آیا تمدن شامل محصولات فکری و معنوی بشر در طول تاریخ است یا دست آورد کارهای عملی او یا هردو ؟
در صورتی که محصولات فکری و معنوی بشر را فرهنگ بنامیم و در تعریف تمدن قائل به جمع باشیم ، آن گاه ، تمدن شامل فرهنگ و آثار عملی آن است . اما می توان تفاوت قائل شد یعنی فکر ، اندیشه ، معنویت و ذهنیات بشر را فرهنگ و و تجلیات عینی و خارجی اندیشه ، آثار مادی ، فناوری ، ابزار آلات ، صنایع ، علوم ، هنر و سایر دست آوردهای مولّد ذهن را تمدن نامید . نگارنده همین معنای اخیر را منظور دارد .
مسلم است که فرهنگ زیربنای تمدن است . فرهنگ است که تمدن ساز است . ساختمان تمدن در زمین فرهنگ بنا شده است .
آثار وبناهای تاریخی ، شاهکارهای ماندگار هنری ،صنایع مختلف ، منابع و متون علمی در رشته های گوناگون عقلی و نقلی و حسی ، ریاضیات ، فیزیک ، کیهان شناسی ، نجوم ، نوع حکومت ها ، شیوه های اداره نظام سیاسی ، توسعه اخلاقی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و مانند آن که تجلیات تمدن اند ، ریشه در نظام فکری و ارزشی یا فرهنگی دارند .
می توان گفت تمدن سیستمی مرکب از سه خرده نظام فکری ، ارزشی و عینی است . یعنی تمدن های مختلف از فرهنگ یا نظام های ارزشی و فکری متفاوت برخوردارند . همین تفاوت های زیربنایی است که جلوه خود را در عینیات مادی نشان می دهد و هویت یکتمدن را مشخص می کند . بنابر این نظام های فکری ـ ارزشی یعنی مکاتب و ادیان هرکدام تمدن خاص خود را تولید می کنند ، و البته در این میان نقش ادیان الهی در تمدن سازی بسیار برجسته است و رسولان الهی بزرگ ترین معماران تمدن تاریخ بوده اند .
در بین ادیان الهی تمدن آفرینی اسلام مبرهن است . رسول اعظم ، محمد مصطفی صلی الله علیه وآله ، به غمزه مسئله آموز صد مدرس تمدن بوده است و به سخن امام خمینی رحمت الله علیه :
اسلام خود از پایه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است . هر کشوری که به قوانین اسلام عمل نماید ، بدون شک از پیشرفته ترین کشورها خواهد بود . 8
تمدن کنونی غرب که پس از رنسانس خود را نشان داده است ، مؤخر بر تمدن اسلامی و ریشه ای و فراوان از آن بهره مند بوده است . تمدن غربی در حال حاضر از بحران هایی چون بحران معنویت ، اخلاقی ، خانوادگی ، دنیازدگی ، خشونت و سکس و مادی گرایی صرف رنج می برد و نشانه های افول آن آشکار شده است . از سوی دیگر علائم ظهور تمدن نوین اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز نمایان گردیده است ، بدون تردید تمدن جدید اسلامی ، شاخص های راهنمای خود را باید از تمدن نمونه ی نبوی صلی الله علیه وآله بگیرد ، حال پرسش این است که شاخص های تمدن نبوی کدامند ؟ در این نوشتار به اختصار برجسته ترین آن ها را بیان می کنیم .

1. اصالت الله و کرامت انسان

اساسی ترین شاخص تمدن نبوی خدامحوری است . اعتقاد به وحدانیت خداوند و توحید در همه ابعاد ذاتی ، صفاتی ، ربوبی ، عبادی ، اطاعت ، ولایت و حاکمیت .
رسول اعظم صلی الله علیه وآله با ندای قولوا لااله الا الله تفلحوا ، سعادت را برای همه بشارت داد و پرچم اصالت الله را در مقابل همه انواع شرک برافراشت . در جامعه ای که لذات جسمانی و هواهای نفسانی اصل بود و هدف از خلقت را بهره گیری از لذات دنیوی می دیدند و شعار ما هی الا حیاتنا الدنیا ، نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر ( جاثیه / 24 ) را مبنای زندگی قرار داده بودند ، نبی اعظم صلی الله علیه وآله تمدنی را بنیان گذاشت که ستون خیمه آن خدامحوری ، اطاعت از فرامین الهی ، نفی الهه ها و مبارزه با نظام خدایگانی ـ بندگی ( ولا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله ) ، ( آل عمران /64 ) در میان انسان ها بود . هرگونه عبودیت انسان برای انسان ، جماد ، نبات و شهوات و دنیا نفی شد . نه تنها خدایان نفی شدند بلکه اصالت انسان ، دنیا و طبیعت نیز ، عبادت و بندگی تنها مخصوص خداوند جلّ وعلا شد ، اساساً فلسفه ی بعثت انبیای عظام در توجه دادن انسان ها به همین اصالت الله و عبادت خداوند و اجتناب از هرگونه طاغوت بود :
ولقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ( نحل / 36 )
اصالت الله گرچه اصالت انسان یا به تعبیر امروزی آن اومانیسم ( Humanism ) را نفی می کرد ، اما به معنای کم داشت قدر انسان نبود بلکه کرامت و شرافت انسان را به دنبال داشت و عامل شکوفایی وجود او بود . دلیل این مدعا سخن خداوند در قرآن جاوید است آن جا که فرمود :
ولقد کرّمنا بنی آدم ( اسراء / 70 )
همچنین سخن نبی اکرم صلی الله علیه وآله است که فرمود :
ان الله تعالی کریم یحب الکرم 9
همانا خدای متعال بزرگوار است و کرامت را دوست دارد .
آن رسول معظم باز فرمود :
من اکرم اخاه فانما یکرم الله 10
کسی که برادرش را اکرام کند ، خدا را گرامی داشته است .
بر همین مبنا است که خداوند :
الف . همه ی نعمت های زمین را در اختیار انسان گذاشته است :
هو اللذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً ( بقره / 29 )
ب . هرآنچه در آسمان و زمین است به تسخیر انسان درآورده است :
سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض (لقمان / 20 )
ج . انسان را مسجود ملائکه قرار داده است :
و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم ( بقره / 34 )
د . مقام بزرگ جانشینی خود در زمین را به انسان عطا کرده است :
و هو الذی جعلکم خلائف الارض ( انعام / 165 )
نتیجه این که در هرگونه تمدن سازی نوین گام ها باید در صراط مستقیم اصالت الله و کرامت انسان روان گردد وگرنه با انسان محوری ، دنیا گرایی و نظام ارباب ـ رعیتی نمی توان به تمدن اسلامی رسید .

2. علم و معرفت

شاخص دیگر تمدن نبوی صلی الله علیه وآله ، توجه بنیادین به علم و معرفت است . این اهمیت با توجه به نخستین آیات نازل شده بر محمد مصطفی صلی الله علیه وآله که با « خواندن » ، « قلم » و « علم » آغاز می شود مبرهن است :
اقرا باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرا و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ( علق / 4 - 1) فرستاده ای که « قلم » و « نوشته » در کتاب آسمانی اش چنان مقدس است که خداوند بدان سوگند یاد می کند :
ن والقلم و ما یسطرون ( قلم / 1 )
بر این اساس نیازی به استدلال ندارد که بدانیم علم و دانش در اسلام از چه جایگاه رفیعی برخوردار است و به همین میزان چه سهمی باید برای آن در تمدنسازی نوین اسلامی قائل شد .
در تمدن نبوی از معیارهای برتریافراد در جامعه یکی علم و معرفت است ، چه این که در قرآن کریم خداوند در کنار تقوا ، جهاد و ایمان ، صاحبان علم را رفعت درجه داده است :
یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات ( مجادله / 11 )
در تمدن نوین اسلامی ، دانایان با نادانان برابر نیستند :
قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ( زمر / 9 )
این تمدن عالم پرور است ، چون از بین بندگان خداوند عالمان ، اهل خشیّت اند :
انما یخشی الله من عباده العلماء ( فاطر / 28 )
به فرموده ی رسول خدا صلی الله علیه وآله ، نزدیک ترین مردم به درجهی پیامبری دانشمندان و جهادگرانند . 11 در تمدن اسلامی دانش جویی واجب 12 و دانش پژوهان محبوب خدایند . 13
در این تمدن ، تفکر دانشمند بر عبادت عابدان افضل است 14 و پژوهش گران و دانش طلبان تا زمانی که در جست و جوی دانش اند ، در راه خدا کار می کنند . 15 در تمدن مطلوب نبی اعظم صلی الله علیه وآله ، نگاه محبت آمیز به چهره اساتید عبادت است :
النظر فی وجه العالم حباً له عباده 16
حیات در این تمدن اساساً به علم است ، علم آب حیات است و در بین جاهلان ، دانش پژوهان چون زندگان بین مردگانند . 17
ملائکه خداوند با وجود مقام عرشی بالهای خود را فرش دانشجویان قرار داده ، برای آنان آمرزش می طلبند . 18
در تمدن نبوی به گفته ی رسول خدا صلی الله علیه وآله ، گام نهادن در مسیر علم ، قدم گذاشتن در راه بهشت است 19 و این باور وجود دارد که در حقیقت علم و معرفت سرآمد همه ی خوبی ها و نادانی ریشه ی همه بدی هاست . 20
بنابر این از ویژگی های تمدن نبوی علم گرایی است . تولید دانش و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، جنبش نرم افزاری یک اصل بنیادی است . از سخنان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله این نکته به دست می آید که کلید این جنبش ، « پرسش علمی » است و با این عمل است که درهای بسته ی معادن علم فتح می شود و همه ی دست اندرکاران آن از پاداش الهی برخوردار می گردند ، آنجا که فرمود :
العلم خزائن و مفاتیحه السؤال ، فاسألوا رحمکم الله فانه یؤجر اربعه : السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم . 21
علم را گنجینه هایی است که کلیدهای فتح آن سؤال است . پس خدایتان رحمت کند ، بپرسید که با این کار چهار نفر پاداش می گیرند :پرسشگر ، پاسخگو ، شنونده ودوستدار آنان .
بی گمان چنین نگاهی به علم و معرفت در منظر خدا و رسول صلی الله علیه وآله است که شکوفایی دانش را در جهان اسلام به ارمغان آورد ، به گونه ای که تعجب غربیان عصر تاریکی یا قرون وسطی را بر انگیخت و همین نهضت تولید علم و نرم افزاری مسلمانان و شکوفایی تمدن برآمده از آن بود که در گذشته ، زمینه ساز بسیاری از اختراعات و ابتکارات در جهان غرب شد ،چنان که دانشمندان منصف آن دیار معترف اند . امروز نیز شکوفایی علمی در مقولاتی چون دانش هسته ای ، سلول های جنینی ، علوم نظامی و تسلیحاتی در نظام جمهوری اسلامی ایران را باید مرهون همین شاخص برشمرد .

3. عدالت گستری

شاخص دیگر تمدن نبوی عدالت گستری است ـ عدل به معنای دادگری ، حق ، تناسب و ضدیت با جور غیر از مساوات و برابری است . چه این که مساوات همیشه عدل نیست ... اصطلاح عدل را ،« وضع الشیء فی موضعه و اعطاأ کل ذی حق حقه » می دانند . یعنی هرچیز به جای خویش نیکوست و حق هر صاحب حقی را بدو دادن . رسول خدا صلی الله علیه وآله در تعریف آن می فرماید :
من صاحب الناس بالذی یحب ان یصاحبوه کان عدلاً 22
هرکه با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنان با او رفتار کنند ، عادل است .
بر این مبنا تمدن نبوی بر انصاف بنا نهاده شده است ، یعنی آن چه را بر خود نمی پسندی بر دیگران نیز مپسند . در این تمدن به فرموده رسول گرامی اسلام ظلم نیست ، دروغ وجود ندارد ، خلاف وعده عمل نمی شود :
من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروئته و ظهرت عدالته و وجبت اخوته و حرمت غیبته 23
کسی که در رفتار با مردم ستم نکند و چون سخن گوید دروغ نگوید و چون وعده دهد ، خلاف نکند ، از کسانی است که مروتش کامل و عدالتش آشکار شده است و برادری با او واجب و غیبتش حرام است .
عدالت در این تمدن از اهمیت بالایی برخوردار است چون از جمله فلسفه ی بعثت انبیاء الهی است :
و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط ( حدید : 25 )
خداوند رسولان را با معجزات به همراه کتاب و میزان مأمور نمود تا آنان با بستری که فراهم می کنند ، مردم خود قیام به قسط کنند . در جای دیگر پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله از زبان قرآن خود را چنین معرفی می کند :
و امرت لاعدل بینکم ( شوری : 15 )
روشن است که تمدن نبوی بر پایه ی قرآن کریم استوار است و قرآن نیز کتاب عدالت است ، محتوای آن عدل است و مرتب از ظلم و ستم نفی می کند و در آیات زیادی از قسط و عدل سخن می گوید .
در تمدن نبوی ، گستره ی عدل در همه ی ابعاد فردی و اجتماعی مورد نظر است ، افراد این تمدن در افکار و اندیشه ، احساسات و گرایش ها و در رفتار به عدالت دعوت می شوند و حق هر مستحقی در حوزه های مختلف اجتماع اعم از اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ ، قضاوت و مانند آن به او پرداخته می شود و ظلمی به کسی روا داشته نمی شود .
در این تمدن نظام ارزشی جامعه ، نظام فکری آن و نظام رفتاری همه بر پایه عدل است و حتی شنائت و پستی دشمن [ چون صهیونیست ها ] نیز مجوز آن نمی شود که خلاف عدالت رفتار شود :
ولا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی ( مائده / 8 )
و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن بدارد که از طریق عدل بیرون روید ، عدالت کنید که آن به تقوی نزدیک تر است .
در نگاه رسول اعظم صلی الله علیه وآله ، جامعه و تمدن می باید عاری از ستم باشد چون ظلم ویران گرقلب ها 24 و تاریکی های روز قیامت است . 25
آن فخر عالم امکان و اشرف انبیای عظام الهی فرمود :
ان الله تعالی لا یقدس امه لا یعطون الضعیف منهم حقه
خداوند بزرگ امتی را که حق ضعیفان خود را نپردازد ، مقدس و سعادتمند نمی کند . 26
امام علی علیه السلام ارزش حکومت را بدون برقراری عدالت ( الا ان اقیم حقاً او ادفع باطلا ) از کفش کهنه وصله دار کمتر می داند . 27
از این دیدگاه فلسفه تشکیل حکومت اسلامی برقراری عدالت است .
به هر روی در تمدن نبوی که عالی ترین سیستم توسعه سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی را داراست ، روح حاکم بر همه چیز عدالت است و عدالت بر همه چیز مقدم است چون به تقوا نزدیک تر است . از کشاورزی ، صنعت و خدمات ، تا هنر و معماری تا خانواده و علم و ادبیات و دولت و حکومت و قانون همه و همه مبتنی بر عدل است .
عدالت در تمدن مطلوب نبی اکرم صلی الله علیه وآله تا ان جا مهم است که به فرموده آن حضرت :
لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلا کما ملئت جوراً 28
اگر از عمر روزگار مگر یک روز نماند ، حتماً خدا مردی از اهل بیت مرا بر می انگیزد تا زمین را پر از عدل کند ، همچنان که از ستم پر شده باشد .

4. ولایت مداری

ولایت به معنای حاکمیت و سرپرستی دیگران است . ولی یا حاکم جامعه کسی است که اجازه ی تصرف در امور دیگران دارد. از آن جا که همه ی انسان ها در خلقت برابرند ، اصل این است که کسی را بر دیگری فرمانروایی نیست و هیچ کس اولاً و بالذات حق تصرف در نفوس و و اموال دیگران را ندارد .
این تصرف تنها حق مالک اشیاء و یا کسی است که از طرف مالک اجازه داشته باشد . همه می دانیم که در حقیقت مالک اصلی خداست .
بنابر این اوست که حق تصرف در امور انسان ها را دارد و یا کسانی را که او اجازه بدهد . بر این پایه ، اصل در تمدن نبوی ولایت الله است قرآن کریم به صراحت انحصار حاکمیت در الله را بیان می کند :
ام اتخذوا من دونه اولیاء فالله هو الولی ( شوری : 9 )
بنابر این در تمدن برخاسته از اسلام محمدی صلی الله علیه وآله ، ولایت تنها با خداست و خداوند با تربیت انسان های شایسته اجازه ی حاکمیت به آنان نیز داده است ؛ چنان که امام صادق علیه السلام درباره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله می فرماید :
ان الله عزوجل ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب قال « انک لعلی خلق عظیم » 29 ثم فوض الیه امر الدین والامه لیسوس عباده فقال عز وجل « ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » 30 ان رسول الله صلی الله علیه وآله کان مسددا موفقا مؤیدا بروح القدس لایزل و لا یخطی فی شیء مما یسوس به الخلق فتأدب بآداب الله . 31
همانا خداوند بزرگ ، پیامبرش را تربیت کرد . پس ادبش را نیکو نمود و چون تربیتش کامل شد فرمود : تو دارای اخلاق بزرگی هستی . سپس سرپرستی دین و امت را به او تفویض کرد تا بندگانش را اداره کند ، بر این اساس خداوند به مردم دستور داد : هرآنچه پیامبر صلی الله علیه وآله شما را بدان امر کرد انجام دهید و از هرچه نهی فرمود خودداری کنید . همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله استوار ، موفق و مؤید به روح القدس بود و هرگز در هیچ بخشی از اداره ی امور مردم خطا و اشتباه نمی کرد ، چون پرورش یافته به آداب الهی بود .
روشن است که خداوند ولایت خود را از مجرای رسولان خود و هم طراز آنان اعمال می کند ؛ چنان که فرمود :
اطیعوا الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم ( نساء : 59 )
خدارا ، رسول را و صاحبان امر را اطاعت کنید .
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می فرمایند:
در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است ، هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره ی امور انسان های دیگر را برعهده بگیرد . این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشیء و عالم به مصالح و مالک امور انسان ها ، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است ... خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاص اعمال می کند ؛ یعنی آن وقتی که هم حاکم اسلامی و ولی امر مسلمین چه بر اساس تعیین شخصی آن چنان که طبق عقیده ی ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تحقق پیدا کرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شده ، وقتی این اختیار به او داده می شود که امور مردم را اداره بکند ، با این ولایت خداست . در این جامعه از هر نوع طاغوتی باید اجتناب کرد 32 ؛ « واجتنبوا الطاغوت » . 33
بنابر این ولایتمداری ویژگی برجسته ی تمدن نبوی صلّی الله علیه وآله است ، بر این مبنا مشروعیت حاکمیت و نظام سیاسی الهی است و البته مقبولیت مردمی رکن مهم تحقق آن است . قوانین بر اساس ولایت مشروعیت می یابند ، منشأ قوانین الهی و هرگونه قانون گذاری در چارچوب شرع مقدس ممکن است .
در تمدن نبوی اصل بر شایسته سالاری است و شایستگی را نیز خداوند در ایمان ، جهاد ، علم و تقوا قرار داده است ، لذا حریصان قدرت و ثروت و مقام در آن جایگاهی ندارند ، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند :
انا والله لا نولی علی هذا العمل احداً سأله و لا احداً حرص علیه . 34
به خدا سوگند ما کسی را که خواستار ... این کار ( قدرت ) باشد یا بر آن حرص بورزد به کار نمی گماریم .
همان طور که فرمود : هرکسی از میان گروهی کسی را به کار گمارد در حالی که در بین آن ها خداپسند تر از او وجود دارد ، به خدا خیانت کرده است 35 و هر کسی که زمام امور کاری از مسلمانان را به دست گیرد و به آنان خیانت کند ، جایگاهش آتش است . 36
بدیهی است هر تمدن نوینی که بر اساس اسلام بنا شود ، ولایتمداری رکن اصلی آن است و بدون رهبری ولایی کار به سرانجام نمی رسد .

5. آزادی

آزادی به معنای قدرت انتخاب ، قدرت عمل و توانایی ترک عمل است ؛ یعنی انسان از موانع بیرونی و درونی در انجام عمل یا ترک آن رها باشد . طبعاً آزادی در دو زمینه مطرح است : 1. آزادی از 2. آزادی برای ؛ یعنی در مرحله ی اول انسان از موانع سر راه خود رها باشد و در مرحله دوم ، هدف و منظور از آزادی خود را تحقق بخشد .
موانع آزادی مختلف اند ، هواهای نفسانی ، طاغوت های بیرونی ، خرافات مذهبی و اجتماعی ، احساسات غیر عقلانی ، وسوسه های شیطانی و یا دولت ، مکاتب و نهادهای اجتماعی ؛ هدف از آزادی نیز متفاوت است .
آزادی برای خدمت ، برای عبادت ، برای بیان معارف ناب و کوبیدن هواها و شیطان درونی و طاغوت های بیرونی به منظور رسیدن به سرچشمه ی نور و رهایی از ظلمت و یا رسیدن به شهوات ، مقام و ثروت های نامشروع .
در جامعه و تمدن نبوی ، آزادی و آزادگی از ویژگی های برجسته است .
معرفت ناب توحیدی ، تلاوت آیات الهی و تعلیم آیه های نورانی وحی انسان را از اسارت هواهای نفسانی ، شهوات و زنجیرهای طواغیت بیرونی ، استبداد و استکبار رهایی می بخشد ، عقل و اندیشه را از کمند شهوت خارج می کند ، در فضای آزاد نور و عرفان و نعمات الهی به پرواز در می آورد . نفس انسان را قدم به قدم به سوی کمال رهنمون می شود ، مانع از تجاوزات نفس اماره می گردد ، نفس لوامه را تقویت نموده و سرانجام با درک مضرات ولنگاری و سود کمال انسانی ، آدمی را به قله رهایی نفس مطمئنه و حیات طیبه می رساند .
در این صورت آن چه که آزادی حیوانی باید بر آن نام گذاشت ، در نظرش خوار می آید ، چون نتیجه اش لذت زودگذر و خواری نفس است . لذا استبداد و استکبار را بر نمس تابد و غل و زنجیر اسارت در دنیای مادیت و شهوات را از دست و پای خود به برکت پیامبر آزادی بخش انسان ها بر می دارد .
به تعبیر زیبای شهید بهشتی :
اسلام ، انسان را موجودی آزاد می داند و حتی به این موجود آزاد نهیب می زند که در هر شرایطی که هستی ، نایست ، نمیر ، یا بمیران یا لااقل هجرت کن ، به هرحال تسلیم محیط فساد نشو . بنابر این برای انسان دربرابر فشارهای محیط ، آزادی اراده و کنش قائل است ، اما اسلام روی نقش کند کننده محیط فاسد و نقش کند کننده فساد و ظلم حاکم بر محیط که حرکت انسان آزاد را کند می کند ، حساسیت دارد و نمی تواند در برابر نقش کند کننده ظلم و فساد ساکت و بی تفاوت باشد . نتیجه این که ، انسان آزاد است اما در چارچوب حدودالله . 37آری در تمدن نبوی آزادی یک اصل اساسی است و محدودیت های آن مربوط به منکرات و خبائث است ، از بدی ها جلوگیری می شود و خوبی ها تشویق می گردد و این هدیه الهی را پیامبر آزادی بخش انسان ها ، محمد مصطفی صلّی الله علیه وآله برای همه به ارمغان آورده است تا بارهای گران استبداد و استکبار و زنجیرهای خرافات و مشقت و جهالت را از دست و پای آنان بردارد :
یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم . ( اعراف : 157 )
[ رسول اعظم صلّی الله علیه وآله ] آنان را امر به نیکویی و نهی از هر زشتی خواهد کرد و برای آنان هر طعام پاکیزه و مطبوع را حلال و هر پلید منفور را حرام می گرداند و بارهای گران را از دوش مردم وا می نهد و زنجیرهای بسته بر دست و پا و گردن هایشان را بر می دارد .

6. استقامت و آمادگی همه جانبه

در تمدن منور به وحی الهی پایداری در برابر مشکلات و صبر و مقاومت در مقابل دشمنان مستبد داخلی و مستکبران خارجی یک اصل است . انفعال و سستی در آن راه ندارد . هوشیاری و آماده باش برای مبارزه با دشمن و تجهیز همه جانبه برای دفاع از کیان اسلامی نسبت به تهدیدهای سخت افزاری و نرم افزاری ، فرمان الهی است . تا آنجا که میسور است تهیه نیرو و قدرت برای بازدارندگی باید در دستور کار تمدن سازان قرار گیرد . فرمان این است :
یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم . ( نساء : 71 )
ای کسانی که ایمان آورده اید هوشیار و آماده باشید .
برای آنان [ دشمنان ] آنچه می توانید نیرو و اسبان بسته آماده سازید تا بدین وسیله دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگران جز اینان را که شما نمی شناسید ـ خدا می شناسد ـ بترسانید . 38
در تمدن برخاسته از رسالت الهیِ محمدبن عبدالله صلّی الله علیه وآله ، توکل بر خدا و صبر در راه او جامعه را بیمه می کند و آخرت نیک نیز برای مؤمنان پایدار تضمین است . صبر و ظفر در این تمدن همزادند .
برخورد فعال با مشکلات ، مصائب و دشمنان دستور خداوند است که رهبر و مردم به آن مأمورند :
فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل ( احقاف / 35 )پس صبر کن چنان که پیامبران صاحب اراده صبر کردند .
فاستقم کما امرت و من تاب معک ( هود / 112 )
پس پایداری کن چنان که مأموری و هم کسانی که همراه تواند .
نخبگان تمدن ساز و خلاقان تمدن آفرین در جامعه نبوی صلّی الله علیه وآله ، تهدیدها را به فرصت ها تبدیل می کنند ، پرچم پر افتخار هیهات منا الذله را در دست دارند و نتیجه ی عملکردشان امنیت دنیوی و بهشت اخروی است :
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون . اولئک اصحاب الجنه خالدین فیها جزاءً بما کانوا یعملون ( احقاف / 13 ـ 14 )

7. اصلاح گری

از دیگر مشخصات تمدن منبعث از وحی الهی ، اصلاح گری است . فرهنگ نبوی صلّی الله علیه وآله فساد را بر نمی تابد . هرگونه شرارت ، ریاکاری ، ظلم و جور در این تمدن منفور است . ظلم و فساد ریشه پستی ها محسوب می شوند . افراد تربیت یافته در تمدن نبوی خود صالح و مصلح اند .
اصلاح گری یعنی تغییر فرد و جامعه و دولت بر اساس ارزش ها و اصول دین ، در هر زمان و مکانی مقتضیات خاص خود را دارد . چون در مقابل انواع فساد ، انواع اصلاح لازم است ، گاه ارشاد و موعظت ، گاه مبارزه و جنبشی انقلابی ، زمانی سکوت و موقعی اقدام عمیق فرهنگی و در صورت نیاز جنگ و دفاع از مصادیق اصلاح اند .
معیار اصلاح گرایی عمل به شرع انور و دستورات خاتم الانبیاء صلّی الله علیه وآله ، امربه معروف ، نهی از منکر و حرکت در خط اصیل رسول خدا صلّی الله علیه وآله است . در جامعه و تمدن نبوی اقدامات فرعی ، سطحی و رفرمی اصالت ندارد ، به جای فرع به اصل باید پرداخت . اصلاحات ایمانی و اسلامی در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی جاری و ساری است . اصلاح در اندیشه ها ، گرایش ها و احساسات ، در اخلاق و رفتار و در فرد ، جامعه و نظام سیاسی . اصلاح گری خط انبیاء تمدن ساز است ، چنان که قرآن کریم از زبان شعیب بیان می فرماید :
ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله ( هود /88 )
و بشنویم از رسول اعظم صلّی الله علیه وآله که می فرماید :
اصلحوا دنیاکم واعملو لآخرتکم کانکم تموتون غداً 39
دنیایتان را اصلاح کنید و برای آخرت خود کار کنید آن گونه که گویا فردا می میرید .
آن حضرت اصلاح گری بین دو نفر را حتی از درجه ی روزه ، نماز و صدقه برتر معرفی می کند . 40
البته اصلاح گری طبق نظر نبی اعظم صلّی الله علیه وآله باید مبتنی بر علم باشد وگرنه فساد کار بیش تر از صلاح آن خواهد بود :
من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح 41
بی تردید شاخص های تمدن نبوی فراتر از آن چیزی است که بیان شد . بحث بیش تر در این باره فراغی بیش از مقاله می طلبد .
شایسته بیان است که بدانیم تمدن ها نیز چون ستارگان ، طلوع و غروبی دارند ، و مانایی و پایایی هر تمدن در گرو عمل افراد آن است .
چنان چه نیروهای خلاق و تمدن ساز به استمرارِ انقلابِ اصلاحیِ فردی و اجتماعی خود بپردازند ، تهذیب و تزکیه را وا ننهند ، رابطه ی خود را با خدا تیره نسازند ، به ستمگران و طاغوتیان متمایل نشوند ، عدالت و قسط و انصاف را در حق همه به پا دارند ، در رفع و دفع ظلم و فساد و فقر و تبعیض بکوشند ، توسعه و عمران و رفاه مردم را در برنامه ریزی های کلان با روح عدالت خواهی در نظر بگیرند ، نسبت به شکاف طبقاتی در جامعه بی تفاوت نباشند ، طبقات پایین اجتماع ، محرومان و مستضعفان را دریابند ، به تحمل و فساد و ترف روی نیاورند ، امربه معروف ونهی از منکر را در هیچ شرایطی فراموش نکنند و با گناه که مقدمه سقوط انسانیت ، اخلاق و تمدن است ، به جد مبارزه کنند ، جشن اعتلای تمدن نوین اسلامی را در عصر جدید برپا خواهند کرد . در آن صورت افراد جامعه ی حاصل از این تمدن جز خدا نمی شناسند و در نتیجه توحید ، اجتناب از طاغوت ، عدالت و قسط که فلسفه بعثت انبیاء علیهم السلام به ویژه رسول خاتم صلّی الله علیه وآله است ، محقق خواهد شد ، ان شاء الله .

جمع بندی

در این مقاله به اختصار برجسته ترین شاخص های تمدن اسلامی را از منظر رسول اعظم صلّی الله علیه وآله بر شمردیم :
اصالت الله و کرامت انسان در مقابله با اومانیسم ، طبیعت محوری و اصالت دنیا ، علم گرایی در تضاد با جهل عدالت گستری در برابر ظلم ستیزی ، ولایت مداری در مقابله با با حاکمیت طاغوت ، آزادی عقلانی و شرعی در تضاد با ولنگاری اخلاقی و هواپرستی ، پایداری و آمادگی در برابر سستی ، انفعال ، غفلت و تنبلی و سرانجام اصلاح گری در تضاد با فساد .
این هفت شاخص ، هدایتگر ما در تمدن سازی نوین اسلامی با الهام از تمدن ایده آل نبوی صلّی الله علیه وآله است که روح حاکم بر نظام فکری ، ارزشی و رفتاری در این تمدن است .
با راهنمایی خدا و رسول این علامات ، تمدن گذشته این مسلمانان را به اوج افتخار رساند و تمدن جدید اسلامی نیز لاجرم بر همین ارکان می بایست بنا شود . دانش ، هنر ، موسیقی ، معماری ، صنایع ، بازرگانی ، کشاورزی ، نوسازی مادی و معنوی ، توسعه اخلاقی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی ، امنیتی ، نهادهای علمی و آموزشی در حوزه و دانشگاه و سایر ارگان های آموزشی ، علوم مختلف اعم از نجوم ، فیزیک ، ریاضیات ، فلسفه ، ادبیات ، کلام ، تاریخ ، نقاشی ، خطاطی ، پزشکی ، داروسازی ، فناوری های سخت افزاری و نرم افزاری همه و همه می بایست مسیر حرکت خود را برای رسیدن به تمدن نوین مبتنی بر رسالت و بعثت نبوی صلّی الله علیه وآله ، با بهره گیری از تابلوهای زیبای هفتگانه یادشده تنظیم کنند تا در صراط مستقیم الهی به کمال تمدن برسیم . اسلام و ایران در گذشته توانایی تمدن سازی خودر ا ثابت کرده اند ، پس برای حال و آینده نیز ما می توانیم ، ان شاء الله .

پی نوشت:

1. محمد معین ، فرهنگ فارسی ، ذیل واژه تمدن .
2. Micro soft Encarta 99 Encyclopedia Deluxe edition: civilize and civilization .
3. ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ترجمه احمد آرام ( تهران : چاپ سینا 1331 ) ص 19.
4. عبدالرحمن ابن خلدون ، المقدمه ، تاریخ العلامه ابن خلدون ( بیروت : دارالکتاب اللبنانی و مکتبه المدرسه ، 1960 م ) ج 1 ، ص 656 و 661 .
5. آرنولد توین بی ، بررسی تاریخ تمدن ( خلاصه دوره دوازده جلدی ) ، ترجمه محمدحسین آریا ، ( تهران : امیرکبیر ، 1376 ) ص 48 .
6. ساموئل هانتینکتون و منتقدانش ، نظریه برخورد تمدن ها ، ترجمه و ویراسته مجتبی امیری ( تهران : وزارت امور خارجه ، 1374 ) ص 47 ـ 55 .
7. همان .
8. امام خمینی رحمت الله علیه ، صحیفه ی نور ، ج 4 ، ( تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) .
9. محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ترجمه حمیدرضا شیخی ( تهران : دارالحدیث ، چاپ دوم ، 1379 ) ج 11 ، ص 5148 .
10. همان ، ص 5158 .
11. میزان الحکمه ، ج 8 ، ص 3938 .
12. همان ، ص 3946 .
13. همان ، ص 3948 .
14. همان ، ص 3942 .
15. همان ، ص 3950 .
16. همان ، ص 3946 .
17. همان ، ص 3948 .
18. همان ، ص 3952 .
19. همان ، ص 3952 .
20. همان ، ص 3932 .
21. همان ، ج5 ص 2316 .
22. همان ، ج7 ، ص 3500 .
23. همان ، ج 7 ، ص 3498 .
24. همان ، ص 3364 .
25. ثقه الاسلام یعقوب کلینی ، اصول کافی ، ج2 ، ص 332 .
26. نهج الفصاحه الحاوی للقصار کلمات الرسول الاکرم صلی الله علیه وآله ، حققه و رتبه الشیخ غلام حسین المجیدی ، ج1 ، ( جمهوریه الاسلامیه الایرانیه ) مؤسسه انصاریان للطباعه والنشر ، 1421 ق ، 1379 ش ) ص 253 .
27. نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 33 ، ص 111 .
28. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی ، امامت و مهدویت ، ج اول ( قم : انتشارات اسلامی ، 1365 ) ، ص 380 .
29. سوره قلم ، آیه 4 .
30. سوره حشر ، آیه 7 .
31. اصول کافی ، ج 1 ، ص 266 .
32. بیانات در روز عید غدیر خم ، 20/4/1369 .
33. سوره نحل ، آیه 36 .
34. میزان الحکمه ، ج 14 ، ص 7130 .
35. همان ، ص 7130 و بحارالانوار ، ( تهران : دارالکتب الاسلامیه ، 1385 ق ) ج 23 ، ص 75 .
36. همان ، ص 7122 .
37. آیت الله شهید دکتر سید محمدحسین بهشتی ، بررسی و تحلیلی از : جهاد ، عدالت ، لیبرالیسم ، امامت ( تهران : حزب جمهوری اسلامی ، 1361 ) ص 74 ـ 75 .
38. سوره انفال ، آیه 61 .
39. نهج الفصاحه الحاوی لقصار کلمات الرسول الاکرم صلی الله علیه وآله ، الجلد الاول ، ص 55 .
40. همان ، ص 55 ـ 56 .
41. همان ، ص 56 ـ 57 .

منبع: فصلنامه مربیان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط