با صحيفه سجاديه«زبور آل محمد» آشنا شويم

علي بن حسين بن علي عليهم‏السلام چهارمين امام شيعيان، در سال 38 هجري قمري، روز پنجم شعبان ديده به جهان گشود. نام مادرش شهربانو، «شهر بانويه» «شاه زنان» و...، و مشهورترين القاب آن حضرت « زين العابدين» و «سجّاد» مي‏باشد. دوران كودكي را در مدينه سپري كرد، و مدّت دو سال از امامت جدّش، اميرمؤمنان عليه‏السلام و ده سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي عليه‏السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين عليه‏السلام را درك نمود
سه‌شنبه، 15 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با صحيفه سجاديه«زبور آل محمد» آشنا شويم
با صحيفه سجاديه«زبور آل محمد» آشنا شويم
با صحيفه سجاديه«زبور آل محمد» آشنا شويم

علي بن حسين بن علي عليهم‏السلام چهارمين امام شيعيان، در سال 38 هجري قمري، روز پنجم شعبان ديده به جهان گشود. نام مادرش شهربانو، «شهر بانويه» «شاه زنان» و...، و مشهورترين القاب آن حضرت « زين العابدين» و «سجّاد» مي‏باشد.
دوران كودكي را در مدينه سپري كرد، و مدّت دو سال از امامت جدّش، اميرمؤمنان عليه‏السلام و ده سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي عليه‏السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين عليه‏السلام را درك نمود.(1) در محرّم سال 61 هجري قمري در جريان قيام امام حسين عليه‏السلام ، در سرزمين كربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيد و با توجّه به وضعيّت زمان و اختناق حاكم در آن دوران، اقدام به يك سلسله برنامه‏هاي ارشادي و فرهنگي و مبارزات غيرمستقيم نمود، بدون آنكه حساسيّت حكومتها را برانگيزد و فعاليتهايي انجام داد كه مهم‏ترين آنها عبارتند از: 1. زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا و رساندن پيام آن به مردم آن زمان؛ 2. پند و ارشاد امّت؛ 3. تبيين معارف از طريق دعا و مناجات. * كتابهاي منسوب به امام سجاد عليه‏السلام دوران امام سجاد عليه‏السلام ، با توجه به برنامه‏هاي پيش گفته حضرت، طليعه درخشش فرهنگ تشيع شمرده مي‏شود و حديث و دعا رونقي ديگر مي‏يابد. در اين دوره، آثار مكتوب بر جاي مانده از امام سجاد عليه‏السلام بسيار است. در شمارش نوشته‏هاي به‏جا مانده از اين امام هُمام به كتبي بر مي‏خوريم كه برخي از آنها از اين قرار است:
1. صحيفه سجاديّه؛ (كه مقاله حاضر، در ادامه به معرّفي اين اثر مي‏پردازد.)
2. مناسك الحجّ: يكي ديگر از كتب آن حضرت است كه فرزندان آن حضرت اين كتاب را نقل كرده‏اند و در بغداد نيز به چاپ رسيده است.(2)
3. رساله حقوق: از ديگر آثار گرانسنگ آن حضرت كه جامع آداب سلوك فردي و اجتماعي است و محور شرح و بسط زيادي قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است.(3)
4. اَلْجامِعُ فِي الْفِقْهِ: عنوان يكي ديگر از آثار آن حضرت است كه ابوحمزه ثمالي نقل كرده است.4
5. صَحيفَةُ الزُّهْدِ: كتاب ديگري است كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است.(5)
6. كتاب ديگري كه توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده، كتاب حديثي است كه امام سجاد عليه‏السلام آن را گردآوري نموده است.(6)
7. كتاب علي بن الحسين عليه‏السلام : عنوان كتاب ديگري است كه در ضمن مصادر از آن ياد شده است.(7) آنچه در پيش رو داريد، قدمي است در معرّفي صحيفه سجاديه، بدان اميد كه جامعه ما، مخصوصا جوانان عزيز با اين كتاب آشنايي بيشتري پيدا كنند و از درياي معرفت آن، گوهرها به دست آورند، و دنيا و آخرت خويش را با انس گرفتن با آن براي هميشه آباد كنند. صحيفه سجّاديه را بشناسيم مدت سيزده قرن است كه كتاب صحيفه سجاديه مونس بزرگان زهاد و صالحان و مرجع و ملجأ مشاهير علما و مصنفان بوده و هست. براي آشنايي با اين گنج معنوي بحث را در چند بخش پي مي‏گيريم.

الف) سند صحيفه از نظر سندي:

صحيفه سجّاديه در حد تواتر بلكه فوق آن است، شيخ آقا بزرگ تهراني در اين باره مي‏گويد: «الصَّحيفَةُ الاُوْلي اَلْمُنْتَهي سَنَدُها اِلي الاِمامِ زِيْنِ العابِدينَ... وَ هِيَ مِنَ الْمُتَواتِراتِ عِنْدَ الاَصْحابِ لاِِخْتِصاصِها بِالاِجازَةِ وَالرّوايَةِ في كُلِّ طَبَقَةٍ وَعَصرٍ...؛(8) صحيفه اولي كه سند آن به امام زين العابدين عليه‏السلام مي‏رسد... از متواترات [و قطعيات] نزد اصحاب است؛ چرا كه از ويژگي آن، اين است [كه تمام اصحاب از اساتيد خود [اجازه نقل آن را در تمام طبقات [رجالي] و در تمام عصرها گرفته‏اند.» كار شهرت سند صحيفه به جايي رسيده كه مرحوم محمد تقي مجلسي ادعا نموده است كه او در نقل و روايت صحيفه يك ميليون سند دارد.(9) و همين طور شيخ محمد بن نعمان مفيد (م413) در ارشاد و علي بن محمد خزاز قمي، شاگرد صدوق بن بابويه (م381) و احمد بن عياشي (م401) و ابوالفضل شيباني، و.... آن را نقل نموده‏اند، و از علماي اهل سنّت نيز، ابن جوزي در خصائص الائمه، و حافط سليمان بن ابراهيم القندوزي (م 1294) در ينابيع المودة از صحيفه اسم برده، بخشهايي از دعاي آن را نقل نموده‏اند.(10) ابوالفضل شيباني سندش به اين صورت است: حديث كرد ما را عامربن عيسي بن عامر سيرافي در مكه در سال 381، و گفت: حديث كرد مرا ابو محمد حسن بن محمد بن يحيي بن حسن بن جعفر بن عبيداللّه‏ بن حسين بن علي بن ابيطالب عليهم‏السلام ، گفت: حديث كرد مرا پدرم و او از عمير بن متوكل، او از پدرش متوكل بن هارون و او از يحيي بن زيد، پس از شهادت پدرش در حالي كه به سوي خراسان در حركت بود و مردي را به پايه و عقل او نديدم.... كه او صحيفه كامله‏اي را كه دعاهاي علي بن الحسين عليه‏السلام در آن بود، به من نشان داد.(11) گذشته از كتب تاريخي و رجالي، هيچ كتاب دعاي معتبري از دعاهاي صحيفه سجاديه خالي نيست، مانند: 1.«مصباح المتهجد» شيخ طوسي (385 ـ 460). 2. «سلوك الحزين» قطب الدين بن سعيد بن هبة اللّه‏ راوندي (م573) كه كتابش مشهور به «دعوات الراوندي» مي‏باشد. 3. «اختيار المصباح» از سيد علي بن حسين بن باقي. 4.«اقبال و جمال الاسبوع و فتح الابواب» سيد رضي الدين علي بن طاووس (م589).
5. «زوائد الفوائد» ابوالقاسم علي بن رضي الدين. 6. «البلد الامين» ابراهيم بن علي كفعمي (م.868) و.... از همه آنها گذشته، علامه مجلسي اول، به نقل آيت اللّه‏ مرعشي نجفي، در بسياري از اجازات خود اشاره كرده كه او صحيفه را شفاها و بلاواسطه از حضرت حجة بن الحسن صاحب الزمان عليه‏السلام نقل مي‏كند. مجلسي مي‏گويد: «در بين خواب و بيداري ديدم كه گويا در مسجد جامع عتيق اصفهان ايستاده‏ام و حضرت مهدي عليه‏السلام نيز ايستاده بود. من چند مسئله را كه برايم مشكل شده بود، از محضر آن حضرت پرسيدم، پس جواب آن را برايم بيان فرمود. آنگاه از كتابي كه به آن عمل كنم سؤال كردم و آن حضرت مرا به مولانا محمد التاج حواله داد و من [نزد او رفتم] و از او كتابي گرفتم، به نظرم آمد كه آن كتاب دعا بود، پس آن را بوسيدم و بر چشم نهادم، ولي وقتي به خويش آمدم [و از خواب بيدار شدم] آن كتاب را در دست خود نيافتم، پس تا صبح گريه كردم، فرداي آن روز به دنبال «محمد تاج» راه افتادم تا رسيدم به «دارالبطيخ»، مرد صالحي را كه آقا حسن نام و «تاجا» لقب داشت ديدم، به او سلام كردم، او مرا فرا خواند و به كتابخانه خود برد، اولين كتابي كه به دست من داد، همان كتابي بود كه در خواب ديده بودم، آنگاه شروع نمودم به گريه و گفتم همين كتاب مرا بس است. و از آنجا به نزد شيخ محمد مدرس رفتم و به مقابله آن نسخه با نسخه‏اي كه جدّ پدر محمد مدرس از روي نسخه شهيد نوشته بود، پرداختم. ديدم نسخه‏اي كه حضرت صاحب الزمان به من مرحمت فرموده بود، درست مطابق نسخه صحيفه شهيد مي‏باشد.(12)

ب) نامهاي صحيفه سجاديّه :

معروف است كه «صحيفه سجاديه» پس از قرآن و نهج البلاغه بزرگ‏ترين گنجينه گرانبهاي حقايق و معارف الهي به شمار مي‏رود و به نقل شيخ آقا بزرگ تهراني به آن «اخت القرآن»: خواهر قرآن، «انجيل اهل بيت»، «زبور آل محمد» و «صحيفه كامله» نيز گفته مي‏شود،(13) و قندوزي نيز چنين تعبير نموده است: «في ايرادِ بَعْضِ الاَدْعيّةِ وَالْمُناجاةِ الَّتي تَكُونُ فِي الصَّحيفَةِ الكامِلَةِ لِلاِمامِ الْهُمامِ زَيْنُ العابِدينَ... وَهي زَبُورُ اَهْلِ الْبَيتِ الطَّيِّبينَ عليهم‏السلام ؛(14) در بيان بعضي دعاها و مناجاتهايي كه در صحيفه كامله امام زين العابدين عليه‏السلام آمده است... و آن زبور اهل بيت پاك است.» و علّت اينكه آن را «صحيفه كامله» ناميده‏اند، اين است كه در نزد طايفه «زيديّه» از صحيفه نسخه‏اي هست كه كامل نيست، بلكه در حدود نصف صحيفه موجود مي‏باشد. به اين جهت، به صحيفه موجود [در دست شيعيان دوازده امامي] صحيفه كامله گفته شده است.(15)

ج) شرحهاي صحيفه:

مرحوم علامه «شيخ آقا بزرگ تهراني» در كتاب الذريعه در حدود پنجاه شرح ـ غير از ترجمه‏ها ـ بر صحيفه سجاديه نام برده است.(16) علاوه بر اين شرحها، گروهي از دانشمندان گذشته و معاصر، ترجمه‏هاي متعددي(17) بر صحيفه نگاشته‏اند، كه در اين بخش به عنوان نمونه به برخي شرحها اشاره مي‏كنيم: 1. «الازهار اللطيفة في شرح مفردات الصحيفة»، تاليف سيد علامه محمد رضا اعرجي حسيني. 2
. شرح ميرزا محمد مشهدي جمال الدين طوسي صاحب دقائق التنزيل.
3. شرح محمد علي بن محمد نصير چهاردهي رشتي (م 1334)، صاحب كتاب «شرح الوقت و القبلة».
4. شرح سيد افصح الدين محمد شيرازي.
5. شرح مولا تاج الدين مشهور به (تاجا).
6. شرح مفتي، مير محمد عباس جزائري (م 1306).
7. شرح مولي حبيب اللّه‏ كاشاني.
8. شرح ابن مفتاح ابوالحسن عبداللّه‏ بن ابي القاسم بن مفتاح الزيدي اليمني.
9. شرح مولي خليل قزويني.
10. شرح آقا هادي ابن مولا صالح مازندراني.
11. شرح مولا محمد طاهر بن حسين شيرازي.
12. شرح سيد محسن بن قاسم بن اسحاق صنعاني يمني زيدي از علماي قرن 13.
13. شرح سيد محسن بن احمد شامي حسني يمني زيدي (متوفاي 1251).
14. شرح سيد جمال الدين كوكباني يمني الاصل ساكن هند (م 1339).(18)

مستدركات صحيفه:

عده‏اي از علما و دانشمندان مستدركاتي بر صحيفه نوشته‏اند. مقصود از اين مستدركات، دعاهاي منسوب به حضرت سجاد عليه‏السلام است كه در صحيفه كامله نيامده است. در اينجا به برخي از آنها اشاره مي‏شود: 1. «صحيفه ثانيه»، تأليف شيخ محمد بن حسن الحرّ العاملي، صاحب وسائل الشيعه.
2. «صحيفه ثالثه»، گردآوري شده توسط مورّخ و رجالي معروف، ميرزا عبداللّه‏ افندي، صاحب كتاب رياض العلماء.
3. «صحيفه رابعه»، تأليف محدث ميرزا حسين نوري طبرسي.
4. «صحيفه خامسه»، علامه محسن امين حسيني عاملي.
5. «صحيفه سادسه»، تأليف شيخ محمد باقر بن محمد حسن بيرجندي قائيني.
6. «صحيفه سابعه» كه توسط شيخ هادي بن عباس آل كاشف الغطاء نجفي، صاحب كتاب مستدرك نوشته شده است.
7. «صحيفه ثامنه»، تأليف حاج ميرزا علي حسيني مرعشي شهرستاني حائري.
8. «ملحقات صحيفه»، مؤلف آن شيخ محمد، معروف به تقي زيابادي قزويني مي‏باشد كه از شاگردان برجسته مرحوم شيخ بهايي بوده و ملحقات را در سال 1023 به پايان رسانده است.(19) جايگاه صحيفه نزد علما دعاهاي صحيفه علاوه بر حسن بلاغت و كمال فصاحت از علوم الهي و معارف يقيني برخوردار است كه عقلها در مقابل آن رام است و فحول علما در مقابل آن سر تسليم و خضوع فرود آورده‏اند. اين حقيقت براي صاحبدلان حقيقت‏بين بانگاهي به صحيفه آشكار مي‏گردد؛ زيرا عبارات صحيفه خود بيانگر آن است كه فوق كلام مخلوق و پايين‏تر از كلام خالق است؛ لذا هم از دسترس اوهام جاعلان برتر و بالاتر است و هم علما و بزرگان سخت بدان توجّه و از آن ستايش كرده‏اند كه به نمونه‏هايي اشاره مي‏شود:
1. ابن شهر آشوب (م588) در كتاب مناقب خود مي‏گويد: «وقتي در بصره نزد يكي از بلغاء از فصاحت صحيفه كامله سخن به ميان آمد، او گفت: من هم مي‏توانم مانند آن را بر شما املاء و بيان كنم. آنگاه قلم برداشت و سر به زير افكند [و هيچ جمله‏اي نتوانست به زبان آورد] و در همان حال سرافكندگي از دنيا رفت. » (20)
2. در سال 1353 ه••. ق مرحوم آيت اللّه‏ العظمي مرعشي نجفي رحمه‏الله نسخه‏اي از صحيفه سجاديه را براي طنطاوي، دانشمند اهل سنت و مؤلف تفسير طنطاوي (مفتي اسكندريه) به «قاهره» فرستاد. وي پس از دريافت و تشكر از چنان هديه‏اي گرانبها و ستايش فراوان در پاسخ نوشت: «اين از بدبختي ماست كه تاكنون بر اين اثر گرانبهاي جاويد كه از مواريث نبوّت است، دست نيافته بوديم، من هر چه در آن مي‏نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از خالق پايين‏تر مي‏يابم. » (21) تعجب از اين مفسّر معاصر است كه لااقل به منابع اهل سنّت به دقّت توجّه نكرده؛ چرا كه امثال قندوزي قسمتهايي از صحيفه سجاديه را در كتابهاي خود نقل نموده‏اند.(22)
3. از ميرزا هادي مشهدي ذاكر نقل شده كه ابن جوزي در «خصائص الائمه» چنين گفته است: «اگر اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام نبود، توحيد مسلمانان و عقايد ايشان كامل نمي‏شد؛ زيرا آنچه پيغمبر اكرم بيان فرمود، اصول عقايد و فروع مهم دين بود، ولي دقائق عقائد را [همچون صفات ذات و فعل، و عينيّت صفات با ذات را [مسلمانان مديون و ريزه خوار خوان نعمت اميرالمؤمنين عليه‏السلام و شاگردان او مي‏باشند...»، آنگاه درباره امام سجاد عليه‏السلام مي‏گويد: «علي بن الحسين زين العابدين در املاء و انشاء و كيفيّت سخن گفتن و خطاب و عرض حاجت به پيشگاه الهي بر مسلمين حق تعليم دارد؛ زيرا اگر آن حضرت نبود، مسلمانان آيين سخن گفتن و عرض حوائج خود را به خداي متعال نمي‏دانستند؛ لذا آن امام به مردم آموخت كه هنگام استغفار چگونه با خدا سخن بگويند و در موقع درخواست باران رحمت با چه زباني از خداوند نزول باران بخواهند، و زمان ترس از دشمن چگونه به خدا پناه برده، دفع شر دشمنان را بخواهند... » (23)
 مروري بر دعاهاي صحيفه صحيفه :
سجاديه تنها شامل راز و نياز با خدا وبيان حاجت در پيشگاه وي نيست، بلكه دريايي بيكران از علوم و معارف اسلامي است كه طي آن مسائل عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و پاره‏اي از قوانين طبيعي و احكام شرعي در قالب دعا مطرح و بيان شده است. در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضاي زمانهاي مختلف و احوال گوناگون دعاهايي بيان شده است، برخي دعاهاي آن سالي يكبار، همچون دعاي عرفه و وداع ماه رمضان، و برخي هر ماه يكبار، مانند دعاي ديدن هلال، و برخي در هفته و برخي براي هر شبانه روز قرار داده شده است. صحيفه سجاديه مشتمل بر 54 دعا است كه فهرست عناوين آن بدين شرح است:
1. ستايش خداوند كه با كلمه «حمد» شروع و با كلمه «حميد» پايان مي‏يابد.
2. درود بر محمد و خاندان او.
3. درود و صلوات بر فرشتگان نگه دارنده عرش و ساير فرشتگان مقرّب، همچون اسرافيل، ميكائيل، جبرئيل، روح، ملك الموت، منكر، نكير و ... .
4. درود و صلوات و درخواست رحمت براي پيروان و ايمان آورندگان به پيامبران.
5. دعاي حضرت براي خود و دوستانش.
6. دعا هنگام صبح و شام.
7. دعا هنگامي كه پيشامدها و حوادث مهمّي پيش آيد و نيز به هنگام غم و اندوه.
8. پناه بردن به خداوند از ناپسنديها، بدي اخلاق و كردارهاي زشت و نكوهيده.
9. در اشتياق به درخواست آمرزش از خداوند.
10. پناه بردن به درگاه خداوند.
11. درخواست عاقبت به خيري.
12. اقرار به گناه و درخواست توبه و بازگشت.
13. درخواست حوائج از خداوند.
14. هنگامي كه انسان ستمي مي‏بيند و يا از ستمكاران كار ناخوشايندي مي‏بيند.
15. هنگام بيماري، اندوه و گرفتاري.
16. درخواست عفو از گناهان و عيبها.
17. درخواست دفع شر شيطان و پناه بردن به خداوند از دشمني و مكر او.
18. دعا پس از رفع خطر و برآورده شدن سريع حاجت.
19. درخواست باران هنگام خشكسالي.
20. درخواست مكارم اخلاق و كردارهاي پسنديده از خداوند.
21. دعا هنگام حزن و اندوه. 22
. دعا هنگام رنج و سختي و دشوار شدن كارها.
23. دعا هنگام درخواست تندرستي و سپاس بر آن.
24. دعا براي پدر و مادر.
25. دعا درباره فرزندان.
26. همسايگان و دوستان.
27. دعا براي رزمندگان و مرزداران كشور اسلامي.
28. هنگام پناه بردن به خدا.
29. دعا هنگام تنگدستي.
30.كمك خواستن بر پرداخت قرض.
31. توبه و بازگشت به خدا.
32. دعا بعد از نماز شب.
33. درخواست خير و نيكي.
34. دعا هنگام گرفتاري به بلا و يا هنگامي كه مبتلا به گناهي را مي‏بيند.
35. خشنودي از خداوند هنگام ديدن دنيا داران.
36.دعا هنگامي كه انسان به ابرها مي‏نگرد و رعد و برق آسمان را مشاهده مي‏كند.
37. اعتراف به ناتواني از اداي شكر الهي.
38. دعاي عذر خواهي از كوتاهي در اداي حقوق بندگان.
39. درخواست عفو و رحمت الهي.
40. دعا هنگام مرگ ديگران و ياد مرگ.
41. درخواست پرده پوشي و نگه داري از گناه.
42. هنگام ختم قرآن.
43. هنگام ديدن هلال ماه.
44. دعاي اول رمضان.
45. دعاي وداع ماه رمضان.
46. دعاي روز عيد فطر و جمعه
. 47. دعاي روز عرفه (نهم ذي حجّه).
48. دعاي روز جمعه و روز عيد قربان.
49. دعا براي دفع مكر و شرّ شيطان.
50. ترس عاقلان از خدا.
51. تضرّع و زاري در پيشگاه الهي.
52. اصرار به درخواست از خداي متعال.
53. در مقام كوچكي در پيشگاه الهي.
54. دعا براي دور شدن اندوهها. 
اشاره شد كه صحيفه تنها شامل راز و نياز... نيست، بلكه ابعاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي و عقيدتي نيز دارد. حضرت در ضمن دعاها، مباحث سياسي بويژه مسئله «امامت» و رهبري جامعه اسلامي را مطرح كرده كه به نمونه‏هايي از آن اشاره مي‏شود: 1. امام سجاد عليه‏السلام در دعاي بيستم (دعاي مكارم الاخلاق) چنين مي‏گويد: «خدايا! بر محمد و آل او درود بفرست و مرا بر آنكه بر من ستم روا دارد، دستي (نيرويي) و بر آنكه با من ستيزه جويد، زباني [و برهاني] و بر كسي كه با من دشمني و عناد ورزد، پيروزي عطا كن، و در برابر آن كس كه نسبت به من، به حيله گري و بد انديشي بپردازد راه و تدبير و در برابر كسي كه بر من آزار رساند، نيرو عنايت كن و در برابر عيب جوياني كه بر من عيب جويي و ناسزا گويي مي‏كنند، توان تكذيب [و ردّ سخنان آنها] و در برابر خطر تهديد دشمنان، به من امنيّت عطا فرما...»24 در واقع، اين بخش از دعا شكوائيه‏اي است از حضرت در برابر زورگوييهاي حكومت و كارگزاران عبدالملك؛ نظير «هشام بن اسماعيل مخزومي» حاكم مدينه، و از اين جهت بار سياسي دارد. 2. در دعاي چهل و هشتم كه مربوط به عيد قربان و روز جمعه است، چنين مي‏خوانيم: «خدايا! اين مقام [خلافت و رهبري امّت كه اقامه نماز جمعه و عيد و ايراد خطبه از شئون آن است ] مخصوص جانشينان و برگزيدگان تو، و اين پايگاهها، از آن امناي تو است، كه آنان را در رتبه بالايي قرار داده‏اي، ولي ستمگران [همچون خلفاي اموي] آن را به زور، غصب و تصاحب كرده‏اند... تا آنجا كه برگزيدگان و خلفاي تو مغلوب و مقهور [و مجبور به سكوت] گشته‏اند، در حالي كه مي‏بينند احكام تو تغيير يافته، كتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجبات دستخوش تحريف گشته، و سنّت (و راه و رسم) پيامبرت متروك گشته است. خدايا! دشمنان بندگان برگزيده‏ات از اولين و آخرين و همچنين اتباع و پيروانشان و همه كساني را كه به كارهاي آنان راضي هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز... .»25 در اين دعا امام سجاد عليه‏السلام با صراحت از مسئله امامت و رهبري امّت كه اختصاص به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام دارد و غصب شدن آن توسط ستمگران ياد مي‏كند و بدين ترتيب، مشروعيّت حكومت بني اميّه و حتي خلفاي اوّل را نفي مي‏كند. 3. در دعاي عرفه (دعاي چهل و هفتم) چنين مي‏گويد:« پروردگارا! درود فرست به پاك‏ترين افراد خاندان پيامبر كه آنان را براي رهبري امّت و اجراي اوامر خود برگزيده‏اي و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دينت، جانشينان خود در زمين، و حجّتهاي خويش بر بندگانت قرار داده‏اي، و به خواست خود، آنان را از هر گونه پليدي يكباره پاك كرده‏اي و آنان را وسيله ارتباط با خود و راه بهشت خويش قرار داده‏اي... خدايا! تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامي تأييد فرموده‏اي كه او را براي بندگانت رهبر و پرچمدار، و در جهان گيتي مشعل هدايت قرار داده‏اي، پس از آنكه او را با ارتباط غيبي، با خود مرتبط ساخته‏اي و او را وسيله خشنودي خود قرار داده‏اي و پيروي از او را واجب كرده‏اي، و از نافرماني او بيم داده‏اي، و به اطاعت از اوامر و پذيرش نهي او دستور داده‏اي، و مقرّر داشته‏اي كه هيچ كس از او سبقت نگيرد، و هيچ كس از پيروي او واپس نماند [و سرپيچي ننمايد]...26.» حضرت در اين دعا با بيان نقش و موقعيّت ويژه رهبران الهي و امامان از خاندان نبوّت و امتيازهاي آنان با دقّت تمام مشروعيّت حكومت زمامداران وقت را نشانه رفته و نشان داده است كه مشروعيت حكومت با انتخاب الهي به دست مي‏آيد، نه از طريق زور و قدرت و نه حتّي از راه جمع آوري آراي مردم. حسن ختام كلام را گوشه‏هايي از دعاي آن حضرت براي مرزداران و هشدارهايي كه بيان مي‏فرمايد، قرار مي‏دهيم: 4. در دعاي بيست و هفتم چنين آمده: «خدايا! بر محمد و آلش درود [و رحمت [فرست و مرزهاي مسلمانان را به عزّت خويش نفوذ ناپذير گردان و مرزداران را با قدرت خويش تقويت فرما و عطاياي آنها را از [خزانه [توانگري خود سرشار ساز. بارالها! بر محمد و آل محمد درود فرست و عدّه [مرزداران] را افزون نموده، اسلحه آنها را برّان، حوزه‏هاي آنان را حراست نماي و نقاط حساس جبهه‏هاي آنان را محكم كن و در بين آنها الفت [و همكاري] قرار ده و كارشان رابه خوبي روبه راه كن... و مشكلاتشان را با نصرت خويش حل نموده، با پايداري و صبر تقويتشان كن، و چاره جوييهاي دقيق [به ايشان براي مقابله با دشمن] بياموز... و هنگام برخورد با دشمن فكر دنياي فريبنده را از يادشان ببر و انديشه ثروت اندوزي و جمع مال را از دلهاي آنها بزداي... و با عشق به آخرت و بهشت دمسازشان كن... .27»

پی نوشت‌ :

10. ر.ك: سليمان بن ابراهيم قندوزي، ينابيع المودة، (نجف، مكتبة الحيدرية، 1384 ه••. 1965 م) ج1 ـ 2، ص599. 11. مقدمه آيت اللّه‏ مرعشي بر صحيفه سجّاديه، (همان)، ص8 ـ 9، مقدّمه. 12. همان، ص27 ـ 29 مقدّمه، با تلخيص و تغيير. 13. الذريعه، همان، ج15، ص18 ـ 19. 14. ينابيع المودة (همان)، ص599. 15. مقدمه آيت اللّه‏ مرعشي نجفي بر صحيفه، (همان)، ص46 مقدمه. 16. الذريعه، (همان)، ج3، ص 345 ـ 359. 17. مانند ترجمه الهي قمشه‏اي، فيض الاسلام، ابوالحسن شعراني، محمد آيتي، و ترجمه سيد احمد فهري و حسين انصاريان و ... . 18. همان، ص345 ـ 359 و ر.ك: مقدمه آيت اللّه‏ مرعشي نجفي، (همان)، ص33 ـ 35 مقدمه. 19. همان، ص41 ـ 43. 1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، (تهران، مكتبة الصدوق)، 1381 ه••. ق، ج1، ص467، و شيخ مفيد، الارشاد، (قم، مكتبة بصيرتي)، ص256. 2. سيد محمد رضا حسيني جلالي، تدوين السنه الشريفه، (مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1418ق، ص151). 20. همان، ص13 مقدمه. 21. همان، ص37 مقدمه، و ر.ك: مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، (قم، مؤسسه امام صادق عليه‏السلام )، ص270 ـ 271. 22. ينابيع المودة، (همان)، ص599 ـ 630. 23. مقدمه آيت اللّه‏ مرعشي بر صحيفه، (همان)، ص43 ـ 45. 24. صحيفه سجاديه، (همان)، ص102 ـ 103. 25. همان، ص281 ـ 282. 26. همان، ص254 ـ 256. 27. همان، ص40 ـ 41، دعاي 41. 3. علي بن شعبه، تحف العقول، (بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1394ق)، ص255. 4. ابوالعباس نجاشي، رجال النجاشي، (قم، مكتبة الداوري)، ص116. 5. الكافي، (دارالكتب الاسلاميّه، 1366)، ج8، ص17. 6. رجال النجاشي، همان، ص157. 7. همان،ص 115 ـ 116. 8. آقا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، (تهران، المكتبة الاسلاميّه)، ج15، ص18 ـ 19. 9. صحيفه سجاديه، ترجمه سيد صدرالدين بلاغي، با مقدمه‏اي از آيت اللّه‏ مرعشي نجفي، (تهران، دارالكتب الاسلاميه)، ص9 مقدّمه.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط