تاريخ قم در قرون وسطي _ ابعاد سياسي و اقتصادي
يادآوري: کتاب حاضر، همان گونه که از نامش آشکار است در باره تاريخ قم در فاصله سالهاي 30 تا 751 هجري يعني آغاز ورود اسلام در منطقه جبال و از جمله قم تا پايان سلسله ايلخاني در ايران است. اين اثر به آلماني نوشته شده و در انتهاي آن خلاصه اي از کتاب به انگليسي درج شده است. متن حاضر ترجمه همان خلاصه انگليسي است که توسط خود مولف نوشته شده و حاوي اهم نکاتي است که وي در اين کتاب مورد بررسي قرار داده است.
اثر حاضر در مورد تاريخ شهر قم ( شهري در150 کيلومتري جنوب تهران) از نخستين زمان شناخته شدن وي در تاريخ تا سال 1350 ميلادي ( 751 هجري يا پايان دولت ايلخانان) مي باشد. البته تمرکز اصلي آن کتاب روي فاصله زماني ميان اولين حضور اعراب در منطقه در سال 644 (سال 23 هجري يا سال فتح جبال ) تا اواخر حکومت سلسله ايلخانان در سال 1350 خواهد بود.
اين اثر در چهار بخش تنظيم شده است: 1- منبع شناسي تاريخي ، 2 - دوره پيش از اسلام ، 3- تاريخ سياسي سالهاي 650 – 1350 ، 4 - جغرافياي اقتصادي قم
با در اختيار داشتن اطلاعات کتاب تاريخ قم مي توان به چند موضوع به عنوان نماي اصلي و ارزشمند تاريخي اشاره کرد: دوران فتح موقت و نسخت و فتح دوم (همراه با خشونت) منطقه توسط بازماندگان فاتحان اوليه در ادامه آن ، گسترش شهرنشيني، شورش هاي مختلف ضد مالياتي به خاطر سنگيني و وسعت ماليات ها (به صورت مکرر)، از بين رفتن اعتبار و قدرت خلافت و ترکيب شدن با سلسله هاي - حاکم بر مناطق غربي ايران، بهبودي اوضاع در لواي دولت آل بويه در زندگي خود نويسنده، کاميابي نسبي شهرنشيني طي حکومت سلجوقيان و رو به بهبودي گذاشتن اوضاع پس از قتل عام هاي مغولان و در عصر ايلخانان.
همچنين در مورد دوران پيش از ظهور اسلام بحث هايي در کتاب تاريخ قم شده است.
هر چند اهميت قم به اندازه مراکز شهري بزرگ ديگر قسمت هاي ايران قبل از ظهور اسلام نبوده است، اما با اين حال مي توان گفت که قم و مناطق حومه آن از زمان هاي بسيار دور ساکناني داشته است.
همچنين اهميتي ويژه اي به وضعيت اقتصادي شهر داده شده و در کتاب تاريخ قم به تفصيل از آن سخن رفته است. به سوالاتي در مورد سيستم پيچيده مالياتي، آبياري و زراعت نيز به طور کامل در اين کتاب پاسخ داده شده است. همچنين وضعيت اجتماعي تا اندازه اي قابل بررسي است. معماري کلي شهر قم در قرن دهم نيز هر چند به سختي اما بر اساس آن کتاب قابل تجسم است.
کتاب تاريخ قم با وجود اينکه بسيار سودمند است اما در بعضي جنبه ها و از برخي لحاظ گرفتار از هم گسيختگي و انقطاع است و شکاف هايي در داستان هاي تاريخي آن وجود دارد که قابل پر شدن نيست.
در ادامه بخش کوتاهي از منابع فراواني که در اين اثر از آنها استفاده شده، معرفي و با توجه به مضامين آنها به منابع تاريخي، جغرافيايي، مذهبي، زندگي نامه اي و نامه هاي جذاب تقسيم شده اند.
يک ضميمه کوتاه نيز در مورد ريشه کلمه قم و نظريه هاي ريشه اي که در باره آن وجود دارد، ارائه خواهد شد.
در دومين قسمت از اين بخش در مورد دوره ساسانيان بحث شده است. دوره اي که يافته ها و آثار باستان شناسي زيادي دارد. زيباترين عمارت باستاني آن دوره، قلعه دختر در قم است که پيشتر گفته مي شد براي اهداف مذهبي از آن استفاده مي شده است اما تحقيقات اخير نشان داده است که از آن استفاده اداري مي شده است. حومه پهناور قم همچنين نشانه هاي بيشماري از کاخ ها و ساختمان هاي مذهبي، نظامي و اداري دارد. در ادامه مراجع آنها در منابع مختلف فهرست شده است.
کتاب تاريخ قم از آتشکده هاي زيادي در منطقه شهري قم فعلي و حومه آن را ياد کرده است. اين کتاب و منابع ديگر همچنين در مورد هويت تاريخي واقعي قم در دوره ساسانيان صحبت کرده اند. آنها در مورد دوره تسخير قدرت توسط ارشير اول و سقوط امپراطوري ساساني که به کرات در نهايه الارب و تاريخ ابن اعثم الکوفي از آن ياد شده است، نيز مطالبي را بيان کرده اند. وجود زندگي شهري در دوره ساساني مسئله اي است که بيشتر در منابع ميانه فارسي (منابع ادبي، تصويري و نامه ها) به آن اشاره شده است که نامهاي گادمان/گومان و ايران وينارد کواد که در آنها ذکر شده است را مي توان قم فعلي دانست.
با مطالعه تاريخ پيش از اسلام قم مي توان به طور خلاصه گفت که قم تاريخ پيش از اسلام، تاريخ طولاني و پر سندي با آثار قابل توجه اي از دوره اشکانيان داشته که نشان مي دهد که قم به عنوان يک واحد اداري کوچک در طول حکومت ساسانيان مورد استفاده قرار مي گرفته است و چندين بار صحنه وقايع مهمي در تاريخ ايران بوده است. ساختار شهري قم در دوره ساساني را مي توان با ساختار شهري مثل مدينه مقايسه کرد که شامل چندين روستا و چند شهر کوچکي بوده است که با فواصلي اندک و با داشتن مواضع دفاعي با قم در ارتباط بوده اند.
منابع تاريخي قم و به خصوص تاريخ قم همگي در مورد هويت اسطوره اي و آميخته با افسانه قم اتفاق نظر دارند. اين نوشته ها نشان مي دهد که اعراب ميراث افسانه اي غير اسلامي موجود در قم را پذيرفته بودند و از آن به عنوان نشاني از نوعي امتداد تاريخي استفاده مي کردند. همچنين نشان دهنده حضور قدرتمند همين افسانه هاي پيش از اسلامي در قرن دهم ميلادي است که تا قرن چهاردهم نيز ادامه پيدا کرده است.
اسکان حقيقي اعراب در منطقه توسط خاندان يمني ابو موسي اشعري را مورد بحث قرار مي دهد. اين منطقه به مدت طولاني شصت سال پس از فتوح اوليه تسخير ناپذير باقي ماند . احتمالا اين منطقه تحت سيطره اصفهان بوده و از آنجا کنترل مي شده است.
اولين اسکان دائمي ساکنان عرب در قم در زمان شورش مختار ثقفي و مطرف بن مغيره بن سعبه (696 - 685) و در حالي که گروه هاي کوچک مهاجران به آنجا رفتند، اتفاق افتاد. در حالي که خود قم در آن زمان درگير نبردهايي ميان امويان و شورشيان بود.
گام اصلي براي گسترش شهري قم بعدها در زماني که گروهي از اعراب اشعري به منطقه آمدند، برداشته شد، زماني که آزار و اذيت هاي عمومي توسط دولت بني اميه، بعد از شورش ناموفق ابن اشعث در 702 اعمال مي شد و يا شکنجه افرادي خاص توسط حاکم فاسق عراق حجاج بن يوسف ثقفي، بعد از کشته شدن پسر عموزاده آنان در سال 713 برداشته شد.
اشعري ها در اصل يمني بودند و مهمترين شخصيت اين خاندان همان فاتح شهر قم يعني ابو موسي اشعري بود. عبدالله بن سعد و احوص بن سعد که نوادگان برادرزاده ابو موسي اشعربي بودند وظيفه راهنمايي مهاجران اشعري از کوفه به قم را برعهده داشتند. دليل مهاجرت آنان به طور کامل روشن نيست. تقريبا تمامي منابع برآن هستند که آنان مجبور به مهاجرت شده اند به آن دليل که در شورش ابن اشعث در سال 702 شرکت کرده بودند. کتاب تاريخ قم داستان اجبار اشعريون براي ترک کوفه بعد از کشته شدن پسر عموي آنها در سال 713 را از لحاظ زمانبندي تاريخي غير ممکن مي داند اما سه نقل قول مختلف در مورد مهاجرت آنها ارائه مي کند. همچنين رويدادهايي که در حاشيه مهاجرت اشعري ها به قم در همين تاريخ قم در چهار روايت مختلف نقل شده است. تلفيقي از اين نقل قول هاي مختلف از ترک عراق و رسيدن به منطقه قم در ادامه آورده شده است، هر چند که دليل اصلي مهاجرت آنان را همچنان نمي توان به دقت دريافت.
از جمله حوادث مهم ديگر جنگ پيروزمندانه ساکنان عرب اين منطقه در برابر دزدان مهاجم ديلمي است که احتمالا چند سال بعد از ورود آنها اتفاق افتاده است و به انتقال روستاي ممجان از دست حاکم اصيل زرتشتي آنجا يزدانفاذار به دست عبدالله و احوص در سال 718 منجر شد. اين روستا در مناطق قم امروز بوده و در آن زمان روبروي مرکز منطقه، يعني ابرشتقان بوده و بنابر اين محلي براي حفاظت از ايرانيان و ديگر روستاهاي نزديک به شمار مي آمده است. از آنجايي که اعراب براي چراندن گله هاي گاوبزرگ خود نياز به چراگاههاي بيشتري داشتند و با توجه به اينکه بسيار متمکن تر از فارس ها بودند، کم کم شروع به خريدن زمين و تصاحب روستاهاي بيشتري کردند. گام اساسي براي کنترل منطقه بعد از حذف طبقه محلي و اصيل فارسي به دنبال مرگ يزدانفاذار در سال 733 که خود به دنبال بالاگرفتن درگيري هاي اجتماعي ميان ساکنان جديد و فارسها اتفاق افتاد، برداشته شد. بعد از کشته شدن خانواده اصيل فارسي اعراب بيشتري به منطقه مهاجرت کردند. ذخيره آب طبق معاهده صورت مي گرفت که بين ساکنان منطقه امضا شده بود و آب آن از طريق رودخانه قم تامين مي شد.
مهاجهرت و اسکان و ساختمان سازي هاي متعاقب آن در دو نسل بعد از نخستين مهاجرت اعراب منجر به ترکيب شش روستاي اصلي منطقه قم و تبديل آن به يک ساختار شهري شد که ساخت قنات آبياري، استحکامات، يک مسجد جمعه و يک بازار نيز با آن همراه بود. در آغاز قرن نهم، قم تمام معيارهاي يک "شهر" را داشت. در ادامه، شهر و ايالت توسط مقامات عباسي در سال 804 به رسميت شناخته شد و به صورت مستقل از طريق اصفهان اداره مي شد.
در مقايسه با دوران اسکان اعراب و تسلط رو به رشد انها، دوران هاي بعدي بسيار متفاوت با آنها بود. از آنجايي که منابع صرفا بر نقل حادثه هاي پراکنده و منفردتمرکز کرده بودند نتوانسته اند که سير تاريخي دنباله دار را در اين شهر به دست دهند . بيان کنند. با اين حال پنج مرحله متفاوت در تاريخ اين شهر قابل تشخيص است:
اولين مرحله با مشخصه جدايي اداري از اصفهان ( در سال 804/188)، فوت فاطمه معصومه (س) در شهر (816-817/ 201) ، و شورش بر عليه ماليات در 825-826 / 210 از ديگر مراحل مشخص مي شود.
مرحله دوم تا شروع تسلط ديلميان - آل زيار - ادامه پيدا مي کند (928 –929/ 316) و اين مرحله با ساخت مسجد جامع بزرگ و پيروزي يک مکتب جديد از شيعه سنت گرا مشخص مي شود.
حکومت آل بويه مشخصه اصلي مرحله سوم است که با افت شهر در پايان قرن دهم نيز همراه بود.
حکومت ساکت و نسبتا بدون جنجال سلجوقيان مرحله چهارم را مشخص مي کند زماني که يک مسجد ديگر در شهر ساخته شد. در پايان اين دوره، ايلدگزها و خوارزم شاهيان براي مدتي کنترل شهر را بر دست گرفتند.
مرحله پنجم در اختيار فتح مرگبار و فجيع شهر توسط مغولان در سال 1224/ 621 است که البته مرحله نسبتا رو به رشد را در پايان حکومت ايلخانان را نيز شامل مي شود.
دوره اي که از استقرار اعراب تا استقلال اداري از اصفهان مي باشد با استقرار مذهب شيعه به عنوان نيروي اصلي در شهر و قيام عباسيان مشخص مي شود. اما منابع همچنين وجود گروههاي سني و گزارشاتي مبهم در مورد اسماعيليان و بدعت گزاران يهودي را نيز آورده اند.
در دنباله آن در مورد فرايند جدايي اداري شهر و منطقه از اصفهان که در سال 804-805 / 189توسط هارون الرشيد اتفاق افتاد، بحث مي شود. هارون الرشيد به درخواست يک قمي و يک اصفهاني، در مورد فرد قمي براي خلاص کردن قم از آزار و اذيت اصفهاني ها و در مورد فرد اصفهاني ، براي حفظ اصفهان از انديشه ماليات ناچيزي که از قمي ها گرفته مي شد، دست به اين اقدام زد. جداي از نام حاکمان اول و تعيين ماليات هاي آنها، آمدن سياستمدارانه امام هشتم علي الرضا در سال 816 در قم يکي از وقايع مهم اين دوره است. البته اين را که منابع شيعي اقامت امام در قم را رد کرده اند نمي توان به طور کامل غير محتمل دانست. فاطمه معصومه خواهر امام در سال 816-817 / 201 در حالي که به دنبال برادر خود به خراسان مي رفت در شهر قم در گذشت. محل دفن وي از سال 896-870/ 283- 257 به صورت يک عمارت در آمد که بعدها طي گذر زمان تغيير کرد تا اينکه به حرم باشکوه امروزي تبديل شد.
در سال 825-826 يک اعتراض و شورش بزرگ بر ضد ماليات هاي مقرر از طرف خلفا فراگير شد. اين شورش به خاطر مخالفت خليفه مامون با کم کردن ماليات سالانه قم که در مورد شهر ري با آن موافقت شده بود، برپا شد. اين شورش توسط يک اشعري با نام يحيي بن عمران و با اين توجيه که ماليات نبايد به يک حاکم نامشروع پرداخته شود، رهبري مي شد. يحيي توسط نظاميان خليفه کشته شد و شهر به شدت تنبيه گرديد، ماليات از 2 ميليون درهم به 7 ميليون درهم افزايش پيدا کرد. دو سال بعد دوباره هفتصد هزار درهم توسط حاکم اشعري، علي بن عيسي بر ماليات ها افزوده شد. ابن عيسي در نهايت به خاطر اينکه به شدت از طرف ساکنان قم مورد انتقاد بود، از کار برکنار شد. اما در سال 833 وي دوباره به سمت والي شهر تعيين و به زور ماليات هاي مقروض را که از طرف خليفه مقرر شده بود، جمع آوري کرد. وي قسمت هايي از شهر قم را ويران کرد و يکي از شورشيان را که دربارخليفه به دنبالش مي گشت دستگير و به آنها تحويل داد.
در بين سالهاي 40-839 تا 2-841 به خاطر شرايط آشفته، دو ماليات مختلف تعيين شده بود که مجموع آنها 5 ميليون درهم بود.
نقل مکان يک راوي حديث از کوفه به قم که احتمالا در اواسط قرن نهم بوده است نشان دهنده موقعيت رشد يافته قم به يک مرکز آموزشي مي باشد. در همان دوران يک حمله نظامي ديگر در سال 868 به رهبري مفلح ترک و به دنبال عدم اطاعت مردم در مورد پرداخت ماليات به شهر شد که طي آن گروهي از ساکنان قم قتل عام شدند. مفلح به مدت دست کم پنج سال حاکم قم شد. در دوران حکومت وي شخصيت هاي برجسته علوي به قم مهاجرت کردند و ارتباط نزديک ميان نماينده امام يازدهم شيعه در قم و ديگر قميان گزارش شده است. احمد بن اسحاق که نماينده علويان بود در يک زمان هم مسئول حرم فاطمه معصومه و هم مسئول حمايت از حقوق علويان بود.
سال9- 878 / 256 شاهد ساخته شدن اولين مسجد جمعه منظم شهر بود. البته اخبار ضد و نقيضي هم در مورد احتمال وجود يک مسجد جمعه قبل از آن وجود دارد. در سال 2-881 قم توسط رهبر نظامي ترک ادگوتگين اشغال شد. او سعي کرد تا ماليات هاي عقب افتاده هفت ساله را بگيرد که اين کار وي باعث نابودي تقريبا تمام کساني شد که پرداخت اين ماليات ها را تضمين کرده بودند. تقريبا مصادف با همان زمان اولين مکتب سنت گراي شيعه پيروزي خود در شهر را جشن گرفت. در سال 893 / 280 در نهايت تمامي منحرفين شهر – افراد متهم به غلو - توسط شيخ قم احمد بن محمد ابن عيسي که يک اشعري بود، از شهر بيرون رانده شدند. احتمالا يک سال بعد صوفي معروف عالم اسلام يعني حلاج در قم ساکن و در همان جا دستگير شد.
از سال 6-895 به بعد تاريخ قم با خانداني از رهبران نظامي ترک که از نظاميان ارتش خليفه معتضد – کسي که حکومت بيرون را پايه گذاري کرد – بودند، پيوند خورد. در همان سال بيرون يک آتشکده بزرگ و به احتمال زياد فعال را که در سرزمين هاي شهر رو به رشد و در مقابل حرم حضرت فاطمه قرار داشت را نابود کرد.
در همين دوران بدون ثبات سياسي وزير معتضد، عبيد الله بن سليمان از قم ديدن کرد و دو ماليات براي مردم تعيين شد.
ادامه در مورد يکي از ويژگي هاي اداري قم که در همان زمان به آن خاتمه داده شد و آن مسئله انتخاب مستقل قضات توسط اعراب ساکن در قم مي باشد که تا زمان مکتفي (908-902) ادامه داشت، بحث مي شود. الحاق يک هيئت نمايندگي عرب- فارس به وزير، حميد بن عباس، نشان دهنده پايان دوران ترقي موقعيت اعراب در قم مي باشد.
پس از آن در مورد دوران حکومت عباس بن عمرو الغنوي (909-905) است که در نوع خودش به دليل وجود شيعه غير دوازده امامي در قم و پايه گذاري سازماني متشکل از قاهباز به عنوان شکنندگان ماليات شهر، جالب توجه است.
در سال 909/ 297 حسين بن حمدان از جانب خليفه مقتدر به عنوان حاکم شهر منصوب و مجبور به همراهي سپاه خليفه در جنگ مقابل صفاريان در فارس شد. روي هم رفته وي به مد ت دو سال تا قبل از اينکه به بغداد برگردد قدرت را در دست داشت.
در سالهاي 14-913 تا 927 يک ماليات ديگر نيز به قبلي ها اضافه شد (هشتمين ماليات) ، اختراعي از جانب خليفه که سبب شد تا حاکمي جديد براي برآورده کردن خواسته هاي حکومت در منطقه منصوب شود. اين حرکت باعث ايجاد ناامني شد و تعادل قدرت در منطقه اي که دو قدرت آن زمان (ديلميان - آل زيار - و سامانيان) بر سر آن نزاع داشتند، را بر هم زد. از آن زمان به بعد قم در حيطه جنگجويان ديلماني قرار گرفت و از کنترل مستقيم دستگاه خليفه خارج شد، هر چند که چند بار بين سالهاي 928 – 843 دست به دست شد. ديلميان از طريق ماليات هاي بسيار سنگين به طور بي رحمانه اي شهر را استثمار کردند.
با استقرار محکم حکومت آل بويه از سال 2-951 / 340 به بعد شرايط سياسي کمتر از قبل دردسر ساز بود، هر چند که وضع اقتصادي هنوز در حال رکود بود.
حوادث مهمي از سال 989 طي مدتي که شرايط سياسي آرام بود، گزارش نشده است اما جزئياتي در مورد ساختار اداري و تعداد کمي از کارگزاران ماليات هاي محلي، حکومت سياسي و مذهبي گزارش شده اند. جداي از آن قم به خاطر مکتب شيعه اي که بر آن حاکم بود از مابقي شهرهاي ايران منزوي شده بود. در همان زمان حرم معصومه (س) بزرگتر شد و تعداد علوياني که در قم زندگي مي کردند قابل توجه گشت. در سال 984 / 374 قم و حومه هاي آن تحت تاثير يک شورش کردي قرار گرفت.
در سال 9-988 قم در وضعيت متفاوتي به سر مي برد. بسياري از خانه هاي شهر مانند پل ها و آسياب هاي آن خراب شده بودند. جاده ها و کشاورزي از يک وضعيت نا امن رنج مي بردند. و اين مشکلات را بايد به شرايط اجتماعي سخت و ماليات هاي بيش از اندازه مربوط دانست.
موقعيت جغرافيايي قم در نقشه و همچنين موقعيت نژادي و مذهبي آن در آن زمان موضوعي است که در ادامه به آن پرداخته شده است. هر چند که همه قسمت هاي شهر با هم رشد کرده بودند، اما شش روستاي اصلي را مي شد توسط زمين هايي که از هم جدا شده بودند از هم تشخيص داد. مرکز شهر در روستاي ممجان که به ديگر قسمت هاي شهر در طرف ديگر رودخانه توسط چهار پل متصل بود، قرار داشت. حدود هشت ميدان که مقام و موقعيت آنها قابل تشخيص نيست و نيز سه مسجد در شهر وجود داشت. همچنين اطلاعاتي در مورد مدارس در دست نيست. حرم مي بايست هنوز به نسبت کوچک باشد چرا که دو گنبد براي آن ذکر شده است. يک بازار و حمام(هايي) هم مي بايست وجود داشته باشند و همينطور ساختمانهاي اداري (زندان، ضرابخانه). پنج جاده بزرگتر و هشت جاده کوچکتر نشان دهنده عبور و مرور بالايي است که توسط حد اقل سه و يا شايد حتي نه ورودي شهر حمايت مي شده اند. جمعيت در حدود پنجاه هزار ساکن فارس و اعرابي که زبان نيمه فارسي را به عنوان زبان خود و بسياري از آداب و رسوم اجتماعي فارس ها را قبول کرده بودند، تخمين زده شده است که احتمالا سهم فارس ها در جمعيت بسيار کمتر از اعراب بوده است. گروهي کرد هم در روستاهاي غربي زندگي مي کرده اند.
قسمت اعظمي از شهر به مدارس حديثي شيعيان دوازده امامي تعلق داشت و بسياري از علماي مهم شيعه ي آن زمان از قم سربرافراشتند و يا در آنجا سکني گزيدند (ابن بابويه، ابن قولويه، سعد بن عبدالله القمي و ...). در سال89- 988 / 378 در حدود 331 مرد از سادات در شهر قم زندگي مي کرده اند که بعضي عنوان نقابت داشتند. همچنين از يک زن علوي مشهور در کنار فاطمه معصومه نام برده شده است.
اين علويان از نسل امامان دوم، سوم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و يازدهم بودند که با حقوقهاي مستمر حمايت مي شدند.
جداي از مسير اصلي شيعيان، گروههاي ديگري از شيعيان هم بودند که در شهر زندگي مي کردند و همچنين مي توان گفت که سنياني هم در شهر بودند. همانطوري که پرداخت جزيه نشان مي دهد، بايد زرتشتياني هم در شهر بوده باشند، هر چند تعداد آنها را تا پايان قرن سوم هجري به زحمت مي توان به چند هزار نفر تخمين زد که در قرن چهارم تعداد آنها بسيار محدودتر هم شد. بخش بزرگي از اينان، زرتشتياني بودند که زندگي خود را از طريق کشاورزي مي گذراندند. يهودنيان نيز مي بايست در قم زندگي مي کرده اند اما اطلاعات کمي از آنها در دست است.
اين کاملا مشهود است که اشعري هاي قدرتمند سابق، در پايان قرن چهارم موقعيت و مقام رهبري خود را از دست داده بودند. و اين مسئله از وضع جديد اجتماعي که در آن فارس ها هم در مسائل مربوط به منطقه مانند اعراب نقش داشتند، قابل درک است.
از آن زمان تا پايه ريزي حکومت سلجوقيان اطلاعات کمي در دست است.
در سال 997 / 387 قم درگير يکسري از نزاع هاي داخلي ميان آل بويه شد که منجر به محاصره ناکام شهر گرديد. در سال 28-1027 قم در دست حکومت آل کاکويه افتاد و چند سال بعد جزئي از مناطق تحت سيطره غزنويان شد.
سلجوقيان به يکباره شهر قم را اشغال نکردند و شهر و جبال را به مدت ده سال به دست آل کاکويه گذاشتند. از سال 51-1050 به بعد شهر تحت فرماندهي سلجوقيان بود و در مورد سرنوشت آن تا سال 1094 و آنچه بر آن گذشت اطلاعاتي در دست نيست. بعد از آن به دليل بالاگرفتن بي ثباتي در امپراطوري سلجوقي شهر قم محل درگيريهاي شديدي بين جناح هاي رقيب سلجوقي در جبال شد و در چندين بار بين آنها دست به دست شد.
اما جالب است که قم در طول دوره سلجوقيان از وضعيت اقتصادي نسبتا خوبي بهره مند بوده ا ست. با وجود اينکه سنيان سلجوقي با سختگيري زياد به شدت با شيعيان مخالفت مي کرده اند اما آنها موفق به بکارگيري يک نوع سياست عملي شدند و همانطوري که منابع هم گزارش کرده اند در پي آن رابطه خوبي بين وزير معروف نظام الملک و سلاطين سلجوقي از يک طرف و اعضاي طبقه علما و خانواده هاي اصيل محلي از طرف ديگر برقرار شده بود. بر طبق گزارشات تاريخي سلاطين سلجوقي از حرم حضرت معصومه ديدن کرده اند و در کل هيچ مجازات کيفري مذهبي اي بر ضد اهالي قم گزارش نشده است.
در دوران حکومت سلجوقي تعداد قابل توجهي بناي مذهبي در قم ساخته شد. حداقل ده مدرسه با نام هاي مشخص شناخته شده است. دو مسجد جمعه در دوره سلجوقي وجود داشته است: مسجد قديمي بازسازي شد و يک مسجد جديد در سال 1133-34 به دستور سلطان طغرل دوم در خارج از محدوده شهر بنا شد. به نظر مي رسد که قم در دوران سلجوقي گسترش يافته باشد اما دلايل دقيق موفقيت آن مشخص نيست. خانواده اي از علويان حسيني در آن دوره قدرت و نفوذ زيادي داشتند و تعدادي از نقباي علويان از جمع آنان بودند.
خانواده شيعي مهم ديگر خانواده دعويدار بودند که اعضاي آن در شهر قاضي بودند که اين خود نشان دهنده تغيير قم از وضعيت شهري است که پيش از آن توسط سنيان اداره مي شد به يک شهر کاملا شيعي است. حکومت هاي بعدي يعني ايلدگزها و خوارزم شاهيان که براي مدت تقريبا سي سال برپا بودند، سيستم هاي مختلف حکومتي را در فاصله کم جانشين يکديگر کردند. جداي از کشته شدن نقيب سادات توسط خوارزم شاه در سال 1196 کارهايي که روي کاشي هاي حرم شده، در همين سالها قابل توجه است (احتمالا در سال 1208-1217) که اين نشان دهنده کاميابي اقتصادي معين در آن دوران، درست در زماني که مناسبات سياسي بي ثبات بود، مي باشد.
حمله مغولان در سال 1224/ 621 به نابودي کامل شهر قم منجر شد و تا بيست سال بعد از آن شهر به همان صورت مخروبه باقي ماند، بر طبق منابع، در آن زمان ماليات هاي زيادي نيز بر شهر وضع شد. گزارش هايي مبني بر ساخت و بازسازي مقبره هاي اولياي شيعي در بيست سال دوم بعد از حمله مغول در منابع وجود دارد که احتمالا توسط ساکنان متمکن شهر انجام شده باشد. در سال 1284 وزير معروف ايلخانيان شمس الدين جويني به حرم حضرت معصومه پناه برد و اين آخرين گزارش تاريخي از اين شهر است که در اين اثر از آن سخن رفته است.
منابع زيادي گزارش داده اند که قم در طول حکومت ايلخانان به صورت يک شهر مخروبه باقي ماند، اما نگاهي دقيق تر آشکار مي کند که شهر قم مي بايست دوران نسبتا بهتري را نسبت به قبل تجربه کرده باشد. علاوه بر بازسازي احتمالي ديوارهاي شهر، چهار مقبره اولياي شيعي شهر در بين سالهاي 1301 تا 1365 ساخته شدند. همچنين يک سد نيز در دوران ايلخانان ساخته شد و همانطوري که نام قاضي نشان مي دهد اداره محلي مي بايست دوباره شروع به فعاليت کرده باشد. خانواده اصلي و قدرتمند شهر در آن زمان خانواده فتحان بود.
نسلي از منابع کلاسيک جغرافيايي مشهور اصولا در گزارشات خود به چند جنبه خاص مي پرداختند: 1 – وضع آب رضايت بخش بود و از روشهاي آبياري هم استفاده مي شد. 2 – خاک کيفيت خوبي داشت و مقدار زيادي محصولات هم از آنها استحصال مي گرديد. 3 – هنرمندان صنايع دستي در قم اشيايي مثل صندلي و چيزهاي ديگري را توليد مي کردند. 4 – تربيت شتر و گوسفند احتمالا در قم وجود داشته است. 5 – ماليات ها در مبالغ مختلفي از چهار و نيم ميليون درهم در سال 890 تا 1 ميليون درهم در سال 990 متغير بود. (عمدتا به اين شکل نوشته شده است).
توضيحي براي اينکه چرا منابع تاريخي تا اينقدر با هم متفاوتند وجود ندارد و دلايل اين تفاوت ها به صورت حدس و گمان باقي مي ماند.
در مقابل، کتاب تاريخ قم به طور کامل جزئيات وضع کشاورزي و ماليات ها را شرح مي دهد. يکي از جنبه هاي مهم و حياتي تاريخ قم آبياري در آن شهر ا ست کانال هاي آبياري مي بايست قبل از دوران ظهور اسلام هم وجود داشته باشند، اما به نظر مي رسد که سيستم آبياري بعد از سقوط امپراطوري ساسانيان تغيير کرده است. مهاجران اشعري قنات ها را ترميم کردند و روي هم رفته بيست قنات جديد نيز احداث کردند. اين فرايند از اولين نسل اشعري ها آغاز و تا نسل پنجم آنان ادامه يافت. کار دشوار و فني ساخت قنوات احتمالا توسط فارس هايي که از نسل خانواده هاي سازنده قنوات بوده اند، انجام شده است. اين قنوات از حلقه هاي رسي ساخته شده بود.
محل دقيق منبع تامين کننده آب آنها قابل تشخيص نيست اما هر چه بود آب مورد نياز شهر را افزايش مي دادند. به نظر مي رسد که در ابتدا از آنها براي آبياري کشاورزي استفاده مي شده است. امتياز آب در دست سازندگان اشعري بود. دو ليستي که در سازمان آب وجود داشت، به طور دقيق سهم هاي آب را مشخص مي کرد. تنها يک پنجم از آب قابل دسترس براي همگان بوده است، در حالي که اکثر مالکان اشعري مي توانسته اند سهم خود را با سود بالا بفروشند و بنابر اين به ثروتمند ترين طبقه مردم قم تبديل شده بودند. اين سيستم تا سال 9-958 ادامه پيدا کرد. تغييرات در امتياز آب احتمالا در زمان حاکم بويهي، مويد الدوله انجام شد که بيشتر حالت مصادره (از يک گروه براي گروه هاي ديگر) داشت. اين مسئله باعث نوعي کاستي در کل سيستم آبياري شد. باوجود تلاش هايي که براي لايروبي قنوات در سال 2-981 انجام شد ولي تنها در سه تا از 21 قنات اصلي آب جريان داشت که البته براي آب آشاميدني مردم کافي بود اما اين مقدار نمي توانست براي اهداف کشاورزي کافي باشد.
مبحث بعدي در باره کشاورزي صحبت مي کند. کتاب تاريخ قم صريحا به اين موضوع نپرداخته است اما به طور غير مستقيم و در ارتباط با توضيحاتي که در مورد وضع ماليات ها داده، به آنها اشاره اي دارد تاريخ قم وضع بدي را براي کشاورزي پيش از ورود اشعريان تشريح کرده است ، هر چند که به نظر درست نمي آيد. مشکلات کشاورزي در اين دوره احتمالا ناشي از افول قنوات پس از برافتادن امپراطوري ساساني بوده است. بهبود وضع آبياري منجر به بهبود شرايط کشت شد و قراردادهاي مالياتي سي نوع گياه و محصول براي اهداف مختلف کشاورزي را ذکر کرده اند که به نظر مي رسد در همه نقاط کشت مي شده اند. چنين به دست مي آيد که وضعيت کشاورزي در قم مشابه ساير نقاط ايران بوده است.
در مورد پرورش حيوانات، آسياب ها، معادن و استخراج نمک توضيحاتي کمي در تاريخ قم داده شده است . هر چند در مواردي به طور غير مستقيم از اسب، شتر، گوسفند، گاو، ميمون و بز به عنوان حيوانات خانگي نام برده است. شمار حيرت انگيز آسياب هايي که در سال 988-9 در قم وجود داشته اند 51 عدد است ، که همه آنها با آب کار مي کرده اند و در کنار قنوات قرار داشته اند. البته يازده عدد از آنها فعال نبوده اند. افسانه هايي نيز در مورد رسوبات معدني و معادن نقره، آهن، طلا و سرب گفته شده است، در حالي که احتمالا کردها نمک را از درياچه اي در حومه قم استخراج مي کرده اند. همچنين مطلبي در مورد هنرمندان صنايع دستي گفته نشده است اما از اشاراتي که در منابع ديگر به ساختن صندلي، افسار و پارچه شده است، مي توان نتيجه گرفت که اينها وجود داشته اند.
ماليات و خراج يکي از جنبه هاي مهم تاريخ قم است. همانطوري که در تاريخ قم هم به طور کامل به آن پرداخته شده است همه ساکنان شهر مشمول پرداخت ماليات ها مي شده اند. دو مرحله متفاوت در شيوه ماليات ها قابل تشخيص است. ماليات ها در مرحله اول توسط ماموران مالياتي عباسيان و در دومين مرحله توسط جنگجويان ديلمي جمع آوري مي شده ا ست که به نظر مي رسد بدتر از عباسيان بوده اند، چرا که حاکمان آنها مستبدتر بوده اند. اين جريان باعث فقير شدن گروه زيادي از ساکنان شد.
نگاهي دقيق به ماليات ها تفاوت آشکاري را بين ماليات ها نمايان مي کند. جداي از ماليات هاي عادي و اداري مانند خراج، زکات و جزيه، 24 نوع ماليات ديگر نيز ذکر شده اند که پايه شرعي هم نداشته اند و فقط در راستاي گرفتن پول بيشتر از ماليات دهندگان بوده اند.
در بحثي که در مورد سطح ماليات ها شده است، مهمترين معضلي که با آن مواجه مي شويم اين است که بيشتر اين ماليات ها با نام خراج از مردم گرفته مي شدند که مهمترين و سنگين ترين ماليات بوده است. همچنين در بحث تعيين ماليات ها در منابع، تفاوتي بين سطح ماليات هاي واقعي گرفته مي شد با مبالغي که قرار بود گرفته شود گذاشته نشده است. هر چند که تغيير مقدار 18 شاخص مالياتي شناخته شده در يک دوره زماني صد و شصت ساله رخ داده اما مقايسات فقط مي تواند در مورد بيست و چهار سال از آن انجام شود چرا که اطلاعات سالهاي ديگر کامل نيست.
تفاوت فاحش بين شاخص هاي مالياتي شگفت آور است: آنها از 8 ميليون تا 2 ميليون بوده اند، اما با اطمينان نمي توان گفت که شاخص هايي که در منابع (نه در تاريخ قم، بلکه در ديگر جغرافي شناسي هاي اسلامي) گزارش شده اند، صحيح باشند. در بيشتر موارد هدف از نقل شاخص ها تنها بهانه اي براي دليل جمع آوري آنها بوده است نه براي صحبت از خود ماليات جمع آوري شده. در دوره بيست و چهار ساله بين سالهاي 865 تا 919 شاخص ها با دقت گزارش شده اند و تفاوت هاي فاحش را نشان مي دهند، هرچند که در اين سالها نيز مقدار عادي و معمول ماليات 3 ميليون درهم بوده است.
تقريبا هميشه مقدار دقيق ماليات ها با آنچه که از طرف حکومت تعيين مي شد فرق داشته است، اما دلايل اين امر هم گفته نشده است. فساد، ماليات هاي زياد و ماليات هايي که حذف مي شدند يا از قلم مي افتادند، از جمله دلايل احتمالي اين مسئله مي باشند.
مهمترين مالياتي که در قم جمع مي شد خراج بود. ريشه اين ماليات به دوران پيش از اسلام باز مي گردد و به معني ماليات زمين ها بوده است، اما جايگاه واقعي و دقيق آن در سيستم مالياتي اسلامي، در ميان علما محل بحث بوده و در مکاتب مختلف فقهي ، متفاوت است. استفاده از خراج معمولا به نيازهاي محلي بستگي داشته است. گزارش هايي که در تاريخ قم آمده است وجود خراج را دست کم از دوره پيش از ساسانيان (قبل از برپايي حکومت اسلامي) نشان مي دهد. تا قبل از انقلاب عباسيان احتمالا خراج توسط اصفهان جمع آوري مي شده است. بعد از تغيير کامل سيستم مالياتي و نابودي آن که تا 51 سال هم ادامه داشت، يک اداره مالياتي در قم همزمان با استقلال اداري و حکومتي منطقه از اصفهان پايه گذاري شد.
در مورد اين اداره مالياتي جديد و متفاوت در تاريخ قم توضيحاتي آورده شده است. نام بيست و چهار عامل مالياتي به علاوه ي دو جهبذ در سالهاي بين 804 تا 988 ليست شده است. تا سال 922 رئيس اداره مالي يک عامل بود اما بعد از آن سيستم عوض شد و جمع آوري مالياتا توسط جهبذ انجام مي شد.
سيزده نفر از عمالي که تا سال 922 تعيين شدند (و در دو مورد افراد برکنار شده) را مي شناسيم. در بيشتر موارد عمال توسط شخصيت هاي مهم دولت عباسيان (که شامل خود خليفه هم مي شد) سر کار مي آمدند و اين نشان دهنده تاثير زياد بغداد بر مسائل مالي شهري مثل قم بود. شهري که کنترل و گرداندن آن بسيار مشکل بود.
سيستم جهبذ هم از طرف بغداد و توسط خليفه مقتدر بالله و در پي درخواست کتبي که از طرف مردم خود قم طي نامه اي به وي که براي تخفيف در ماليات ها و جمع آوري آن نوشته شده بود، گذاشته شد. جهبذ در کل وظيفه ميانجيگري را بعد از اينکه تلاش براي جمع آوري ماليات توسط خود ماليات دهندگان شکست خورد را بر عهده گرفت. اين مسئله يعني آمدن جهبذ در بعضي موارد به نابودي تضمين کنندگان پيشين ماليات ها که وظيفه جمع آوري ماليات هاي زياد را بر عهده داشتند منجر شد. اين شيوه توسط وزير عبيدالله بن سلمان در سال 897-7 برچيده شد اما بعدها جهبذي که به مدت يک سال داراي قدرت بود مجبور بود صحت جمع آوري ماليات ها را تضمين کند که حداقل براي خود جهبذ درآمد خوبي داشت. مشخص نيست که چه کسي براي داشتن چنين مقام و شغل دشواري مشتاق بوده است و چرا اشخاص اين وظيفه را متقبل مي شده اند. همچنين در مورد ارتباط بين عامل مالياتي (اداره اي که هنوز وجود داشت) و جهبذ اطلاعاتي در دست نيست. بعدها از زماني که ديگر خلفا بر قم کنترلي نداشتند ، عمال توسط آل بويه انتخاب مي شدند.در مورد آنها و ديگر وظايف اداره مالياتي اطلاعاتي وجود ندارد.
در اداره مالياتي ، کاتباني بودند که کنترل زيادي روي امر ماليات داشتند. همچنين کارگران فني با عنوان مساح بودند که کارشان تعيين مساحت زمين براي تعيين ماليات مي بود.
خراج از مبالغ جداگانه زيادي تشکيل شده بود که بر اساس سنجش زمين توسط مساحي که کارش اندازه گيري زمين بوده و در اختيار عامل بود، تعيين مي شد. اين سنجش مهمترين قسمت براي تعيين ماليات بود. زمين بر طبق معيارهاي محلي و گياهان و محصولات کشاورزي موجود در آن و قيمت آنها سنجيده مي شد.
زمين ها بر اساس شيوه هاي مختلفي دسته بندي مي شدند (املاک دولتي، املاک خصوصي، زمين هاي فارس ها و اعراب) . دو دسته از زمين ها ماليات نداشتند (زمين هاي وقف و ايجار). سپس نتايج مساحي و سنجش ها ثبت مي شد و ماليات آنها تعيين مي گشت. در بين سالهاي 804 تا 930 يازده مساح در قم وجود داشتند که دو تن از آنها در بين مردم شهر شهرت زيادي يافتند.
وضيعه به آئين نامه ماليات ها اطلاق مي شد (2-5-2-2-4) اما معني دقيق آن مشخص نيست. از لحاظ فني احتمالا به معني تعيين تمامي محصولات معيار توسط عامل در جدولي از مبالغ مالياتي بود. اين جداول اساس تعيين ماليات هاي ساليانه به شمار مي رفت. در مورد هفت وضيعه اطلاعاتي موجود است اما تاريخ قم نه تاريخ و نه اطلاعاتي در مورد افرادي که در آن مشغول به فعاليت بودند نداده است و فقط گزارش هايي در مورد تعيين مبالغ محصولات معيار آورده است. سه چيز قابل توجه است: 1 – فقط سه وضيعه به نظر کامل به نظر مي رسند 2 – در طول زمان مي توان افت شاخص هايي که با خراج شناخته شده همزمان هستند را مشاهده کرد 3 – ماليات زرتشتي ها با بقيه ماليات ها متفاوت بود که نشان مي دهد بسياري از دهقانان هنوز زرتشتي بودند (تعداد زيادي از آنها ماليات هاي دوبرابر پرداخت مي کردند).
دو ماليات ديگر صدقه و جزيه بودند که هر دوي آنها نسبت به خراج از اهميت کمتري برخوردار بودند. صدقه (يا زکات) فقط از گله داران صحرانشيني گرفته مي شد که در بقيه موارد ماليات بسيار کمتري مي دادند. اين ماليات فقط براي گاوها، شترها و گوسفندان به کار مي رفت و کتاب تاريخ قم در مورد قوانين دقيق جمع آوري آن که در ارتباط با قوانين شرعي اسلام است، سخن مي گويد. در سال 893 صدقه پنج درصد از کل ماليات ها را تشکيل مي داده است. اخبار مربوط به جزيه حتي کمتر هم هستند و شاخص هاي دقيق ماليات هايي که توسط زرتشتي ها پرداخت مي شده است فقط براي سالهاي 895-900 آورده شده است.
با اينکه کتاب تاريخ قم سوالهاي فراواني را پاسخ نداده است اما به نظر مي رسد که تعداد زرتشتي هايي که در قم و مناطق اطراف آن بوده اند، مي بايست به چندين هزار نفر برسد که البته بعدها تعداد آنها به شدت کاهش يافت. مالياتي که براي آنان ها تعيين شده بود با بقيه مناطق ايران فرق مي کرد . آنها ساليانه 12 درهم مي پرداختند نه مانند شهرهاي ديگر 24 درهم.
تعداد بيشتري از انواع ماليات، در کنار سه ماليات مهم ديگري که ذکر شد به عنوان ماليات هاي رسمي در تاريخ قم ذکر شده اند که البته پايه شرعي نداشتند. اين 24 ماليات اضافي در راستاي اهداف خاصي گرفته مي شدند. تعدادي از آنها به هدف پر کردن خزائن دستگاه عباسي جاه طلب و بعدها براي ماشين آلات و ابزار جنگي ديلميان و بويه گرفته مي شدند. بعضي به خاطر ماليات هاي عقب افتاده قديمي، و تعدادي براي جبران هزينه هاي اداري و يا رشوه دادن به ماليات گيرندگان پرداخت مي شدند. مالياتي براي جبران کاهش ارزش پول رايج و تعداد ديگري را هم نمي توان گفت براي چه گرفته مي شدند.
روي هم رفته اين بخش فساد اداره ماليات و هويت مستبدانه ماليات هايي را به تصوير مي کشد که به دلخواه تعيين مي شدند.
تقويم هاي مالياتي در زماني که کتاب تاريخ قم گزارش مي دهد چندين بار عوض شدند. قم بر خلاف ديگر شهرهاي ايران هميشه از تقويم شمسي و حتي نوع ديگري از تقويم محلي خود به نام تقويم يزدگردي که مبدا آن مرگ يزدگرد بوده، استفاده مي کرده است. خراج ابتدا در 12 و سپس در 10 قسمت گرفته مي شده که با اولين ماه سال شمسي فارس ها شروع مي شده است. اما در زمان حکومت ديلميان به يک سيستم جمع آوري 9 قسمتي تغيير پيدا کرد. در سال 935 دو باره به 10 قسمتي و در سال 983-4 بر اساس خواسته خود مردم به حالت 12 قسمتي خود بازگشت. احتمالا ماليات هاي ديگر هم به صورت ماهانه دريافت مي شده اند.
به خاطر اهميت ماليات ها اسامي مناطق مالياتي به همراه مالياتي که پرداخت مي کرده اند در کتاب تاريخ قم آمده اند. در حدود 21 رستاق و 900 دهکده ذکر شده اند که البته اين آمار ممکن است دقيق نباشد. ماليات هاي سالهاي 897 و 914-15 به طور دقيق آورده شده است که اطلاعات ارزشمندي در باره ذخاير و استعدادهاي مالي آنها به دست مي دهد.
کتاب تاريخ قم به عنوان مهمترين منبع، همچنين گزارش هاي جالبي در مورد مشکلات حکومتي و جنبه هاي روانشناسانه جمع آوري ماليات در بر دارد. پيشرفت دقيق جمع آوري ماليات قابل بازسازي نيست و بسياري از ماليات هاي اضافه و قابل توجه، دانش ما در مورد فرايند تکنيکي و تخصصي جمع آوري ماليات را مغشوش مي کند. تاريخ قم همچنين اطلاعات جالبي در مورد افرادي که از دادن ماليات به جمع کنندگان آن سر باز مي زده اند به دست مي دهد که البته تعداد آنها محدود است.
اطلاعات جغرافيايي موجود از دوران هايي که کتاب تاريخ قم آن دوران ها را پوشش نداده بسيار اندک است. از سال 988-9 تا 1350 تنها يک منبع (الادريسي) وجود دارد که وقايع مهم قم را شرح داده است، هر چند که مشکوک به نظر مي رسد که مولف آن منابع موثق و معتبري را در اختيار داشته است. او بيشتر بر آبياري و باغ ها و تاجراني که در شهرکي زيبا و ثروتمند با ديوارهاي کاهگلي زندگي مي کرده اند، تاکيد مي کند.
از دوران ايلخانان جزئياتي مهم تري در منابع ذکر شده است. در حدود سال 1260 اولين مورد اخذ ماليات بعد از حمله مغول شناخته شده است. وضعيت کشاورزي به همراه کشت محصولات مختلف و ذخيره آب مناسب مجموعا قابل قبول ارزيابي شده است. در مورد سيستم آبياري شهر در اين زمان اطلاعاتي در دست نيست اما مشخص است که در حوالي شهر سدي در همين دوران ساخته شده است. بار ديگر داستان ها نشان از وجود منابع معدني دارد.
ماليات ها در زمان قبل از مغول ها مشخص است. قم حدود چهل هزار دينار مي پرداخته است اما مسئله قابل توجه اين است که تعدادي مناطق روستايي اطراف قم به اندازه ساکنان قم و يا حتي بيشتر از آنها ماليات مي پرداخته اند. ساختار اين مناطق هم عوض شده بود .
در اين دوره فعاليت هاي ساختماني گزارش شده اند و ساختمان ها نوعا از رس و آجرهاي سنگ بوده اند. همه اين اطلاعات نشان دهنده اين است که احتمالا قم در عصر ايلخانان يک شهر مخروبه و کم جمعيتي نبوده است
منبع: www.historylib.com
اثر حاضر در مورد تاريخ شهر قم ( شهري در150 کيلومتري جنوب تهران) از نخستين زمان شناخته شدن وي در تاريخ تا سال 1350 ميلادي ( 751 هجري يا پايان دولت ايلخانان) مي باشد. البته تمرکز اصلي آن کتاب روي فاصله زماني ميان اولين حضور اعراب در منطقه در سال 644 (سال 23 هجري يا سال فتح جبال ) تا اواخر حکومت سلسله ايلخانان در سال 1350 خواهد بود.
اين اثر در چهار بخش تنظيم شده است: 1- منبع شناسي تاريخي ، 2 - دوره پيش از اسلام ، 3- تاريخ سياسي سالهاي 650 – 1350 ، 4 - جغرافياي اقتصادي قم
بخش اول – منبع شناسي تاريخي
با در اختيار داشتن اطلاعات کتاب تاريخ قم مي توان به چند موضوع به عنوان نماي اصلي و ارزشمند تاريخي اشاره کرد: دوران فتح موقت و نسخت و فتح دوم (همراه با خشونت) منطقه توسط بازماندگان فاتحان اوليه در ادامه آن ، گسترش شهرنشيني، شورش هاي مختلف ضد مالياتي به خاطر سنگيني و وسعت ماليات ها (به صورت مکرر)، از بين رفتن اعتبار و قدرت خلافت و ترکيب شدن با سلسله هاي - حاکم بر مناطق غربي ايران، بهبودي اوضاع در لواي دولت آل بويه در زندگي خود نويسنده، کاميابي نسبي شهرنشيني طي حکومت سلجوقيان و رو به بهبودي گذاشتن اوضاع پس از قتل عام هاي مغولان و در عصر ايلخانان.
همچنين در مورد دوران پيش از ظهور اسلام بحث هايي در کتاب تاريخ قم شده است.
هر چند اهميت قم به اندازه مراکز شهري بزرگ ديگر قسمت هاي ايران قبل از ظهور اسلام نبوده است، اما با اين حال مي توان گفت که قم و مناطق حومه آن از زمان هاي بسيار دور ساکناني داشته است.
همچنين اهميتي ويژه اي به وضعيت اقتصادي شهر داده شده و در کتاب تاريخ قم به تفصيل از آن سخن رفته است. به سوالاتي در مورد سيستم پيچيده مالياتي، آبياري و زراعت نيز به طور کامل در اين کتاب پاسخ داده شده است. همچنين وضعيت اجتماعي تا اندازه اي قابل بررسي است. معماري کلي شهر قم در قرن دهم نيز هر چند به سختي اما بر اساس آن کتاب قابل تجسم است.
کتاب تاريخ قم با وجود اينکه بسيار سودمند است اما در بعضي جنبه ها و از برخي لحاظ گرفتار از هم گسيختگي و انقطاع است و شکاف هايي در داستان هاي تاريخي آن وجود دارد که قابل پر شدن نيست.
در ادامه بخش کوتاهي از منابع فراواني که در اين اثر از آنها استفاده شده، معرفي و با توجه به مضامين آنها به منابع تاريخي، جغرافيايي، مذهبي، زندگي نامه اي و نامه هاي جذاب تقسيم شده اند.
يک ضميمه کوتاه نيز در مورد ريشه کلمه قم و نظريه هاي ريشه اي که در باره آن وجود دارد، ارائه خواهد شد.
بخش دوم: تاريخ سياسي
در دومين قسمت از اين بخش در مورد دوره ساسانيان بحث شده است. دوره اي که يافته ها و آثار باستان شناسي زيادي دارد. زيباترين عمارت باستاني آن دوره، قلعه دختر در قم است که پيشتر گفته مي شد براي اهداف مذهبي از آن استفاده مي شده است اما تحقيقات اخير نشان داده است که از آن استفاده اداري مي شده است. حومه پهناور قم همچنين نشانه هاي بيشماري از کاخ ها و ساختمان هاي مذهبي، نظامي و اداري دارد. در ادامه مراجع آنها در منابع مختلف فهرست شده است.
کتاب تاريخ قم از آتشکده هاي زيادي در منطقه شهري قم فعلي و حومه آن را ياد کرده است. اين کتاب و منابع ديگر همچنين در مورد هويت تاريخي واقعي قم در دوره ساسانيان صحبت کرده اند. آنها در مورد دوره تسخير قدرت توسط ارشير اول و سقوط امپراطوري ساساني که به کرات در نهايه الارب و تاريخ ابن اعثم الکوفي از آن ياد شده است، نيز مطالبي را بيان کرده اند. وجود زندگي شهري در دوره ساساني مسئله اي است که بيشتر در منابع ميانه فارسي (منابع ادبي، تصويري و نامه ها) به آن اشاره شده است که نامهاي گادمان/گومان و ايران وينارد کواد که در آنها ذکر شده است را مي توان قم فعلي دانست.
با مطالعه تاريخ پيش از اسلام قم مي توان به طور خلاصه گفت که قم تاريخ پيش از اسلام، تاريخ طولاني و پر سندي با آثار قابل توجه اي از دوره اشکانيان داشته که نشان مي دهد که قم به عنوان يک واحد اداري کوچک در طول حکومت ساسانيان مورد استفاده قرار مي گرفته است و چندين بار صحنه وقايع مهمي در تاريخ ايران بوده است. ساختار شهري قم در دوره ساساني را مي توان با ساختار شهري مثل مدينه مقايسه کرد که شامل چندين روستا و چند شهر کوچکي بوده است که با فواصلي اندک و با داشتن مواضع دفاعي با قم در ارتباط بوده اند.
منابع تاريخي قم و به خصوص تاريخ قم همگي در مورد هويت اسطوره اي و آميخته با افسانه قم اتفاق نظر دارند. اين نوشته ها نشان مي دهد که اعراب ميراث افسانه اي غير اسلامي موجود در قم را پذيرفته بودند و از آن به عنوان نشاني از نوعي امتداد تاريخي استفاده مي کردند. همچنين نشان دهنده حضور قدرتمند همين افسانه هاي پيش از اسلامي در قرن دهم ميلادي است که تا قرن چهاردهم نيز ادامه پيدا کرده است.
بخش سوم: تاريخ سياسي قم از 650 تا 1350
اسکان حقيقي اعراب در منطقه توسط خاندان يمني ابو موسي اشعري را مورد بحث قرار مي دهد. اين منطقه به مدت طولاني شصت سال پس از فتوح اوليه تسخير ناپذير باقي ماند . احتمالا اين منطقه تحت سيطره اصفهان بوده و از آنجا کنترل مي شده است.
اولين اسکان دائمي ساکنان عرب در قم در زمان شورش مختار ثقفي و مطرف بن مغيره بن سعبه (696 - 685) و در حالي که گروه هاي کوچک مهاجران به آنجا رفتند، اتفاق افتاد. در حالي که خود قم در آن زمان درگير نبردهايي ميان امويان و شورشيان بود.
گام اصلي براي گسترش شهري قم بعدها در زماني که گروهي از اعراب اشعري به منطقه آمدند، برداشته شد، زماني که آزار و اذيت هاي عمومي توسط دولت بني اميه، بعد از شورش ناموفق ابن اشعث در 702 اعمال مي شد و يا شکنجه افرادي خاص توسط حاکم فاسق عراق حجاج بن يوسف ثقفي، بعد از کشته شدن پسر عموزاده آنان در سال 713 برداشته شد.
اشعري ها در اصل يمني بودند و مهمترين شخصيت اين خاندان همان فاتح شهر قم يعني ابو موسي اشعري بود. عبدالله بن سعد و احوص بن سعد که نوادگان برادرزاده ابو موسي اشعربي بودند وظيفه راهنمايي مهاجران اشعري از کوفه به قم را برعهده داشتند. دليل مهاجرت آنان به طور کامل روشن نيست. تقريبا تمامي منابع برآن هستند که آنان مجبور به مهاجرت شده اند به آن دليل که در شورش ابن اشعث در سال 702 شرکت کرده بودند. کتاب تاريخ قم داستان اجبار اشعريون براي ترک کوفه بعد از کشته شدن پسر عموي آنها در سال 713 را از لحاظ زمانبندي تاريخي غير ممکن مي داند اما سه نقل قول مختلف در مورد مهاجرت آنها ارائه مي کند. همچنين رويدادهايي که در حاشيه مهاجرت اشعري ها به قم در همين تاريخ قم در چهار روايت مختلف نقل شده است. تلفيقي از اين نقل قول هاي مختلف از ترک عراق و رسيدن به منطقه قم در ادامه آورده شده است، هر چند که دليل اصلي مهاجرت آنان را همچنان نمي توان به دقت دريافت.
از جمله حوادث مهم ديگر جنگ پيروزمندانه ساکنان عرب اين منطقه در برابر دزدان مهاجم ديلمي است که احتمالا چند سال بعد از ورود آنها اتفاق افتاده است و به انتقال روستاي ممجان از دست حاکم اصيل زرتشتي آنجا يزدانفاذار به دست عبدالله و احوص در سال 718 منجر شد. اين روستا در مناطق قم امروز بوده و در آن زمان روبروي مرکز منطقه، يعني ابرشتقان بوده و بنابر اين محلي براي حفاظت از ايرانيان و ديگر روستاهاي نزديک به شمار مي آمده است. از آنجايي که اعراب براي چراندن گله هاي گاوبزرگ خود نياز به چراگاههاي بيشتري داشتند و با توجه به اينکه بسيار متمکن تر از فارس ها بودند، کم کم شروع به خريدن زمين و تصاحب روستاهاي بيشتري کردند. گام اساسي براي کنترل منطقه بعد از حذف طبقه محلي و اصيل فارسي به دنبال مرگ يزدانفاذار در سال 733 که خود به دنبال بالاگرفتن درگيري هاي اجتماعي ميان ساکنان جديد و فارسها اتفاق افتاد، برداشته شد. بعد از کشته شدن خانواده اصيل فارسي اعراب بيشتري به منطقه مهاجرت کردند. ذخيره آب طبق معاهده صورت مي گرفت که بين ساکنان منطقه امضا شده بود و آب آن از طريق رودخانه قم تامين مي شد.
مهاجهرت و اسکان و ساختمان سازي هاي متعاقب آن در دو نسل بعد از نخستين مهاجرت اعراب منجر به ترکيب شش روستاي اصلي منطقه قم و تبديل آن به يک ساختار شهري شد که ساخت قنات آبياري، استحکامات، يک مسجد جمعه و يک بازار نيز با آن همراه بود. در آغاز قرن نهم، قم تمام معيارهاي يک "شهر" را داشت. در ادامه، شهر و ايالت توسط مقامات عباسي در سال 804 به رسميت شناخته شد و به صورت مستقل از طريق اصفهان اداره مي شد.
در مقايسه با دوران اسکان اعراب و تسلط رو به رشد انها، دوران هاي بعدي بسيار متفاوت با آنها بود. از آنجايي که منابع صرفا بر نقل حادثه هاي پراکنده و منفردتمرکز کرده بودند نتوانسته اند که سير تاريخي دنباله دار را در اين شهر به دست دهند . بيان کنند. با اين حال پنج مرحله متفاوت در تاريخ اين شهر قابل تشخيص است:
اولين مرحله با مشخصه جدايي اداري از اصفهان ( در سال 804/188)، فوت فاطمه معصومه (س) در شهر (816-817/ 201) ، و شورش بر عليه ماليات در 825-826 / 210 از ديگر مراحل مشخص مي شود.
مرحله دوم تا شروع تسلط ديلميان - آل زيار - ادامه پيدا مي کند (928 –929/ 316) و اين مرحله با ساخت مسجد جامع بزرگ و پيروزي يک مکتب جديد از شيعه سنت گرا مشخص مي شود.
حکومت آل بويه مشخصه اصلي مرحله سوم است که با افت شهر در پايان قرن دهم نيز همراه بود.
حکومت ساکت و نسبتا بدون جنجال سلجوقيان مرحله چهارم را مشخص مي کند زماني که يک مسجد ديگر در شهر ساخته شد. در پايان اين دوره، ايلدگزها و خوارزم شاهيان براي مدتي کنترل شهر را بر دست گرفتند.
مرحله پنجم در اختيار فتح مرگبار و فجيع شهر توسط مغولان در سال 1224/ 621 است که البته مرحله نسبتا رو به رشد را در پايان حکومت ايلخانان را نيز شامل مي شود.
دوره اي که از استقرار اعراب تا استقلال اداري از اصفهان مي باشد با استقرار مذهب شيعه به عنوان نيروي اصلي در شهر و قيام عباسيان مشخص مي شود. اما منابع همچنين وجود گروههاي سني و گزارشاتي مبهم در مورد اسماعيليان و بدعت گزاران يهودي را نيز آورده اند.
در دنباله آن در مورد فرايند جدايي اداري شهر و منطقه از اصفهان که در سال 804-805 / 189توسط هارون الرشيد اتفاق افتاد، بحث مي شود. هارون الرشيد به درخواست يک قمي و يک اصفهاني، در مورد فرد قمي براي خلاص کردن قم از آزار و اذيت اصفهاني ها و در مورد فرد اصفهاني ، براي حفظ اصفهان از انديشه ماليات ناچيزي که از قمي ها گرفته مي شد، دست به اين اقدام زد. جداي از نام حاکمان اول و تعيين ماليات هاي آنها، آمدن سياستمدارانه امام هشتم علي الرضا در سال 816 در قم يکي از وقايع مهم اين دوره است. البته اين را که منابع شيعي اقامت امام در قم را رد کرده اند نمي توان به طور کامل غير محتمل دانست. فاطمه معصومه خواهر امام در سال 816-817 / 201 در حالي که به دنبال برادر خود به خراسان مي رفت در شهر قم در گذشت. محل دفن وي از سال 896-870/ 283- 257 به صورت يک عمارت در آمد که بعدها طي گذر زمان تغيير کرد تا اينکه به حرم باشکوه امروزي تبديل شد.
در سال 825-826 يک اعتراض و شورش بزرگ بر ضد ماليات هاي مقرر از طرف خلفا فراگير شد. اين شورش به خاطر مخالفت خليفه مامون با کم کردن ماليات سالانه قم که در مورد شهر ري با آن موافقت شده بود، برپا شد. اين شورش توسط يک اشعري با نام يحيي بن عمران و با اين توجيه که ماليات نبايد به يک حاکم نامشروع پرداخته شود، رهبري مي شد. يحيي توسط نظاميان خليفه کشته شد و شهر به شدت تنبيه گرديد، ماليات از 2 ميليون درهم به 7 ميليون درهم افزايش پيدا کرد. دو سال بعد دوباره هفتصد هزار درهم توسط حاکم اشعري، علي بن عيسي بر ماليات ها افزوده شد. ابن عيسي در نهايت به خاطر اينکه به شدت از طرف ساکنان قم مورد انتقاد بود، از کار برکنار شد. اما در سال 833 وي دوباره به سمت والي شهر تعيين و به زور ماليات هاي مقروض را که از طرف خليفه مقرر شده بود، جمع آوري کرد. وي قسمت هايي از شهر قم را ويران کرد و يکي از شورشيان را که دربارخليفه به دنبالش مي گشت دستگير و به آنها تحويل داد.
در بين سالهاي 40-839 تا 2-841 به خاطر شرايط آشفته، دو ماليات مختلف تعيين شده بود که مجموع آنها 5 ميليون درهم بود.
نقل مکان يک راوي حديث از کوفه به قم که احتمالا در اواسط قرن نهم بوده است نشان دهنده موقعيت رشد يافته قم به يک مرکز آموزشي مي باشد. در همان دوران يک حمله نظامي ديگر در سال 868 به رهبري مفلح ترک و به دنبال عدم اطاعت مردم در مورد پرداخت ماليات به شهر شد که طي آن گروهي از ساکنان قم قتل عام شدند. مفلح به مدت دست کم پنج سال حاکم قم شد. در دوران حکومت وي شخصيت هاي برجسته علوي به قم مهاجرت کردند و ارتباط نزديک ميان نماينده امام يازدهم شيعه در قم و ديگر قميان گزارش شده است. احمد بن اسحاق که نماينده علويان بود در يک زمان هم مسئول حرم فاطمه معصومه و هم مسئول حمايت از حقوق علويان بود.
سال9- 878 / 256 شاهد ساخته شدن اولين مسجد جمعه منظم شهر بود. البته اخبار ضد و نقيضي هم در مورد احتمال وجود يک مسجد جمعه قبل از آن وجود دارد. در سال 2-881 قم توسط رهبر نظامي ترک ادگوتگين اشغال شد. او سعي کرد تا ماليات هاي عقب افتاده هفت ساله را بگيرد که اين کار وي باعث نابودي تقريبا تمام کساني شد که پرداخت اين ماليات ها را تضمين کرده بودند. تقريبا مصادف با همان زمان اولين مکتب سنت گراي شيعه پيروزي خود در شهر را جشن گرفت. در سال 893 / 280 در نهايت تمامي منحرفين شهر – افراد متهم به غلو - توسط شيخ قم احمد بن محمد ابن عيسي که يک اشعري بود، از شهر بيرون رانده شدند. احتمالا يک سال بعد صوفي معروف عالم اسلام يعني حلاج در قم ساکن و در همان جا دستگير شد.
از سال 6-895 به بعد تاريخ قم با خانداني از رهبران نظامي ترک که از نظاميان ارتش خليفه معتضد – کسي که حکومت بيرون را پايه گذاري کرد – بودند، پيوند خورد. در همان سال بيرون يک آتشکده بزرگ و به احتمال زياد فعال را که در سرزمين هاي شهر رو به رشد و در مقابل حرم حضرت فاطمه قرار داشت را نابود کرد.
در همين دوران بدون ثبات سياسي وزير معتضد، عبيد الله بن سليمان از قم ديدن کرد و دو ماليات براي مردم تعيين شد.
ادامه در مورد يکي از ويژگي هاي اداري قم که در همان زمان به آن خاتمه داده شد و آن مسئله انتخاب مستقل قضات توسط اعراب ساکن در قم مي باشد که تا زمان مکتفي (908-902) ادامه داشت، بحث مي شود. الحاق يک هيئت نمايندگي عرب- فارس به وزير، حميد بن عباس، نشان دهنده پايان دوران ترقي موقعيت اعراب در قم مي باشد.
پس از آن در مورد دوران حکومت عباس بن عمرو الغنوي (909-905) است که در نوع خودش به دليل وجود شيعه غير دوازده امامي در قم و پايه گذاري سازماني متشکل از قاهباز به عنوان شکنندگان ماليات شهر، جالب توجه است.
در سال 909/ 297 حسين بن حمدان از جانب خليفه مقتدر به عنوان حاکم شهر منصوب و مجبور به همراهي سپاه خليفه در جنگ مقابل صفاريان در فارس شد. روي هم رفته وي به مد ت دو سال تا قبل از اينکه به بغداد برگردد قدرت را در دست داشت.
در سالهاي 14-913 تا 927 يک ماليات ديگر نيز به قبلي ها اضافه شد (هشتمين ماليات) ، اختراعي از جانب خليفه که سبب شد تا حاکمي جديد براي برآورده کردن خواسته هاي حکومت در منطقه منصوب شود. اين حرکت باعث ايجاد ناامني شد و تعادل قدرت در منطقه اي که دو قدرت آن زمان (ديلميان - آل زيار - و سامانيان) بر سر آن نزاع داشتند، را بر هم زد. از آن زمان به بعد قم در حيطه جنگجويان ديلماني قرار گرفت و از کنترل مستقيم دستگاه خليفه خارج شد، هر چند که چند بار بين سالهاي 928 – 843 دست به دست شد. ديلميان از طريق ماليات هاي بسيار سنگين به طور بي رحمانه اي شهر را استثمار کردند.
با استقرار محکم حکومت آل بويه از سال 2-951 / 340 به بعد شرايط سياسي کمتر از قبل دردسر ساز بود، هر چند که وضع اقتصادي هنوز در حال رکود بود.
حوادث مهمي از سال 989 طي مدتي که شرايط سياسي آرام بود، گزارش نشده است اما جزئياتي در مورد ساختار اداري و تعداد کمي از کارگزاران ماليات هاي محلي، حکومت سياسي و مذهبي گزارش شده اند. جداي از آن قم به خاطر مکتب شيعه اي که بر آن حاکم بود از مابقي شهرهاي ايران منزوي شده بود. در همان زمان حرم معصومه (س) بزرگتر شد و تعداد علوياني که در قم زندگي مي کردند قابل توجه گشت. در سال 984 / 374 قم و حومه هاي آن تحت تاثير يک شورش کردي قرار گرفت.
در سال 9-988 قم در وضعيت متفاوتي به سر مي برد. بسياري از خانه هاي شهر مانند پل ها و آسياب هاي آن خراب شده بودند. جاده ها و کشاورزي از يک وضعيت نا امن رنج مي بردند. و اين مشکلات را بايد به شرايط اجتماعي سخت و ماليات هاي بيش از اندازه مربوط دانست.
موقعيت جغرافيايي قم در نقشه و همچنين موقعيت نژادي و مذهبي آن در آن زمان موضوعي است که در ادامه به آن پرداخته شده است. هر چند که همه قسمت هاي شهر با هم رشد کرده بودند، اما شش روستاي اصلي را مي شد توسط زمين هايي که از هم جدا شده بودند از هم تشخيص داد. مرکز شهر در روستاي ممجان که به ديگر قسمت هاي شهر در طرف ديگر رودخانه توسط چهار پل متصل بود، قرار داشت. حدود هشت ميدان که مقام و موقعيت آنها قابل تشخيص نيست و نيز سه مسجد در شهر وجود داشت. همچنين اطلاعاتي در مورد مدارس در دست نيست. حرم مي بايست هنوز به نسبت کوچک باشد چرا که دو گنبد براي آن ذکر شده است. يک بازار و حمام(هايي) هم مي بايست وجود داشته باشند و همينطور ساختمانهاي اداري (زندان، ضرابخانه). پنج جاده بزرگتر و هشت جاده کوچکتر نشان دهنده عبور و مرور بالايي است که توسط حد اقل سه و يا شايد حتي نه ورودي شهر حمايت مي شده اند. جمعيت در حدود پنجاه هزار ساکن فارس و اعرابي که زبان نيمه فارسي را به عنوان زبان خود و بسياري از آداب و رسوم اجتماعي فارس ها را قبول کرده بودند، تخمين زده شده است که احتمالا سهم فارس ها در جمعيت بسيار کمتر از اعراب بوده است. گروهي کرد هم در روستاهاي غربي زندگي مي کرده اند.
قسمت اعظمي از شهر به مدارس حديثي شيعيان دوازده امامي تعلق داشت و بسياري از علماي مهم شيعه ي آن زمان از قم سربرافراشتند و يا در آنجا سکني گزيدند (ابن بابويه، ابن قولويه، سعد بن عبدالله القمي و ...). در سال89- 988 / 378 در حدود 331 مرد از سادات در شهر قم زندگي مي کرده اند که بعضي عنوان نقابت داشتند. همچنين از يک زن علوي مشهور در کنار فاطمه معصومه نام برده شده است.
اين علويان از نسل امامان دوم، سوم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و يازدهم بودند که با حقوقهاي مستمر حمايت مي شدند.
جداي از مسير اصلي شيعيان، گروههاي ديگري از شيعيان هم بودند که در شهر زندگي مي کردند و همچنين مي توان گفت که سنياني هم در شهر بودند. همانطوري که پرداخت جزيه نشان مي دهد، بايد زرتشتياني هم در شهر بوده باشند، هر چند تعداد آنها را تا پايان قرن سوم هجري به زحمت مي توان به چند هزار نفر تخمين زد که در قرن چهارم تعداد آنها بسيار محدودتر هم شد. بخش بزرگي از اينان، زرتشتياني بودند که زندگي خود را از طريق کشاورزي مي گذراندند. يهودنيان نيز مي بايست در قم زندگي مي کرده اند اما اطلاعات کمي از آنها در دست است.
اين کاملا مشهود است که اشعري هاي قدرتمند سابق، در پايان قرن چهارم موقعيت و مقام رهبري خود را از دست داده بودند. و اين مسئله از وضع جديد اجتماعي که در آن فارس ها هم در مسائل مربوط به منطقه مانند اعراب نقش داشتند، قابل درک است.
از آن زمان تا پايه ريزي حکومت سلجوقيان اطلاعات کمي در دست است.
در سال 997 / 387 قم درگير يکسري از نزاع هاي داخلي ميان آل بويه شد که منجر به محاصره ناکام شهر گرديد. در سال 28-1027 قم در دست حکومت آل کاکويه افتاد و چند سال بعد جزئي از مناطق تحت سيطره غزنويان شد.
سلجوقيان به يکباره شهر قم را اشغال نکردند و شهر و جبال را به مدت ده سال به دست آل کاکويه گذاشتند. از سال 51-1050 به بعد شهر تحت فرماندهي سلجوقيان بود و در مورد سرنوشت آن تا سال 1094 و آنچه بر آن گذشت اطلاعاتي در دست نيست. بعد از آن به دليل بالاگرفتن بي ثباتي در امپراطوري سلجوقي شهر قم محل درگيريهاي شديدي بين جناح هاي رقيب سلجوقي در جبال شد و در چندين بار بين آنها دست به دست شد.
اما جالب است که قم در طول دوره سلجوقيان از وضعيت اقتصادي نسبتا خوبي بهره مند بوده ا ست. با وجود اينکه سنيان سلجوقي با سختگيري زياد به شدت با شيعيان مخالفت مي کرده اند اما آنها موفق به بکارگيري يک نوع سياست عملي شدند و همانطوري که منابع هم گزارش کرده اند در پي آن رابطه خوبي بين وزير معروف نظام الملک و سلاطين سلجوقي از يک طرف و اعضاي طبقه علما و خانواده هاي اصيل محلي از طرف ديگر برقرار شده بود. بر طبق گزارشات تاريخي سلاطين سلجوقي از حرم حضرت معصومه ديدن کرده اند و در کل هيچ مجازات کيفري مذهبي اي بر ضد اهالي قم گزارش نشده است.
در دوران حکومت سلجوقي تعداد قابل توجهي بناي مذهبي در قم ساخته شد. حداقل ده مدرسه با نام هاي مشخص شناخته شده است. دو مسجد جمعه در دوره سلجوقي وجود داشته است: مسجد قديمي بازسازي شد و يک مسجد جديد در سال 1133-34 به دستور سلطان طغرل دوم در خارج از محدوده شهر بنا شد. به نظر مي رسد که قم در دوران سلجوقي گسترش يافته باشد اما دلايل دقيق موفقيت آن مشخص نيست. خانواده اي از علويان حسيني در آن دوره قدرت و نفوذ زيادي داشتند و تعدادي از نقباي علويان از جمع آنان بودند.
خانواده شيعي مهم ديگر خانواده دعويدار بودند که اعضاي آن در شهر قاضي بودند که اين خود نشان دهنده تغيير قم از وضعيت شهري است که پيش از آن توسط سنيان اداره مي شد به يک شهر کاملا شيعي است. حکومت هاي بعدي يعني ايلدگزها و خوارزم شاهيان که براي مدت تقريبا سي سال برپا بودند، سيستم هاي مختلف حکومتي را در فاصله کم جانشين يکديگر کردند. جداي از کشته شدن نقيب سادات توسط خوارزم شاه در سال 1196 کارهايي که روي کاشي هاي حرم شده، در همين سالها قابل توجه است (احتمالا در سال 1208-1217) که اين نشان دهنده کاميابي اقتصادي معين در آن دوران، درست در زماني که مناسبات سياسي بي ثبات بود، مي باشد.
حمله مغولان در سال 1224/ 621 به نابودي کامل شهر قم منجر شد و تا بيست سال بعد از آن شهر به همان صورت مخروبه باقي ماند، بر طبق منابع، در آن زمان ماليات هاي زيادي نيز بر شهر وضع شد. گزارش هايي مبني بر ساخت و بازسازي مقبره هاي اولياي شيعي در بيست سال دوم بعد از حمله مغول در منابع وجود دارد که احتمالا توسط ساکنان متمکن شهر انجام شده باشد. در سال 1284 وزير معروف ايلخانيان شمس الدين جويني به حرم حضرت معصومه پناه برد و اين آخرين گزارش تاريخي از اين شهر است که در اين اثر از آن سخن رفته است.
منابع زيادي گزارش داده اند که قم در طول حکومت ايلخانان به صورت يک شهر مخروبه باقي ماند، اما نگاهي دقيق تر آشکار مي کند که شهر قم مي بايست دوران نسبتا بهتري را نسبت به قبل تجربه کرده باشد. علاوه بر بازسازي احتمالي ديوارهاي شهر، چهار مقبره اولياي شيعي شهر در بين سالهاي 1301 تا 1365 ساخته شدند. همچنين يک سد نيز در دوران ايلخانان ساخته شد و همانطوري که نام قاضي نشان مي دهد اداره محلي مي بايست دوباره شروع به فعاليت کرده باشد. خانواده اصلي و قدرتمند شهر در آن زمان خانواده فتحان بود.
بخش چهارم – جغرافياي اقتصادي قم
نسلي از منابع کلاسيک جغرافيايي مشهور اصولا در گزارشات خود به چند جنبه خاص مي پرداختند: 1 – وضع آب رضايت بخش بود و از روشهاي آبياري هم استفاده مي شد. 2 – خاک کيفيت خوبي داشت و مقدار زيادي محصولات هم از آنها استحصال مي گرديد. 3 – هنرمندان صنايع دستي در قم اشيايي مثل صندلي و چيزهاي ديگري را توليد مي کردند. 4 – تربيت شتر و گوسفند احتمالا در قم وجود داشته است. 5 – ماليات ها در مبالغ مختلفي از چهار و نيم ميليون درهم در سال 890 تا 1 ميليون درهم در سال 990 متغير بود. (عمدتا به اين شکل نوشته شده است).
توضيحي براي اينکه چرا منابع تاريخي تا اينقدر با هم متفاوتند وجود ندارد و دلايل اين تفاوت ها به صورت حدس و گمان باقي مي ماند.
در مقابل، کتاب تاريخ قم به طور کامل جزئيات وضع کشاورزي و ماليات ها را شرح مي دهد. يکي از جنبه هاي مهم و حياتي تاريخ قم آبياري در آن شهر ا ست کانال هاي آبياري مي بايست قبل از دوران ظهور اسلام هم وجود داشته باشند، اما به نظر مي رسد که سيستم آبياري بعد از سقوط امپراطوري ساسانيان تغيير کرده است. مهاجران اشعري قنات ها را ترميم کردند و روي هم رفته بيست قنات جديد نيز احداث کردند. اين فرايند از اولين نسل اشعري ها آغاز و تا نسل پنجم آنان ادامه يافت. کار دشوار و فني ساخت قنوات احتمالا توسط فارس هايي که از نسل خانواده هاي سازنده قنوات بوده اند، انجام شده است. اين قنوات از حلقه هاي رسي ساخته شده بود.
محل دقيق منبع تامين کننده آب آنها قابل تشخيص نيست اما هر چه بود آب مورد نياز شهر را افزايش مي دادند. به نظر مي رسد که در ابتدا از آنها براي آبياري کشاورزي استفاده مي شده است. امتياز آب در دست سازندگان اشعري بود. دو ليستي که در سازمان آب وجود داشت، به طور دقيق سهم هاي آب را مشخص مي کرد. تنها يک پنجم از آب قابل دسترس براي همگان بوده است، در حالي که اکثر مالکان اشعري مي توانسته اند سهم خود را با سود بالا بفروشند و بنابر اين به ثروتمند ترين طبقه مردم قم تبديل شده بودند. اين سيستم تا سال 9-958 ادامه پيدا کرد. تغييرات در امتياز آب احتمالا در زمان حاکم بويهي، مويد الدوله انجام شد که بيشتر حالت مصادره (از يک گروه براي گروه هاي ديگر) داشت. اين مسئله باعث نوعي کاستي در کل سيستم آبياري شد. باوجود تلاش هايي که براي لايروبي قنوات در سال 2-981 انجام شد ولي تنها در سه تا از 21 قنات اصلي آب جريان داشت که البته براي آب آشاميدني مردم کافي بود اما اين مقدار نمي توانست براي اهداف کشاورزي کافي باشد.
مبحث بعدي در باره کشاورزي صحبت مي کند. کتاب تاريخ قم صريحا به اين موضوع نپرداخته است اما به طور غير مستقيم و در ارتباط با توضيحاتي که در مورد وضع ماليات ها داده، به آنها اشاره اي دارد تاريخ قم وضع بدي را براي کشاورزي پيش از ورود اشعريان تشريح کرده است ، هر چند که به نظر درست نمي آيد. مشکلات کشاورزي در اين دوره احتمالا ناشي از افول قنوات پس از برافتادن امپراطوري ساساني بوده است. بهبود وضع آبياري منجر به بهبود شرايط کشت شد و قراردادهاي مالياتي سي نوع گياه و محصول براي اهداف مختلف کشاورزي را ذکر کرده اند که به نظر مي رسد در همه نقاط کشت مي شده اند. چنين به دست مي آيد که وضعيت کشاورزي در قم مشابه ساير نقاط ايران بوده است.
در مورد پرورش حيوانات، آسياب ها، معادن و استخراج نمک توضيحاتي کمي در تاريخ قم داده شده است . هر چند در مواردي به طور غير مستقيم از اسب، شتر، گوسفند، گاو، ميمون و بز به عنوان حيوانات خانگي نام برده است. شمار حيرت انگيز آسياب هايي که در سال 988-9 در قم وجود داشته اند 51 عدد است ، که همه آنها با آب کار مي کرده اند و در کنار قنوات قرار داشته اند. البته يازده عدد از آنها فعال نبوده اند. افسانه هايي نيز در مورد رسوبات معدني و معادن نقره، آهن، طلا و سرب گفته شده است، در حالي که احتمالا کردها نمک را از درياچه اي در حومه قم استخراج مي کرده اند. همچنين مطلبي در مورد هنرمندان صنايع دستي گفته نشده است اما از اشاراتي که در منابع ديگر به ساختن صندلي، افسار و پارچه شده است، مي توان نتيجه گرفت که اينها وجود داشته اند.
ماليات و خراج يکي از جنبه هاي مهم تاريخ قم است. همانطوري که در تاريخ قم هم به طور کامل به آن پرداخته شده است همه ساکنان شهر مشمول پرداخت ماليات ها مي شده اند. دو مرحله متفاوت در شيوه ماليات ها قابل تشخيص است. ماليات ها در مرحله اول توسط ماموران مالياتي عباسيان و در دومين مرحله توسط جنگجويان ديلمي جمع آوري مي شده ا ست که به نظر مي رسد بدتر از عباسيان بوده اند، چرا که حاکمان آنها مستبدتر بوده اند. اين جريان باعث فقير شدن گروه زيادي از ساکنان شد.
نگاهي دقيق به ماليات ها تفاوت آشکاري را بين ماليات ها نمايان مي کند. جداي از ماليات هاي عادي و اداري مانند خراج، زکات و جزيه، 24 نوع ماليات ديگر نيز ذکر شده اند که پايه شرعي هم نداشته اند و فقط در راستاي گرفتن پول بيشتر از ماليات دهندگان بوده اند.
در بحثي که در مورد سطح ماليات ها شده است، مهمترين معضلي که با آن مواجه مي شويم اين است که بيشتر اين ماليات ها با نام خراج از مردم گرفته مي شدند که مهمترين و سنگين ترين ماليات بوده است. همچنين در بحث تعيين ماليات ها در منابع، تفاوتي بين سطح ماليات هاي واقعي گرفته مي شد با مبالغي که قرار بود گرفته شود گذاشته نشده است. هر چند که تغيير مقدار 18 شاخص مالياتي شناخته شده در يک دوره زماني صد و شصت ساله رخ داده اما مقايسات فقط مي تواند در مورد بيست و چهار سال از آن انجام شود چرا که اطلاعات سالهاي ديگر کامل نيست.
تفاوت فاحش بين شاخص هاي مالياتي شگفت آور است: آنها از 8 ميليون تا 2 ميليون بوده اند، اما با اطمينان نمي توان گفت که شاخص هايي که در منابع (نه در تاريخ قم، بلکه در ديگر جغرافي شناسي هاي اسلامي) گزارش شده اند، صحيح باشند. در بيشتر موارد هدف از نقل شاخص ها تنها بهانه اي براي دليل جمع آوري آنها بوده است نه براي صحبت از خود ماليات جمع آوري شده. در دوره بيست و چهار ساله بين سالهاي 865 تا 919 شاخص ها با دقت گزارش شده اند و تفاوت هاي فاحش را نشان مي دهند، هرچند که در اين سالها نيز مقدار عادي و معمول ماليات 3 ميليون درهم بوده است.
تقريبا هميشه مقدار دقيق ماليات ها با آنچه که از طرف حکومت تعيين مي شد فرق داشته است، اما دلايل اين امر هم گفته نشده است. فساد، ماليات هاي زياد و ماليات هايي که حذف مي شدند يا از قلم مي افتادند، از جمله دلايل احتمالي اين مسئله مي باشند.
مهمترين مالياتي که در قم جمع مي شد خراج بود. ريشه اين ماليات به دوران پيش از اسلام باز مي گردد و به معني ماليات زمين ها بوده است، اما جايگاه واقعي و دقيق آن در سيستم مالياتي اسلامي، در ميان علما محل بحث بوده و در مکاتب مختلف فقهي ، متفاوت است. استفاده از خراج معمولا به نيازهاي محلي بستگي داشته است. گزارش هايي که در تاريخ قم آمده است وجود خراج را دست کم از دوره پيش از ساسانيان (قبل از برپايي حکومت اسلامي) نشان مي دهد. تا قبل از انقلاب عباسيان احتمالا خراج توسط اصفهان جمع آوري مي شده است. بعد از تغيير کامل سيستم مالياتي و نابودي آن که تا 51 سال هم ادامه داشت، يک اداره مالياتي در قم همزمان با استقلال اداري و حکومتي منطقه از اصفهان پايه گذاري شد.
در مورد اين اداره مالياتي جديد و متفاوت در تاريخ قم توضيحاتي آورده شده است. نام بيست و چهار عامل مالياتي به علاوه ي دو جهبذ در سالهاي بين 804 تا 988 ليست شده است. تا سال 922 رئيس اداره مالي يک عامل بود اما بعد از آن سيستم عوض شد و جمع آوري مالياتا توسط جهبذ انجام مي شد.
سيزده نفر از عمالي که تا سال 922 تعيين شدند (و در دو مورد افراد برکنار شده) را مي شناسيم. در بيشتر موارد عمال توسط شخصيت هاي مهم دولت عباسيان (که شامل خود خليفه هم مي شد) سر کار مي آمدند و اين نشان دهنده تاثير زياد بغداد بر مسائل مالي شهري مثل قم بود. شهري که کنترل و گرداندن آن بسيار مشکل بود.
سيستم جهبذ هم از طرف بغداد و توسط خليفه مقتدر بالله و در پي درخواست کتبي که از طرف مردم خود قم طي نامه اي به وي که براي تخفيف در ماليات ها و جمع آوري آن نوشته شده بود، گذاشته شد. جهبذ در کل وظيفه ميانجيگري را بعد از اينکه تلاش براي جمع آوري ماليات توسط خود ماليات دهندگان شکست خورد را بر عهده گرفت. اين مسئله يعني آمدن جهبذ در بعضي موارد به نابودي تضمين کنندگان پيشين ماليات ها که وظيفه جمع آوري ماليات هاي زياد را بر عهده داشتند منجر شد. اين شيوه توسط وزير عبيدالله بن سلمان در سال 897-7 برچيده شد اما بعدها جهبذي که به مدت يک سال داراي قدرت بود مجبور بود صحت جمع آوري ماليات ها را تضمين کند که حداقل براي خود جهبذ درآمد خوبي داشت. مشخص نيست که چه کسي براي داشتن چنين مقام و شغل دشواري مشتاق بوده است و چرا اشخاص اين وظيفه را متقبل مي شده اند. همچنين در مورد ارتباط بين عامل مالياتي (اداره اي که هنوز وجود داشت) و جهبذ اطلاعاتي در دست نيست. بعدها از زماني که ديگر خلفا بر قم کنترلي نداشتند ، عمال توسط آل بويه انتخاب مي شدند.در مورد آنها و ديگر وظايف اداره مالياتي اطلاعاتي وجود ندارد.
در اداره مالياتي ، کاتباني بودند که کنترل زيادي روي امر ماليات داشتند. همچنين کارگران فني با عنوان مساح بودند که کارشان تعيين مساحت زمين براي تعيين ماليات مي بود.
خراج از مبالغ جداگانه زيادي تشکيل شده بود که بر اساس سنجش زمين توسط مساحي که کارش اندازه گيري زمين بوده و در اختيار عامل بود، تعيين مي شد. اين سنجش مهمترين قسمت براي تعيين ماليات بود. زمين بر طبق معيارهاي محلي و گياهان و محصولات کشاورزي موجود در آن و قيمت آنها سنجيده مي شد.
زمين ها بر اساس شيوه هاي مختلفي دسته بندي مي شدند (املاک دولتي، املاک خصوصي، زمين هاي فارس ها و اعراب) . دو دسته از زمين ها ماليات نداشتند (زمين هاي وقف و ايجار). سپس نتايج مساحي و سنجش ها ثبت مي شد و ماليات آنها تعيين مي گشت. در بين سالهاي 804 تا 930 يازده مساح در قم وجود داشتند که دو تن از آنها در بين مردم شهر شهرت زيادي يافتند.
وضيعه به آئين نامه ماليات ها اطلاق مي شد (2-5-2-2-4) اما معني دقيق آن مشخص نيست. از لحاظ فني احتمالا به معني تعيين تمامي محصولات معيار توسط عامل در جدولي از مبالغ مالياتي بود. اين جداول اساس تعيين ماليات هاي ساليانه به شمار مي رفت. در مورد هفت وضيعه اطلاعاتي موجود است اما تاريخ قم نه تاريخ و نه اطلاعاتي در مورد افرادي که در آن مشغول به فعاليت بودند نداده است و فقط گزارش هايي در مورد تعيين مبالغ محصولات معيار آورده است. سه چيز قابل توجه است: 1 – فقط سه وضيعه به نظر کامل به نظر مي رسند 2 – در طول زمان مي توان افت شاخص هايي که با خراج شناخته شده همزمان هستند را مشاهده کرد 3 – ماليات زرتشتي ها با بقيه ماليات ها متفاوت بود که نشان مي دهد بسياري از دهقانان هنوز زرتشتي بودند (تعداد زيادي از آنها ماليات هاي دوبرابر پرداخت مي کردند).
دو ماليات ديگر صدقه و جزيه بودند که هر دوي آنها نسبت به خراج از اهميت کمتري برخوردار بودند. صدقه (يا زکات) فقط از گله داران صحرانشيني گرفته مي شد که در بقيه موارد ماليات بسيار کمتري مي دادند. اين ماليات فقط براي گاوها، شترها و گوسفندان به کار مي رفت و کتاب تاريخ قم در مورد قوانين دقيق جمع آوري آن که در ارتباط با قوانين شرعي اسلام است، سخن مي گويد. در سال 893 صدقه پنج درصد از کل ماليات ها را تشکيل مي داده است. اخبار مربوط به جزيه حتي کمتر هم هستند و شاخص هاي دقيق ماليات هايي که توسط زرتشتي ها پرداخت مي شده است فقط براي سالهاي 895-900 آورده شده است.
با اينکه کتاب تاريخ قم سوالهاي فراواني را پاسخ نداده است اما به نظر مي رسد که تعداد زرتشتي هايي که در قم و مناطق اطراف آن بوده اند، مي بايست به چندين هزار نفر برسد که البته بعدها تعداد آنها به شدت کاهش يافت. مالياتي که براي آنان ها تعيين شده بود با بقيه مناطق ايران فرق مي کرد . آنها ساليانه 12 درهم مي پرداختند نه مانند شهرهاي ديگر 24 درهم.
تعداد بيشتري از انواع ماليات، در کنار سه ماليات مهم ديگري که ذکر شد به عنوان ماليات هاي رسمي در تاريخ قم ذکر شده اند که البته پايه شرعي نداشتند. اين 24 ماليات اضافي در راستاي اهداف خاصي گرفته مي شدند. تعدادي از آنها به هدف پر کردن خزائن دستگاه عباسي جاه طلب و بعدها براي ماشين آلات و ابزار جنگي ديلميان و بويه گرفته مي شدند. بعضي به خاطر ماليات هاي عقب افتاده قديمي، و تعدادي براي جبران هزينه هاي اداري و يا رشوه دادن به ماليات گيرندگان پرداخت مي شدند. مالياتي براي جبران کاهش ارزش پول رايج و تعداد ديگري را هم نمي توان گفت براي چه گرفته مي شدند.
روي هم رفته اين بخش فساد اداره ماليات و هويت مستبدانه ماليات هايي را به تصوير مي کشد که به دلخواه تعيين مي شدند.
تقويم هاي مالياتي در زماني که کتاب تاريخ قم گزارش مي دهد چندين بار عوض شدند. قم بر خلاف ديگر شهرهاي ايران هميشه از تقويم شمسي و حتي نوع ديگري از تقويم محلي خود به نام تقويم يزدگردي که مبدا آن مرگ يزدگرد بوده، استفاده مي کرده است. خراج ابتدا در 12 و سپس در 10 قسمت گرفته مي شده که با اولين ماه سال شمسي فارس ها شروع مي شده است. اما در زمان حکومت ديلميان به يک سيستم جمع آوري 9 قسمتي تغيير پيدا کرد. در سال 935 دو باره به 10 قسمتي و در سال 983-4 بر اساس خواسته خود مردم به حالت 12 قسمتي خود بازگشت. احتمالا ماليات هاي ديگر هم به صورت ماهانه دريافت مي شده اند.
به خاطر اهميت ماليات ها اسامي مناطق مالياتي به همراه مالياتي که پرداخت مي کرده اند در کتاب تاريخ قم آمده اند. در حدود 21 رستاق و 900 دهکده ذکر شده اند که البته اين آمار ممکن است دقيق نباشد. ماليات هاي سالهاي 897 و 914-15 به طور دقيق آورده شده است که اطلاعات ارزشمندي در باره ذخاير و استعدادهاي مالي آنها به دست مي دهد.
کتاب تاريخ قم به عنوان مهمترين منبع، همچنين گزارش هاي جالبي در مورد مشکلات حکومتي و جنبه هاي روانشناسانه جمع آوري ماليات در بر دارد. پيشرفت دقيق جمع آوري ماليات قابل بازسازي نيست و بسياري از ماليات هاي اضافه و قابل توجه، دانش ما در مورد فرايند تکنيکي و تخصصي جمع آوري ماليات را مغشوش مي کند. تاريخ قم همچنين اطلاعات جالبي در مورد افرادي که از دادن ماليات به جمع کنندگان آن سر باز مي زده اند به دست مي دهد که البته تعداد آنها محدود است.
اطلاعات جغرافيايي موجود از دوران هايي که کتاب تاريخ قم آن دوران ها را پوشش نداده بسيار اندک است. از سال 988-9 تا 1350 تنها يک منبع (الادريسي) وجود دارد که وقايع مهم قم را شرح داده است، هر چند که مشکوک به نظر مي رسد که مولف آن منابع موثق و معتبري را در اختيار داشته است. او بيشتر بر آبياري و باغ ها و تاجراني که در شهرکي زيبا و ثروتمند با ديوارهاي کاهگلي زندگي مي کرده اند، تاکيد مي کند.
از دوران ايلخانان جزئياتي مهم تري در منابع ذکر شده است. در حدود سال 1260 اولين مورد اخذ ماليات بعد از حمله مغول شناخته شده است. وضعيت کشاورزي به همراه کشت محصولات مختلف و ذخيره آب مناسب مجموعا قابل قبول ارزيابي شده است. در مورد سيستم آبياري شهر در اين زمان اطلاعاتي در دست نيست اما مشخص است که در حوالي شهر سدي در همين دوران ساخته شده است. بار ديگر داستان ها نشان از وجود منابع معدني دارد.
ماليات ها در زمان قبل از مغول ها مشخص است. قم حدود چهل هزار دينار مي پرداخته است اما مسئله قابل توجه اين است که تعدادي مناطق روستايي اطراف قم به اندازه ساکنان قم و يا حتي بيشتر از آنها ماليات مي پرداخته اند. ساختار اين مناطق هم عوض شده بود .
در اين دوره فعاليت هاي ساختماني گزارش شده اند و ساختمان ها نوعا از رس و آجرهاي سنگ بوده اند. همه اين اطلاعات نشان دهنده اين است که احتمالا قم در عصر ايلخانان يک شهر مخروبه و کم جمعيتي نبوده است
منبع: www.historylib.com