راههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان (3)

برنامه های خودجوش نوجوانان که کار گروهی انجام می دهند،مثل فعالیت هایی که در نیمه ی شعبان و برگزاری جشن دارند، یا تشکیل هیأت در محله و راه انداختن دسته ی عزاداری یا آراستن مسجد و حسینیه و تکیه و برنامه های ایستگاه های صلواتی آب و شربت و اطعام و احسان و... همه گِره زننده قلب نوجوانان با تشکیلات اهل بیت (ع) است.
دوشنبه، 28 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راههای ایجاد محبت اهل بیت (ع) در کودکان و نوجوانان (3)
راههای ایجاد محبت اهل بیت (علیهم السلام) در کودکان و نوجوانان (قسمت سوم وپایانی)
 

نویسنده: سیدامیرحسین کامرانی راد
 
 
 
 
 
 
 
 

20. ایجاد تشکّلهای هیأتی ائمه اطهار علیهم السلام و توجه به عنایات اهل بیت علیهم السلام به شیعیان

برنامه های خودجوش نوجوانان که کار گروهی انجام می دهند،مثل فعالیت هایی که در نیمه ی شعبان و برگزاری جشن دارند،یا تشکیل هیأت در محله و راه انداختن دسته ی عزاداری یا آراستن مسجد و حسینیه و تکیه و برنامه های ایستگاه های صلواتی آب و شربت و اطعام و احسان و... همه گِره زننده ی قلب نوجوانان با تشکیلات اهل بیت (علیهم السلام) است.
بچه ها زمینه های روحی دارند. این ها را باید به کار گرفت و در محله های مختلف از خود آنان (هیأت) درست کرد تا خودشان مسوولیت آن را به عهده بگیرند تا فعال تر شوند. ایام محرم یکی از مناسب ترین فرصت های ایجاد این گونه تشکل های هیأتی و گروه بندی های مذهبی از دانش آموزان به خصوص در مقطع راهنمایی و اوایل دبیرستان است. این گونه تشکّل های مقدس،عضویت در شبکه ی گسترده ی ولایت و محبت اهل بیت و امام حسین (علیه السلام) ، با محوریت آن خاندان پاک است و کمتر مسایل باندی و گروهی و جناحی دارد و جاذبه اش فراگیرتر است.
در عاشورا و نیمه ی شعبان،به خاطر شورِ عمومی مردم،بچه ها جذب این گونه مراسم می شوند. برای استفاده از این حسّ خودجوش بچه ها و جهت دادن آن برای ایام دیگر باید سرمایه گذاری و وقت گذاری و برنامه ریزی کرد.
وقتی بچه ها برای خودشان در ارتباط با ائمه (علیهم السلام)،صاحب عَلَم و پرچم و دسته و هیأت می شوند،احساس تشخص می کنند. این احساس تشخّص،در آنان ایجاد مسوولیت و تعهد می کند و آنان را با اهل بیت (علیهم السلام)،مرتبط می سازد،چون حس می کنند که در این رابطه ها،شخصیت و هویت مستقلی یافته و مورد توجه قرار گرفته و به حساب آمده اند.
پرچم و عَلم و کتیبه و هیأت،نشانه ی تشخّص یک گروه است و تأثیر وحدت بخشی و انسجام آفرینی و ایجاد علقه و پیوند دارد. به تعبیر شهید پاک نژاد:
(با نیم متر چوب و نیم متر پارچه ی سیاه،می توان موجی از احساسات بی دریغ درباره ی بزرگسالار شهیدان مشاهده کرد که در هیچ جا نمونه ای از آن دیده نمی شود؛در حالی که برای تشکیل اجتماع حتی کوچکی باید متحمّل زحمات زیادی گردید.) (1)
دسته های عزاداری و هیأت های سنّتی،علاوه بر نقش حفظ فرهنگ عاشورا و اهل بیت (علیهم السلام)،به نحوی تمرین تشکّل و سازماندهی بر محور امام حسین (علیه السلام) با محتوایی مقدّس و آدابی خالصانه و عاشقانه است.
پیروان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام)،مورد عنایت و توجه و تقدیر خاندان پیامبرند. توجه داشتن وتوجه دادن به این عنایت و محبت و تکریم،محبت آنان را در دلها ایجاد می کند یا می افزاید. اهل بیت (علیهم السلام)،هواداران شان را دوست دارند،آنان را می شناسند،آنان را شاخ و برگ درختی می دانند که به خودشان مربوط می شود،در دنیا گرفتاری های شان را حل می کنند،در آخرت از آنان شفاعت می کنند و محبّان خویش را از یاد نمی برند.
در این زمینه احادیث فراوانی است که به چند نمونه اشاره می شود:
1-حُذیفه بن اُسید غفاری گوید: امام حسن مجتبی (علیه السلام) وقتی با معاویه صلح کرد و به مدینه بر می گشت همراهش بودم. پیش او یک بار شتر بود که همواره همراه آن بود و جدا نمی شد. روزی گفتم: این بار چیست که از تو جدا نمی شود؟
فرمود: می دانی چیست؟ گفتم: نه. فرمود: (دیوان) است. گفتم: دیوان و دفترِ چیست؟ فرمود: دفتر شیعیان ماست،نام های شان در آن است: (دیوان شیعتنا فیه اسماوهم).(2)
2-امام صادق (علیه السلام) به ابوبصیر فرمود:
(... و عرفنا شیعتنا کعرفان الرجل اهل بیته). (3)
ما شیعیان خود را می شناسیم،همان گونه که یک فرد،خانواده ی خود را می شناسد.
3-امام سجاد (علیه السلام) فرمود: ما هر کس را ببینیم،می شناسیم که مومن حقیقی است یا منافق. شیعیان ما ثبت شده اند و نام های شان و نام های پدران شان معروف است،خدا از ما و از آنان پیمان گرفته است،هرجا که ما وارد شویم آنان نیز وارد می شوند:
(ان شیعتنا لمکتوبون معروفون باسمائهم و اسماء آبائهم،اخذ الله المیثاق علینا و علیهم،یردون مواردنا و یدخلون مداخلنا). (4)
4-امام کاظم (علیه السلام) در مورد آیه ی (و ممن هدینا واجتبینا) (5) فرمود:
(فهم والله شیعتنا الذین هداهم الله لمودتنا واجتباهم لدیننا ...). (6)
به خدا قسم آنانند شیعیان ما،ما آنان که خداوند بر مودت و دوستی ما هدایت شان کرده و برای آیین ما آنان را برگزیده است.
این که انسان توفیق مودت و پیروی این خاندان را داشته باشد ، توفیق ارزشمندی است که نصیب همه نمی شود و بر این نعمت معنوی باید خداوند را سپاس گفت. عنایت دیگر ائمه،در مورد حساب و شفاعت شیعه جلوه گر است که در حدیث بعد آمده است.
5-امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه ی (ان الینا ایابهم ثم ان علینا حسابهم) (7) فرمود:
(اذا کان یوم القیامه جعل الله حساب شیعتنا علینا ...).(8)
چون روز قیامت فرا رسد،خداوند حسابرسی شیعیان ما را بر عهده ی ما می گذارد.
و در حدیث دیگری از آن حضرت است:
(نشفع لشیعتنا فلا یردنا ربنا).(9)
ما برای شیعیان خود شفاعت می کنیم ، خداوند هم شفاعت ما را ردّ نمی کند.
6-امام صادق (علیه السلام) فرمود:
(اینما نکون فشیعتنا معنا). (10)
ما هرجا که باشیم،پیروان ما با مایند.
حتی در ورود به بهشت نیز این همراهی وجود دارد،علی (علیه السلام) فرموده است: از هشت درِ بهشت،پنج در است که شیعیان و دوستداران ما اهل بیت از آن وارد می شوند:
(... و خمسه ابواب یدخل منها شیعتنا و محبونا). (11)
7-امام صادق (علیه السلام) در مسجد،گروهی از شیعیان را دید،به آنان نزدیک شدو سلام شان داد و فرمود: به خدا قسم من بوی شما و روح شما را دوست دارم،ما را با تقوا و تلاش ، یاری کنید. شما یاران خدایید،شما پیشتازان به سوی بهشتید،ما بهشت را برای شما تضمین کرده ایم،هر چیزی شرفی دارد،شرافتِ دین،شیعه است. هر چیزی ستونی دارد،ستون دین،شیعه است. هر چیزی سَروری دارد،و بهترین مجالس و سرور آن ها،مجالس شیعه است:
(والله انی لاحب ریحکم و ارواحکم ... انتم السابقون الی الجنه،قد ضمنا لکم الجنان بضمان الله و رسوله .. الا و ان لکل شی ء شرفا و شرف الدین الشیعه،الا ان لکل شیء عماداً و عماد الدین الشیعه،الا و ان لکل شیء سیدا و سیدالمجالس مجالس شیعتنا). (12)
8-امام باقر (علیه السلام) درباره ی (شجره ی طیبه) که در قرآن است،فرمود: آن درخت،حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) است،تنه ی آن،علی (علیه السلام) است،شاخه اش فاطمه (علیها السلام) است،میوه هایش فرزندان فاطمه ی زهرایند و شیعه،برگ های آن درخت اند (و اورقها شیعتنا) هرگاه یکی از شیعیان ما از دنیا برود،برگی از آن درخت افتاده و هرگاه نوزادی برای شیعه به دنیا آید،به جای آن برگ،برگی می روید. (13)
9-امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود:
(ان الله تعالی اطله الی الارض فاختارنا واختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون انفسهم و اموالهم فینا،فاولئک منا و الینا و هم معنا فی الجنان). (14)
خداوند بر زمین اشراف و عنایت و نگاه کرد پس ما را برگزید و برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری می کنند،با شادی ما شاد می شوند،بر اندوه ما اندوهگین می شوند و جانها و مال های شان را در راه ما خرج می کنند،پس آنان از ما و به سوی مایند و آنان در بهشت با ما خواهند بود.
این نیز عنایت خدا و اهل بیت (علیهم السلام) به پیروان این خاندان و برگزیدگی و منتخب بودن صاحبان این محبت و ولایت را می رساند. این عنایات خاص،موجب ازدیاد محبت انسان به این خاندان وجود و کرم می شود و دلبستگی و دلدادگی می آورد.
درباره ی جایگاه و منزلت شیعه نزد ائمه ی اطهار و توجه خاصی که به موالیان خود دارند و مقامی که خدا برای سیراب شدگان از چشمه ی محبت و ولای آل الله قرار داده،آن قدر حدیث است که از شمار بیرون است. نقل آن ها کتابی قطور خواهد شد. اما برای آشنایی با مضامین گوشه ای از این احادیث،عنوان بعضی از این فضیلت ها و ویژگی ها را می آوریم: (15)
شیعیان علی (علیه السلام) در قیامت سیراب،رستگار و کامیابند. شیطان بر پیروان علی (علیه السلام) سلطه ندارد. شیعیان علی (علیه السلام) شیعه ی خدایند،شیعیان علی ( علیه السلام) ، آمرزیده اند ، در قیامت به دست علی (علیه السلام) از کوثر سیراب می شوند،پیروان او در دنیا و آخرت منصورند و برگه ی عبور از آتش می گیرند و ایمن اند،اگر شیعه نبود،دین خدا استوار نمی شد،آنان بهترین بندگان بر صراط حق اند و دین اهل بیت (علیهم السلام) را گرفته اند، شیعیان ما به خدا وبه عرش خدا و به ما نزدیکتر از دیگرانند،پیروان ما گواه و شاهد بر مردم دیگرند،ما و شیعه ی ما (اصحاب الیمین) هستیم،شیطان ما هدایت یافته،صابر،گران قدر،صادق و رها از سلطه و نفوذ شیطانند،پیروان ما هنگام رستاخیز،با چهره های نورانی از قبرها برانگیخته می شوند و سواره به محشر می آیند،با نور خدایی می نگرند،از سرشت ما آفریده شده اند،هم ما برگزیده ایم هم شیعیان ما،آنان ازشعاع نور ما خلق شده اند. خداوند در دنیا شیعه ی ما را از گناهان شان پاک می کند،خداوند از شیعیان ما میثاق ولایت گرفته است،ما گواه بر شیعیانیم و شیعیان شاهد بر دیگرانند،شیعیان ما می توانند نسبت به خانواده ی خود هم شفاعت کنند،شهید شیعه بر شهدای دیگر برتری دارد،پیروان با ایمان ما پیامبر خویشاوندند و... صدها کرامت و فضیلتِ ارجمند.

21.هشدارهای تربیتی

با همه ی اهمیتی که برای محبت و دوستی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قایلیم،اگر این ایجاد علاقه،به صورت درست ودقیق و آموزش های صحیح همراه نباشد،چه بسا نوعی غرور،غفلت و افراط پیش آید و نتیجه ی معکوس دهد.
ازین رو توجه به چند نکته در این مورد،ضروری است،تا این محبت مقدس اثربخش تر باشد و از آفات مصون بماند.
1.پیوند محبت با عمل
در محبت اهل بیت (علیهم السلام) و ایجاد آن در دل بچه ها،باید از یکسونگری،هم پرهیز داشت و هم پرهیزشان داد. آمیختنِ (محبت) به (عمل)،کار اصلی ماست تا صِرف محبت و عشق به اهل بیت (علیهم السلام) (منهای عمل و تقوا و تبعیّت) غرور برای محبان نیاورد. اگر جز این باشد،یا محبت،راستین نیست یا آمیخته به عوامل خنثی کننده ی تأثیر عشق و علاقه است.
محبت،در صورت ناب و عمیق بودنش،دوست و دوستدار را همرنگ و همراه می سازد. محبت چه به خدا باشد،یا پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)،یا امامان (علیهم السلام) یا هر شخص دیگر،اگر واقعی باشد،انسان را از مخالفت و ناراضی ساختن محبوب و کار برخلاف خواسته و میل و رضای او باز می دارد. اگر در عین ادّعای عشق و دوستی،کاری کنیم که دوست را برنجاند،عاشق و دوستدار نیستیم،بلکه یک مدعی هستیم که دلیلی بر اثبات ادّعا نداریم.
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی خطاب به مفضّل،ضمن دسته بندی شیعیان نسبت به محبت اهل بیت (علیهم السلام) و این که انگیزه های رابطه ی دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) نزد اشخاص،مختلف است،از گروهی نام می برد که دوستداران واقعی اند:
(... و فرقه احبونا و حفظوا قولنا و اطاعوا امرنا و لم یخالفوا فعلنا،فاولئک منا و نحن منهم). (16)
گروهی ما را دوست دارند،سخن ما را حفظ می کنند،فرمان ما را پیروی می کنند و با کار ما مخالفت نمی کنند. اینان از مایند و ما از آنانیم.
امام صادق (علیه السلام) درباره ی ادعای محبت خدا فرموده است:
تعصی الاله و انت تظهر حبه
هذا محال فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لاطعته
ان المحب لمن یحب مطیع (17)

خدا را نافرمانی می کنی درحالی که اظهار محبت او را می کنی،چرا که عاشق،نسبت به محبوب خود فرمانبردار است.
اظهار دوستی با خدا باید همواره با تبعیت و اطاعت باشد نه معصیت،چون حبّ صادقانه با اطاعت محبانه منجر می شود. ادعای دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) ولی اهل گناه و آلودگی بودن نوعی تناقض است. باید تفهیم کرد که هر چند که دین ما،دین حب و محبت است ولی محبتی صادقانه است که به همرنگی و هماهنگی کشیده شود. هم چنان که دو نفر وقتی به هم محبت دارند،به خاطر همین محبت می کوشند مثل هم باشند و از رنجاندن و مخالفت دیگری پرهیز کنند تا رشته ی محبت و دوستی گسسته نشود.
حدیثی از امام رضا (علیه السلام) گویای همین نکته است که نباید به اتّکای دوستی اهل بیت (علیهم السلام)، (عمل صالح) را رها کرد و گفت که علی (علیه السلام) داریم چه غم داریم و امثال این ها:
(لا تدعوا العمل الصالح والاجتهاد فی العباده اتکالا علی حب آل محمد و لا تدعوا حب آل محمد و التسلیم لامرهم اتکالا علی العباده،فانه لا یقبل احدهما دون الآخر). (18)
نه عمل صالح و تلاش در عبادت را به اتکای محبت اهل بیت (علیهم السلام) رها کنید و نه محبت و دوستی اهل بیت (علیهم السلام) و تسلیم آنان بودن را به اتکای عبادت،چرا که هیچ کدام بدون دیگری پذیرفته نیست.
آری ... آمیختن محبت اهل بیت علیهم السلام، به عمل صالح و بندگی. (19)
عشق به اهل بیت (علیهم السلام)،باید همواره با عشق به نیکان و نیکی ها و کارهای شایسته و بندگان صالح باشد. این نشانه ی صدق محبت است. امام سجاد (علیه السلام) در مناجات محبین از خداوند،محبت خدا را،محبت دوستداران خدا را و محبت هر عملی را که بنده را به قرب خدا می رساند،درخواست می کند. (20)
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
(من احبنا فلیعمل بعلمنا ولیتجلبب الورع). (21)
هر که ما را دوست بدارد ، باید مثل ما عمل کند و پرهیزکاری را هم چون جامه و پوشش (جلباب) خود قرار دهد.
دوستداری و شیعه گری،جز با متابعت عملی و پیروی به اثبات نمی رسد و شیعه یعنی پیرو. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت است:
(ان شیعتنا من شیعنا و تبعنا فی اعمالنا). (22)
یقیناً پیروان ما کسانی اند که در کارهایمان از ما متابعت و پیروی می کنند.
از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم روایت است:
(فلیعمل کل امرء منکم ما یقرب به من محبتنا و لیتجنب ما یدنیه من کراهتنا و سخطنا ...). (23)
هرکدام از شما کاری کند که او را به محبت ما نزدیک و از ناخوشایندی و خشم ما دور سازد.
پس نوع عمل است که ما را به اهل بیت (علیهم السلام) نزدیک یا دور می سازد و محبوب یا منفور آنان می شویم. محبت هم در دل است،هم بر زبان جاری می شود،هم در عمل انسان بروز می کند. این که در حدیث است پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام) فرمود: (برخی تو را تنها در دل دوست دارند،بعضی دوستدار قلبی و زبانی تواند،برخی هم با دل دوست می دارند،با زبان کمک می کنند و با شمشیرشان به یاری تو می شتابند،پاداش آنان برابر با پاداش این امت است.) (24) گویای این است که محبت،جنبه ی عملی هم دارد و همان ملاک صدق در محبت است.
تأکید ائمه ی معصومین (علیهم السلام) بر این که شیعه،با عمل شایسته ی خود،موجب زینت و آراستگی آنان باشند،نه مایه ی شرمندگی و عیب و عار،اشاره به همین بُعد عملی محبت و موالات با خاندان عصمت است. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
(معاشر الشیعه! کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شینا). (25)
ای گروه شیعه! برای ما زینت باشید،نه موجب ننگ و عیب.
آن چه که جاذبه می آفریند،عمل و رفتار شیعه است.
2.نشانه های محبت
گاهی امر،بر خود انسان هم مشتبه می شود و خود را شیعه یا محبّ اهل بیت (علیهم السلام) می پندارد،در حالی که شعار و ادعایی بیش نیست. برای شناختِ (محبت اهل بیت علیهم السلام) ، باید سراغ نشانه های آن رفت. نشانه های عشق راستین نسبت به اهل بیت (علیهم السلام)،این هاست:
1-عمل و تقوا
در نکته ی پیشین ، به تفصیل در این باره بحث شد.
2-عشق به دوستان اهل بیت (علیهم السلام)
اگر شیفته ی اهل بیتیم،باید دوستان آنان را هم دوست بداریم. محبت های طولی و سلسله ای،نشانه ی محبت به محبوب است. اگر کسی را دوست می داریم،به طور طبیعی باید از کارها و اشخاصی که مورد محبت اوست نیز خوشمان آید. می توان این عشق را طولی یا چنین رسم مرد:
محبت به خدا = محبت به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) = محبت به اهل بیت (علیهم السلام) = محبت به شیعیان اهل بیت (علیهم السلام).
امام علی (علیه السلام) فرموده است:
(من احب الله احب النبی ، و من احب النبی احبنا ، و من احبنا احب شیعتنا). (26)
هرکس خدا را دوست بدارد،پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را هم دوست می دارد. کسی که دوستدار پیامبر باشد ما (اهل بیت) را هم دوست دارد و هر که ما را دوست بدارد،پیروان ما را هم دوست خواهد داشت.
امام علی (علیه السلام) فرمود: هرکس خوش دارد که بداند آیا دوستدار ماست یا دشمن ما،قلب و دل خود را بیازماید (و به دل خود رجوع کند) اگر دوست ما را دوست بدارد ، پس دشمن ما نیست واگر دوست ما را دشمن بدارد،پس دوستدار ما نیست:
(من سره ان یعلم امحب لنا ام مبغض فلیمتحن قلبه ، فان کان یحب ولیا لنا فلیس بمبغض لنا و ان یبغض ولینا فلیس بمحب لنا ...) (27)
به فرموده ی امام صادق (علیه السلام): (من تولی محبنا فقد احبنا). (28) هر که با دوست ما دوستی کند،ما را هم دوست داشته است.
3-بیزاری از دشمنان
دوستدار اهل بیت (علیهم السلام)،نمی تواند با دشمنان آنان دوستی داشته باشد. در یک دول دو محبت در عرض هم نمی گنجد. با محبت اهل بیت (علیهم السلام) نیز،محبت دشمنان شان سازگار نیست. بحث مهم تولی و تبری در همین جا مطرح می شود. شیعه و موالی اهل بیت (علیهم السلام) ، بی خط و بی موضع نیست و با مخالفانِ اهل بیت (علیهم السلام)،مودت و طرح دوستی نمی ریزد. کفر به طاغوت نیز در کنار ایمان به خدا بلکه جلوتر از آن مطرح است.
کفر و ایمان قرین یکدیگرند هر که را کفر نیست،ایمان نیست
امام باقر (علیه السلام) ، در ذیل آیه ای که می فرماید: خداوند برای هیچ کس دو دل در سینه اش قرار نداده است (29) از امیرالمومنین علی (علیه السلام) روایت کرده که فرمود:
(لا یجتمع حبنا و حب عدونا فی جوف انسان ...) (30)
محبت ما و محبت دشمنان ما در دل یک انسان جمع نمی شود،چون خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده که با یکی این را دوست بدارد با یکی آن دشمن بدارد. دوستدار ما باید محبت خود را برای ما خالص سازد ، هم چنان که طلا در دل آتش خالص و بی آلایش می شود. پس هر که می خواهد محبت ما را بشناسد دل خود را امتحان کند،اگر در دل او در کنار محبت ما محبت دشمن ما هم باشد،از ما نیست،ما هم از او نیستیم.
در حدیث دیگر،امام صادق (علیه السلام) در پاسخ کسی که گفت: فلانی ولایت شما را دارد ولی نسبت به برائت از دشمنانتان سست است،فرمود:
(هیهات! کذب من ادعی محبتنا و لم یتبرء من عدونا).(31)
آن که مدعی ولایت و محبت ماست،ولی از دشمن ما بیزاری نمی جوید،دروغ می گوید.
4-آمادگی برای بلا و رنج
این که دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) باید آماده ی رنجها و سختیها باشند،نشان دیگری از این است که محبت و ولایت،بدون آمادگی برای تحمل سختیِ لوازم آن،پذیرفته نیست. به فرموده ی امام علی (علیه السلام):
(من احبنا اهل البیت فلیستعد عده للبلاء). (32)
هر کس ما اهل بیت را دوست می دارد،پس وسایل و مقدمات تحمل بلا و سختی را آماده سازد.
راه عشق و محبت،راه دشوار و پرخطر و بلاخیز است و عاشق صادق هرگز از این رنجها نمی گریزد، بلکه به استقبال آن می شتابد و رنج در راه معشوق برایش لذت بخش است. به گفته ی حافظ:
نازپرود تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

باز به گفته ی خواجه ی شیراز:
بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند،چاره نیست
نیز،خون دل خوردن و تحمل کردن،نشان دیگری از عشق است.
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره ی قسمت،اوضاع چنین باشد

همواره (ولا) با (بلا) و عشق با سختی همراه بوده است: (البلاء للولاء).
هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
3-پرهیز از غلوّ
یکی از آفات راه محبت،غلوّ و زیاذه روی در عقیده و اظهار دوستی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) است. خود ائمه هم در زمان خود با پدیده ی غلوّ مواجه بودند و با کسانی که نسبت به آن عقیده ی خدایی داشتند بشدّت برخورد می کردند و از انان برائت می جستند. در این زمینه هم حدیث زیاد است،از جمله امام صادق (علیه السلام) فرمود:
(احذروا علی شبابکم الغلاه لا یفسدونهم ، فان الغلاه شر خلق الله ، یصغرون عظمه الله و یدعون الربوبیه لعباد الله).(33)
جوانان خود را از غلات بر حذر دارید که فاسدشان نکنند،غلات بدترین خلق خدایند،عظمت خدا را کوچک می شمارند و برای بندگان خدا مقام ربوبیت ادعا می کنند.
افراط در ستایش و رساندن پیامبر و ائمه به مقام الوهیت و خدایی (غلو) است. محبت نباید سر از غلو در آورد که به هلاکت می انجامد.
علی (علیه السلام) فرمود:
(هلک فی رجلان: محب غال و مبغض قال) (34)
درباره ی من دو گروه به هلاکت افتادند: دوستدار غلوّ کننده و دشمن کینه توز.
پیامبر و امامان (علیهم السلام)،پیش از آن که نبی و امام باشند،(عبد) بودند که پروردگار داشتند.
فرموده اند که ما را از حد ربوبیت پایین بیاورید آن گاه هر چه می خواهید بگویید. امام علی (علیه السلام) فرموده است:
(ایاکم والغلو فینا ، قولوا: انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم). (35)
از غلو درباره ی ما بپرهیزید،بگویید که ما بندگانی هستیم تحت اراده ی ربّ،و هر چه خواستید در فضیلت ما بگویید.
پدیده ی غلوّ در تاریخ اسلام،موجب گمراهی عده ای شده است. این غلوّ،به ویژه نسبت به حضرت علی (علیه السلام) بیشتر بروز کرده است. آن حضرت در اشاره به این گمراهی و انحراف فکری می فرماید:
(مثلی فی هذه الامه مثل عیسی بن مریم ، احبه قوم فغالوا فی حبه فهلکوا و ابغضه قوم فهلکوا...) (36)
مثل من در این امت،هم چون عیسی بن مریم است،گروهی او را دوست داشتند و در محبت،غلوّ و افراط کردند و به هلاک افتادند،گروهی هم دشمن شدند و هلاک گشتند.
حبّ افراطی همیشه دور کننده ی از حقّ است. علی (علیه السلام) در سخنی خطاب به خوارج نهروان فرمود:
در مورد من دو گروه به هلاکت خواهند افتاد: یکی دوستداران افراطی که (حبّ) آنان را به راه ناحق می کشاند،یکی هم دشمنان افراطی. (37)
حبّ افراطی و نسبت دادن مقام و شأن الوهیّت برای ائمه،نوعی بدعت و شرک بود که به وسیله ی دوستان نادان یا دشمنان عنود،در تاریخ اسلام پدید آمد و برای شیعه و ائمه دردسرهای داشت و هنوز هم برخی از آن اعتقادات و گرایش ها،دستاویز دشمنان برای حمله به تشیع می گردد.
دشمنان اهل بیت (علیهم السلام)،خود از کمک کاران نشر این گونه افکار و آثار بوده و هستند،چون از این رهگذر،می توانند چهره ی شیعه را وارونه نشان دهند. (38)
البته خط دیگری از سوی دیگر است. در برخی مناطق و محافل هم به بهانه ی خوف از خطر غلو،نقل فضایل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) را که در روایات قطعی امده است ترک می کنند و هر فضیلتی را که کمی با عقل بشر جور نیاید،به نام غلوّ،رد می کنند که این هم درست نیست و خواسته ی دشمن است.

مخالفان شیعه،ما را به غلو نسبت می دهند.

ما ضمن آن که باید از غلو بپرهیزیم و گرفتار انحراف در عقیده نشویم،پاسخی هم برای رد اتهامات آنان داشته باشیم و مرزی میان (غلوّ) و (بیان فضایل) بشناسیم تا بتوانیم شبهات آنان را دفع کنیم.
به هر حال،باید سطح فکر و ظرفیت نوجحوانان و کودکان را در نظر گرفت و احادیث و فضایل قابل درک و هضم برایشان گفت.
صرف این که سختی در احادیث آمده است،مجوز نقل آن برای عموم نیست. گاهی عدم تناسب مطلب با کشش فکری شنوندگان یا خوانندگان،آنان را مسأله دار می کند و منکر اصلِ دین و عقاید می شوند.

پی‌نوشت‌:

1. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،ج2،ص 40.
2. بحارالانوار،ج26،ص 124.
3. همان،ص 146.
4. همان،ج23،ص 313.
5. مریم،آیه ی 58.
6. بحارالانوار،ج26،ص 224.
7. غاشیه،آیه ی 26.
8. بحارالانوار،ج7،ص 203.
9. همان،ج8،ص 41.
10. همان.
11. همان،ج2،ص 206.
12. همان،ج65،ص 43.
13. همان،ج9،ص 112.
14. میزان الحکمه،ج5،ص 233.
15. برای مطالعه ی متن احادیث فراوان می توانید از (المعجم المفهرس) بحارالانوار،واژه ی شیعه،بهره بگیرید.
16. تحف العقول،ص 514.
17. بحارالانوار،ج70 ، ص 15.
18. همان،ج75،ص 347.
19. احادیث مربوط به حب اهل بیت (علیهم السلام) را از جمله در (میزان الحکمه،ج2،ص 235) مطالعه کنید. کتاب (اهل البیت فی الکتاب والسنه) از محمدی ری شهری نیز منبع خوبی است.
20. اسئلک حبک و حب من یحبک و حب کل عمل یوصلنی الی قربک (مناجات خمس عشره،مناجات نهم،مفاتیح الجنان،ص 125).
21. تنبیه الخواطر،ورّام،ج2،ص 176.
22. میزان الحکمه،ج5،ص 232.
23. احتجاج طبرسی،ج2،ص 599.
24. بحارالانوار،ج39،ص 288.
25. بحارالانوار،ج65،ص 151.
26. اهل بیت (علیهم السلام)،فی الکتاب والسنه،ص 421.
27. همان.
28. بحارالانوار،ج100 ، ص 124 و ج 35 ، ص 199.
29. ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه (احزاب،آیه ی 4).
30. اهل البیت فی الکتاب والسنه،ص 423.
31. همان.
32. همان،ص 425.
33. امالی طوسی،ص 650.
34. نهج البلاغه،صبحی صالح،حکمت 117.
35. اهل البیت فی الکتاب و السنه،ص 531.
36. بحارالانوار،ج35،ص 315.
37. همان،ج33،ص 373.
38. اهل تحقیق، در این زمینه از جمله به بحث مستوفای (مشکله الغلاه) در کتاب (الامام الصادق والمذاهب الاربعه) ، اسد حیدر ، ج4 ، ص 369 مراجعه کنید.

منابع:

شهاب قبس، مهدی نیلی پور، انتشارات سلسبیل،1385
عشق برتر، جواد محدثی، بوستان کتاب قم،1381

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط