آرامش با یاد خدا
مىگويند ياد خدا آرامشبخش قلبهاست؛ اما من با اين كه سعى مىكنم از خدا غافل نشوم، آرامش ندارم؛ دليل اين اضطراب، چيست؟
براى بسيارى از جوانان كه داراى جولان فكرى و پىگير حالات معنوى خود مىباشند و به سالمسازى فضاى فكرى خود مىانديشند، اينگونه فراز و نشيبهاى روحى، پيش مىآيد. اوج اين شك و ترديدها و هجوم چراها، مربوط به سالهاى نوجوانى و جوانى است؛ زيرا جوانى، از يك سو هنگامه نگاه نو به سنتهاى گذشته و عادتهاى بزرگان است و از سوى ديگر، هنگام پىريزى بنيان فكرى و ترسيم آينده زندگى است.
در اين دوره، از جهت روحى و عاطفى نيز از يك سو وابستگى به خانه و پدر و مادر كم مىشود و از سوى ديگر، هنوز دلبستگى به كانون گرم ديگرى حاصل نشده است و در ميانه اين خلأ عاطفى، هجوم افكار، فزونى مىيابد.
بايد دانست كه ديرى نمىپايد كه كشتى در ميانه امواج دريا، به ساحل نجات مىرسد و اگر در هنگامه طوفان، آدمى به ياد خداوند، دل خويش را آرام سازد و خود را در سفينه نجات اهلبيت عليهمالسلام قرار دهد، به طور يقين، بحرانها تمام شده، انسان به آرامش مىرسد و شكها، به يقين تبديل مىگردند.
قرآن با وجود اين كه مؤمنان را به ياد خداوند، دستور مىدهد،1 ولى اين كار را در ذكر زبانى خلاصه نمىكند؛ بلكه موارد بسيارى را مىشمارد كه هر يك، نمونه روشنى از ياد خداوند محسوب مىشوند. اين موارد، عبارتند از:
1. به پا داشتن نمازهاى واجب و مستحب.2
2. به ياد آوردن آفرينش انسان؛ قرآن مردم را دعوت مىكند كه خلقت ابتدايى خود را ياد كنند و به ياد آورند كه از نطفهاى خُرد خلق شدهاند و به واسطه اين ياد - كه جلوه اى از قدرت و علم خداوند است - از تكبر و غرور خود بكاهند.3
3. توجه به مرگ و حيات جاويدان آخرت.4
عالمان اخلاق، معتقدند كه هيچ موعظهاى براى بيدارى بنده از خواب غفلت، به پاى ياد مرگ نمىرسد.
4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمانها و زمين.5
به طور كلى، توجه به آيات و نشانههاى خداوند، وسيلهاى براى يادآورى اسماء و صفات خداوند است و شايد زيباترين و هنرمندانهترين جلوه ياد خدا، در همين مورد باشد.
5. توجه به بهرهمندى از نعمتهاى الهى و توجه به مُنعِم حقيقى.6
6. توجه به وفاق و همدلى در بين مسلمانان؛ محبت قلبى و الفت بين مردم، جلوهاى از ياد خداوند است.7
7. توجه به عهدها و پيمانهاى الهى.8
8. توجه به هدايت پروردگار از طريق فرستادن پيامبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى.9
9. توجه به آرامش و امنيت.10
10. مقاومت و ايستادگى در برابر وسوسهها و حيلههاى شيطان.11
11. پرهيز از محّرمات و گناهان.12
12. كسب روزى حلال.13
ترس از خدا و روز قيامت، سبب مىشود كه انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالى دورى كند.
توجه به اين موارد و نظاير آنها، به ما اين معرفت و بينش را مىدهد كه »ياد خداوند«، لزوماً ذكر لفظى نيست تا منافاتى با كارهاى روزمره داشته باشد؛ بلكه بيشتر، ذكر قلبى مورد نظر است. علاوه بر اين، اگر كارهاى روزمره - مانند درس خواندن - با انگيزه الهى همراه باشند، ذكر الله و ياد خداوند محسوب مىشوند.
برنامه عبادى زير را عمل كنيد كه براى ياد خدا، بسيار مؤثر است:
1. انسان به حرام نمىافتد و واجبى از او ترك نمىشود.
2. حالت غفلت را از انسان دور مىكند.
3. ترك حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب مىآيند؛ يعنى مىتوان انجام تمام واجبات و ترك تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد و حتى افعالى را كه نه واجب هستند و نه حرام، مىتوان با قصد قربت، عبادى كرد؛ مثلاً اگر خوابيدن با اين قصد باشد كه تجديد نيرو شود تا انسان بتواند عبادت كند، خود عبادت است.
شبها بايد به محاسبه اعمال روز بپردازيد و ببينيد كه آيا مراقبه طول روز را خوب انجام دادهايد يا نه. اگر خوب انجام داديد، شكر خداى را به جا آوريد و اگر خوب انجام نداديد، علتيابى كنيد تا به تدريج، نقصها و علت عدم موفقيت را كشف كنيد تا بعد از سالها، به جايى برسيد كه حتى يك گناه از شما صادر نشود. خلاصه اين كه بايد محور مراقبه و محاسبه شما، انجام واجبات و ترك محرمات باشد.
حضرت على عليهالسلام مىفرمايد: »همانا اين نفس، پيوسته به بدى و زشتى امر مىكند؛ پس هر كسى آن را به حال خود واگذارد، او انسان را رها نمىكند و او راه سمت گناهان مىكشاند«.14 بنابراين، مراقبه و محاسبه را بايد جدى گرفت كه اين دو، از اساسىترين دستورات اخلاقى مىباشند.
اما اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصيت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگى انسان مىشود. اضطراب، موجب احساس مسئوليت، انجام به موقع كارها، عمل به وعده، پيشگيرى از خطرات احتمالى و انجام وظايف فردى و اجتماعى مىشود. اگر اضطراب در ساختار شخصيت نهادينه نشده باشد، ما هيچ گاه براى درمان به پزشك مراجعه نمىكنيم. يك راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بيدار نخواهد بود و ما كارهايمان را به موقع انجام نمىدهيم و خودمان را براى امتحان، آماده نمىكنيم؛ اما گاهى اوقات، عواملى باعث افزايش اين اضطراب مىشوند؛ به گونهاى كه بر عملكرد انسان، تأثير منفى مىگذارند و در واقع، مزاحم انجام صحيح كار و تكاليف مىگردند. اضطراب و نگرانى، حتى ممكن است موجب خطرآفرينى براى انسان و ديگران شود. اين گونه اضطرابها، در واقع، نوعى بيمارى است و نياز به درمان دارد؛ اما چه عواملى موجب اين نوع اضطراب خطرآفرين و آسيبزا مىشوند؟
عوامل گوناگونى مىتوانند موجب اضطراب و نگرانى افراد شوند و هر كس با توجه به شخصيتى كه دارد و شرايط زمانى، مكانى، شغلى و ميزان آسيبپذيرى و قوت و ضعف دستگاه ايمنى او، ممكن است تحت شرايطى، دچار اضطراب و نگرانى شود؛ در حالى كه همين شرايط، براى فرد ديگرى، اضطرابزا نباشند. بنابراين، نمىتوان عوامل اضطراب را دقيقاً مشخص كرد. در تعريف اضطراب نيز چنين آمده است: اضطراب، ترسى است مبهم كه عامل آن مشخص نيست. به طور كلى، مىتوان گفت كه حوادث ناگوار دوران كودكى، حوادث غيرمنتظره فعلى، بيمارىهاى صعب العلاج، عدم مهارت كافى براى به عهده گرفتن مسئوليت، عدم مهارتهاى اجتماعى و ارتباطى و به عبارت ديگر، كمرويى، از مهمترين عوامل روانشناختى اضطراب مىباشند. از نظر دينى، ضعف اعتقادات و باورهاى دينى يا ضعف ايمان، گناهانى كه فرد مرتكب شده، انجام ندادن تكاليف شرعى و دورى از خداوند و معنويت، مىتوانند زمينه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. براى مقابله با اضطراب، ابتدا بايد ريشه بروز اضطراب را از طريق جلسات رواندرمانى، جستوجو كرد و سپس به درمان آن پرداخت.
از نظر دينى، تقويت ايمان، اجتناب از گناه، شناخت تكليف و انجام وظايف دينى، ذكر و ياد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با توجه به معانى آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنى كه از آرامش روانى بالايى برخوردارند و شركت در مجالس مذهبى، از راههاى مقابله با اضطراب و نگرانى مىباشند. آنچه گفته شد، بيشتر جنبه كلى دارد و درمان اضطراب يا هر بيمارى روانى ديگرى نياز به جلسات مشاوره حضورى با مشاور روانشناس دارد تا ابتدا مشكل، شناسايى و سپس راههاى مقابله با آن، ارائه شود.
براى بسيارى از جوانان كه داراى جولان فكرى و پىگير حالات معنوى خود مىباشند و به سالمسازى فضاى فكرى خود مىانديشند، اينگونه فراز و نشيبهاى روحى، پيش مىآيد. اوج اين شك و ترديدها و هجوم چراها، مربوط به سالهاى نوجوانى و جوانى است؛ زيرا جوانى، از يك سو هنگامه نگاه نو به سنتهاى گذشته و عادتهاى بزرگان است و از سوى ديگر، هنگام پىريزى بنيان فكرى و ترسيم آينده زندگى است.
در اين دوره، از جهت روحى و عاطفى نيز از يك سو وابستگى به خانه و پدر و مادر كم مىشود و از سوى ديگر، هنوز دلبستگى به كانون گرم ديگرى حاصل نشده است و در ميانه اين خلأ عاطفى، هجوم افكار، فزونى مىيابد.
بايد دانست كه ديرى نمىپايد كه كشتى در ميانه امواج دريا، به ساحل نجات مىرسد و اگر در هنگامه طوفان، آدمى به ياد خداوند، دل خويش را آرام سازد و خود را در سفينه نجات اهلبيت عليهمالسلام قرار دهد، به طور يقين، بحرانها تمام شده، انسان به آرامش مىرسد و شكها، به يقين تبديل مىگردند.
قرآن با وجود اين كه مؤمنان را به ياد خداوند، دستور مىدهد،1 ولى اين كار را در ذكر زبانى خلاصه نمىكند؛ بلكه موارد بسيارى را مىشمارد كه هر يك، نمونه روشنى از ياد خداوند محسوب مىشوند. اين موارد، عبارتند از:
1. به پا داشتن نمازهاى واجب و مستحب.2
2. به ياد آوردن آفرينش انسان؛ قرآن مردم را دعوت مىكند كه خلقت ابتدايى خود را ياد كنند و به ياد آورند كه از نطفهاى خُرد خلق شدهاند و به واسطه اين ياد - كه جلوه اى از قدرت و علم خداوند است - از تكبر و غرور خود بكاهند.3
3. توجه به مرگ و حيات جاويدان آخرت.4
عالمان اخلاق، معتقدند كه هيچ موعظهاى براى بيدارى بنده از خواب غفلت، به پاى ياد مرگ نمىرسد.
4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمانها و زمين.5
به طور كلى، توجه به آيات و نشانههاى خداوند، وسيلهاى براى يادآورى اسماء و صفات خداوند است و شايد زيباترين و هنرمندانهترين جلوه ياد خدا، در همين مورد باشد.
5. توجه به بهرهمندى از نعمتهاى الهى و توجه به مُنعِم حقيقى.6
6. توجه به وفاق و همدلى در بين مسلمانان؛ محبت قلبى و الفت بين مردم، جلوهاى از ياد خداوند است.7
7. توجه به عهدها و پيمانهاى الهى.8
8. توجه به هدايت پروردگار از طريق فرستادن پيامبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى.9
9. توجه به آرامش و امنيت.10
10. مقاومت و ايستادگى در برابر وسوسهها و حيلههاى شيطان.11
11. پرهيز از محّرمات و گناهان.12
12. كسب روزى حلال.13
ترس از خدا و روز قيامت، سبب مىشود كه انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالى دورى كند.
توجه به اين موارد و نظاير آنها، به ما اين معرفت و بينش را مىدهد كه »ياد خداوند«، لزوماً ذكر لفظى نيست تا منافاتى با كارهاى روزمره داشته باشد؛ بلكه بيشتر، ذكر قلبى مورد نظر است. علاوه بر اين، اگر كارهاى روزمره - مانند درس خواندن - با انگيزه الهى همراه باشند، ذكر الله و ياد خداوند محسوب مىشوند.
برنامه عبادى زير را عمل كنيد كه براى ياد خدا، بسيار مؤثر است:
1. مراقبه و محاسبه
1. انسان به حرام نمىافتد و واجبى از او ترك نمىشود.
2. حالت غفلت را از انسان دور مىكند.
3. ترك حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب مىآيند؛ يعنى مىتوان انجام تمام واجبات و ترك تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد و حتى افعالى را كه نه واجب هستند و نه حرام، مىتوان با قصد قربت، عبادى كرد؛ مثلاً اگر خوابيدن با اين قصد باشد كه تجديد نيرو شود تا انسان بتواند عبادت كند، خود عبادت است.
شبها بايد به محاسبه اعمال روز بپردازيد و ببينيد كه آيا مراقبه طول روز را خوب انجام دادهايد يا نه. اگر خوب انجام داديد، شكر خداى را به جا آوريد و اگر خوب انجام نداديد، علتيابى كنيد تا به تدريج، نقصها و علت عدم موفقيت را كشف كنيد تا بعد از سالها، به جايى برسيد كه حتى يك گناه از شما صادر نشود. خلاصه اين كه بايد محور مراقبه و محاسبه شما، انجام واجبات و ترك محرمات باشد.
حضرت على عليهالسلام مىفرمايد: »همانا اين نفس، پيوسته به بدى و زشتى امر مىكند؛ پس هر كسى آن را به حال خود واگذارد، او انسان را رها نمىكند و او راه سمت گناهان مىكشاند«.14 بنابراين، مراقبه و محاسبه را بايد جدى گرفت كه اين دو، از اساسىترين دستورات اخلاقى مىباشند.
2. نماز اول وقت
3. مستحبات نشاط آور
4. توسل به معصومين عليهمالسلام
5. با وضو بودن
6. زيارت اهل قبور
اما اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصيت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگى انسان مىشود. اضطراب، موجب احساس مسئوليت، انجام به موقع كارها، عمل به وعده، پيشگيرى از خطرات احتمالى و انجام وظايف فردى و اجتماعى مىشود. اگر اضطراب در ساختار شخصيت نهادينه نشده باشد، ما هيچ گاه براى درمان به پزشك مراجعه نمىكنيم. يك راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بيدار نخواهد بود و ما كارهايمان را به موقع انجام نمىدهيم و خودمان را براى امتحان، آماده نمىكنيم؛ اما گاهى اوقات، عواملى باعث افزايش اين اضطراب مىشوند؛ به گونهاى كه بر عملكرد انسان، تأثير منفى مىگذارند و در واقع، مزاحم انجام صحيح كار و تكاليف مىگردند. اضطراب و نگرانى، حتى ممكن است موجب خطرآفرينى براى انسان و ديگران شود. اين گونه اضطرابها، در واقع، نوعى بيمارى است و نياز به درمان دارد؛ اما چه عواملى موجب اين نوع اضطراب خطرآفرين و آسيبزا مىشوند؟
عوامل گوناگونى مىتوانند موجب اضطراب و نگرانى افراد شوند و هر كس با توجه به شخصيتى كه دارد و شرايط زمانى، مكانى، شغلى و ميزان آسيبپذيرى و قوت و ضعف دستگاه ايمنى او، ممكن است تحت شرايطى، دچار اضطراب و نگرانى شود؛ در حالى كه همين شرايط، براى فرد ديگرى، اضطرابزا نباشند. بنابراين، نمىتوان عوامل اضطراب را دقيقاً مشخص كرد. در تعريف اضطراب نيز چنين آمده است: اضطراب، ترسى است مبهم كه عامل آن مشخص نيست. به طور كلى، مىتوان گفت كه حوادث ناگوار دوران كودكى، حوادث غيرمنتظره فعلى، بيمارىهاى صعب العلاج، عدم مهارت كافى براى به عهده گرفتن مسئوليت، عدم مهارتهاى اجتماعى و ارتباطى و به عبارت ديگر، كمرويى، از مهمترين عوامل روانشناختى اضطراب مىباشند. از نظر دينى، ضعف اعتقادات و باورهاى دينى يا ضعف ايمان، گناهانى كه فرد مرتكب شده، انجام ندادن تكاليف شرعى و دورى از خداوند و معنويت، مىتوانند زمينه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. براى مقابله با اضطراب، ابتدا بايد ريشه بروز اضطراب را از طريق جلسات رواندرمانى، جستوجو كرد و سپس به درمان آن پرداخت.
از نظر دينى، تقويت ايمان، اجتناب از گناه، شناخت تكليف و انجام وظايف دينى، ذكر و ياد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با توجه به معانى آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنى كه از آرامش روانى بالايى برخوردارند و شركت در مجالس مذهبى، از راههاى مقابله با اضطراب و نگرانى مىباشند. آنچه گفته شد، بيشتر جنبه كلى دارد و درمان اضطراب يا هر بيمارى روانى ديگرى نياز به جلسات مشاوره حضورى با مشاور روانشناس دارد تا ابتدا مشكل، شناسايى و سپس راههاى مقابله با آن، ارائه شود.
پی نوشت:
1. احزاب، آيه 41.
2. طه، آيه 14.
3. مريم، آيه 67 و واقعه، آيه 63.
4. اعراف، آيه 57.
5. آل عمران، آيه 190.
6. بقره، آيه 40.
7. آل عمران، آيه 103.
8. مائده، آيه 7.
9. مائده، آيه 20؛ بقره، آيه 231.
10. ابراهيم، آيه 6.
11. اعراف، آيه 201.
12. مائده، آيه 91.
13. نور، آيه 37.
14. الغرر والدرر، باب النفس؛ به نقل از، على سعادتپرور، سر الاسراء، ج 1، ص 305.
15. رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 5، ص 401.
ماهنامه پرسمان