آرامش با یاد خدا

مى‏گويند ياد خدا آرامش‏بخش قلب‏هاست؛ اما من با اين كه سعى مى‏كنم از خدا غافل نشوم، آرامش ندارم؛ دليل اين اضطراب، چيست؟ براى بسيارى از جوانان كه داراى جولان فكرى و پى‏گير حالات معنوى خود مى‏باشند و به سالم‏سازى فضاى فكرى خود مى‏انديشند، اين‏گونه فراز و نشيب‏هاى روحى، پيش مى‏آيد. اوج اين شك و ترديدها و هجوم چراها، مربوط به سال‏هاى نوجوانى و جوانى است؛
يکشنبه، 3 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرامش با یاد خدا
آرامش با یاد خدا
آرامش با یاد خدا

مى‏گويند ياد خدا آرامش‏بخش قلب‏هاست؛ اما من با اين كه سعى مى‏كنم از خدا غافل نشوم، آرامش ندارم؛ دليل اين اضطراب، چيست؟
براى بسيارى از جوانان كه داراى جولان فكرى و پى‏گير حالات معنوى خود مى‏باشند و به سالم‏سازى فضاى فكرى خود مى‏انديشند، اين‏گونه فراز و نشيب‏هاى روحى، پيش مى‏آيد. اوج اين شك و ترديدها و هجوم چراها، مربوط به سال‏هاى نوجوانى و جوانى است؛ زيرا جوانى، از يك سو هنگامه نگاه نو به سنت‏هاى گذشته و عادت‏هاى بزرگان است و از سوى ديگر، هنگام پى‏ريزى بنيان فكرى و ترسيم آينده زندگى است.
در اين دوره، از جهت روحى و عاطفى نيز از يك سو وابستگى به خانه و پدر و مادر كم مى‏شود و از سوى ديگر، هنوز دل‏بستگى به كانون گرم ديگرى حاصل نشده است و در ميانه اين خلأ عاطفى، هجوم افكار، فزونى مى‏يابد.
بايد دانست كه ديرى نمى‏پايد كه كشتى در ميانه امواج دريا، به ساحل نجات مى‏رسد و اگر در هنگامه طوفان، آدمى به ياد خداوند، دل خويش را آرام سازد و خود را در سفينه نجات اهل‏بيت عليهم‏السلام قرار دهد، به طور يقين، بحران‏ها تمام شده، انسان به آرامش مى‏رسد و شك‏ها، به يقين تبديل مى‏گردند.
قرآن با وجود اين كه مؤمنان را به ياد خداوند، دستور مى‏دهد،1 ولى اين كار را در ذكر زبانى خلاصه نمى‏كند؛ بلكه موارد بسيارى را مى‏شمارد كه هر يك، نمونه روشنى از ياد خداوند محسوب مى‏شوند. اين موارد، عبارتند از:
1. به پا داشتن نمازهاى واجب و مستحب.2
2. به ياد آوردن آفرينش انسان؛ قرآن مردم را دعوت مى‏كند كه خلقت ابتدايى خود را ياد كنند و به ياد آورند كه از نطفه‏اى خُرد خلق شده‏اند و به واسطه اين ياد - كه جلوه اى از قدرت و علم خداوند است - از تكبر و غرور خود بكاهند.3
3. توجه به مرگ و حيات جاويدان آخرت.4
عالمان اخلاق، معتقدند كه هيچ موعظه‏اى براى بيدارى بنده از خواب غفلت، به پاى ياد مرگ نمى‏رسد.
4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمان‏ها و زمين.5
به طور كلى، توجه به آيات و نشانه‏هاى خداوند، وسيله‏اى براى يادآورى اسماء و صفات خداوند است و شايد زيباترين و هنرمندانه‏ترين جلوه ياد خدا، در همين مورد باشد.
5. توجه به بهره‏مندى از نعمت‏هاى الهى و توجه به مُنعِم حقيقى.6
6. توجه به وفاق و همدلى در بين مسلمانان؛ محبت قلبى و الفت بين مردم، جلوه‏اى از ياد خداوند است.7
7. توجه به عهدها و پيمان‏هاى الهى.8
8. توجه به هدايت پروردگار از طريق فرستادن پيامبران و نازل كردن كتاب‏هاى آسمانى.9
9. توجه به آرامش و امنيت.10
10. مقاومت و ايستادگى در برابر وسوسه‏ها و حيله‏هاى شيطان.11
11. پرهيز از محّرمات و گناهان.12
12. كسب روزى حلال.13
ترس از خدا و روز قيامت، سبب مى‏شود كه انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالى دورى كند.
توجه به اين موارد و نظاير آنها، به ما اين معرفت و بينش را مى‏دهد كه »ياد خداوند«، لزوماً ذكر لفظى نيست تا منافاتى با كارهاى روزمره داشته باشد؛ بلكه بيشتر، ذكر قلبى مورد نظر است. علاوه بر اين، اگر كارهاى روزمره - مانند درس خواندن - با انگيزه الهى همراه باشند، ذكر الله و ياد خداوند محسوب مى‏شوند.
برنامه عبادى زير را عمل كنيد كه براى ياد خدا، بسيار مؤثر است:

1. مراقبه و محاسبه

در آغاز هر كارى، كمى مكث كنيد؛ اگر واجب است، حتماً انجام دهيد و اگر حرام است، حتماً ترك كنيد و اگر نه حرام است و نه واجب، در انجام و ترك آن، مختاريد. اين سه چيز را قبل از انجام هر كارى، مشخص كنيد؛ سپس انجام دهيد. اصل اين توجه و مراقبه، چندين فايده دارد:
1. انسان به حرام نمى‏افتد و واجبى از او ترك نمى‏شود.
2. حالت غفلت را از انسان دور مى‏كند.
3. ترك حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب مى‏آيند؛ يعنى مى‏توان انجام تمام واجبات و ترك تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد و حتى افعالى را كه نه واجب هستند و نه حرام، مى‏توان با قصد قربت، عبادى كرد؛ مثلاً اگر خوابيدن با اين قصد باشد كه تجديد نيرو شود تا انسان بتواند عبادت كند، خود عبادت است.
شب‏ها بايد به محاسبه اعمال روز بپردازيد و ببينيد كه آيا مراقبه طول روز را خوب انجام داده‏ايد يا نه. اگر خوب انجام داديد، شكر خداى را به جا آوريد و اگر خوب انجام نداديد، علت‏يابى كنيد تا به تدريج، نقص‏ها و علت عدم موفقيت را كشف كنيد تا بعد از سال‏ها، به جايى برسيد كه حتى يك گناه از شما صادر نشود. خلاصه اين كه بايد محور مراقبه و محاسبه شما، انجام واجبات و ترك محرمات باشد.
حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: »همانا اين نفس، پيوسته به بدى و زشتى امر مى‏كند؛ پس هر كسى آن را به حال خود واگذارد، او انسان را رها نمى‏كند و او راه سمت گناهان مى‏كشاند«.14 بنابراين، مراقبه و محاسبه را بايد جدى گرفت كه اين دو، از اساسى‏ترين دستورات اخلاقى مى‏باشند.

2. نماز اول وقت

اگر كار مهم‏ترى با نماز اول وقت، در تعارض نباشد، نماز اول وقت را ترك نكنيد. اهل بيت عليهم‏السلام و عالمان دين، درباره نماز اول وقت، سفارش فراوان كرده‏اند. امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: »براى هر نمازى، دو وقت است؛ اول وقت و آخر وقت؛ پس اول وقت، برتر و بافضيلت‏تر است و براى كسى نشايد كه آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ كند؛ مگر از روى علتى و آخر وقت، فقط براى شخص بيمار و ناتوان و كسى است كه داراى عذرى مى‏باشد. اول وقت، خشنودى خدا را دربر دارد؛ ولى آخر وقت، عفو خدا را«.15

3. مستحبات نشاط آور

در ميان مستحبات - از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى كميل، ندبه و... - فقط آنهايى را انجام دهيد كه براى شما نشاطآور هستند و از تحميل مستحبات بر نفس، پرهيز كنيد؛ يعنى فقط به اقبال قلب بنگريد و هر عمل مستحبى كه قلب بدان اقبال داشت و برايش نشاطبخش بود، به همان اكتفا كنيد؛ حتى نسبت به نماز شب كه سفارش زيادى به آن شده است.

4. توسل به معصومين عليهم‏السلام

گاهى به اقتضاى حال و اقبال قلب، به پيشوايان معصوم عليهم‏السلام، توسل جوييد و توفيق و حاجات خود را از آن معادن كرم بخواهيد.

5. با وضو بودن

سعى كنيد هميشه باوضو باشيد. هنگام شب، قبل از خواب، وضو بگيريد و چنانچه نيمه‏شب براى كارى برخاستيد و خواستيد دوباره بخوابيد، وضو لازم نيست.

6. زيارت اهل قبور

هفته‏اى يك بار به زيارت قبور مؤمنين و شهداى عزيز برويد و اگر وقت خلوتى يافتيد، تأمل بيشترى كنيد تا گذرا بودن دنيا، بيشتر در دلتان جا بيفتد كه اين امر، بسيار مؤثر است. هدف، اين است كه دل تكان بخورد و رغبت خود را به دنيا كم كند و به فكر آخرت و عالم قبر و قيامت بيفتد.
اما اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصيت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگى انسان مى‏شود. اضطراب، موجب احساس مسئوليت، انجام به موقع كارها، عمل به وعده، پيش‏گيرى از خطرات احتمالى و انجام وظايف فردى و اجتماعى مى‏شود. اگر اضطراب در ساختار شخصيت نهادينه نشده باشد، ما هيچ گاه براى درمان به پزشك مراجعه نمى‏كنيم. يك راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بيدار نخواهد بود و ما كارهايمان را به موقع انجام نمى‏دهيم و خودمان را براى امتحان، آماده نمى‏كنيم؛ اما گاهى اوقات، عواملى باعث افزايش اين اضطراب مى‏شوند؛ به گونه‏اى كه بر عملكرد انسان، تأثير منفى مى‏گذارند و در واقع، مزاحم انجام صحيح كار و تكاليف مى‏گردند. اضطراب و نگرانى، حتى ممكن است موجب خطرآفرينى براى انسان و ديگران شود. اين گونه اضطراب‏ها، در واقع، نوعى بيمارى است و نياز به درمان دارد؛ اما چه عواملى موجب اين نوع اضطراب خطرآفرين و آسيب‏زا مى‏شوند؟
عوامل گوناگونى مى‏توانند موجب اضطراب و نگرانى افراد شوند و هر كس با توجه به شخصيتى كه دارد و شرايط زمانى، مكانى، شغلى و ميزان آسيب‏پذيرى و قوت و ضعف دستگاه ايمنى او، ممكن است تحت شرايطى، دچار اضطراب و نگرانى شود؛ در حالى كه همين شرايط، براى فرد ديگرى، اضطراب‏زا نباشند. بنابراين، نمى‏توان عوامل اضطراب را دقيقاً مشخص كرد. در تعريف اضطراب نيز چنين آمده است: اضطراب، ترسى است مبهم كه عامل آن مشخص نيست. به طور كلى، مى‏توان گفت كه حوادث ناگوار دوران كودكى، حوادث غيرمنتظره فعلى، بيمارى‏هاى صعب العلاج، عدم مهارت كافى براى به عهده گرفتن مسئوليت، عدم مهارت‏هاى اجتماعى و ارتباطى و به عبارت ديگر، كم‏رويى، از مهم‏ترين عوامل روان‏شناختى اضطراب مى‏باشند. از نظر دينى، ضعف اعتقادات و باورهاى دينى يا ضعف ايمان، گناهانى كه فرد مرتكب شده، انجام ندادن تكاليف شرعى و دورى از خداوند و معنويت، مى‏توانند زمينه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. براى مقابله با اضطراب، ابتدا بايد ريشه بروز اضطراب را از طريق جلسات روان‏درمانى، جست‏وجو كرد و سپس به درمان آن پرداخت.
از نظر دينى، تقويت ايمان، اجتناب از گناه، شناخت تكليف و انجام وظايف دينى، ذكر و ياد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با توجه به معانى آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنى كه از آرامش روانى بالايى برخوردارند و شركت در مجالس مذهبى، از راه‏هاى مقابله با اضطراب و نگرانى مى‏باشند. آن‏چه گفته شد، بيشتر جنبه كلى دارد و درمان اضطراب يا هر بيمارى روانى ديگرى نياز به جلسات مشاوره حضورى با مشاور روان‏شناس دارد تا ابتدا مشكل، شناسايى و سپس راه‏هاى مقابله با آن، ارائه شود.

پی نوشت:

1. احزاب، آيه 41.
2. طه، آيه 14.
3. مريم، آيه 67 و واقعه، آيه 63.
4. اعراف، آيه 57.
5. آل عمران، آيه 190.
6. بقره، آيه 40.
7. آل عمران، آيه 103.
8. مائده، آيه 7.
9. مائده، آيه 20؛ بقره، آيه 231.
10. ابراهيم، آيه 6.
11. اعراف، آيه 201.
12. مائده، آيه 91.
13. نور، آيه 37.
14. الغرر والدرر، باب النفس؛ به نقل از، على سعادت‏پرور، سر الاسراء، ج 1، ص 305.
15. رى‏شهرى، ميزان‏الحكمه، ج 5، ص 401.
ماهنامه پرسمان





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط