شاعر: محسن افشار
یک طرف با ناسزا گفتن خطابم میکنند
با ملامت یک طرف یاران عذابم میکنند
یک طرف نادوستان زخم زبانم میزنند
دشمنان با نیشخند خود کبابم میکنند
یک طرف قوم خوارج با کلامی همچو شمع
این چنین در کوچه و بازار آبم میکنند
جای اینکه یا معز المؤمنین نامم دهند
یا مذل المؤمنین دائم خطابم میکنند
صلح شد جرمم ببین جایی رسیده کارشان
مشرکی از مشرکان دین حسابم میکنند
در مساجد سالها این واعظان خود فروش
هدیه میگیرند و بدگویی ز بابم میکنند
صاحب بیت النبیم ای مسلمانان چه سود
میروم داخل شوم اما جوابم میکنند
با ملامت یک طرف یاران عذابم میکنند
یک طرف نادوستان زخم زبانم میزنند
دشمنان با نیشخند خود کبابم میکنند
یک طرف قوم خوارج با کلامی همچو شمع
این چنین در کوچه و بازار آبم میکنند
جای اینکه یا معز المؤمنین نامم دهند
یا مذل المؤمنین دائم خطابم میکنند
صلح شد جرمم ببین جایی رسیده کارشان
مشرکی از مشرکان دین حسابم میکنند
در مساجد سالها این واعظان خود فروش
هدیه میگیرند و بدگویی ز بابم میکنند
صاحب بیت النبیم ای مسلمانان چه سود
میروم داخل شوم اما جوابم میکنند