ایران، این سرزمین پرگهر بر خود میبالد که در دل خود، یادگارانی از نوادگان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اولاد علی (علیه السلام) دارد که مزارشان، مرکز شیفتگان و زایران کوی ولاست. حریم کبریایی حضرت رضا (علیه السلام) در خراسان، بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم، بارگاه قدسی حضرت احمد بن موسی (علیه السلام) (شاهچراغ) در شیراز از جمله این مقابر پر از عطر معنویت و قرب به آستان اهل بیت (علیهم السلام) است.
در این میان «ری» خطهای که از دیرباز مهد پرورش و فروغ گستر چهرههای نورانی به ساحت علم و دین بوده، از این موهبت بینصیب نبوده است و مفتخر است که سالیان طولانی، آشیانه و قرارگاه نوادگان رسول خدا (سلام الله علیهم) بوده است. عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)، نواده امام مجتبی (علیه السلام) از جمله این گهرهای پاک و نورانی در «ری» است.
نسب وی به چهار واسطه به امام دوم شیعیان، امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد. پدر او عبدالله فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند حسن بن علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است. متأسفانه از تاریخ ولادت گوهر درخشنده «ری» اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی آنچه که برخی از مورخان بر آن پای میفشارند این است که وی در زمان امام موسی بن جعفر (علیه السلام) حیات داشته است.
از افتخارات عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) این است که وی محضر سه امام معصوم، امام جواد (علیه السلام)، امام هادی (علیه السلام) و امام عسگری (علیه السلام) را درک نموده و از ایشان روایت نموده است.
از وی یک پسر به نام محمد و یک دختر به نام امسلمه(1) به یادگار ماند که قبر محمد در یک فرسخی سامرا واقع است.
با نگاهی به اخبار درباره وی، این نکته به دست میآید که وی مورد مهر و علاقه و محل اعتماد و اطمینان ائمه بوده است، چنان که در روایتی امام هادی (علیه السلام) به ابوحامد رازی میفرماید: «اگر برای تو مشکلی در دین پیش آمد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان».(2)
دلیل این علاقه و محبت امامان معصوم به او این بوده که وی بر خلاف بعضی از اسلاف و بنیاعمام خود در مقابل امامان معصوم زمان خویش بسیار خاضع و خاشع و اطاعت از ایشان را واجب میدانسته و سرپیچی نمیکرد.
این یکی از ابعاد بزرگ شخصیتی عظیم عبدالعظیم است که بروز و تجلی این روحیه، عرضه دین به امام هادی (علیه السلام) است. هنگامی که عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) خدمت امام هادی (علیه السلام) شرفیاب میشود، آن حضرت هنگامی که او را میبیند، میفرماید:
«مرحبا به تو ای ابوالقاسم؛ تو به حق دوست مایی». عبدالعظیم عرضه میدارد که میخواهم دین خود را عرضه کنم تا اگر پسندیده است تأیید فرمایید. حضرت اجازه میفرماید و عبدالعظیم عقاید خود را بیان میکند، سپس امام میفرماید: «ابوالقاسم، به خدا این دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است؛ بر آن پایدار باش. خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد».(3)
دیگر از افتخارات عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) فرمایش امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره شخصیت اوست که حضرت فرمود: «اگر عبدالعظیم نبود، میگفتم هر آینه علی بن حسن بن زید بن حسن فرزندی از خود باقی نگذاشت».(4)
سرشارترین و حساسترین مقطع حیات عبدالعظیم (علیه السلام)، دوران امام هادی (علیه السلام) بود که آخرین بار که به دیدار امام شرفیاب شد، حضرت به او دستور داد که از عراق هجرت کند و به ری برود. علت این دستور سختگیری خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر و شیعیان ائمه بود که کار را به جایی رساندن که در دوره متوکل چندین بار مزار سید الشهدا (علیه السلام) را ویران کردند. از این رو عبدالعظیم (علیه السلام) به دستور امام هادی مخفیانه به ری هجرت کرد.
در ری در منزل یکی از شیعیان ساکن شد ودر سرداب خانه اقامت کرد. او روزها را روزه میگرفت و شبها را به نماز میایستاد و گاهی اوقات از مخفیگاه خود بیرون میآمد و به زیارت قبر حضرت حمزه میرفت.
آن یادگار امام مجتبی (علیه السلام) تا آخر عمر در ری ماند و منشأ برکات بسیاری برای شیعیان ائمه شد و بالاخره در 15 شوال سال 253 هجری قمری(5) رحلت کرد.
سه قول درباره نحوه درگذشت او در تاریخ وجود دارد: برخی مرگ او را طبیعی دانسته، برخی دیگر آن را بر اثر زلزله برشمردهاند و در قولی دیگر درگذشت وی به وسیله زنده به گور کردنش به وسیله دشمنان رخ داده.(6)
شیخ صدوق مینویسد: پس از درگذشت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) مردی بر ابوالحسن علی بن محمد هادی (علیه السلام) درآمد. امام (علیه السلام) از او پرسید کجا بودی؟ گفت: به زیارت حسین (علیه السلام) رفته بودم. فرمود: «اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت میکردی، چون کسی بودی که قبر حسین را زیارت کرده است».(7)
در این میان «ری» خطهای که از دیرباز مهد پرورش و فروغ گستر چهرههای نورانی به ساحت علم و دین بوده، از این موهبت بینصیب نبوده است و مفتخر است که سالیان طولانی، آشیانه و قرارگاه نوادگان رسول خدا (سلام الله علیهم) بوده است. عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)، نواده امام مجتبی (علیه السلام) از جمله این گهرهای پاک و نورانی در «ری» است.
نسب وی به چهار واسطه به امام دوم شیعیان، امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد. پدر او عبدالله فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند حسن بن علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است. متأسفانه از تاریخ ولادت گوهر درخشنده «ری» اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی آنچه که برخی از مورخان بر آن پای میفشارند این است که وی در زمان امام موسی بن جعفر (علیه السلام) حیات داشته است.
از افتخارات عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) این است که وی محضر سه امام معصوم، امام جواد (علیه السلام)، امام هادی (علیه السلام) و امام عسگری (علیه السلام) را درک نموده و از ایشان روایت نموده است.
از وی یک پسر به نام محمد و یک دختر به نام امسلمه(1) به یادگار ماند که قبر محمد در یک فرسخی سامرا واقع است.
با نگاهی به اخبار درباره وی، این نکته به دست میآید که وی مورد مهر و علاقه و محل اعتماد و اطمینان ائمه بوده است، چنان که در روایتی امام هادی (علیه السلام) به ابوحامد رازی میفرماید: «اگر برای تو مشکلی در دین پیش آمد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان».(2)
دلیل این علاقه و محبت امامان معصوم به او این بوده که وی بر خلاف بعضی از اسلاف و بنیاعمام خود در مقابل امامان معصوم زمان خویش بسیار خاضع و خاشع و اطاعت از ایشان را واجب میدانسته و سرپیچی نمیکرد.
این یکی از ابعاد بزرگ شخصیتی عظیم عبدالعظیم است که بروز و تجلی این روحیه، عرضه دین به امام هادی (علیه السلام) است. هنگامی که عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) خدمت امام هادی (علیه السلام) شرفیاب میشود، آن حضرت هنگامی که او را میبیند، میفرماید:
«مرحبا به تو ای ابوالقاسم؛ تو به حق دوست مایی». عبدالعظیم عرضه میدارد که میخواهم دین خود را عرضه کنم تا اگر پسندیده است تأیید فرمایید. حضرت اجازه میفرماید و عبدالعظیم عقاید خود را بیان میکند، سپس امام میفرماید: «ابوالقاسم، به خدا این دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است؛ بر آن پایدار باش. خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد».(3)
دیگر از افتخارات عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) فرمایش امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره شخصیت اوست که حضرت فرمود: «اگر عبدالعظیم نبود، میگفتم هر آینه علی بن حسن بن زید بن حسن فرزندی از خود باقی نگذاشت».(4)
سرشارترین و حساسترین مقطع حیات عبدالعظیم (علیه السلام)، دوران امام هادی (علیه السلام) بود که آخرین بار که به دیدار امام شرفیاب شد، حضرت به او دستور داد که از عراق هجرت کند و به ری برود. علت این دستور سختگیری خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر و شیعیان ائمه بود که کار را به جایی رساندن که در دوره متوکل چندین بار مزار سید الشهدا (علیه السلام) را ویران کردند. از این رو عبدالعظیم (علیه السلام) به دستور امام هادی مخفیانه به ری هجرت کرد.
در ری در منزل یکی از شیعیان ساکن شد ودر سرداب خانه اقامت کرد. او روزها را روزه میگرفت و شبها را به نماز میایستاد و گاهی اوقات از مخفیگاه خود بیرون میآمد و به زیارت قبر حضرت حمزه میرفت.
آن یادگار امام مجتبی (علیه السلام) تا آخر عمر در ری ماند و منشأ برکات بسیاری برای شیعیان ائمه شد و بالاخره در 15 شوال سال 253 هجری قمری(5) رحلت کرد.
سه قول درباره نحوه درگذشت او در تاریخ وجود دارد: برخی مرگ او را طبیعی دانسته، برخی دیگر آن را بر اثر زلزله برشمردهاند و در قولی دیگر درگذشت وی به وسیله زنده به گور کردنش به وسیله دشمنان رخ داده.(6)
شیخ صدوق مینویسد: پس از درگذشت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) مردی بر ابوالحسن علی بن محمد هادی (علیه السلام) درآمد. امام (علیه السلام) از او پرسید کجا بودی؟ گفت: به زیارت حسین (علیه السلام) رفته بودم. فرمود: «اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت میکردی، چون کسی بودی که قبر حسین را زیارت کرده است».(7)
پی نوشت:
1. عمده الطالب، ص49.
2. روضات، ج4، ص208.
3. امالی صدوق، مجلس 54.
4. عبدالعظیم حسنی، ص25.
5. الذریعه، ج7، ص169.
6. عبدالعظیم حسنی، ص64.
7. ثواب الاعمال، ص124.